نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2079
موضوع: غدير در قرآن
تاريخ پخش: 06/10/86
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
اين بحث را بينندگان عزيز شبي كه ميبينند، شب 7 دي، در آستانه غدير خم است. سالروز نهضت سواد آموزي 7 دي است، يك خبري بدهم به مردم عزيز ايران. انقلاب كه شد تقريباً… همه حرفهايي كه من ميزنم، تقريباً است. با يك خورده كم و زياد! البته آمار است كه ميگويم، تقريبي است والا باقي حرفهايم تقريباً نيست و تحقيقاً است. تقريباً نيمي از مردم بيسواد بودند. الان تقريباً 85 درصد باسواد هستند. اين از بركات خدماتي بوده كه نهضت سوادآموزي داشته است، و توسعهاي بوده است كه آموزش و پرورش داشته و در مناطقي هم كه مدرسه نبوده است، مدرسه ايجاد كرده است. به هر حال اين يك بشارتي است. در اين چند سال بارها از طريق يونسكو مدال افتخار و جايزه و مورد تفقد نهضت سوادآموزي قرار گرفته كه اين هم براي زحمات آموزشيارها بوده است. الان هم سياست نهضت سوادآموزي، اين است كه انشاءالله در آينده برود سراغ تن به تن! يعني ديگر كلاس… در خانهها را بزنيم، چون جمع كردن بيسواد در بعضي مناطق مشكل شده است. ما آمار بيسوادها را از طريق شوراهاي اسلامي و افراد محلي… مثلاً در اين روستا چند نفر بيسواد هستند. ميدانند و آن وقت قرارداد ميبنديم با افراد تن به تن، ميگوييم آقا! اين سه تا بيسواد را شما با سواد كن و سه تا فلان مبلغ را از ما بگير! چون قبلاً كلاس مثلاً اگر بنا بود 10 تا باشد، 7 تا ميشد، كلاس منحل ميشد و آموزشيار زحماتش از بين ميرفت و ميگفت من چه گناهي كردهام؟ خوب! آنها نيامدهاند.
1- شيوه جديد نهضت سوادآموزي براي آموزش بيسوادان
ولي الان گفتيم سوادآموزي را به صورت تن به تن ببريم جلو و ببينيم چه ميشود و شايد اين كار هم… چون گاهي وقتها مردم با يك تكان، حركت ميكنند، مانند درخت توت كه تا تكانش دادي، توتها ميريزد. قد قامت الصلوة ميآيند. گاهي وقتها مردم مانند انار ميشوند و با تكان نميافتند و بايد آنها را دانه دانه چيد. الان بيسوادهاي ما مانند انار شدهاند، يعني بايد تك تك به سراغشان رفت و با اولويت زير 30 سال! بعد با اولويت زير 49 سال! ديگر اگر پير هم خواست، بيايد، بيايد ولي نظر ما زير 30 سال و اينهاست. انشاءالله آموزش و پرورش هم بتوانند درب ورودي را بگيرد كه ديگر ما بيسواد توليد نداشته باشيم. چون هنوز هم هستند افرادي كه يا مدرسه نيست كه بروند و يا بسياري جاها مدرسه هست و نميروند. يعني تشخيص ميدهد كه اگر دخترش قالي ببافد، يك درآمدي دارد و يا مثلاً بچه نشاط درسي ندارد. به هر حال اگر ما از آن درب ورودي را بگيريم كه بيسواد توليد نشود، انشاء الله مشكلي نخواهيم داشت. هيچ كشوري مسئله بيسوادي را به كلي ريشهكن نكرده است. ولي ما نسبت به بسياري از كشورها الحمدلله جلوتر هستيم. سلام و صلوات خدا بر روح امام كه نهضت سوادآموزي را تأسيس كرد. ما حدود 150 كتاب داريم كه بعد از اينكه خواندن و نوشتن را ياد گرفتند، در گروههاي پيگير، اين كتابها را ميخوانند كه آنها كه خوانده اند، يادشان نرود. چند هزار نفر داريم كه الان ليسانس هستند. يعني از سوادآموزي كارشان را ادامه دادهاند و ليسانس شدهاند. 7، 8 تا پزشك ما داريم كه از سوادآموزي به پزشكي رسيدهاند. دكتر داريم، مهندس داريم، ليسانس داريم، فوق ليسانس داريم، استاد دانشگاه داريم و ديپلم كه خيلي الي ماشاء الله داريم. به هر حال هم بايد سلام و صلوات را به روح امام اهداء كنيم و هم از زحمات آموزشيارها تشكر كنيم و همكارانمان در نهضت! خوب اين براي 7 دي كه چون من رئيس بيسوادهاي كشور هستم، و رئيس بينمازها! من دو تا پست حساس دارم. هيچ كس هم احساس وظيفه شرعي نميكند كه بيايد و جاي من بنشيند. وقت انتخابات مجلس 5، 6 هزار نفر اگر نگويم 10، 20 هزار نفر، همه احساس وظيفه شرعي ميكنند كه خودشان را كانديدا كنند. اما يك نفر تا حالا احساس وظيفه شرعي نكرده است كه بيايد و راجع به زكات تلاش كند. با اينكه اگر زكات داده نشود، نماز قبول نيست و اگر نماز هم ردّشود، رد ما سواها (بحارالانوار/ج10/ص393) باقي كارها قبول نيست. خوب سراغ بحث اصليمان برويم. در آستانه غدير هستيم و اميرالمؤمنين… يك صلواتي بفرستيد. (صلوات حضار)
2- اعلام امامت حضرت علي(عليهالسلام) در آخرين حج پيامبر
پيغمبر ما اعمال حج را انجام دادند، قبل از عمل حج هم اعلام كردند كه دارند ميروند مكه، اسمش را هم گذاشتند حجة الوداع يعني حج آخري، افراد زيادي كه ميخواستند بروند مكه خوب خودشان را ملحق كردند به كاروان پيغمبر، مراسم حج را انجام دادند و برگشتند. در راه برگشت به يك چند راهي رسيدند، راه يمن، راه حبشه، راه مدينه، راه عراق، در آن چند راهي آيه نازل شد (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِل …) (مائده/67) من راجع به اين آيه در اين 28 سالي كه در تلويزيون بودهام، به مناسبت غدير بارها در قالبهاي مختلف گفتهام. اما اخيراً يك چيزي شنيدهام كه حالا در روزنامه بود، اينترنت بود، هر چه بود، ديدم كه من بايد يك خورده روي اين تحقيق كنم كه ميگويند: بله پيغمبر مردم را دعوت كرد، چون مردم از حضرت علي(ع) ناراحت بودند از زماني كه حضرت علي حاكم يمن بود. لذا پيغمبر گفت: نه! علي آدم خوبي است. هر كس من را دوست دارد، علي را هم دوست داشته باشد. يعني ميخواست يك خورده كينهها و ناراحتيهايي كه مردم يمن از حضرت علي دارند، برطرف شود. قصه اين نبود كه حكومت دست چه كسي باشد. قصه اين است كه اي مردم! علي بد آدمي نيست. ناراحت نباشيد.
3- برخورد نادرست مخالفان با ماجراي غدير
سرتاپاي دروغ از اين حرف پيداست. اول اينكه اگر مردم يمن از حضرت علي ناراحت بودند، بايد به يمنيها بگويد. چرا همه حاجيها را در آفتاب نگهدارد؟ سه روز حاجيهاي همه بلاد را زير آفتاب نگه داشت. دوم اگر ميخواهد بگويد علي خوب آدمي است، اينكه نياز به بيعت ندارد. بيعت براي يك مسئله سياسي است. اگر مسئه اين است كه نه! ناراحت نباشيد، ايشان آدم خوبي است، آدم خوبي بودن… آقا در خيابان كه راه ميروي، چقدر آدم خوب ميبيني؟ مگر با هر آدم خوبي شما بيعت ميكني؟ بيعت براي يك كار سياسي است. بيعت براي يك كسي است.
پس ببينيد اگر ناراحتي مردم يمن بود، اول اينكه مردم يمن از حضرت علي ناراحت نبودند، اين يك دروغ! دروغ دوم اينكه اگر بنا بود به مردم يمن بگويد از علي ناراحت نباشيد، چرا مردم باقي كشورها را روي پا سه روز در آفتاب داغ نگهداشت؟ سوم اينكه اگر ميخواهي بگويي آدم خوبي است، آدم خوبي است نياز به بيعت ندارد. چهارم اينكه خوب بودن، تبريك و تهنيت ندارد. حتي خليفه اول و خليفه دوم، ابوبكر و عمر اينها آمدند و به حضرت امير تبريك گفتند. بخٍّ» «بخٍّ مبارك باشد! مبارك باشد! تبريك براي پست است كه تبريك ميگويند. اگر من به شما گفتم كه آدم خوبي است، … تبريك عرض ميكنم. خوب آدم خوبي است كه تبريك ندارد. پست است كه تبريك ميگويند. بنابراين اين هم يكي! مسئله ديگر اينكه آدم خوبي است مربوط به زبان است. آدم با زبان ميگويد كه آدم خوبي است. پيغمبر در غدير خم عمليات و مراسم انجام داد. پس من بگذاريد بنويسم كه اگر كسي ميخواهد از پاي تخته سياه بنويسد.
4- گزارش مراسم نصب حضرت علي(عليهالسلام) در غدير خم
بحث غدير خم! غدير يعني گودي. مثل بشقاب! آنجا به خاطر اينكه مقداري آب بود، براي آن جمعيت، خودشان، براي حيواناتشان، آب بود. يكي هم چهار راه بود و پنج راه بود. يمن، حبشه، عراق و مدينه! اسم اين گودي هم خم بود. در غدير خم چه گذشت؟ در غدير خم چه گذشت؟
1- طولاني شدن مراسم! دو سه روز مردم در زير آفتاب بودند. مسئله حساس است كه… اگر يك بازي را از سه روز قبل ميروند و مينشينند، معلوم ميشود كه چيز مهمي است تا چه برسد به غير بازي! يك بازي هم اگر حساس باشد، تا چه برسد به كارهاي اصلي.
2- همه مردم نه يمنيها! من نميدانم كه چه كينهاي دارند بعضيها با علي بن ابيطالب كه ميخواهند به هر جوري كه هست غدير خم را… يمن از كجا در اين وسط سبز شد؟ آخر كسي كه دروغ ميگويد فكر نميكند كه در اين كشور لااقل يك 100 هزار تا آخوند هست كه يكي از آن 100 هزارتا من هستم؟ يك طلبه ميتواند جواب بدهد. مردم يمن از حضرت علي ناراحت شدند. به چه دليل ناراحت شدند؟ حضرت علي چه كرده بود كه ناراحت شدند؟ در چه كتابي به اندازه حضرت علي سفارش و فضيلت آمده است؟ الان هم اگر از شيعه و سني بپرسي، باسوادترين اصحاب را ميگويند: علي! شجاع ترين اصحاب را ميگويند: علي! زاهدترين افراد را ميگويند: علي! عادل ترين افراد را ميگويند: علي! يعني اگر الان از خود خلفاي راشدي بپرسي، اگر از هر كس بپرسي، يك نفر نيست كه در يك كمال از حضرت علي بالاتر باشد. يك نفر در يك كمال… بله بعضيها ممكن است سنشان بيشتر باشد. سن كه كمال نيست. احترام به پير و بزرگ لازم است. اما كمال نيست. گردو عددي خوب است. مثلاً ميگويند 20 تا گردو از 17 تا گردو بهتر است. ولي نميشود كه آدم 20 ساله از آدم 17 ساله بهتر است. (… إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم… ) (حجرات/13) (… فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدين… )(نساء/95). ملاكهايي كه در قرآن است، در قرآن ملاك سن مطرح نشده است. سن هارون چند سال بيش از حضرت موسي بود، ولي پيغمبر اولوالعزم حضرت موسي بود. به جابربن عبدالله انصاري گفتند شما پيرمرد هستي، نسبت به يك بچه كوچك، امام باقر چرا تواضع ميكني؟ گفت: خدا به او يك چيزي داده كه به من نداده است. گفتند: آخر شما اصحاب پيغمبر هستي، تو پيغمبر را درك كردي، اميرالمؤمنين را درك كردي، امام حسن، امام حسين، امام سجاد، امام باقر، تو پنج امام را درك كردهاي… پيرمرد بود. گفت: اين بچه كوچك، امام باقر يك چيزهايي دارد كه من ندارم. آخر يك وقت يك راديوي كوچك ده تا موج را ميگيرد، ولي يك راديوي قد بشكه موج تهران را هم نميگيرد. كيلويي كه نيست.
5- نكات دقيق در شيوه اعلام ولايت
3- قرآن ميگويد: (… وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ… ) نميگويد: «وَ إِنْ لَمْ تبلغ… » نگفته است «وَ إِنْ لَمْ تبلغ… » قاعدهاش اين بود كه بگويد: «وَ إِنْ لَمْ تبلغ… » چون ميگويد: (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ… )اي رسول ابلاغ كن امامت علي بن ابيطالب را… بعد بايد بگويد: «وَ إِنْ لَمْ تبلغ… » نميگويد: «بلغ» آخر بايد كلمات به هم بخورد. ببينيد من ميگويم: بخور! اگر… نخوري. بپوش! اگر… نپوشي. برو! اگر… نروي. اينجا بايد بگويد: «بلغ… وَ إِنْ لَمْ تبلغ…» بگو… اگر نگويي، نگفته كه «و ان لم تبلغ… » گفته است (… وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ… » «فَعَل) يعني انجام داد. يعني بايد نصب اميرالمؤمنين فقط با زبان نباشد و با يك مراسم باشد.
4- طرح اصول عقائد… اصول عقائد طرح شد. وقتي پيغمبر ميخواست اميرالمؤمنين را نصب كند عقائد را گفت. از خدا گفت. از نبوت گفت. از معاد گفت و بعد علي بن ابيطالب را گفت. آخر دكمه رنگش بايد رنگ لباس باشد. علي بن ابي طالب را كه ميخواهد نصب كند، بايد اينور و آنورش هم يك چيزي باشد كه به حضرت علي بخورد، اصول دين را گفت. دوست داشتن علي، جزء اصول عقائد نيست. يك كسي يك مدت كمي حاكم و فرماندار يك منطقهاي بوده، اين جزء اصول دين نيست، پيغمبر ما در غدير خم، اصول دين را نقل كرد. بعد از بيان اصول عقائد، علي بن ابيطالب را گفت. پيداست اين علي بن ابيطالب وزنش، هم وزن عقائد است. خوب! بعد وقتي ميخواست صحبت كند، از همه مردم اقرار گرفت.
5- از هر چهارسو اقرار گرفت. فرمود: الا تسمعون؟يعني صداي من را ميشنويد؟ به سمت راست گفت: الا تسمعون؟ صدا ميآيد؟ همه گفتند: بله! الا تسمعون؟ ميشنويد؟ بله! الا تسمعون؟… در هيچ سخنراني هيچ پيغمبر و امامي از چهار جهت اقرار نگرفته است. قصه چيست كه از چهار طرف اقرار گرفت؟ انگار پيغمبر ميديد كه چند روز ديگر كه از دنيا ميرود، دخترش زهرا(سلاماللهعليها) در خانهها را خواهد زد، به اصحاب خواهد گفت كه مگر شما در غدير خم نبوديد؟
6- كتاب آسماني و رهبر آسماني در كنار همديگر
خوب! از هر چهارسو اقرار گرفت. اينهم يك مورد.
بعد يك چيزي اخيراً من كشف كردهام، در تفسيرها من نديدم، ولي براي من خيلي مهم بود. در سوره مائده سه تا (اُنزلَ) داريم. (أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِم) (مائده/66) (أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ) (مائده/67)(مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ)(مائده/68) آيه 66 مائده، آيه 67 مائده، 68 مائده. اين هم يك تصادف، تصادف نيست در قرآن. سه تا آيه داريم پشت سر هم كه سه تا انزل هست. (أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ) يعني سليقه نيست (أُنزِلَ إِلَيْكُم… » «مِنْ رَبِّهِم، مِن رَّبِّكَ، مِّن رَّبِّكُمْ) اول و سوم براي كتاب آسماني است. كتاب آسماني! ميگويد: (وَ لَوْ أَنهَُّمْ أَقَامُواْ التَّوْرَئة…) اگر مردم كتاب آسماني تورات را اقامه كنند، بپا دارند، (وَ الْانجِيلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيهِْم مِّن رَّبهِِّمْ لَأَكَلُوا» «لَأَكَلُوا) يعني وضع ماليشان خوب ميشود، (مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تحَْتِ أَرْجُلِهِم) اگر كتاب آسماني كه (أُنزِلَ إِلَيهِْم) را بپا دارند، وضع ماليشان خوب ميشود. در غدير خم ميفرمايد: (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ…) دو مرتبه ميگويد: (مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّك) بعد ميگويد: (قُلْ يَأَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلىَ شىَْءٍ حَتىَ تُقِيمُواْ التَّوْرَئةَ وَ الْانجِيلَ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم) ببينيد آيه 66 و 68 براي كتاب آسماني است. آيه 67 براي رهبر آسماني است. مهندسي قرآن را ميبينيد؟ خدا علي بن ابيطالب را گذاشته است بين دو كتاب آسماني! ميگويد: كتاب آسماني را بپا داريد، وضع اقتصاديتان خوب ميشود. اگر كتاب آسماني را بپا نداريد، پوكيد (لَسْتُمْ عَلىَ شىَْءٍ) هيچي نيستيد. بعد ميگويد: اي پيغمبر! علي را معرفي كن. يعني معرفي رهبر آسماني بين دو تا كتاب آسماني است. اين مهندسي براي ما مهم است. مهندسيها را ساده نگيريد.
من يكبار گفتم. وقتي ميگويد: (وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ) (تين/1) ساده نگيريد. نميگويد: «والتين والنخل»، «والتين والعنب» انجير و زيتون را در كنار هم ميگذارد. معلوم ميشود كه در علم غذاشناسي بين زيتون و انجير يك رابطهاي هست. منتها ممكن است امروز علم غذاشناسي، رساله دكترايش را ننوشته باشد، در آينده معلوم خواهد شد كه بين زيتون و انجير يك رابطهاي هست. وگرنه اينهمه ميوه هم ميگفت: قسم به انجير و قسم به خرما! قسم به انجير و انار! قسم به انجير و انگور! (وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ) كلمات قرآن كه اين كلمه كجاست، بار دارد. علي بن ابيطالب كجاست؟ آنجايي كه بحث علي مطرح است، آيه قبلش كتاب آسماني است. آيه بعدش كتاب آسماني است. آيه قبلش ميگويد: كتاب آسماني را به پا داريد، وضع اقتصاديتان خوب ميشود. آيه بعدش ميگويد: كتاب آسماني را بپا داريد، هويت پيدا ميكنيد، وگرنه پوكيد. وسطش ميگويد: علي بن ابيطالب را معرفي كن. ماجرا چيست؟ مهندسيش خيلي قشنگ است. بعد هم ميگويد: مگر نميخواهيد رشد كنيد؟ رب يعني مربي، رشد، رب، رشد، رب، رشد، مربي يعني كسي كه ارشاد ميكند، رشد ميدهد. يعني كتاب آسماني رشدت ميدهد. رهبري علي رشدت ميدهد. باز ميگويد: كتاب آسماني رشدت ميدهد. يعني اگر رهبر غير از علي بن ابيطالب باشد، ما رشد نميكنيم. امام خميني است كه وقتي ما ميگوييم: جنگ، جنگ، تا پيروزي! ميگويد: نه! جنگ، جنگ، تا پيروزي! چيست؟ جنگ، جنگ، تا رفع كل فتنه از جهان! يعني ما را ميبرد يك خورده بالاتر. رشدمان ميدهد.
7- نقش رهبران ديني در رشد سياسي جامعه
زمان شاه قوام السلطنه نخست وزير بود، آمدند و گفتند: مرگ بر قوام السلطنه! چند تا هم كشته شدند و شهيد شدند و جنازههايشان را بردند خانه آيت الله كاشاني… آيت الله كاشاني گفت: چرا ميگوييد مرگ بر قوام السلطنه؟ بگوييد: مرگ بر خودش، يعني خود شاه! اينها آمدند و گفتند كه، شعار را عوض كردند، گفتند: ما بنده يزدانيم، تهرانيها، ما بنده يزدانيم، ما پيرو قرآنيم، ما شاه نميخواهيم. يعني يك آيت الله كاشاني بايد باشد كه مردم را از قوام السلطنه ببرد بالاتر. رب، مربي، اين رهبرهاي ديگر كه ما را به شكم و شهوت و خوراك و پوشاك و خيلي مثلاً وقتي وضع ما خوب شد، اين است كه حالا يك شهر مدرني، روستاي قشنگي، نميدانم، هواپيما، فرودگاه، مترو، انرژي اتمي، نميدانم در يك زندگي مرفهي، اما رشد چي؟ دروغ هم كم شد؟ حسادت كم شد؟ ايثار بيشتر شد؟ اخلاص چه؟
ببينيد كتاب آسماني (ربهم» «ربك» «ربكم) كلمه رب سه تا رب پشت سر هم است. اينها تصادف نيست. غدير خم ميگويد اگر ميخواهيد رشد كنيد، رهبرتان بايد رهبر آسماني باشد. آنوقت رابطه اينها! اين رابطهها هم مهم است. رابطه بين توحيد و امامت… امام رضا(ع) فرمود: وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا (بحارالانوار/ج49/ص123) امام شرط توحيد است. يعني كسي كه امام را قبول نداشته باشد، توحيدش هم ميلنگد. چون اگر گفت: خدا هست ولي رهبرش، رهبر مذهبي نباشد، ميگويد: خيلي خوب! هم خدا و هم آمريكا. ميشود شرك.
مثل الان! بسياري از كشورها، لا اله الا الله، لا اله الا الله، لا اله الا الله، ميگويند، اما از آمريكا ميترسند. قرآن ميگويد: اگر گفتي لا اله الا الله(وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً)(احزاب/39) از احدي نبايد بترسي! (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم) (انعام/91) بگو خدا، باقي را بريز دور. تو هم ميگويي لا اله الا الله، هم مثل گربه پهلوي همه مستكبرين دنيا تواضع ميكني. توحيدت لق است. وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَارابطه توحيد با امامت. رابطه معاد با امامت. ساقي كوثر كيست؟ قَسِيمَ الْجَنَّةِ وَ النَّار (كافي/ج4/ص570) كيست؟ شيعه و سني گفتهاند كه علي بن ابيطالب است. رابطه نماز و امامت. امام سجاد فرمود: نماز بي ولايت قبول نيست. رابطه روزه و امامت. لَا صِيَامَ لِمَنْ عَصَى الْإِمَامَ (بحارالانوار/ج93/ص/295) كسي كه معصيت امام را بكند، روزهاش قبول نيست. رابطه حج و امامت. تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَامِ (كافي/ج4/ص549) رابطه جهاد و امامت. الْجِهَادُ وَاجِبٌ مَعَ إِمَامٍ عَادِل (بحارالانوار/ج97/ص23) امر به معروف و امامت. تولي و تبري و امامت. همه اينها را من روايتش را دارم.
8- اتمام نعمت الهي در روز غدير
ديشب وارسي ميكردم، در قرآن سه جا ميگويد: آينده، آينده، آينده، ميگويد در آينده (اتم و لاتم) قبلهتان را عوض كردم، آينده ميخواهم تمام كنم. در فتح مكه ميگويد: آينده (يُتِمُّ نِعْمَتَه) در يك جاي ديگر هم ميگويد: آينده (يتم) در غدير خم ميگويد: نه! آينده نيست. (أَتْمَمْتُ» «أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي) يعني در چند جاي قرآن، يكي سال دوم، قبله مسلمانها عوض شد، ميگويد: قبلهتان را عوض كردم تا قبله مستقل داشته باشيد در آينده ميخواهم تمام كنم نعمتم را. در فتح مكه ميگويد: مكه پيروز شديد، در آينده ميخواهم نعمتم را بر شما تمام كنم. در يك جاي ديگر هم ميگويد در آينده حرجي بر شما نيست، دينتان را آسان گرفتم، ميخواهم آينده… همش ميگويد: آينده! همش (اتم» «يُتِمُّ)(يُتِمُّ» «يُتِمُّ» «اتم) فعل مضارع است. يعني در آينده يك خبرهايي دارم براي شما. كه ميخواهم دين شما كامل شود. آن وقت در غدير خم ديگر يتم نيست. شد: (أَتْمَمْتُ) ماضي شد. يعني آن خبرهايي كه قبل دادم، امروز تمام شد. سه تا (يُتِمُّ) يك (أَتْمَمْتُ)، دوم هجري (يُتِمُّ)، هشتم هجري (يُتِمُّ)، چندم هجري (يُتِمُّ)، در غدير خم (اتممت) يعني حرف آخر را رهبري معصوم ميزند. يعني اگر غدير خم نباشد، نبوت بي عقبه ميماند. به چه دليل ما پيغمبر ميخواهيم؟ به همان دليل هم امام ميخواهيم. مگر ميشود بگوييم: پيغمبر ميخواهيم براي اينكه مردم اشتباه نكنند، رهبر آسماني معصوم ولي پيغمبر كه از دنيا رفت ديگر هيچي به هيچي، خود مردم تصميم ميگيرند و يك كاري را ميكنند. چه طور خداي سه شنبه با خداي چهارشنبه فرق كند. براي يك مشت مردم پيغمبر ميخواهيم، براي اينكه مردم از جهل بيايند بيرون. آن وقت پيغمبر كه از دنيا رفت، خودشان مردم جمع شوند و با كف و سوت و صلوات يك كاري بكنند. چه طور براي آنها رهبر تعيين كرد، براي ما رهبر تعيين نكند. به همان دليل كه پيغمبر واجب است، تعيين شود، رهبر هم واجب است، تعيين شود. غدير خم يك هم چنين روزي است.
خدايا! معرفت ما را روز به روز به پيغمبر و اهل بيت و قرآن بيشتر بفرما. ما را از شيعيان مخلص اميرالمؤمنين تا آخر تاريخ، خودمان و نسلمان را قرار بده .خديا! روح لجاجت را از افراد لجوح بردار. عيد سعيد غدير را تبريك ميگويم. اميدوارم كه خداوند امنيت كامل را بر همه بلاد اسلامي حاكم، زيارت با معرفتش را نصيب ما بفرمايد. عيد غدير هر كاري ميكنيد، بهترين لباس را بپوشيد. چهار نفر آدم گرفتار را از زندان آزاد كنيد. با هم اگر قهريد، تلفن كنيد و آشتي كنيد، عيد غدير است. عيديتان را عيد غدير بدهيد. همينطور كه ظهر عاشورا پلو ميدهيد، عيد غدير به مردم غذا بدهيد! لباس بدهيد. امام رضا(ع) در عيد غدير انگشتر و لباس و كفش در خانه مردم ميفرستاد. عيد غدير را عيد بگيريد. كسي اگر روز عيد غدير به يك نفر ناهار بدهد، انگار به تمام انبياء ناهار داده است. سور دادن عيد غدير! خيلي عيد مهمي است. اين عيد بر همه شما مباركباد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2079