responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 208

موضوع: امامت و حج

تاريخ پخش: 72/02/30

بسم الله الرحمن الرحيم

در خدمت برادران و خواهراني هستيم از آموزش و پرورش. جمعي از مديران و مربيان و محصلين و مسئولين و پرسنل.
بيننده‌ها بحث را زماني مي‌بينند كه در آستانه‌ي شهادت امام جواد(ع) هستند. و حاجي‌ها هم مكه من ديدم چه بحثي كنم بين مكه و امامت. عنوان بحث‌مان حج و امامت است. چون بين حج و امامت يك گره‌هايي هست و اين گره‌ها را همه‌ي مردم نمي‌دانند. من از آيات و روايات يك چيزهايي را خداوند يادم داده از كتاب‌ها استفاده كردم خدمت شما بگويم.
موضوع بحث: حج و امامت

1- ارزش مكه به خاطر پيامبر است

قرآن مي‌فرمايد كه: (لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ) (بلد /2-1). سوگند به شهر سوگند به مكه براي اين كه تو در آن هستي.
اصلاً ارزش مكه به خاطر اين است كه در مكه پيامبر نفس مي‌كشيد.
از اين معلوم مي‌شود كه مكه شهر مكه، جغرافياست، وقتي اين جغرافيا، تاريخ مي‌شود كه يك آدم تاريخ ساز در اين منطقه‌ي جغرافيايي باشد اگر تاريخ در جغرافيا قرار گرفت، جغرافي ارزشش بيشتر مي‌شود.
در مسجد شام وقتي آخوند بد رفت روي منبر و تعريف يزيد را كرد، امام زين العابدين(ع) هم فرمود: من هم از اين چوب‌ها بروم بالا، نگفت منبر گفت: چوب
چون منبري كه آدم ناحسابي برود بالايش، مي شود چوب، منبري درباري نااهل آمد پايين امام زين العابدين رفت نشست. داريم: «فَلَما سُعُدُ الْمِنْبُر» حالا شد منبر.
پس چوب يا منبر؟ نمي‌د انيم. ببينم چه كسي رويش نشسته.
مكه ارزش دارد؟ قرآن مي‌گويد: به مكه قسم چرا؟ (لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ) (بلد /1) يعني به مكه قسم و (وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ) (بلد /2) يعني چون تو در آن هستي. چون تو در آن حلول كردي.
يعني ارزش اين جغرافي به خاطر آن مرد تاريخ ساز است.

2- ارتباط بين مكه و امامت

امام زين العابدين(ع) در مسجد شام وقتي سخنراني مي‌كند، مي‌گويد: «أَيُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا»(بحارالأنوار/ ج‌45/ ص‌137). من فرزند مكه هستم. (ارتباط بين امامت و مكه رهبري و مكه) در جلد نود ونه بحار الانوار است.
امام مي‌فرمايد: «إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ يَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَيَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ يَأْتُونَا فَيُخْبِرُونَا بِوَلَايَتِهِمْ وَ يَعْرِضُوا عَلَيْنَا نَصْرَهُمْ»(كافي/ ج‌4/ ص‌549).
اين كه خداوند فرموده مردم بروند مكه، «فَيَطُوفُوا بِهَا» طواف كنند در مكه مي‌دانيد چرا خداوند گفته بيايند در مكه طواف كنند؟ براي اين كه «ثُمَّ يَأْتُونَا فَيُخْبِرُونَا بِوَلَايَتِهِمْ». اين كه گفته‌اند بروند مكه براي اين كه بعد از حج ما را ببنند. يعني ارزش حج با امامت است. مكه اگر امامتش درست نباشد، مكه، مكه نيست كما اين كه مكه الآن هم مكه نيست. از پيش نماز مسجدالحرام يك سوسك نمي‌ترسد. و حال اين كه بايد از پيش نماز مسجدالحرام ابرقدرت‌ها بترسند.

3- وضعيت فعلي مكه و مسجد الحرام

قرآن مي‌فرمايد: (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ) (عنكبوت /45). نماز جلوي فحشا را مي‌گيرد. بزرگترين فحشا، كشتن مسلمان‌ها در بوسني است. و اگر نماز ما در مكه نماز بود بايد اين نماز جماعت چند ميليوني جلوي كشتار مسلمين را مي‌گرفت، اگر ما نماز مي‌خوانيم و مسلمان‌ها را مي‌كشند، يا خدا دروغ گفته. أَسْتَغْفِرالله. يا نماز ما نماز نيست. نماز ما سبحان الله ندارد؟ چرا دارد. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» ندارد؟ چرا دارد. (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ) (فاتحه /2) ندارد؟ چرا دارد، پس چي ندارد؟ پيش نماز ندارد، پيش نمازش آخوند درباري است.
اگر مكه، مكه باشد بايد پيش نماز مسجدالحرام و بايد امام مسجدالحرام و بايد رهبري معصوم. اگر رهبري گره خورد آن جا مي‌شود جا و گرنه.
مي‌گويند: نادرشاه ديد پيرمردي خوب مي‌جنگد، گفت: پدر گفت: بله گفت: تو كه به اين خوبي در پيري مي‌جنگي، در جواني كجا بودي كه ايران از دست رفت. گفت: در جواني من بودم ولي تو نبودي يعني استعداد بود، رهبر نبود. مكه توجه‌اش به آن رهبري در مكه است.

4- مكه و رهبري معصوم هردو براي قيام است

قرآن مي‌فرمايد: مكه قيام است انبياء، (لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) (حديد /25). قيام «يَقُوم»، (جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاس) (مائده /97).
خداوند كعبه را قرار داد «الْبَيْتَ الْحَرامَ» خداوند را خانه‌ي محترم قرار داد «قياماً» تا مردم اين كعبه وسيله‌ي قيام مردم باشد، مي‌گويند امام حسين قيام كرد(حركت) كعبه وسيله‌ي حركت مردم است.
درباره‌ي رهبري معصوم هم داريم: (وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) (حديد /25). ما انبياء فرستاديم «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» تا مردم قيام كنند.
پس ببينيد كعبه قيام است. آمدن انبياء براي «يَقُوم» است. كعبه قيام انبياء «يَقُوم» از قيام و «يَقُوم» كه يك واژه است استفاده مي‌شود كه رمز كعبه، حركت است. اگر كعبه باشد، قيام نباشد كعبه، كعبه نيست. كعبه وسيله‌ي قيام است، كتاب نبوت وسيله‌ي «يَقُوم». تا مردم بپا خيزند.
قيام و «يَقُوم» يك واژه است به همين خاطر در حديث مي‌خوانيم اگر عمر نوح داشته باشيم و تمام عمر كنار كعبه روزها روزه بگيريم و شب‌ها تا صبح نماز بخوانيم اما رهبري نااهل باشد، نماز ارزش ندارد.

5- رابطه امام و امت مثل رابطه نخ و سوزن است

مثل اين كه صد كشتي نخ بدون سوزن جايي را نمي‌دوزد نخ وقتي مي‌دوزد كه اين متصل به يك سوزن باشد. رهبر سوزن است و امّت نخ است. امام بي رهبر مي‌شود حضرت جواد كه در آستانه‌ي شهادتش بحث را مي‌شنويد. امام جواد امامي بود كه امت با او نبودند در بيست و پنج سالگي شهيد مي‌شود. جوان ترين امامان ما، امام جواد(ع) است وقتي در نه سالگي به امامت رسيدند افرادي آمدند نگاه كردند ببينند بچه‌ي نه ساله مي‌تواند امام باشد شك كردند. بعد گفتند امتحان مي‌كنيم. سؤالات علمي فراوان از آقا كردند. آقا همچنان جواب داد بعد امام فرمود: شك نكنيد امام سنّي نيست، كيلويي نيست، متري نيست، رابطه با خدا مي‌خواهد و آن رابطه با خدا ممكن است در جواني باشد ممكن است در پيري.
رابطه‌ي كعبه و امامت
هم حاجي‌ها در مكه هستند هم شهادت امام جواد است من مي‌خواهم يك گره‌اي كه بين امامت و كعبه هست بگويم. چه گره‌اي از اين بالاتر كه بين امام و كعبه ظرف و مظروف است. يعني كعبه مي‌شود زادگاه اميرالمؤمنين در كعبه مي‌شود متولد. از اين رابطه چه بهتر. رابطه‌ي بين مولود و جاي تولد. رابطه‌ي بين امام و كعبه.
مي گويند اگر امام يكسال متوجه شد كه كعبه خلوت شده براي مردم از بيت المال خرج كند و مردم را بفرستد مكه كه دور كعبه خلوت نشود، يعني امام حافظ كعبه است.

6- دليل ويراني كعبه در زمان يزيد

يك قصه بگويم. قصه خيلي شندني است. يك مثلثي بود كه سه نفر مدعي بودند يك سمتش امام حسين(ع) بود كه به حق رهبر معصوم بود. يك سمتش يزيد بود كه عَلَني شراب مي‌خورد اهل تارك الصلاة بود و هيچ اعتقادي به هيچي نداشت سوم كسي كه در همان زمان ادعاي رهبري داشت عبدالله بن زبير بود. طلحه و زبير شنيديد. ابن زبير همان عبدالله بن زبير بود. يزيد امام حسين(ع) را شهيد كرد در كربلا. رقيب دومش ابن زبير بود جاي ابن زبير مكه بود، تا يزيد آمد مكه ابن زبير را بكشد. ابن زبير دويد رفت در كعبه پنهان شد. يزيد ديد ابن زبير رفته كعبه پنهان شده، كعبه را خراب كرد براي اين كه ابن زبير را بگيرد. سؤال من اين جا اين است. توجه توجه توجه
ابرهه وقتي تصميم گرفت كعبه را خراب كند. (تَرْميهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ) (فيل /4). پرندگاني آمدند با پرتاب سنگ ريزهايي كه از عدس بزرگتر از نخود كوچكتر حالا چه مواد شيميايي چه بمبي در اين بود كه وقتي پرنده‌ها اين سنگ ريزه‌ها را مي‌ريختند روي سر ارتش ابرهه (فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ) (فيل /5) تا مي‌انداختند مي‌شد مثل پهن. سؤال من اين است: دو گروه سوء قصد داشتند به كعبه. يك گروه ابرهه كه آمد كعبه را خراب كند و يك گروه يزدي‌ها. اما ابرهه كه آمد خراب كند، خداوند پدر ابره و لشكرش را درآورد اما يزيد كه كعبه را خراب كرد آب از آب تكان نخورد. چرا؟
در كعبه در زمان يزيد ضد امام پنهان شده بود، چون ابن زبير همان طور كه ضد يزيد بود، ضد امام حسين(ع) هم بود. و اگر دشمن امام در كعبه باشد آن كعبه ديگر، كعبه نيست خراب هم شود خداوند كاري ندارد، اين رابطه بين امامت و كعبه.
امامت و كعبه رابطه‌اش اين است كه اگر كعبه‌ي مقدس كه همه رو به آن نماز مي‌خوانيم اگر اين كعبه خانه‌ي تيمي شود براي مخالف امام حسين(ع) آن كعبه هم خراب شود، خداوند غضب نمي‌كند. اما زمان ابرهه كعبه پناهگاه ضد امام نبود.

7- كعبه و امام هردو مال مردم است

كعبه مال مردم است. امام هم مال مردم است. «بَلَدْ وَ أَنْتَ». ارزش اين شهر به خاطر تو است. (لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ) (بلد /2-1). به اين شهر قسم چون تو در اين شهر حلول كردي و وجود داري. قيام «يَقُوم». رابطه را ببينيد. راجع به كعبه. داريم: (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ) (آل عمران /96).
اولين خانه‌اي كه قرار داده شد «لِلنَّاسِ» براي مردم. (كعبه مال مردم است) امام هم مال مردم است. (إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً) (بقره /124). راجع به كعبه خداوند مي‌فرمايند: «وُضِعَ لِلنَّاسِ» كعبه مال مردم است. راجع به امامت هم مي‌گويد: «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً». امام مال مردم است. حديثي تفسير در نورالثقلين هست درباره‌ي حج مي‌فرمايد: حج خيلي فايده دارد. «مَعَ مَا فِيهِ مِنَ التَّفَقُّهِ وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّةِ ع إِلَى كُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِيَةٍ»(عيون‌أخبارالرضا/ ج‌2/ ص‌119) ولي عرض كردم چون حج بايد دست كسي باشد كه نيست الآن فايده‌ها نيست.
در مكه خيابان هايش معين شده. ايراني‌ها كدام منطقه. هندي‌ها كدام منطقه. پاكستاني‌ها در كدام منطقه. جوري تفكيك كردند كه اين‌ها تماس حتي المقدور نداشته باشند. تازه در منا كه در آن جا خانه و خيابان نيست و بيابان است و همه چادر هستند، منطقه‌اي كه چادر هندي‌ها است با منطقه‌اي كه چادر الجزايري‌ها است صلاح نيست. مي‌دانيد ابرقدرت‌ها چه به روزگارشان مي‌آيد كه اگر مسلمان‌هاي تونس(تونس الآن دارد متلاشي مي‌شود) تونس الجزاير مصر كشورهاي اسلامي مي‌دانيد كه اگر يكماه انقلابيون ايران نفس‌شان به افراد با استعداد الجزاير برسد چه مي‌شود. ايران، ايران است كه وقتي نفس امام به آن‌ها خورد، پنجاه ميليون ترسو، پنجاه ميليون شجاع شدند.

8- مشكل حج حكومت طاغوت است

حالا چندتا از اين تربيت شدگان امام بروند فوتي به مردم الجزاير بكنند. آن وقت ديگر طاغوت‌ها مي‌توانند. . . . . نمي توانند اگر حج، حج شود امكان ندارد طاغوت حكومت كند. چون اين كپسول خالي‌ها مي‌آيند آن جا همه پرگاز مي‌شوند. وقتي برمي گردند در آشپزخانه‌ها همه منفجر مي‌شوند. كپسول خالي‌ها بروند و خالي برگردند. سياست گذاري حج دست اين است كه مسئله رهبري درست نيست. هر چه مي‌كشيم از دست رهبري است. ما در ايران از امام داريم رهبر مي‌تواند شود ذكر. من نسبت به مقام معظم رهبري يك وقتي همچين جمله‌اي را به ذهنم آمد. ما در ادبيات عرب، هم داريم ذاكر هم داريم ذكر، هم داريم، عادل هم داريم، عدل فارسي بگويم در ادبيات فارسي هم داريم شيرين هم داريم شكر. يك كسي كه شيرين است مي‌گويند فلاني خيلي شيرين است. وقتي مي‌خواهند بگويند خيلي شيرين شيرين شيرين است مي‌گويند اصلاً فلاني شكر است.
مي‌گويند فلاني عادل است مي‌گويند فلاني يك پارچه تقوا است. در عربي هم چنين تعبيري هست يك وقت مي‌گويند فلاني عادل است يك وقت مي‌گويند فلاني عدل است. فلاني عدل است يعني همه‌اش. . .

9- با اعلام رهبري مقام معظم رهبري دلها آرام شد

گاهي آدم ذاكر است يعني ياد خدا مي‌كند گاهي اصلاً فلاني مي‌شود ذكر. اصلاً گاهي انسان مي‌شود، ذكر و مقام معظم رهبري يك وقت مي‌شود ذكر. چون قرآن مي‌گويد: (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (رعد /28). امام كه از دنيا رفت يك دفعه مردم ريختند كه‌اي واي چه مي‌شنويم. من شبي كه امام از دنيا رفت بالا سر امام بودم همان دقايق آخر آ نجا بودم. يادم هست كه چه كسي به چه كسي حالا لازم نيست در تلويزيون اسمش را بگويم. يادم است كه چه كسي به چه كسي گفت: برويد به خلبان‌ها بگوييد آماده باشند ممكن است فردا از مرزها به ايران حمله شود. خواص و عوام دلشان تو ريخت. تا تلويزيون اعلام كرد مقام معظم رهبري، شد رهبر. يك مرتبه با رهبري ايشان دل‌ها آرام گرفت همان طور كه «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» يعني ايشان شد ذكرالله همان طور كه با ذكرالله دل آرام مي‌شود با رهبري ايشان هم دل آرام شد. يعني ذاكر نبود چه شد ذكر، عادل نبود شد عدل. اين رهبري اين است معنايش. بر عكسش نقل شد.
از يكي از علما كه در روز ظاهراً آيت الله مهدوي كني بود اگر اشتباه نكرده باشم همان موقع كه امام مريض بودند ايشان هم عمل مشكلي در ايران داشتند تشريف بردند ايشان خارج. تا خبر رحلت امام را شنيدند نقل شد كه فرودگاه پر از ضد انقلاب شد كه بيايند ايران تا اعلام شد كه مقام معظم رهبري رهبر شدند دوباره از فرودگاه برگشتند. اين است يأس كفر ونفاق و آرامش حزب الله. خيلي مسئله امامت و حج مهم است.
امام درباره‌ي حج مي‌فرمايد: «مَعَ مَا فِيهِ مِنَ التَّفَقُّهِ وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّةِ ع إِلَى كُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِيَةٍ»(عيون‌أخبارالرضا/ ج‌2/ ص‌119) مي‌دانيد در مكه چي است؟ حيف كه مكه بازار روز براي همه‌ي كشوهاست جز براي كشورهاي اسلامي. پلاستيك غرب را حاضرند بفروشند قالي ابريشم ايران را حاضر نيستند نشان بدهند. «مَعَ مَا فِيهِ» مي‌دانيد در حج چه هست؟
«مِنَ التَّفَقُّهِ» گفته‌اند بياييد در مكه تا فقيه شويد يعني مسائل را عميق درك كنيد «وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّةِ ع إِلَى كُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِيَةٍ». گفته‌اند بيايد در مكه تا كپسول خالي‌ها پر شوند اخبار اهل بيت را به همه‌ي دنيا برسانيد. خلاصه حج سُكوي تبليغات هست. امام فرمود: فلسفه‌ي حج اينهاست كه مسئله‌ي امامت و حج درست شود. امام باشد همه چيز درست مي‌شود. امام نباشد چيزي درست نمي‌شود.
امام داشتيم هيچي نداشتيم بالاخره شاه سرنگون شد. الآن كشورهاي ديگر به خصوص كشورهاي نفت دار دلار دار همه چيز دارند ولي امام ندارند و تو سري مي‌خورند. اگر يك پليس آمريكايي را ببينند رنگشان مي‌پرد. جرأت سيلي زدن به او را ندارند و حال آن كه اگر رئيس جمهور آمريكا را بسيجي‌هاي ايران ببينند به او سيلي مي‌زنند يعني ما چند ميليون آدم داريم كه شهامت سيلي زدن به گوش رئيس جمهور آمريكا را دارد. ما آدم داريم كه گرسنه است ولي انسان است و آدم داريم ميليون‌ها دلار پول دارد ولي از پليس آمريكايي مي‌ترسد اين امامت است كه اين كار را مي‌كند.

10- سفارش امام صادق و امام باقر (عليهما‌ السلام) به اعلام رهبري در عرفات و منا

امام صادق(ع) در بيابان عرفه در ميان انبوه حجاج با فرياد بلند به چهار طرف فرمود:
أَيُّهَا النّاس با فرياد بلند فرمود: من عنايت دارم روي اين فرياد بلند تكيه كنم چون اين خاص مقام معظم رهبري است ايشان فرمود: من دوست دارم ايران ظهر كه مي‌شود در خيابان هايش، بازارهاي اذان بگويند شما اگر اذان بگوييد خيلي از مفاسد كم مي‌شود. جايي كه آدم‌هاي هرزه هستند دو نفر كه اذان بگويند آن‌ها خودشان را جمع مي‌كنند و مي‌گويند نه اين جا جايش نيست، حديث داريم: صداي اللهُ اكبر كه بلند شد شيطان‌ها در مي‌روند.
نواب صفوي وقتي اذان مي‌گفت بي حجاب‌ها در مي‌رفتند ولو زمان شاه.
امام صادق(ع) در بيابان عرفه در ميان انبوه حجاج با فرياد بلند به چهار طرف فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ الْإِمَامَ ثُمَّ كَانَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ع ثُمَّ هَهْ(يعني پسر من)»(كافي/ ج‌4/ ص‌466). رهبر شما پيامبر است بعد از پيامبر حضرت علي(ع) رهبر است.
امام صادق(ع) وصيت كرد ده سال در مِنا كه همه‌ي حاجي‌ها يك فرسخي مكه جمع شده‌اند، (چون حاجي‌ها در چهار فرسخي مكه بايد باشند آن جا از ظهر تا غروب در عرفات بعد غروب كه مي‌شود مي‌آيند بيابان ديگر به نام مشعر بعداز آن جا مي‌آيند مِنا. يعني يك قطعه بيابان است كه قسمت اول چهار فرسخي است، بيست كيلومتري بعد ده كيلومتري بعد پنج كيلومتري ظهر تا غروب. غروب تا اول آفتاب، اول آفتاب تا سه روز. كه دو سه روز بايد بمانند. چون عرفات از معرفت است معرفت و شناخت آدم زود پيدا مي‌كند. مشعر هم محل شعور است، شعور هم آدم زود پيدا مي‌كند خيلي‌ها معرفت دارند شعور هم دارند ولي در عمل گير مي‌كنند. يعني باسواد هستند ولي حال كار كردن ندارند. اين جا كه جاي عمليات هست، اين جا دو سه روز مي‌مانند. و فرمول دارد اين طور نيست كه الكي باشد.)
امام باقر(ع) وصيت كرد: ده سال در مِنا كه همه‌ي حاجي‌ها يك فرسخي مكه جمع شده‌اند، از چهار طرف با صداي بلند مي‌فرمود: ايها الناس رهبر شما رسول اكرم(ص) بعد «عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ» اين حديث در فروع كافي است. از اين هم معلوم مي‌شود كه امامت مكه با هم گره خورده.

11- سوره برائت، برائت از مشركين است

مسئله ديگر سوره‌ي برائت. به پيامبر(ص) خبر دادند كه يك عقيده‌اي مشركين داشتند مي‌گفتند كه: وقتي دور كعبه مي‌گرديم بايد لخت مادرزاد باشيم. البته فكرشان همه‌اش سكسي نبود. مي‌گفتند چون در اين لباس‌ها گناه كرديم با اين لباس‌ها زشت است طواف كنيم پس برهنه باشيم(مي گويند از حول حليم افتادند تو ديگ) اسلام مي‌گويد: لخت باشند ولي لباس احرام بپوشند. يك حوله سفيد در كمر يك حوله هم روي دوش رنگ هم نداشته باشد هيچي هم رويش ننويسند. كه آن جا ديگر رئيس و گدا و فقير و همه يك جور باشند. سفيدي هم، هم لباس پاكي است اصولاً بچه كه به دنيا مي‌آيد لباس سفيد مي‌پوشد قبر هم لباس سفيد است كه اين‌ها دست خودش نيست، نوزاد كه خودش نمي‌پوشد مي‌پوشانند، مرده را هم كه لباس سفيد مي‌پوشانند. مي‌گويد دوبار لباس سفيد به تو مي‌پوشانند يك بار هم خودت لباس سفيد بپوش خودت را كفن كن.
به پيامبر گفتند: لخت مادرزاد طواف مي‌كنند، حضرت ناراحت شد، آيه نازل شد. در قرآن صد و چهارده تا سوره داريم يكي از سوره‌ها سوره‌ي برائت است. سوره‌ي برائت هم بسم الله ندارد چون مي‌خواهد فحش بدهد و در فحش ديگر نمي‌گويد بسم الله الرحمن الرحيم خيلي آدم خيطي هستي، چون سوره‌ي برائت براي برائت هست اين سوره بسم الله ندارد و لذا داريم كه: (بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ) (توبه /1) برائت يعني برو گمشو از طرف خدا و رسول نسبت به مشركين برائت است. خداوند مشركين را دوست ندارد خداونداز مشركين بريء است. رسول خدا از مشركين بريء است. اين را مي‌گويند تَوَلّي و تَبَرّي برائت.
يك كسي از من پرسيد اسلام آمريكايي يعني چه؟ اسلام ناب چيست؟
گفتم: اسلام محمّدي اين آيه‌ي قرآن است. آيه الكرسي را همه‌تان حفظ هستيد. (فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ) (بقره /256) اين اسلام ناب است. «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» يعني مرگ بر آمريكا «يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» يعني زنده باد اسلام. اين مي‌شود اسلام صد در صد.
كشورهاي ديگر غير از ايران معمولاً «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» در آن‌ها نيست «يُؤْمِنْ بِاللَّهِ» در آن‌ها هست. يعني ايمان به خدا دارند اما كفر به طاغوت ندارند و لذا پنجاه درصد اسلام دارند. اسلام هم پنجاه درصدش يعني هيچي. به كسي گفتند شنا بلد هستيد گفت: پنجاه درصد بلد هستم مي‌پرم در استخر ولي بيرون نمي‌آيم اين يعني هيچي. اين از چيزهايي است كه پنجاه درصدش قبول نيست. بله مغز بادام يكي‌اش مغز بادام است، نصفش هم مغز بادام هست اما ماشين تا چهار تا لاستيك نباشد با سه تا لاستيك ماشين نيست. دين ما بعضي جاهايش لاستيكي است بعضي جاهايش مغز بادامي. شما در نماز همه‌ي نماز را بخوان منتها السلام عليكم نگو «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ» نگو. همه را خواندي آخرش را نگويي، باطل است. اما ذكر خدا(صلوات) صد تا هم بفرستي فايده دارد دو تا هم بفرستي فايده دارد يكي هم بفرستي فايده دارد، دين ما يك تركيبي است هم «يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» هم «يُؤْمِنْ بِاللَّهِ»

12- حضرت علي(ع) سوره برائت را روز عيد قربان خواند

سوره‌ي برائت كه نازل شد سوره‌ي برائت معنايش اين بود. ‌اي كفار مرگ بر شما خدا بر شما غضب كرده شما ديگر حق ورود به مسجدالحرام نداريد. مكه براي هميشه بر شما ممنوع. خوب اين سوره خيلي تند و تيز است. حضرت اين سوره را وقتي نازل شد دادند به يكي دو نفر گفتند بخوانيد. خليفه‌ي اول، خليفه‌ي دوم. بعد جبرئيل نازل شد گفت يا بايد خودت اين سوره را بخواني بر مردم يا حضرت علي(ع) برود بخواند. اين را سني هم نقل كرده شيعه هم نقل كرده. يعني اختلاف نيست به هر حال. حضرت علي(ع) روز عيد قربان كه همه‌ي حاجي‌ها جمع هستند اين سوره را خواند. باز مي‌بينيم پيام برائت در مكه از حلقوم امام برائت اعلام موجوديت مسلمين هست. يك كسي از من پرسيد: بلندگو كه اذان مي‌گويد ما هم اذان بگوييم بلندگو كه اذان بگويد كسي كه نمي‌فهمد در اين محل حزب اللهي هست يا نيست. از راديو پخش مي‌شود. اما اگر چهار تا جوان اذان گفتند، چهار تا جوان ناجور وقتي مي‌خواهد چهار كار ناجور كند وقتي ببيند چهار تا جوان اذان مي‌گويد، مي‌گويد در اين كوچه چهار تا جوان حزب اللهي هست. اصلاً بايد اذان رمز اين باشد كه حزب اللهي‌ها جمع شويد خدا مي‌داند اگر دو نفر دارد دسته گلي آب مي‌دهند يك كسي بگويد الله اكبر همه بريزند بيرون مگر مي‌شود ديگر كسي خلاف كند ما بايد اظهار وجود داشته باشيم.
يك ماشين كه از خيابان خلاف مي‌رود اگر همه‌ي ماشين‌ها بوق زدند آن راننده از خجالت سرش را پايين مي‌اندازد. ما نبايد منتظر پليس باشيم همه جا كه پليس نيست يعني ما بايد راننده را در يك محاصره‌ي اجتماعي قرار بدهيم. چرا نمايندگان مجلس وقتي دير مي‌آيند از تريبون مجلس مي‌گويند كه آقاي فلاني بيست و هفت دقيقه تأخير داشتند يعني مردم ايران به چه كسي رأي داديد. ما بايد با گفتن الله اكبر آدم‌هاي هرزه را از كوچه‌مان بيرون كنيم. الله اكبر سيل خوبي است. اما ما نتوانستيم از اين سيل، يك سيل كه بيايد همه را مي‌برد. ما با يك اذان باشكوه مي‌توانيم همه‌ي اين‌ها اعلام برائت يعني مسلمان‌ها من هستم، يعني قدرت داريم يعني مي‌توانم داد بزنم.

13- نصب امامت در مسير حج و قيام امام زمان از مكه

امامت و حج: خود اميرالمؤمنين كجا نصب شده؟ غديرخم، غدير خم كجاست؟ در مسير حج يعني همين طور كه امام بر گردن حج حق دارد حج هم بر گردن امام حق دارد. نصب امامت در مسير حج بود.
حضرت مهدي(ع) هر سال در مكه هستند اصولاً امير حاج رهبر حاجي‌ها امام زمان(ع) هست. علي بن مهزيار. خوشا به حال مردم اهواز كه مي‌توانند بروند سر مزارش از علما از ياران امام دهم و يازدهم از اصحاب امام‌ها بود. ايشان وقتي شنيد كه حضرت مهدي(ع) مكه هستند بيست سفر مكه رفت تا بلكه حضرت مهدي(عج) را ببيند و سال آخر سفر بيستم موفق شدند ديدند.
امام زمان هر سال، خدا رحمت كند شهيد مطهري را. ايشان مي‌گفتند: من خوشم مي‌آيد در شيراز نفس مي‌كشم، گفتند چرا؟ گفت: در شهري نفس مي‌كشم كه فيلسوفي مثل ملاصدرا نفس كشيده.
آن وقت حاجي‌ها در مكه در يك جايي نفس مي‌كشند كه يقين دارند حضرت مهدي(عج) هم آن جا هست. قيام امام زمان(ع) از مكه است. روايت داريم: حضرت مهدي(عج) تشريف مي‌آورند فريادي مي‌كشند، فريادشان را دنيا مي‌شنوند آقا را مي‌بينند. سيصد وسيزده نفر فوري با ايشان هم پيمان مي‌شوند كه سران فرمانده مي‌شوند بعد لشكرش (يَدْخُلُونَ في‌ دينِ اللَّهِ) (نصر /2) كه بيشتر شدند ده هزار نفر شدند به سوي مدينه حركت مي‌كنند. يعني قيام امام زمان از مكه است. امام حسين(ع) قيام‌شان از مكه بود. يعني اول از مدينه آمدند مكه هفتاد و پنج روز در مكه ماندند آن جا وقتي همه‌ي حاجي‌ها جمع شدند در ايام عيد قربان سوار اسب شدند رفتند كربلا و در جواب مردم كه گفتند ايام عيد قربان كجا مي‌روي گفت: تروريست‌هاي حكومت يزيد مي‌خواهند مرا بكشند. براي اين كه در مكه خون و خون ريزي نباشد به احترام مكه مي‌روم كربلا.
يعني براي اين كه افكار مردم متوجه نالايقي بي لياقتي يزيد شود. امام حسين هم از مكه شروع كرد.
دقيقه‌ي آخر حرف هايم را جمع كنم. بحث ما به مناسبتي كه هم بيننده‌ها بحث را در ايام شهادت امام جواد(ع) مي‌شنوند هم ايامي كه حاجي‌ها مكه هستند. گفتيم يك چيزي بگوييم بين امامت وحج.
آيه‌ي قرآن را خوانديم گفتيم قرآن مي‌گويد: قسم به اين شهر مكه چون تو در آن هستي. يعني ارزش مكه به خاطر رهبر هست و گفتيم قرآن در مورد مكه مي‌گويد: قيام درباره‌ي رهبر آسماني مي‌گويد: يَقُوم. انبياء و كتب آسماني براي اين كه يَقُوم. يَقُوم و قيام باز ريشه‌اش يكي است. «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاس» حج مال ناس است «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً». امام هم مال ناس است. بعد مثالي زديم كه چرا ابرهه كه سوء قصد به كعبه داشت نابود شد ولي يزيد سوء قصد به كعبه داشت نابود نشد. گفتيم: چون در زمان يزيد دشمن امام در كعبه پنهان شده بود. مسئله‌ي ديگر گفتيم: امامت علي(ع) در مسير مكه بود. و گفتيم: برائت از مشركين را امام بايد در مكه بخواند و گفتيم حضرت مهدي(ع) در مكه هستند و استفاده از فرصت تبليغات. امام صادق(ع) به چهار طرف با صداي بلند مسئله‌ي رهبري و امامت راتعيين مي‌كرد و الآن مشكل مسلمين جهان اين است كه نفت زير پا. كعبه روي پا. جمعيت يك ميليارد. چرا تو سري مي‌خوريم.
بسمه تعالي مسلمين رهبر لايق ندارند. زير پايشان نفت است روي پايشان محوري است كعبه كه همه دورش مي‌چرخند. پس محور وحدت دارند، سرمايه‌ي اقتصادي دارند، تعداد هم يك ميليارد و بيشتر. اما رهبرش مثل امام نيست كه اين‌ها را از ذلت نجات بدهند.
خدايا اين‌ها كه رفتند مكه حجشان را قبول كن.
اين‌هايي كه نرفتند مكه حج قسمت‌شان كن.
همه‌ي مكه با همه‌ي قداستي كه دارد حضرت ابراهيم كه آمد مكه مي‌گويد: خدايا مكه آمدم نه براي مكه، مكه آمدم براي نماز.
خدايا در ميان همه‌ي مسلمين در ميان همه‌ي مردم كره‌ي زمين به ما رهبري دادي كه ذكر شد، آرام بخش شد. خدايا رهبر ما، امت ما، ناموس و نسل ما را حفظ كن.
و يادمان نرود كه بنيان گذار جمهوري اسلامي. حضرت امام از مكه ناله‌ها و فريادهايش را رساند. پيامي كه امام براي حاجي‌ها مي‌داد طولاني ترين پيام‌ها بود. يعني امام هم استفاده‌ي تبليغاتي از حج مي‌كرد. به طبع امام حسين كه از حج استفاده‌ي تبليغاتي كرد.
حج سكّوي خوبي است. خدايا مراكز مقدس را از افراد نامقدس نجات بده.
به ما توفيق بده آن نوايي كه از مكه بلند مي‌شود ما را از ياران امام زمان(عج) قرار بده.
خدايا به حق محمد و آل محمد زيارت امامان معصوم به خصوص امام جواد كه در آستانه‌ي شهادت‌شان هستيم كه در كاظمين هست. امام جواد و امام كاظم هر دو قبرشان پهلوي هم غريب كم زوّار
خدايا منطقه‌ي عراق را از شرّ صدام نجات بده.

«والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 208
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست