نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2084
موضوع بحث: غفلت – 2
تاريخ پخش: 27/10/69
بسم الله الرحمن الرحيم
دنباله بحث قبل مسئله غفلت و فراموشي است كه بلاي عمومي است و معمولاً انسانها غافل هستند. در جلسه قبل مطالبي راجع به غفلت گفتيم و حالا در اين جلسه موارد غفلت را ميخواهيم بگوييم. قرآن ميگويد: اي انسان غافل! بدترين لقبي را كه خدا به انسان فرموده است. افرادي كه هدف را نشناسند از مبدأ غافل ميشوند. (كجا بودند؟ كجا ميروند؟ براي چه آفريده شدند؟ چه بايد بكنند؟) اصول كلي را فراموش كردند و اصول دين آنها خوراك، پوشاك، مسكن، پيكان، سكه و دلار شده است. زندگي چنان اينها را غرق كرده كه نميدانند عزيزترين چيزكه جواني و عمرشان است در كجا مصرف ميشود. در اين جلسه موارد غفلت را بررسي كنيم. عوامل غفلت را جلسه قبل گفتيم كه چه چيز باعث غفلت ميشود.
1- موارد غفلت
حالا موارد غفلت را بگوييم: 1- غفلت از حساب. آدم اگر بداند كه در گمرك چمدانش را باز ميكنند و تك تك جنسهاي او را ميبينند، يك مقدار در خريد سوغاتي كنترل ميكند. ما اگر بدانيم يك حسابي داريم و حسابگر ما هم دقيق حساب ميكند و كارهاي ظاهر را حساب نميكند، به خودمان ميآييم. (يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ) (غافر /19). نگاه كه كردي به تو ميگويد: از اين نگاه چه هدفي داشتي؟ «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ». اگر با چشمت نگاه خيانت آلود كردي، او خيانتي كه پشت اين نگاه است را ميفهمد. يعني كانال يك را ميبينيد ولي همزمان كانال 2 را هم ميبيند. ميداند كه پشت اين نگاه چه بود. (غفلت از حساب) قرآن ميفرمايد: بعضيها هستند. (يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ) (روم /7). فقط ميخواهد دختر و پسرش مدرك بگيرند. دخترش به بخت برود و پسرش به آرزو هايش برسد. فقط «ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا». ظاهر دنيا را ميبيند. تيپ، پول، اين را رضوان و خوشبختي ميداند. اما حالا چه چيزي را از دست داد و چه چيزي را گرفت؟ خطرش را، سلامتي روحش را، اخلاقش را، ايمانش را و از آخرت غافل است. ميگويد: الحمدلله تمام واجبات دخترم را جور كردهام. مگر واجبات دخترت چيست؟ يخچال گرفتم، فرش گرفتم، اينها واجبات دخترش ميشود. اما حالا اين دختر شما سواد دارد يا ندارد؟ كمال دارد يا ندارد؟ تقوا دارد يا ندارد؟ عفت دارد يا ندارد؟ پدر و مادرها به جهازيه فكر ميكنند ولي به تقوا و عفت فكر نميكنند، به مدرك فكر ميكنند ولي به فساد اخلاقي فكر نميكنند، به هر حال اين مسئله مهمي است. شما برادراني كه در آتش نشاني هستيد. چرا يك جايي آتش ميگيرد؟ يك غفلت باعث ميشود سيم برق اتصال ميكند، يك آبگرمكن يا يك بخاري آتش ميگيرد. يك جرقهاي ميزند كه اگر غفلت كنيم، يك ضرر ميبينيم حالا آتش اين دنيا را ميشود خاموش كرد، آتش قيامت را چطور؟ قرآن ميفرمايد: (اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ في غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ) (انبياء /1) مردم دارند به سمت گور ميروند و غافل هستند. مسئله غفلت مهم است. 2 – غفلت از نسل مسأله ديگر غفلت از اهل و فرزند است. گاهي انسان كيف بچهاش را وارسي كند، نمرههاي بچهاش را ببيند، احوال معلم بچهاش را بپرسد، احوال رفيقهاي بچهاش را بپرسد، يك مقدار سوز نسبت به بچه هايتان داشته باشيد. اگر بچه شما نمازش بد بود، بيشتر غصه ميخوري يا درسش بد بود؟ اگر بچهات تجديد شود غصه ميخوري اما نماز بچهات قضا شود غصه نميخوري. در ايمان خودمان بايد شك كنيم، اگر غصه درسش را بخوري خوب است اما چه طور مدرك و استخدام و حقوق و. . . چه طور اينها را ميبيني «ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا» اگر مسئول مؤسسهاي به يك نفر تشويقي بدهد و به نفر ديگر تشويقي ندهد، آن آقايي كه تشويق نشده زمين و زمان را به هم ميدوزد يعني اگر از دنيا برايمان كم بگذارند جيغ ميكشيم. اما در يك جايي ميبينيم، افراد ماه به ماه پايشان را به نماز جماعت نميگذارند و هيچ غصه هم نميخورند. دخترش بد حجاب است هيچ غصه نميخورد. بچهاش نماز نميخواند هيچ غصه نميخورد. اينها را قرآن هشدار داده است و ميگويد: مدرك بچهاش مهم است، ولي نماز بچهاش برايش مهم نيست «يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا». ظاهر دنيا را ميبيند «وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ» غفلت از فرزند مسئله مهمي است كه قرآن ميگويد: (إِنَّا كُنَّا قَبْلُ في أَهْلِنا مُشْفِقينَ) (طور /26). روز قيامت عدهاي ميگويند: «ما نسبت به بچهمان سوز داشتيم و خدا ما را نجات داد. » 3- غفلت از احسانها و نعمتها؛ خدا خيلي چيزها به ما داده است. يكي از علما يك كتابي نوشته و در كتابش يك مناجات نامهاي دارد كه بسيار شيرين است. ميگويد: خدايا! به عدد همه اينها به اينها شكر كه من چشم دارم. به عدد همه درد پادارها شكر كه من پا دارم. به عدد همه لالها شكر كه من ميتوانم حرف بزنم. به عدد همه مردهها شكر كه من نفس ميكشم. ما واقعا توجه نداريم. نعمتهاي عمومي كه هيچ نعمتهاي خصوصي هم چنين است. اصلاً خدا به ايرانيها نعمتهايي داده است كه انسانهاي روي كره زمين چنين نعماتي ندارند. از دم تمام رهبران دنيا جز رهبر ايران فاسق هستند. روي كره زمين رهبران همه كشورها ميترسند. يعني صدام كه هشت سال با ما جنگيد. حالا همه دنيا ميخواهند با او بجنگند. چقدر ما مردم خوبي هستيم. نجيب ترين مردم، ايرانيها هستند. شريف ترين مردم، ايرانيها هستند. الان شجاع ترين مردم ايرانيها هستند. عيب اگر هست در خودمان است، پارتي بازي، رشوه و گراني و احتكار و دروغ و. . . اگر عيبي هست داخلي است. والاّ سيماي بيروني ما خيلي خوب است. يك نقصهاي فردي در خانهها هست، اما استخوان بندي ما از لحاظ خط سياسي، خط رهبري، خط دين و مكتب خيلي كارهاي مثبتي دارد. 4- غفلت از هدف و اينكه خدا ما را براي چه آفريده است؟ خدا ما را آفريده كه در خط او باشيم، شناخت پيدا كنيم و در خط او قرار بگيريم. (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ) (ذاريات /56). قرآن ميگويد: آدم را آفريدم كه در خط من بياييد. عبادت هر كاري نيست كه در خط او باشد. شما در شغل خودت وقتي ميگويي: اداره ميروم. مسلماني خانهاش سوخت، بروم خاموش كنم. همين كه ميآيي مينشيني، نشستن تو عبادت است. اصلاً هيچ تلفني هم نميشود كه كجا سوخت، اما همين كه نشستي اين عبادت است. اداره آتش نشاني شما مسجد است، معبد است. معبد يعني محل عبادت. محل عبادت اين است كه انسان ميگويد: ميروم براي اينكه انساني را از خطر نجات دهم. شما هميشه در حال عبادت هستيد و آن پزشك هم كه در بهداري نشسته، حتي در وقت كشيك شب تا صبح، حتي اگر هيچ مريضي نداشته باشد ولي همين كه به خاطر مردم بيدار ميماند، نشستن او عبادت است. و خوشا به حال كساني كه اين خدمات را ميكنند. اينها گوشهاي از موارد غفلت است.
2- ضرورت غفلتزدايي و راهكارهاي آن
غفلت زدايي داروي غفلت است. يكي از داروهاي غفلت موعظه است. گاهي آدم بايد موعظه بشنود، چون انسان غافل ميشود و نياز به موعظه دارد. داريم گاهي وقتها پيامبر به يكي از اصحابش ميگفت: براي من موعظه كن. علامه طباطبائي به يكي از همدرسي هايش گفته بود: گاهي بنشين مرا موعظه كن. امام صادق(ع) فرمود: هر كسي مرا موعظه كند بهترين رفيق من است، كه عيبهاي مرا به من بگويد. انسان اگر موعظه نشود روحش زنگ ميگيرد، دچار قساوت قلب و سنگ دل ميشود. البته واعظ نه واعظ فني، اصلا گاهي پدر بزرگ بچهاش را موعظه ميكند. چقدر اين موعظهها خوب است. انسان بنشيند و يك دل سوختهاي قربة الي الله با محبت به او موعظه كند. گاهي بخواهيد از كسي كه شما را موعظه كند، موعظه اثر دارد. قرآن ميفرمايد: با كسي كه حرف ميزنيد با موعظه خوب باشد. شهيد مطهري در مورد موعظه يك بحثي دارد. زماني كه ما دانشگاه نداشتيم، مدرسه نداشتيم، علما موعظه ميكردند و با موعظه جلوي فساد را ميگرفتند. گاهي يك موعظه مفيد كار هزار پليس را ميكند. موعظههاي طبيعي از آدمهايي كه آدم دوستشان دارد، خيلي اثربخش است. يكي از داروهاي غفلت موعظه است. اميرالمؤمنين وارد بازار ميشد، ميديد مردم در حال خريد و فروش هستند. «فَبَكَى ع بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ يَا عَبِيدَ الدُّنْيَا وَ عُمَّالَ أَهْلِهَا إِذَا كُنْتُمْ بِالنَّهَارِ تَحْلِفُونَ وَ بِاللَّيْلِ فِي فُرُشِكُمْ تَنَامُونَ وَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ عَنِ الْآخِرَةِ تَغْفُلُونَ فَمَتَى تُحْرِزُونَ الزَّادَ وَ تُفَكِّرُونَ فِي الْمَعَادِ»(أمالي مفيد/ ص118). اميرالمؤمنين يك مقدار گريه كرد و فرمود: «يَا عَبِيدَ الدُّنْيَا» شروع به موعظه كرد. در بازار گفت: مردم حواستان را جمع كنيد. چه قدر خوب است در همه بازارها يك آدم خيّر و فعال، تمام بازار را بلندگو البته به طور يكنواخت نصب كند. روزي دو دقيقه فعال باشد. «بسم الله الرحمن الرحيم» برادران تجار يك حديث براي قسم خوردن است و يك حديث براي گران فروشي است. چون نميشود آدم هر كاري را انجام دهد و شب 21 ماه رمضان برود و قرآن سر بگيرد و مرتب بگويد: استغفرالله، اشتباه كرديم. بابا با گران فروشي پدر مردم را در آورده است. حالا ديگر گذشته است. اين مثل آن است كه آدم برود مردهاش را دفن كند و بعد بيايد و بگويد: در قبرستان نبايد خنديد. خيلي خوب اين ديگر گذشت. به يك كسي گفتند: اين قدر برنج نخور! گفت: چرا؟ گفتند: چاق ميشوي. گفت: چاق شوم. چاقي چه عيبي دارد؟ فقط مشكلش اين است كه جنازهام سنگين ميشود و زير جنازهام فحش ميدهند، من هم كه مردهام هرچه ميخواهند بگويند. حالا يك وقت جايي موعظه ميكنند، كه كار از كار گذشته است. بايد همان موقع موعظه كرد. آقاي قرائتي يك خرده درباره بي حجابي در تلويزيون بگوييد. من كه در تلويزيون بگويم آن بي حجاب كه پاي تلويزيون نيست يا در خيابان است يا در مغازه يا. . . حالا ممكن است چند تا از آنها پاي تلويزيون باشند، كساني كه غيرتشان زياد است، بايد موعظه و نهي از منكر كنند. متن اسلام درباره موعظههاي مفيد، دو دقيقه با زبان خوب و پخته از طريق يك عالم اسلام شناس چك شود و با بيان شيرين پخش شود. استفاده سياسي از آن نشود چون بعد زنده باد، مرده باد راه ميافتد. موعظه خيلي خوب است. اينكه در اسلام به انسان سفارش شده كه گاهي به قبرستان برويد، البته به شرط اينكه در قبرستان حواستان جمع باشد. از مكانهايي كه سخنراني مضر است، سخنراني در قبرستان است. چون شما همين كه به مزار شهدا آمديد، عكس شهيد شما را موعظه ميكند. طوري كه پهلوي عكس شهيد موعظه من اثر ندارد. نشستن با فقرا؛ پيامبر فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ هُمَّ بِالْحَسَنَةِ وَ إِنْ لَمْ تَعْمَلْهَا لِكَيْ لَا تُكْتَبَ مِنَ الْغَافِلِينَ»(وسائلالشيعة/ ج1/ ص56). اي اباذر؛ تصميم بگير كار خوب كن. گرچه موفق نشوي «لِكَيْ لَا تُكْتَبَ مِنَ الْغَافِلِينَ» تصميم بگير هر روز يك كار خوب انجام دهي و اگر هم موفق نشدي لااقل از بي تفاوتي و غافل بودن بيرون ميآيي. امام باقر(ع) فرمود: هر مؤمني به نمازهاي پنجگانه توجه داشته باشد، اين ديگر از غافلين نيست. يعني از مواردي كه غفلت را از بين ميبرد و داروي غفلت است توجه به نماز است. داروي غفلت: رواياتي راجع به تجارت است. اينها را آدم با فلز با سنگ با مس بنويسد و همين طور در بازار آويزان كند. در ترمينال، قطار و. . . البته اين كار انجمن اسلاميها است. يك قاب در فرودگاه باشد. تابلوي بزرگي به صورت آداب يك مسافر در فرودگاه نصب شود. آن تعداد نفري كه بليط گرفته و همين طور بي كار نشسته است، تمام وضع اخلاق اسلامي را بخواند. آرايشگاه بسيار مكان خوبي براي تبليغات است. من از يك نفر خوشم آمد چه آدمهاي عاقلي پيدا ميشوند. چند هزار تومان كتاب خوب گرفته بود و تصميم گرفته بود در همه مغازههاي آرايشگاهي يكي يك كتاب قرار بدهد. ما ميتوانيم اسلام را نشر بدهيم، اما هنوز تصميم نگرفتهايم. هنوز استخارهمان خوب نيامده است. خيلي هم كوتاهي كرديم. يك كسي كه نماينده روغن يا چاي يا صابوني بود، تبليغات ضبط ميكرد. اما بنده كه نماينده امام صادق(ع) هستم. يك قال الصادق(ع) جايي ننوشتهام. مسئله ديگر نمازهاي پنجگانه است. مسئله ديگر دوست خوب است. دوستاني كه انسان را به هوش بدهند. مسئله ديگر زيارت محرومين است. هر كدامتان ميتوانيد عكسهاي جهاد و انقلاب را جمع كنيد، بخصوص سازمانها و نهادها همه ميتوانند. من خودم يك مقداري كار كردم. البته در حد چند هزار توماني بوده است. حدود 7 هزار تومان من اين خرج را كردم. البته من يك نفر هستم و پول و امكاناتم محدود است. اما افرادي هستند. عكسهاي نابي است اين عكسها در جبهه بوده است. پسر شهيد، مادر شهيد گاهي آدم اينها را ورق بزند ببيند، خوب است. شاخههاي فرهنگي بنياد شهيد وصيت نامه شهدا را به صورت كتاپ كرده است و در حدود 25 هزار سطر در آورده است. يعني تقريبا هر وصيت نامهاي يك سطر است. آدم وقتي ميخواند تكان ميخورد. اينها خيلي غفلت را از آدم دور ميكند. به طور خلاصه مواردي كه آدم را از غفلت دور ميكند: موعظه، نمازها، دوست خوب، زيارت محرومان، عكسهاي مثبت در مورد غفلت و نسيان است.
3- غفلتزدايي در كلام و عمل بزرگان
تشبيهي شده است كه آدم غافل مثل كسي است كه شير دنبالش ميدود ايشان ميبيند شير الآن او را ميخورد و پارهاش ميكند، ميدود تا به چاهي ميرسد ميگويد: خوب داخل چاه بروم، طنابي هست. داخل چاه ميرود. تا وسط چاه كه رسيد ميبيند عجب ته در چاه اژدها دهانش را باز كرده و بالاي سرش شير است. بعد هم ميبيند اين بندها يكي يكي دارد پاره ميشود. به قول اين تشبيه كه ميگويد: موش سياه و سفيد دارند نخ هايش را پاره ميكنند، موش سياه و سفيد منظور شب و روز است. بعد ميبيند كنار ديوار هم يك جايي چند تا زنبور مقداري عسل درست كردند ولي عسلها با خاك و زنبورها مخلوط هستند، حالا اين وسط بدون اينكه ببيند، آن طرف كيست، آن طرف شير دنبالش است ته چاه اژدها منتظرش است، نخها دارد پاره ميشود، حالا هم ميخواهد از روي ديوار عسل بخورد. تازه يك خورده هم كه عسل ميخورد با خاك و نيش زنبور مخلوط است. شيخ بهائي ميگويد: اين مثال ما غافل هاست. از يك طرف مرگ دنبال ما است، از يك طرف قبر جلوي ماست. موش سياه شب و موش سفيد روز هم دارند طناب عمرمان را يكي يكي، پاره ميكنند، و ما هم همچنان بي توجه نسبت به اينكه اين نخ پاره ميشود. يك تشبيهي شده كه بعد مرحوم نراقي اين تشبيه را به صورت شعر در آورده است. هست اين دنيا چَهُ عمرت رَسَد *** روز و شب هستند موشان بي سخن رشته عمر تو را ليل و نهار *** پاره سازد لحظه لحظه تار تار اژدها قبر است بگشوده دهان *** منتظر تا پاره گردد ريسمان دهر باشد شير مست پر غرور *** تا كشد جان تو را از تن برون مال دنيا انگبين و اهل آن *** جمله زنبورند ني بل بر غمان از پي اين شهد زهر آلوده چند *** در جدل با ريش ما لان اي الوند به هر حال مسئله غفلت بلائي است كه انسان گاهي نميداند كه جواني خود را كجا خرج ميكند. شبهاي زمستان شبهايي كه در هر هفته آن شهيد مطهري يك كتاب مينوشت. سال 50 هفته است. مرحوم مطهري هم 50 تا كتاب نوشته است. هر هفته يكي از كتابهاي مطهري را بخوانيم. يعني در فاصله يك سال يك دور كتابهاي مطهري را خوانده باشيم. نميشود؟ چرا ميشود. نميشود وقتي ما ميرويم تفريح دو تا بچه يتيم را هم با خودمان ببريم؟ چرا ميشود. خيلي كارها ميشود انجام داد. كفش اميرالمومنين(ع) پاره شده بود، وصله ميكرد. گاهي هم ميگفت: سبحان الله. گفتند: يا علي چه ميكني؟ گفت: من كفشم را وصله ميكنم. ترسيدم به من بگويند: چرا زبانت بي كار بود. و روز قيامت جواب نداشته باشم. گفتم پس از زبانم هم كار بكشم. آيت الله مشكيني براي ما اخلاق ميگفت. ميگفت: شيخ مرتضي انصاري سر سفره آمد ديد، تا آبگوشت و غذا بيايد چند دقيقهاي طول ميكشد كنار سفره به نماز خواندن مشغول شد. خانمش گفت: نماز خواندي؟ گفت: خواندم. اما فكر كردم دو دقيقه عمرم را بايد معطل شوم تا غذا حاضر كني. من براي اين دو دقيقه جواب خدا را چه بگويم. غافل ميشويم كه آب را هدر ميدهيم عمر را هدر ميدهيم. همينطور 4 ساعت پاي فيلم مينشينيم. خوب بعضي از فيلمها خيلي بار دارد، اما بعضي از فيلمها را آدم ميگويد: حيف عمر است كه آدم نگاه كند. بهر حال مسئله غفلت مسئله مهمي است. در مقابل غفلت ذكر است. قرآن ميفرمايد كه: (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (رعد /28). «الا» لغتي عربي است كه فارسي آن به معني «توجه» است. «بِذِكْرِ اللَّهِ» با ياد خدا دل آرام ميگيرد. چطور با ياد خدا دل آرام ميگيرد؟ چون نگراني ما مختلف است. مردم براي چه نگرانند؟ ريشه نگرانيها چيست؟
4- آرامبخشي ياد خدا و بيان ريشههاي نگرانيها
1- گاهي ريشه نگرانيها لغزشها است. از دسته گلهايي كه آب داده ناراحت است. «بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» چون قرآن ميگويد: (إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً) (زمر /53) خداوند گنا هان را ميبخشد. ديگر ناراحت نباش، مأيوس نباش، هر كس هر گناهي كرده خدا او را ميبخشد. اصولاً يكي از گناههاي كبيره اين است كه آدم بگويد من يك اشتباهي كردم كه ديگر خدا مرا نميبخشد. هركس بگويد: خدا ديگر مرا نميبخشد، گناه كبيره انجام داده است. كسي در مكه كنار پرده كعبه بود. ميگفت: خدايا مرا بيامرز. بعد ميگفت: ميدانم نميآمرزي. امام به او گفت: اين حرف چيست؟ گفت: آخر تو نميداني من چه كردم. گفت: ميشود بگويي كه چه كردهاي؟ گفت: بله. من از آنهايي بودم كه رفتم كربلا امام حسين را بكشم. من جزء لشگر يزيد هستم. امام فرمود: همين يأس تو از لشگر يزيد بودنت بدتر است. نگران نباش لغزش است خدا ميبخشد. 2- گاهي انسان احساس ميكند تنهاست، احساس تنهايي ميكند. قرآن ميگويد: نه، تنها نيستي. (إِنَّني مَعَكُما) (طه /46)، (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقينَ) (بقره /194) (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا) (نحل /128)، (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ) (بقره /153) تنها نيستي با تو هستم. شهيد محراب آيت الله مدني زمان شاه، در تبعيد بودند. قسمتهاي كازرون، نور، آباده و. . . در مكانهاي مختلف ايشان تبعيد بودند. در تبعيدگاه ديدنش رفتيم. يك عالم بزرگوار را ديديم كه در يك اتاق نشسته است. تنها بود. گفتم: حضرت آيت الله مدني ناراحت نيستيد؟ گفت: نه خوشحالم. گفتم: چرا؟ گفت: هر نفسي كه ميكشم چون در تبعيدي شاه هستم، در هر لحظه يك قدم به خدا نزديك ميشوم و هر لحظه شاه يك قدم به جهنم نزديك ميشود و لذا از اين تبعيدي خودم لذت ميبرم. چون اوليا خدا ميدانند زير نظر هستند، غصه نميخورند. شما ديدي در استخر كه ميروي چند شمارش ميكني و زير آب ميروي. كسي هم در بيرون از آب شمارش ميكند، 1، 2، 3، 4، . . . 18، 19، 20 و. . . شما در زير آب سختي نفس نكشيدن را تحمل ميكني و چون ميداني كسي در بيرون سختي كشيدن شما را ميبيند، لذيذ است. از وقتي كه گفتند: به كارمندان دولت اضافه كار بدهيد، ديگر سخت نيست. سابق وقتي مدير ميگفت: يك ساعت اضافه باشيد. ميگفتند: آقا زنم بيمارستان است، بچهام فلان است. گرد و خاك ميكرد. حالا تا دو ساعت از شب رفته كار ميكند. وقتي فهميديم يك جايي حساب ميشود، عجله نميكنيم. اينهايي كه تند نماز ميخوانند، نميدانند خدا ميشمارد و گرنه شما خم ميشدي «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ». خدا ميشمارد يك بار ديگر بگو «سُبْحَانَ اللَّهِ، سُبْحَانَ اللَّه»ِ ركوع است، خدا شما را ميبيند با عجله نماز نخوان احساس تنهايي نكن (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ) (بقره /153)، (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا) (نحل /128) ديگر از چه چيزي آدم ناراحت است؟ 3- گاهي انسان احساس پوچي ميكند. آقا ما چند سال براي جمهوري اسلامي كار كرديم، آخرش هم استعفا داديم. صاف قبول شده، نه تشكري نه تقديري نميدانم از كجا افتاديم، اگر اينطور بود، اينطور ميشد. آخر بعضيها هستند چند سالي كار ميكنند، بعد هم قهر ميكنند. ميگويند: فايده ندارد. آقا چرا فايده ندارد؟ (فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ) (زلزال /7) ذرهاي كار كني پوچ نيست نه اينكه پوچ نيست، خدا اجر ميدهد. اجرت را هم اينطور ميدهد. قرآن ميگويد كه خدا چندين برابرش را به تو ميدهد. (فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها) (انعام /160) 10 برابر ميدهد، يك آيه ديگر داريم كه ميگويد: 700 برابر به تو پاداش ميدهد. يك آيه ديگر داريم كه ميگويد: بيش از 700 برابر پاداش ميدهد. يك آيه ديگر داريم: (فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ) (سجده /17). اصلاً نميداني چقدر بيش از اين حرفها است. بنابراين اگر كاري براي خدا كردي هيچ غصه نخور. اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: كار حق را انجام بده و منتظر تشكر نباش. اگر امروز كسي قدرداني نميكند، در زماني پيدا خواهند شد كساني كه قدرداني كنند. شما كه الآن ميگويي «اللهم صل علي محمد و آل محمد» همين محمد كسي بود، كه سنگ بارانش ميكردند. خاكستر سرش ميريختند، شكمبه شتر روي سرش پرت ميكردند. آل محمد همان كسي است كه حضرت زهرا و امام حسن را به قتل رساندند و جنازهاش را تير باران كردند. امام حسين را زير سم اسبها له كردند، امام سجاد را با آن وضع شهيد كردند. تمام ائمه ما را شهيد كردند. يك زماني ممكن است آدم در جمهوري اسلامي له شود و كسي هم قدرداني نكند اما «سَيَاتي زمانٌ» زماني كه نسل ما بيايند، بگويند: مسجدهاي شوروي باز شد. تكبير گفته ميشود، بچهها قرآن ميخوانند، فلان كشور قمارخانهاش تعطيل شد، فلان كشور روي حجاب حساسيت دارند، اينها همه از بركات زجرهايي است كه اين امت اسلامي كشيد. حالا ممكن است در جمهوري اسلامي يك مدير كل، معاون، وزير، وكيلي امكان دارد يك كسي زحمت بكشد و آخرش هم از او قدرداني نشود. ولي بالاخره شما در اين انقلاب زجر ديديد زجر شما كلش درس آيندگان است. اگر در افغانستان و لبنان و فلسطين در شوروي در آفريقا تحركي هست، اگر موجي از اسلام هست به افتخار جمهوري اسلامي است. و اگر خط ماركسيسم كور شد و اگر خط سرمايه داري رسوا شد و اگر خط نوي به نام اسلام آمد و ميخواهند بگويند: اسلام چيست؟ اين به خاطر جمهوري اسلامي است. احساس پوچي نكنيد (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (رعد /28) 4- گاهي احساس از شكست است. ميگويد: ميترسم شكست بخورم(احساس شكست) امام(ره) فرمود: مادر جنگ شكست نداريم، ما در جنگ پيروز شويم، پيروزيم. شهيد هم شويم، پيروزيم. (قُلْ لَنْ يُصيبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا) (توبه /51) آيه قرآن است. يعني بكشيم بهشت ميرويم، شهيد هم شويم بهشت ميرويم. غصه نميخورد. دل آرام است. «بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». شكست هم بخوريم، خدا از ما راضي است. 5- گاهي ميگوييم: آقا همه مردم راضي نيستند ناراحت هستيم كه چرا همه راضي نيستند؟ گاهي نگراني ما اين است، كه فلاني بدش آمده است. اما قرآن ميگويد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ». خدا كه خوشش ميآيد. (وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ) (بقره /220). خدا به پيامبر ميگويد: نخواسته باش كه همه مردم را راضي كني، بالاخره يك عده از تو راضي خواهند شد. بخصوص ابر قدرتها امكان ندارد از شما راضي باشند. كسي كه ميگويد: مرگ بر آمريكا پس ميخواهد كه آمريكا نباشد. اين نميشود كه همه را راضي كرد. (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ) (انعام /91) بگو خدا و باقي را دور بريز. 6- گاهي نگران سرنوشتيم. بچه هايم چه ميشوند؟ من پير شدم اما براي بچه هايم كه زمين تهيه نكردم. فلاني يك قطعه زميني براي بچه هايش تهيه كرده كه چنين است. به چه دليلي كساني كه براي پسرشان ارث گذاشتهاند، حتما پسرشان موفق است؟ اينقدر آدمها هستند كه براي بچه هايشان ارث گذاشتند ولي سرنوشت بچه هايشان بد بوده است. و اين قدر بچههايي هستند كه از صفر شروع كردند و خوشبخت هستند. اگر توكل باشد آرامش است «بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». لغزش كردي، خدا غفار است. تنها هستي، خدا با توست. «يَا أَنِيسَ مَنْ لَا أَنِيسَ لَهُ»(المصباح كفعمي/ص249) احساس پوچي ميكني، پوچ نشدي. تمام زحماتش گل ميدهد. احساس شكست ميكني، ما شكست هم بخوريم پيروزيم. تباه نشديم. همه راضي نيستند، خدا راضي باشد. مگر همه چه ميتوانند بكنند؟ نخواسته باش مردم را راضي كني، بايد خدا راضي باشد. همه راضي نيستند، راضي نباشند. خدا راضي باشد. سرنوشت بچه هايم، غصهاش را نخور. اگر كسي توكل داشته باشد، به فكر برنامه ريزي ميكند اما غصه نميخورد. آدم عاقل بايد پيش بيني كند، اما نگران نبايد باشد. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». بحث تلخي بود، طوري نيست. لازم هم نيست بحث شيريني باشد. غفلت تلخ است. موارد غفلت را گفتيم: گاهي آدم از قيامت غافل ميشود. گاهي انسان از بچه هايش غافل ميشود، اخلاقشان، نمازشان، حجابشان. گاهي از نعمتها غافل ميشود. اين همه نعمت دارد، يادش نميآيد. اصلا انسان هرچه نعمت دارد، نميگويد، يك بار كه ندارد، ميگويد. ذات انسان اين است. از هدف غافل ميشود. براي چه آمده است؟ چيزهايي كه آدم را از غفلت بيرون ميآورد، موعظههاي خوب است. آقايان تحصيل كرده كه ليسانس، فوق ليسانس هر چه هستيد. آقا پيدا كنيد گاهي موعظه كند. اگر يك نفسي مثل شهيد محراب آيت الله مدني بود و در مجلس شوراي اسلامي ميآمد و براي نمايندهها ماهي يك موعظه ميكرد. براي امام جمعهها، براي طلبهها، براي مسئولين مملكتي، هر كس نياز به موعظه دارد. پيامبر ما نياز به موعظه داشت. ميگفت: «عِظْنِي» مرا موعظه كن. گفتند: يا رسول الله! ميفرمودند: نه من دوست دارم موعظه شوم. اميرالمؤمنين به اصحابش ميگفت: مرا موعظه كنيد. همه ما نياز به موعظه داريم. مدرك كار ساز نيست. انسانيت رشد علمي دارد، رشد معنوي هم دارد. حديث داريم: كسي كه 5 وقت نمازش را خوب بخواند يك مقدار از غفلت بيرون ميآيد. بعد گفتم: در مقابل غفلت ياد است. كه ياد خدا آرام بخش است. چرا؟ چون نگرانيها اين هاست و در مقابل هر نگراني آن چيز كه آدم را نگه ميدارد اين است. اگر بنا بود پول آرامش باشد، امير كويت آرام بود. اگر بنا بود قدرت آرامش باشد. آمريكا الان در آرامش بود. نه امير كويت نه صدام و نه آمريكا هيچ كدام آرامش ندارند. چون اينها هيچ كدام ذكر خدا در دل آنها نيست. اما يك نفر بود كه آرام بود، همان كه فرمود: من با قلبي آرام از خدمت شما مرخصي ميشوم. يك دل آرام بود. دلار نداشت اما ذكر خدا را داشت. خدا باشد، هيچي نباشد، آرامش است. همه دلارها و قدرتها باشد ولي اگر ايمان نباشد، آرامش نيست. براي ايجاد آرامش نماز بخوانيد. (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري) (طه /14) نميگويد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ». خوب ذكر الله را از كجا پيدا كنيم «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري». ذكرالله نماز است. نگذاريد نماز جمعهها خلوت شود. هر چه قدر نماز جمعه خلوت شود، اول كسي كه شاد ميشود آمريكاست.
«والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2084