responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2087

موضوع بحث: غم و شادي 1

تاريخ: 23/8/64

بسم الله الرحمن الرحيم

1- منزلت حضرت زهرا

يكي از پرستارها حضرت فاطمه(س) بود. چون در حديث مي‌خوانيم يك روز رسول الله(ص) در حالي به منزل آمدند كه ضربه‌ي شمشير خورده بودند و حضرت فاطمه(س) خيلي تلاش كرد كه جلوي خونريزي را بگيرد، هرچه تلاش كرد موفق نشد. حصيري در خانه بود. حضرت زهرا آن حصير را آتش زد و خاكستر حصير را خمير كرد و روي آن زخم گذاشت. يك بار ديگر حضرت زهرا آبي آورد براي اينكه خون پدر را بشويد كه پيغمبر(ص) فرمود: (فِدَاهَا أَبُوهَا) (المناقب، ج‌3، ص‌343) يعني فداي تو دختر خوبم بشوم. فاطمه(س) در سه كلمه خلاصه مي‌شود: دختر نبوت، همسر ولايت، مادر امامت. خداوند به خاطر فاطمه(س) فرمود: «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ»(كوثر /1)
شخصي خيلي پسر داشت. به پيغمبر(ص) متلك مي‌انداخت و مي¬گفت: پيغمبر(ص) پسر ندارد. آدمي كه پسر ندارد از دنيا مي‌رود و سلسه‌اش خاموش مي‌شود. دختر هم جز بچه آدم حساب نمي‌شود. خلاصه او را بسيار تحقير كرد. مي‌گفت: دختر چيزي نيست. او يك دختر است و تو تنها مي‌ماني. آيه نازل شد: (إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ) (كوثر /3) آن كس که پسر دارد بي عقبه است. «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ» ما به تو كوثر داديم. به کسي که دختر دارد، خير كثير مي‌دهيم. ولي آن كسي كه 10 پسر دارد و به پسرهايش مي‌نازد را بي نام و نشان مي‌كنيم. با همان يك دختر ما به تو نام و نشان مي‌دهيم و تو را به همه جا مي‌رسانيم و با داشتن ده پسر نام و نشانت را قطع مي‌كنيم.
فاطمه(س) كسي است كه پيغمبر(ص) دستش را مي‌بوسيد. وقتي پيغمبر(ص) مي‌خواست به جايي برود، با آخرين كسي كه خداحافظي مي‌كرد فاطمه(س) بود. فاطمه(س) كسي است كه در غم‌ها و شادي‌ها همراه پدرش بود. مادرش خديجه(س) بود. تربيت زينب را خود به عهده داشت. تربيت پسرش حسين(ع) را خود بر عهده داشت. حتي يك لحظه هم من را ناراحت نكرد. در حمايت از رهبري و زن و مرد، خطبه‌هاي جالبي مي‌خواند. بايد به وجود يك چنين زني افتخار كرد.

2- دنيا غم و شادي را با هم دارد

در بحث غم و شادي بايد به چند نكته دقت كنيم:
دنيا جاي خوشي نيست. خيلي‌ها دست و پا مي‌زنند که در اين دنيا خوش باشند.
نوش و نيش جهان كه پيش و پست است *** در دم و دم يك مگس است
كل جهان يا شادي و يا غم است. يا خوشي است، يا ناخوشي است. زنبور عسل هم مگسي است كه از يك سمت نيش مي‌زند و از يك سمت عسل درست مي‌كند. شاعر مي‌گويد: كل جهان يا نوش است يا نيش است و خداوند اين عصاره نيش و نوش را در يك مگس جمع كرده است. دنيا همين است. حضرت امير(ع) مي‌فرمايد: (دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ) (نهج‌‌البلاغه، 226) همه مي‌گويند چه وقت تمام مي‌شود؟ چه وقت مي‌شود راهنمايي تمام شود؟ چه وقت مي‌شود دبيرستان تمام شود؟ چه وقت مي‌شود دانشگاه تمام شود؟ همه چه وقت‌ها مي‌شود، آخرش باز هم آدم مي‌گويد: چه وقت مي‌شود؟ يعني اين پنبه را از گوش برداريم كه خدا در قرآن از يک جهاني وعده داده است كه در آنجا غصه نيست. (لا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ) (زمر /61) آنجا غصه نيست. خيلي‌ها هستند مي‌گويند: فلاني خوش است. مي‌گوييم: پهلويش بنشين، ببين خوش است يا ناخوش است. عيب ما اين است كه تلخي را مي‌بينيم و شادي يادمان مي‌رود. يعني اگر 29 شب سحري بخوريم و روزه بگيريم، نمي‌گوييم: توجه! توجه! من 29 شب سحري خوردم و روزه گرفتم. اما اگر يك شب سحري نخوريم، مي‌گوييم: ما امشب سحري نخورديم. خصلت انسان اين است. بعضي‌ها مثل مگس هستند. همه جاي بدن سالم است و يك جاي بدن زخمي است، مگس تنها روي آن جاي زخمي مي‌نشيند. بلندش مي‌كني باز مي‌ايد و روي زخم مي‌نشيند. يعني خاصيت مگس اين است كه مي‌آيد و روي زخم مي‌نشيند. وضع بشر اين است كه تلخي‌ها يادش مي‌ماند و خوشي‌ها از يادش مي‌رود.
چند دقيقه پيش ما را بردند و اتاقي را به ما نشان دادند و گفتند: اين آقايي كه اينجاست «مري» ندارد. يعني دهان و معده دارد ولي لوله‌اي كه غذا را از دهان به معده مي‌برد را ندارد. ما در عمرمان نگفتيم كه خدا را شكر كه ما مري داريم. ما از يك سري نعمت‌ها غافل هستيم ولي يك سري چيزها در چشممان است. بايد بدانيم دنيا جاي خوشي نيست. بايد بدانيم خيلي‌ها از ما بيشتر غصه خورده‌اند. فاطمه(س) 9 سال در خانه شوهر بود ولي در اين 9 سال جز غصه چيزي نديد. به زميني كه به دريا نزديك‌تر است، موج بيشتري مي‌خورد. كساني كه به خدا نزديكتر هستند، سختي بيشتري دارند. الان بيشترين سختي را حضرت مهدي(عج) دارد.

3- سختي‌ها انسان سازند

بايد توجه داشته باشيم كه سختي‌ها باعث رشد مي‌شود و شخصيت ما را مي‌سازد. اگر جنگ نبود ما چنين عزتي نداشتيم. جوانان زيادي شهيد شدند. گرچه بسيار تلخ بود اما عزتي كه الان ايران دارد با عزت سال اولش فرق مي‌كند. قدرت الان ايران با سال اولش فرق مي‌كند. ايثار مردم شكوفا شده است. يعني جنگ تلخي‌هايي دارد و شيريني‌هايي هم دارد. تعادل بين حزن و شادي كار خيلي مهمي است. اگر حزن آدم بر شادي‌اش غلبه كند، يك آدم عقده‌اي مي‌شود. بدبين و گرفته مي‌شود و نشاط ندارد. اگر حزن پيروز بشود، انسان و جامعه فلج مي‌شوند. اگر شادي پيروز بشود، انسان يك آدم عياشي مي‌شود. هوس باز و اهل لهو و لعب و شادي مي‌شود. بايد بين حزن و شادي تعادل وجود داشته باشد. ما بايد از اين جهات دقت كنيم.
بعضي‌ها مي‌گويند: خوشا به حال فلاني كه شاد است. «لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ بَعْدَهَا النَّار»(من‌لايحضره‌الفقيه، ج‌4، ص‌392) لذتي كه بعد آن آتش باشد، خيري در آن نيست. اگر خواسته باشيم بدانيم فلاني خوش است يا ناخوش است، بايد صبر كنيم، در روز قيامت معلوم شود. مي‌گويند: آقا منبرت چطور بود؟ مي‌گويد: صبر كن و ببين که اثرش چيست؟ شادي و غم را بايد آخر حساب كرد. تا يك نفر پول زيادي دارد، نگوييم: خوشا به حال او! اگر يك كسي محروم است، نگوييم: او بدبخت است. بايد صبر كنيم تا جاويد شاه‌ها را با مرگ بر شاه‌ها قاطي نكنيم. بالاخره بدانيم شاه برنده بود يا بازنده بود؟ مي‌گويند: جوجه را بايد آخر پاييز شمرد.

4- عيار شخصيت

اگر انسان شاد است به خاطر اين است كه خدا به او توفيق داده است. الحمدالله که خط امام حاكم شد. الحمدالله که با خدا رابطه دارم. الحمدالله که سواد دارم. اگر انسان به خاطر نعمت‌هاي الهي شاد بود، توفيق دارد. انسان بايد بداند که براي چه شاد مي‌شود؟ چون هركجا شاد شديم و هركجا غصه خورديم نرخ ما همان مقدار است. اگر شما با صد تومان شاد شدي، نرخ شما صد تومان است. اگر با 10 هزار تومان شادي شدي، نرخ شما 10 هزار تومان است. شادي و غم ميزان ارزش انسان است. ببين به چه چيزي شاد مي‌شوي؟ چه چيزي شما را منحرف مي‌كند؟ هركجا افتاديم نرخ ما همان جا است. خدا سايه‌اش را از سر من كم نكند، ايشان ديروز پول بستني ما را داد. يعني طرف با پول يك بستني زمين مي‌خورد. من ديگر با ايشان حرف نمي‌زنم. مگر چه مي‌شود؟ ديروز در اتاقش رفتم، به من محل نگذاشت. يعني با يك برخورد سقوط مي‌كند. ارزش هر انساني به مقدار ظرفيت اوست. يك وقت آدم غصه مي‌خورد كه چرا گناه كرده است؟ غصه مي‌خورد كه چرا استعدادهايش تباه شده است؟ غصه خوب است به شرطي كه اين غصه و حزن به جايي نرسد كه همه‌اش بنشيند و غصه بخورد. چون گاهي وقت‌ها آدم 10 تومان گم مي‌كند و همينطور مي‌ايستد و گريه مي‌كند. خوب اين 20تومان مي‌شود. چون 10 تومان گم كرده‌اي و 10 تومان هم معطل شده‌اي. نبايد غصه به جايي برسد كه مضر باشد، يعني حالت حزن آدم زياد بشود. حزن و غصه براي عمر بسيار خوب است. بايد براي اينكه چرا ديگران ندارند، غصه بخورم. براي اينكه من در ماشين هستم اما ديگران زير باران هستند، غصه بخورم. بنده كشاورز نيستم، اما غصه بخورم كه چرا باران نيامده است. غصه بخورم براي اينكه چرا بايد در مملكت ما اين قدر بي‌سواد باشد؟ غصه بخورم كه چرا مسلمانها در يك سري چيزها جلو نيستند؟ غصه بخورم كه چرا جامعه آلوده شده است. اين غصه‌ها، غصه‌هاي ارزش داري است.
(لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‌ ما فاتَكُمْ) (حديد /23) اگر يك تكه از دنيا از دستتان رفت، غصه نخوريد. رئيس بودي، معاون شدي. خوب معاون باش! هرچه مي‌خواهي باش. مثل مامور بانك باشيد. به مامور بانك مي‌گويند: امروز در اين باجه باش و10 ميليون بده، غصه نمي‌خورد. فردا مي‌گويند: در آن باجه باش و10 ميليون بگير، شاد نمي‌شود. چه پول دادن و چه پول گرفتن همه‌اش وظيفه است. اگر معتقد باشيم كه (مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ) (نساء /77) كمتر غصه مي‌خوريم. همانطور كه از لحاظ مالي، بعضي‌ها بي پول هستند و بايد با انفاق كمكشان كرد. بعضي‌ها هم محزونند و بايد دلشان را بدست آورد.
امام رضا(ع) مي‌فرمايد: «مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْ قَلْبِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»(كافى، ج‌2، ص‌200) اگر مسلماني را خوشحال كنيد، روز قيامت خدا شما را خوشحال مي‌كند. حديث داريم روز قيامت وجود شادي نزد شما مي‌آيد. به او مي‌گوييد: چه كسي هستيد؟ مي‌گويد: من آن شادي هستم كه شما در دنيا، فلاني را شاد كردي. آن عمل تو را در اينجا نجات مي‌دهد و فرشته نجات تو مي‌شود. در بحار الانوار جلد 71، حديث داريم كه خداوند كمالاتي را براي بعضي ذخيره كرده است و يكي از كمالات و الطافي كه ذخيره كرده است، براي افرادي است كه مشكل مردم را حل مي‌كنند. پيغمبر(ص) مي‌فرمايد: «مَنْ رَدَّ عَلَى قَوْمٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ عَادِيَةَ مَاءٍ أَوْ نَارٍ أُوجِبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ»(بحارالأنوار، ج‌71، ص‌339) اگر آبي، آتشي جايي را خراب كند و شما طرف را نجات بدهيد، خدا بهشت را بر شما واجب مي‌كند.

5- اهميت شاد كردن ديگران

امام كاظم(ع) مي‌فرمايد: «مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَبِاللَّهِ بَدَأَ وَ بِالنَّبِيِّ(ص) ثَنَّى وَ بِنَا ثَلَّثَ»(بحارالأنوار، ج‌71، ص79‌3) اگر مومني را با عملي شاد کني، خدا و رسول خدا و امام را شاد كرده¬اي و اين خيلي ارزش دارد. «وَ بِالنَّبِيِّ ص ثَنَّى وَ بِنَا ثَلَّثَ» امام صادق(ع) فرمود: «مَنْ قَالَ لِأَخِيهِ مَرْحَباً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مَرْحَباً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»(مصادقةالإخوان، ص‌78) اگر به كسي رسيدي و به او آفرين گفتي و او را شاد كردي، خداوند در روز قيامت مي‌فرمايد: «مَرْحَباً» من هم تو را شاد مي‌كنم. اين دنيا بازار است مواظب باشيد. لحظه به لحظه مي‌توانيد با لبخندتان، با برخوردتان و با كمكتان سود جمع كنيد. پيغمبر(ص) فرمود: «مَنْ أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ فَرَحاً فَقَدْ أَدْخَلَ عَلَيَّ فَرَحاً وَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَيَّ فَرَحاً فَقَدِ اتَّخَذَ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً وَ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً جَاءَ مِنَ الْآمِنِينَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»(فقه‌‌الرضا، ص‌373) هركس مومني را شاد كند، رسول خدا را شاد كرده است. كوچك‌ها چون ضعيف ترهستند، نياز به شاد كردن بيشتري دارند. روايت داريم كه پيغمبر(ص) فرمود: در بهشت جايي است كه به آن(دارالفرح) مي‌گويند. در اين منطقه كسي وارد نمي‌شود، مگر كسي كه بچه‌ها را شاد كند. من يادم مي‌آيد که بعضي از پيرمردهاي كاشان وقتي راه مي‌رفتند در جيبشان شكلات بود. در كوچه كه بچه‌ها را مي‌ديدند، نفري يك شكلات به آنها مي‌دادند. البته آن روز شكلات ارزان بود. حقوق‌ها هم اين قدر كم نبود. اما اگر كسي بخواهد، مي‌تواند با لبخند و كلماتش كسي را شاد كند. بچه‌ها را شاد كنيد. دختر بچه‌ها را بيشتر شاد كنيد. حديث داريم پدر كه چيزي را در خانه مي‌برد اول به دخترها بدهد و بعد به پسرها بدهد.

6- شيوه برخورد رسول اكرم با كودكان

پيغمبر(ص) بچه‌ها را در كوچه مي‌ديد و بغل مي‌كرد. وقتي كه بزرگ مي‌شدند مي‌گفتند: ما بچه كه بوديم، پيغمبر ما را به دوش مي‌گرفت و بغل مي‌كرد و دست روي سر ما مي‌كشيد. در تاريخ ثبت شده است كه بچه‌ها را مي‌آوردند براي اينكه حضرت دست روي سر آنها بكشد. يك روز بچه‌اي را نزد پيغمبر(ص) آوردند تا براي تبرك در گوشش اذان بگويد و براي او اسم بگذارد. اين بچه در دامن پيغمبر(ص) ادرار كرد. مادر بچه جيغ كشيد. فرمود: چرا جيغ مي‌كشي؟ گفت: آقا دامن پيغمبر نجس شده است. فرمود: خوب اشكالي ندارد نجس بشود. تو حق نداري سر بچه داد بكشي.
با اينكه بي پول هستي كسي را شاد كن. «أَيُّمَا مُؤْمِنٍ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ كُرْبَةً وَ هُوَ مُعْسِرٌ يَسَّرَ اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»(كافى، ج‌2، ص‌200) درد همه دلها با پول دوا نمي‌شود. اگر كسي با اينكه بي پول است تلاش كرد و لبخندي را بر لبي آورد «يَسَّرَ اللَّهُ لَهُ حَوَائِجَهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» خدا احتياجاتش را در دنيا و آخرت تأمين مي‌كند. با اينكه وضع ماليت خوب نبود، كسي را شاد كردي. سخاوت به پول كاري ندارد. قرآن مي‌فرمايد: گاهي که مي‌خواهيم طرف را عذاب بدهيم به او مال مي‌دهيم. اگر من به شما بگويم که فردا به هر کدام از شما دو ميليون مي‌دهم، خواب را از شما گرفته‌ام. چه طوري امشب تا صبح بخوابيد؟ همه به فکر مي‌رويد و مي‌گوييد: تلويزيون را رنگي كنيم. پيكان را پژو كنيم. گاهي وقت‌ها به همان مقداري كه مي‌آيد، عذاب هم مي‌آيد. اين طور نيست كه اگر كسي وضع مالي‌اش خوب است، گوشتش استخوان نداشته باشد.
امام باقر(ع) فرمود: «الْقَ أَخَاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ»(كافى، ج‌2، ص‌103) وقتي برادرت را مي‌بيني با يك روي باز برادرت را ببين. مي‌دانيد خداوند چه كسي را در قيامت نمي‌سوزاند؟ گفتند: نه! فرمود: آدمهايي كه نرم هستند. خوش برخورد هستند. با مردم مأنوس مي‌شوند. خداوند بدن اينها را بر جهنم حرام كرده است.
گاهي وقت‌ها خيال مي‌كنيد اگر مردم از ما ترسيدند به خاطر قدرت ما است. مي‌گويم: تا وارد يك جا مي‌شوم، همه از من حساب مي‌برند. همه ماست‌ها را كيسه مي‌كنند. همه ماشين‌ها را در گاراژ مي‌زنند. بدترين آدم كسي است كه مردم از او بترسند. اين نشانه قدرت و قاطعيت تو نيست. اين نشانه بدي تو است. بدترين شوهرها شوهري است كه زنش از او بترسد. بدترين زن‌ها زني است كه شوهرش از او بترسد.
شاد كردن خيلي مهم است. شاد كردن يتيم بسيار مهم است. (أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوى‌) (ضحى /6) پيغمبر(ص) هم يتيم بوده است. پس (فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ) (ضحى /9) نكند به بچه يتيم‌ها و بچه شهدا بد بگذرد. حضرت امير(ع) وقتي يتيم‌ها را مي‌ديد، مي‌لرزيد. با اينكه اگر در جنگ هزار نفر را مي‌كشت، نمي‌ترسيد. يعني در قدرت، آدم ضعيفي نبود. به بچه يتيم‌ها خيلي عنايت كنيد. فاطمه زهرا(س) را شاد نكردند. يكي از كتاب‌هاي تاريخ «وفاء الوفاء» است که حدود 500 سال پيش نوشته شده است. من اخيرا با اين کتاب آشنا شدم. چيزهاي جالبي در آن است. يكي از چيزهاي جالب اين بود كه فاطمه زهرا(س)، بعد از رحلت پدرش خيلي غصه مي‌خورد. خيلي گريه و بي تابي مي‌كرد. حتي در قبرستان بقيع، جايي را به نام بيت الاحزان قرار داده بود. در هنگام حزن به آنجا مي‌رفت و بر وضع مردم آنجا گريه مي‌كرد و بسيار ناراحت بود.
آن وقت همان امتي كه پيغمبرش مي‌فرمود مردم را شاد كنيد. همان امت دختر خودش را شاد نكردند. (إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ) (قصص /76) كساني هستند که مي‌گويند: باز تلويزيون يك فيلمي را نشان داد، كه حالمان بهم خورد. البته نبايد فيلم‌هاي تلويزيون اين طور باشد. چون ممکن است يک زن حامله تلويزيون تماشا کند و اين فيلم در بچه‌اش اثر بگذارد. تلويزيون بايد دقت بكند و برنامه‌هاي شادي را بگذارد. البته شادي كه هدف داشته باشد. تفريح بايد جهت داشته باشد. (كَثْرَةُ الضَّحِكِ تُمِيتُ الْقَلْبَ) (كافى، ج‌2، ص‌664) زياد خنديدن قلب را مي‌ميراند. ايمان را از بين مي‌برد. از خنده زياد خيلي مزمت شده است. از امام كاظم(ع) پرسيدند: حسن خلق چيست؟ فرمود: حسن خلق اين نيست كه بلند بخندي. همين كه برخوردت با مردم نرم باشد كافي است. قرآن مي‌فرمايد: (ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ) (غافر /75) گاهي بي خودي خوش هستيد. آقا ما خوش هستيم، بيا ببينم دردي را دوا كردي؟ اختراعي كردي؟ كسي را نجات دادي؟ امروز روز خوشي است. آقا امروز ظهر جايت خالي بود، چه كبابي خورديم. يعني همين كه به شكمش مي‌رسد، مي‌گويد: خوش گذشت.

7- انواع شادي‌ها

اگر خانمي لباس قيمتي پوشيد، نبايد وقتي که به عروسي مي‌رود، احساس كند كه خيلي خوش است. خانم وقتي بايد خوشي كند كه لباس‌هايش را يك خورده ارزان‌تر تمام كند. 4 نفر برهنه را بپوشاند. ما دو نوع خوشي داريم: يك خوشي اين است كه زيلوها و موكت‌ها را مي‌فروشيم و قالي مي‌كنيم. لامپ‌ها لوستر شود. تلويزيون رنگي شود. اين يك خوشي است. يكي خوشي هم اين است كه برگرديم و يك خورده زندگي را ساده كنيم كه 4 نفر ديگر هم به نوايي برسند. آن ماشيني كه تند مي‌رود، نبايد خوشحال بشود. زنده باد ماشيني كه آرام مي‌رود و ماشين قراضه‌ها را هم با خودش بكسل مي‌كند. بعضي‌ها بي‌خودي خوش هستند.
چند سال از انقلاب مي‌گذرد؟ تو براي انقلاب و جمهوري اسلامي چه كار كرده‌اي؟ براي خون شهدا چه كار كرده‌اي؟ براي رشد علمي دانشگاه چه كار كرده‌اي؟ در دبيرستان و مسائل توليدي چه كار كرده‌اي؟ اصلا چه كردي كه خوش باشي؟

8- ملاك شادي

پس به چه خوش باشيم؟ «السُّرُورُ فِي ثَلَاثِ خِلَالٍ فِي الْوَفَاءِ وَ رِعَايَةِ الْحُقُوقِ وَ النُّهُوضِ فِي النَّوَائِبِ»(تحف‌‌العقول، ص‌322) اگر خواسته باشيد شاد باشيد به اينها شاد باشيد. «فِي الْوَفَاءِ» به پيمان‌هايي كه دادي وفا كن. «وَ رِعَايَةِ الْحُقُوقِ» حقوق ديگران را مراعات كن. «وَ النُّهُوضِ فِي النَّوَائِبِ» حضرت امير(ع) مي‌فرمايد: «سرور المؤمن بطاعة ربه و حزنه على ذنبه»(غررالحكم، ص‌181) اگر خواسته باشي شاد باشي، الحمدالله بگو. من امروز خوش هستم. براي اينکه نمازم تا امروز سه تا غلط داشت، غلط‌هايش را گرفتم. نگو امروز سنگ خانه‌ام را مرمر كردم. بگو نمازم را درست خواندم. من تا حالا نماز مي‌خواندم معنايش را نمي‌فهميدم. امروز شاد هستم كه معناي نماز را مي‌فهمم. نگو: من گواهينامه نداشتم امروز گواهينامه گرفتم. اگر به كمال رسيديد، شاد باشيد. بايد شادي طوري باشد كه نه خودت و نه ديگران و نه جامعه را خراب كني. بعضي‌ها خوش هستند اما در خوشي خودشان را خراب مي‌كنند. حديث مي‌فرمايد: واي به حال كسي كه دروغ مي‌گويد، تا مردم را بخنداند. يعني خودش را به جهنم مي‌اندازد كه مردم شاد باشند. يك نفر را دست مي‌اندازد كه مردم را بخنداند. يعني خودش را به جهنم مي‌اندازد. در فداي مردم بايد سرور و شادي تا جايي باشد كه خودت به جهنم نروي و ديگران را تحقير و سرزنش نكني و جامعه را به فساد نكشي.
گاهي وقت‌ها سرور است اما جامعه را به فساد مي‌كشاند. موتورش را ويراژ مي‌دهد. وقتي اگزوز ماشين‌اش خيابان را پر از دود مي‌كند، راننده در آينه نگاه مي‌كند و مي‌خندد. اصلا كيف مي‌كند و از اينكه خيابان را پر از دود كرده است لذت مي‌برد. همين كه سطل آشغالش را در جوي آب مي‌ريزد لذت مي‌برد. امام حسين(ع) فرمود: «إِيَّاكَ وَ الِابْتِهَاجَ بِالذَّنْبِ فَإِنَّ الِابْتِهَاجَ بِهِ أَعْظَمُ مِنْ رُكُوبِهِ»(كشف‌‌الغمة، ج‌2، ص‌108) مواظب باش وقت گناه، لذت نبري. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضَاحِكٌ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ بَاكٍ»(ثواب‌‌الأعمال، ص‌223) كسي كه وقت گناه بخندد، به جهنم مي‌رود در حالي كه مي‌گريد. مواظب آن گريه‌ها هم باشيد. مواظب باشيد با گناه لذت نبريد. «فَإِنَّ الِابْتِهَاجَ بِهِ أَعْظَمُ مِنْ رُكُوبِهِ» لذت گناه، از خود گناه بدتر است. پشت فرمان مي‌نشيند، بوق مي‌زند. يك ذره بالا مي‌پرد، كيف مي‌كند و لذت مي‌برد براي اينكه مسلمان را ترسانده است. حديث داريم اگر كسي، كسي را بترساند خدا هم در روز قيامت او را مي‌ترساند.
«كان رسول الله يمزح و لا يقول الحق» پيغمبر(ص) مزاح مي‌كرد اما حق مي‌گفت. انگيزه حزن بايد چه باشد؟ «يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»(غررالحكم، ص‌117) ايام حزن محزون باشيد. بايد احترام بگذاريم. اگر پدر يا مادر ما بميرد، احترام مي‌گذاريم. بايد به ايام سوگواري توجه بسيار زيادي كرد.

9- احترام به ارزش‌ها

چند وقت پيش يك جايي به مناسبت شهادت امام رضا(ع) مراسم سوگواري بود. دو سه جوان سراغ يك سري عياشي‌ها مي‌رفتند. يك نفر گفت: آقا امروز شهادت امام رضا(ع) است، اين كار را نكنيد. او هم جمله‌اي را گفت و بددهاني كرد. گفت: برو بابا! حالا امام رضا(ع) چند سال پيش شهيد شده است، حالا ما براي او عزاداري كنيم. به دنبال مستي‌اش رفت. مشغول تفريح بودند كه صاعقه‌اي مي‌آيد و اين دو جوان را مي‌سوزاند و پودرشان مي‌كند. باقي جوان‌ها مريض مي‌شوند، اما به اين حالت در نمي‌آيند. فاطمه(س) براي چه مظلوم بود؟ امام حسين(ع) براي چه شهيد شد؟ يك مقداري بايد احترام انقلاب و احترام خون‌ها را نگه داشت. نمي‌شود بعد از 100 هزار شهيدي كه داديم، باز هم رشوه باشد. بعد از 100 هزار شهيد كم كاري باشد. بدكاري باشد. كج كاري باشد. ناراضي تراشي باشد. بنابراين سعي كنيد كه مردم را شاد كنيد.
اگر رسول خدا چند تا دختر داشت و يكي از آنها را شهيد مي‌كردند، ما اينقدر ناراحت نبوديم. ولي رسول خدا يك دختر داشت. اگر فاطمه(س) پير بود و شهيدش مي‌كردند اين قدر دلمان نمي‌سوخت. فاطمه(س) جوان بود. اگر حامله نبود و شهيد مي‌شد، اينقدر دلمان نمي‌سوخت. حتي اگر زهرا(س) را با شمشير شهيد مي‌كردند، اين قدر دلمان نمي‌سوخت. اگر داغدار نبود و شهيد نمي‌شد دلمان نمي‌سوخت. اين همه حديث داشته باشيم كه مردم را شاد كنيد. اما آنها هنوز آب غسل خشك نشده است با فاطمه چنين كردند. ما امت پيغمبر هستيم. بايد برنامه داشته باشيم. هر روز چند نفر را شاد كنيم. در اداره‌مان، در ماشينمان، در هر جا كه هستيم مي‌توانيم حداقل با كلمه مرحبا، آفرين، متشكرم كسي را شاد كنيم. در جامعه‌ها دردمند و مستضعف زياد است، به آنها کمک کنيم. دلمان براي ديگران بسوزد.
خدايا بحق محمد و آل محمد(ص) به ما توفيق بده که با ايمان و عمل صالح تو و جامعه را شاد كنيم. خدايا كساني كه براي پيغمبر(ص) و اهل بيت حزن بوجود آوردند و حق مظلومان را از بين بردند، عذابشان را زياد بفرما. هرچه عمرمان را زياد مي‌كني، توفيق اخلاص وخدمت و عبادت ما را زياد بفرما. كمبودها را تامين، توطئه هارا خنثي و توطئه گران را نابود بفرما. اخلاص و امداد غيبي نثار رزمندگان عنايت بفرما. ما را پيروز بگردان. صدام و اسرائيل و حاميانش را سرنگون بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2087
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست