responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2124
1- بزرگداشت شهداء در نزد همه‌ي اقوام و ملل
2- فرمان خداوند به گراميداشت ياد پاكان و صالحان
3- پيراهن خونين امام علي در نزد امام صادق(ع)
4- ذكر مظلوميّت دختر زنده به گور شده مشرك در قرآن
5- ذكر مظلوميّت مؤمنان گرفتار در آتش
6- سفارش پيامبر به عزاداري براي حضرت حمزه
7- واقعه عاشورا، واقعه‌اي بي‌نظير در تاريخ بشريت
8- قيام امام حسين(ع)، سرمشق قيام عليه ظالمان

موضوع: فلسفه عزاداري از نظر عقل و نقل

تاريخ پخش: 19/10/87

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

يك سلام من مي‌دهم، شما هم با من سلام بدهيد به كربلايي‌ها! چون عزيزان بحث را بعد از عاشورا مي‌بينند:

«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلَامُ اللَّهِ مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لَا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكَ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَى اَولَادِ الْحُسَيْن وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن‏»

خوب ما يك بحث منطقي داشته باشيم، هم پاسخ آدم‌هاي منحرف را بدهيم، كه بعضي آدم‌ها، نمي‌دانم يا مريض هستند، يا مشكل فكر دارند. پارسال در يكي از شهرهاي مرزي يك كسي گفته بود: بابا حالا حسين عزيز بود، پسر و نوه‌ي پيغمبر بود، يك كار غلطي كردند، او را كشتند. ديگر حالا هزار و چهارصد سال ياحسين! يا حسين! كه چه؟ اين همانطور كه عرض كردم يا مريض است و يا ناآگاه! بحث فني امروز را گوش بدهيد، كه بتوانيد يك وقتي روي آن حرف بزنيد.

دليل و فلسفه و ريشه‌ي عزاداري! عقل! نقل! از نظر عقل و از نظر نقل!

1- بزرگداشت شهداء در نزد همه‌ي اقوام و ملل

بسياري از كشورها يك ميداني دارند به نام سربازان گمنام! خوب يك ده بيست كشورش را من ديده‌ام، كشورهاي غربي كه اصلاً ميدان دارند به نام سربازان گمنام و يك مراسمي هم دارند. چطور شد دنيا… تمام عقلاء مي‌فهمند كه اگر يك كسي براي كشورش خون داد و جان داد، اين را بايد يادش را گرامي داشت. حتي آن‌هايي كه خدا را قبول ندارند. من رفته بودم به كره‌ي شمالي! موزه‌ي جنگي كه آمريكا به آنجا حمله كرده بود، در اين موزه‌ي جنگ، يك تنه‌ي درخت سوخته را ديدم، گفتم: اين چيست؟ گفتند: درخت مقدس! گفتم: مقدس براي كسي است كه ايمان به غيب داشته باشد، كره‌ي شمالي همه‌شان كمونيست هستند، يعني جز ماده چيزي را قبول ندارند. مقدس براي چيزي است كه مادي نيست و معنوي است. گفتند: نه! اين درخت بزرگ بود، يك ماشين سرباز زير آن بود، آمريكا بمب شيميايي ريخت، اين درخت مواد شيميايي را به خودش جذب كرد، ذغال شد و سوخت، اما سربازان نجات پيدا كردند، چون همه‌ي مواد شيميايي را به خودش جذب كرد، خودش زغال شد، اما سربازان نجات پيدا كردند، ما اين تنه‌ي درخت را تا آخر تاريخ بايد نگهداريم. ببينيد كمونيست‌هاي بي‌دين كه ايمان به خدا، پيغمبر و وحي و قيامت ندارند، كمونيست‌ها مي‌فهمند كه اگر كسي سوخت تا جان و فكر كسي را نجات بدهد، آن سوخته قداست دارد. كمونيست‌ها مي‌فهمند من نمي‌دانم چرا وهابي‌ها نمي‌فهمند (صداي كوبيدن روي ميز!) . چرا وهابي‌ها نمي‌فهمند و ما را مسخره مي‌كنند كه عزاداري چيست؟ عزاداري آن چيزي است كه بي‌دين مي‌فهمد. پس ببينيد عرف است در تمام دنيا و حتي كمونيست‌ها… مجسمه‌هاي كمونيست‌ها را ما ديده‌ايم، مجسمه‌ي لنين را ما ديده‌ايم، مجسمه‌ي ماركس را ما ديده‌ايم، مجسمه‌هايشان را در شوروي و كشورهاي روماني و يوگسلاوي و در كشورهاي كمونيست‌ها هم ما رفته‌ايم و ديده‌ايم. هر كشوري و هر عقيده‌اي كه دارد، اگر به اندازه‌ي يك جو عقل داشته باشد، به بزرگانش احترام قائل است. اينها مي‌دانيد چه مي‌گويند؟ الله اكبر! خدا نكند كه انسان يك وقتي كج برود كه اگر كج رفت كج مي‌رود، كه مي‌رود، كه مي‌رود و چقدر كج مي‌رود. اينها مي‌گويند: پيغمبر هم كه از دنيا رفت، انگار يك سنگ است. مي‌گوييم: پس تو مسلمان هستي؟ خدا به سنگ سلام مي‌كند؟ («سَلامٌ عَلى‏ إِبْراهيمَ») (صافات/109) آيه‌ي قرآن است! يعني سلام بر سنگ؟ («سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُونَ» )(صافات/120) آيه‌ي قرآن است! يعني سلام بر سنگ؟ يعني خدا در قرآن به سنگ سلام مي‌كند؟ اين چه مخي است كه شما داريد؟ از نظر عقل، هر عاقلي در هر كجاي دنيا، به بزرگ‌ها…

2- فرمان خداوند به گراميداشت ياد پاكان و صالحان

اما از نظر نقل! قرآن مي‌فرمايد: اي پيغمبر! («وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهيمَ») (مريم/41) ياد ابراهيم را گرامي‌ بدار. يعني نگذار تاريخ ابراهيم… اصلاً مكه كه مي‌رويم، بسياري از كارهاي مكه، رفتارهاي حضرت ابراهيم است. گوسفندي كه مي‌كشيم، بچه‌اش را خواباند، چاقو را گذاشت و گفت: بردار! سنگي كه به جاي شيطان پرت مي‌كنيم، سنگ‌هايي است كه حضرت ابراهيم به شيطان پرت كرد. آداب و رسوم مكه، خيلي‌اش از ابراهيم است. ما بايد تاريخ ابراهيم را زنده نگهداريم. گم نشود. فراموش نشود. از يك واقفي خوشم آمد، اموالي را وقف كرده بود، نوشته بود: درآمد اين وقف را مردم منطقه بايد بيايند و پلو بخورند، و اين را بدانند و همه را بايد بشنوند كه اين موقوفات چقدر بوده است و درآمدش چقدر است و خرج چه چيزي بايد بشود. يعني همه‌ي مردم بايد در جريان موقوفات باشند و يك ساختمان هست، مسجد شهيد مطهري، مسجد سپهسالار قديم، من ديدم كه به كاشيكاري‌هايش نوشته است: 24 عدد قليان، 32 عدد مثلاً ديگ، 280 كاسه‌ي مسي آبگوشت‌خوري، چندتا قاشق، چندتا آفتابه، چندتا… يعني تمام چيزهايي كه وقف بوده است، همه را با كاشيكاري نوشته‌اند كه از بين نرود. چون به كاغذ باشد، كسي كاغذ را گم مي‌كند، حالا البته كاشي هم پايين مي‌افتد، بايد يك جوري باشد كه چيزها ثابت بماند.

3-پيراهن خونين امام علي در نزد امام صادق(عليهما‌السلام)

يك خاطره بگويم: امام صادق(ع) مهماندار شد، به مهمانش گفت: مي‌خواهي پيراهن علي بن ابيطالب را كه پوشيده بود و به مسجد كوفه رفت و شهيد شد شب نوزدهم و قطرات خون مغز اميرالمؤمنين به لباس ريخته است، مي‌خواهي آن لباس را بياورم و خون‌ها به آن لباس است؟ گفت: بله! رفتند و لباس را آوردند. معلوم مي‌شود كه امام صادق(ع) چند نسل اين پيراهن را حفظ كرده بود. ميراث فرهنگي اين است. بنابراين («وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهيمَ» )خوب ابراهيم چه كرد، ابراهيم آماده شد كه اسماعيل را بكشد، ولي نكشت! همينكه آماده شد مي‌گويد كه بايد تاريخش زنده باشد. آن وقت امام حسين(ع) آماده شد و شد! يعني علي اكبرش را فرستاد ميدان و شهيد شد، ولي ابراهيم اسماعيل را خواباند ولي كشته نشد. تمام پولدارهاي كره‌ي زمين واجب است كه به مكه بروند، كنار مكه واجب است يك خيابان 400 متري سرپوشيده است كه هفت بار بيايند و بروند، سعي صفا و مروه! آن وقت در اين 400 متر يك 40 مترش را بايد با هيجان بروند. مي‌گويند اين 40 متر، آن چهل متري است كه هاجر وقتي به دنبال آب مي‌رفته است، اين بچه را مي‌ديده و با هيجان مي‌دويده! مي‌ديده كه بچه‌اش از تشنگي دارد مي‌ميرد. بالاخره براي كودك مكه آب پيدا شد، اما براي كودك كربلا  آب پيدا نشد. چطور همه‌ي حاجي‌هاي پولدار، همه‌ي مراجع تقليد، همه‌ي رئيس جمهورها، همه‌ي پولدارهاي تاريخ بايد بروند براي كودكي كه آب پيدا كرد، هروله كنند، آن وقت براي كودكي كه آب پيدا نشد، هروله نكنيم؟ («وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهيمَ» )

زن هم همينطور است، زينب هم بايد گرامي باشد. («وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَم‏») (مريم/16) به مريم چقدر سخت گذشت؟ مدتي كه به مريم تهمت زدند، آخر مريم بدون شوهر حامله شد، وقتي بچه را بغل كرد، قرآن مي‌گويد كه مردم به او متلك گفتند. گفتند: («يا أُخْتَ هارُون‏» )مريم! («ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْء» )پدرت بد نبود. («وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا») (مريم/28) مادرت هم زناكار نبود. تو پدرت خوب بود و مادرت هم خوب بود. اين بچه، بي‌شوهر از كجا پيدا شده است؟ مريم سوخت! گفت: («يا لَيْتَني‏ مِتُّ قَبْلَ هذا») (مريم/23) كاش مرده بودم و به من تهمت نمي‌زدند. تا بالاخره گفتند كه بچه بايد تكليفش روشن شود، به خود بچه اشاره كرد و بچه در گهواره صحبت كرد. يعني از زماني كه تهمت زدند، تا مادامي كه اين بچه گفت كه من حلالزاده هستم، چند ساعتي بيش‌تر طول نكشيد، ولي زينب كبري، چند هفته در كوفه و شام مورد تهمت قرار گرفت! اگر بناست و در قرآن مي‌خوانيم («وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَم‏» )ما هم بايد بگوييم: («وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ زينَب‏» )خدا كه با شخص حساب و كتاب ندارد. مي‌خواهد بگويد آن‌هايي كه سوختند، آن‌هايي كه يك حركت تاريخي كردند، در تاريخ موج افكندند، ايجاد خط صحيح كردند، خطي را كوباندند، اين مهم است.

4- ذكر مظلوميّت دختر زنده به گور شده مشرك در قرآن

اين روضه خواني ريشه‌اش چيست؟ قرآن! اول روضه خوان خود خداست، براي چه كسي؟ براي يك دختر كافر! عجب! خدا براي دختر كافر روضه خوانده است؟ بله! شما مي‌دانيد كه مشركين، بت‌پرستان زمان جاهلي، هر كس بچه‌دار مي‌شد كه بچه‌اش دختر بود،‌ دخترش را در گور مي‌كرد، آيه نازل شد و آن هم با چه لحني! با چه لحني! («إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ») (تكوير/1) وقتي كه نور خورشيد گرفته بشود!‌ («إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَت») (تكوير/2) وقتي كه نور ستاره‌ها هم گرفته بشود… يك صلوات بفرستيد. («إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ») آنگاه كه نور خورشيد گرفته بشود!‌ («وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَت») آخر ببينيد… («وَ إِذَا الجِْبَالُ) (سُيرَِّتْ») (تكوير/3) كوه‌ها به حركت بيفتد، («وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَت‏») (تكوير/4) سرمايه‌ها معطل شود و همه‌ي مردم ول كنند سرمايه‌ها را و پا به فرار بگذارند، («وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَت‏») (تكوير/5) حيوانات وحشي در دل هم بروند و با هم محشور شوند، («وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَت‏») (تكوير/6) آب درياها جوش بيايد، («وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَت‏») (تكوير/7) («وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَت‏») (تكوير/8) اينها همه‌اش هم («اذا») است! («اذا» «إِذَا النُّجُومُ»)؛ («إِذَا الشَّمْسُ»)؛ («إِذَا الجِْبَالُ»)؛ («إِذَا الْعِشَارُ»)؛ («إِذَا») يعني اگر! حالا فرض كنيد اگر كسي وارد سالن شد، وارد يك مسجد شد، گفت: اگر چنين، اگر چنين، اگر چنين، اگر چنين، ده دوازده تا اگر گفت، همه مي‌گويند خوب بگو باقي‌اش را، چي؟ بعد مي‌گويد: («وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَت‏») (تكوير/8) («مَوْءُدَةُ») يعني دختري كه زنده به گور شده است! («بِأَىّ‏ِ ذَنبٍ قُتِلَت‏») (تكوير/8) به چه گناهي اين را كشتي؟ خدا دارد راجع به مظلوميت يك دختر كافر، روضه مي‌خواند! چون دختر مسلمان را كه زنده به گور نمي‌كردند، دختر مشرك بود، ولي چون مظلوم بود، خدا براي مظلوم روضه مي‌خواند. ولو آن مظلوم مسلمان نباشد. اين خيلي مهم است. ديگر نگوييد آقا اين روضه خواني ريشه‌اش چيست؟ خداوند در قرآن در سوره‌ي («إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ») براي مظلوم روضه خوانده است. مظلوم كيست؟ يك دختر مشرك! دختر مشرك است، ولي خوب مظلوم است. مگر به مشرك مي‌شود ظلم كرد؟ مگر به كافر مي‌شود ظلم كرد؟

به اميرالمؤمنين گفتند يك زن يهودي يا يك زن مسيحي طلايي داشته است، از او گرفته‌اند، فرمود اگر يك مسلمان با غيرت دق كند و بميرد، جا دارد. يعني در نظام اسلامي به كافر هم نبايد ظلم شود، ما فكر مي‌كنيم كه حالا اگر يهودي هستند، يا مسيحي هستند، يا مثلاً فرض كنيد مجوسي هستند،‌ صابئي است يا زرتشتي است، ما حق داريم كه مثلاً كلك به آن‌ها بزنيم، اين روضه‌ي خدا براي كافر!

5- ذكر مظلوميّت مؤمنان گرفتار در آتش

يك روضه هم براي مؤمنين خوانده است! روضه براي مؤمنين در سوره‌ي بروج است. («بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم‏») سوره‌ي بروج! («قُتِلَ أَصحَْابُ الْأُخْدُود») (بروج/4) («الْأُخْدُود») يعني دره! مرگ بر اصحاب دره! كفار يك دره درست كردند، مؤمنين را در دره ريختند و سوزاندند! خودشان هم لب دره نشستند و نگاه كردند. خداوند مي‌گويد: مرگ بر اين كفاري كه دره درست كردند و مؤمنين را در اين دره سوزاندند و خودشان هم نشستند و تماشاچي بودند! («قُتِلَ أَصحَْابُ الْأُخْدُود») مرگ بر اصحاب دره! («النَّارِ ذَاتِ الْوَقُود») (بروج/5) آتش شعله‌ور را در دره قرار دادند، («إِذْ هُمْ عَلَيهَْا قُعُودٌ») (بروج/6) خودشان هم بالاي دره نشستند. («وَ هُمْ عَلىَ‏ مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شهُُودٌ») (بروج/7) آن كارهايي را كه به مؤمنين مي‌كردند، شاهد بودند و با چشم‌هايشان مي‌ديدند كه چطور مؤمنين دارند جزغاله مي‌شوند. («وَ مَا نَقَمُواْ مِنهُْم‏») انتقام از اينها نگرفتند، («إِلَّا أَن يُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الحَْمِيدِ») (بروج/8) فقط جرم اينها دينشان بود. چون دين داشتند، گفتند شما بايد بسوزيد. پس خداوند در جزء آخر قرآن براي مظلوم روضه خوانده است، چه مظلوم مؤمن و چه مظلوم كافر! اينكه قانون اساسي ما و در جمهوري اسلامي آمده است كه جمهوري اسلامي وظيفه دارد از مستضعفين جهان حمايت كند، حالا گاهي وقت‌ها ما يك كمكي كه به بعضي از كشورها مي‌كنيم، بعضي‌ها مي‌گويند: حاج آقا ما خودمان اينهمه دختر بي‌جهازيه داريم، اينهمه پسر عزب داريم، بي‌مسكن، بي‌كار، هزار و يك مشكل خودمان داريم، حالا مثلاً چرا به فلان كشور كمك مي‌كنيد! آقاجان! قرآن مي‌گويد: زكات كه گرفتي، تقسيم بر هشت مي‌كني و يك هشتمش براي آن‌هايي است كه مسلمان نيستند. آن‌هايي هم كه مسلمان نيستند بايد شيريني اسلام را از راه كمك‌ها بچشند.

ريشه‌‌‌ي عزاداري چيست؟ عقل =  تمام كشورها براي بزرگانشان و براي سربازان گمنامشان، ميدان و فلكه و مراسم دارند، اين براي عقل است. نقل=  آياتي كه خدا سلام مي‌كند. اصلاً بايد حماسه زنده بماند. شما مي‌گويي: («تَبَّتْ يَدا أَبي‏ لَهَب‏») (مسد/1) بريده باد دست («أَبي‏ لَهَب‏»‌) اصلاً أَبو‏ لَهَب كه الان نيست. اصلاً أَبو‏ لَهَب مرده و پوسيده و خاك شده است و وجود ندارد. اصلاً نه أَبو لَهَبي هست و نه دستي، تو چه مي‌گويي كه: («تَبَّتْ يَدا») دست أَبو‏ لَهَب قطع شود. اصلاً نيست و دستي هم ندارد. ولي شما بايد تا آخر عمر تاريخ بگويي: («تَبَّتْ يَدا») چون ابولهب يك آدم مزاحمي بود، براي پيغمبر كارشكني مي‌كرد، بايد اين روح و حماسه‌اش هميشه باشد. حماسه بايد باشد. حاجي‌ها روز عيد قربان سرشان را تيغ مي‌زدند. آن‌هايي كه سال اول مكه‌شان هست، روز عيد قربان بايد سرشان را بترشاند، حالا اگر كسي اصلاً سرش مو ندارد، چه كنيم؟ اسلام مي‌گويد: يك تيغ بردار، بازهم به آن سرش بكش! يعني قانون بايد حفظ شود. اگر كسي ختنه كرده به دنيا آمد، باز هم بايد ختنه‌اش كرد؟ مي‌گويند يك تيغ بردار و به محل ختنه‌گاهش بكش كه قانون حفظ بشود. بابا اگر سر چهارراه هيچ ماشيني از هيچ طرفي نمي‌آيد، باز هم بايستيم؟ بله! بايد قانون رعايت شود، ولو از هيچ طرفي ماشين نمي‌آيد، شما مي‌بيني، اما باز بايد قانون حفظ شود. زن در ماه چند روزي كه نماز ندارد، مي‌گويند در سجاده‌اش بنشيند، سي بار بگويد: سبحان الله، والحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر! يعني اين توجه به خدا و در سجاده نشستن بايد بماند. مي‌خواهي پول به فقير بدهي، مي‌گويند خودت به فقير نده، به بچه ات بده و بچه‌ات به فقير بدهد. يعني اين كمك به فقير به يك نسل بعد هم منتقل بشود. ما بايد نسل بعد از نسل اين را داشته باشيم، وگرنه از حضرت ابراهيم تا ما چند هزار سال است، اما مي‌گويد: («وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَم‏»)؛ («وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهيمَ») تاريخ را بايد زنده نگهداشت. حالا!

6- سفارش پيامبر به عزاداري براي حضرت حمزه

در جنگ احد هفتاد و دو نفر شهيد شدند، خانه‌هاي مدينه شروع به عزاداري كردند. پيغمبر فرمود: چرا كسي براي حمزه عزاداري نمي‌كند؟ «فاما [لَكِنَّ] حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ لَهُ» (بحارالانوار/ج47/ص248) ببينيد ما هر چه عزاداري كنيم… الوهيت، مكه! بند به نبوت است. نبوت بند به شهادت است. مي‌گويند كسي مكه برود و مدينه سر قبر پيغمبر نرود، جفا كرده است. كسي اگر برود سر قبر پيغمبر و سر قبر حضرت حمزه نرود، جفا كرده است، اين خيلي است. كسي برود مكه و مدينه نرود، جفا كرده است. كسي برود مدينه و سر قبر حمزه نرود، جفا كرده است، يعني الوهيت، وابسته به نبوت است، نبوت وابسته به شهادت است. خون خيلي حرف دارد. خون خيلي حرف دارد. «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِيح‏» (بحارالانوار/ج2/ص64) آهي كه مؤمنين براي مظلوميت ما مي‌كشند، آهي كه مي‌كشند، يا حسين!  يا حسين!  آهي كه مي‌كشيد، تسبيح است. روايت داريم امام صادق فرمود: آه شما ثواب سبحان الله دارد. اشكي كه بر صورت براي عزاي امام حسين جاري مي‌شود، سبب امان است. امان نامه است اين اشك از قهر و سخط الهي! حتي اگر… «جَنَاحِ الذُّبَاب‏» داريم «جَنَاحِ الذُّبَاب‏» يعني به اندازه بال يك مگس! اگر كسي گريه‌اش نمي‌گيرد، اين معلوم مي‌شود كه سنگدل است و سنگدلي به خاطر گناه است. گناه كه زياد شد، انسان سنگدل مي‌شود. مواظب لقمه‌ها باشيد مردم! اي عزاداران! چرا امام حسين را كشتند؟ مي‌دانيد چرا؟ امام حسين فرمود: شما مرا مي‌شناسيد، كمبود علمي نداريد، كمبود علمي نداريد، همه‌ي شما خوب مرا مي‌شناسيد، اما علت اينكه مرا مي‌كشيد، «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَام‏» (بحارالانوار/ج45/ص8) لقمه‌ي حرام در شكمتان است. مواظب لقمه‌ي حرام باشيد، بچه‌هايمان فاسد مي‌شوند. حديث داريم: «مال [كَسْبُ] الْحَرَامِ يَبِينُ فِي الذُّرِّيَّةِ» (كافي/ج5/ص124) لقمه‌ي حرام در نسل اثر مي‌گذارد. به زرنگي نيست كه شما فكر كني اگر زرنگي كني، چيز اضافه‌اي گيرت بيايد. گاهي آدم فكر مي‌كند كه زرنگ است، مي‌بيند كه صاحبخانه نيست، دو تا باقلوا در حلقش مي‌گذارد، مي‌گويد: نبودش، دو پرس خوردم. زرنگي؟ بعد دكتر مي‌گويد: قندتان بالا رفته است، يعني خانه‌ي خودت هم حق قند خوردن نداري، يعني خواستي تيزبازي كني، از يك جايي كمش گذاشتي! مواظب لقمه‌هايتان باشيد. لقمه‌ي حرام نخوريم. حالا!

تاريخ عزاداري! درباره‌ي عزاداري، 46 مورد حديث در جلد 44 بحارالانوار داريم، جلد 44، 46 حديث داريم، كه نقل مي‌كند كه انبياء قبل از امام حسين، براي امام حسين گريه مي‌كردند، خوب!

در جلسه‌ي قبل گفتم امام صادق به جعفر بن عفّان، شاعري بود گفت: شنيده‌ام كه شعر مي‌گويي، گفت: بله! گفت: بخوان براي امام حسين(ع)! حديث داريم امام وقتي گريه مي‌كرد، صدايش از خانه به خانه‌ي همسايه‌ها مي‌رفت. خدا رحمت كند امام را، خدا رحمت كند كوثري را، آقاي كوثري مي‌گفت، من عاشورا كه مي‌آمدم براي امام روضه بخوانم، امام مي‌گفت: من باز هم مي‌خواهم گريه كنم. به او بگو بيايد يك روضه در اتاق خصوصي بخواند. مي‌گفت: آنجا كه رفتم و روضه خواندم، امام نعره مي‌كشيد. نعره هم دارد.

7- واقعه عاشوار، واقعه‌اي بي‌نظير در تاريخ بشريت

ببينيد، در طول تاريخ هيچ مهماني دوازده هزار نامه برايش آمده است؟ يك مهمان در تاريخ پيدا شد كه دوازده هزار نامه‌ي دعوت برايش آمد، امام حسين دوازده هزار تا نامه برايش آمد. ما عطشان زياد داشتيم، اما در طول تاريخ كسي را پيدا كرده‌ايد كه در بين دو نهر آب عطشان باشد؟ اين خيلي مهم است. شهيد ما خيلي داشتيم. اما روبروي چشم پدر! مثلاً ما در ايران مي‌گفتيم، زمان جنگ، مي‌گفتيم: كربلاي ايران! خوب در كربلاي ايران، با تانكر آب مي‌بردند، در كربلاي امام حسين ابالفضل نتوانست با مشك آب ببرد. در كربلاي ايران جوان شهيد مي‌شد اما روبروي چشم پدرش نبود. آنجا روبروي چشم پدرش بود. در كربلاي ايران خودشان داوطلبانه مي‌رفتند، امام حسين را با دوازده هزار نامه دعوت كردند. در كربلاي ايران بنياد شهيدي پيدا شد كه خانواده‌ي شهيد را يك سر و ساماني بدهد. آنجا خانواده‌ي شهيد را كتك زدند. خيمه‌شان را سوزاندند. اسيرشان كردند. يعني هيچ وقت و هيچ كسي با كربلا قابل قياس نيست. بعد هم مشكل امام حسين، مشكل تاريخ نيست. امام حسين داروي درد ماست. الان كشورهاي ذليلي كه اسمشان هم كشور اسلامي است ولي همه‌شان از آمريكا مي‌ترسند، از يك تشر مي‌ترسند. به شما هواپيما نمي‌فروشيم! دارو نمي‌دهيم، محاصره‌ي نظامي، محاصره‌ي اقتصادي، امام حسين همه‌ي مسائل را روز عاشورا حل كرد. گفت: در محاصره‌ي نظامي قرارم بدهيد. هفتاد و دو نفر هستيم و سي هزار نفر دورمان را گرفتيد. در محاصره‌ي اقتصادي آب خوردن را هم قطع كنيد، من زير بار نمي‌روم. اين يعني امام حسين يك نسخه براي امروز ماست. يعني نسخه‌ي نجات است، نه تاريخ. آخر فرق مي‌كند. يك وقت يك كسي مي‌گويد: بله! كربلا يك تاريخي بود و ديگر گذشت!!! نه! كربلا تاريخ نيست، نسخه است. فرق است بين نسخه و تاريخ! تاريخ قصه‌ي يك قوم و ملت است، ساسانيان، اشكانيان، نمي‌دانم آمدند و رفتند و خيلي خوب به ما چه؟ تاريخ… حالا سي و سه پل اصفهان را آجرهايش را از اصفهان آوردند يا از نجف آباد قمشه آوردند، خوب حالا از هر جا آوردند. خيلي مطالب تاريخ… حالا كوه هيماليا چند متر است؟ حالا چهار هزار متر و يا شش هزار متر! به من چه! بسياري از تكه‌هاي تاريخ را اگر بدانيم جايي آباد نمي‌شود و اگر ندانيم جايي خراب نمي‌شود.

8- قيام امام حسين(عليه‌السلام)، سرمشق قيام عليه ظالمان

تاريخ كربلا ما را نجات مي‌دهد. رمز اينكه امام خميني موفق شد، فرمود: من از كربلا فهميدم خون بر شمشير پيروز است. كربلا به ما درس داد. ما از كربلا خيلي مي‌توانيم استفاده كنيم. از زيارت خيلي مي‌توانيم استفاده كنيم. به همين خاطر به متوكل عباسي گفتند: تو كه مسجد مي‌سازي، ديگر چرا قبر امام حسين را خراب مي‌كني؟ گفت: در مسجد مردم چرت مي‌زنند، كاري به حكومت من ندارد. كربلا كه مي‌روند، سر قبر امام حسين، مردم هيجاني مي‌شوند و من با مردم هيجاني ديگر نمي‌توانم حكومت كنم. يعني كربلا عامل بيدار شدن است. مردم بيدار شوند، من نمي‌توانم حكومت كنم. مسجد عامل چرت است، البته چرت با آن پيشنمازهايي كه خودشان دارند، امسال زماني كه در مكه سه ميليون حاجي نماز جمعه مي‌خواندند، غزه گرسنگي مي‌خورد. تكرار مي‌كنم. در همان زماني كه سه ميليون حاجي مكه بود، غزه گرسنگي مي‌خورد. آيا گرسنگي مسلمان‌ها منكر نيست؟ («إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» )(عنكبوت/45) بايد نماز جلوي منكر را بگيرد. پس اگر ما سه ميليون نماز مي‌خوانيم، و آمريكا و اسرائيل هر غلطي مي‌خواهد مي‌كند، پيداست كه نماز ما نماز نيست. نماز ما چه نمازي است؟ حمد و سوره‌ي پيشنماز مسجدالحرام كه خوب است. حافظ قرآن است، تجويدش عالي است، سنگش مرمر است، آبش زمزم است، بلندگوهايش سالم است، قبله‌اش قطعي است، جمعيتش ميليوني است، مشكل نماز مسجدالحرام چيست، كه هم مسجدالحرام نماز سه ميليوني خوانده مي‌شود و هم مسلمانان گرسنگي مي‌خورند؟ مشكل اين است كه پيشنمازش امام حسين نيست. پيشنماز اگر امام حسين بود، اين نماز… نخ، نخ است، اما اين نخ بند به سوزن نيست، و لذا سه تن نخ است و يك دكمه هم نمي‌دوزد. براي اينكه اين نخ دنبال يك سوزن نيست. رهبري مشكل دارد. غدير خم مشكل رهبري را حل كرد. امام حسين مشكل رهبري را حل كرد. بنابراين، كربلا را هر كس روشنفكرتر است بايد كربلا را بهتر مطرح كند. عزاداري براي عوام نيست. بالاترين دكترهاي تاريخ، بيايند و بگويند: از تاريخ چه پيامي داريد، تا ما از تاريخ كربلا بگوييم. خيلي مهم است. زينب اسير مي‌شود و در شام مي‌رود و مي‌گويد… الله اكبر! الله اكبر! الله اكبر! خواهش مي‌كنم همه‌ي ايراني‌ها اين يك كلمه را حفظ مي‌كنم. «يا يزيد» اي يزيد! «إِنِّي لَأَسْتَصْغِرُك [قَدْرَك]‏» (بحارالانوار/ج45/ص134)  اي يزيد! «إِنِّي» به درستيكه من «لَأَسْتَصْغِرُ» صغير يعني كوچك! «أَسْتَصْغِرُك» تو خيلي پهلوي من كوچك هستي! پيدا كنيد در طول تاريخ… يك لنگه كفش به بوش مي‌زند، همه‌ي دنيا تكان مي‌خورد، آن وقت يك زينب اسير روبروي چشمش… زينب غير از اينكه برادرهايش را شهيد كردند،‌ دو تا هم جوان داشت كه شهيد شدند. يك زن! هفتاد دو داغ مي‌بيند، برادرها و دو جوانش شهيد مي‌شوند، اسير و شكنجه، بعد تازه مي‌آيد و مي‌گويد كه: اي يزيد! خيلي پهلوي من پست هستي! اين خيلي است. ما الان چون اين زينب‌ها را نديديم، اين لنگه كفش براي ما مهم است. چون آدم جگردار نديده‌ايم، سيد حسن نصرالله براي ما مهم است. سيد حسن نصرالله و اين خبرنگار و اينها يك ميليونيم زينب هستند. زينب كبري از مستحباتش دست نكشيد. بلند شد كه نماز شب بخواند، نتوانست و افتاد. نه اينكه از واجب دست نكشيد، از نماز شب دست نكشيد. امام حسين به زينب گفت: زينب جان! در نماز شبت به من دعا كن! چه مقامي يك زن دارد كه امام معصوم به او مي‌گويد كه در نماز شب به من دعا كن! خطبه خواند، خطبه نبود! رگبار بود! با سخنراني نظام را واژگون كرد. حضرت زينب را به عنوان يك… گريه كنيم براي حضرت زينب مظلوم بوده است و فلان و… نه! نام دخترانمان را زينب بگذاريم. زينب يعني شجاع‌ترين فرد كره‌ي زمين! تكرار مي‌كنم. زينب يعني شجاع‌ترين فرد كره‌ي زمين! «إِنِّي لَأَسْتَصْغِرُك» خيلي پهلوي من پست هستي! «كِدْ كَيْدَك‏» (بحارالانوار/ج45/ص158) هر چه فكر داري تدبير كن! به خدا پوك هستي! الله اكبر! يك زن اسير، در مركز حكومت بني‌اميه، بني‌اميه خيلي زور داشت، يك روز معاويه گفت من مي‌خواهم چهارشنبه نماز جمعه بخوانم، ببينم كسي جرأت مي‌كند كه بگويد: امروز جمعه نيست! يك روز چهارشنبه اعلام كرد كه مي‌خواهيم امروز نماز جمعه بخوانيم، مردم نماز جمعه خواندند و كسي جرأت نكرد به معاويه بگويد: بابا! امروز چهارشنبه است. يعني در يك نظام خفقان، يك زن اسير مي‌آيد و مي‌گويد: پوكي! زينب تاريخ است، امروز در دانشگاه‌ها و دانشكده‌ي مديريت، يك بحثي باز كرده‌اند و مي‌گويند: مديريت بحران! واقعاً ما نديد و بديد هستيم. غصه مي‌خورم، مديريت بحران عصر عاشورا است. زينب كبري مديريت بحران داشت. تمام دكترهاي مديريت بحران كره‌ي زمين بيايند و از عصر عاشورا نسخه‌برداري كنند، ما خيلي سرمايه داريم. منتها از اينها سطحي مي‌گذريم.

خدايا آن به آن بر عذاب كساني كه حق اهل بيت را غصب كردند و ضربه زدند و ظلم كردند، آن به آن بر عذاب آن‌هايي كه آگاهانه با علم و عمد ضربه زدند به قرآن و اهل بيت، آن به آن بر عذابشان بيفزاي! آن به آن بر معرفت و شناخت ما نسبت به قرآن و اهل بيت و خودت و راهت، شناخت ما را، اراده و مودت و اطاعت ما را بيش‌تر بفرما! نسل ما را اهل بيتي قرار بده! قرآني قرار بده! مؤمن قرار بده! خدايا شهداي ما را با شهداي كربلا محشور كن! عاقبت ما را ختم به خير كن! ما را با اوليائت بعد از مرگ محشور و در دنيا كه زنده هستيم، در راه اوليائت قرار بده!

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

«سؤالات مسابقه»

1- چه كسانی نام و یاد شهداء و فداكاران را گرامی می‌دارند؟
1) مؤمنان معتقد به غیب
2 ) منكران خدا و غیب
3) همه اقوام و ملل جهان
2- خداوند در آیه 41 سوره مریم، یادآوری نام و خاطره كدام پیامبر را سفارش می‌كند؟
1) حضرت موسی
2) حضرت عیسی
3) حضرت ابراهیم
3- آیه‌ی 8 سوره‌ی تكویر، كشته شدن چه كسی را بازخواست می‌كند؟
1) اسیر جنگی دشمن
2) دختر مظلوم مشرك
3) كنیز مظلوم مشرك
4- قرآن در آیات اولیه سوره‌ی بروج ماجرای چه كسانی را بیان می‌كند؟
1) شهدای بدر و اُحد
2) مؤمنانی كه در آتش سوختند
3) آنان كه زیر شكنجه جان دادند
5- پیامبر در زمان حیات خود، سفارش به اقامه‌ عزاداری برای چه كسی كرد؟
1) حضرت حمزه
2) حضرت علی(علیه‌السلام)
3) حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2124
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست