نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2131
موضوع بحث: قرآن، اثر شنيدن آيات تاريخ: 10/09/67
بسم الله الرحمن الرحيم
ديدنيهاي بسياري را در تلويزيون ديديم و امروز ميخواهيم از شنيدنيها صحبت كنيم. كتابي را پيدا كردم كه يكي از فضلاي حوزه علميه قم نوشته است كه در مورد نمونههايي از نفوذ آيات قرآن در دلهاست كه چگونه يك آيه انسان را عوض ميكند و آيات چگونه افراد را تغيير ميدهد و 45 مورد از آياتي و خاطراتي از اين دست را در آورده است و شما كه اين بحث را ميشنويد با خودتان تطبيق دهيد كه چگونه يك نفر آيهاي را شنيد و رفت جبهه، ولي كسي كه عمري تفسير گفت، به جبهه نرفت. چگونه يك تار عنكبوت محافظ پيامبر در نماز ميشود ولي سنگها و چوبهاچنين توفيقي را ندارند. بحث امشب شنيدني است و اميدوارم دل بدهيد چون خدايي است كه شنيدني و ديدني نيست.
1- تأثيرگذاري آيات قرآن
خداوند ميفرمايد: (لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ) (حشر /21) يعني اگر قرآن بركوه نازل ميشد، كوه منفجر و تكه تكه ميشد. چگونه ميشود كسي آيه(ربا) را بخواند و ربا بخورد يا رشد، ظلم و زور و. . . معلوم ميشود كه ايمان ضعيف است چون قرآن ميفرمايد: مومنين كسي است كه وقتي به ياد خدا ميافتد، دلش ميتپد. (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ) (انفال /2) يعني نشانه مومنين اين است كه وقتي ياد خدا ميافتند دلشان تكان ميخورد. اگر وقت گناه ياد گناه بوديم و دلمان تكان نخورد يعني ايمان نداريم. استاد رهبر انقلاب آيت الله العظمي حائري، موسس حوزه علميه قم ميفرمايد: روزي پاي منبر شيخ جعفر شوشتري بودم ايشان فرمود آيهاي ميخوانم اگر دلتان تكان خورد يعني ايمان داريد والا در ايمان خود شك كنيد. حاج شيخ عبدالكريم گفت: «من ترسيدم كه نكند آيهها را بخواند من تكان نخورم ولي با تلاوت آيات تكان خوردم وخوشحال شدم» قرآن ميفرمايد كه (أَحْسَنَ الْحَديثِ) (زمر /23) (تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ) (زمر /23) يعني اگر كسي آمادگي داشته باشد، او را هدايت ميكند. اگر ما بلور باشيم نور خورشيد نفوذ ميكند و اگر نكرد ما خشت هستيم. (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ) (زمر /23) قرآن خيليها را ساخته است. زني به نام ام عقيل، زن عربي بود چادر نشين كه برايش مهماني آمد، در حالي كه منتظر فرزندنش بود و خبر فوت فرزندش را آوردند و خيلي ناراحت شد، اما ديد اگر گريه كند ميهمانان ناراحت ميشوند. پس ناراحتياش را پنهان كرد وپذيرايي را انجام داد، اما وقتي بعد از مهماني مهمانان ماجرا را فهميدند، برايش آيهاي خواندند. (الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ) (بقره /157-156) يعني اگر در مواجهه با مصيبتي خودش را نبازد و بگويد ما از خدا هستيم و به سوي خدا باز ميگرديم، خود خدا بر اينها صلوات ميفرستد و رحمت خدا بر اينها باد. مثل خانوادههاي شهدا كه خودشان را نگه ميدارند. اين زن هم گفت ميارزد كه داغ فرزند ديدم، ولي بخاطر صبر مشمول صلوات خدا شدم.
2- تأثيرگذاري آيه فرض و انفاق
آيه نازل شد كه (مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ) (بقره /245) شخصي بود به نام ابودحداح كه در راه پيامبر آمد و گفت: «خدا به من ميگويد چه كسي به خدا قرض ميدهد كه قرض دادن به خلق خدا يعني قرض دادن به خدا و من ميخواهم دو باغ خود را به خدا بدهم. » پيامبر گفت: يكي را بده و ديگري را براي زن و بچهات نگه دار. او هم، باغ بهتر را داد و پرسيد اگر من بهترين باغم را بدهم تو ضمانت ميكني كه من با زن و بچهام به بهشت بروم. وپيامبر گفت: بله. و او ماجرا را براي همسرش در خانه تعريف كرد و همسرش گفت: (بَارَكَ اللَّهُ لَكَ فِيمَا شَرَيْتَ وَ فِيمَا اشْتَرَيْتَ) (مستدركالوسائل، ج7، ص262) عجب مومني و مبارك باشد اين معاملهاي كه انجام دادي و اين آيه باعث شد يك نفر بهترين چيزش را براي خدا بدهد. (مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) (بقره /245) اما اين آيه را صد بار براي مسلمانها ميخوانيم ولي وقتي همسايهاش از او قرض ميخواهد نميدهد. چرا؟ مگر لقمه حرام است يا حق و ناحق يا سرقت و رشوه خواري و ربا است و چرا اين گوگرد يك نفر را آتش ميزند ولي صد برابر آن هم ما را تكان نميدهد؟ فاطمه زهرا شب عروسي به خانه داماد ميرود و بهترين لباسش را براي خانه داماد پوشيده است، فقيري از او لباس ميخواهد و او ميخواست لباس كهنهاي را بدهد كه ياد اين آيه ميافتد: (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ) (آل عمران /92) «به نيكي نميرسيد مگر اينكه آن چيزي را كه دوست داريد بدهيد. » و فاطمه زهرا هم لباس عروسياش را ميدهد. (اين آيه ماجراهاي مختلفي دارد.) ابوذر مهماندار شد و گفت: برويد يكي از شترهايم را ذبح كنيد و آنها شتر لاغري آوردند و ابوذر گفت چرا شتر چاق نياورديد؟ گفتند: براي خودت گذاشتيم. ابوذر گفت: آنچه من براي خدا ميدهم برايم ميماند و آنچه براي خودم مصرف ميكنم از دست ميرود. چون «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» ابوطلحه انصاري همينكه آيه را شنيد نزد پيامبر آمد و باغي را كه خيلي دوست داشت بين اقوام فقيرش تقسيم كرد و ما بسيار كساني داريم كه پولدار هستند و در اقوام خود فقير دارند و ميتوانند مثل جرثقيلي كه ميتواند ماشينهاي در جوي افتاده را بالا بكشد به اينها كمك كنند. ابوايوب انصاري همان كسي كه شتر پيامبر جلوي خانهاش خوابيد. ميگويد زيد بن حارثه اسب خوبي داشت همين كه اين آيه را شنيد گفت اسبم را كه خيلي دوست دارم در راه خدا ميدهم. نزد پيامبر آمد و پيامبر هم اسب را به پسر وي داد تا هم او ثواب انفاق را ببرد و هم مال از خانهاش بيرون نرود، چون برخي از پسرها نميتوانند ببينند پدرشان چيزي ببخشد و چه خوب است كاري كنيم كه پسرها نسبت به آيات انفاق بد بين نشوند و به خود آنها چيزي بدهيم.
3- امام سجاد و عمل براساس آيات قرآن
امام سجاد هر وقت ميخواست انفاق كند شكر و بادام ميداد، ميگفتند: چرا نان نميدهي؟ و امام ميفرمود: مگر اين آيه را نشنيديد. چون امام شكر و بادام را براي سفر حج تهيه ميكرد. در سفرهاي عادي حاضري و نان و شير ميخورد، اما در حج باقلوا را با روغن و شكر مخلوط ميكرد با بادام و چيزي شبيه باقلوا درست ميكرد و چون اين بهترين چيزي بود كه در خانه داشت پس همين را ميداد. يكي از اقوام امام سجاد به امام رسيد و به امام جسارت و توهين كرد و حرفهاي بدي زد و برخي اينگونه هستند و فكر ميكنند فلان چيز بد تقصير كسي است. اين معلم غلطي كرد يا فلان طلبه وكارمند اشتباهي كرد ولي چرا برگردن جمهوري اسلامي مياندازي؟ او هم ناراحتيهايي ديده بود و حرفهاي بدي زد. مردم خواستند او را بزنند، امام فرمود: بگذاريد با هم برويم من جواب او را بدهم. او خيال كرد كه امام گروهش را آورده تا او را بزنند. امام در خانه او را زد و او آماده دعوا بود كه امام به محض باز شدن در فرمود: «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ» آيه (الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ) (آل عمران /134) غضب با غيظ فرق ميكند اگر كسي 50-60 يا 70-80 درجه جوش بياورد ميگويند غضب كرده ولي وقتي صددرصد باشد و سر برود ميگويند غيظ كرده است ولذا خدا غضب دارد و غيظ ندارد. براي همين «كاظمين الغضب» نداريم چون غيض است كه انسان جوش ميآورد و بايد خودش را نگه دارد وامام هم خودش را كنترل كرد و با او حرف زد و او هم پشيمان شد و پيشاني امام را بوسيد و امام فرمود اينگونه بهتر بود يا اينكه او را كتك ميزديم؟ كنيزي در خانه امام سجاد بود و ظرفي در دست داشت كه افتاد بر پيشاني امام خورد و پيشاني امام را شكافت. امام سجاد با نگاهي به كنيز گفت: «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ» و امام غيظ خود را نگه داشت و دوباره كنيز گفت: «وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ» و من را ببخش و امام هم او را بخشيد. «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ» و امام گفت برو تو را آزاد كردم. در خانهها هم اگر مرد و زن عصباني هستند اين آيه را بخوانيد و خشم خود را كنترل كنيد و ببخشيد كه «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ» شما هم امشب شنيديد كه امام سجاد كنيز خود را ببخشيد پس شما هم گذشت كنيد و اشتباهات ديگران ببخشيد و همين الان بگوييد خدايا هركس را كه در حق من بدي كرده ببخشيدم.
4- پيامبر اكرم و امام حسن و تمسّك به قرآن
روزي پيامبر به عبدالله بن مسعود گفت: برايم قرآن بخوان. اصولا گاهي پيامبر به افرادي ميگفت: مرا موعظه كنيد. من از استادم پرسيدم پيامبر كه نيازي به موعظه ندارد. فرمود: هر عضوي عبادتي دارد و از عبادتها، شنيدن حرف حق است و لذا پيامبر ميگفت: مرا موعظه كنيد و حتي شنيدن چيزي كه انسان ميداند هم بهتر است، براي همين من شبهاي جمعه بحث خودم را ميشنوم چون حالات انسان موقع مطالعه و سخنراني و شنيدن فرق ميكند. خلاصه اين فرد شروع كرد به قرآن خواندن براي پيامبر تا رسيد به آيه (فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهيداً) (نساء /41) روز قيامت هر امتي را يا شاهد ميآورند و پيامبر ما بر همه امتها و شاهدان، شاهد است. پيامبر تا اين آيه را شنيد چشمانش پر از گريه شد و گفتند: اگر بنا باشد شاهد گريه كند واي به حال كسي كه ميخواهد عليه او شهادت داده شود. امام حسن مجتبي كنيزي داشت كه روزي دسته گلي آورد و به امام داد. امام فرمود: (أَنْتِ حُرَّةٌ لِوَجْهِ اللَّهِ) (المناقب، ج4، ص18) يعني تو آزادي، انس گفت: دسته گل قيمتي ندارد ولي تو او را براي هميشه آزاد كردي؟ فرمود دستور قرآن است (وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها) (نساء /86) يعني هر دقت براي شما خدمتي كردند، شما بهتر جواب بدهيد. اگر به شما سلام كردند، شما بگوييد؛ «سلام عليكم و رحمة الله»
5- تأثير آيات بر اولياي خدا
در كشكول شيخ بهايي و مجموعه ورام نقل شده كه: برخي از عرفا گاهي شب تا صبح نميخوابيدند و اين آيه را ميخواندند (إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ) (مائده /27) يعني خدا فقط از افراد با تقوي عمل قبول ميكند نه افراد بي تقوي. كسي را دستگير ميكنند كه رشوه گرفته يا اختلاس كرده، ميگويد: من از دفتر امام، نامه دارم كه اين قدر سهم امام دادم، اين قدر به حساب امام دادم، اين قدر به جبهه كمك كردم، ولي همه اين حساب هايش ميليون نميشود، ولي ميليوني اختلاس كرده است. خدا هم ميفرمايد عبادتها از اينها قبول نيست، چون وقتي روح تقوي نباشد، عمل قبول نميشود. مثل اينكه چند ليتر آب را در سطلي بريزي كه در آن سوسك است. ولي بازهم آب خوردني نيست. و براي همين عرفا شب تا صبح به اين آيه ميانديشيدند و گاهي هم انسان گمان ميكند كه متقي است و خودش را فريب ميدهد. مثلا از خود من اگر بپرسند، ميگويم استغفرالله من آخوندم ولي اگر موقع حج به من گذرنامه بدهند تا تقسيم كنم به يكي از مخالفينم نخواهم داد. شما هم كه حزب اللهي هستيد اگر يك گوسفند قرباني به شما بدهند كبابياش را براي خودتان برميداريد. پس گول لباس و ظاهر را نخوريد. برخي مواقع انسان خيال ميكند رشد كرده ولي اينطور نيست. اين قصه را بگذاريد بگويم اگر چه به خودم توهين ميشود ولي شما كه بالاخره ميفهميد، در قيامت كه من چكاره هستم. من كتابهايم را در كتابخانه ميچينم، ديدم يك كمدم چوبي است ديگري فلزي براي همين كتابها تا به تا شده گفتماي كاش هر دويش مثل هم بود آن وقت بود كه ديدم بعد از 29 سال طلبگي تازه شدم مثل زنهاي خانه دار كه ميخواهند گل بشقابهايشان يك شكل باشد. پس قدري بنشينيد و خودتان را تحليل كنيد «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ» چون اگر2000 ليتر آب در منبع باشد ولي يك موش در آن افتاده باشد، آب آشاميدني نيست. يكي از آيههاي قرآن آيه تحريم شراب و خمر و قمار است كه وقتي آيه نازل شد افرادي شراب لب دهانشان بود و برگردانند بر خلاف ما كه روزه ميگيريم تا اذان ميشود ميگوييم سريعتر بده پايين و قورتش بده ولي اينها نگفتند تا آخر آيه بخوريم. يا به چراغ زرد كه ميرسيم به جاي اينكه احتياطا بايستيم بيشتر گاز ميدهيم چون هنوز كاملا سرخ نشده است. به اميد روزي كه در جمهوري اسلامي حفظ حقوق بشود، چون اگر از من بپرسند در جمهوري اسلامي حفظ حقوق ميشود؟ ميگويم: نه! و اگر بپرسند چه كساني؟ ميگويم: همه افراد پاكي كه در مملكت ما هستند. ولي موقعي كه ما از چراغ قرمز عبور ميكنيم لذت ميبريم و اين خيلي بد است، چون يك وقت انسان عجله دارد و از چراغ عبور ميكند و پشيمان و ناراحت ميشود ولي اين لذت ميبرد چون حديث داريم خدا ميفرمايد اگر كسي گناه صغيره كرد و كيف كرد و لذت برد براي او گناه كبيره بنويسيد. َ قَالَ رَسُولُ اللَّه(ص): (مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً وَ هُوَ ضَاحِكٌ دَخَلَ النَّارَ وَ هُوَ بَاكٌ) (ثوابالأعمال، ص223) آيه نازل شد «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»(مائده /90) اي مردم مشروباتي كه شما را مست ميكند و در قمار برد و باخت جزئي و كلي حرام است و اينها رجس و گناه و پليدي هستند واز اينها دوري كنيد. و مردم هم ظرف شراب را از لب دهانشان برگرداندند وظرفهاي شراب را دريك حركت بسيجي جمع كردند و بعد گفتند: قرآن ميفرمايد. (فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ) (مائده /91) آيا حاضريد كه دست برداريد. بله خدايا ما ديگر شراب نميخوريم. سيد نعمت الله جزايري قصهاي نقل ميكند كه شخصي بيمار شد. و پزشكان گفتند شراب بخوري خوب ميشوي. ايشان هم شراب خورد و خوب شد. دو مرتبه بعد از مدتي مرضش برگشت گفتند: باز هم شراب بخور. گفت من آن مرتبه هم ناراحت بودم و گفت استخاره ميكنم. آيه آمد كه (عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزيزٌ ذُو انْتِقامٍ) (مائده /95) يعني دفعه اول خدا تو را بخشيد. اما اگر دوباره شراب بخوري خدا از تو انتقام ميگيرد چون خدا عزيز ذوانتقام است يك آيه نازل شد رسول خدا تا صبح گريه كرد و ابوذر و اصحاب هم بودند و تا صبح گريه كردند. (إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ) (مائده /118) سخن از زبان عيسي است كه اگر مردم را عذاب كني اينها بندگان تو هستند و اين لحن خيلي عاطفي است. امامان ما خيلي مواقع با خدا عاطفي صحبت ميكنند. در دعاي ابوحمزه داريم كه خدايا اگر من را ببخشي پيامبر شاد ميشود كه امتش را بخشيدي و اگر من را ببري جهنم شيطان شاد ميشود كه يك نفر را به جهنم برده است و اختيار با توست كه كدام يك را شاد كني.
6- حنظله غسيل الملائكه
ماجراي حنظله را شنيديد همان كسي كه به جبهه آمد و شهيد شد و در مملكت ما هم از اين موارد بسيار است. شبي بود كه قرار بود عروس بياورد خانه، اعلام بسيج به سوي جبهه شد. به پيامبر فرمود من امشب عروس ميآورم و اجازه گرفت كه عروسي كند و عروسي كرد. قبل از اينكه غسل كند ترسيد از جبهه عقب بماند و رفت به جبهه و خط اول و شهيد شد. پيامبر فرمود چون اين با جنابت خود را به جبهه رساند فرشتهها او را غسل دادند (غَسِيلَ الْمَلَائِكَةِ) (منلايحضرهالفقيه، ج1، ص159) او پسري هم دارد كه از اولياي خداست و وقتي قرآن ميخواند اين آيه را تلاوت ميكند (لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمينَ) (اعراف /41) براي گروهي جهنم محل استراحت و مهد آن هاست و بالاي سرشان هم غاشيه و تاريكي است. از زير زندگي و از بالا تاريكي. و فرزند حنظله هم كه از همان شب اول به دنيا آمد وقتي بزرگ شد از اولياي خدا شد و اين آيه را ميخواند و لذت ميبرد.
7- تأثير آيات هنگام خواب و آداب خوابيدن
ربيع بي خصيم دختري داشت كه روزي از او پرسيد همه شبها ميخوابند تو چرا نميخوابي؟ او گفت: چون آيه داريم كه گاهي خدا انسان را در خواب غضب ميكند و من ميترسم كه خواب باشم و خدا من را غضب كند و تا ميخوابم ازخواب ميپرم (أَ فَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرى أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنا بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ) (اعراف /97) يعني گاهي خواب هستيد و قهر خدا ميآيد براي همين ميگويند قبل از خواب دعا كنيد و اگر قبل از خواب سوره «قل هوالله» بخوانيد مثل اين است كه قرآن را ختم كرده باشد يا اگر كسي قبل از خواب «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ» بگويد خدا به او ثواب يك حج مستحبي ميدهد. چون وقت خواب شيطان را وسوسه ميكند. امام كاظم فرمود: وقت خواب به اين بينديشيد كه در طول روز چه كردهايد. مرحوم شهيد علامه مطهري ميگويد: استادي داشتيم به نام ولي آقاي اصفهاني كه در مدرسه فيضيه مهمان بود وسحرها بيدار ميشد و نماز شب ميخواند و در نماز شبش جيغ ميزد. مثل پرندهاي كه دارند كباب ميكنند و من از ناله و اشك او بيدار ميشدم.
8- تأثير توجه به آيات قيامت
اولياي ما يك خبرهايي دارند. يك وقت به من ميگويند خبر نداري در ادارات رشوه غوغا ميكند يا در فرودگاه اذيت ميكنند و گرانفروشي و. . . ولي من ميگويم ميدانم. اينهايي كه جنايت ميكنند يادشان رفته كه در روز قيامت شهدا دور اينها را خواهند گرفت كه آيا ما خون داديم كه شما اين چنين كنيد؟ چون انسان از قيامت غافل است. قرآن ميفرمايد. (بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ) (ص /26) و بايد ياد قيامت باشيم و همه همينطور هستيم. عقيل برادر علي(ع) ميخواست پارتي بازي كند. چون برادرش رئيس حكومت اسلامي بود و مقداري گندم وجو بگيرد. اميرالمومنين آهن داغ كرد و نزديك صورتش برد و او را به ياد قيامت انداخت. حال شما از پول چه كسي خانه ميسازيد و خانه چند ميليوني و چرا؟ افراد مذهبي بدانند كه كساني كه عنوان مذهبي دارند گناهشان بيشتر است چون قرآن ميفرمايد: (يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ) (احزب /30) زن پيامبر هم اگر گناه كند، عذابش دو برابر است و آخوند و بچه آخوند و وكيل و وزير و بچه حزب اللهي و تمام كساني كه چهره مذهبي دارند خلافشان دوبرابر است و اگر كسي بداند گناه كند خدا او را نخواهد بخشيد. اگر مقداري به ياد قيامت باشيم آمار گناهان و جنايات از 100درصد به50 در صد ميرسد، چون گناه وقتي صورت ميگيرد كه از خدا غافل ميشويم. اين دختر از پدر پرسيد چرا نميخوابي؟ گفت: چون از قهر خدا ميترسم. آن وقت برخي ميگويند، تو خانه و زندگي نداري قدري زرنگ باش، وقتي بزرگ شدي و پير شدي توبه ميكني. اينها ميگويند خط مستقيم اين است، شما نه خانه داري و نه ازدواج كردي، اسم اينها رشوه نيست، اينها دلالي است. ديشب خبر دار شدم به يكي از بزرگان گفتند، فلاني بقل دستت دسته گل آب داد و او گفته ممكن است، دلالي باشد. توجيه گناه، بزرگترين جنايت است. بگوييد غلط كردم. ولي اگر غلط بكند و بگويد نكردم خيلي بد است اگر بپذيريد مردم راحت ميشوند و سبك ميشوند و چون مردم وقتي ببينند كسي راست ميگويد او را دوست دارند. اگر كسي روي سر شما سنگ بيندازد و عذرخواهي كند ميبخشيد ولي اگر دوريالي بيندازد و بگويد چيزي نيست، نميبخشيد. خدا هم همينطور است و گناهان كوچك را نميبخشد حديث داريم پيامبر فرمود از گناهي كه خدا نميبخشد بپرهيزيد از رسول خدا پرسيدند: خدا چه گناهي را نميبخشد؟ پيامبر فرمود: گناهي است كه انسان بگويد اينكه چيزي نيست. برخي براي خودشان مثلثي ترسيم ميكنند كه به جاي خط مستقيم، ميگويند من الان جوان هستم، كارم را ميكنم، پير كه شدم برمي گردم و توبه ميكنم. اين مثلث، اشكال هندسي دارد چون شما وقتي كج شدي بالا نميروي و سقوط ميكني. دوم اينكه آخر خط معلوم است ولي آخر عمر معلوم نيست، مگر انساني صد سال كج شد يك مرتبه راست ميشود. كسي كه به چيزي چسبيد و مثلا معتاد و سيگاري شد يك مرتبه بر ميگردد. چون روح انسان با گناه انس ميگيرد و مثل فرمان ماشين نيست كه دست شما باشد و يكباره برگردد. برادرها و خواهرها، من خودم هم وضعم خراب است و اين آياتي كه ميخوانم هم شما و هم خودم بايد در خودمان تجديد نظر كنيم. قبل از انقلاب شايد خدا احتكار، رشوه و گرانفروشي را ميبخشيد ولي بعد از انقلاب با اين همه امت شهيد داده و 8 سال جنگ، خدا رشوه و احتكار و گرانفروشي را نخواهد بخشيد. خواستيد گوش بدهيد و خواستيد گوش ندهيد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2131