responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2198

موضوع: کربلا، تجسّم آیات قرآن
تاريخ پخش: 28/05/1400
عناوين:

1- تقسیم کار امام حسین علیه السلام حضرت زینب سلام الله علیها

2- قیام امام حسین علیه السلام برای مبارزه با منکر و احیای معروف

3- ذکر مصیبت مظلومان در قرآن

4- محبوبیت امام حسین علیه السلام در طول تاریخ

5- برکت نام امام حسین علیه السلام و احیای مجالس دینی

6- دنیاپرستی، عامل سقوط اهل ایمان

7- گذشت از فرزندان و عزیزان درکربلا

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

عزیزان بحث را در آستانه‌ی غروب عاشورا می‌بینند. شبی رفته بودم روضه بیت مقام معظم رهبری، آن عزیزی که داشت روضه می‌خواند، شب عاشورا بود، یک بابی را باز کرد تحت عنوان تقسیم کار، یعنی شب عاشورا زینب کبری و امام حسین علیهماالسلام، این‌ها کار را تقسیم کردند. من آن شب آمدم این بحث را یادداشت کردم. یک چند دقیقه‌ای از این نیم ساعت بگویم این قصه را:

1- تقسیم کار امام حسین علیه السلام حضرت زینب سلام الله علیها

1- شهادت از تو، اسارت از من. غروب عاشوراست دیگر. شهادت از تو، اسارت از من.
2- قرآن خواندن سر نِی از تو، سخنرانی در کوفه و شام از من. تقسیم کار بین برادر و خواهر.
3- ضربه‌ها به بدن از تو، ضربه‌ها به روح از من.
4- زیر سم اسب رفتن از تو، سوار شدن بر کجاوه از من.
5- علی اصغر با تو، آرام کردن ربابه مادرش از من.
6- گودی قتلگاه از تو، سوار شدن بر کجاوه از من.
7- دل کندن از علی اصغر از تو، دل کندن از حسین از من.
8- قتلگاه از تو، خرابه‌ی شام از من.
9- نماز ایستاده از تو، نماز نشسته از من.
10- سرکشی یاران از تو، سرکشی داغداران از من.
11- خونِ گردن از تو، خونِ سر از من.
12- قرآن خواندن از تو، قرآن شنیدن از من.
13- داغ ابالفضل از تو، پرستاری سجاد از من.
14- آرام کردن من از تو، آرام کردن بچه‌ها با من.
خیلی این بحث، تابلویی است که چه به ما می‌گوید؟ یعنی هر کسی یک مسئولیتی دارد. نمی‌تواند بگوید آقا من مسئولیت ندارم. سیل بیاید، زلزله بیاید، آتش‌سوزی بشود، کرونا باشد، هر کسی باشد، هر کسی، هر جا هست، باید مسئولیت داشته باشد. نمی‌شود بگوید من مسئول نیستم.
15- تیر و نیزه از تو، ضربه و تازیانه از من.
16- کاروان شهداء از تو، کاروان اسراء با من.
17- تشنه رفتن از تو، مرثیه خواندن از من.
18- برنگشتن برای تو، در خیمه ماندن برای من.
19- پرواز برای تو، پرهای شکسته از من.
20- خسته رفتن از تو، خسته ماندن برای من.
21- دست بیعت برای تو، خط ولایت برای من.
22- پسران همه از تو، این همه دختران برای من.
23- تیغ دشمن برای تو، آتش دشمن برای من.
24- اینجا ماندن برای تو، تا کوفه رفتن برای من.
25- خواب راحت برای تو، گریه برای تو، برای من.
لا اله الّا الله، کربلا چه تابلویی است برای تاریخ؟ کربلا چند تا چیز را ثابت کرد، یعنی ثابت کرد که یک گروه هفتاد و دو نفره در نصف روز می‌توانند تاریخ بشریت باشند در طول تاریخ، هفتاد و دو نفر، نصف روز، به شرطی که همه‌ی کارها خدایی باشد.

2- قیام امام حسین علیه السلام برای مبارزه با منکر و احیای معروف

امام حسین فرمود: من نمی‌روم برای حکومت، «الا ترون الى الحقّ لا يعمل به»، نمی‌بینید به حق عمل نمی‌شود؟! «و الى الباطل لا يتناهى عنه‌» (غم نامه كربلا، ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، ص 102)، نمی‌بینید منکر را جلویش را نمی‌گیرند، هر کس هر کاری می‌خواهد می‌کند، نه کسی جلوی فساد را می‌گیرد، نه کسی امر به معروف می‌کند، اصلاً من می‌روم برای امر به معروف. کربلا بنا شد اول، صحبتی شد که روز تاسوعا حمله کنند، امام حسین فرمود که بروید بگویید که جنگ را بیندازید فردا عاشورا، من امشب هم زنده باشم، «انّى احبّ الصّلاة» (غم نامه كربلا، ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، ص 112)، عزیزانی که بحث را میبینید آیا ما نماز را دوست داریم؟ آن‌که می‌خواند نماز را می‌خواند، اما اگر بداند که یک جوری بشود با پول نماز نخواند، نمی‌خواند. یک آقایی، مرجع تقلیدی پیدا کنیم که بگوید نماز واجب نیست، از او تقلید می‌کنیم. نماز را اما دوست هم داریم؟ «أحبّ الصلاة» مهم این است ما نماز می‌خوانیم اما نماز را دوست نداریم، «انّى احبّ الصّلاة» من نماز را دوست دارم، قرآن را دوست دارم، این محبت نماز است. نماز چه هست؟ ببینید هواپیما که روی زمین است، شما نگاه می‌کنید به زمین مثلاً اینجا چند هکتار است، اما همین هواپیما وقتی رفت از زمین بالا، این زمین چند هکتاری می‌شود زمین یک هکتاری، پرواز می‌رود بالاتر، می‌شود هزار متر، صد متر، برو بالاتر، پنجاه متر، بیست متر، سی متر، تا خلاصه این‌قدر شما می‌توانی بروی بالا که این چند هکتار بشود قد یک دانه نخود و عدس. یعنی هر چی اوج بگیرد زمین کوچک‌تر می‌شود.
دعای عرفه‌ی امام حسین را نگاه کنید. وقتی امام با خدا دارد صحبت می‌کند، می‌گوید همه چیز دست تو، یعنی کسی که خدا را دید، به قول مناجات می‌گوید: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ» کسی که خدا پهلویش بزرگ است، «فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِم‌» (نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 193) چیز دیگری بزرگ نیست. وقتی هواپیما اوج گرفت، رفت، بالاها، دیگر کره‌ی زمین کوچک می‌شود.
نقل می‌کنند زینب کبری بدن امام حسین را که دید گفت: خدایا این قلیل را از ما بپذیر، قلیل، یعنی کم؟ کسی که خدا را دید، امام حسین را هم می‌گوید قابل شما را ندارد، به خدا می‌گوید قابل شما را ندارد. انسان با معرفت به کجا می‌رسد؟
دعای عرفه را آدم می‌خواند از توفیقاتی است که جمهوری اسلامی پیدا کرده این است که روز عرفه تقریباً خیلی از شبکههای دعای عرفه‌ی امام حسین را میخوانند. دعای عرفه چه می‌گوید؟ اصلاً آدم می‌ماند. در دعاها چه می‌خوانیم؟ یک جمله دعا را بخوانم:
میگوید خدایا اگر من را جهنم هم ببری، به اهل جهنم خبر می‌دهم که من تو را دوست دارم. این خیلی مهم است. اگر جهنم هم ببری، حبّ تو از دل من بیرون نمی‌رود، این خیلی معرفت است. گاهی وقت‌ها ما یک کسی را دوست داریم، آن وقت خدا هم چه‌قدر این محبت را جایگزین کرد، عشق مردم به امام حسین. از کلماتی که بسیار در جامعه‌ی ما الحمدلله هست، کلمه‌ی حسین است، عشق به امام حسین، محمدحسین، علی‌حسین، نمی‌دانم امیرحسین.
من یک تابلویی دارم برایتان بگویم، چند تایش را می‌گویم حدود چهل، پنجاه تا هست، هفت، هشتایش را تند تند می‌خوانم.
قرآن و امام حسین.
یعنی این را می‌خواهم بگویم که کربلا مجسمه‌ی قرآن است، هر چه در قرآن می‌خوانی، می‌گوییم خب نمونه‌اش؟ می‌گوید: کربلا.

3- ذکر مصیبت مظلومان در قرآن

روضه‌خوانی در قرآن هست. قرآن در سوره‌ی بروج می‌گوید: (قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُود) (بروج /4). یک نامردانی بودند، مؤمنین را گرفتند، در دره ریختند، سوزاندند و این‌ها نشستند بالای دره تماشا کردند، جزغاله شدن مؤمنین را می‌دیدند، خدا می‌گوید مرگ بر این‌ها که این‌قدر سنگدل بودند، به جرم ایمان، این‌ها را سوزاندند و نشستند نگاه کردند. این یعنی چه؟ یعنی خدا روضه می‌خواند برای مؤمنینی که جزغاله شدند. پس هر کس در طول تاریخ سوخت باید از او تجلیل کرد، کمااین‌که در سوره‌ی بروج خدا از شهداء تجلیل می‌کند و از سنگدلی انتقاد می‌کند.
قرآن یک آیه داریم می‌گوید: (وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَك‌) (شرح /4)، ای رسول ما، به پیغمبر می‌گوید: ای رسول ما، ما نام تو را بلند می‌کنیم. الآن نام چه کسی بلندتر از نام امام حسین است؟ «وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَك‌». نمونه‌اش در قرآن است.
قرآن یک آیه دارد می‌گوید حضرت ابراهیم کعبه را که ساخت گفت: خدایا دل‌ها را به سمت کعبه هُل بده، به سمت اهل بیت من هُل بده. الآن دل‌ها به سمت کربلا هُل نمی‌خورد؟ این آیه مال حضرت ابراهیم است: (فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِم‌) (ابراهیم /37) حضرت ابراهیم گفت: خدایا دل مردم را به اهل بیت من هُل بده. الآن دل‌ها به سمت امام حسین هُل نمی‌خورد؟ خودش دیر به دیر گوشت می‌خورد، یا گاهی نمی‌خورد، یا اگر بخرد، مثلاً ولی گوسفند تازه‌اش را برای نذر می‌دهد. خانه‌ی خودش خشتی است، ولی حسینیه را با آجر می‌سازد. البته حالا که خانه‌ها همه آجری است، آن زمانی هم که خانه‌ها خشتی بود، مسجد و حسینیه را با آجر می‌ساختند، نه آجر خالی، آجر با کاشی‌کاری، در خانه‌ی خشتی می‌نشست ولی برای اهل بیت سنگ‌ِتمام می‌گذاشت.
قرآن می‌گوید عزت برای خدا و رسول و مؤمنین است. الآن امام حسین عزیزترین فرد هستی نیست؟ کدام رئیس جمهور، کدام شخصیت، کدام قهرمان، کدام تاریخ، کدام افراد مشهور دنیا بعد از مرگشان هزار و دویست سال از مرگشان می‌رود، تازه مسافر میلیونی دارند، اربعین و عاشورا و وقت‌های دیگر. این مهم است. عزت مال او هست.

4- محبوبیت امام حسین علیه السلام در طول تاریخ

معنای عزت نفس کشیدن نیست، ممکن است کسی نفس بکشد، ولی عزیز نباشد. ممکن است کسی رئیس‌جمهور هم باشد، ولی مردم او را دوست نداشته باشند، مگر ما بنی‌صدر را نداشتیم، هم رئیس جمهور بود، هم منفور بود و فرار کرد. شهرت نیست، کوه هیمالیا هم مشهور است، ولی مردم کسی کوه هیمالیا را دوست ندارد، بله، شهرت دارد، ولی دوست ندارد، شهرت غیر از محبوبیت است، (إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً) (مریم /96). قرآن می‌گوید کسانی که اهل ایمان و عمل صالح هستند مهرش در دل‌ها می‌نشیند، مردم قلباً او را دوست دارند. «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» یعنی در تاریخ، «سَيَجْعَل»، نمی‌گوید: «جَعَلَ»، «جَعَلَ»: یعنی مردم دوستش داشتند، «سَيَجْعَل»: یعنی در آینده هم مردم به او عشق می‌ورزند. بیاید زمانی که کربلا سطر به سطرش پیام‌هایش گفته بشود.
کربلا تلخی دارد ولی زیبایی‌هایی هم دارد. ایثار، شهامت، صلابت، قدرت، وفا، عبادت، بصیرت، این‌ها همه‌اش در کربلا هست. شما خبر دارید امام حسین روز عاشورا ده تا سخنرانی کرد؟ نَه سخنرانی یک ساعته، سخنرانی دو دقیقه‌ای، هفت دقیقه‌ای، کمتر، بیشتر. ده تا سخنرانی روز عاشورا شد، ببخشید گفتم ده تا امام حسین، سه تایش برای امام حسین بود، هفت تایش هم مثلاً ابالفضل می‌آمد می‌گفت: مردم حواستان را، نگویید ما نفهمیدیم چه شد. بدانید کجا یار چه کسی هستید، به صورت چه کسی شمشیر می‌کشید. ده تا سخنرانی کوتاه برای این‌که حجت تمام بشود، کسی نگوید والله ما نفهمیدیم غافل شدیم.
قرآن می‌فرماید: (وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ) (شعراء /227). کُشتید؟ در آینده ظالمین خواهند فهمید که سرنوشتشان چه هست؟ این آیه را آدم می‌خواند که کفار در آینده خواهند فهمید چه کردند، چه غلطی کردند، با چه کسی جنگیدند. آدم وقتی این آیه را می‌خواند می‌گوید نمونه‌اش کربلا.
این آیه را آدم می‌خواند: (إِنَّا لا نُضيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحين‌) (اعراف /170) ما پاداش افراد مصلح را ضایع نمی‌کنیم. امام حسین هر چه داشت برای خدا داد، خدا هم هر چه اوج کمال است به امام حسین داد. تنها قبری را که میگویند کنارش بایستید دعا کنید، مستجاب میشود، قبر امام حسین است، دعا. امام دهم، امام هادی علیه السلام مریض شد، به یک نفر گفت: نماینده‌ی من برو کربلا، کنار قبر امام حسین برای من دعا کن. گفت: آقا شما امام هادی، امام دهم هستی. فرمود: دعا کنار قبر امام حسین مستجاب میشود. این مهم است.

5- برکت نام امام حسین علیه السلام و احیای مجالس دینی

این آیه را آدم می‌خواند یاد کربلا می افتد: (وَ جَعَلَني‌ مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنتُ) (مریم /31) حضرت ابراهیم گفت: خدایا مرا وجودی مبارک قرار بده، هر کجا هستم مبارک باشم. کربلا برکت ندارد؟ فکر حسینی، اخلاق حسینی، عزادارهای حسینی، تبلیغات حسینی، این‌هابرکت نیست؟! در همین روز عاشورا ده‌ها هزار جلسه به پا می‌شود، مردم با قرآن و اسلام آشنا می‌شوند، تبلیغ می‌شود، نذر داده می‌شود، گرسنه‌ها سیر می‌شوند، یاد مظلوم می‌افتند، علیه ظالم فریاد می‌زنند، این‌ها برکت نیست؟!
مثلاً برای امام حسین فکر می‌کنید تا حالا چند هزار تا کتاب نوشته شده است، این‌ها برکت نیست؟! ما گاهی وقت‌ها یک شخصیت درجه یکی که می‌میرد، مریدها و اصحابش جمع می‌شوند، یک مصاحبه ای از این می‌کنند، یک مصاحبه‌ای از او می‌کنند، که آقا نظر شما راجع به فلانی چه بود؟ مصاحبه‌ها را جمع می‌کنند، چاپ می‌کنند، یک جزوه بیرون می‌دهند که زندگی مثلاً فلان بزرگوار. یعنی یک جزوه برایش می‌نویسند. چند هزار جلد کتاب تا حالا برای امام حسین نوشته باشند، خوب هست؟! نام این کتاب‌ها خودش یک کتاب می‌شود.
عاشورا یک عزم ملی است، چه قدرتی می‌تواند همه‌ی مردم را با یک یا حسین بکشد در خیابان؟! این کلمه‌ی یا حسین انرژی هسته‌ای است، یک یا حسین بگو، هشتاد میلیون سیاه‌پوش داوطلبانه می‌ریزند در خیابان. این قدرت نیست؟! این برکت نیست؟! پولدارهای مملکت که بمیرند، یک افراد خاصی ممکن است یک شام و ناهاری بخورند، ده‌ها میلیون گرسنه عاشورا و تاسوعا و محرم و ایام دیگر سیر می‌شوند، این برکت نیست؟! پولدارترین پولدارها اگر بمیرد ممکن است یک وعده، دو وعده به یک جمعی غذا بدهند. غذای ده‌ها میلیونی داریم ما؟! این مهم است. (وَ جَعَلَني‌ مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنتُ) (مریم /31).
قرآن این آیه را داریم: (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ) (مائده /119) خدا از این‌ها راضی است، این‌ها هم از خدا راضی هستند. می‌خواهیم ببینیم این‌ها چه کسانی هستند؟ باز ذهن آدم به کربلا می‌رود. «رضاً برضاک»، امام حسین در سخت‌ترین شرایط گفت: من راضی هستم. من دوست دارم تو را.
این آیه را در قرآن می‌خوانیم یاد کربلا می افتیم، می‌آمدند به مؤمنین می‌گفتند: (إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً) (آل عمران /173): دشمن زیاد است، حمله نکنید، شما حریف آن‌ها نیستید، هِی مؤمنین را می‌ترساندند، ولی این‌ها چی ایمانشان زیادتر می‌شد. روایت داریم که امام حسین هر چه به ظهر عاشورا نزدیک‌تر می‌شد، برافروخته‌تر می‌شد، مثل کسی که، مادری که به پسرش نزدیک می‌شود، مادر اگر پنج کیلومتری باشد، نمی‌دود سمت پسرش، خب پسرش را ندیده، سرباز بوده، خارج بوده، داخل بوده، خیلی وقت است، همین که بیست متری، ده متری شد، دیگر مادر دست‌هایش را باز می‌کند، می‌دود، ممکن است چادر هم ممکن است سرش نباشد. قرآن می‌فرماید که افرادی هستند می‌گویند دشمن زیاد است، حمله نکنید، شما حریف نمی‌شوید، این‌ها عشقشان بیشتر می‌شود، این‌ها فقط در کربلا نمونه دارد. سبقت می‌گرفتند. خیلی کمالات این‌طور بوده است.
دیگر چی؟ باز این آیه را می‌خوانیم می‌بینیم مصداقش کربلاست. حالا من به عنوان معلم قرآن (وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْس‌) (بقره /177)، آیه قرآن است، خدا تجلیل می‌کند، ستایش می‌کند از افرادی که در برابر هر نوع سختی صبر می‌کردند. چه سختی بود که کربلا نبود؟ همه سختی‌ها در کربلا بود و همه هم صبر کردند.
این که می‌گویند نماز بی‌ولایت قبول نیست، درست است؟ روایت داریم؟ بله، در کربلا لشکر عمر بن سعد هم نماز می‌خواندند، اما نماز می‌خواندند، امام حسین را هم می‌کُشتند.

6- دنیاپرستی، عامل سقوط اهل ایمان

تجسم این آیه، قرآن می‌گوید: (نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ) (زخرف /32) رزق تو دست من است، این‌ها فکر کردند. گاهی وقت‌ها ما فکر می‌کنیم اینجا تیزبازی کنیم، اختلاس کنیم، رشوه بدهیم، پارتی‌بازی کنیم، دزدی کنیم، کم‌فروشی کنیم، فکر می‌کنیم رزقمان در این‌ها هست، قرآن می‌گوید: «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ» رزقت دست من است، دست تیزبازی‌های تو نیست. به عمر سعد گفتند: امام حسین را بکُشی، می‌روی فرماندار رِی می‌شوی. شد؟ تمام این‌هایی که به خاطر جایزه‌ی یزید رفتند امام حسین را کشُتند، گرفتار مختار شدند، مختار به حساب این‌ها رسید. نرسیدند، رزقشان نبود. روایت داریم که رزق هر کسی با حلال اندازه‌گیری می‌شود، آن‌هایی که به حرام حمله می‌کنند، خدا از حلال کمشان می‌گذارد، روز قیامت هم یقه‌شان را می‌گیرد. «نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ». روایت داریم وقتی می‌دانی رزق دست خداست، پس برای چی حرص می‌زنی. نگو درآمدش بیشتر است، ممکن است درآمدش بیشتر باشد، اما کامیابی تو هم بیشتر است؟ ممکن است آدم پول در دستش خیلی باشد ولی نتواند از آن استفاده کند، پول‌هایش همه در راه باطل خرج بشود. پول دارد ولی همه‌اش هدر می رود. ما فکر می‌کنیم و لذا حدیث داریم برای امام کاظم علیه السلام هست که کسانی که باید پولی را بدهند، نمی‌دهند می‌گویند ما نمی‌دهیم، خداوند جوری زندگیشان را تاب می‌دهد، تاب می‌دهد، تا دو برابر آن مبلغی که باید بدهد، در راه باطل خرج کند. (ر.ک به: تحف العقول، ص 408) اجازه بدهید تکرار کنم حدیث را، امام کاظم فرمود، حالا چرا؟ من در یک دقیقه سه تا حدیث می‌خواهم بخوانم، هر بیست ثانیه یک حدیث. خواهش می‌کنم این سه تا حدیث را گوش بدهید:
امام کاظم فرمود هر کس پول حلالی را، باید به یک کسی کمک کند، دوستی، آشنایی، همسایه‌ای، فقیری، می‌تواند کمک کند ولی کمک نکند، امام کاظم فرمود خدا جوری زندگی‌اش را تاب می‌دهد تا دو برابرش را در راه باطل خرج کند. این یک.
حدیث دو. امام رضا فرمود ما نیاز به پول شما نداریم، ما می‌توانیم با معجزه سنگ را هم طلا کنیم، اما این‌که شما وجوهاتتان را نمی‌دهید، خمستان را نمی‌دهید، ما به شما دعا نمی‌کنیم، خودتان را از دعای ما محروم نکنید. این هم یک.
این آیات را که آدم می‌خواند می‌گوید بهترین نمونه‌اش این است. دیگر چه؟ آیه‌ی (وَ اجْعَلْ لي‌ لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرين) (شعراء /84)‌. حضرت ابراهیم دعا کرد گفت: خدایا تاریخ اسم من را به نیکی ببرد، در تاریخ اسم چه کسی نیکوتر از اسم امام حسین؟! از نظر موقوفات. هیچ پیغمبری به اندازه‌ی امام حسین موقوفه شاید نداشته باشد. موقوفات و آن وقت این موقوفات چه سرمایه‌ای است. همین الآن زمین‌های وقفی چه سرمایه‌ای هست، تولید ثروت است. در هر روستایی بهترین ساختمانش همان امام‌زاده است که با یک واسطه، با چند واسطه به یکی از اهل بیت می‌رسد. محکم‌ترین ساختمان‌ها برای امام‌زاده‌ها هستند، حالا امام زاده ها مرکز چه هستند؟ جمع شدن، نماز خواندن، سخنرانی، اطعام، نذری، دید و بازدید، صله‌ی رحم، یعنی تمام برکات‌ها این است.
من این را یک وقت دیگر هم گفتم، حالا تکرار می‌کنم. یک وقت رفتیم یک امام‌زاده‌ای، دیدیم خانم‌های بدحجاب می‌آیند تا توی حرم، دم حرم ساکشان را باز می‌کنند، یک چادری سر می‌کنند، با چادر می‌روند سلام می‌دهند، برمی‌گردند و دومرتبه چادرشان را در کیف می‌گذارند. من این صحنه را که دیدم به رفقایم گفتم: ما زنده هستیم نمی‌توانیم یک خانمی را چادر سرش کنیم، این امام‌زاده هزار و دویست سال پیش از دنیا رفته، حالا کاشی‌کاری‌هایش چادر سر این می‌کند، می‌گوید اینجا امام‌زاده هست. یعنی ما وجودمان در حال حاضر خاصیتی ندارد بعضی‌هایمان، ولی وجود امام رضا برای هزار و دویست سال پیش گنبد و بارگاهش روی این‌ها اثر می‌گذارد. این‌ها مهم است.
آدم این آیه را می‌خواند می‌گوید یعنی چه؟ (ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقين‌) (تکاثر /7) بعضی‌ها به یقین رسیده‌اند، نه حق‌الیقین و علم‌الیقین، عین‌الیقین. آخر یک وقت آدم آتش را، دودش را می‌بیند می‌گوید آتش است، یک وقت نزدیکش می‌رود آتش را می‌بیند می‌گوید آتش است، یک وقت دستش را می‌گذارد در آتش، دستش می‌سوزد، می‌گوید آتش است، یعنی به یقین می‌رسد. روز عاشورا علی اکبر به بابایش گفت بابا: «هَذَا جَدِّي رَسُولُ اللَّه‌» (بحار الأنوار، ج‌ 45، ص 45)، پیغمبر را دید، «هذا جدّی رسول الله»، این پیغمبر است، پیغمبر است. یعنی این‌ها پرده‌ها کنار رفت، حقیقت را دیدند، یعنی دستش را روی آتش گذاشتند، نه از دود وعده و وعید باشد.
بصیرت در کربلا هست. قرآن می‌گوید: (أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‌ بَصيرَة) (یوسف /108) من روی بصیرت، شناختند، ایمان آبکی نبود، ایمان عمیق بود. امیرالمؤمنین فرمود: هر پرده‌ای کنار برود، من یقینم از این بالاتر نمی‌شود. (غرر الحكم و درر الكلم، ص 566) به بالاترین درجه رسیده بود. هر کمالی هست و در قرآن می‌بینیم، می‌بینیم.

7- گذشت از فرزندان و عزیزان درکربلا

قرآن آیه دارد می‌گوید: (لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ) (آل عمران /92) یعنی اگر می‌خواهید به برّ برسید، جزء ابرار باشید، باید هر چرا دوست دارید، بدهید. نان کهنه و لباس پاره و کفش پاره و این‌ها نه، اگر به فقیر می‌دهید چیز خوب بدهید. آدم چه چیزی را دوست دارد؟ «مِمَّا تُحِبُّونَ»، امام حسین چه کسی را دوست دارد؟ علی اکبر را دوست دارد. امام حسین فرمود: «شبیه‌ترین آدم‌ها از نظر اخلاق، شکل، قیافه به جدّم رسول الله علی اکبر است.» (اللهوف على قتلى الطفوف، ص 113) قرآن می‌گوید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا»، به نیکی، به آن درجات عالی نمی‌رسید جز آن چه که هر چه دوست دارید بدهید. امام حسین روز عاشورا هر چه دوست داشت، داد.
دیگر چی؟ غیرت دینی. آخرین کلمه‌ی امام حسین راجع به ناموسش بود. از اسب زمین افتاد، دید این لشکر یزید رفتند سمت خیمه‌ها، گفت: شما سر و کارتان با من است، به ناموس من چه کار دارید؟ چه کار به زن و بچه‌ی من دارید؟ این‌ها برگشتند، یعنی آخرین سخنرانی امام حسین، دفاع از ناموس بود. دخترمان را رها نکنیم هر جوری دوست دارد لباس بپوشد، حفظ ناموس، حفظ عفاف.
قرآن آیه دارد می‌گوید که: (أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشيدٌ) (هود /78). ریختند در خانه‌ی حضرت لوط، به قصد بد، حضرت لوط دید لات‌های محله جمع شدند برای کار خلاف با مهمان‌هایش. قرآن این‌طور می‌گوید، می‌گوید: «أَ لَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشيدٌ» یک مردِ رشید در شما نیست؟! یک نفر در شما نیست درک کند ما را، من مهمان دارم، (وَ لا تُخْزُونِ في‌ ضَيْفي‌) (هود /78) آبروی مرا در بین مهمان‌هایم نبرید. بعد می‌بینیم امام حسین شبیه این صحنه پیش آمد: «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی» یک نفر نیست به من کمک کند؟! یک نفر نیست از حرم اهل بیت دفاع کند؟! من نمی‌دانم هر آیه‌ای را که می‌خوانی می‌رسی به این‌که این مصداقش کربلاست.
یک کتابی من نوشتم «نهضت حسینی در پرتو قرآن». روضه‌هایی که از قرآن است، پارسال هم یکی‌اش را خواندم. حالا امسال هم دقیقه‌ی آخرم هست، یک روضه بخوانم، تکرار همان سال قبل. به فرعون گفتند: امسال یک زن پسر می‌زاید، پسرش بزرگ می‌شود، حکومت تو را زیر و رو می‌کند. فرعون هم گفت: هر پسری بزاید، او را بکُشید. مادر موسی هم پسر زایید، طبق قانون مأموران فرعون می‌آیند او را می‌کُشند. خدا می‌خواهد بگوید دل از این نوزاد بِکَن. چهار تا آیه در قرآن برای دل کندن داریم:
(وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ أُمِّ مُوسى‌ أَنْ أَرْضِعيهِ) (قصص /7)، عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، به مادر موسی وحی کردیم شیرش بده، تو جعبه پرتش کن.
خب مادر بچه‌اش را بیندازد در دریا، می‌گوید: (رَبَطْنا عَلى‌ قَلْبِها) (قصص /10) من قلب مادر را نگه داشتم، ربطش دادم به خودم، یعنی دل مادر را به خودم گره زدم، خدا می‌گوید.
دیگر چی؟ می‌گوید: «إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ»، بیندازش در دریا، من این بچه را برمی‌گردانم.
دیگر چی؟ (وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ) (قصص /7)، پیغمبرش هم می‌کنم.
یعنی یک بچه‌ی شیرخوار را می‌خواهند از مادر بگیرند، خدا می‌خواهد یک بچه شیرخوار را از مادر جدا کند، با چهار تا جرثقیل، با چهار تا قلاب، اول: (وَ أَوْحَيْنا إِلى‌ أُمِّ مُوسى) (قصص /7) به مادر موسی وحی کردیم، یعنی وصلش کردیم به غیب. (إِنَّا رَادُّوهُ) (قصص /7)، گفتیم که او را برمی‌گردانیم، قول دادیم به او، بچه‌ات را سالم برمی‌گردانیم، (جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ) (قصص /7) مقام پیغمبری به او می‌دهیم، (لا تَخافي‌ وَ لا تَحْزَني) (قصص /7) نترس، یک بچه را می‌خواهیم از مادر جدا کنیم.
کربلا می‌خواهیم علی‌اصغر را از ربابه جدا کنیم. سؤال، آیا به ربابه وحی شد؟ نه، وحی نبود، به ربابه وحی نشد. (رَبَطْنا عَلى‌ قَلْبِها) (قصص /10) دل ربابه را با خدا گره زدیم، یک همچین چیزی نداریم، (إِنَّا رَادُّوهُ) (قصص /7) به ربابه گفتیم علی اصغر را بده، سالم برمی‌گردانیم؟ نه، برو که برو. آیا به ربابه گفتیم: این علی اصغر را بده، ما پیغمبرش می‌کنیم؟ نه.
یک بچه را خدا می‌خواهد از مادر بگیرد با چهار تا قلاب می‌گیرد: «أَوْحَيْنا إِلى‌ أُمِّ مُوسى‌، رَبَطْنا، إِنَّا رَادُّوهُ، جاعِلُوهُ». با چهار تا آیه، با چهار تا قلاب بچه را جدا کردی، چه طور علی اصغر را از مادر جدا کردند، بدون هیچ یک از این‌ها، خیلی سخت است، قابل تصور نیست.
اگر امام حسین از همه چیزی گذشت ما هم از پولمان بگذریم، خمس بدهیم، زکات بدهیم. اگر امام حسین از ناموسش دفاع کرد، ما هم از ناموسمان دفاع کنیم. اگر امام حسین برای امر به معروف و نهی از منکر شهید شد، ما هم نسبت به امر به معروف کوتاهی‌هایمان را جبران کنیم.
عصر عاشوراست، خیلی‌ها عزاداری کرده‌‌اند، گریه کردند، چند تا دعا می‌کنم به آبروی عزاداران مخلص و اشک‌های مقدس مستجاب بشود، شما هم پای تلویزیون هستید آمین بگویید:
خدایا به آبروی حسین و مادرش و پدرش و جدش و نه فرزند معصومش و به آبروی عزاداران مخلصش، خدایا ایمان کامل، بدن سالم، عقل قوی، علم مفید، عمر بابرکت، رزق حلال، نسل پاک، عزت دنیا و آخرت، حسن عاقبت به همه‌ی ما مرحمت بفرما و کسانی که در طول تاریخ برای امام حسین و سایر ائمه عزاداری کردند، خدایا همه را با امام حسین محشور بفرما.
همه بلاهای ما را، از جمله بلای کرونا و همه‌ی مصیبت‌ها و تلخی‌ها و کمبودها و ضعف‌ها و نقص‌ها، همه‌ی ضعف‌های ما را تأمین، جبران بفرما. هر چه به عمر ما اضافه می‌کنی، به ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیفزا.
روح انبیاء و اوصیاء، روح محمد و آل محمد، روح مراجع تقلید، روح امام و شهداء از ما راضی و ما را پاسدار خون‌ها و خدماتشان قرار بده.

«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- هدف امام حسین علیه‌السلام از قیام علیه یزید چه بود؟

1) امر به معروف و نهی از از منکر
2) رسیدن به حکومت
3) شهادت در راه خدا

2- درخواست امام حسین علیه‌السلام برای تأخیر جنگ از روز تاسوعا به عاشورا چه بود؟

1) تقویت امکانات دفاعی
2) تضعیف روحیه دشمن
3) نماز و مناجات با خدا

3- آیات 4 تا 7 سوره بروج به چه امری اشاره دارد؟

1) تجلیل از شهدای مظلوم
2) بیان سنگ‌دلی دشمنان
3) هر دو مورد

4- خداوند در آیه 96 سوره مریم، چه وعده‌ای می‌دهد؟

1) محبوبیت اهل انفاق
2) محبوبیت مؤمنان صالح
3) محبوبیت دانشمندان

5- بر اساس قرآن، شرط رسیدن به مقام ابرار چیست؟

1) جهاد در راه خدا
2) گذشت از دوست‌داشتنی‌ها
3) شهادت در راه خدا

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2198
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست