نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2235
موضوع بحث: گريه و خنده
تاريخ: 25/12/67
بسم الله الرحمن الرحيم
بينندهها اين بحث را آخرين جمعه سال ميبينيد. آخر سال يك عده خندان و يك عده گريان هستند. اگر خنده است به مناسبت اينكه در آستانه ولادت امام زمان(ع) و عيد نوروز هستيم و اگر بحث گريه است، آن هم اشكال ندارد. انسان هر سال به عمرش اضافه ميشود، بايد ببيند اگر به رشد او چيزي اضافه نشده است، گريه كند. به خصوص وقتي ماه شعبان است. در آستانه ماه رمضان بد نيست بحث گريه و خندهاي داشته باشيم. در اين بحث خيلي مطالعه شده است. شايد اين رواياتي كه امروز برايتان ميخوانم از 60 كتاب استخراج شده باشد.
1- گريه و اشك ارزشمند
اما اول بحث گريه را مطرح كنيم. اصولاً بعضي گريه را بد ميدانند و بعضي اصلاً گريه نميكنند. چشمشان خشك است. بعضي گريه را بد ميدانند. پس سه نوع آدم داريم: افرادي كه گريه نميكنند، افرادي كه گريه را بد ميدانند و افرادي كه ميخواهند گريه كنند ولي نميتوانند. اصلاً گريه قداست دارد يا نه؟ گريه مقدس است. حالا ان شاء الله انواع گريه را خواهم گفت. ارزش گريه به قدري است كه در زيارت امام داريم: (وَ عَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ) (كاملالزيارات، ص39) خدايا اگر چشمي از ترس تو گريه كرد، مورد لطف قرار ميگيرد. امام باقر مي¬فرمايد: «لَوْ أَنَّ عَبْداً بَكَى فِي أُمَّةٍ لَرَحِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تِلْكَ الْأُمَّةَ بِبُكَاءِ ذَلِكَ الْعَبْدِ»(كافى، ج2، ص482) يك نفر در يك قافله اهل مناجات و گريه باشد، (به خاطر آن يك نفردل شكسته و آن قلب آماده و چشم گريان در خانه خدا) به خاطر او خدا به همه امت لطف ميكند. گريه به قدري خوب است كه امام صادق فرمود: زمانی که حالت منقلب شد و به گريه افتادي فوراً دعا كن. ساعت گريه دعا مستجاب ميشود و امام سجاد در يك حديث فرمود: دو قطره خيلي مهم هستند. قطره خون در راه خدا و قطره اشك در دل تاريك. قطره خوني كه در روز روشن در جبههها و قطره اشكي كه در شب تاريك ريخته ميشود، خيلي مهم هستند. به همين خاطر حديث داريم روز قيامت همه چشمها گريان است مگر سه نوع چشم: چشمي كه از ترس خدا بگريد. چشمي كه نگاهي به نامحرم كرد، چون ديد گناه ميكند و شهوت است چشمش را بست. يا شب بيدار شد و از ترس خدا گريه كرد. امام صادق ميفرمايد: هر چيزي وزني دارد. تنها چيزي كه وزنش معلوم نيست، اشك است. يك قطره اشك چشم از نظر وزن خيلي كم است. اما: «إِنَّ الْقَطْرَةَ تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ»(كافى، ج2، ص481) يك قطره اشك درياهاي آتش را خاموش ميكند. امام صادق فرمود: «إِذَا اغْرَوْرَقَتِ الْعَيْنُ بِمَائِهَا لَمْ يَرْهَقْ وَجْهاً قَتَرٌ وَ لَا ذِلَّةٌ»(كافى، ج2، ص481) چون آيهاي داريم: (وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ) (يونس /26) افرادي هستند كه روز قيامت، غبار روي صورتشان را ميگيرد و رنگشان تاريك ميشود. اما اگر چشم كسي پر از اشك شد، ديگرچنين روزي نخواهد داشت و پيغمبر فرمود: «يَا عَلِيُّ أَرْبَعُ خِصَالٍ مِنَ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَيْنِ وَ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ وَ بُعْدُ الْأَمَلِ وَ حُبُّ الْبَقَاءِ»(خصال صدوق، ج1، ص243) اگر ديدي كسي گريه نميكند، معلوم است شقاوت دارد. آخر بعضي كسي را مسخره ميكنند و ميگويند تا حرفي ميشود فوراً گريه ميكند، مثل بچه ها، مثل زنها و. . . خوب مگر بد است آدم مثل زنها باشد؟ خوب است انسان مثل بچهها باشد و زود گريهاش بگيرد. اينكه ميگويند گريه بد است. گريه در برابر دشمن بد است. اما در ترحم و امثالش خوب است كه انسان زود گريه كند. اميرالمؤمنين كه در خيبر را با يك دست كند، كسي كه جرأتش در جبهه همه را متحير ميساخت، مثل زن گريه ميكرد. مثل كودك گريه ميكرد. گريه شرف و كمال است. اگر كسي گريه نميكند، قساوت قلب دارد. پيامبر فرمود: يا علي! اگر كسي گريه نميكند شقاوت دارد. شقاوت چطور پيدا ميشود؟ گناه كه زياد شد، انسان شقاوت پيدامي كند. انسان دفعه اول كه گناه ميكند، ناراحت است. گاهي خواب از سرش ميپرد. مرتب در فكر است كه من چه غلطي كردم. اين چه گناهي بود؟ چرا چنين شد؟ حيف بودم. خليفه خدا بودم. حزب اللهي بودم. مسلمان بودم. تو شيعه اميرالمومنين(ع) بودي. بعد گناه طوري ميشود كه اصلاً برايش عادي ميشود. خداي نكرده كار به جايي ميرسد كه ديگر از گناه لذت هم ميبرد و اينها خطراتي است كه براي انسان پيش ميآيد. اصل گريه مقدس است اما ببينيم خدا در قرآن گريه را تعريف كرده يا نه! در سوره مريم قرآن از افرادي كه در حال گريه سجده ميكنند، تعريف ميكند. (إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا) (مريم /58) در اين آيه قرآن ميگويد، افرادي آدمهاي خوبي هستند، تا آيات قرآن را ميشنوند به سجده ميافتند و اشك ميريزند. در سوره اسراء باز تعريف ميكند و ميگويد يك سري افرادي هستند كه (وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزيدُهُمْ خُشُوعاً) (اسراء /109) افرادي هستند که اهل گريه هستند. ما خلباني داشتيم كه شهيد شد. سلام و صلوات خدا بر او باد. يك خلبان شهيد كه در گردان خلبانان بود. ايشان دعاي ندبه را نوار كرده بود و ضبط را ميگذاشت و به سجده ميرفت و دعاي كميل را در حال سجده ميخواند و بسيار گريه ميكرد. آدمهايي بودند كه روز شير بودند و شب عارف و زاهد. به هر حال امام صادق فرمود: بهترين حالات انسان، حالتي است كه در سجده گريه كند. شايد بگوييد آقاي قرائتي چرا شب عيد بحث گريه ميكني؟ نه! بحث خنده را هم خواهد كرد. شما مقداري صبر کنيد، بحث خنده را هم خواهم كرد. چون بحث امشب ما هم گريه است و هم خنده. اين بحثها را آخر سال ميگويم چون همه بازاريها، تاجرها و ادارهايها تسويه حساب ميكنند. زنها خانهها را ميشويند و تار عنكبوتها را ميگيرند. بعد از يك سال ميخواهند خانه تكاني كنند.
2- گريه يعني توجه به كاستيها و خانه تكاني
مگر ماه شعبان نبايد براي ماه رمضان خانه تكاني كنيم؟ روايت داريم امام سجاد وقتي نزديک ماه رمضان ميشد از ماه شعبان شروع به آماده كردن خود ميكرد. آدم بايد آماده شود. شما خلبانها را كه ديده ايد، هواپيما يك مرتبه نميتواند بلند شود، بر عکس هلي كوپتر يك مرتبه بلند ميشود. هواپيما بايد يك مقداري در باند حركت كند تا آماده پرواز شود و ما هم اگر بخواهيم ماه رمضان پرواز كنيم بايد از ماه شعبان مقداري در باند فرودگاه حركت كنيم. نماز هم همينطور است. نمازي هم كه يك مرتبه «الله اكبر» بگويي، منظورم همين نمازي است كه ما ميخوانيم. اگر خواستيم در نماز پرواز داشته باشيم، بايد اول كمي در باند حركت كنيم. اذان، اقامه، بعد كمي تأمل «يَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ الْمُسِيءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ يَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِيءِ وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِيءُ»(البلدالأمين، ص6) خدايا يك مجرم و يك بي نهايت كوچك به تو رو ميكند و در خانه بي نهايت ميآيد. ذليلي در خانه عزيزي ميآيد. ضعيفي در خانه قوي ميآيد. جاهلي در خانه عالمي. كمي آمادگي و بعد بايد گفت: «الله اكبر». بعد پرواز ميكنيم. اينكه نمازهاي ما پرواز ندارد برای اين است که يك مرتبه بلند ميشويم و يك مرتبه هم سقوط ميكنيم. اگر خواستيم پروازكنيم، بايد مقداري هم حركت كنيم. خلبان در باند فرودگاه يك مرتبه خاموش نميكند. همه مسافران پياده ميشوند ولي خود خلبان مينشيند. موتور هواپيما بعد از نشستن هم بايد مدتي روشن باشد. ما نبايد بگوييم: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ» برخيزيم و برويم. كجا رفتي؟ بايست، بايد كمي موتور روشن باشد. تعقيبي، دعايي، ذكري، وردي و. . . ماه رجب و شعبان، ماه آمادگي است. چطور بچه مدرسهايها اول براي مقدمه دبستان به آمادگي ميروند؟ ماه شعبان ماه آمادگي برای ماه رمضان است. اگر نباشد خانمها، خانه تكاني كنند، انبارها، انبار گرداني كنند. بازاريها سرمايه گذاري كنند، اگر بناست آدم شب عيد نگاهي به زندگي خود بكند، به خودمان نگاهي بكنيم. اميرالمومنين فرمود: «مِنْ كَرَمِ الْمَرْءِ بُكَاؤُهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْ زَمَانِهِ»(كنزالفوائد، ج1، ص93) مرد كريم و بزرگوار كسي است كه بنشيند و بر گذشته هايش گريه كند. سال تمام شد. عيد نوروز چه ميكنيم؟ تخمه ميشكنيم. اين كه كاري ندارد. لباس نو ميپوشيم؟ تازه مثل درختها ميشويم كه شكوفه ميدهند. لباس نو را درختها هم ميپوشند. ما به عنوان انسانيت بايد كاري كنيم كه نه درختها ميكنند و نه ميشها و آن اين است كه من از سال پيش تا به حال چند كتاب مطالعه كرده ام؟ چند محروم را، دلشان را به دست آورده ام؟ چه تصميم خيري گرفته ام؟ آقا پشت بام ما كاهگل بود، شيرواني كرديم. همه اينها درست اما خودت چه كردي؟ حاجي رفت مكه، سرش را تراشيد و برگشت. پرسيد خوب سرت حاجي شد، خودت چطور؟ گيرم به مكه رفتي و سر را تراشيدي. كله تو حاجي شده است. خودت چه؟ آقاشب عيدي درها را رنگ كرديم. خب در خانه شما رنگي شده است. خودت چه؟ اتاق را سفيد كرديم. قلبت چه؟ شب عيد نميخواهي، خانه تكاني كه ميكني، غبارروبي هم بكني؟ كينه كسي را نداشته باشيم. تلفن بزنيم كه آقا شب عيداست، ماه شعبان است، در آستانه ماه رمضان است، از همه مهمتر در آستانه تولد امام زمان عليه السلام هستيم. شما ميدانيد كه شب نيمه شعبان، شب قدر است و رواياتي داريم كه شب نيمه شعبان شب قدر است. هم شب تولد امام زمان است و هم احتمال شب قدر دارد. بنا بر اين از كساني كه سال پيش، شب نيمه شعبان بودند و امسال در بين ما نيستند، يادي بكنيم. خب لباس بچههاي شما نو است. پس بچههاي همسايهها چه؟ بچههاي محرومين چه؟ اميرالمومنين فرمود: كريم كسي است كه بنشيند و كمي به خود فكر كند. نكند هر روز دستمال كاغذي يا پارچه دست گرفتيم و روي تلويزيون را پاك كرديم اما ازسال پيش تا به حال خانه يك خانواده شهيد سر نزديم. دستي به سر تلويزيون كشيديم و دستي به سر يتيم نكشيديم. يادمان نرود، در و ديوار عيد ميشود، درختها عيد ميكنند، ميشها عيد ميگيرند، چمنها سبز ميشود، درختها سبز ميشود، ما لباس نو ميپوشيم، تخمه ميخوريم، ديد و بازديد ميرويم. اينها همه خوب هستند اما «مِنْ كَرَمِ الْمَرْءِ» كرامت و بزرگواري به آن است که: «بُكَاؤُهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْ زَمَانِهِ»
3- انواع گريه
چند نوع گريه داريم، گريه بر فرزند، گريه يتيم، گريه بر امام حسين، گريه وقت قرآن خواندن، گريه فراغ، گريه شوق، گريه حيله، گريه بي فايده و. . . اينها گريههاي مختلف است. اما گريه بر فرزند اشكال ندارد. بعضي خيال ميكنند اگر در داغ فرزند گريه كنند زشت است. گريه بر فرزند اشكال ندارد. پيامبر اكرم بچهاي به نام ابراهيم داشت كه از دنيا رفت و پيغمبر زار زار گريه ميكرد. گفتند: يا رسول الله! زشت است شماي پيغمبر گريه ميكنيد. فرمود: نه! «تَدْمَعُ الْعَيْنُ وَ يَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا أَقُولُ إِلَّا مَا يَرْضَى رَبُّنَا»(تحفالعقول، ص37) دلم ميسوزد، چشمم هم گريه ميكند، اما چيزي كه خلاف رضاي خداست نميگويم. اين گريه اشكال ندارد. امام صادق فرمود: هيچ چشمي محبوبتر از چشمي نيست كه در عزاي حسين گريه كند و اگر قطره اشكي براي امام حسين ريخته شد، «وَ قَدْ وَصَلَ فَاطِمَةَ وَ أَسْعَدَهَا عَلَيْهِ وَ وَصَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ أَدَّى حَقَّنَا»(كاملالزيارات، ص80) انسان با حضرت فاطمه بيعت كرده است، با رسول خدا بيعت كرده است، حق ائمه را پيدا كرده است و چشمي كه در عزاي حسين گريه كرده است، در قيامت گريان نخواهد بود. در مورد گريه يتيم حديث داريم قَالَ الصَّادِقُ(ع): «إِذَا بَكَى الْيَتِيمُ اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ»(منلايحضرهالفقيه، ج1، ص188) اگر يتيمي گريه كند، عرش خدا به لرزه در ميآيد. يكي از برنامههاي عيد را اين قرار دهيد كه به خانههاي يتيمان برويد و اگر لباسهاي بچههاي يتيم خيلي جالب نيست، شما با بچهاي كه لباس جالب پوشيده است به خانه آنها نرويد. حديث داريم: خداوند قسم خورده است و فرموده: به عزت و جلال خودم قسم، اگر يك يتيم كه گريه ميكند را آرام كنيد، من بهشت را برايتان واجب ميكنم. بياييد چنين معاملاتي بكنيم. دائم نگوئيم سكه چقدر و پيكان چقدر و. . . بياييم و بگوييم «الحمدلله» من امسال، عيد به خانه 5 بچه يتيم رفتم. 5 يتيم را دعوت كردم. گريه يتيم را آرام كردن به قدري عزيز است كه علي بن ابي طالب، اميرالمؤمنين(ع) به بچهاي رسيد و خواست او را بخنداند، ديد او غم زده است. حضرت امير هر چه خواست چيزي بگويد، ديد او همين طور غم زده نشسته است. با زانوها و دستانش راه رفت و صداي بزغاله در آورد تا يتيم خنديد. كسي آمد و گفت: آقا زشت است. تو ولي مسلمين، رئيس حكومت اسلامي، صداي بزغاله در ميآوري؟ بد است. فرمود: علي بن ابي طالب صداي بزغاله در بياورد، مهم نيست اما مهم است يك يتيم بخندد. گريه بر فرزند اشكال ندارد. گريه بر امام حسين بهترين كمال است و از گريه يتيم عرش خدا به لرزه در ميآيد. ديگر چه نوع گريهاي داريم؟ يكي از گريه ها، گريه كودك است. حديث داريم: «أَنَّ الْبُكَاءَ أَصْلَحُ لَهُ وَ أَجْمَلُ عَاقِبَةً»(توحيدالمفضل، ص53) امام صادق(ع) فرمود: كوچكترها كه در قنداق گريه ميكنند، بگذاريد گريه كنند. بخاطر اينكه بچه وقتي متولد ميشود، دو نوع رطوبت در بدن دارد. يك رطوبت در بدنش است و رطوبت ديگری در مغزش است. با گريه رطوبتهاي مغزش بيرون ميآيد و با آبي كه از دهانش بيرون ميآيد رطوبت بدن او بيرون ميآيد. امام صادق فرمود: اگر بچه نوزاد گريه نكند، رطوبتهايي در مغزش ميماند كه در بزرگي خل ميشود. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «لَا تَضْرِبُوا أَطْفَالَكُمْ عَلَى بُكَائِهِمْ»(عللالشرائع، ج1، ص81) اگر بچه هايتان گريه ميكنند، كتكشان نزنيد. بنابراين، گريه كودك يك ارزش است. نوع ديگر، گريه وقت خواندن قرآن است. امام حسين(ع) وقتي آيات عذاب را ميخواند، گريه ميكرد. امام حسين خيلي گريه ميكرد. در مكه در بيابان عرفه به قدري گريه كرد كه آن كسي كه نگاه ميكرد گفت: ديدم هنگام سجده شني كه زير چانه مبارك امام حسين استتر شده و پيامبر فرمود: قرآن را بخوانيد، گريه هم بكنيد. با حال بخوانيد. ماه رمضان نزديك است. برادرها ده سال از انقلاب ميگذرد. زشت است شما قرآن را كه باز ميكنيد، نتوانيد بخوانيد. بياييد قبل از رسيدن ماه رمضان يك برنامه ريزي كنيد و مساجد به عوض سخنراني، قرائت قرآن بگذارند. اين چه مانعي دارد؟ انجمن اسلاميها قرائت قرآن بگذارند. ما خيال ميكنيم دعاي بيست و چهارم و شانزدهم و اينها را بايد بخوانيم. اين دعاها را نخوانيم، طوري نيست. در پاكستان پانصد هزار حافظ قرآن داشته باشيم و در ايران پانصد هزار نفر را نداشته باشيم كه بتوانند روي قرآن را درست بخوانند، تا چه رسد به حفظ قرآن. بياييم از زبيده، دختر 9 سالهاي در روستاهاي سيستان وبلوچستان كه كل قرآن را حفظ كرده، ياد بگيريم. يكي از حفاظ بصره خواب پيغمبر را ديد. پيامبر در خواب به او گفت: تو خوب قرآن ميخواني. پيغمبر فرمود: اين قرائت قرآن تو خوب است ولي قرآن كه ميخواني گريه نميكني! بايد با حال قرآن بخوانيد. منتهي گريه کردن داد زدن نيست. پيامبر فرمود: اگر گريه كردي و دلت سوخت، (مَهْمَا يَكُنْ مِنَ الْعَيْنِ وَ الْقَلْبِ فَمِنَ اللَّهِ وَ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ مَهْمَا يَكُنْ مِنَ الْيَدِ و اللِّسَانِ فَمِنَ الشَّيْطَانِ) (مستدركالوسائل، ج2، ص467) اگر آن سوز از چشم و دل بود، يعني دلت سوخت و اشكت جاري شد، «فَمِنَ اللَّهِ» او خدايي است «وَ مَهْمَا يَكُنْ مِنَ الْيَدِ و اللِّسَانِ» اما اگر زد بر سرت و جيغ كشيدي، آن ديگر«فَمِنَ الشَّيْطَانِ» مناجات اصولاً از نجوا يعني صحبت آهسته است. آمدند نزد رسول اكرم و گفتند ما داد بزنيم يا آهسته گريه كنيم؟ فرمود: (وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنِّي فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ) (بقره /186) وقتي دعا ميكنيد، آهسته دعا كنيد. بعضي از اينها كه دعا ميكنند، آدم ميفهمد او چه مشكلي دارد. در مسجد آدم دعا ميكند. خدايا قرض مقروضين را ادا كن. يك دفعه يك نفر ميان جمعيت بلند ميگويد: «الهي امين» همه ميفهمند كه او قرض دارد. تا ميگويند خدايا مثلاً چه كن؟ او كه بلندتر آمين ميگويد، مشکلش را معرفي ميكند. أيها الناس بدانيد كه من اين گرفتاري را دارم. نبايد آمين و دعاي ما طوري باشد كه كسي بفهمد. اگر بحث گريه مطرح است، منظور گريه مخفي است. گريه بي فايده چيست؟ روايت داريم افرادي در قيامت گريه ميكنند. در قيامت چند موقف داريم. يكي از گمركها و مواقف قيامت، «موقف البكاء» است. گريانند ولي آنجا ديگر گريه فايده ندارد. درباره گريه فراغ هم در قرآن داريم. آدم گاهي در فراغ يك نفر گريه ميكند. حضرت يعقوب در فراغ يوسف گريه كرد. (وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظيمٌ) (يوسف /84) يعقوب به قدري گريه كرد كه نور چشمش را از دست داد. امام حسن گريه ميكرد. گفتند: چرا گريه ميكني؟ فرمود: يكي براي حوادث برزخ. يكي هم براي «فِرَاقِ الْأَحِبَّةِ» (بحارالانوار،ج6،ص159) فراغ دوستانم. رسول اكرم آمد بر سر قبر مادرش آمنه «فبكي» گريه كرد. فاطمه زهرا بعد از آنكه ديد، خط رهبري از اميرالمؤمنين، علي بن ابي طالب به کس ديگر منتقل شد، خيلي منقلب شد، خيلي منقلب بود و گريه ميكرد، يك روز گفت: من براي اذان بلال دلتنگ شده ام، بلال هم ديگر اذان نگفته بود. هر كاري كردند كه اذان بگويد. گفت: من به شرطي اذان ميگويم كه پيش از نماز رسول خدا باشد. من براي نماز ديگران اذان نميگويم. گفتند: بگو «الله اكبر» گفت: در آن هم آدم بايد خط سياسي داشته باشد. هر الله اكبري ارزش ندارد. بالاخره يك روز گفتند: بلال، تو مؤذن پيغمبر بودي. فاطمه زهرا دلش ميخواهد يك اذان بگويي. گفت: باشد. بخاطر فاطمه ميگويم. رفت شروع كرد به اذان گفتن. مثل سرودهايي هست كه دهه فجر به مناسبت سالگرد انقلاب ميخوانند. تا آن سرودها را آدم ميشنود، ياد حال و هواي اول انقلاب ميافتد، تا بلال اذان گفت، فاطمه زهرا ياد زمان پدرش افتاد و وسط اذان غش كرد. آمدند و گفتند: بلال، بس است. ديگر اذان نگو. گاهي انسان در فراغ گريه ميكند. گريه بر فراغ طوري نيست. نوع ديگری از گريه، گريه شوق است. به دستور مأمون الرشيد مأمورين حكومت عباسي امام رضا(ع) را از مدينه به مرو ميآوردند. در نيشابور، مردم نيشابور دور امام جمع شدند. حديث داريم دهها هزار نفر مردم نيشابور، تا حضرت را ديدند، گريه كردند. اين گريه، گريه شوق است. يك روز رسول اكرم اميرالمؤمنين را نديده بود، اشاره به لباسش كرد. گفتند اين لباس را چه كسي به تو داده است. گفت: كسي كه داراي چنين كمالهاست آنقدر تعريف كرد و بعد شروع به گريه كردن كرد. گفتند چه مشكلي داري؟ گفت: چند روزي است علي بن ابي طالب را نديدم. رسول اكرم خيلي به علي بن ابي طالب عشق ميورزيد. يك روز حضرت علي آمد و نشست. هواي مكه و مدينه داغ بود و حضرت عرق كرده بود. پيشاني حضرت امير عرق داشت. حضرت رسول دست گذاشت روي پيشاني اميرالمؤمنين و عرقهايش را گرفت. بعد گفت: اين عرق حضرت علي بن ابي طالب است و به بدنش ماليد، به لباسش ماليد و گفت: تبرك است. اما گريه حيله هم داريم. گاهي براي حيله گريه ميكنند. مادرشوهر گريه ميكند كه پسر را عليه خانمش بشوراند. خانم گريه كند كه پسر را عليه مادرش بشوراند. گريههاي حقه بازي است. به نظر شما در قرآن گريه حيله هم داريم؟ بله. يك آيه در اين رابطه ميخوانيم (وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً يَبْكُونَ) (يوسف /16) يعني آمدند و يوسف را به چاه انداختند. بعد گريه كردند كه يوسف را گرگ خورده است. اين گريه حيله است. جرم شناسان اداره آگاهي، گفتند ما گاهي برای اينکه قاتل را پيدا كنيم ميبينيم تشييع جنازه چه کسانی هستند؟ چون گاهي خود قاتل ميآيد و پشت جنازه بر سرش ميزند، ما ميفهميم كه او قاتل است. يكي از راههاي جرم شناسي اين است كه چه كسي بيشتر از همه گريه ميكند؟ ميگوييم: او خودش است. البته نه هميشه. ولي گاهي هم اينطوري است. حرف زدن خيلي مشكل است. خوب از مسأله گريه بگذريم و وارد خنده شويم.
4- خنده و شادي و انواع آن
ما چند نوع خنده داريم؟ خنده مثبت و خنده منفي، خنده بد وخنده خوب، خنده زياد، خندهاي كه آدم جك گو باشد، خنده در تشييع جنازه، خندههايي كه تأييد خطي باطل باشد، خنده مسئولين، خنده در مسجد، خنده غفلت، خنده نيش دار، خنده بخاطر فرار از قانون و قانون شكني و. . . حالا يكي يكي بگويم: اما در مورد خنده زياد داريم (لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ) (قصص /76) خنده نبايد مستانه باشد. حالا سيزده بدر است، عيد است، تولد امام زمان است، خوشحالی سر جايش، اما مستانه نباشد. «من كثر بكائه» كسي كه زياد بخندد، در قيامت هم زياد گريه خواهد كرد، خنده معمولي خوب است اما «كَثْرَةُ الضَّحِكِ تُمِيتُ الْقَلْبَ»(كافى، ج2، ص664) حضرت فرمود: خنده زياد، ايمان را محو ميكند و «كَثْرَةُ الضَّحِكِ تَمْحُو الْإِيمَانَ»(وسائلالشيعه، ج12، ص118) و قلب را ميميراند. ما بايد بخنديم اما نه آنچنان قهقههاي كه صداي مظلومين ديگر به گوشمان نرسد. نه خندهاي كه مسلماني را دست اندازيم. گاهي كسي را دست مياندازند. كوتاهي، يا بلندي را پيدا ميكنند، گردي را پيدا ميكنند، نقص عضوي را پيدا میکنند، يا كسي که بد حرف ميزند، بد راه ميرود، او را دست مياندازند و ميخندند. خنده اينها به قيمت ريختن آبروي مسلمان است. قهقههاي كه صداي مظلومين را نشنويم. بايد مواظب اين خندهها باشيم. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ الضَّحَّاكَ»(تحفالعقول، ص392) نبايد زياد بخنديم. اما خندههايي كه جك گويي است. پيامبر فرمود: يا اباذر! «وَيْلٌ لِلَّذِي يُحَدِّثُ فَيَكْذِبُ لِيُضْحِكَ بِهِ الْقَوْمَ»(أمالىطوسى، ص537) واي به حال كسي كه براي مردم به دروغ قصه ميگويد «فَيَكْذِبُ» دروغ ميگويد «ليُضْحِكَ» براي اينكه مجلس را گرم كند، آسمان و ريسمان را به هم ميدوزد. دروغي شاخدار ميگويد تا مردم بخندند. سه مرتبه پيامبر در اين حديث فرمود: واي بر كسي كه حاضراست دروغ بگويد تا مردم بخندند. من عكس شاه را ديدم كه در اين عكس آتشي روشن بود و شاه به عنوان چهارشنبه سوري در حال پريدن از روي آن بود. حالا فراموش نكنيم كه اوضاع چگونه بود؟ ما به بت پرستان انتقاد ميكنيم. ايران قديم، وضعشان از بت پرستان بدتر بود. چون بت پرستان سنگ ميپرستيدند و ما به آتش احترام ميگذاشتيم. رحمت به گور پدر سنگ. آب روي سنگ بريزي از بين نميرود ولي آتش با يك سطل آب خاموش ميشود. اصلاً خداي ما خاكستر ميشد. باز رحمت به گور اعراب كه سنگ ميپرستند. سنگ پرستي به مراتب از آتش پرستي بهتر است. پيغمبر سه مرتبه فرمود: «واي بر كسي» كه خود را دلقك كند تا ديگران بخندند.
5- خنده نابجا و غافلانه
گفتهاند در تشييع جنازه نخنديد. داريم اگر كسي خط انحرافي دارد، «مَنْ ضَحِكَ فِي وَجْهِ عَدُوٍّ لَنَا مِنَ النَّوَاصِبِ وَ الْمُعْتَزِلَةِ وَ الْخَارِجِيَّةِ وَ الْقَدَرِيَّةِ وَ مُخَالِفِ مَذْهَبِ الْإِمَامِيَّةِ وَ مَنْ سِوَاهُمْ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ طَاعَةً أَرْبَعِينَ سَنَةً»(مستدركالوسائل، ج12، ص322) اگر كسي در صورت دشمن اسلام بخندد «لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ طَاعَةً أَرْبَعِينَ سَنَةً» اگر چهل سال عبادت كند، خدا قبول نميكند. براي اينكه با خندهاش يك نفر طاغوت را تشويق كرد. امام صادق(ع) به يك نفر گفت: اگر تو حكومت بني عباس را تأييد نميكردي، آنها ما را خانه نشين نميكردند، مواظب خندهها باشيم. گاهي وقتها كسي يك سيلي ميزند، به او ميگوييم دستت درد نكند. روز قيامت ميگويند: آقاي قرائتي تو سيلي زدي! ميگويم: نه والله من نزدم. ميگويند: نزدي اما گفتي دستت درد نكند. كسي كه بزند و كسي كه كمك كند و آن كسي كه بگويد دستت درد نكند، سه نفر در گناه شريك هستند. خنده مسئولين: «كثرة الضحك توحش الجليس و تشين الرئيس»(غررالحكم، ص222) كسي كه مسئول يك اداره و مؤسسه است، اگر زياد بخندد، ديگرپشمي به كلاهش نيست. يعني بقيه او را دست مياندازند. به قول بزرگواري كه ميگفت: «لا يرون في كلاهه پشما»! ميگفت: تواضع خوب است اما اگر آدم بخواهد زياد شل بگيرد ديگر نميتواند مسئول باشد، رئيس باشد. رئيس بايد از يك ابهتي برخوردار باشد نه كه ژست بگيرد. نه! ژست نگيرد اما دلقك هم نباشد. در مورد خنده غفلت در سوره (وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ) (مطففين /1) چند آيه داريم. افرادي هستند كه حزب اللهيها را دست مياندازند. (إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ) (مطففين /29) قرآن در سوره مطففين ميگويد مجرمين به مؤمنين ميخندند. در همين عيد دختران حزب اللهي رو ميگيرند و دخترخالهها و دختر عمهها و خويش و قوم ميخندند. (وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ) (مطففين /30) وقتي عيد دور هم جمع ميشوند، غمزه ميآيند، چشمك ميزنند تا يكي ميگويد آقا وقت نماز است، من بروم نماز بخوانم، با ابرو ميگويند: «شيخ شده است». مجرمين غمزه ميآيند و ميخندند. (وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهينَ) (مطففين /31) مجرمين دور هم كه مينشينند صفحه كوك ميكنند. «فَكِهينَ» يعني فكاهي ميگويند. نبودي، دختر يا پسر فلاني آمد و همه انس داشتيم و. . . يك مقدار متلكها را بايد شنيد. بعد هم نسبت ارتجاع ميدهند. (وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ) (مطففين /32) قرآن ميگويد: مجرمين كه به مؤمنين ميرسند، ميگويند اينها گمراهند. پس ببينيد اگر مسلمانها بخواهند دينشان را حفظ كنند، چهار متلك ميشنوند: «يَضْحَكُونَ» ميخندند. «يَتَغامَزُونَ» غمزه ميآيند. «فَكِهينَ» فكاهي ميگويند. «لَضالُّونَ» نسبت ارتجاع و گمراهي ميدهند.
6- لزوم هوشياري و پرهيز از غفلت
خب چه كنيم؟ ميگويد طوري نيست. اين متلكها را بشنو اما دينت را از دست نده. اين خيلي مهم است. شما همينطور كه اهل نماز هستي، اهل نماز باش. تكان نخور. نگو حالا اينجا اينگونه ميشوم، خوب هر جا ميخواهد باشد. بعد يك عده هم خوشحالي مي كنند. خوب شد كه ما جبهه نرفتيم، فلاني رفت، الان مفقود، اسير يا شهيد است يا بچهاش اينطور است. ما كه الحمدلله تمام بچه هايمان نزدمان هستند. قرآن درباره اينهايي كه خوشي ميكنند كه جبهه نرفتهاند هم در يك آيه ميگويد که اين خندههاي مرگبار است. اينها كه خوشي ميكنند كه خوب شد در رفتيم. (فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ) (توبه /81) خوشي ميكنند كه به جبهه نرفتند. بعد قرآن ميگويد: اينها نخندند. (فَلْيَضْحَكُوا قَليلاً وَ لْيَبْكُوا كَثيراً) (توبه /82) نميخواهد بخنديد كه جبهه نرفتيد. او كه رفت شهيد شد الان نزد حضرت ابرهيم است. او كنار سفره سعادت است. ما كنار سفره سماقيم. چون هفت سين ما بايد هفت سين داشته باشد. سركه و سبزي و سنجد و سير و سماق و سركه. خلاصه ما كنار سركه و سماق هستيم و او كنار سعادت و شرف است. خيلي نميخواهد غصه بخوريم كه هستيم. چند هزار ليتر آب ديگر خواهيم خورد و بالاخره ميرويم. اما خوشا به حال آنهايي كه مقاومت كردند و نگذاشتند اجنبي در مملكت ما حكومت كند. آنها برنده هستند و اين ما هستيم كه بايد عيد به خانه آنها برويم و در خانه آنها را بوسيم و احوالشان را بپرسيم و بعضي افراد هم خوشي ميكنند كه ما نيش زديم كه اميرالمؤمنين ميفرمايد: «الْمِزَاحُ يُورِثُ الضَّغَائِنَ»(تحفالعقول، ص85) بسياري از كينهها بخاطر يك شوخي است. حالا اين شوخي و خنده تو باعث كينه شد. امام صادق ميفرمايد: «الْمِزَاحُ السِّبَابُ الْأَصْغَرُ»(كافى، ج2، ص665) مزاح و شوخي هم فحشي كوچك است. مواظب باشيم تعادل خود را حفظ كنيم. نوع خنده ما قهقهه نباشد. مواظب باشيم كه در ماه شعبان هستيم. كساني كه سال پيش ماه رمضان، روزه هايشان را خوردند، تا ماه رمضان امسال يك فرصت دارند كه قضا كنند و چون آستانه ماه شعبان است. كسي كه به هرعذري سال پيش خورده، ماه رمضان نشده بايد قضا كند. خدايا عيدي تولد حضرت مهدي و عيد نوروز و تولدهايي كه در ماه شعبان است اين قرار بده که دشمنان اسلام سقوط كنند، اسيران آزاد شوند. در اين عيدي نماز جمعهها را رونق بدهيد. خدايا يك سال از عمر ما گذشت. اگر عمر ما به درد ميخورد، آنرا طولاني كن. داريم وارد ماه رمضان ميشويم. به ما لياقت درك فيوضات ماه رمضان را عنايت فرما. در آستانه شب نيمه شعبان هستيم. به آبروي مادر او حضرت زهرا، قلبش را از ما شاد فرما. رهبر عزيز انقلاب را در پناهش حفظ كن. عيبها، نقصها و خطاهاي ما را جبران بفرما. توطئهها را خنثي و توطئه گران را نابود كن. خدايا خنده و گريه ما را الهي و مقرب قراربده. ما را از غافلين در دنيا و خاسرين در قيامت قرار نده.
«والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2235