responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2301
1- گام اول، بي تفاوتي در برابر گناه
2- اصرار بر گناه، زمينه قتل اولياي خدا
3- خطر كج فهمي دين و خوارج
4- پذيرش همه دستورات دين، نه بخشي از آن
5- كج‌فهمي وهابيون در استمداد از اولياي دين
6- فهم درست اخلاق و رفتار ديني
7- نقش حضرت علي(ع) در تقويت جايگاه مسلمانان
8- فهم درست دين از طريق عالمان واقعي

موضوع: مراحل گام به گام گناه

تاريخ پخش: 18/05/91

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بيننده‌ها پاي تلويزيون زماني بحث را گوش مي‌دهند كه روز نوزدهم ماه رمضان است روزي است كه آقا ضربت خورد. همه با هم يك سلام به اميرالمؤمنين بدهيم. «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه».

موضوع بحث ما ماه رمضان 91 راجع به گناه بود و اينكه چطور انسان گناهكار مي‌شود و چطور ابن ملجم مي‌شود؟ عرض كنم به حضور جنابعالي كه بحث مهمي است و تقريباً خيلي از ما گرفتار آن هستيم. انسان يك مرتبه ابن ملجم مي‌شود يا كم كم ابن ملجم مي‌شود. يك مرتبه شمر مي‌شود، يزيد مي‌شود، معاويه مي‌شود يا ذره ذره؟

موضوع بحثمان، گناه شناسي، انحراف گام به گام. در قرآن پنج مرتبه گفته: (خطوات). خطوه يعني قدم، (خُطُواتِ الشَّيْطان‌) (بقره/168) يعني شيطان يك مرتبه آدم را خراب نمي‌كند، ذره ذره! چطور؟ قدم اول: ديدن؛ آدم گناه را مي‌بيند ولي بي‌تفاوت است. اين قدم اول انحراف است.

1- گام اول، بي تفاوتي در برابر گناه

اگر كسي خلاف ببيند در او هيچ تغييري پيدا نشود حديث داريم مرده است. منتهي عمودي است. مرده‌هاي قبرستان افقي هستند. مرده عمودي ايستاده است. اما بي‌خاصيت است. حديث اين است «فَهُوَ مَيِّتٌ» (وسايل‌الشيعه/ج16/ص132) مرده است منتهي «بَيْنَ الْأَحْيَاء» انسان اگر مي‌تواند با زبانش، با قدرتش، اگر نمي‌تواند لااقل عصباني شود. يعني عبوس كند. «بِوُجُوهٍ مُكْفَهِرَّة» (وسايل‌الشيعه/ج16/ص143) قدم اول اين است كه انسان گناه مي‌بيند بي‌خيال است.

قدم دوم، مرحله دوم؛ گناه عادي مي‌شود. عادي شدن گناه.

مرحله سوم؛ رضايت قلبي، راضي به گناه. هي پررنگ شود.

مرحله‌ي چهارم؛ گناه مخفي، مي‌گويد: حالا كسي نفهمد طوري نيست. دور از چشم بابا و ننه، دور از چشم فلاني. استاد، معلم. مخفي، (وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها) (شمس/10)، (دَسَّاها) يعني دسيسه، يعني زير آبي، يواشكي، كسي نفهمد.

مرحله‌ي پنجم؛ كمك به انجام، كمك! حتي جا مي‌دهد، اتاق مي‌دهد، پول مي‌دهد، وسيله مي‌دهد. كمك مي‌كند. مرحله‌ي بعد توجيه مي‌كند. گناه مي‌كند مي‌گويد: حالا يك شب عروسي است، نماز نخوانديم طوري نيست. حالا اينها جواني است. جواني است، عروسي است، يك شب بيشتر نيست. بعد از توجيه خودش هم گناه مي‌كند ديگر. اينها هي پررنگ‌تر مي‌شود خودش مرتكب گناه مي‌شود، انجام گناه.

2- اصرار بر گناه، زمينه قتل اولياي خدا

بعد اصرار بر گناه؛ بالاتر اعتياد به گناه؛ بالاتر دعوت ديگران؛ مي‌گويد: شما هم بياييد، دعوت ديگران در خط من. بالاتر از دعوت به گناه؛ سرمايه‌گذاري است. اصلاً پول روي هم مي‌گذارند و يك تشكيلاتي را راه مي‌اندازند. بالاتر از آن برداشتن مزاحمان، اگر ديد يك كسي مزاحم است، اين نهي از منكر مي‌كند، مي‌گويد: بياييد او را بزنيم. حالش را بگيريم كه ديگر در كار ما دخالت نكند. از خانه بيرونش كنيم. آبرويش را بريزيم. بياييد اين موانعي را كه نمي‌گذارد ما راحت گناه كنيم، اين موانع را برداريم. قتل ناهيان از منكر، (يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ)(آل‌عمران/21) بالاترينش مي‌گويد: اصلاً خود معروف را برداريم. كه مي‌رسد به اينكه بايد اميرالمؤمنين را از ميان برداشت. مي‌شود ابن ملجم! وجود علي نمي‌گذارد، اين نباشد. تا اين پدر زنده است نمي‌گذارد. تا اين مادر زنده است، نمي‌گذارد.تا اين برادر زنده است، نمي‌گذارد. بياييد يك برنامه بريزيم براي پدر، براي مادر، براي برادر، كسي كه نمي‌گذارد ما راحت عيشمان را بكنيم، به اهدافمان برسيم. اصلاً اين را ول كنيد. مثل طرحي كه الآن آمريكا دارد، اصلاً بياييد ولايت فقيه را برداريم.

در دنيا پر از رئيس جمهور است ما هم سوارشان هستيم. ما سوار هستيم. اين ايران از وقتي كه ولايت فقيه پيدا شد، آمد گفت: آمريكا هيچ غلطي نمي‌تواند بكند، ما ديگر حريف نشديم. اين ولايت فقيه را بايد از بين برد. آنكه مشكل است اين ولايت فقيه است. وجود اميرالمؤمنين در زمان خودش و وجود… اين مسأله گام به گام است. (لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطان‌)

قدم‌هاي اول را مي‌شود جلويش را گرفت. شاخه كه كوچك است مي‌شود شكست. هرچه اين شاخه كلفت‌تر شود، تنه درخت شود مشكل است ولذا از اول گفته: نگاه نكن. از اول گفته: بي‌تفاوت نباش.

«كُلِّ حِقْد» (شرح نهج‌البلاغه/ج17/ص36) چرا علي بن ابي طالب ضربت خورد؟ برادرها و خواهرها چه وقتي پاي تلويزيون هستيد؟ روز نوزدهم ماه رمضان. چرا علي بايد كشته شود، اميرالمؤمنين؟! چه كمالي است كه علي ندارد؟ چه كمالي است كه علي ندارد؟ حالا «إِنْ شاءَ اللَّه‌» يك بحث خواهم داشت. چيزهايي كه روي كره‌ي زمين فقط علي دارد. زن پيغمبر معصوم نيست، اما زن اميرالمؤمنين معصوم است. پيغمبر پدر دو شهيد نيست، پيغمبر برادر دو شهيد نيست. پيغمبر همسر شهيد نيست. اميرالمؤمنين هم پدر دو شهيد است، هم برادر شهيد است، هم همسر شهيد است، چهل، پنجاه تا كمال است كه در تارييخ كره‌ي زمين فقط حضرت علي دارد. اين علي چرا بايد كشته شود؟ مثلاً امام حسين چرا بايد كشته شود؟ براي حكومت ري. ببين آدم به كجا كشيده مي‌شود؟ براي حكومت ري!!! اينكه مي‌گويند: «حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَة» (كافي/ج2/ص130) مي‌خواهد پست پيدا كند. چرا ما بايد گناه كنيم كه مثلاً اين آقا نماينده‌ي مجلس يا رئيس جمهور يا شوراي شهر شود؟ مگر بي‌گناه نمي‌شود؟ بي گناه هم مي‌شود.

خوب پنج مرتبه كلمه‌ي (خطوات)آمده است، (لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطان‌) گام به گام! اول ديدن و بي‌تفاوتي، بعد عادي شدن، راضي شدن، گناه مخفي، كمك به گناه ديگران، توجيه گناه ديگران، انجام گناه، اصرار بر گناه، اعتياد بر گناه، دعوت ديگران، سرمايه گذاري، دو تا هم ديگر در تخته سياه جا نبود بنويسم، يكي برداشتن موانع، يكي زدن به خال، يعني آن نفر اول. امام نباشد ما ديگر راحت هستيم!

يك دعا مي‌كنم آمين بگوييد. خدايا آن به آن بر عذاب ابن ملجم بيافزاي.

3- خطر كج فهمي دين و خوارج

ابن ملجم از خوارج بود. خوارج اسلام را بد فهميدند. اين كج فهمي خيلي مهم است. در اسلام فهم كج خيلي مهم است. انسان بد نفهمد. كربلا هم همينطور بود. بعضي از اينها كه امام حسين را كشتند جز خوارج بودند. خوارج اسلام را طور ديگر فهميدند. اسلام را از اهل بيت نگرفتند. از سليقه‌ي خودشان گرفتند و اين خطر در زمان ما هم زياد است. مردكي كه نه فقيه است، نه فقه خوانده، نه سوادي دارد، نه سابقه‌ي خوبي دارد، راجع به موسيقي نظر مي‌دهد. مي‌گويد: به نظر من همه‌اش حلال است. آقا بيا ببينيم. تو مجتهد هستي؟ پدرت مجتهد است؟ درس خواندي؟ لااقل به خصوص حالا كه اين دكتراي هسته‌اي و تحصيل كرده‌هاي دانشگاه هستند، لااقل چهل، پنجاه هزار تا در دانشگاه داريم كه از تو باسوادتر است. خوب حيا هم خوب چيزي است. به چه دليل تو در اسلام اظهار نظر مي‌كني؟ يك كباب مي‌خواهي بپزي تخصص مي‌خواهد. وگرنه گوشت در آتش مي‌افتد. يك خطي نيروي انتظامي مي‌خواهد وسط خيابان بكشد، هر پاسبان و پليسي حق ندارد بكشد، اين خط صاف هم كارشناس مي‌خواهد. يك دندان ده، دوازده تا دكتر كارشناس دارد. يك دندان! انواع تخصص‌ها براي دندان هست. اسلام همينطور شد كه هركسي بيايد حرف بزند. خوارج از خودشان حرف مي‌زدند. پوست اسلام را گرفته بودند.

4- پذيرش همه دستورات دين، نه بخشي از آن

اين سكولارهاي ما هم همينطور هستند. مي‌گويند: آقا ببين، نمازت را بخوان. كمك به فقرا هم بكن. نماز شبت را هم بخوان. ولي در مسائل سياسي دخالت نكن. اين مي‌داني يعني چه؟ يعني 500 آيه قرآن را حذف كنيد. چون در قرآن صدها آيه راجع به مسائل سياسي است. اينكه مي‌گويد: دين از سياست جداست، يعني من قرآن را قبول ندارم. لااقل 500 تا را. ولايت مطلقه نه، حالا مي‌خواهد رهبر باشد باشد، من ولايت مطلقه را مثل مي‌زنم به نسخه‌اي كه بايد به همه‌ي دستوراتش عمل كرد. آقاي دكتر شما دكتري‌ات را بكن، من يك قرص‌اش را مي‌خورم و يك قرص‌اش را نمي‌خورم. ديگر اختيار با خودم است. مجموعه بايد عمل شود.

دين ما هر ذره‌اش بند به كل هستي است. هر ذره‌اش بند به كل هستي است. اينطور نيست كه ما بتوانيم خودمان حرف بزنيم. پست‌ترين چيزهاي ما بند به خيلي از چيزها است. ديگر حالا پست‌تر از ، من رويم نمي‌شود در تلويزيون بگويم ولي بگذاريد بگويم.

يك كسي مي‌خواهد دستشويي برود ادرار كند. اين ادرارش بند به خورشيد است، مي‌گويد: رو به خورشيد نباشد. رو به ماه نباشد. آخر ادرار اين بنده خدا در دستشويي چه كار به خورشيد دارد؟ رو به باد هم نباشد. ايستاده هم نباشد. سوراخ مورچه هم نباشد. پاي درخت ميوه‌دار هم نباشد. رو به قبله هم نباشد. پشت به قبله هم نباشد. پست ترين چيز ما بند به كل هستي است. يك ماشين مي‌خواهد راه برود بايد همه چيزش درست باشد. وگرنه حالا لاستيك جلو نباشد، لاستيك عقب نباشد، ترمز نباشد، گاز نباشد، چه نباشد، آب نباشد، روغن نباشد، بنزين نباشد، گاز نباشد، اگر همه بود ماشين راه مي‌رود. به همه‌ي نسخه بايد عمل كنيم.

خوارج احمق بودند. الآن وهابي‌ها مثل خوارج فكر مي‌كنند. مثلاً ما مي‌گوييم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ»! مي‌گويد: شرك است، شرك است، شرك! بگو: «يَا اللَّهُ»! چرا مي‌گويي: يا حسين، يا محمد، يا علي؟ يا علي شرك است. بگو: «يَا اللَّهُ»! مي‌گوييم: سلام به پيغمبر شرك است، مي‌گويد: آره. مي‌گوييم: پس خدا مشرك است. چون خود خدا سلام كرده. مي‌گويد: (سَلامٌ عَلى‌ نُوح‌) (صافات/79) آيه‌ي قرآن است. (سَلامٌ عَلى‌ مُوسى‌ وَ هارُونَ) (صافات/120) آيه‌ي قرآن است. (سَلامٌ عَلى‌ إِبْراهيمَ) (صافات/109) آيه‌ي قرآن است. اگر سلام به اولياي خدا شرك است، اول مشرك خود خداست. اين چه تفكري است كه شما داريد؟ مي‌گويند: شما كه مي‌گوييد: يا حسين، يا علي، يا اميرالمؤمنين، مشرك هستيد. مي‌گوييم: چرا؟ مي‌گويد: بايد بگوييد: «يَا اللَّهُ»! چرا مي‌گوييد: يا علي؟ بايد «يَا اللَّهُ» بگوييد. شرك ذلتي است كه شما از آمريكا داريد. شرك اطاعت از آمريكا است. يا علي گفتن شرك نيست. تسليم آمريكا شدن شرك است، نمي‌فهمند.

5- كج‌فهمي وهابيون در استمداد از اولياي دين

ما در قرآن چقدر غير يا الله داريم. برادران يوسف گفتند: (يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا) (يوسف/97) برادران يوسف گفتند: بابا جان، در حق ما استغفار كن. ما غلط كرديم، برادرمان را در چاه انداختيم. پشمان شديم، خطايي كرديم، (إِنَّا كُنَّا خاطِئينَ) (يوسف/97) (يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا) استغفار كن براي ما. در حق ما دعا كن. (يا أَبانَا) شرك است؟ مي‌گويد: يعقوب زنده بود. مي‌گوييم: اگر شرك بد است، زنده و مرده ندارد. شما مي‌گوييد: غير خدا بد است. چه زنده، چه مرده! از همه گذشته، قرآن مي‌گويد: شهيد زنده است. (وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في‌ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ…) (آل‌عمران/169) اگر شرك بد است، زنده و مرده ندارد. اين يك مورد.

جسارت به مردم بد است. چه مستقيم، چه من زنده فحش بدهم. چه نوار كنم بميرم. نوار من را در چهار راه بگذارند. اگر من مردم نوار من را هم سر چهار راه گذاشتند كه فحش دادم به مردم، اين فرق نمي‌كند، چه نوار باشد و چه خودش باشد. توهين به مردم بد است. چه مستقيم، زنده باشم و چه نوار مرا بگذارند. اين حرف‌ها يعني چه؟ دوم اينكه شهيد هم زنده است.

سوم اينكه اصلاً وقتي ما متوسل مي‌شويم مگر به پوست و گوشت متوسل مي‌شويم تا بگوييد: اين مرده است يا زنده است؟ ما به مقام متوسل مي‌شويم. مي‌گوييم: تو را به مقام اميرالمؤمنين! تو را به آبروي زهرا، تو را به آبروي، «يا وجيها عند الله، اشفع لنا عند الله»! تو نزد خدا وجهه و آبرو داري. ما متوسل به مقام مي‌شويم. مقام زنده و مرده ندارد. بدن زنده و مرده دارد. مقام كه زنده و مرده ندارد. ببين وقتي كسي مثل خوارج كج مي‌فهمد، چه مي‌شود كرد؟ مثل اين وهابي‌ها را چه مي‌شود كرد؟ چگونه آدم ابن ملجم مي‌شود؟ قاطي مي‌كند. وقتي آدم دستش از اهل بيت جدا شد، از فقيه عادل جدا شد. هركس مي‌آيد ايدئولوك مي‌شود.

يكي از دانه درشت‌هاي منافقين نجف خدمت امام رفته بود. قبل از آنكه امام از نجف به ايران بيايند. امام فرمود: ايشان آنقدر نهج‌البلاغه خواند كه ديدم اين خيلي از ما مسلمان‌تر است. حفظ نهج‌البلاغه دليل بر ايمان نيست. حفظ قرآن هم دليل بر ايمان نيست. اصلاٌ عبادت دليل بر ايمان نيست. شيطان در بين فرشته‌ها زندگي مي‌كرد. اميرالمؤمنين فرمود: شش هزار سال عبادت كرد. اما آنجا كه خدا فرمود: عبادت كن، گفت: نه، اين يكي نه! يعني كسي اگر عمرش هم اطاعت كند و در يك مورد بگويد: نه، قابل پذيرش نيست. چگونه انسان ابن ملجم مي‌شود؟

1- تشخيص نمي‌دهد. خوب اينهايي كه تشخيص نمي‌دهد را من ديشب يادداشت كردم برايتان بگويم. يك صلوات بفرستيد.(صلوات حضار)

6- فهم درست اخلاق و رفتار ديني

چگونه انسان ابن ملجم مي‌شود؟ يعني چه؟ يعني از خوارج مي‌شود. خوارج نماز مي‌خواندند. نماز شب مي‌خواندند.

1- كج فهمي كه در جامعه‌ي ما هم هست. ذلت را از تواضع تشخيص نمي‌دهد. ذليل است، فكر مي‌كند متواضع است. تكبر را از عزت، تكبر را از عزت باز تشخيص نمي‌دهد. عبادت را از عبوديت تشخيص نمي‌دهد. عبادت غير از عبوديت است. عبادت قالب است. عبوديت قلب است. مگر ما مي‌توانيم دينمان را از هركسي بگيريم. مفاتيح دست گرفتيم، مي‌بينيم نوشته كه كسي فلاني را در خواب ديد، و گفت: صفحه‌ي 27 اين مفاتيح را 36 بار بنويسيد، و به 36 نفر بدهيد و هر شب قبل از خواب سه تا سرفه كنيد و چهار تا عطسه. هركس چنين كاري را كند، فلان… اين چه كسي است اين را نوشته؟ غلط كرده هركس اين را نوشته است. فهم دين مهم است. حتي عبادت‌هايي كه هست.

مثلاً مي‌گويد: هركس فلان كار را كند ثواب صد هزار شهيد، صد هزار پيغمبر، صد هزار، صد هزار، صد هزار، بابا اينها موردي است. مثل اينكه مي‌گويم: هركس يك لنگه كفش به دشمن‌ بزند ثواب هزار عمره دارد. درست است. منتهي ان لنگه كفشي كه خبرنگار عراقي در كله بوش زد، نه اينكه حالا من هم در خانه بروم تخته كفشم را بردارم بزنم بگويم: ثواب صد هزار حج را دارد. حديث را امام براي چه كسي گفت؟يك ليوان آب ظهر عاشورا به اندازه‌ي كل كره‌ي زمين مي‌ارزد. وگرنه بعد از قتل امام حسين كه نهر فرات هم آزاد شد. «ضربة علي يوم الخندق» نه هر ضربه‌اي ثواب عبادت ثقلين را دارد. نه غير علي، بايد علي باشد، آن هم روز جنگ خندق باشد. «ضربة علي يوم الخندق».

ما يك چيزي را در مفاتيح مي‌خوانيم هركس فلان كار را كند ثواب چه را دارد. بله، ما منكر فضل خدا نيستيم. منتهي بايد حساب كرد كه امام اين را كجا گفته.

رفتم خدمت امام گفت: شير نخور. مگر مي‌شود گفت آقا امام فرموده: شير نخوريد؟ بابا رفتي گفتي: خيار خوردم. گفته: اگر خيار خوردي شير نخور. نه معنايش اين است كه ما يك چيزي را در يك مورد، بگيريم، فهم دين مهم است. اينكه گفتند: بايد هميشه آدم از مجتهد تقليد كند به خاطر همين است.

نماز جماعت مستحب است. جوان‌ها شما يادتان نمي‌آيد. يك روز امام، زمان شاه براي اينكه سيلي در گوش شاه بزند، فرمود: هيچ‌كس مسجد نرود. نماز جماعت هم تعطيل شد. خوب اين يك سيلي بود. مي‌خواست ولوله بياندازد. مي‌خواست شاه را در فشار قرار بدهد. نيمه شعبان چراغاني ثواب دارد. يك روز امام، زمان شاه فرمود: امسال نيمه شعبان هيچ كس چراغاني نكند. فهم دين اين است. گاهي وقت‌ها يك كار در يك زماني عبادت است، در يك زمان ديگر جنايت است.

يك كسي نزد من آمده بود، يك تسبيح دست گرفته بود چنين مي‌كرد. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ…» گفتم: چه مي‌كني؟ گفت: ذكر خدا مي‌گويم. گفتم: تو از من وقت گرفتي بيايي با من مشورت كني. گفت: بله، گفتم: خوب اينطور كه من حواسم پرت مي‌شود. مثل اينكه بيايي راست من چنين كني. خوب اصلاً نمي‌فهمم تو چه مي‌گويي؟ ذكر نگو من ببينم تو چه مي‌گويي؟ اين هم هر دانه تسبيحش يك رنگي بود، نمي‌دانم از كجا اين رنگ‌ها را پيدا كرده بود. رنگارنگ يك تسبيح گنده‌اي گفتم: آقا شنيدي كه صلوات ثواب دارد. اين ثواب، به كمرت بزند اين صلوات. حواس مرا پرت مي‌كني و حرف مرا گوش نمي‌دهي. آخر تو وقت مرا گرفتي، مي‌خواهي با من مشورت كني. خداي نكرده يك مدير مسؤول مملكتي هم هستي، متأسفانه. ما آدم‌هايي داريم كه دين دارند اما خل هستند. قرآن هم مي‌گويد، مي‌گويد: دين دار خل! آيه‌اش را بگويم؟ (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا) تو كه ايمان داري بايد چنين باشي، چنان باشي، چنان باشي آخرش مي‌گويد: (إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ) (آل‌عمران/118) اگر عاقل هستي!!! (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا) راهت اين است، اگر عاقل هستي. يعني چه؟ يعني ممكن است (آمَنُوا) باشي اما (تَعْقِلُونَ) بگوييد… نباشي. خدا (تَعْقِلُونَ) را به اين (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا) مي‌گويد. ابن ملجم نماز مي‌خواند، احمق بود. اين ذكر خدا را مي‌گويد، احمق است.

فكرمي‌كند سدر زدن روز جمعه ثواب دارد. بابا سدر زدي دو نفر در حمام افتادند. فكر مي‌كند مثلاً دعاي الغوث، الغوث روي بلندگو باشد، ثواب دارد. بابا همسايه‌ها اذيت مي‌شوند. دعا بايد در مسجد باشد. جز اذان كسي حق ندارد داد بزند. فهم دين!

حيله را با سياست قاطي مي‌كند و تشخيص نمي‌دهد. بخل را با قناعت… زندگي‌اش بخل است، به خودش و به همه‌ي بستگانش بخل مي‌ورزد. بعد فكر مي‌كند آدم قانعي است. اسراف مي‌كند فكر مي‌كند سخاوت دارد. رشوه مي‌دهد ولي فكر مي‌كند هديه مي‌دهد.

خدمت امام آمد گفت: آقا اين پول خمس است، اين پول سهم امام است، مثلاً اين پول زكات است، يك پولي هم مردم به خودم دادند. براي خودم است. امام فرمود: ببينم. تو اگر در خانه‌ات مي‌نشستي به تو مي‌دادند؟ تو به عنوان نماينده‌ي ما و از طرف براي تبليغ دين رفتي، همه را بايد پس بدهي. اينكه اين خمس است، اين زكات است، اين هم به خودم دادند، به خودت دادند يعني چه؟

7- نقش حضرت علي(عليه‌السلام) در تقويت جايگاه مسلمانان

شعار مي‌دادند مي‌گفتند: «لا حكم الا لله» حكم فقط براي خداست. حكم خدا را چه كسي مي‌فهمد؟ علي بن ابي طالب مي‌فهمد يا مخالفينش مي‌فهمند؟ بارها و بارها خلفا در مسايل گير مي‌كردند، اميرالمؤمنين به فريادشان مي‌رسيد و مسائل را جواب مي‌داد. بارها و بارها، شيعه و سني نقل كردند، اين براي شيعه‌ها نيست. شيعه و سني با هم نقل كردند، بارها و بارها خليفه‌ي دوم گفت: اگر علي بن ابي طالب نبود، من هلاك مي‌شدم.

يك چيزي را من تا ديشب نمي‌فهميدم مردم آمدند، گفتند: اي صالح! ما نمي‌دانيم تو پيغمبر هستي يا نه؟ اگر الآن از اين كوه يك شتر بيرون آمد، ما به تو ايمان مي‌آوريم. حضرت صالح دعا كرد، يك شتري بيرون آمد، مي‌گويند: ناقه‌ي صالح! اين شتر چون با دعا و معجزه‌ي پيغمبر بود اين «ناقَةُ اللَّهِ» است، حسابش جداست. گفت: آب منطقه را يك روز اين بخورد، براي همه‌تان شير مي‌دهد. شتر استثنايي، اين ناقه را كشتند. به آن كشنده‌ي ناقه مي‌گويند: «اشقي الاولين». به كسي هم كه علي بن ابي طالب را كشت، مي‌گويند: «اشقي الاخرين». من گفتم يعني چه؟ كشتن حضرت علي با كشتن ناقه‌ي صالح چه ارتباطي دارد؟ به يكي از علما هم ديشب زنگ زدم، گفتم. چيزي در دستش نبود. خدا رحمت كند آيت الله طيب! من ديده بودمش، بالاي صد سال عمرش بود. در اصفهان هم يك خيابان به اسم ايشان است. خيابان طيب! يك دور تفسير نوشته «اطيب البيان». در آن تفسير يك نكته‌اي دارد، قصه را باز كرد.

كساني كه كسي را مي‌كشند به يك دليلي مي‌كشند. چرا كسي، كسي را مي‌كشد؟

اينهايي كه افرادي را مي‌كشند، 1- يا مي‌خواهد حكومت بگيرد. 2- يا حكومت گرفته، مي‌خواهد حكومتش را حفظ كند. 3- يا مي‌خواهد رقيبش را از صحنه بيرون كند. 4- يا مي‌خواهد به پولي برسد. 5- يا مي‌خواهد به نام نيك برسد. 6- يا مي‌خواهد به عمر طولاني برسد. به يك دليلي كسي، كسي را مي‌كشد. يا گرفتن حكومت، يا حفظ حكومت، يا محو رفيق، يا عمر طولاني، يا عزت! آن كسي كه ناقه را كشت به هيچ كدام از اينها نرسيد و لذا مي‌گويند: بدترين آدم‌ها است. ابن ملجم به چه رسيد؟ حكومت داشت؟ نه. براي حفظ حكومت بود؟ نه. زنده بود؟ سه چهار روز بيشتر بعد از شهادت حضرت امير زنده نماند. او را گرفتند و در همان ماه رمضان، بيست و هفتم رمضان او را كشتند. نام نيك بود؟ عزت بود؟ حكومت بود؟ قدرت بود؟ هيچي هيچي! خدا مي‌داند بعضي از ما هم يك گناهاني مي‌كنيم، كه جز زوال هيچي گير ما نمي‌آيد. گاهي وقت‌ها آدم يك گناهي مي‌كند و به يك چيزي مي‌رسد. يك گناهاني مي‌كنيم هيچ چيز گير هيچ‌كسي نمي‌آيد. «اشقي الاولين و اشقي الاخرين»!

8- فهم درست دين از طريق عالمان واقعي

شكستن قداست‌ها شقاوت مي‌خواهد. كه آدم قرآن را آتش بزند. مثل كاري كه آمريكايي‌ها مي‌كنند. آتش زدن قرآن، تخريب مسجد مثل كاري كه وهابي‌ها در بحرين مي‌كنند. هرچه قداست بيشتر باشد، قساوتش بيشتر است. مي‌گويند: وقت تمام شد.

اميرالمؤمنين، «إِنْ شاءَ اللَّه‌» در جلسه‌اي كمالاتي كه مخصوص اميرالمؤمنين در كره‌ي زمين است را خواهم گفت. بايد مواظب باشيم، گناه قدم به قدم ما را گرفتار مي‌كند. كج فكري هم نكنيم. دست ما فقط بايد در دست اهل بيت باشد. گرفتن فقه از غير اهل بيت انحراف است. تكرار مي‌كنم. آيا مي‌شود ما به جاي مسجد برويم مثلاً خانقاه؟ امام صادق مسجد مي‌رفت يا مي‌رفت خانقاه؟ اميرالمؤمنين مسجد مي‌رفت يا خانقاه؟ هركاري مي‌خواهيم بكنيم بايد از كانال پيغمبر و اهل بيتش باشد. اگر دين را از كانال پيغمبر و اهل بيت به آن نرسيم دچار كج فهمي مي‌شويم.

اگر بنا است تفسير قرآن گوش بدهيم بايد از كسي باشد كه حداقل بيست سال درس خوانده باشد. پيش نماز لازم نيست، پيش نماز همين كه حمد و سوره‌اش درست باشد، شما هم از او گناهي سراغ نداري، مي‌شود پشت سر او نماز خواند. اما اگر خواست نهج‌البلاغه بگويد، تفسير بگويد، حداقل بايد بيست سال درس خوانده باشد. دينمان را بايد از اهل بيت بگيريم. از مرجعيت بگيريم. سير و سلوك و عرفان و فلسفه و خواب و شعر و نمي‌دانم اين حرف‌ها، اينها راه وصول دين نيست. ابن ملجم دينش را از اهل بيت نگرفت. خوارج دينشان را از سليقه‌ي شخصي گرفتند. هركس دينش را از سليقه‌ي شخصي بگيرد، به اينجا كشيده مي‌شود. يك سليقه‌اي دارد، به خاطر سليقه‌اش، آخرش هم مي‌گويد: اين را برداريم. (أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ) (اعراف/82) اصلاً اين را بايد بيرون كرد. اين نمي‌گذارد ما غلط‌هايمان را بكنيم. تا اين باشد نمي‌شود. همان طرحي كه آمريكا براي ولايت فقيه دارد. همان طرحي كه سكولارها الآن دارند. كه مي‌گويند: شما نمازت را بخوان، سياست را رها كن. يعني 500 آيه را حذف كن. گرفتن دين از غير اهل بيت پايانش ابن ملجم است.

خدايا آن به آن بر عذاب ابن ملجم بيافزا. كمتر از آني ما را از قرآن و اهل بيت جدا نكن. زيارت اميرالمؤمنين را با معرفت نصيب همه‌ي آرزومندان بفرما. ما را از شيعيان مخلص و از شيعيان صد در صد اميرالمؤمنين قرار بده. به كساني كه با حق ستيز كردند، اهل بيت را شهيد كردند، حقشان را غصب كردند، آن به آن بر عذابشان بيافزا. يك دعاي ديگر هم بكنم. خدايا هرچه شب قدر براي خوبان مقدر مي‌كني همه را براي همه‌ي ما مقدر بفرما. كساني را كه سال قبل بودند و الآن زير خاك هستند را همه را بيامرز. نسل ما را تا آخر تاريخ بهترين مؤمنين و مؤمنات قرار بده.

در آستانه‌ي بيست و يكم و بيست و سوم، كينه‌اي داريد برطرف كنيد. مال مردمي در زندگي شما است، تلفن كنيد جبران كنيد. دير يا زود ما نيستيم، با وزر و وبال از دنيا نرويم.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2301
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست