نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2325
موضوع: مسجد و جماعت (2)
تاريخ پخش: 70/01/02
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي والهمني اتقوي»
1- مكانهاي مقدس
در دوم فروردين و پنجم ماه رمضان هستيم. بعد از ابلاغ گرمترين تبريکات خداوند انشاءالله اين ماه و اين سال را براي همه بينندهها مبارک کند. موضوع بحثمان در جلسه قبل جماعت و مسجد بود. چون بحمد الله در ماه رمضان مسجدها شلوغ ميشود. دختر خانمها و آقا پسرها زياد به مسجد ميروند بخاطر اينکه مدرسهها تعطيل است و هر چيزي هم يک آدابي دارد. من ميخواهم يک کمي درباره آداب مسجد و جماعت صحبت کنم. درباره جماعت صحبت کردم اما خيلي از حرفها ماند وگذشتيم. اما مسأله مسجد! اصولا چند عنوان داريم. مسأله مکانهاي مقدس. مسأله اهميت مسجد! رسول اکرم(ص) و مسجد! بايکوت کردن کساني که به مسجد نميروند. سيماي مسجديها و آداب مسجدها! در اين چند زمينه مطالبي را جمع کرديم وخدمتتان ميگوييم. بعضي از مکانها مقدس است. حالا چه مسجد باشد. چه مسجد نباشد. حضرت موسي مامور ميشود « فَاخْلَعْ نَعْلَيْك» موسي کفشهايت را بيرون بياور. (إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً) (طه /12) خداوند در قرآن ميگويد: کوه طور مقدس است. حضرت موسي به احترام اين کوه بايد کفشهايش را در بياورد. بعضي مکانها مقدس است که در قرآن داريم. (في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ) (نور /36) يک آيه ديگر است. «بيوت» يعني «بيت»! خانههايي که در آنجا خدا اراده کرده است که در آنجا عبادت کنند. بعضي مکانها مقدس است ولو مسجد نباشد. حرم امام و کوه طور مسجد نيست. کليسا مقدس است. کليسا مسجد يهوديها مقدس است. يک آيه در قرآن داريم كه ميگويد: اگر جهاد نباشد (لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ) (حج /40) اگر جهاد نباشد، تمام ساختمانهاي مذهبي خراب ميشود. «صوامع» صومعه که براي مسلمانها نيست. «بيع» که براي مسلمانها نيست. ميخواهد بگويد: اگر عده مظلومي دستشان به شمشير آشنا نيست و شهادت طلب نيستند…
2- مسجد از مقدسات است
ما به روماني رفته بوديم. ديديم اين خيابان که به کليسا كشيده شده است حکومت کمونيستي بود و اين ضد دين بود. حالا چه دين مسيحيها، چه دين يهوديها! اصلا منکر خدا… بعد گفتند: اين کليسا را چه کنند؟ از طرفي هم ساختمان مهم بود. آثار باستاني بود و هم براي خراب کردن حيفشان ميآمد. چون آثار هنري مردم زمان بوده است. هم ميخواستند خراب نکنند. هم ميخواستن اسمي از مذهب نباشد. چه کنند؟ خوب گوش کنيد. آمدند زير زمين را سوراخ کردند. مثلا پنجاه متر، شصدمتر کندند. زير زمين مثل چاه رفتند. بعد بلبرينگهايي گذاشتند. مثل غلتک پشت هم زمين خريدند. بعد کل ساختمان را عقب کشيدند. اين خيلي مهم است. ساختمان را پايين وعقب ميکشند که نامي از خدا نباشد. قرآن ميفرمايد: اگر انقلابي نباشيد بادينها به بيدينها رحم نميکنند. اين براي اصل مکانهاي مقدس بود. اما همينکه منبر شد و نام امام حسين روي آن آمد، اين منبر ديگر بوسيدني شد. پنبه پنبه است اما اگر امامه پيغمبر شود مقدس ميشود. يکي از تفکرات اين احمقهاي وهابي و سعودي بوسيدن حرم پيغمبر است. ميگويند: چرا شما آهن را ميبوسيد. اين شرک است. چرا شما سنگ را ميبوسيد؟ آهن را ميبوسيد؟ سلام و صلوات خدا بر صاحب المراجعات سيد شرف الدين حدود 50 و60 سال پيش به مکه ميرود. شاه آن زمان از همه علماي مكه دعوت ميکند. ايشان هم وقتي وارد ميشود يک جلد قرآن به شاه حجاز ميدهد. شاه حجاز قرآن را ميگيرد و ميبوسد. تا آن را ميبوسد، ايشان ميگويد: شما مشرک هستيد؟ چون پوست گاو را بوسيديد. براي اينکه چرم و از پوست گاو است. پس شما چرم پرست هستيد. گفت: من که چرم را نبوسيدم. من جلد قرآن را بوسيدم. کفش من هم چرم است. چرم کفش را که نميبوسند. چون جلد قرآن است آن را ميبوسم. بخاطر چرمي بودن آن نيست. فرمود: پس ما هم که حرم پيغمبر را ميبوسيم، آهن را نميبوسيم. بخاطر پيغمبر ميبوسيم. چرا شما به ما ميگوييد: مشرک! اگر ما آهن پرست هستيم، شما هم چرم پرست هستيد. در يك جلسه علني حسابي شاه را خراب کرد.
3- بيرونق كردن مساجد بزرگترين ظلم است
بعضي از مکانها مقدس است از جمله مکانهاي مقدس مسجد است. داريم مسجد بازاري است که در آن تجارت ميشود. منتها تجارت معنوي! درباره مساجد رواياتي داريم. حالا قرآن ميفرمايد: (إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ) (توبه /18) کسي حق دارد مسجد را بسازد که ايمان دارد وغير از ايمان… صلواتي بفرستيد تا من آيهاش را پيدا کنم. ميفرمايد: باني مسجد چه کسي بايد باشد؟ حساب کنيد مسجد و انقلاب مسجد روها بايد شجاعت داشته باشند. بايد انقلابي باشند. بايد نفوذ ناپذير باشند. قرآن ميفرمايد: «إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ» فقط کسي حق دارد مسجد بسازد که «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» ايمان داشته «وَ أَقامَ الصَّلاة» خودش هم در مسجد بيايد. بعضيها مسجد ميسازند اما در مسجد نميآيند. فقط ميگويد: آقا اين را براي من سنگ مرمر کنيد. بعد ميفرمايد: «وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّه» اين خيلي مهم است. کسي حق دارد اهل مسجد باشد که باني باشد. که از غير خدا از هيچکس ديگر نترسد. يعني مسجد رو بايد از احدي نترسد. سوره توبه آيه 18 است. «انما» يعني فقط کسي حق دارد مسجد بسازد که ايمان به خدا و قيامت داشته باشد و اقامه نماز و دادن زکات را به جا آورد. يک چنين روحيهاي داشته باشد. «وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّه» مشرک حق ندارد مسجد بسازد. (ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّه) (توبه /17) حق ندارد کسي که به غير از خدا تکيه ميکند. مشرک حق ساختن مسجد ندارد. از طرفي قرآن ميفرمايد: (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا) (بقره /114) افرادي که مال مردم را بدزدند ظالم هستند. اما کسي که مسجد را خلوت کند ميگويد: «اظلم» کيست؟ ظالمتر از کسي که جلوي مسجد را بگيرد و تلاش کند كه مسجد خراب شود. ظالمترين افراد کسي است که مسجد را بي رونق کند. هر حرکتي که مساجد را بي رونق کند ظلم است. گاهي ممکن است من در يک مسجدي نماز ميخوانم. من که سخنراني ميکنم بيست نفر جمع ميشوند ولي اگر فلاني سخنراني کند صد نفر جمع ميشوند. براي اينکه مسجد رونق داشته باشد. بهتر است کس ديگر سخنراني کند. اگر افرادي در يک مسجدي مسئوليتي را به عهده گرفتند و تکان هم نميخورند كه اگر ايشان نباشد و کس ديگري به جاي او بيايد، مسجد پر ميشود ولي به خاطر اينکه ايشان است مسجد شلوغ نميشود. يا سن زياد است. يا حال کار ندارد. يا مسجد حساس است. يا مردم منطق و تحصيلاتشان بالا است ومسئولين مسجد نميتوانند مردم را سير کنند ولي در عين حال تکان نميخورد. ميگويد: من متولي اينجا بودم. آقا جان بودي که بودي! ولي اگر رها کني اين مسجد شلوغ ميشود. با اين وضع موجود مسجد خلوت است. بايد حرکتي بکنيم که مسجد شلوغ شود. بايد مشکلات را حل کنيم. براي اينکه مسجدها شلوغ شود من ده، پانزده دليل يادداشت کردم. ميگويد: مسجديها بايد به قدري انقلابي باشند که (ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفين) (بقره /114) مخالفين نتوانند به مسجد بيايند. «إِلاَّ خائِفين» مسجد خدا بايد طوري باشد که وقتي خائفين بيايند بترسند. يعني ببينيد الآن اگر مخالف بخواهد در سنگر فرماندهي برود چطور ميترسد؟ مسجد بايد طوري باشد که همه اينهايي که ميآيند در مسجد انقلابي باشند که دشمن خدا بترسد. «إِلاَّ خائِفين» دشمن خدا بايد با خوف در مسجد بيايد. پس ببينيد متأسفانه مسجدهاي ما از قرآن کنار رفته است. اينهايي که ميگويم، شعار يا شوخي نيست. قرآن ميفرمايد: «إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ» باني مسجد بايد نترس باشد. «وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّه» باني مسجد بايد از هيچ کس جز خدا نترسد. مسلمانها وقتي در مسجد ميآيند، سيما، عزت، هيبت و شوکت مسجد بايد طوري باشد که دشمن خدا بترسد وارد مسجد شود. همينطور که يک جاسوس ميترسد وارد مرکز فرماندهي شود. اول کاري که پيغمبر اسلام بعد از وارد شدن به مدينه انجام داد ساختن مسجد بود. البته در شرايط لازم! الآن در مملکت ما مسجد زياد است. حديث هم داريم که وقتي امام زمان بيايد خيلي از مسجدها را خراب ميکند. الآن اگر کسي بخواهد مسجد بسازد يک جاهايي هست که مسجد نيست. مسجد ساختن خيلي ثواب دارد. خود پيغمبر ما در ساختن مسجد سنگ ميکشيد و شاد هم بود. داريم که خودش سنگ را حمل ميکرد. شاد هم بود. يعني کارگري ميکرد ولذت ميبرد. چرا؟ پيغمبر گل کشي ميکرد. حتي خانمها آمدند گفتند: يا رسول الله! ما هم ميخواهيم بنايي کنيم. منتها زن هستيم و مسأله حجاب مسأله مهمي است. چه کنيم؟ حضرت فرمود: يک روز مردها نيايند و همه زن باشند و مقداري که براي سلامتيشان مضر نيست، زنها هم در بنايي اثر داشته باشند. مادر مريم حامله بود. نذر کرد و گفت: خدايا نميدانست بچه دختر است. گفت: خدايا بچهاي که در شکم دارم من اين را خادم مسجد ميکنم. در قرآن داريم: خدايا من نذر ميکنم که بچهام خادم شود. يعني قداست مسجد طوري است که مادر مريم نذر کرد. وقتي به دنيا آمد ديد دختر است. گفت: خدايا من فهميدم پسر است نذر کردم. براي اينکه دختر بود در مسجد قرارش داد.
4- سوء استفاده از مسجد ممنوع
سوء استفاده از مسجد! شما ماجراي مسجد ضرا را ميدانيد؟ وقتي مسلمانها يک مسجدي ساختند، منافقين هم عقبتر يک مسجدي ساختند. بعد براي اينکه مسجدشان رسميت پيدا کند گفتند: پيغمبر را دعوت ميکنيم يک نمازي بخواند که مسجد افتتاح شود و رسميت پيدا كند. آمدند و گفتند: يا رسول الله! در کوچه عقبي يک مسجد ساختيم. شما بيايد يک نماز بخوانيد تا مسجد ما افتتاح شود. حضرت در آستانهي جنگ بود. گفت: ميروم و بر ميگردم. جواب ميدهم. رفت و برگشت. آيه نازل شد «وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا» کساني که مسجدي را براي خدا گرفتند، «مَسْجِداً ضِراراً» اين مسجد ميخواهد به ما ضرر بزند. يک مسجد ساختن که مشکلات يک مسجد را حل کنند. اين مسجد را ساختند براي اينکه سر پوش روي کارهايشان بگذارند «وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنين» مسجد را ساختند تا بين مومنين تفرقه بياندازند. تا مشتريهاي اين مسجد را جمع کنند (وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّه) (توبه /107) يعني اين مسجد را براي چهار هدف ساختند. 1- ضرر 2- سرپوشي براي كارهايشان ميخواستند. گفتند: اگر خانه تيمي باشد لو ميرويم. در مسجد کارهايمان را ميکنيم. مسجد ساختن«اتَّخَذُوا مَسْجِداً» مسجد اتخاذ کردند اما هدفشان چهار چيز بود. 1- ضرر به مسجد پيغمبر 2- سرپوش جنايتها 3- تفرقه بين مومنين 4- «ارصاد» يعني کمين خانه! براي ضرر و سرپوش وتفرقه ورصد خانه مسجد ساختند. بعد حضرت رسول بيل وکلنگ را برداشت و رفت مسجدشان را افتتاح کرد. يعني خراب کرد. سوء استفاده ازمسجد! قرآن ميگويد: (لا تَقُمْ فيهِ) (توبه /108) پيغمبر هيچ وقت پايت را در مسجد نگذار. چون براي خدا ساخته نشده است. در اسلام داريم به كساني كه بي اعتنايي به مسجد ميکنند دختر ندهيد. جوان بفهمد كه اگر در مسجد نيايد جامعه او را ترد ميکند. حالا نميگوييم: مرتب به مسجد بيايند ولي بايد سروکلهشان در مسجد پيدا شود. آدمهايي هستند كه جز فوت مادر وخاله وعمه پايشان را در مسجد نميگذارند. فقط اگر کسي بميرد به مسجد ميآيند. يعني به مسجد مثل بيمارستان نگاه ميكنند. تا مريض نشوند مراجعه نميکنند. مسجد بايد خانه همه باشد. روايات زيادي داريم با کسي که در جامعه مسلمانها به مسجد نميآيد هم غذا نشويد و همسفر نشويد. بايکوتش کنيد. يعني او را عملا به انزوا بکشانيد. بعضي از مسجديها فقط جانماز دارند. سلام وصلوات خدا برامام! گفت: مسجديها هم بايد جانماز داشته باشند. هم شمشير! اميرالمومنين(ع) اطاقکي داشت. کنار خانهاش سه تا چيز در آن بود. سجاده، شمشير، قرآن! اينها يک مثلث است. سجاده يعني رابطه با خدا. شمشير يعني قدرت. قرآن داشت يعني اهل فکر وتدبر بود. الآن يک مثلث مسجدهاي ما چند ضلع دارند. بعضي هايشان فقط يک سجاده دارند. نماز ميخواند ولي چند سال جنگ بود پايش را در جبهه نگذاشت. بعد هم جالب اين است كه آدم غصه ميخورد ميگويد: يا علي! به ولاي علي آدم بيشتر ميسوزد. علي بن ابيطالب در خانهاش سه چيز بود. سجاده، شمشير، قرآن! تو کدام را داري؟ سواد که نداري. آن كسي هم که دارد نميفهمد. يا عمل نميکند. آن که عمل ميکند، اخلاص ندارد. در بعد فرهنگي که لنگ ميزنيم. قدرت هم که بعضيها ندارند. فقط سجاده دارند. حديث در جامع الحاديث است كه امام صادق(ع) فرمود: کسي که مسجد ميرود پايش را كه روي هر خشک وتري ميگذارد برايش سبحان الله ميگويند. رفتن به مسجد ثواب دارد. کسي که به مسجد ميرود هرقدمي که برميدارد خدا به او ده ثواب ميدهد وده تا گناهش را ميبخشد. ده تا درجه به او ميدهد. روايت داريم هرکس که قبل از نماز برود و منتظر نماز باشد خودش عبادت است. مادامي که غيبت نکند. آخر بعضي افراد يک ساعت به ظهر ميروند مينشينند، عروسم چه کرده است؟ دخترم چه کرده است؟ خواهر شوهرم چه کرده است؟ از اين حاجيه خانمها يا پيرمردها هستند. دوساعت به ظهر ميروند و مينشينند از همه چيزي ميگويند. تا آقا بيايد. پيغمبر(ص) فرمود: کسي که قبل از ظهر وقبل از مغرب در مسجد بنشيند مادامي که غيبت نکند، اين عبادت است.
5- اسلام دين اجتماعي است نه رهبانيت
کسي آمد به پيغمبر گفت: ميخواهم بروم و راحت شوم و از جامعه جدا شوم. در غارها بروم و مشغول رهبانيت شوم. منزوي شوم. فرمود: اگر ميخواهي ازجامعه دور شوي چند دقيقه در مسجد برو و بنشين. نميخواهد بروي و در قهوه خانه قنبر بنشيني. حالا تابستان ميخواهي بروي و در پارک بنشيني. اما ماه رمضان که ميخواهي بنشيني چرا کنار کوچه مينشيني؟ چرا در قهوه خانه مينشيني؟ چرا جلوي راه مردم مينشيني؟ چرا سر چهار راه ميايستي؟ مکان مقدس برو. اميرالمؤمنين فرمود: من در مسجد بنشينم بهتر از اين است که در بهشت بنشينم. گفت: براي اينکه در مسجد رضايت خداست. در بهشت رضايت نفس است. نشستن در مسجد! منتها نشستن هدف دار باشد. روايت هم داريم هرکس در مسجد برود، چند تا چيز پيدا ميكند. يا برادر ديني کسب ميکند. آنهايي که به مسجد ميآيند، آدمهاي متعهدي هستند. علم جديد پيدا ميكند. کلمه حق را ميشنود. لطف خدا شامل حالش ميشود. بخاطر قداست مسجد و ايمان مردم گناه نميکند. مکان مقدس! مکان مقدس و دوست مذهبي آدم را از گناه باز ميدارد. منتها مسجد آدابي دارد. وقتي آدم وارد ميشود، بايد لباس خوب بپوشد. (خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ) (اعراف /31) وقتي به مسجد ميرويد، لباس خوب بپوشيد. عطر بزنيد. وقتي وارد مسجد ميشويد پاي راستتان را در مسجد بگذاريد. هروقت وارد ميشويد لب در مسجد کفشهايتان را نگاه کنيد. يک وقت آلوده نباشد. در مسجد برويد. در مسجد سيگار نکشيد. بلند گوي مسجد، عطسه در مسجد، سرفه در مسجد، نعره کشيدن در مسجد، اگر چيزي گم شد در مسجد اعلام نکنيد. اينها دستورات مسجد است. ولي چه کسي است که عمل کند؟ يواشکي ميگويم. هيچ کس به دستورات اسلام جزء افراد نادر عمل نميکند. من ديشب آنقدر حديث ديدم که منار مسجد نبايد چنان باشد. الآن همه مسجدها منارشان بلند است. الآن در زمان ما منار ساختن مثل شمع روشن کردن است. يعني چطور با بودن برق کسي شمع روشن کند کار درستي نيست. شمع يک زماني بود که برق نبود. منار براي يک وقتي بود که بلند گو نبود. روي منار ميرفتند که همسايه بفهمد. ولي حالا که بلندگو ميتواند هفت تا محله را با خبرکند ساختن منار ديگر مثل روشن کردن شمع است. منتها ميگويند: شعار مذهبي! پاسخ شعار مذهبي اين است. (زُيِّنَ لِلْمُسْرِفينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ) (يونس /12) آيه قرآن است. يعني يک مشت ميخواهند ولخرجي کنند، ميگويند: چه کنند؟ اسمش را شعار مذهبي ميگذارند تا راه براي ولخرجي باز باشد. مسرف ميخواهد اسراف کند ولي از آن طرف هم گناه کبيره است. چه کند اسراف کند؟ ميگويد: شعار مذهبي! چقدر خوب است كه مسجد محکم و وسيع ساخته شود و وسيله سرد کن و گرم کنش خوب باشد. عدالت رعايت شود. اينطور نباشد که هرچه فرش است براي قسمت مردانه بياورند و طرف خانمها زيلو باشد. هشت بخاري براي قسمت مردها باشد و دو تا براي قسمت خانمها باشد. در مسجد هم بايد تقسيم ستونها وقاليها وبخاريها و امکانات يکسان باشد. حديث داريم در خانه هم همينطور باشد. کارهاي قبل از نماز هم در خانه انجام بدهيد که وارد مسجد شديد طيب وطاهر باشيد. نماز جماعت هم مختصر باشد. نماز جماعت هم فشرده باشد. صفها هم طولاني باشد. اگر آن نمازي که پيغمبر ميخواست بخوانيم خيلي گرهها در مسجد باز ميشود. خدايا پاي ما را به مسجد بازکن. ما را اهل مسجد واهل نماز جماعت قرار بده. دوستان ما را مسجدي و مسجديهاي ما را اهل فرهنگ قرار بده. «إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ» را مسجدهايي را که به قصد باند و سياست وخط و قبيلهاي ساختهاند، مسجدهاي ضرار ما را نابود كن. خدايا مسائل اجتماعي و مذهبي ما را به نحو احسن حل بفرما. بهترين ديد وبازديد از مساجد است که يک حاضر وغايب اتوماتيک است. آدم نگاه ميکند که چه کسي هست و چه کسي نيست؟ با يک نگاه آدم ميفهمد. حاضر و غايب بي خرج و اتوماتيک است. ما که ديد وبازديد ميکنيم ايام عيد در مسجد جمع شويم به شرط اينکه نمازها کوتاه ودعاها مختصر و نماز مفصل نباشد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2325