نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2336
موضوع بحث: مصرف
تاريخ پخش: 2/5/65
بسم اللّه الّرحمن الّرحيم
بحث امروز ما يك بحث شيرين و خوبي است. موضوع آن درباره مسئلهي مصرف است. البته شما بندگان خدا كه حقوقتان بين5-8 تومان است، مجبور هستيد با اين گراني كه هست، كم مصرف كنيد. ولي يك عده هستند كه راههاي درآمد زيادي دارند. اينها هرچه پيدا ميكنند، خيال ميكنند که ميتوانند خرج كنند. گاهي هم نه! آدمهايي هستند كه هم فقير هستند و هم زياد مصرف ميكنند. چيزي هم ندارد. مثلاً فرض كنيد 10 شاهي داده است و يك سيگار خريده اما تا نصفهاش ميكشد. آدمهايي هستند كه در كمال بي پولي هستند اما باز هم ولخرجي ميكنند. بحث ما در مورد مصرف است.
1- آدمها چند دستهاند
مسئله مصرف: اصولاً بعضي از آدمها توليدشان زياد است اما مصرفشان كم است. خوب كار ميكند، كم ميخورد. براي ديگران كار ميكند، توليد زياد است اما مصرف كم است. اين يك گروه از آدمها هستند. گروه ديگر، توليدشان خيلي كم است اما مصرفشان زياد است. گروه ديگر توليدشان با مصرفشان برابر است. كدام يك از اينها خوب است؟ اولي خوب است. در شكل اول توليد زياد است ولي مصرف كم است. مثل حضرت علي(ع) که اين همه درخت خرما كاشت، اما خودش کم مصرف ميکرد و خيلي ساده بود. زندگي علي گونه اين است. توليد زياد و مصرف كم است و حتماً به ديگران هم ميدهد تامصرف كنند. بعضي از افراد توليدشان كم است. ما در مملکت افراد زيادي را داريم که كار نميكنند، اما پرخور و پر مصرف هستند. افرادي هم هستند به همان اندازه كه توليد ميكنند، مصرف ميكنند. پس ما سه نوع آدم داريم. شكل اول خوب است. شكل دوم بد است. شكل سوم متوسط است. حالا يك دسته بندي ديگر كنيم. ماچند خصلت داريم. بعضي افراد خصلتشان اين است كه هم خوب ميخورند و هم خوب توليد ميكنند. مثل يك متخصصي كه ابتكار، اختراع، نبوغ دارد و حقوق زيادي ميگيرد ولي خوب هم كار ميكند. مثل زنبور عسل كار ميكند. زنبور عسل از گلها مينوشد و آن چه كه توليد ميكند عسل است. يعني خوراكش گل است. توليدش هم عسل است. بعضي بد ميخورند، بد هم توليد ميكنند. آشغال خوري ميكند و كار بد هم تحويل ميدهد. يعني توانش را، نبوغش را، فكرش را به كار نمياندازد. پس بايد در آمد كمي هم داشته باشد. هم چيز بد ميخورد و هم كار بد تحويل ميدهد. اين هم يك گروه ديگري است. حالا بعضي وقتها نميتواند (لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها) (بقره /286) خوب بنده صداي خوبي ندارم. هر وقت هم ميروم بخوانم، خراب ميكنم. يك كسي هم واقعاً ميتواند بخواند، اما سر هم بندي ميكند. مخصوصاً بد ميخواند. اين خيلي بد است. براي افرادي که ميتوانند كار مردم را انجام دهند ولي انجام نميدهند، بايد خوك را مثال بزنيم. خوك آشغال ميخورد، چيزي را هم كه توليد ميكند، گوشت خوك است كه حرام است. يعني هم آشغال ميخورد و هم آشغال تحويل ميدهد. بعضي هستند چيزهاي ساده ميخورند اما خوب توليد ميكنند. در ميان حيوانات تنها گوسفند، ساده ميخورد، علف ميخورد، پوست هندوانه ميخورد ولي شير، روغن، پشم، پوست توليد ميكند. افرادي هستند كه خوب ميخورند، بد توليد ميكنند. حقوق كلان ميگيرد ولي بي انصاف كار ميكند. براي هر كدام از قسمتهاي قبل حيواني داريم، اما در اين مورد فقط انسان اين گونه است. جز انسان هيچ حيواني را نداريم كه خوراكش خوب باشد و توليدش بد باشد. تنها انسان است كه زردهي تخم مرغ ميخورد. روغن ميخورد. گوشت ميخورد. خوراكش خوب است اما خوب كار نميكند. پس اگر انسان خوب كار نكند، از همهي حيوانات بدتر است. تكرار ميكنم. آن حيواني كه خوب ميخورد و بد توليد ميكند، آدم است. آدمها هستند كه در ميان موجودات بهترين غذا را ميخورند «سَخَّرَ لَكُمْ»، «خَلَقَ لَكُمْ»، «مَتاعٌ لَكُمْ» ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند، تا اين آقا يك جنايتي بكند. يعني از نور و دريا و جنگل، بهترين استفاده را ميكند، ولي ممكن است هيچ گونه كار توليدي هم نكند. ممکن است کار کار فکري باشد. يك معلم كار فكري ميكند، كار بازويي نميكند. نوع كارها فرق ميكند. اين هم كه ميگويند: فلاني زاهد است، زهد در مصرف است نه در توليد. انسان بايد در مصرف كم بگذارد، نه اينكه در توليد كم كاري كند. آخر بعضيها ميگويند: آقا من ديگر در خانه نشستم و استراحت ميكنم. كاري ندارم. ما ديگر سرد و گرم و تلخي وشيريني دنيا را چشيديم. ديگر كاري به اين كارها نداريم. نمازي ميخوانيم. از قرآن دعا ميخوانيم. آدمهايي كه زاهد ميشوند، در مصرف هم بايد زاهد شوند. خوب نيست كه آدم در توليد زاهد شود. يكي از زنهاي خوب پيغمبر (كلاً زنهاي پيغمبر از نظر قرآن امالمؤمنين بودند. آنها هم درجهبندي داشتند.) چون قرآن ميفرمايد: (فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظيماً) (احزاب /29) به زنان پيغمبر ميگويد: براي خوبهايتان اجرگذاشتيم. از اين كه خدا در قرآن اين گونه ميگويد، پيداست كه همهشان يك طور نبودند. يكي از زنهاي خيلي خوب پيغمبر كار ميكرد. گفتند: چرا كار ميكني؟ گفت: كه سفارش اسلام است كه كار بكنيم. اگر بي كار باشيم فساد ايجاد ميشود. در صرفهجويي دولت يك وظيفهاي دارد. مردم يك وظيفهاي دارند. مخترعين هم يك وظيفهاي دارند. ثمرات ساده زيستي را ميگويم، بعد هم مسئوليت دولت و ملت را ميگويم. هركسي در شرايط خاص خودش ميتواند مصرف را كم كند.
2- ثمرات ساده زيستي
ثمرات ساده زيستي: 1- ثمرات فكري و فرهنگي دارد. چون آدمي كه ساده زندگي ميكند و خرجش كم است، فرصت اين كه به كارهاي معنوي برسد را دارد. آدمي كه خيلي خرج ميكند، خيلي بايد كار كند و فرصت براي كار ديگر ندارد. آدمي كه كم مصرف ميكند، هيچ وقت زير بار نميرود. به مرشد گفتند: دكانت را ببند. دكان مرشد بسته شد. يعني آدمي كه ساده زندگي ميكند، هيچ كس نميتواند آن را از پا در بياورد. ولي اگر يك زماني به ما مواد خارجي ندهند. روغن و صابون ندهند، از پا در ميآييم. زنان قديم چه كار ميكردند؟ برگ درخت انجير را ميكندند و با آن ظرف ميشستند. آدمي كه بنا بگذارد ساده زندگي كند، هيچ كس نميتواند او را از پا در بياورد. اما اگر قرار باشد که مصرف زياد شود و حدود ده روز به ما جنس و مواد ندهند، همه از پا در ميآييم. آدمي كه ساده زندگي ميكند، ميتواند بگويد: مرگ بر آمريكا. وقتي ميتوانيم به مرگ بر آمريكا به معناي واقعي عمل كنيم كه مصرف را پايين بياوريم. سماور آب جوش دارد، چاي ميخوري. چند استكان آب جوش در سماور مانده است. همان آب جوش سماور را در كاسهي چرب ميريزيم. ظرف چرب را با آب جوش ميشوييم. ديگر نيازي به صابون نيست، در صف هم نميايستيم. مي شود مصرف را كم كرد. حديث داريم «زهدك في الدنيا ينجيك و رغبتك فيها ترديك»(غررالحكم، ص139) اگر مصرف را كم كني، ميتواني از دست ابرقدرتها نجات پيدا كني. ميگويد: نميتوانم. هشت تا بچه دارم. هشت تا كيف ميخواهند. اگر مصرف زياد باشد نميتواني نجات پيدا كني. آقا اگر لنگ بستي ميتواني شنا كني اما با لباس زياد نميشود شنا كرد. آدمي كه وابسته شد ديگر نميشود که او را جدا کرد. همين چسب زخمي که وقتي دست آدم خوني ميشود، به آن ميچسباند. گاهي كف دست آدم خوني ميشود. گاهي پشت دست آدم خوني ميشود. اگر كف دست شما خون آمد و اين چسب را به آن بچسباني، وقتي ميخواهي آن را جدا کني، خيلي راحت كنده ميشود. اما اگر پشت دست شما که مو هم دارد بريده شود، وقتي ميخواهي چسب را جدا کني، خيلي سخت است. آدمي كه به دنيا بچسبد، وقتي ميخواهند از آمريكا جدايش كنند، برايش خيلي سخت است. ولي اگر نچسبد و خواسته باشد که جدا بشود، راحت كنده ميشود. هرچه ما در مصرف بچسبيم، بدتر است. اسير ماشين كه شديم، همين كه مدل ماشين عوض شد، برايمان سخت است. ولي اگر هرچه بود سوار شويم، اين گونه نيست. با يك ليوان آب ميشود وضو گرفت. چرا روزي چند كاميون نان خشك بايد بيرون برود. جناب آقاي خامنهاي رئيس جمهور، يك هفته در راه پيمايي گفت: جمعيت پاكستان دو برابر جمعيت ايران است ولي مصرف نفت آن به اندازهي ايران است. يعني اين كه تا سماور جوش آمد، فوت كن. ما ميخواهيم صبح ساعت6 يك چايي بخوريم. از 6 صبح تا 9 صبح به خاطر يك چايي سماور ميجوشد و 3 ساعت برق مصرف ميشود. حديث داريم که اگر مصرف تو كم باشد، همين سرمايهي توست. از نظر معنوي خيلي فايده دارد. آدمي كه مصرفش كم باشد درد گرسنهها را بيشتر درك ميكند. آدمي كه مصرفش كم باشد، دنبال درآمد حرام نميرود. آدمي كه مصرفش كم باشد قدرت سخاوت دارد. آدم يك بار صابون ميزند، سرش پاك ميشود. پس چرا دوبار صابون ميزني؟ يك بار زدي تميز شد. بالاخره با آب جوش ميشود، ظرف چرب را شست. با يك بار صابون هم سرتان تميز ميشود. حالا افرادي استثنايي هستند كه مدتهاست حمام نرفتهاند. خوب دو بار صابون بزنند. آدمي كه مصرفش كم است، از خدا راضي است. ميرود هندوانه ميخرد، يك کم که ميخورد، ميگويد: (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ) (فاتحه /2) اما آدمي كه مصرفش زياد است و در آمدش كم است قهراً از خدا راضي نيست. آدمي كه مصرفش كم است، از خدا راضي است. ميتواند سخاوت كند. كمبودها آن را از پا در نميآورد. حرس نميزند. تملق نميكند. آنهايي كه مصرفشان زياد است، هر ساعتي مثل لنگ دور يكي ميپيچند. لنگهاي حمام قديم را ديديد. قديم كه در حمامها لنگ ميدادند. خاصيتش اين است که هر ساعتي دور پاي يك كسي است. آدمهايي هستند براي اين كه پول در بياورند هر ساعتي که هركس رئيس ميشود، ميگويد: آقا سلام عليكم! آقا خدا ميداند که هيچ كس مثل تو نيست. وقتي هم که اين رئيس ميرود و يك رئيس ديگر ميآيد ميگويد: ما اين قدر دعا كرديم تا تو آمدي. آدمهايي هستند كه به خيال خودش، اگر تملق بكند يك جا دستش به چيزي ميرسد. آدمي كه مصرفش را پايين بياورد، بله قربان نميگويد. پسر امام رضا، امام جواد كوچك بود. در كوچه با بچهها بازي ميكرد. مأمون الرشيد آمد، برود. تا آمد برود محافظان شيپور ميزدند، كه كنار برويد. مردم و بچهها ميدويدند كه مأمون الرشيد ميآيد. امام جواد كوچك بود و همانجا ايستاد. مأمون آمد گفت: بچه! گفت: بله. گفت: چرا كنار نرفتي؟ گفت: چرا كنار بروم. كوچه بزرگ است، بيا برو. من ميروم، توهم برو. گفت: پسر كه هستي؟ گفت: به شما مربوط نيست. گفت: تو حتماً بايد تربيت شدهي امام رضا باشي. چون كسي ديگر بچهاش را اينطور ضد طاغوت بار نميآورد. تو بچهي امام رضا هستي. خيلي بزرگ وار باشيم. بزرگ واري ما را در برابر آمريكا نگه داشته است. ميگويم: اگر كم مصرف كنيم، زير بار نميرويم. من يك بار در تلويزيون قصهي گوشت خريدن را گفتم. عوض اين كه بگويم: قصاب فردا پول را ميآورم، ميگويم: شكم فردا به تو گوشت ميدهم. بسياري از شماها يك اتاق در زير زمين ساختهايد. زندگي بسيار سادهاي داريد، ولي پهلوي بانك سر خم نميكنيد. آدمهايي هستند كه براي تزئينات خانه اشان ميروند، وام ميگيرند.
3- فوايد مصرف كم
مصرف كم چند فايده دارد: 1- مصرف كم شود، درد گرسنهها را ميچشي و دنبال درآمد حرام نميروي. 2- مصرف كم شود، در آمدت هم كم است، وقت داري دنبال تحصيل هم بروي. 3- مصرف كم شود هشتاد تومان داري، ميتواني چند تومان هم به ديگران كمك كني. «رأس السخاء الزهد في الدنيا»(غررالحكم، ص275) 4- مصرف كم شود از پا در نميآيي از حرص و تملق دورهستي «الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا الرَّاحَةُ الْعُظْمَى»(غررالحكم، ص276) از خدا هم راضي هستي. اگر نان خشك هم بخورد، الحمد لله ميگويد. آخريك كسي يك غذاي ساده خورد و با يك لحني گفت: خدايا شكر! واقعاً شكر ميكند، يا نه؟ حالا براي اين كه مصرف كم شود، دولت بايد يك كارهايي را بكند. با كمال تأسف مسئولين دولت هماهنگي ندارند. گاهي شهرداري ميآيد خيابان را آسفالت ميكند. فردا مخابرات ميآيد و برق كشي ميكند. هماهنگي ندارند.
4- لطيفه
گفتند: يك جايي خيابان ميكندند. يكي ميكند و يكي پشت سرش پر ميكرد. گفتند: چرا اين طوري ميكنيد؟ گفت: والله ما سه نفر هستيم. يكي بايد بكند. يكي بايد لوله كار بگذارد. يكي بايد بعد از لوله چالهها را پر كند. حالا آن وسطي نيامده است. حالا او ميكند ما هم پر ميكنيم. ما طبق بخش نامه عمل ميكنيم. يعني اگر ما ميخواهيم مصرف را كم كنيم، بين مخابرات و آب و برق و شهرداري يك هماهنگي بشود. آخر مادر و خواهر من و شما وقتي ميبينند که ما ميگوييم يك لامپ مصرف كن. بعد ميبينيد، ديروز پشت خانهشان را آسفالت كردند، امروز آمدند سوراخ ميکنند. ميگويد: آخر اينها به من ميگويند، به خودشان بگويند. حالا الحمدالله اخيراً يك هماهنگيهايي شده است. اين باعث تشكر از دولت هست. قبلاً خيلي بد بود. گاهي خندهمان ميگرفت. من خودم آنقدر خجالت كشيدم. به من گفتند: آقا بگو برق را كم مصرف كنند. گفتم: چشم ميگوييم. همان شبي كه ما در تلويزيون گفتيم که برق را كم مصرف كنيد، فردا تا ساعت 12 برقهاي خيابان روشن بود. بايد يك طوري عمل شود كه لااقل من كه دارم در تلويزيون حرف ميزنم، خجالت نكشم. پراكندگي ادارات خيلي خوب شده است. قبلا، يك تراكتور كه خراب ميشد، ميگفتند: برو روغنش را از آن محله بگير. تسمهاش را از جهادسازندگي بگير. تكه تكهاش ميكردند. مثل اين كه جگر فروشي يك جاست. آب گوشت و كلهاش جاي ديگر است. بايد يك طوري باشد كه وقتي يك تراكتور خراب شد، همهي چيزهايش با هم باشد. اگر يك طوري برنامه ريزي شود كه بنده كه در يك اداره كار دارم، فتوكپي و عكس و شناسنامه اين ادارهها كه كارشان به هم مربوط است، با هم باشد، اگر اين كار بشود، عمر مردم، وقت مردم، اصراف نميشود. بعضي جاها كه اينطور شده است، بسيار موفق بوده است. هماهنگيهاي اصناف، بازاريها، دولت، وزارت خانهها و نهادها، اين هماهنگيها بسيار مفيد است. اگر بخواهيم مصرف را كم كنيم بايد از ادارهها شروع شود. مسئلهي ديگر درباره مجلات اضافي است. ميگويند: كاغذ كم است. کاغذ ناياب است. دفترچه مدرسهايها گران ميشود. ما اين همه كاغذ مصرف ميكنيم. اين همه مجله ميخواهيم چه كار كنيم؟ مثلاً محال است يك روزنامه شنبه بيرون بيايد. يك روزنامه يك شنبه بيرون بيايد. بايد هر روز همهي روزنامهها بيرون بيايد. البته روزنامه بايد باشد تا افكار مختلف را در آن بنويسند. مردم همهي فكرها را بخوانند. بايد هر روز همهي روزنامهها بيرون بيايد و هر روز همهي روزنامهها شانزده صفحه داشته باشد. خيلي بيش از مصرف است. آقا زادهها، دخترخانمهايي كه پاي تلويزيون هستيد. اگر شما كتابتان را خوب نگه داريد، سال بعد هم مصرف ميشود. ما هر سال حدوداً بايد 95 ميليون جلد كتاب براي آموزش و پرورش چاپ كنيم. اگر شما از كتابت خوب مواظبت كني. ميتواني هر سال يك شهر بزرگ آموزش و پرورش براي معلمين بسازيد. بنابراين دولت بايد يک مقدار در مصرف پوسترها، عكسها، مجلهها، آسفالت صرفه جويي كند. اگر آدم به مردم بگويد و به ادارهها نگويد، مردم ميگويند: اين شيخ، همهاش از يك طرف حرف ميزند. ما بايد خودمان را بگوييم. بايد از خودمان هم شروع كنيم. اگر دو رقم ماشين است، ماشين ساده را سوار شويم. حديث داريم که با يك چارك آب ميتوان وضو گرفت. اگر كسي بيشتر مصرف كند، اسراف كرده است. بعضي ميخواهند ثواب كنند وضو بگيرند، شير را باز ميكنند. همينطور آب ميرود تا آخر اين كه مسح ميكشد، شير باز است. ان شاءالله به مكه برويد. سه ليتر آب مكه را با چند ريال سعودي ميخريم. به خدا آن آب به آب تهران نميرسد. آن وقت اين آب به اين خوبي را اسراف ميكنيم. بسياري از كشورها آب خوردنشان با آب لوله كشيشان فرق ميكند. حالا شما كه ميخواهي غسل جمعه كني، ممكن است اين غسل جمعهي شما جلوي غسل جنابت يك نفر را بگيرد. او غسل واجب دارد و شما غسل مستحب داري. اگر مستحب كسي مزاحم واجب كسي بشود، اشکال دارد. بايد يك مقدار مستحب را رعايت كرد.
5- علت اسراف و ولخرجي
حالا چرا مردم ولخرجي ميكنند؟ علت اين كه مردم ولخرجي ميكنند، چند چيز است. يكي هم مخترعين هستند. اگر همهي مخترعين اصفهاني باشند، خوب است. چون اصفهانيها فكر اقتصاديشان خوب است. بيشتر آنها صرفه جويي دارند. وقتي مخترعين ميخواهند يك پارچهاي را رنگ بزنند، ببينند كدام رنگ دوام بيشتري دارد. از ميان الياف در مصرف آن اليافي كه كزايي است، صرفهجويي كنند. يك چيزي محكمتر و با دوامتر تهيه كنند و اين براي جمهوري اسلامي زشت است كه تا ميگويند: ساخت ايران است. ميگويند: ولش كن. ژاپني نداري؟ خوب اين بد است. ما با عمل بدمان به جمهوري اسلامي ضرر ميزنيم.
6- حكايت
پيغمبر مردهاي را دفن ميكرد. خشتها را كه ميچيد، خوب سفت ميكرد. گفتند: يا رسول الله! مرده را دفن ميكني. خاك بريز زود برود. فرمود: خدا دوست دارد كه اگر آدم مردهاي را هم دفن ميكند، محكم كاري كند. پس مخترعين بايد در اختراع كارخانهشان، در انتخاباتشان، در مواد اوليه دقت كنند. چه چيز مقرون به صرفه است؟ مردم هم بايد كمك كنند. دولت هم بايد كمك كند. ميشود که زندگي را روي شمعك آورد. هر چيزي لطف است. همين كه در سر نفت ما زدند و جلوي دلارهاي ما را گرفتند، همين هم لطف بود. براي اين كه ما عادت كرديم که هميشه متكا زير سرمان باشد و اگر يك شب بي متكا باشيم، خوابمان نميبرد. همين كه يك وقت شيطان ميآيد متكا را بر ميدارد، همين هم لطف است که اين سر ما با بي متكايي هم خواب كند. هميشه هر وقت دنيا خواسته كه به ما ضرر بزند، همان ضرر براي ما نعمت بوده است. اگر حمله نميكرد، بچههاي ما اينطور شجاع بار نميآمدند. پدر بچه از آمريكا ميترسد، بچه از آمريكا نميترسد. اين به خاطر فشار جنگ است. اين فشارها تلخ است اما بعد شيرين ميشود. بگذاريد ما بتوانيم زندگيمان را روي شمعك بياوريم. يعني با حداقل زندگي كنيم. در يك اداره يك عكس بس است. چرا کاغذ و رنگ اين همه عكس بايد از خارج بيايد؟ دليلي كه مردم اسراف ميكنند: 1- وضع ماليشان خوب است. آدمي كه وضع مالياش خوب است ولخرجي ميكند. 2- وضع مالياش خوب نيست. وضع فكرياش بد است. مثلاً اسراف را شرف ميداند. خيال نكن اگر ولخرجي كني، شرف داري. اگر خانه بنشيني و كفشت را واكس بزني ارزش دارد و شرف تو به اين نيست كه ولخرجي كني. گاهي كه ما ولخرجي ميكنيم حال نداريم. ميدانيم چراغ روشن است و اسراف است اما حال نداريم بلند شويم و خاموش كنيم. تنبلي ميکنيم. دليلي كه مردم اسراف ميكنند: 1- وضعشان خوب است، فكرشان بد است. 2- اسراف را شرف خيال ميكند. 3- به محرومان توجه ندارند 4- تنبل هستند 5- بعضي خبر ندارند كه ولخرجي حرام است. شما مقلد امام هستي. امام ميفرمايد: اسراف گناه كبيره هست. چه كساني طرفدار مصرف زياد هستند؟ شيطان. شيطان ميگويد: زياد مصرف كن. يعني تشويق به مصرف كارشيطان است. يكي كار استعمار است. استعمار سود ميخواهد. براي اين كه سود ميخواهد، توليد ميكند. براي اين كه توليداتش مصرف شود، از مصرف تبليغ ميكند. تبليغ مصرفگرايي كار استعمار است و مصرف زياد يك صفت حيواني است. در قرآن مصرف وسيله هست، هدف نيست. هيچ وقت نميگويد: آقا بنشينيم يك چيزي بخوريم. خوردن آخر خط نيست. آخر خط اين است كه بخوريم تا بميريم. آخر بعضيها ميگويند: آقا كار بكنيم، يك لقمه گير بياوريم بخوريم. بعد ميگويند: برو يك لقمه گير بياور بخوريم. اسلام و قرآن ميگويد: (كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً) (مومنون /51) يك لقمه نان بخوريم تا بتوانيم بجنگيم. يك لقمه نان بخوريم تا بتوانيم يك درسي بخوانيم. يعني ما معمولاً ميگوييم: كار بكنيم تا بخوريم، آخر كوچه خانهي آخر را ميگذاريم. خانه خوردن بخوريم. ولي اسلام ميگويد: نه اين خانه يك در ديگر هم دارد بخوريم تا. . . در قرآن «كُلُوا» شش بار پشت سر هر آمده است. (فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا) (حج /28)، «كلوا و انفقوا» (كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً) (مومنون /51)، (وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا) (اعراف /31) يعني خوردن وسيله هست، هدف نيست. بحث ما دربارهي مصرف بود. گفتيم: مردم سه دسته هستند. در بعضي توليد زياد است مصرف كم است. اينها خوب هستند. حضرت علي درخت خرما ميكارد اما مصرفش كم است. بعضي توليد ندارند، اما خيلي پرخور هستند. اينها بد هستند. بعضيها توليد و مصرفشان يك اندازه است. اينها آدمهاي عادي هستند. بعد گفتيم: چهار رقم حيوان داريم. حيواناتي كه خوب ميخورند و خوب توليد ميكنند، مثل زنبور که گل ميخورد، عسل ميدهد. حيواناتي كه آشغال ميخورند و آشغال توليد ميكنند. مثل خوك که آشغال ميخورد و گوشت نجس و داراي كرم كدوتوليد ميكند. بعضيها ساده ميخورند و خوب توليد ميكنند. مثل گوسفند که علف و پوست هندوانه ميخورد و گوشت و پشم توليد ميكند. بعضيها خوب ميخورند و بد توليد ميكنند و آن آدمهاي بد هستند. آدمهاي بد «كلوا من الطيباتشان» خوب است ولي توليدشان بد است. بمب شيميايي توليد ميكنند. عسل ميخورد، گوشت ميخورد، بمب شيميايي توليد ميكند. پس انسان بد از همهي حيوانات پستتر است. فلذا قرآن ميگويد: (أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ) (اعراف /179) مصرف كم چند خوبي دارد. آدمي كه كم ميخورد، مثل لنگ دور پاي اين و آن نميپيچد. آدمي كه كم ميخورد، فرصت عبادت و تحصيل و صلهي رحم را دارد. حرص نميزند. زير بار نميرود. از خدا راضي است. درد گرسنهها را حس ميكند. ميتواند كمك هم بكند. فايدههاي مصرف كم اينها بود. بعد گفتيم اگر خواستيم مصرف كم شود، بايد اول وزارت خانهها هماهنگي كنند. خود سازمان و يك سري مخترعين جلوي يك سري اسرافها را بگيرند. پارچه و رنگ و برنامهاي را بريزند كه كمتر مصرف شود. پس مخترعين سهم دارند، مردم هم سهم دارند. گفتيم علتي كه بعضيها اسراف ميكنند: 1- يك دسته طاغوتي يا سرمايه دار و پول دار هستند، از بس دارند ولخرجي ميكنند 2- يك عده پول ندارند، خيال ميكنند ولخرجي شرف است. 3- بعضيها كه ولخرجي ميكنند، خبر از گرسنهها ندارند4- بعضي خبر از گناه كبيره ندارند. 5- بعضي حال ندارند، تنبل هستند. پس چرا مصرف زياد است؟ بي حال است. بي فكر است. بي تعهد است. پر پول است. طرف داران و كساني كه به مصرف تشويق ميكنند، يکي شيطان است. حضرت آدم را هل داد كه يك خورده مصرف را زياد كند. دوم: كشورهاي استعمارگر هستند. چون اين كشورها سود ميخواهند، براي سود زياد توليد را بالا ميبرد. براي اين كه توليدش خرج شود، مصرف را بالا ميبرد. خوشا به حال كساني كه كم ميخورند و خيلي كار ميكنند. حديث داريم هركس منتظر حكومت حضرت مهدي است، بايد زندگياش را روي شمعك بياورد. چون امام زمان بيايد نميگذارد، اين مدل زندگي كنيم. ميگويد: آقا در آفريقا اين همه گرسنه است. شرق اينطور است. غرب اينطور است. از ما ميگيرد، به آنها ميدهد تا يك عدالتي باشد. هركس ميگويد: مهدي بيا، مهدي بيا. اگر منتظر مهدي هستي، زندگيتان را ساده كنيد«مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً»(نهجالبلاغه، حكمت 112) مسئلهي نفت و اين مسائل يك موهبتي بود كه در مضيقه قرار بگيريم. اسراف نکنيم. در مصرف کاغذ صرفه جويي کنيم. الان نامههايي هم كه براي من ميآيد، پشت پاكت نوشته آقاي قرائتي! خط ميزنم و دوباره در آن مينويسم. بياييم ساده زندگي كنيم. همهي مشكلات حل ميشود. خدايا، خدايا، تو را به حق محمد و آل محمد ما را آماده زندگي زاهدانه بفرما. رهبر عزيز انقلاب را به سلامت بدار. خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2336