نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2352
موضوع بحث: معاد شناسي – 14، توبه -2
تاريخ: 71/01/05
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
در اين جلسه توفيق توبه را داريم. زمان توبه را داريم. شرايط توبه را هم داريم. بعد عوامل آمرزش گناه را هم داريم.
1- توفيق توبه
اما توفيق توبه: امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيُذَكَّرُ ذَنْبَهُ بَعْدَ عِشْرِينَ سَنَةً حَتَّي يَسْتَغْفِرَ رَبَّهُ فَيَغْفِرَ لَهُ وَ إِنَّ الْكَافِرَ لَيَنْسَاهُ مِنْ سَاعَتِهِ» (کافي، ج2، ص437) علامت مومن اين است مومن اگر 20 سال پيش گناه كرده ياد گناهش است و لذا فكر ميكند كه من گناه كردهام هي عذرخواهي ميكند. ولي كافر يا منافق وقتي گناه كرد انگار يك مگسي از كنار گوشش رد ميشود. هر كس ميخواهد ببيند روح ايمان در آن قوي است يا روح كفر و نفاق، ببيند خلافهايش يادش است يا نه.
2- زمان توبه
زمان توبه: قرآن در سوره ي نساء ميفرمايد: (وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليماً) (نساء /18) اگر مرگ برسد و آدم توبه كند فايده ندارد. انسان بايد با اراده تصميم بگيرد. توبه هاي اجباري مثل اين است كه بنده را به درخت ببندند و دست بكنند در جيب من و خمس بيرون بياورند. اين كه ديگر خمس نيست. خمس اين است كه آدم با اراده بدهد. «مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ يُعَايِنَ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ» (وسائلالشيعة، ج16، ص87) اگر قبل از آنكه سراغ انسان سكرات مرگ بيايد، آن وقت زمان توبه است. زمان توبه قبل از مرگ است. مسألهي ديگر اينكه سفارش زياد از پيغمبر و ائمه ي ما شده كه توبه را به تأخير نيندازيد. توبه چيست؟ حديثي داريم: رسول اكرم فرمود: أتدرون من تائب؟ ميدانيد توبه كننده كيست؟ فرمود: كسي كه توبه ميكند اين است.
3- كساني كه توبه آنها واقعي نيست
«مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَزِدْ فِي الْعِبَادَةِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» (بحارالأنوار، ج6، ص35) كسي كه توبه كند اما عبادتش زياد نباشد. در واقع توبه نكرده است. هيچ تغييري در كارهايش نشده دروغ ميگويد. «مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ لِبَاسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِب» (بحارالأنوار، ج6، ص35) كسي كه توبه كند ولي لباسش را تغيير ندهد؛ جوراب پانما ميپوشد، عوض نكند، تغيير ندهد. فليس بتائب، دروغ ميگويد. «مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ رُفَقَاءَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» (بحارالأنوار، ج6، ص35) اگر كسي توبه كند اما رفيق ترياكي ، هروئيني ، فيلمي، رباخور، دزد، تارك الصلوة داشته باشد و با آدم هرز و بي بند و باري رفيق است، توبه ميكند اما رفيق هايش را حاضر نيست از دست بدهد اين هم دروغ ميگويد. «مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ مَجْلِسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» (بحارالأنوار، ج6، ص35) اگر كسي توبه كند ولي مجلسش را عوض نكند اين توبه نيست. «مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» (بحارالأنوار، ج6، ص35) كسي اگر توبه كند و وضع داخلي خودش را تغيير ندهد. لقمهي بچهها، رسيدگي در خانه، كنترل كند دختر جوانش را. «مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ خُلُقَهُ وَ نِيَّتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» (بحارالأنوار، ج6، ص35) كسي كه توبه كند اما اخلاقش و اهدافش تغيير نکند او تائب نيست. «مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَفْتَحْ قَلْبَهُ وَ لَمْ يُوَسِّعْ كَفَّهُ فَلَيْسَ بِتَائِب»بحارالأنوار، ج6، ص35) كسي كه توبه كند ولي مشتش را باز نكند، بخيل باشد. داريم: سعادت انسان در دو چيز است: كفّ فكّه و فكّ كفّه. كفّ يعني حفظ كند لب خودش را و كفّ يعني باز بگذارد مشت خودش را. يعني حرف را كم بزن اما پول را خيلي خرج كن. بعضي ها پول خرج نميكنند اما حرف خيلي ميزنند. گاهي يك ساختماني را كه ميسازند براي مسجد هر كسي كه از راه ميرسد مهندسي ميكند. يك نفر ميگويد: آقا اين پول را بگيريد پول صد تا موزائيك را هم من ميخواهم بدهم. عوض اينكه پول خرج كنند حرف ميزنند. «مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَصِّرْ أَمَلَهُ وَ لَمْ يَحْفَظْ لِسَانَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» (بحارالأنوار، ج6، ص35) اگر كسي توبه كند ولي آرزوي درازي دارد حالا حالاها ميخواهد زندگي كند. يك دوستي داشتيم ميگفت: ميخواهم 50 بار به مكه بروم. گفتم: مگر تا كي ميخواهي زنده باشي ؟ چه آرزوي درازي ! «مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَدِّمْ فَضْلَ قُوتِهِ مِنْ بَدَنِهِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ» هركس توبه كند اما اضافه ي درآمدش را به محرومين و مستضعفين ندهد توبهاش قبول نيست.
4- توبه زباني فقط استهزاء كردن است
خلاصه توبه اين است. بك يا الله خالي فايده ندارد. لباسش همان است كه بود، رفقايش همان رفقا، مجلسش همان مجلس، خانهاش همان خانه، خلق و اهدافش همان. كسي كه تغيير و انقلاب واقعي درآن بوجود نيايد و فقط به زبان لبش را تكان ميدهد توبهاش توبه ي واقعي نيست. حديثي است كه هم امام باقر و هم امام رضا(عليهما السلام) فرموده است. فرمودند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ وَ الْمُقِيمُ وَ هُوَ يَسْتَغْفِرُ كَالْمُسْتَهْزِئِ»(بحارالأنوار، ج90، ص281) كسي كه واقعاً بنا دارد كه از كار خلاف دست بردارد و فقط زبانش استغفار ميكند اين بازي درآورده است.
5- دوستي نشانه دارد
ميگويد: يا علي ما كه تو را دوست داريم. 1- خوب براي علي چه كار كردي ؟ تو پسردار شدي ، اسم علي را روي بچهات نگذاشتي ؟ از كجا آدم بفهمد كه تو علي را دوست داري ، آدم بايد يك مقداري يك عملاً را نشان بدهد. مثلا ً يك دامادي آمده بگوييد: به احترام اسم علي مهريه را كم ميگيرم بايد يك اثري از خودتان داشته باشيد. ما در روايت داريم كه يك كسي گفت كه: من تو را دوست دارم براي اينكه هم اسم فلاني هستي .
6- توبه رباخوار از نظر قرآن
توبه چيست؟ قرآن ميگويد: (إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُسُ أَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ) (بقره /279) به ربا خوارها ميگويد: و إن تبتم. . . تازگي شنيده ميشود كه بازار ربا شل شده. بعضي ها هم گردن بانكها مياندازند. در بانكها يك مضاربه و مشاركتهايي هست كه بايد اينها بيايند و هر چند وقت يكبار تفاوت بانكها را بگويند. در درون بانك مسأله حل شده اما مردم روشن نيستند. اگر حلال است بايد حلال بيان شود. مردم بايد روشن شوند. اين چيزها فرمول دارد. يك دختر را اگر عقدش را بخواني حلال ميشود. اگر نخواني حرام است. ده ثانيه قبل از افطار اگر توي گوشت بزنند پدرت درميآيد. گاهي يك كاري قانوني و حلال ولي يك كاري خلاف قاعده و قانون. قرآن ميگويد: اي رباخوار، (تبتم) ممكن است يك رباخوار ماه رمضان امسال توبه كند ميگويد: اگر واقعاً توبه كردي بايد هر چه پول ربا است به صاحبانش برگرداني . شخصي از نويسندگان دربار بني اميّه بود. آمد خدمت امام صادق(ع) گفت: من در دفتر بني اميه كار ميكنم «فَأَصَبْتُ مِنْ دُنْيَاهُمْ مَالًا كَثِيراً» (كافي،ج5،ص106) مال زيادي پيدا كردهام و قورتش دادهام نفهميدهام كه چه پولي است هر چه توانستهام كش رفتهام. آيا ميشود من توبه كنم؟ فرمود: «إِنْ قُلْتُ لَكَ تَفْعَلُ» اگر بگويم توبهات چگونه است گوش ميدهي. «قَالَ أَفْعَلُ» بله. انجام ميدهم. گفت: «قَالَ لَهُ فَاخْرُجْ مِنْ جَمِيعِ مَا اكْتَسَبْتَ» تمام درآمدهاي حرامت را بايد پس بدهي . بعد فرمود: اگر اين كار را كردي من ضامن ميشوم براي تو بهشت را.
7- عوامل آمرزش گناه
عوامل آمرزش گناه چند تا است؟ 1- امام صادق(ع) فرمود: «مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فِي السِّرِّ فَلْيَعْمَلْ حَسَنَةً فِي السِّرِّ وَ مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فِي الْعَلَانِيَةِ فَلْيَعْمَلْ حَسَنَةً فِي الْعَلَانِيَةِ» اگر گناه مخفي كردي عبادت مخفي بكن. اگر گناه علني كردي عبادت علني بكن. اگر روبروي مردم آبروي كسي را ريختي روبروي مردم هم برو بگو كه: حرف بيخودي زدم ايشان آدم محترمياست. پس گناه مخفي عبادت مخفي ، گناه علني عبادت علني . 2- عمل صالح، كار خوب است به خصوص افطاري دادن. ايمان و عمل صالح، گناهان بخشيده ميشود. 3- صدقهي مخفي »إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ) (بقره/271) قرآن ميفرمايد: اگر يواشكي پول به كسي داديد و كسي نفهميد خدا گناهانتان را ميبخشد. 4- هجرت، عامل عفو گناهان است. هجرت براي رضاي خدا. معلم است به يك روستا برود. پزشك است. آخوند است. قرآن ميفرمايد: كساني كه هجرت ميكنند »لاُكفرّن« 5- دعاي ديگران، اگر ديگران در حق شما دعا كند. خدا آدم را با دعاي ديگران ميبخشد. پسران يعقوب آمدند گفتند: پدر جان ما اشتباه كرديم كه يوسف را در چاه انداختيم. بيا و در حق ما دعا كن. فرمود: (سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ) (يوسف /98) دعايتان ميكنم. در قرآن داريم كه: اگر رسول الله در حق شما دعا كند خدا شما را به آبروي رسول الله ميبخشد. 6- قرض الحسنه و وام دادن. (إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَليمٌ) (تغابن /17) اگر به كسي وام بدهيد خدا از سر تقصيراتتان ميگذرد. اينها عوامل عفو خداست. گريهي خالي فايده ندارد. پول داري بايد وام بدهي . وام دادن، دعاي به ديگران، دعاي پدر و مادر مستجاب ميشود. حديث داريم كه اولادها بين دو ابروي مادرشان را ببوسند. بينندهها شما بحث را شب21 ماه رمضان ميبينيد. به هم دعا كنيد. قرآن ميگويد: اگر ميخواهيد خدا شما را ببخشد شما هم از تقصيرات همديگر ببخشيد. قرآن ميگويد: ببخشيد تا خدا هم ببخشد. (أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ) (نور /22)
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2352