نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 237
موضوع بحث: امام حسين(ع)، سخنان – 12، محرم 60
تاريخ پخش: 15/07/60
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين
الهي انطقني بالهدي و الحمن و لتقوي
1- بدليل جو خفقان حديث از امام حسين كم داريم
بحث ما در اين ايام محرم نگاهي به گوشهاي از بعضي سخنان امام حسين (ع) بود. چون حضرت امام حسين (ع) بخاطر اينكه در جو خفقان زندگي ميكرد و سيستم حكومتي كه قبل از يزيد بروي كار بود برنامهاش طوري بود كه ما از امام حسين (ع) در فقهمان حديث، خيلي كم داريم. يعني شايد اگر 200 حديث كه از امام صادق (ع) و امام باقر (ع) هست، فقط يك حديث از امام حسين (ع) باشد. و اين به خاطر اين است که جو جوري بود كه نميگذاشتند امام حسين حرفي بزند. بنابراين در طول علوم اسلامي ما از امام حسين (ع) حديث كم داريم و همچنين از امام دهم و يازدهم هم به همين صورت است. چون اوج خفقان بود. فقط از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) حديث زياد داريم و80، 90 درصد علوم اهل بيت ما شايد از اين دو امام باشد و علتش هم اينست كه امام باقر و امام صادق عليهما السلام وقتي زندگي ميكردند كه بني اميه افت كرده بود و بني عباس هم هنوز ريشه ندوانده بود. بين نهايت تضعيف بني اميه وروي كار آمدن بني عباس فرصتي بود كه اينها توانستند يك حوزه علميه و يك مدارسي راه بياندازند و افرادي را پرورش دهند. اما هم وقتي بني اميه روي كار بود و قدرت داشت، و هم وقتي بني عباس روي کار بود و قدرت داشت، خفقان بوجود آوردند. و لذا امام حسن و امام حسين و امام سجاد در قدرت بني اميه بودند و امام جواد و امام هادي و امام عسگري هم در خفقان بني عباس بودند. سه امام اينطرف، سه امام آنطرف در خفقان بودند. امام حسن و امام حسين و امام زين العابدين عليهم السلام در خفقان اموي و حضرت جواد و حضرت هادي و حضرت عسگري هم در خفقان عباسي ولذا از امامان ما فقط از امام باقرو امام صادق عليهماالسلام روايت زياد داريم. از امام حسين به خاطر همان جو خفقان سخن كم نقل شده است. چند جمله درباره نهضت خودش دارد. البته سخنان ديگر هم دارد که ما گفتيم. حالا در اين جلسه سخناني كه امام حسين درباره نهضت خودش گفته است بررسي كنيم. از اول محرم برنامه ما اين بوده كه شبي تقريبا نيم ساعت تا چهل دقيقه، سخنان امام حسين را بررسي ميكرديم. حالا امشب هم دو سه تا سخن امام حسين را بررسي ميكنيم و شايد در جلسه بعد بحث را عوض كنيم.
2- سخن امام حسين (ع) هنگامي كه علي اصغر روي دستش شير خورد
يكي از سخنان امام حسين (ع) اينست: «هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ»(اللهوف، ص115) عجب درس با عظمتي است. چه کسي و كجا و چه گفت؟ حسين بن علي (ع) زماني كه علي اصغر روي دستش بود و با تير حرمله گلويش پاره شده بود. چه گفت، فرمود: «هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ» يعني چه؟ خيلي مشكل است امام حسين عليه السلام، امامي كه خسته شده است، از صبح تا نزديك ظهر اينهمه داغ ديده است. اينهمه جنگ كرده است. اينهمه تشنگي كشيده است. حالا هم بچه شيرخورهاش را روي دستش كشتند. خونش را به آسمان ميريزد و اين جمله را ميگويد ميفرمايد: آسان است و چيزي نيست. «هَوَّنَ» يعني آسان است، بر من آسان كرده است، آنچه بر من نازل ميشود تمام سختيهايي كه بر من نازل ميشود، آسان كرده است. چه چيزي اينها را آسان ميكند؟ اينكه اين سختي پيش چشم خداست. يعني همينكه خدا دارد ميبيند، مشكل كار من آسان ميشود. يك پهلوان وقتي ميخواهد كاميون باري را بلند كند، سنگين است، اما وقتي ديد افرادي او را ميبينند، تماشاي مردم مشكل را برايش آسان ميكند. كسي كه ميخواهد از بلندي پايين بپرد، يك استكان سركه و آب غوره را نميتوان بايك نفس سر كشيد. اما اگر كسي به او نگاه كند كه برايش مهم باشد، ميبيني يك ليتر آب غوره را سر كشيد. دلش خوش است كه فلاني دارد او را ميبيند. شما به استخرمي روي! اگر فقط خودت باشي، زير آبي ميروي! شيرجه ميزني، شنا ميروي امام اگر كسي شما را نگاه كند و بگويد برو زير آب ببينم چقدر ميتواني زير آب بماني و ميشمرد. شما به زير آب ميروي و صبر ميكني تا نفست به شماره ميافتد و قصد بالاآمدن ميكني اما حساب ميكني، او ميبيند و لو هم مشغول شمردن است، چون دلت به او خوش است بيش از حد متعارف زير آب دوام ميآوري، حتي آب گاهي شما را بالا ميآورد ولي شما به كمك ديواره ونرده خودت را در آب نگه ميداري. نفست تمام شده است و خسته شدهاي. به تو سخت ميگذرد، ولي دلت به او خوش است و بخاطر او مشكل را تحمل ميكني. امام حسين ميگويد: آسان است چون خدا ميبيند. جواني كه وقتي در خانه آنها به صدا در ميآيد، حال در باز كردن را ندارد و به ديگري ميگويد، و هي به هم حواله ميكنند. بابا پدر پشت در، زير باران يخ كرده است. دائم به هم حواله ميدهند، ميبيني حال ندارد، در خانه را باز كند. بنده صد سرفه كنم، نميگويم معذرت ميخواهم، اما جلوي دوربين با يك سرفه معذرتخواهي ميكنم چون ميدانم دارند مرا ميبينند. آدم وقتي ديد زير نظر است، حواسش را جمع ميكند، هم بار سنگين بلند ميكند، هم زير آب جانش درميايد ميايستد وقتي زير سختي هم هست تحمل ميكند، خلاصه اينكه صبح يك بچه يك استكان را ميشكند، روي دستش ميزني و ميگويي: مگر كورهستي؟ ظهر در مقابل مهمان يك ديس ميشكند، ولي ميگويند، اشكالي ندارد، هميشه اين اتفاقات ميافتد، چرا؟ براي اينكه ميگويي؟ مهمان دارد ما را ميبيند. وقتي او ميبيند، داد نزنم. اين مخصوص من و شماست كه دلمان به ديگران خوش است حالا اگر خدا ما را ببينيد. يك، دو بعد از نيمه شب، در رختخواب گرم خوابيدهاي، به تو بگويند امام گفته است، بيا! نميتواني خودت را از رختخواب بكني! امام گفته! آقا سرما است نميشود امام گفته بيا! سرما كدام است؟ به عشق ديدن امام هر نوع سختي را حاضري تحمل كني! جواناني را داشتيم از گرگان پياده آمدند و از شهرهاي ديگرهم آمدند، از شهركرد آمدند، در يخبندان آمدند، بنابراين اگر كسي عاشق كس ديگري باشد، عاشقي و عشق همه مشكلات را آسان ميكند. امام حسين ميگويد: خدايا عاشق تو هستم همين كه تو داري من را ميبيني و زير نظر تو هستم و تو داري ميشماري «هَوَّنَ» هر چه هم بر من سخت بگذرد، براي من آسان است. اينكه امام ميفرمايد ما در محضر خدا هستيم اينست «بِعَيْنِ اللَّهِ» آدم اگر خودش را هميشه در محضر خدا ببيند حرف هم كه ميخواهد بزند، مواظب است.
3- آدم بداند در محضر خداست
خدا ان شاءالله مريضي علامه آيت الله طباطبايي را شفا بدهد، صاحب تفسير الميزان و استاد آيت الله مطهري و تقريبا استاد همه اسلام شناسان يعني غالبا تمام اسلام شناسان فعلي شاگرد ايشان هستند، نقل شد كه ايشان وقتي از نجف به قم آمد، ميرود نزد استادش و ميگويد: بهترين نصيحت چيست. آخر بعضي ميگويند: آقا اخلاق اسلامي، ايدئولوژي اسلامي، عرفان، عرفان و اخلاق و خودسازي و جهاد اكبر و مبارزه با نفس و همه بحثهاي اخلاقي در اين آيه جمع و حل ميشوند. قرآن ميگويد: (أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى) (علق /14) آيا انسان نميداند به اينكه خدا او را ميبيند؟ نميداني خدا تورا ميبيند؟ اگر انسان بداند كه خدا او را ميبيند. ديگر لازم نيست بگوييم، آقا فحش نده! آخر آدم در محضر خدا كه فحش نميدهد. اگر آدم بداند كه حرف هايش واقعا ضبط ميشود. من خم شدم تا بگويم «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ» خوب بدانم خدا مرا ميبيند، چرا زود بلند شوم؟ چطور زير آب صبر ميكني، خوب كمي تأمل كن! «سُبْحَانَ اللَّه، سُبْحَانَ اللَّه، سُبْحَانَ اللَّه» بلند شوم نه! خدا ميشمرد يكبار ديگر. «سُبْحَانَ اللَّه، سُبْحَانَ اللَّه، سُبْحَانَ اللَّه» چطور زير آب ميدانم او ميشمرد، صبر ميكنم اينكه ما حال نماز خواندن نداريم، از اينجاست. مثلا تكبر، اگر آدم بداند كه خدا او را ميبيند، خجالت ميكشد كه بگويد من هستم. من اگرخلافها و گناهانم را بررسي كنم، غالب آنها به علت همين غفلت است، به قول قرآن: (نَسُوا اللَّهَ) (حشر /19) قرآن ميگويد: آدم خدا را فراموش ميكند. اينكه بعضي خودكشي ميكنند. من ناراحتم نميدانم چرا بعضي خودكشي ميكنند، اگر خيلي گناه كردهاند خب خدا ميبخشد، كسي كه بر خدا توكل دارد و تكيه گاهش قدرت بي نهايت اوست، دست به خود كشي نميزند، رهبر انقلاب محال است ضعف اعصاب بگيرد. چون ضعف اعصاب مرضي است مخصوص كساني كه كانال آنها خراب است. كسي كه ميداند، همه مشكلات را خدا ميبيند، تحملش زياد است. اين خيلي مهم است امام در هواپيما مينشيند تا از پاريس به تهران بيايد، همه نگرانند، بعضي از بزرگان هم آن شب ميگفتند: ما تا صبح نخوابيديم و مشغول دعا بوديم و همه نگران بودند. خبرنگار در هواپيما از امام ميپرسد، شما چه احساسي داريد، در تلويزيون ديديد، جواب ميدهد: هيچ احساسي ندارم. چون هرطور باشد، خدا راضي است. خدا دارد مرا ميبيند كه ميخواهم به وطنم بروم، بنابراين هواپيما هم سقوط كند، خدا ميبيند. سالم برسم، خدا ميبيند. موفق بشوم، خدا ميبيند. شهيد بشوم، خدا ميبيند. وقتي آدم پيش چشم خداست، ديگر مهم نيست. اين درس مهمي است و درس بزرگي است. براي دهن من اين حرف بزرگ است بايد يك بزرگي بيايد و اين حرف بزرگ را معنا كند، چون حرف از دهان امام حسين بيرون آمده است، آن هم وقتي كه بچهاش را روي دستش به شهادت رساندند. چون بچه را كه روي دست آدم شكنجه دهند و شهيد كنند آن طفل شيرخوار را، علي اصغر، طفل شير خورده، آن هم تشنه را وقتي شهيد كردند، آدم ديگر آخرين مرحلهاي است كه منفجر شود. اما چيزي كه آدم را از انفجار نجات ميدهد و آسان ميكند، اينست كه خدامي بيند. ميگويد آيا بشر نميداند كه خدا او را ديد عبور كنيم. يكي از جملات ديگر را معنا كنيم، يكي از امتيازات شهيد مطهري اين بود كه هم روضه ميخواند و اشك ميريخت، هم فيلسوف بود، هم عارف بود هم شهيد شد و از اين قبيل آدمها كم هستند، معمولا آدمها يك بعدي هستند مثل پزشكان، پزشك قلب كاري به چشم ندارد و متخصص چشم هم كاري به قلب ندارد. يكي ميبينيد در روضه خواني مذهبي است، باقي كارهايش سرجايش نيست. يكي را ميبينيد در حج عمره متخصص است، هر سال به حج عمره ميرود. بقيه كارهايش درست نيست. يكي در راهپيمايي متخصص است. بقيه كارهايش درست نيست و يكي متخصص نماز شب است و بقيه كارهايش درست نيست. اما اين مسئله خيلي مهم است.
4- مناجات امام حسين در لحظه شهادت
در آخرين مناجات، امام حسين فكر ميكني چه گفته است؟ مناجات مفصل است من دو كلمه از آن را ميگويم. امام حسين وقتي دعا ميكند، آخرين مناجاتش اينست «الهي مالي رب سواك» خدايا نيست براي من خدايي غير از تو. خدايا در بست از آن توام يعني هماني كه درعمرمان ميگوييم «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» فقط بندگي تو را ميكنم. فقط از تو ياري ميجويم. اينكه مادر نماز ميگوييم و توجه نداريم، امام حسين لحظهاي از آن غافل نميشود. «الهي مالي رب سواك و لامعبودغيرك» معبودي غير از تو نيست. غير از تو كسي لياقت ندارد كه ما او را عبادت كنيم. «صبرا علي حكمك» خدايا من بر آن حكمي كه تو كردي صبر ميكنم. «يا قياس من لا قياس له» در جاي ديگري ميگويد: «أَدْعُوكَ مُحْتَاجاً»(مصباحالمتهجد، ص827) خدايا حسين به تو احتياج دارد. مناجات امام حسين در لحظه شهادت است «أَدْعُوكَ مُحْتَاجاً» حسين دعا ميكنم و تو را ميخوانم در حاليكه به تو احتياج دارد «وَ أَرْغَبُ إِلَيْكَ فَقِيراً» خدايا من نسبت به تو و دردرگاه تو فقيرم«وَ أَفْزَعُ إِلَيْكَ خَائِفاً» خدايا من از تو ميترسم. هرچه دارد داده است، جوانش را داده است، عمرش را و بچه هايش را داده است، هرچه دارد، در راه خدا داده است، تازه ميگويد: خدايا من از تو ميترسم. اين خيلي مهم است «وَ أَبْكِي إِلَيْكَ مَكْرُوباً» خدايا من دارم گريه ميكنم. ناراحتم ميخواهم تو مرا دوست داشته باشي، ميخواهم تو از من راضي باشي«وَ أَسْتَعِينُ بِكَ ضَعِيفاً وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْكَ كَافِياً» مناجاتي مفصل دارد. چون ميترسم بعضي كم حوصله باشند. بقيهاش را نميخوانم. امام حسين لحظهاي كه ميخواست شهيد بشود، آن روز و در آخر عمر مناجات ميكند. و اين مناجات را آدم نزدافرادي بگذارد كه كار خوب ميكنند. آنها را غرور ميگيرد. من تمام كارهايم تسبيح است. يا كمي عشق اينها به خدا كم ميشود. يا وقتي گرفتاري پيدا ميكنند، ديگر حال دعا و مناجات ندارند. دو عامل باعث ميشود تا انسان مناجات نكند: 1ـ گرفتاري: آدمي كه گرفتاري دارد، نماز و مناجات اعمالش از بين ميرود. اما امام حسين (ع) در شور گرفتاري مناجات ميكند. 2- گاهي هم غرور باعث ميشود آدم گريه نكند. ميگويد آخر آدم وقتي گناه دارد، گريه ميكند. من كه گناهي ندارم. امام حسين اين همه در راه خدافداكاري كرد، غرور او رانگرفت و اينهمه مشكلات و گرفتاري در روز عاشورا هم او را از دعا باز نداشت. جمله بعد آخرين پيام امام حسين است، اين را عنايت كنيد و گوش بدهيد اين راهم شنيدهايد. يك منشور جهاني از قتلگاه درست كردند. اين منشور را هم خوبست، تمام آزاديخواهان به تمام در و ديوارهاي كره زمين درهمه قارهها و كشورها و شهرها آويزان كنند. شما را معطل نكنم، ما در اسلام شعارهايي داريم كه خوب فكر كه كرديم ديديم بالاتر از آنها هيچ شعاري نيست مثلا «زگهواره تا گور دانش بجوي» پيغمبر فرمود: «اطلب العلم من المهد الي اللحد» (طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ) (كافى، ج1، ص30) ياد گرفتن بر هر مسلماني واجب است. شما اگر يك شعار پيدا كردي ازاين براي تحصيل بهتر باشد! (أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ) (غاشيه /17) حيوان شناسي(وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ) (غاشيه /18) كيهان شناسي. موضوع: حيوان شناسي يا كيهان شناسي «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَحَيْثُمَا وَجَدَ أَحَدُكُمْ ضَالَّتَهُ فَلْيَأْخُذْهَا»(كافى، ج8، ص167) 5- شعار امام حسين در گودال قتلگاه ما شعارهايي داريم كه هنوز با آنها خو نگرفتهايم. اگر ما شعار خودمان را حفظ كنيم و بلد شويم هيچ شعاري به شعار ما نميرسد. يكي از شعارها اين است: امام حسين (ع) وقتي در گودي قتلگاه افتاد، ديد ديگر نفس نداشت. چون بهترين جنگ اينست كه سه تا آخرين در آن باشد: 1- ارتشي كه تا آخرين نفر بجنگد، ارتش خوبي است. اگر هنوز چند نفر سرباز دارند و شكست خوردهاند، معلوم ميشود خوب نجنگيدهاند كه باوجود نيرو شكست خوردهاند. جنگ ارتشي خوب است كه تا آخرين نفر ارتش بجنگد. 2- بعد هم آخرين نفس. 3- بعد هم آخرين فشنگ. و در كربلا اين سه آخرين بود. آخرين نفر، از يك طرف حبيب ابن مظاهر به آن پيري و ازآن طرف علي اصغر، طفل شيرخواره. تا آخرين نفس، امام حسين وقتي لحظه آخر عمرش بود كه در قتلگاه افتاد. وقتي ديد به زن و بچهاش حمله كردند فرمود: اگر دين نداريد، مرد باشيد، تا من هستم، با زن و بچه من چه كار داريد؟ آنوقت ارتشي كه به زن و بچه حمله كرده بود را منصرف كرد. تا آخرين نفس وتا آخرين فشنگ كه اصحاب امام حسين هر چه داشتند دادند چيز ديگري نبود براي نبرد. يكي از زنهاي خيمه چوبي كه خيمه روي آن استوار بود، آن چوب را كشيد و به دشمن حمله كرد. هرچه داشتند دادند، و لو در گودي قتلگاه و با هرچه داشتند جنگيدند، گرچه باچوب زير خيمه. اين خيلي مهم است و امام حسين (ع) پيامي داده است اين پيام را برايتان بگويم «يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ»(اللهوف، ص119) شيعه يعني پيرو شيعه که از همان تشييع است. ميگويند تشييع جنازه يعني پيرو جنازه برو! شيعه علي يعني كسي كه در خط علي است «يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ» اي شيعههاي بني اميهاي، شيعههاي ابي سفيان، اي يزيدي ها «إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ» اگر دين نداريد «وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ» و عقيده به قيامت هم نداريد يا از قيامت نميترسيد. اگر از معاد خوف نداريد. اگر از جهنم نميترسيد مكتبي هم نيستيد «فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ» احرار يعني آزاد. در دنيا آزاد باشيد. اگر دين نداريد در دنيا مرد باشيد. گيرم مسلمان نيستي و ماركسيستي. خيلي خوب ماركسيست باش، ماركسيستي داريم كه انسان است. گيرم در خط امام نيستي طوري نيست. ما افرادي را داريم كه در خط امام نيستند ولي انسان هستند. امام حسين ميگويد لازم نيست مسلمان باشيد. لازم نيست در خط من باشيد و به معاد هم ايمان داشته باشيد، يا از معاد بترسيد. اما مرد باشيد. در اتوبوس چرا بچه كوچك را اذيت ميكني؟ چرا به خانه حمله ميكني و زن مردم را ميترساني مرد باشيد. مرد آنست كه جلو بيايد و بگويد من با تو دشمن هستم. ميخواهم تو را بكشم. و او را بكشد، لااقل در آدمكشي مردانگي داشته باشيد. چون امام فرمود: بعضي از ابن ملجم بدترند. ابن ملجم شمشير را مردانه آورد و زد. هل دادن زن و بچه در راه رفتن، در مغازه كاسبي ميكند. مشتري ايستاده است، دل مشتري را ميسوزاند. يعني چي؟ اينها كساني هستند كه، نه كساني كه ماركسيست و مجاهد و مسلمان يزيدي و خط امامي اينها اصلا مطرح نيست. فقط انسان، انسان باشد. انسان اگر انسان باشد، كافي است يكسري كارها را بكند و لذا اگر دشمن سر سخت تو گفت من تشنه هستم او را بكش، اما قبل از آن به او آب بده، چون كشتن مردانگي است و اما آب ندادن نامردي است. امام حسين ميگويد: مرد باشيد و لذا امير المومنين (ع) آب به معاويه ميداد شمشير هم ميزد. گفتند: آقا به او آب نده فرمود نامرد نباشيد. برادر قهر كردي. از خانمت ناراحتي، البته اين بد است كه قهركردي حالا گيرم قهر كردي، نان و گوشت نرساني، نامردي است. نان وگوشت را برسان، بعد بگو! من قهرم اگر كسي زنش را بي نان بگذارد، اين نامردي است. ممكن است آدم، بچهاش را كتك بزند، البته كتك زدن بد است و نبايد زد. اما باز زدن بچه نامردي نيست. اما دل بچه را سوزاندن نامردي است. انسان با دشمنش بايد مرد باشد. علي بن ابي طالب (ع) مرد بود. پريشب گفتم ابن ملجم زد و امير المومنين را به شهادت رساند، اما اميرالمومنين فرمود: چون حالا اسير است، با او با احترام برخورد كنيد. در دادگاه به حسابش رسيده ميشود. مجرم است، كشته ميشود. اما فعلا چون اسير است ليوان شير آوردند، نصف آن را به او بدهيد. و لذا بعضي اعتصابها نامردي است. چند تا پزشك هستند. از دولت ناراحت هستيد. خب ناراحتي طوري نيست، پزشك از دولت ناراحت است. برويد و داد بزنيد، اما يك مريضي آوردند كه دارد ميميرد، ديگر اعتصاب جايي ندارد. در زايشگاه كه وقت و جاي اعتصاب نيست، زن مردم دارد ميميرد. اين مريض دارد ميميرد. اين زن نان ميخواهد، اين دشمن معاويه است، يزيد است، دوست است، دشمن است، هركسي هست، آب ميخواهد. قطع كردن آب و نان نامردي است.
6- مسأله كربلا نظامي نبود، وحشيگري و نامردي بود
و لذا مسأله كربلا يك مسأله نظامي نبود. اگر نظامي بود درست ميجنگيدند، چيز ديگري بود. آدم ميسوزد كه بچه شيرخورده را كشتند، و خيمه را هم آتش ميزنند. خيمه را آتش ميزنند طوري نيست، گوشواره را هم ميكشند، باز هم طوري نيست. گفتند: بچهها را وقتي خواستند ببرند، گفتند از كنار جنازهها عبور بدهيد كه اين بدنهاي شهيدان راببينند و بسوزند. طوري نيست. باز وقتي بچهها رفتند پدرشان را ببوسند، آنها را شلاق زدند. شلاق زدن طوري نيست، بازوهاي بچهها را با طناب بستند طوري نيست، در خرابه آنها را جاي دادند. . . اصلا وحشيگري بود. والادر اسلام، در تاريخ، انواع جنگها زياد است، خبري نيست كه آنها هفتادو دونفر را كه بيشتر نكشتند جنگها هست، يك ميليون، دو ميليون آدم كشته ميشود. جنگ جهاني اول و دوم چقدر کشته شدند؟ كربلا چرا اينقدر در تاريخ پيچيده است؟ چون در كربلا نامردي بود. الان ايران و عراق مدتي است مشغول جنگ هستند. فقط ايران مرد است و عراق نامرد است. ايران هر چه ميزند، به نظامي ميزند، عراق هرچه ميزند، به خانه هاي مسكوني ميزند. اين فقط در تاريخ ميماند و لذا اكنون يك سال است كه جنگ است ما ده سال ميجنگيم اما مرد هستيم و اگر جنگ نامردي انجام بدهيم. ممكن است ظرف مدت دو ماه عراق را بزنيم، ولي امام چنين دستوري نميدهد. مچ امام را هم اسلام گرفته است. اسلام ميگويد، مرد باشيد. از كجا ميگويد؟ پيام مردانگي از گودي قتلگاه است. امام حسين وقتي به زمين افتاد لحظه آخر يك پيام به رهبر انقلاب داده است و همين پيام مچ رهبر انقلاب را گرفته است و لذا رهبر انقلاب هم مچ فرماندهها را گرفته است. فرماندهها هم مچ سربازان را گرفتهاند. اگر اين پيام نبود، ميگفت آقا هركاري كردند، شما هم بكنيد. آنها بمب در خانه مسكوني انداختند ما هم مياندازيم. چه كنيم كه امام حسين پيغام داده است. گفته اي مردم دزفول و اهواز! خانه هايتان خراب شد، فهميديم. ميدانيم خانه شما خراب شد. افراد غير نظامي شهيد شدند؟ ميدانيم، چه كنيم؟ امام حسين پيغام داده است، گفته اگر دين هم نداشتيد، مرد باشيد. نامردي است كه آدم در خانه زن و بچهاي كه خوابند موشك بزند. اين نامردي است «إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ» اگر دين نداريد و از معاد هم نميترسيد، در دنيايتان حر باشيد. دست به پستي نزنيد.
7- برخي مسلمان نيستند ولي مردانگي دارند
و لذا ما افرادي را داريم كه واقعا مكتبي نيستند، اما انصافا مرد هستند. مادر ميدان ميوه فروشان آدمهايي كه خيلي حزب اللهي و خط امامي و در اين خطها نبودند، داشتيم. در ميادين شهرهاي ديگر هم داشتيم. كاسبهايي داشتيم كه پهلوانهايي و جوانهايي داشتيم كه خيلي در خط امام و مقدس نبودند. اما مرد بودند. وقتي ساواك ايران اينها را تحت شكنجه قرار داد و حتي پيشنهاد پول دادند و در آخر گفتند: بايد اينقدر پول بگيريد و بگوئيد آقا خميني به ما پول داده است و گفته است مثلا دوازدهم محرم شلوغ كنيد. 16يا 17 سال پيش ايشان گفت: نه! امام نگفته است. ما خود در روز عاشورا تظاهرات كرديم. هركاري درزندان كردند: همكاري نكرد و آخر هم ساواك اينها را كشت. اينها دين داشتند و مرد هم بودند. حالا كساني راداريم كه مسلمان نيستند، اما مرد هستند. ما الان يهودي مرد داريم. يهوديهايي داريم كه كار اسرائيل را محكوم ميكنند. ما در اروپا دانشجوي مسيحي خيلي داريم كه مردند. يعني واقعا سيستم پاپ و اينهارا محكوم ميكنند. چون دسته تلفن آقاي پاپ جنسش از طلاي ناب است خانهها و كاخها زندگيهايي دارند، اين پاپ و روحانيون مسيحيان، زندگيهايي دارند كه نخست وزيران زمان شاه ما آن زندگيها را نداشتند والان دانشجوهاي اروپا حمله كردهاند و ميگويند: اگر آقا رهبر انقلاب ايران است، اگر روحاني امام ايران است، پس شما چه روحانيهايي هستيد؟ اگر زندگي آن است، پس شما چه هستيد؟ مسيحي است اما ميفهمد درزماني كه صدها نوع گرسنه هستند، اين زندگي اشرافي معنايي ندارد. خلاصه مرد بودن خودش مسألهاي است. مادر ايران غصه ميخوريم كه چپيها و مجاهدين ما و گروهك هايمان نامرد هستند. والا ميشد هركس هر مكتبي داشته باشد، امامرد باشد. اين پيام امام حسين از گودي قتلگاه است. به برادران كوچك نبايد فشارآورد. در بعضي خانهها بعضي جوانها هستند، به عنوان اينكه من دانشجو هستم، تو دبيرستان، من نظري هستم، تو راهنمايي، من نميدانم چه هستم، لگد ميزند، برو نان بگير، چرا برود نان بگيرد؟ تو مردي كه كوچكتر خودت را ميزني؟ در محلهها افراد داش مشتي هستند كه با قلدري افراد را ميترسانند و آنها از روي ترس بله قربان ميگويند. آن مردي كه زنش از ترس در خانه كار ميكند، نامرد است. بايد زن در خانه، از روي عشق به مرد كار كند. آن زني كه شوهرش از او بترسد نامرد است. زن و شوهر، خواهر و برادر، معلم و استاد، بايد بر اساس محبت كار كنند، نه بر اساس رعب و ترس.
8- بدترين مردم در روايت از معصوم (ع)
يك حديث هم بخوانم و حرف هايم را تمام كنم. حديث داريم: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ أَكْرَمَهُ النَّاسُ اتِّقَاءَ فُحْشِهِ»(من لايحضرهالفقيه، ج4، ص352) يعني بدترين آدمها، كساني هستند كه مردم از ترس زبانش به او احترام بگذارند، ميترسند اگر 4 تا ديگ دم كني، حالا خالو ميآيد و شيشهها رامي شكند. زود باش پيراهنش را اتو كن، كرسي را گرم كن، الان ميآيد و نعره ميكشد پست ترين آدمها كسي است كه مردم از ترس او بگويند زود باشيد. فلاني آمد. اگر زماني كسي، مادري و خواهري از نعره ما ترسيد و كاري را انجام داده معلوم ميشود، ما پست ترين آدمها هستيم. چون پيغمبر و امامان ما و اولياء ما فرمودهاند: «شَرُّ النَّاسِ مَنْ أَكْرَمَهُ النَّاسُ اتِّقَاءَ فُحْشِهِ» بدترين مردم كسي است كه مردم احترام او را از ترس زبانش نگه ميدارند. از نيش زبانش، چون از زبانش ميترسند كارها بايد بر اساس محبت انجام شود. اخلاق و محبت نخي است كه در تارو پود همه برنامههاي اسلامي نهفته است. پس اين درس ما هم تمام شد. 1- ما از امام حسين چه درسي آموختيم ـ علي اصغر وقتي شكنجه شد، نزديك ظهر عاشورا فرمود با آنهمه فشار همه فشارها آسان است چون خدا ميبيند. 2- از قتلگاه پيام داد كه اگر دين نداريد و از معاد نميترسيد، مرد باشيد. جنگ مردانه كنيد. ابن ملجم با همه خباثتش مرد بود. 3- بهترين جنگ، آخرين نفر، آخرين نفس و آخرين فشنگ است. 4- مساله ديگر مناجات امام حسين است كه ميفرمايد براي من ربي غير از تو نيست. معبودي جز تو ندارم برهر چه تو بخواهي صبر ميكنم و اين رهبر عزيز ما حسين بن علي (ع) است.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 237