نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2573
موضوع بحث: نماز، قبله
تاريخ پخش: 73/11/19
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
1- قبله محور كارها باشد
در دهه فجر و ماه مبارک رمضان قرار داريم و ببينندهها اين بحث را ميبينند. لطف خدا در هم آميخته شده است. زمانهاي مقدس با هم تلفيق شده است. بحث ما دربارهي احکام است. اين هفته ميخواهيم دربارهي قبله صحبت كنيم. از مقدمات نماز بعد از وضو قبله است. در قرآن چند بار کلمهي قبله آمده است. داريم که خدا به كساني كه خانه ميسازند ميگويد: (وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً) (يونس /87). قبله بايد محور باشد. محور شهرسازي بايد قبله باشد. اول بايد مسجد بسازيم و بعد براساس قبله، خوابگاه را بسازيم. نه مثل شهرکهايي که الان ساخته شدهاند. مهندسين اين شهركها اول خانهها را ساختهاند ولي حالا نميدانند كه مسجد را کجا بسازند. (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً) (آل عمران /96). خداوند اول کعبه را خلق کرد و بعد با محوريت کعبه، بقيه چيزها را آفريد. انقلاب ما يک محور داشت كه آن هم امام بود. ما طبق آن محور چرخيديم. قبله محور ما است. کسي که راهش به طرف قبله و کعبه باشد، همهي کارهايش درست ميشود. حتي اگر ميخواهيم از گوشت گوسفندي استفاده کنيم، بايد سر او رو به قبله باشد. رواياتي داريم که شخصيتها قبله هستند. «يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْتَ الْقِبْلَةُ»(أعلامالدين، ص269). يکي از عاشقان اميرالمومنين گفت: يا علي تو قبلهي ما هستي. هر کاري که تو بگويي ما انجام ميدهيم. داريم وقتي كه ميخواهيد دعا کنيد «تَرْفَعُ يَدَيْكَ إِلَى السَّمَاءِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ عِنْدَ الْمَشْهَدِ»(تهذيبالأحكام، ج6، ص116). رو به قبله دعا کنيد. حتي دربارهي بذر پاشيدن كشاورزها از امام باقر(ع) روايت داريم: «فَخُذْ قَبْضَةً مِنْ ذَلِكَ الْبَذْرِ ثُمَّ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ»(كشفالغمة، ج2، ص122) يک مشت از بذر را بردار و به طرف قبله بايست و بگو: خدايا اين بذر را از آفات حفظ کن و آن را مبارک کن. قبله امان است. اميرالمومنين(ع) فرمود: «لَا يُصَلِّي أَحَدُكُمْ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ سَيْفٌ فَإِنَّ الْقِبْلَةَ أَمْنٌ»(عللالشرائع، ج2، ص353). يعني اگر کسي شمشير دارد، وقتي ميخواهد نماز بخواند شمشير خود را كنارش بگذاريد. چون قبله امن است. حتي اگر مجرم فرار کرد و به مکه رفت، هيچ کس حق ندارد با او کار داشته باشد. چون منطقه امن است. قبله بايد در تمام زندگي باشد. يعني ما هرگز نبايد خط را گم کنيم. اميرالمومنين(ع) فرمود: «الْمُؤْمِنُ يَنَامُ عَلَى يَمِينِهِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ»(عللالشرائع، ج2، ص596) وقتي مومن ميخواهد بخوابد، روي دنده راست طوري که رو به قبله باشد، بخوابد. پيغمبر غذاي خود را به طرف قبله ميخورد. وقتي امام صادق ميخواست قرآن بخواند، به طرف قبله قرآن ميخواند. اما آميزش با همسر نبايد رو به قبله باشد. از يک نفر خيلي خوشم آمد. در مشهد بوديم و رو به حرم ايستاده بوديم. آن شخص ميخواست آب دهان خود را به وسيلهي دستمال کاغذي بگيرد. روي خود را از حرم برگرداند و آب دهانش را با دستمال پاک کرد. روايت داريم که سه چيز نزد خدا مقدس است. 1- کتاب 2- کعبه 3- اهل بيت
2- چيزهاي مقدس
کعبه همان قبله است. چرا به طرف قبله ميايستيم؟ ماجراي قبله در سورهي بقره آمده است. (سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ) (بقره /142). پيغمبر ما چهل سالگي به پيغمبري رسيد. در کعبه بت بود. ديد اگر به طرف کعبه نماز بخواند، بت پرستها فكر ميكنند که ايشان به بتها احترام گذاشته است. ايشان 13 سال در مکه بود و در تمام اين مدت به طرف بيت المقدس ميايستاد. پيامبر از مكه هجرت کرد و به مدينه آمد. در مدينه ديگر بتي وجود نداشت. در مدينه افراد يهود زياد بودند. پيغمبر در مدينه يكي دو سال به طرف بيت المقدس ميايستاد. يهوديها ديدند كه قبلهي پيغمبر با قبلهي آنها يکي است. ميگفتند: پيغمبر خيلي مودب بود. گاهي با خدا با ابرو حرف ميزد. پيغمبر سحرها ميآمد و به آسمان نگاه ميکرد. آيه نازل شد: (قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ) (بقره /144). يک قبلهاي به تو ميدهم که راضي شوي. پيغمبر داشت در مسجدي در مدينه نماز ميخواند. رکعت اول و دوم را به طرف بيت المقدس خواند. در رکعت سوم جبرئيل آمد و گفت: به آن طرف برگرد. پيغمبر در رکعت سوم جهت قبله را تغيير داد. البته اين هم يک دليل روانشناسي دارد. ميگويند: اگر خواستيد يک عملي در ذهن بماند بايد در يک حالت خاص و يک توجهي انجام داده شود. قرار بود قبله در يک حالتي عوض شود که تا آخر عمر در ذهنها بماند.
3- اهميت كعبه
يهوديها آمدند و گفتند: سند افتخار از دست ما رفت. تا حالا ميگفتيم: اينها به طرف قبلهي ما هستند اما حالا ديگر قبلهي مستقلي پيدا کردهاند. گفتند: چطور شد که از آن قبله دست برداشتند؟ آيه نازل شد: «سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتي كانُوا عَلَيْها». به آنها بگو: چشمتان کور شود. «لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ»، مشرق و مغرب براي خدا است. (فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ) (بقره /115) هر طرف بايستيم براي خداست. ديديم اگر اين طرف بايستيم بايد ناز بکشيم. گفتيم: نه! مسلمان نازکش نيست. اين استقلال است. قبله مرز استقلال است. ما در دهه فجر مستقل شديم. يکي از مقدمات نماز قبله است. قبله کعبه است. کعبه کجاست؟ کعبه يادگار مبارزات ابراهيم و اسماعيل و هاجر است. کعبه فرودگاه جبرئيل است. کعبه قتلگاه اسماعيل است. کعبه شکنجه گاه بلال است. کعبه مرکز قيام حضرت مهدي است. کعبه محل تولد اميرالمومنين است. کعبه اولين جايي است که روي کره زمين به وجودآمد. کعبه جايي است که کفار حق ندارند به آنجا بيايند. (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا) (توبه /28). کعبه جايي است که اگر کسي تصميم بگيرد كه کعبه را خراب کند خدا او را نابود ميکند. لشکر فيل سوار آمدند تا کعبه را خراب کنند. (وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابيلَ تَرْميهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ) (فيل /5-3). يک گروه آمدند تا کعبه را خراب کنند، اما خدا آنها را نابود کرد. چطور شد که يزيد کعبه را خراب کرد؟ يک فردي از مخالفين امام حسين بود. زماني که يزيد ميخواست کعبه را خراب کند، او گفت: نه يزيد! نه حسين! براي اينكه آن مرد زير بار امام حسين و يزيد نرود، رفت و در کعبه مخفي شد. يعني کعبه را خانهي تيمي کرد. وقتي يزيد اين موضوع را فهميد، خانهي كعبه را خراب كرد. خدا هم با او هيچ کاري نداشت. از اين مطلب ميفهميم که اگر خانه کعبه ضد ولايت شود، اگر خراب هم شود، خدا غضب نخواهد کرد. کعبهاي مقدس است که دشمن امام در آنجا رخنه نکرده باشد. منبر مقدس است، اما اگر آخوندي بالاي منبر برود و از شاه تعريف كند، آن منبر مقدس نيست. در مسجد شام آخوند درباري بني اميه بالاي منبر رفت و از يزيد تعريف کرد. امام سجاد فرمودند: من هم ميتوانم از اين چوبها بالا بروم. چون تا مادامي که واعظ حرف بيهوده ميگويد، آن منبر، منبر نيست و چوب است. امام سجاد بالاي منبر رفت. داريم «فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ»(بحارالأنوار، ج45، ص137). آن منبر، منبر خوبي شد. خداوند يک جا غضب ميکند و يکجا غضب نميکند. قبله رمز استقلال است. اما اين قبله احکامي دارد. نماز واجب بايد رو به قبله باشد. آدم مريض بايد چگونه نماز بخواند؟ امام ميفرمايد: آدمي که مريض است، طوري بخوابد که به سمت چپ باشد ولي باز هم سينهاش به طرف قبله باشد. اگر دو پهلوي او را گچ گرفتهاند و نميتواند از پهلو بخوابد، آن وقت يک طوري بخوابد که پايش به طرف قبله باشد. اگر جايي هستيم و نميدانيم كه قبله به كدام طرف است بايد به چهار طرف نماز بخوانيم. اگر وقت نداشتيم ميتوانيم به يك طرف هم نماز بخوانيم. با مقام معظم رهبري به آفريقا رفته بوديم. آن زمان ايشان رئيس جمهور بودند. رئيس جمهور آن کشور به ايشان گفت: آقا شما پول نفت را نميدهيد؟ فردي يک آيهي قرآن خواند که اگر کسي ندارد، حق نداري او را در زندان بيندازي. نميشود بدهکار را در زندان انداخت. بايد صبر کرد تا پولدار شود. فوري آقا فرمود: خواهش ميکنم بقيهي آن را نخوانيد. چون حتما بقيهاش اين است که اگر ندارد، به او ببخشيد. قبله احکامي دارد. قبله به معني استقلال است. قبله به معني اين است كه زير بار ننگ ملت نرويم. کشور ما بايد مستقل باشد. دههي فجر، دههي نجات و استقلال است. بچهها خوب درس بخوانند. يک زماني همهي دکترهاي ما هندي و پاکستاني بودند. چرا بايد ناموس ما زير دست مرد اجنبي برود؟ الحمدلله دانشگاه پزشکي راه افتاده است. ارتش ما، دانشگاه ما، خانه ما، کارگر ما، طوري باشد که واقعاً هيچ نيازي به هيچ کشوري نداشته باشيم. مغز ايراني و هوش ايراني از هوشهاي متوسط به بالا است. ما بايد در سايهي عبادت و در سايهي تهذيب مشکلات مملکت را حل کنيم.
«والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2573