نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2582
موضوع: نماز، وضعيت جامعه
تاريخ پخش: 76/07/10
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
ايامي که بحث پخش ميشود، ايامي است که اجلاس سراسري نماز، مرکب از جمعي از متفکرين، علما، اساتيد دانشگاه، مديران کل آموزش و پرورش، ارشاد، صدا و سيما، تبليغات، نهضت سوادآموزي، جمعي از نويسندگان، شعرا، فيلمسازان و به هر حال جمعي از دست اندرکاران نماز هستند، اجلاس و سمينار تشريفاتي نيست، آموزشي است. هرکسي يک کار شيريني کرد، چون، ستاد اقامه نماز که من مسئولش هستم، خدا منت گذاشت بر من و مرا خادم قرار داد. الحمد لله رب العالمين، حزبي ندارد، بودجه دولتي هم ندارد. سالن يک اجلاسي است که، جمع ميشويم که چه كار کنيم و از لطف خدا خيلي هم کار شده است.
1- اهتمام به اقامه نماز
در اين جلسه، من ميخواهم معناي اقامه نماز را بگويم. چون نگفته شده است که نماز را بخوانيد، ميگويد (أَقيمُوا الصَّلاةَ) (بقره /43)، نماز را اقامه کنيد، ميگويد «أَقيمُوا الصَّلاةَ»، اقامه يعني چه؟ پس موضوع بحث معناي اقامه است، اقامه نماز، نه انجام فقط، نه خواندن. براي قطعات نماز يکي يکي دستور داريم: مثلا دستور تکبير بگو، سجده کن، (وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ) (بقره /43)، (وَ اسْجُدُوا) (حج /77)، سجده کن، رکوع کن، قرآن بخوان، خوب نماز همه رکوع و سجده و قرآن است، منتها به نماز که ميرسد. ميگويد اقامه، اينها را ميگويد. سجده کنيد يعني کاري انجام دهيد. رکوع کنيد، کاري انجام دهيد، اما نماز را نميگويد نماز انجام دهيد، ميگويد اقامه کنيد. اقامه، ريشه اقامه از قيام است. قيام، در قيام چند چيز نهفته است، در قيام عشق نهفته است، اراده نهفته است، توجه نهفته است، هدف نهفته است، حرکت نفهته است، مبارزه نهفته است. وقتي ميگويند فلاني قيام کرد، اگر يک کسي را بلندش کردند، سرپا نگه داشتند، نميگويند قيام کرد، وقتي ميگويند کسي قيام کرد، بايد همچنين چيزهايي در آن باشد. معناي اقامه، اقامه نماز به معناي انجام آن آنگونه که بايستي انجام شود، آنگونه که بايست يعني چه؟ يعني بايد 1- آگاهانه باشد، قرآن ميگويد در حالي که مست هستيد نماز نخوانيد، چرا، براي اينکه گيج هستيد و نميدانيد چه ميگوييد، (حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ) (نساء /43) «حَتَّى تَعْلَمُوا»، «تَعْلَمُوا» يعني علم پيدا کنيد. «ما تَقُولُونَ»، چه ميگويد، نماز را آدم بايد بفهمد چه ميگويد، البته نگوييد مگر آدم مست هم نماز ميخواند که در تفسيرها آمده است که مراد از مست، خسته بودن و کسل بودن است، آگاه باشيم، مال لقلقه زبان است، گاهي هشتاد سال در مسجد ميگوييم الهي آمين، ميگويند آمين يعني چه. ميگوييم نميدانم چه است. چند سال ميروي مسجد، هشتادسال، هشتاد سال آمين ميگوييم و نميدانيم يعني چه. خوب بد است کسي نفهمد (اللَّهُ الصَّمَدُ) (اخلاص /2) يعني چه، زشت است کسي نداند (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) (فاتحه /4) يعني چه، خيلي بد است، اگر يک کسي چهل سال از يک کوچهاي برود، بگوييم سلام عليکم، شما خانهتان در اين کوچه است، ميگويد، بله قربان، ميگوييم که اسم اين کوچه چيست؟ ميگويد که من چهل سال است که خانهام اينجاست اما نميدانم اسم اين کوچه چه ميباشد، فوري ميزني تو سرش، که تو چهل سال است از اين کوچه ميروي، اسم کوچه را نميداني، تو چهل سال است که تو خيابان «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» ميروي، تو کوچه (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ) (فاتحه /5) رد ميشوي، نميداني اين چه است، انسان بداند که چه ميگويد، آگاهانه باشد.
2- اقامه نماز عبادت عاشقانه و با شكوه
2- عاشقانه باشد، (وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ) (انفال /2) قرآن ميگويد مؤمن کسي است که وقتي ياد خدا برده ميشود، دلش بريزد. يک دامادي که عاشق عروس است، يک عروسي که عاشق داماد است، اسم داماد را که ميبرند، ضربان قلبش بالا برود. عاشقانه، عاشق وقتي که اسم معشوق را برايش ببرند، دلش ميريزد، به همين خاطر ديگر چيزي متوجه نيست، يعني يک کسي که به معشوقش تلفن ميکند، نميفهمد که يک ساعت و نيم است که با تلفن صحبت ميکند، کسي که عاشق گل زدن است، اگر در زمين ورزش بيافتد و استخوانش هم بشکند، متوجه نميشود. چون عشق گل زدن دارد. اگر ميگويند حضرت علي را تير از پايش کشيدند و متوجه نشد، چون عشق به خدا داشت، عاشق خسته نميشود به دليل اينکه ماهي از شنا خسته نميشود. 3- با شکوه باشد، قيام يعني با شکوه باشد، وقتي که ميگويند اقامه نماز، مثل اينکه ميگويند اقامه عزا، ميگويند روزعاشورا فلان دسته اقامه عزاداري کرد، اقامه عزاداري يعني چه؟ يعني تنهايي يک پرچم دست گرفت و گفت: حسين حسين حسين، اين که اقامه عزاداري نيست، هرچه دسته جات بيشتر باشد، ميگويند اقامه عزاداري شد، وگرنه اگر مردم تک تک در کوچهها راه بروند، ميگويند آقا فهميدي چي شد، مردم قيام کردند، ميگويد چه شد، ميگويد هرکسي توي کوچه راه ميرفت، اگر هر کسي توي کوچهاي راه برود نميگويند قيام، وقتي ميگويند قيام که همه بيايند يک راهپيمايي چند ميليوني، مرگ بر شاه، شاه فرار کند، اين را ميگويند قيام والا اگر همين چهار پنج ميليوني که راهپيمايي کردند، اگر هر کسي توي کوچه راه ميرفت، اسمش قيام نبود. اين نمازهايي که تک تک ميخوانيم قيام نيست، قيام يعني نماز باشکوه، آن وقت براي شکوه، در ساختن مسجد هم مهم است، مسجد بايد باشکوه باشد، البته باشکوه، معنايش تجملات نيست، يک مقداري از تجملات کم شود ولي از عظمتش کم نشود و بر عظمتش افزوده شود، ولذا روي بلنديها، دو آيه داريم، يکي ميگويد بسازيد يکي ميگويد نسازيد، اين دامنه بلنديها است، يا بلندي يا زمين مسطح، ميگويد خانه هايتان را روي تپهها نسازيد، چون بالاخره آنهايي که در دامنه کوه خانه ميسازند بعضي هاشان آدمهاي خوبي هستند، اما بعضي هاشان هم توش ترياک پيدا ميشود. عياشي پيدا ميشود، و لذا قرآن به آن عياشها گفته است که (أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ ريعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ) (شعراء /128) «تَبْنُونَ» يعني بنامي کنيد، «بِكُلِّ ريعٍ»، «ريع» يعني دامنه بلندي، «آيَةً» يعني برجک، «تَعْبَثُونَ» يعني براي کارهاي عبث: آيه قرآن است، يعني ميرويد دامنه کوهها برج ميسازيد براي اينکه عياشي کنيد، اين يک آيه که ميگويد از دامنه کوهها سوء استفاده ميکنند.
3- محوريت مسجد و ياد خدا
اما يک جا ميگويد هرچه ميتوانيد بلند بسازيد، (في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ) (نور /36)، خانههايي است که خدا اجازه داده است، «تُرْفَعَ» بالا برود، بعضي جاها را خدا اجازه داده است بالا بسازيد. بعضي جاها خيلي اجازه نداده است، يعني بايد وقتي وارد کشور اسلامي ميشويد، مدرسههاي قديمي را نميدانم ديدهايد يا نه، حوزههاي علميه. مدرسههاي قديمي را که وارد ميشويد، دور تا دور آن حجره طلبهها است، اما رو به رويش يک ايوان بزرگ است زير گنبد، يعني پيداست وقتي که وارد ميشوي مسجد محور است، ما بايد تو جادهها مسجد محور باشد، يعني هرجا چراغاني زياد است بگويند آنجا مسجد است، نگويند آنجا چلوکبابي است، وقتي هرچا لامپش زياد بود، معلوم شود که چلوکبابي است، در اين جاده اصل شکم است، فرهنگ اسلامي بايد طوري باشد که، شهر اسلامي، معماري اسلامي بايد طوري باشد که، يعني يک جايي که يک شهرک ميخواهند بسازند. وزارت مسکن، البته خيلي ما، صدها شهرک داريم که مسجد ندارد، اخيرا از طرف وزارت مسکن دو بخشنامه شده است، يکي امسال و يکي پارسال که به هر حال فعلا يک چادري ببريم. يعني ما توي شهرک هايمان سوپر است. مدرسه است، درمانگاه است، تلفن است، آب هست، برق هست، گاز هست، بعد ميگوييم مسجد، ميگويد مسجد يادمان رفته است، خوب ميدانيد اين چه است. يک چيز برايتان بخوانم، يک مقدار تلخ است، قرآن که ميگويد (فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ) (بقره /152)، شما ياد من باشيد من هم ياد شما هستم. معنياش اين است که اگر شما مسجد را فراموش کرديد من هم شما را فراموش ميکنم. قرآن ميگويد يادم باشيد، يادت هستم. «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُمْ»، يادم باشي، يادت هستم، يعني چه، يعني اگر من را فراموش کردي من هم کاري ميکنم که تو خودت را فراموش کني، صبح تا شب ميدوي و نميفهمي کجايي، (نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ) (حشر /19)، اينها خدا را فراموش کردهاند، خدا هم زندگي آنها را طوري برنامه ريزي کرده است که صبح تا شب ميداند ولي به جايي نميرسند. خود مردم هم عجيب هستند، مردم يکي يکي خوب هستند، از هم خبر ندارند، يک شهرک در تهران پيدا کرديم، حدود هفتاد هزار نفر تو برج نشستهاند، چه برجهايي، برجهاي از چهل ميليون به بالا، از سي مليون به بالا هفتاد هزار نفر جمعيت، رفتيم آنجا گفتم آقا چه کسي اينجا را ساخته است، گفتند فلاني. مهندسش را خواستيم گفتيم آقا شما چرا مسجد نساختيد، گفت بنا است بسازيم، به يک کسي گفت شهر شما آثار باستاني دارد، گفت ندارد، بنا است برايش بسازيم. آثار باستاني را قبلا بايد ساخته باشند، او گفت ميخواهيم برايش بسازيم. اول انقلاب بود، يک کسي به يکي از پاسدارها حرف بد زده بود: به او گفتند شما جسارت کرديد به سپاه پاسداران، اين گيج شد، گفت من، گفت چهل سال است من پاسدارها را دوست دارم، گفتم هنوز دو سال است که انقلاب شده است، حالا ميخواهند برايش بسازند، آقا قرآن بخوانم، قرآن ميگويد هرجا خواستيد شهرک بسازيد، اول مسجد بسازيد، بعد خيابانها را بر اساس مسجد تقسيم کنيد. مثل حرم امام رضا، ميگويند بالا خيابان، پايين خيابان، يعني مقابل هر دري يک خيابان کشي کردهاند، يعني اول بايد مسجد باشد، بعد بر اساس در مسجد خيابان کشي کنند، قرآن هم ميگويد: (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ) (آلعمران /96)، يعني اولين خانهاي که من براي مردم ساختم کعبه بوده است. خداوند وقتي ميخواهد زمين را خلق کند، اول کعبه را خلق کرد، بعد بر اساس کعبه زمين را گسرش داد، اين آيه قرآن است، «اول بيت» حالا، بايد نماز باشکوه باشد، ساختمانش، صفهايش و لذا گفتهاند که اگر آدم بدصدايي است اجازه ندهيد اذان بگويد، هرچيزي براساس ارث شده است از جمله اذان، يک آدم بد صدا ميآيد مسجد، سي سال اذان ميگويد، اين بلندگو هم مثل اينکه ارث پدرش است وتوي مسجد دهها پسر و نوجوان خوش صدا هستند، اين پيرمرد بلندگو را نميدهد. «بسم الله الرحمن الرحيم» مسجدها بي عرضه هستند که حکم خدا اجر نميشود، قانون الهي اين است. اذان را خوش صداترين آدمها بگويند و اگر در مسجد خوش صدا هست، بدصدا بلندگو را گرفته و نميدهد، اين بي عرضه بودن مسجديها است، بنده اگر يک جايي پيش نماز هستم، يک آيت الله آمد که سواد و تقوايش بيشتر از من است، بايد جايم را تعويض کنم. يک موقع اگر يک کسي مشتري هر روزي است، به خاطر هر روزياش امام راتب مقدم است، امام راتب داريم، مؤذن راتب هم داريم، اگر مؤذن راتب هم داشته باشيم، به خاطر شکوه نماز، بايد خود مؤذن اين حق خودش را واگذار کند، مسئله نشاط، عاشقانه و نشاط يکي هستند، کسي که عاشق است، نشاط هم دارد. قرآن انتقاد ميکند، ميگويد منافقين علامتشان اين است که وقتي ميروند سر نماز کسل هستند. سرنماز کسل هستند، علامت نفاق اين است که سر نماز کسل و بي حال است، قرآن ميگويد، اگر ميخواهي بداني بنده خدا هستي يا بنده خدا نيستي، يعني دلت در اختيار خدا هست يا نه، اگر نمازش برايش آسان بود بنده خدا است، اگر برايت سنگين بود پيداست بنده خدا نيستي، (وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ) (بقره /45) نماز سنگين است، درست مثل بعضي از پدرها که صدها هزار تومان خرج بنايي ميکنند آسان است، اما يک دو هزار تومان ميخواهد کتاب بخرد، بابا چند صد هزارتومان خرج زيرپايت کردي، حالا ميخواهي هزار تومان خرج مخ خودت کني، وقتي ميخواهد خرج مخش کند درد ميبرد. اما قالي ميخرد راحت است. براي قالي راحت است براي کتاب زجرمي کشد،
4- اقامه نماز با اخلاص و تأثير در خود و ديگران
4- مسئله ديگر بايد نماز با خلوص باشد، اقامه نماز يعني نماز با خلوص وگرنه اگر ريا باشد، اقامه نماز، اين اقامه خودش است، يعني خودش را نشان ميدهد، رياکار يعني مردم مرا ببينيد، اين من هستم که… پس اين اقامه نماز نيست، اقامه خودت است، گاهي وقتها من که دارم از حضرت علي ميگويم، راستش را بخواهيد ظاهرش اين است که از حضرت علي ميگويم، اما باطن، اگر به اندرون مراجعه کني علي را معرفي نميکنم خودم را معرفي ميکنم، يعني آنقدر درباره حضرت علي حرفهايي ميزنم که مردم ميگويند شنيدي قرائتي چه سخنراني کرد، جات خالي، چه چيزها گفت، يعني عوض اينکه مردم بگويند علي که بود، ميگويند قرائتي چه سخنراني کرد. آنجا اقامه نماز نيست، اقامه خودم است، اقامه نماز، خلوص، 5- نماز بايد مؤثر باشد: قرآن ميگويد: (إنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ) (عنكبوت /45)، نماز بايد انسان را از فحشاء و و منکر باز دارد و لذا حديث داريم هرکس ميخواهد ببيند نمازش خاصيت دارد يا بي خاصيت است، ببيند نمازش چقدر او را از فساد بازداشت، به مقداري که نماز شما را از فساد باز ميدارد، پيداست مؤثر است، قرآن بخوانم. به حضرت شعيب پيغمبر ميگفتند: (أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُك) (هود /87)، نمازت وادارت ميکند که ما را امر و نهي کني، يعني مردم ميگفتند اين نمازي که اين ميخواند زور بر ميداد و بعد به ما ميگويد که بت نپرستيد اين کار را نکنيد، آن کار را نکنيد، اين به خاطر قدرتي است که از نماز پيدا ميکند، 6- نماز بايد مؤثر باشد، دشمن شکن باشد، وقتي ميگويند اقامه: اقامه از قيام است، قيام. وقتي ميگويند ملتي قيام کرد، قيام کرد دشمن ترسيد، اگر نترسي يک جايي نماز بخواند دشمن نميترسد، اگر هر کسي در خانهاش زير لحاف بگويد مرگ بر شاه، شاه نميترسد بايد يک طوري نماز بخوانيم که، امام رضا طوري رفت نماز بخواند که به بني عباس به مأمون الرشيد گفتند اگر اين نماز عيدي که امام رضا دارد ميرود بخواند، اگر اين نماز تمام شود، کار تو تمام است، نماز نيست، کودتا است، نواب صفوي يک اذاني ميگفت، تا اذان ميگفت همه فرار ميکردند، اگر مسلمانهاي خيابان و بازار صدمتر صدمتر بايستند و اذان بگويند، يک خانمي مهم که حجابش بد است، ميبيند همه داد ميزنند زشت ميپوشد، چرا در حرم امام رضا حتي زن شاه که ميرفت چادر سر ميکرد، او که مذهبي نبود. حزب اللهي نبود، منتها ديد وقتي تو حرم الله ميگويند، «السلام عليک يا علي بن موسي الرضا» چون در حرم، صحن و فضا مذهبي است، تو فضاي مذهبي، آني هم که عقيده به حجاب ندارد، مجبور ميشود، من اگر وارد شدم، همه پيش پاي من پا شدند، يک کسي هم به من علاقه ندارد يا از من بدش ميآيد وقتي ديدي همه پا شدند، اين هم پا ميشود، حديث داريم، ظهر که ميشود، آنچنان به مسجد برويد که آني هم که اهل نماز نيست يک جا پنهان شود، مثل ماه رمضان، ديدهايد يک کسي که ميخواهد سيگار بکشد ميرود مستراح. ميرود تو راه پلهها، زير پلهها، پشت بام. يعني وقتي فضا، فضاي روزه شد، روزه خور خود را پنهان ميکند، فضاي مذهبي بايد طوري باشد، که هرکجا در اداره که شخص تارک الصلوة است، تارک الصلوة ميگويد الآن همه ميمونند سر نماز و پيداست که من نماز نميخوانم. يک جا پنهان شوم، دشمن شکن باشد، حديث داريم نماز دماغ شيطان را به خاک ميمالد.
5- اقامه نماز با خضوع و خشوع و استمرار
7-نماز بايد با خضوع و خشوع باشد. اينها معناي اقامه است، قرآن همهاش داريم (أَقِمِ الصَّلاةَ) (هود /114)، (أَقيمُوا الصَّلاةَ) (بقره /43)، (يُقيمُوا الصَّلاةَ) (ابراهيم /31)، همواره گفته است «يُقيمُوا»، «اَقِم» يعني اقامه، نميگويد نماز را انجام بده نميگويد نماز را بخوان، چرا قرآن نگفته نماز را بخوان، چرا قرآن نگفته نماز را انجام بده، ميگويد اقامه کن، اقامه يعني چه؟ اقامه از قيام است، در قيام چه است؟ اقامه نماز گفتيم معنايش اين است آنگونه که بايد انجام بگيرد. يکي اين است که با خضوع و خشوع باشد، يعني هم از درون توجه به خدا داشته باشد و هم از بيرون درست بايستند. يک کسي نماز ميخواند، ضمنا با ريشهايش هم بازي ميکرد، ميگفت: (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ) (فاتحه /7-5)، امام فرمود: اگر اين خضوع و خشوع داشت، بازي نميکرد، اينکه آدم سرنماز ساعتش را ببيند و گردنش را خوارش دهد و اينها، کبوترپراني است، 8- مستمر باشد، دائمي باشد. قرآن ميفرمايد که: (الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ) (معارج /23) ظرف بستني نيست، بعضيها نمازشان مثل ظرف بستني است، يک بار مصرف است، مثلا ميرود مکه نماز ميخواند، ميرود مشهد امام رضا ميخواند، ماه رمضان ميخواند، «دائِمُونَ» باشد، حالا اگر، اولويت اول وقت، اول وقت بايد باشد، قرآن راجع به اول وقت يک آيه دارد: ميفرمايد: (رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ) (نور /37)، «تجارة» چيست و «بَيعٌ» چيست؟ گاهي شغل است و آدم دائما داد و ستد ميکند اين را تجارت ميگويند، گاهي تاجر نيست ولي مثلا يک مرتبه خواست خانهاش را بفروشد، شغلش تجارت نيست، اما مثلا ميخواهد قالي را بفروشد، ميگويد مردان خدا مرداني هستند که نه تجارت دائمي و نه معاملات دفعي اينها را از نماز باز نميدارد. و چقدر اينها اثر دارد. اخيرا يکي از اساتيد دانشگاه و تربيت معلم سه جلد کتاب نوشته است به نام نمازشناسي، خيلي حرف خوبي در آن است. يک خبر نويي هم به شما بدهم از لطف خداوند متعال در اين چند ساله پانصد عنوان کتاب نماز چاپ شده است، همهاش هم در اين چند سال چاپ شده است، خود ستاد اقامه نماز با لطف خداوند متعال تا حالا هفتاد عنوانش را خودش چاپ کرده است، حدود ده زبان ترجمه شده است. بعضي از کتابها و بالاي هفت ميليون جلد تقريباً چاپ شده است، هفت ميليون جلد، پانصد عنوان، حدود ده زبان ترجمه. ما ديگر در ايران شايد شاعر کم داشته باشيم که براي نماز شعر نگويد. چون هر شاعري احساس دارد که تو چه شاعري هستي که براي عمود دين شعر نسرايي، الآن فيلمسازها احساس ميکنند خودشان مسلمان هستند، پدر و مادرشان هم مسلمان هستند، تو چه هنرمندي هستي که توي فيلمهايت اشارهاي به نماز نميکني، مگر بچه مسلمان نيستي. الان يک رقابتي در فيلمها افتاده است، ما مفتخريم به اين نمازمان، و بايد نمازمان جلو برود. «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ».
6- همراهان نماز
نماز همراه هم دارد. ديدهايد وقتي که شخصيتها وارد ميشوند، مسئولين منطقه ميگويند که از ورود جناب آقاي فلاني و هيئت همراه، نماز هيئت همراه دارد، ما در اين جلسه ميخواهيم هيئت همراه را بگوييم، بنابراين هيئت همراه، نماز و هيئت همراه. در قرآن تا آنجايي که من ديدهام اصلا نمازخالي نداريم، بعضي چيزها جفت جفت است، مثلاً ما تو قرآن «كُلُوا» خالي نداريم که بخوريد، هشت تا «كُلُوا» داريم يعني بخوريد، اما يک جا ميگويد بخور، کار خوب کن. يک جا ميگويد بخور اسراف نکن، يک جا ميگويد: بخور، به ديگران بده. بخور خالي نداريم، شش تا «كُلُوا» است، کلوا يعني بخور اما بخور خالي نداريم. نماز خالي هم در قرآن نداريم، تا آنجايي که من در ذهنم است. 1- يک جا ميگويد: نماز همراه با ايمان. نماز همراه با ايمان به غيب، ميگويد: (الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ) (بقره /3). «يُقيمُونَ الصَّلاةَ» را بعد از ايمان به غيب ميگويد. 2- يک جا ميگويد نماز همراه با زکات، 28 تا آيه داريم که ميگويد نماز و زکات با هم است، اصلا نماز بي زکات قبول نيست، مثل يک زني که يک گوشواره دارد، خودش عروسي نميرود. جفتش ارزش دارد، آدم با يک چشم ميتواند ببيند، آدم يک چشم در جلسات ميرود، اما آدم يک کفش تو هيچ جلسهاي نميرود. 3- نماز همراه با کينه دشمن است، بعضيها نماز ميخوانند، اما ميگويند خوب حالا اسرائيل هم باشد، امريکا هم باشد. ما چه کار داريم مرگ بر آمريکا بگوييم در نماز، نماز، مسجد جاي ذکر خداست. قرآن به او ميگويد تو پنجاه درصد مسلمان هستي، چون: اول ميگويد (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ) (فتح /29). يعني بايد نسبت به کفار خشن باشي و نسبت به مسلمانها رحم داشته باشي، بعد ميگويد «تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً»، بعد برو سراغ رکوع و سجود. مرگ بر امريکا. درود بر فسلطين، بعد ميگويد رکوع و سجود. مسجدهايي که مرگ بر آمريکا نميگويند، اين مسجدها به اول آيه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» عمل نكردهاند. يعني نسبت به کفار بايد خشن باشي، بعد گفته است رکوع و سجود يعني رکوع و سجود بعد از «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» است. هيئت همراه، نماز بايد همراه چه باشد؟ کينه دشمن. 4- نماز همراه با مشورت: قرآن ميفرمايد: (وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ) (شورى /38)، نماز براي اهل مشورت هم است، بعضيها نماز ميخوانند، انگار از دماغ فيل افتاده است، با هيچ کس مشورت نميکند، فکر خودش را بهترين فکر ميداند. بادي در سرش است که اگر به همه توپهاي واليبال بزنند پر ميشود. چه خبر است! بايد اساتيد دانشگاه با دانشجويان مشورت کنند، خدا به پيغمبرش ميگويد: پيغمبر عقل کل است، با اينکه پيغبمر عقل کل است، ميگويد با اينکه عقل کل هستي با مردم مشورت کن. آن هم چه مردمي، مردم عادي، پيغمبري که عقل کل است، خدا به او ميگويد با مردم عادي مشورت کن. آن وقت پدر تصميم ميگيرد، اصلا با پسرش مشورت نميکند. مادر اصلا با دخترش مشورت نميکند. امام رضا با برده مشورت کرد. حضرت يک غلام سياهي ديد، گفت نظر شما چه است؟ اين غلام سياه گفت: آقا خواهش ميکنم، ما را شرمنده نکن، شما امام رضا، ما يک برده سياه، فرمود چه اشکالي دارد شما يک چيزي بفهمي که من متوجه آن نشوم. مشورت، نماز خوان نبايد متکبر باشد، مشورت علامت تواضع است، کساني که مشورت نميکنند غرور دارند و شکست ميخورند. اين مسئله، مسئله مهمي است. مقام معظم رهبري به علماي قم فرمود که با طلبههاي جوا ن مشورت کنيد، طلبههايي هستند باسواد، شما عالم هستيد، شما استاد هستيد، اما اشکال ندارد استاد با شاگردش مشورت کند.
7- نماز همراه امر به معروف و نهي از منكر
5- نماز با امر به معروف: بعضيها نماز ميخوانند، اما کاري ندارند که در جامعه چه خبر است. آقايان، سالي که در آن بوديم هفتاد، شصت و نه و خردهاي، حالا بگو هفتاد هزار تا، يا بگو شصت و نه هزار تا، بيش از شصت و نه هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش اقامه شد. که زمان شاه دو هزار تا از اين نماز جماعتها هم نبود. دو هزارتايش هم نبود. کداميک از آقايان و خانمها زنگ زديد به مدرسه راهنمايي، دبستان، دبيرستان، الو مدير مدرسه تشريف دارند؟ گوشي را يک لحظه بدهيد. من به عنوان پدر فلان دختر، يا به عنوان مادر فلان دختر ميخواستم از شما تشکر کنم، امر به معروف يعني به خوبيها دستور بده. يک کسي که کار خوب ميکند بگو (وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ) (عصر /3)، بگو بارک الله: کار خوب انجام بده، کار بد را بگو انجام نده. کداميک را تشکر کرديد؟ اين همه آدم ميروند عمره، ديدهايد که گاهي چند هزار نفر ميروند عمره. کداميک از اين حاج خانمها و حاج آقاهايي که ميروند عمره، برمي گردند، يک مقنعه يا يک روسري بياورند ببرند پهلوي مدير دبيرستان، بگويند مکه بودم. مدينه بودم به خاطر اينکه تو در مدرسه نماز اقامه کردي، خواستم يک روسري برايت بياورم. اصلاً ما تو اين باغها نيستيم مخ ما بايد يک کسي بهش تذکر بدهد. آدمهاي خوبي هستند. يکي يکي همهشان آدم خوبياند، آدم نميداند به کي داد بزند. اگر طرف بد است به رگبارش ميبندند، اما طرف آدم خوبي است ولي مخ توجه به اين مسائل ندارد. ذهنش به اين مسائل گرايشي ندارد. نميگويد ما بالاخره ارز و دلار برديم مکه اين همه، پانزده روزهم تاب خورديم. تو حرم و زيارت و خيابان و بازار دو تا سه تا چمدان آورديم، يک روسري ده گرمي هم براي نماز بچهام ببرم پهلوي مدير. توي اين فکرها نيستيم. روز معلم بچهات گريه ميکند از تو هديه ميگيرد، آن حساب نيست، اين قيام نيست، اين هل دادن است. آخر ميگويند که در يکي از آبشارها يک کسي جرأت کرد و خودش را انداخت تو آبشار، مصاحبه گرها فوري آمدند و با او مصاحبه کردند که با چه جرأتي، با چه شجاعتي اين همه راه را پريدي، زود آمده بودند با او مصاحبه کنند، گفت اول بگوييد ببينم چه کسي مرا هل داد. آنهايي که هل ميدهند ما را نه. وگرنه شما ماليات دولت را نميتوانيد جزو خمس حساب کنيد، چون ماليات ميآيند و بعد ممنوع الخروج ميکنند تو را و تکان نميتواني بخوري، اين که قصد قربت نميشود. خمسي که ميگويند قداست دارد، چون در خمس آقا نميآيد در خانه که بگويد درآمدت چقدر است، خودت، با پاي خودت مينشيني حساب مالت را ميکني، بعدهم بين آخوندها، آن آخوندي را که علم و تقوايش را ميپسندي، ميروي و به او ميدهي. آني که با پاي خودت رفتي ارزش دارد. اگر دست مرا بستند و پولهايم را از جيبم درآوردند نميشود گفت که قرائتي واقعا سخي است. نه آقا دستم را بستهاند و از جيبم کشيدهاند. نماز و امر به معروف، ما نسبت به خوبيها.
8- توجه به مسجد و ساختار مسجد
مسجدهاي ما بايد مسجدهاي زنده باشد، تو مسجدها بسيج و مقاومت هست الحمدلله. جوانها هستند، انجمنهاي اسلامي هستند. اين را چند بار گفتيم و چند بار ديگر هم ميگوييم. من سابق يک شعري ميخواندم، هفته گذشته شعرم عوض شد، شعري را که تا حالا يعني تا هفته گذشته به آن عقيده داشتم، از هفته گذشته عقيدهام برگشته است، ميگفتند: نرود ميخ آهني در سنگ، بعد ميديدم اين سنگهايي که ميتراشند، سنگهاي حوض، نرود ميخ آهني درسنگ. منتها بايد سفت زد: پس اينکه ميگويند نرود ميخ آهني در سنگ، اين شعر دروغي است. برود، منتها بايد ميخش با چکشش، نرود ميخ آهني در سنگ: ولي فهميديم برود. آقايان يکي از مشکلات مساجد هيئت امناي پير هستند، باز بعضي پيرها روشنفکر هستند، پير است ولي فکرشان جوان است. بعضي از پيرها متحجر هستند. ديشب داشتم ميآمدم از يک جا، که ساعتي دويست ماشين عبور ميکرد. به پليس راه گفتم آقا اينجا ساعتي دويست تا ماشين عبور ميکند، شما مسجد، گفت چرا آن جلوتر. ما مسجد است. جلو مسجد است. حالا اسمش را نميبرم، نميتوانم اسم ببرم، مقابل پليس راه، حالا شما فرض کنيد يک پليس راه است. ساعتي دو هزار تا ماشين، ساعتي دو هزار تا ماشين چون گفت هيچ جاي ايران به اندازه اينجا ماشين تردد نميکند. گفت اين پليس راه است، آن طرف خيابان هم مسجد است، متولي و کدخداي مسجد در آمدند. فقط عاشورا باز ميکنند يک و ضمنا براي مردهها دو. به او گفتم بسم الله الرحمن الرحيم. من محسن قرائتي هستم. مسئول ستاد اقامه نماز، برو به کدخدا بگو کليد را بده، از رويش بساز، در مسجد را باز کن و تو هم متولياش شو. گفت آخر من سرهنگ هستم، گفتم باشد، افتخار کن. حضرت ابراهيم پيغمبر بود ولي خادم مسجد بود. ضمنا به سربازها هم بگو. شما بيست تا سي تا. کمتر يا بيشتر سرباز داريد، يکي از سربازها هم آنجا مواظب در مسجد باشد، اصلا موکت کنيد، قالي نداشته باشيد که يک وقت نا اهلي بيايد و بردارد ببرد. موکت کنيد مسجد را، مگر ميشود. يک آيه بخوانم، آيه سخت، تلخ است و بايد شنيد، مال خودم نيست که بگوييد قرائتي ما را ناراحت کردمان. قرآن ميفرمايد: (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى في خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها) (بقره /114) بدترين آدمهاي کره زمين کسي است که در مسجد را ببندد. حالا ممکن است بدترين آدمها خادم باشد، نماز ظهر را که خواند در مسجد را ميبندد، ميگويد مغرب، بابا مردم مسلمان هستند و ميخواهند نماز بخوانند، عصر است و ميخواهند نماز بخوانند، در مسجد بسته است. هيئت امنا در مسجد را روي جوانها ميبندد، هرکس در مسجد را ببندد بدترين آدمهاي کره زمين است، به دليل قرآن. آيهاش را يک بار ديگر ميخوانم، «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى في خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها». اين ممکن است شامل مسجدهاي مهم هم باشد، آقا مسجد ما، حالا اسمش را نميبرم، آبروريزي است. چند تا از مسجدهاي مهم ما توسط بعضي مسئولين درش بسته است. ميگوييم آقا مسجد را درش را باز کن، ميگويد اينجا آثار باستاني است. خوب چطور خارجيهاي کافر براي فيلمبرداري بيايند ولي مسلمانها نيايند.
9- توجه ويژه به مساجد و توليت مسجد
البته به اميد روزي که شهرداريها يک قيامي کنند. بيرون مسجد سرويس بسازند که هر کس نياز به دستشويي دارد، نگويد سلام عليکم ببخشيد مسجد کجاست؟ مسجد جاي ادرار نيست، ادرار آن طرف خيابان است. صد متري چهل متري، حساب مسجد از حساب مستراح جدا باشد. ما داريم تو بازارها، آدمهايي که بي انصافها وقتي ادرارشان ميگيرد ميروند از دستشويي مسجد استفاده ميکنند ولي نمازشان را در مسجد نميخوانند، اينها بدترين آدمها هستند. و مقصر هم نميدانم بگويم کيست. که مقصر است؟ من نميگويم کيست. گير دارد. خواسته باشيد جواب دهيم بايد دادگاه جواب دهيد، يعني بايد ثابت کنيم. يعني خودمان هم گير داريم. يعني بازاريها واقعا بيل به کمرشان خورده است. ضعف دارند، نه الحمدلله، از قديم بازاريها، تو بازار مرکز دين بوده است. نميتوانند بازاريها جمع شوند و بگويند آقا يک محلي را براي وضوخانه عمومي، بيست و چهار ساعته باز ميکنيم، هرکس هم ميخواهد استفاده کند پول دهد، اما اين طور نباشد که مسجد يعني برود ادرار کند. توهين به مسجد است. اين قيام نيست، اقامه نيست، شما اگر در خانهات نشستهاي، يک کسي گفت سلام عليکم، ببخشيد داشتم عبور ميکردم، اين بچهام ادرارش گرفته، اجازه بدهيد، حالا يک بچه طوري نيست. بيا. دومرتبه، ببخشيد سلام عليکم اين بچه ما ادرارش گرفته، يعني اگر خود شما تو خانهات باشي، خوب آدم به غيرتش بر ميخورد. خوب است شما در خانهات بنشيني، هرکس از کوچه و خيابان رد ميشود، بچهاش ادرارش گرفت. در خانه شما را بزند، سه تا و پنج تا را تحمل ميکني، بعد بالاخره ميبيني چه ميشود کرد. به بچهها هم نميشود گفت که از خانه بيرون نياييد تا ادرارتان نگيرد. لااقل يک گوشهاي را يک چيزي ميسازيد که همه خانهتان امن باشد و تميز باشد و هم مشکل مردم را بايد حل کني. اينها را بايد حل کرد. من ديگر نبايد اين چيزها را در تلويزيون بگويم. ضمنا من هم نگويم. کس ديگري اينها را نميگويد. چون اين حرفها هم در حدي نيست که رهبر انقلاب اين حرفها را بگويد. رهبر انقلاب نميتواند اين حرفها را بزند که، زشت است. مسئولش اراده خود شماست، گير ما اين است که هرکدام بي عرضه هستيم، توپ را مياندازيم خانه آنها. نخير. چانه نزن آقا، «بسم الله الرحمن الرحيم» سرهنگي به من ميگفت، ميگفت اتوبوس ميايستد، ميخواهد نماز بخواند، جا نداريم، ميگويد خب جا نيست، برويم، نماز نخوانده، ميگوييم آقاي سرهنگ، تو سرهنگ حزب اللهي هستي، اين مسجد است. قفلش را بکش، در را بشکن. گفتم اگر در را باز نکردند، من به تو دستور ميدهم در مسجد را از ريشه در بياور. بعد پولش را من ميدهم. مگر ميشود، دو هزارتا ماشين رد ميشوند نمازشان تعطيل شود، براي اينکه کدخدا يا خادم يا هيئت امنا در مسجد را قفل کرده است. آقا جان اينکه ميگويند توليت، توليت مسجد دست کسي است، توليت به شرطي توليت است، رئيس مسجد است که مانع نماز نشود، اگر گفتم من متولي مسجد، اما در را ببندم، گفت باسمه تعالي، غلط کردي. توليت نميتواند مانع نماز شود، توليت به شرطي توليت است، حق به شرطي حق من است، اين حرفها چيست؟ وگرنه ممکن است يک زماني يک توليت نااهلي پيدا شود. ولايت فقيه براي همين جا است که بيايد ببيند اگر راه خدا جلويش بسته است، جلو راه خدا را باز کنيد. حرفهايم را جمع ميکنم، نماز بايد با حسن خلق باشد، (وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ) (بقره /83) با مردم خوب حرف بزنيد و نماز بخوانيد، با حسن خلق باشد. با خدمت به مردم باشد، بعضيها نماز ميخوانند، دست و پا به خير نيستند، قرآن ميگويد: (وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ) (حج /77) نماز ميخوانيد، کار خير هم بکنيد، پس نماز هيئت همراه هم دارد، زکات، کار خير، ايمان به غيب، عرض کنم امر به معروف، اينها معناي اقامه نماز است. براي نماز خيلي کار شده است از لطف خدا. خيلي کار ديگر هم بايد بشود از لطف خدا. شهر اسلامي، شهري است که همه مردمش با اذان صبح از خواب بيدار شوند، يعني همه بلندگوهاي مسجد اذان بگويند، يعني کل شهر با اذان بيدار شود و با اذان بخوابد. ساختمانش، بهترين ساختمان مسجد باشد. حال و هوا، حال و هواي نماز باشد، منتها نه نماز خالي، نماز با اخلاق، نماز با مشورت، نماز با حسن خلق، نماز با زکات، نماز با بهداشت، نماز با تقوي، خدايا کشور ما را کشور اقامه نماز قرار بده، ما را مقيم نماز قرار بده،
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2582