responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2601

موضوع بحث: نماز در قرآن

تاريخ پخش: 7/10/68

بسم الله الرحمن الرحيم

در اين جلسه در محضر آموزشياران محترم نهضت سوادآموزى هستيم و بينندگان شب جمعه 7 دى بحث را از تلويزيون مى‌‌بينند. البته بحث راجع به سوادآموزى نيست و پيرامون نماز است اما چند دقيقه‌‌اى پيرامون نهضت سوادآموزى صحبت خواهم كرد.

1- آموزشياران نهضت عمرشان بيهوده نگذشته

الآن 10 سال از انقلاب مى‌‌گذرد و ما بسيار پيرامون نهضت سوادآموزى صحبت كرده‌‌ايم و خواهرانى كه بيننده تلويزيون هستند و شاغل نيستند در جريان باشيد آموزشياران نهضت سوادآموزى در سراسر ايران بخاطر اجراى فرمان امام(ره) ميليون‌‌ها نفر را در سراسر ايران با سواد كردند و عمرشان بيهوده نگذشت. وچه خوب است كه انسان در پيرى احساس كند عمرش به بيهودگى نگذشته است و از عمر خود به خوبى استفاده كرده است. و خواهرانى هم هستند كه بى سوادان را دعوت كرده‌‌اند و با انواع مشقات به روستاها هجرت كرده‌‌اند و خدمت فرهنگى و علمى انجام داده‌‌اند و ان شاءالله امام و رسول خدا از شما راضى باشند و سوغاتى من به مناسبت 7 دى براى شما آموزشياران حديثى است كه امروز تا چند ساعت قبل بلد نبودم. و اين دو حديث را يادتان باشد تا در آخر بحث بگويم تا عده‌‌ى بيشترى استفاده كنند. و اما بحث امروز پيرامون نماز چون ما تابحال چند بارى بحث نماز را داشته‌‌ايم ولى اين بار چيز تازه‌‌اى پيدا كرده‌‌ام. پس موضوع ما نماز در قرآن است.

2- وظيفه مسئولين در جمهوري اسلامي اقامه نماز است

قرآن هر كجا از متقين و مؤمنين صحبت مى‌‌كند و يا از محسنين و مخبطين صحبت مى‌‌كند و هر كجا از متكلمين و دولتمردان حرفى مى‌‌زند بحث نماز را به ميان مى‌‌آورد. همه با ابتداى قرآن آشنا هستيد. (الم ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ) (بقره /2-1) آنگاه مى‌‌فرمايد متقين كسانى هستند كه يقيمون الصلاة يعنى نماز را به پا مى‌‌دارند پس تقواى بى نماز نمى‌‌شود. و آنجا كه سخن از مؤمنين است در سوره ى مؤمنون مى‌‌فرمايد (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ هُمْ في‌‌ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ) (مومنون /2-1) و هر كجا صحبت از محسنين است مى‌‌فرمايد: (هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنينَ الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ) (لقمان /4-3) و هر كجا سخن از مخبتين است باز بحث نماز است. و اما دولتمردان. وظيفه ى جمهورى اسلامى وزرا، دولتمردان، آموزش و پرورش و. . . چيست؟ قرآن مى‌‌فرمايد وظيفه حكومت اسلامى نماز است. (الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ) (حج /41) يعنى كسانى كه وقتى قدرت و امكانات پيدا كردند نماز را بپا مى‌‌دارند. يعنى مدير كل يا تيمسار پادگان نبايد بگويد من در مدت رياستم جاده ساختم يا درمانگاه ساختم بلكه بايد بگويد وقتى من آمدم 700 نمازخوان بود و الان 900 نمازخوان در اين اداره وجود دارد. البته نه با اجبار و زور چون نماز زوركى قبول نيست بلكه بايد امكانات نمازخانه و وقت آن را مناسب قرار دهد. حضرت ابراهيم مأمور مى شود كه (أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ) (بقره /125) يعنى اى ابراهيم و اسماعيل مسجدالحرام را طورى بسازد كه نمازگزاران در آن راحت باشند گاهى جايى نماز مى‌‌خوانند چون دور است يا تاريك و يا سرد و گرم و. . . است.

ما خيال مى‌‌كنيم نماز براى آخوندها است و دعوت به نماز براى پيش نماز. و اما بحث دوم پيرامون آثار نماز صحبت خواهيم كرد.
آثار نماز در قرآن
مدير دبيرستان نگويد چند درصد از شاگردانش در كنكور قبول مى‌‌شوند بلكه بايد بگويد چند درصد از شاگردانش نماز مى‌‌خوانند. يا ما فلان قدر كتاب چاپ مى‌‌كنيم يا تيراژ فلان مقدار است اما سؤال من اين است كه همان طور كه قرآن مى فرمايد ما به شما امكانات داديم شما بگوييد چقدر نمازخوان درست كرده‌‌ايد؟ !
شما خواهران آموزشيار نگوييد چقدر قبولى داريد يا من بگويم چقدر با سواد كرده‌‌ايم بايد ديد چند نفر با تقوى و با ايمان شد و هدايت شد و از فساد فاصله گرفت.
آيت الله العظمى شاهرودى از مراجع تقليد در نجف بود و من در مدتى كه در نجف بودم از ايشان خاطره ى جالبى شنيدم. يكى از مسؤولين مملكتى زمان شاه با چند واسطه خدمت ايشان آمده بود. ايشان گفت كه قيافه‌‌ات كه خوب است حتماً خودت و خانمت هم ماشين داريد و ييلاقى و قشلاقى و همه چيز داريد. حالا براى قيامت خودت هم كارى كرده‌‌اى يا همه فقط براى همين دنياست. و ايشان تكان خورد و موقع رفتن گفت يك دريا حقيقت در اين حرف ديدم. دانشجو نگويد ترم چندم است بلكه ببيند چند ركعت نماز با حال خوانده است چون اگر رابطه‌مان با خدا قطع شود هر كجا كه باشيم در جهنم هستيم.

3- نماز رمز صلاح، شكر، ذكر، رحمت خدا، تقوي، آموزشي و مانع فحشا و منكر

نماز رمز صلاح است. قرآن مى‌‌فرمايد (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى) (اعلى /15-14) يعنى اهل نماز رستگار هستند. نماز رمز شكر است. خداوند به پيامبر مى‌‌فرمايد (إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ) (كوثر /2-1) من به تو خير كثير داده‌‌ام پس نماز اقامه كن.
نماز رمز ذكراست. خداوند به موسى مى‌‌فرمايد (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري) (طه /14) نماز رمز امداد الهى است (وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ) (بقره /45) يعنى در گرفتارى‌‌ها، نجات بخش شما ارتباط با خداست. حديث داريم پيامبر و على(ع) هرگاه به مشكلى برخورد مى‌‌كردند نماز مى‌‌خواندند. نمازرمز رحمت خداست. قرآن مى‌‌فرمايد (وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ) (نور /56) نماز بخوانيد اگر مى‌‌خواهيد مورد رحمت واقع شويد. نماز رمز تقوى و مانع فحشا و منكر است قرآن مى‌‌فرمايد (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ) (عنكبوت /45) نماز وسيله ى پاك شدن باقى گناهان است. چون قرآن مى‌‌فرمايد (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ) (هود /114) يعنى نماز به نهر آبى تشبيه ده است كه انسان روزى 5 بار خود را در آن مى‌‌شويد و گناهان او در طول روز بخشيده مى‌‌شود. قرآن مى‌‌فرمايد (قالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلي‌‌ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار) (مائده /12) اگر شما اهل نماز باشيد لغزشهايتان را مى‌‌بخشم. پس رمز آمرزش است.
(خلاصه ى مطالب براى كسانى كه تازه تلويزيون را روشن نموده‌‌اند) اگر زمانى ديديد حال نماز خواندن نداريد با خودتان فكر كنيد و از خودتان بپرسيد چرابراى انجام امور ديگر حوصله داشتيد ولى حوصله ى حرف زدن با خدا و نماز خواندن را ندارم. مى‌‌فرمايد (وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ) (بقره /45) نماز براى برخى سنگين است. سيماى افراد در برابر نماز. (طبقات مردم در برابر نماز) افراد در برابر نماز چند دسته هستند: 1- عاشقان 2-دنيا پرستان 3- بى نشاطها 4- مسخره كنندگان 5- مانعين از نماز.

4- افرادي كه عاشق نمازند

و اما گروه اول يعنى عاشقان. حضرت ابراهيم بچه‌‌دار نمى‌‌شد البته از خانم اولش. به فرمان خدا حضرت ابراهيم با خانمى ديگر هم بستر شد و بچه دار شد و خانم اول از اين مطلب ناراحت شد و گفت من نمى‌‌توانم تحمل كنم و پهلوى من نمان و به جاى ديگرى برو. ابراهيم به فرمان خدا عروس و بچه را برد و به فرمان خدا در وسط كوههاى مكه گذاشت در حالى كه نه درختى بود و نه آبى و. . . سپس فرمود، (رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‌‌ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاة) (ابراهيم /37) يعنى بچه‌‌ام را به بيابانى آوردم كه در آن كشت نيست و آب و درخت نيست خوب چرا اين كار را كردى؟ قرآن مى‌‌فرمايد «رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاة» براى اينكه تو قول دادى در آينده در اين محل، نماز گزارده شود. و او آنقدر عاشق بود كه چون خدا قول داده بود 40 سال ديگراينجا مكانى براى خواندن نماز شود زن و بچه‌‌اش را در آن محل بى‌‌آب و علف رها مى‌‌كند. البته عاشق كمرنگ هم داريم. قرآن مى‌‌فرمايد: (رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ) (نور /37) مردانى هستند كه تجارت و بيع آنها را سرگرم نمى‌‌كند. فرق تجارت با بيع در اين است كه تجارت دادوستد دائمى است ولى بيع موقت است. يعنى تجارت و بيع اين مردان را از نماز باز نمى‌‌دارد. يعنى تا «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» مى‌‌گويند بازار و كارشان را مى‌‌بندد و اى كاش بازار ما اينگونه مى‌‌شد. افرادى كه عاشق نماز هستند وقتى نماز مى‌‌خوانند گويى به خانه ى عروس مى‌‌روند و شانه مى‌‌زنند و مسواك مى‌‌زنند و لباس خوب مى‌‌پوشند. روزى امام سجاد(ع) خودش را براى نماز بسيار آراسته كرده بود و كسى با تمسخر به ايشان گفت كه به خانه ى عروس مى‌‌رويد؟ و ايشان فرمود كه مى‌‌روم با خداى حورالعين صحبت كنم كه هر حورالعين از همه ى عروس‌‌ها زيباتر است و از طرف ديگر قبل از نماز مزه مزه مى‌‌كند چون انسان مثل هلى كوپتر نيست كه يكباره از زمين كنده شود و مثل هواپيما بايد دور بردارد تا از زمين بلند ‌‌شود. پس نمى‌‌شود در حال صحبت كردن با حسن‌‌آقا ناگهان الله اكبر بگويد. بلكه اذان و اقامه داريم و 6 الله اكبر مستحب داريم تا الله اكبر اصلى. پس پرواز بايد تدريجى باشد. و از طرفى گويى نماز آخرش مى‌‌باشد و اينها عاشق نماز هستند و آن را دوست دارند.

5- نماز دنيا پرستان

گروه دوم افرادى هستند كه تا وقتى خبرى نيست نماز را مى‌‌خوانند ولى اگر مهمانى يا خبرى يا قليانى بود با ساده‌‌ترين خير نماز را كنار مى‌‌گذارند. قرآن مى‌‌فرمايد: (وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً) (جمعه /11) حضرت رسول ايستاده بود و سخنرانى مى‌‌كرد چون امام جمعه بايد بايستد و سخنرانى كند و دليل اين است كه«وَ تَرَكُوكَ قائِماً» فقط يك نفر نشسته خطبه مى‌‌خواند و او معاويه بود. و امام جمعه بايد دستش به شمشير يا نيزه باشد ولى واجب است كه تقوى بگويد ولى بازور اسلحه. چون بدون زور نمى‌‌شود ما براى همين سوادآموزى هر چه در خانه‌‌ها را مى‌‌زديم نمى‌‌آمدند و تبليغ فايده نداشت و بايد يك فشارى باشد ما هم از پادگان‌‌ها شروع كرديم. و جوان سالم اگر در پادگان مى‌‌گفت نمى‌‌خواهم درس بخوانم توى سرش مى‌‌زديم و مى‌‌گفتيم معافى را بهت نمى‌‌دهيم. و نمى‌‌شود گفت دوست دارم بى‌‌سواد باشم چون تراكتور انسان بى سواد زودتر خراب مى‌‌شود در انتخابات فريب مى‌‌خورد و بچه‌‌اش هم زودتر مريض مى‌‌شود. حديث است (الجهل أصل كل شر) (غررالحكم، ص‌‌73) پس نمى‌‌شود بى سواد بود. يكى از حديث‌‌ها را الآن مى‌‌گويم و يكى از زنان پيامبربى سواد بود و پيامبر معلم گرفت تا بيايد منزل و به او درس بدهد چون نمى‌‌خواست همسرش بى سواد باشد. پس نمى‌‌شود بى سواد بود. خلاصه پيامبر دست به اسلحه سخنرانى مى‌‌كرد يك مرتبه قومى جنس براى فروش آوردند و طبل و شيپور زدند و همه مثل جنس تعاونى دويدند. حديث داريم به روايتى 13 و به روايتى 12 نفر نشستند و بقيه همه رفتند. و آيه نازل شد. (آيه آخر سوره ى جمعه) «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً» يعنى به محض اينكه تجارت يا سرگرمى پيدا كردند به سوى آن مى‌‌روند و تو را در حالى كه ايستاده‌‌اى رها مى‌‌كنند تا جنس ارزان بخرى. «قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقينَ» (جمعه /11) رسول خدا را براى تجارت و جنس رهامى كنيد. بايد حيا كنيد. البته آن مطلبى را كه معاويه نشسته خطبه مى‌‌خواند را آلوسى و قرطبى نقل كرده‌‌اند و در شيعه مدركى را من نديدم.

6- افرادي كه نسبت به نماز بي‌نشاط هستند

افرادى بى نشاط هستند. قرآن درباره‌‌ى اين‌‌ها مى‌‌فرمايد (وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ) (بقره /45) يعنى نماز برايشان سنگين است. چرا وقتى مى‌‌فهميد تاريخ فلان كوپن تمام شد حسرت مى‌‌خوريد و روى دست خودتان مى‌‌زنيد ولى وقتى به نماز جمعه نمى‌‌رويد چنين حسى نداريد. قرآن مى‌‌فرمايد: در جبهه نماز شكسته 5 هزارنفر مى‌‌خواهند نماز بخوانند. تا قرآن را باز كردم هم همين آيه آمد و اين از لطف خداست (وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى‌‌ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ) (نساء /102) پيامبر وقتى در جمعيت هستى مى خواهى نماز جماعت بخوانى اگرچه زير رگبار مسلسل هستى «فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ» از اين 5 هزار نفر 2500 نفر به تو اقتدا كنند و بقيه در جبهه باشند البته «وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ» يعنى اسلحه به دست اقتدا كنند «فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ» يعنى موقعى كه سجده مى‌‌كنيد عده‌‌اى از پشت سر مراقب شما باشند. بعد وقتى اين‌‌ها يك ركعت خواندند فورى يك ركعت ديگر را فرادى بخوانند «وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى‌‌ لَمْ يُصَلُّوا» يعنى حتى در جبهه هم اجازه ندهيد از دستتان برود و ركعت اول يك گروه و ركعت دوم گروه ديگر نماز بخواند. بعد هم مى‌‌فرمايد مواظب باشيد «وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ» البته من فروع فقهى نماز جبهه را نديدم و خواهم ديد و برايتان مفصل خواهم گفت. اما اجمالاً و در جبهه هم نماز جماعت بايد باشد.
عده‌‌اى مسخره مى‌‌كنند (وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ) (مائده /58) يعنى عده‌‌اى نماز را مسخره مى‌‌كنند. درباره‌ى نماز جمعه نمى‌‌گويد برو بلكه مى‌‌گويد (فَاسْعَوْا إِلى‌‌ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) (جمعه /9) يعنى با تلاش برويد. عده‌‌اى هم چون نماز برايشان خرجى ندارد مى‌‌خوانند و اگر زمانى برايشان بارى داشت نمى‌‌خوانند. من يك نگرانى دارم و آن اين است كه شما كه در استاديوم ورزشى جمع مى‌‌شويد چقدر به نماز توجه داريد چون خيلى‌‌ها نماز مى‌‌خوانند ولى نماز خواندن با نماز دوست داشتن متفاوت است. امام حسين در شب عاشورا فرمود: «أُحِبُّ الصَّلَاةَ»(إرشاد مفيد، ج‌‌2، ص‌‌89) ولى خيلى از ماها نمازمان را مى‌‌خوانيم مى‌‌گوييم راحت شديم. يا مادر كه صبح مى‌‌خواهد فرزندانش را صبح بيدار كند مى‌‌گويد بلند شو مدرسه‌ات دير شد و معلوم است در اين خانه درس و علم و حقوق و. . . حكومت مى‌‌كند در حالى كه دل مادر بايد براى نماز و راضى بودن خدا بلرزد چون حديث داريم خانه‌‌اى كه در آن نماز خوانده نشود قبرستان است.
اصولاً از مسافرين يك قطار يا اتوبوس چند نفر نماز مى‌‌خوانند يا درهتل جايگاه غذاخورى تميزتر است يا نمازخانه. اسلام مى‌‌فرمايد اول خودت بايد نماز بخوانى سپس همسر و فرزند و بعد از آن ديگران و زمينه سازى براى نسل‌‌هاى آينده و در نهايت همه جا. پس كسى نگويد كه ما كه خودمان نماز مى‌‌خوانيم. اصلاً جمهورى اسلامى و انتشارات ما چند كتاب پيرامون نماز چاپ كرده است البته كتاب اسرارالصلوة است كه خيلى عرفانى هم هست. اما اگر كسى گفت من مى‌‌خواهم با نماز آشنا شوم شما غير از «حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ» و. . . كه پوست نماز است چند كتاب نماز پيرامون فلسفه‌ى نماز كه جوان پسند هم باشد داريم. اى كاش به جاى مصلى، مصلى مى‌‌ساختيم يعنى نمازگزار بسازيم نه اينكه مصلى از دست بدهيم و مصلى بسازيم پس اول خودمان نماز بخوانيم «أَقيمُوا الصَّلاة» سپس بچه هايمان.
قرآن مى‌‌فرمايد (وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ) (مريم /55) و مى‌‌گويد اگر گفتى و گوش ندادند حوصله كن. مى‌‌فرمايد (وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها) (طه /132) به فكر آينده باشيد. حضرت ابراهيم مى‌‌فرمود: (رَبِّ اجْعَلْني‌‌ مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‌‌) (ابراهيم /40) يعنى خدايا نسل من را هم نماز خوان قرار بده. چون اگر بچه نماز بخواند ثواب آن نماز علاوه بر خودش به پدرش هم خواهد رسيد.

7- اهميت دادن به نماز در مدارس

مدارس ما بايد در كنار مساجد باشند در فرهنگ ساختمان سازى قديم ما اين مسأله بوده و مدارس و مساجد دركنار هم بوده و اين ريشه در اسلام دارد. و حديثى هم كه قول داده‌‌ام و چند ساعت پيش ديده‌‌ام اين است كه: پيامبر در40 سالگى به نبوت رسيد و 13 سال تلاش كرد تا 53 سالگى و فايده نكرد و فشار كفار باعث هجرت مسلمانان به مدينه شد و خيلى از اين مهاجرين فقير بودند و چيزى نداشتند. پيامبر ايوانكى به اسم صفّه درست كرد و فرمود اينجا بنشينيد و بسيارى از اينها فقط با يك لنگ نشسته بودند در حالى كه برخى از اين‌‌ها ثروتمند مكه بودند ولى براى هجرت ناچار شده بودند اموال‌‌خود را در مكه بگذارند همچون صهيب. يا مصعب هم فرزند تاجر بود ولى پدرش گفت حال كه مسلمان شدى چيزى به تو نمى‌‌دهم. خلاصه اين مهاجرين در آن ايوانك نشستند و پيامبر براى اينكه از اوقات فراقتشان استفاده كنند معلمى گذاشت تا به اين‌‌ها خواندن و نوشتن بياموزد. يعنى استفاده از اوقات فراغت براى سوادآموزى البته در مسجد.
و بايد مدارس ما هم اگر كنار مساجد باشد و حداقل به اندازه ى يك درس به نماز اهميت داده شود وگرنه علم بدون تقوى باعث مى‌‌شود هرچه متخصص بيشترى داشته باشيم جنايتكار بيشترى داشته باشيم و بايد كارى كنيم كه از كودكى براى بچه‌‌ها نماز جماعت گذاشته شود و براى نماز جماعت وقت قرار بدهيم تا از بچگى خمير مايه ى بچه‌‌ها با نماز ساخته شود. سرود و عكس و فيلم و هنر خوب است ولى نمازخوان درست نمى‌‌كند. و صداو سيما بسيار مى‌‌تواند در اين زمينه تأثير گذار باشد. چون ما ميليون‌‌ها نفر داريم كه حمد و سوره را هم بلد نيستند بخوانند.

8- هر نمازي قبول نيست و نماز عامل نجات از گناه است

البته خيلى‌‌ها هم هستند كه نمازشان ارزش ندارد. روايت داريم كه اگر زن و شوهر به هم بگويند ما كه از تو خيرى نديديم. نماز هيچكدام مورد قبول نيست. زن و شوهرى كه به هم نيش بزنند. «رُبَّ قَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ قِيَامِهِ السَّهَرُ»(فضائل‌‌الأشهرالثلاثة، ص‌‌144) خيلى نمازشب خوان‌‌ها تنها فايده‌‌اى كه بدست مى‌‌آورند بى خوابى است و خدا مى‌‌فرمايد به اين‌‌ها چيزى نمى‌‌دهم. «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ»(جامع‌‌الأخبار، ص‌‌146) كسى كه غيبت مى‌‌كند نمازش بى خاصيت است. كسى جلوى ديگران خوب نماز مى‌‌خواند ولى در خفا، خير. و در نماز كلك مى‌‌زند نمازش قبول نيست چون حديث داريم قَالَ النَّبِيُّ (ص): «مَنْ أَحْس َنَ صَلَاتَهُ حَتَّى يَرَاهَا النَّاسُ وَ أَسَاءَهَا حِينَ يَخْلُو فَتِلْكَ اسْتِهَانَةٌ اسْتَهَانَ بِهَا رَبَّهُ»(مستدرك‌‌الوسائل، ج‌‌1، ص‌‌114) او خدا را مسخره مى‌‌كند. به كميل مى‌‌گويد نماز و روزه كافى نيست مهم اين است كه قلب پاك هم داشته باشى. پس هر نمازى قبول نيست.
البته نگوييد حالا كه ما غيبت مى‌‌كنيم پس نماز نخوانيم ولى حديث داريم اگر هم بدى، بدى هايت را كنار بگذار نه نماز خواندن را. آقايى رفت جايى روضه خواند و به او پول، كم دادند براى همين پس داد و آقاى ديگرى به او گفت پس نده، بگو بقيه‌‌اش را بدهند حديث داريم «رُوِيَ أَنَّ فَتًى مِنَ الْأَنْصَارِ كَانَ يُصَلِّي الصَّلَاةَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ يَرْتَكِبُ الْفَوَاحِشَ فَوُصِفَ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ إِنَّ صَلَاتَهُ تَنْهَاهُ يَوْماً مَا فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ تَابَ »(بحارالأنوار، ج‌‌79، ص‌‌198) جوانى بود كه نماز مى‌‌خواند ولى در عين حال دسته گل هم به آب مى‌‌داد. اين مسأله را به پيامبر گفتند، پيامبر فرمود: «إِنَّ صَلَاتَهُ تَنْهَاهُ يَوْماً مَا» بگذار نماز را بخواند چون همين رابطه‌‌اش با خدا روزى او را نجات خواهد داد. بعد مى‌‌فرمايد «فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ تَابَ» يعنى چيزى نگذشت كه اين جوان توبه كرد. پس شما هم نگويد فلانى كه عزاداراى امام حسين مى‌‌آيد عرق خور يا چاقوكش است و بگذارد رابطه‌‌اش را با امام حسين حفظ كند تا روزى او را نجات دهد. آخرين حديث «عَنْ جَابِرٍ قَالَ قِيلَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ فُلَاناً يُصَلِّي بِالنَّهَارِ وَ يَسْرِقُ بِاللَّيْلِ فَقَالَ إِنَّ صَلَاتَهُ لَتَرْدَعُهُ»(بحارالأنوار، ج‌‌79، ص‌‌198) به پيامبر گفتند كسى هست كه روزها نماز مى‌‌خواند و شب‌‌ها دزدى مى‌‌كند. پيامبر فرمود: «إِنَّ صَلَاتَهُ لَتَرْدَعُهُ» به نگوييد نماز نخوان اگر كسى شيمى و فيزيك رد شده است نگوييد پس رياضى هم نخوان چون مردود مي‌شوى يا اگر يك چرخ ماشين در جوب افتاده نبايد چرخ ديگر را هم در جوب انداخت. خلاصه پيامبر فرمود اين فرد را نمازش نجات خواهد داد. به هر حال هم بايد نماز خواند هم نبايد به نماز مغرور شد و باقى كارها را هم بايد درست كرد.
از شما آموزشياران نهضت تشكر مى‌‌كنم و همان طور كه روح امام مى‌‌خواهد من هم از شما مى‌‌خواهم تا سر كلاس‌‌ها روح نماز را تلقين كنيد. و در خانه‌‌ها مبلغه باشيد و مسأله و قصه و داستان راستان نگوييد و سعى كنيد نماز را در خانه‌‌ها يا سر كلاس بخوانيد و نگوييد ريا است. چون آن ريايى حرام است كه خودت را بخواهى نشان بدهى. ولى هر ريايى حرام نيست. مثلاً آرايش كردن زن براى شوهر اگرچه ريايى است ولى ثواب هم دارد. و اين رياى خانم معلم براى نمازخوان كردن بچه‌‌ها از آن رياهاى خوب است چون شما نمى‌‌خواهى بگويى من خوب هستم بلكه مى‌‌خواهى بگويى نماز بخوانيد. كسى مى‌‌گفت من به راننده ى اتوبوس گفتم نگه دارد نماز بخوانم نگه نداشت و نمازم قضا شد. از او پرسيدم چطور گفتى؟ گفت معمولى بعد به او گفتم اگر چمدان هم افتاده بود همين طور مى‌‌گفتى يا فرياد مى‌‌زدى؟ و اين است كه نماز در نزد ما كم بها شده است.

9- خداوند به عبادت ما نياز ندارد ما نياز داريم

هركس مى‌‌خواهد ببيند نزد خدا چقدر ارزش دارد حديث داريم: كه هركس مى‌‌خواهد ببيند نزد خدا چقدر آبرو و ارزش دارد بايد ببيند خدا نزد او چقدر آبرو و ارزش دارد. پس اگر نماز در نزد ما آبرو نداشت معلوم مى‌‌شود ما مريض هستيم خداوند آنقدر فرشته دارد كه مى‌‌فرمايد ملائكه‌‌اى داريم كه (فَالَّذينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ) (فصلت /38) يعنى ميلياردها ملائكه دائماً عبادت مى‌‌كنند و خسته هم نمى‌‌شوند پس خيال نكنيد خداوند مى‌‌فرمايد (وَ اعْبُدُوا اللَّه) (نساء /36) به عبادت ما احتياج ندارد چون ِ (إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ) (عنكبوت /6) خداوند نياز ندارد بلكه مى‌‌گويد دستت را بده تا نجاتت بدهم. اگر گفتند خانه‌ات را راست خورشيد بساز خورشيد به تو احتياج ندارد بلكه تو از نور خورشيد استفاده كنى. چرا نسبت به هر چيزى دل مى‌‌سوزانيم و دل ما براى نماز نمى‌‌تپد؟ چون مريض شده‌‌ايم و اگر درمان شود اين همان مرض قساوت است. و نتيجه ى قساوت، سوء عاقبت است.
خدايا به حق محمد و آل محمد ما را از كسانى كه مقيم نماز هستند و نمازشان مورد قبول استقرار بده.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2601
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست