responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2603

موضوع: نماز و تربيت – 2

تاريخ پخش: 69/08/24

بسم الله الرحمن الرحيم

در جلسه امروز در دانشگاه در خدمت برادران دانشجو هستيم ولى بحث ما ادامه بحث قبل است. چون اين بحث جاذبه دارد مقدارى از بحث گذشته را با بحثهاى ديگر تلفيق مى‌كنيم ولى بحث ادامه همان بحث است و به صورت سلسله‌اى است. آن بحث ارتباط مردم با خداست و موضوع بحث نماز و تربيت است. ادامه بحث گذشته نماز و تربيت را مطرح مى‌كنيم.
گفتيم كه هر چيزى يك مزه‌اى دارد. فوتبال براى فوتباليست مزه دارد. براى بعضى شهوت، براى بعضى مقام و. . . هر كسى براى هر چيزى مزه اى پيدا مى‌كند و يك شيرينى دارد. براى اولياى خدا، حرف زدن با خدا مزه دارد و آن به خاطر شناخت است. مثلاً گفتيم اگر حضرت امام الان زنده بود و مى‌آمد دانشگاه شما همه شما دوست داشتيد كنار امام باشيد ولو آدم كنار امام دوزانو بنشيند و ساكت باشد و اگر آن آخرها بنشيند پايش را دراز مى‌كند و متلك هم به رفيقهايش مى‌گويد و جك هم مى‌گويد اما آدم ترجيح مى‌دهد كه آن خوش و بش را كنار بگذارد و آدم در كنار امام بنشيند. چرا؟ چون ما نسبت به امام بالغ شده‌ايم. مى‌دانستيم كه امام نجات دهنده نسل ايران است از شر طاغوت. وضو گرفتن و لباس تميز پوشيدن و بلند شدن در سرما و گرما اينها يك مشكلاتى دارد اما اين كه آدم با خداى خودش حرف مى‌زند مزه دارد.
اين كه قرآن مى‌گويد: (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ) (عنكبوت /45) رابطه نماز و تربيت است. نماز آدم را از فساد بازمى دارد.
يك وقتى زمان شاه، رييس شهربانى قم به همه شوفرها گفته بود كه همه شما كراوات بزنيد. بندگان خدا بلد نبودند كراوات بزنند. من ديدم گفتم اين چه دستورى است؟ گفت: رييس شهربانى گفت كراوات كه زديد مجبور هستيد كه ديگر دستهايتان روغنى و گازوييلى نباشد. آدم وقتى قيافه مذهبى گرفت عملاً خودش مذهبى مى‌شود.
زبان و حلقومى كه گفت: (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) (فاتحه /5) و توجه داشت اين حلقوم خجالت مى‌كشد بگويد جاويد شاه. زبانى كه در خدمت حق بود در خدمت باطل نمى‌رود.
خوب پس چرا نمازخوانهاى ما بعضى‌هاى آنها هم اهل فحشاء هستند و هم اهل منكر. جوابش اين است كه گياه پوك سبز نمى‌شود.

1- تمام نماز و شرايط آن سازنده و تربيت كننده

نمازها همه نماز است منتهي ضلعهايش فرق مى‌كند، در يك مثلث. در يك ضلع همه همه نماز است اما در ضلعهاى ديگر فرق مى‌كند.
همه نماز درس است.
نماز شرايط دارد. شرايط صحت، شرايط قبولى، شرايط كمال. در همه اينها جلوگيرى از فحشاء و منكر است. اگر بخواهى نمازت صحيح باشد بايد مكان، زمان، آب، حق الناس. همه چيز صحيح باشد.
پس حفظ حقوق در آن است.
شرايط قبولى: اگر كسى غيبت بكند نمازش قبول نيست. شما اگر بخواهيد نمازت قبول باشد از منكر بايد دست بردارى.
اگر كسى حق مستضعفين را بخورد يعنى ماليات اسلامى و زكات ندهد نمازش قبول نيست. اينها را حديث داريم.
اگر زن و شوهرى به هم نيش بزنند، نماز هيچكدامشان قبول نيست. حديث داريم كه اگر كسى رهبرش رهبر آسمانى و حق نباشد نمازش قبول نيست.
يعنى اگر شما بخواهى نمازت درست باشد، نمى‌توانى دزد باشى. بايد خط فكرى، مسأله داخلى و خانوادگى، مسأله اجتماعى درست باشد. (مثلاً شراب را بايد كنار بگذارى.)
«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»
نماز چگونه آدم را از فساد بازمى دارد؟ هستى براى بشر. ابر و باد و مه و خورشيد و فلك براى انسان. قرآن هم مى‌گويد: (خَلَقَ لَكُمْ) (بقره /29)، (سَخَّرَ لَكُمْ) (حج /65)، (مَتاعٌ لَكُمْ) (نور /29). هستى براى بشر. خب بشر براى چه؟ (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ) (ذاريات /56) الا، براى عبادت. عبادت فقط نماز نيست. هر كارى رنگ خدا داشته باشد عبادت است. از پزشكى، تا نظافت يك كوچه، تا يك تدريس آن چيزى كه كار را عبادت مى‌كند رنگ خدايى است. (صِبْغَةَ اللَّهِ) (بقره /138) يعنى رنگ خدايى. كسى كه روزى 5 مرتبه با توجه نماز بخواند رنگ خدايى پيدا مى‌كند. وقتى رنگ خدايى پيدا كرد ديگر رنگ طاغوت را نمى‌پذيرد. بچه‌اى كه شير مادر خورد پستان دايه به دهن نمى‌گيرد.
(وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ) (حج /31) كسى كه از خدا قيچى شد مثل كسى است كه از آسمان به زمين بيفتد و لاش خورها دورش جمع مى‌شوند.
ما اگر روزى 5 مرتبه با خدا پيوند بزنيم (اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا) (بقره /257)، ما به عنوان اين كه تحت ولايت خدا هستيم با وليمان رابطه داشته باشيم. ما ولى داريم. كسى كه ولى دارد طاغوتها، شيطانها، ديگر كارى ندارند.
شيطان گفت: (فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ) (ص /83-82) قسم به خودت همه را گمراه مى‌كنم. «إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ» شيطان مثل سگ است. مى‌پرد به پاى كسى كه اهل خانه نباشد.
آنهاى كه «أهْلُ الله»، «عِبادُ اللَّه»، «وَلِىُّ الله»، «صِبْغَةَ اللَّهِ»، «في‌ سَبيلِ اللَّهِ» هستند ديگر شيطان به آنها كارى ندارد. البته گاهى هم ممكن است كه قلقلك بدهد.
ما چند رقم شيطان داريم. گاهى شيطان از دور وسوسه مى‌كند. گاهى شيطان از كمر وسوسه مى‌كند. گاهى شيطان نفوذ مى‌كند ولى خارج مى‌شود. گاهى نفوذ مى‌كند و خارج هم نمى‌شود. اينها شوخى نيست. اينها وحى است. آن كه قرآن مى‌گويد: (فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ) (طه /120)
انبياء را شيطان نمى‌تواند پهلويشان برود ولى از دور يك سنگى مى‌زند. درباره مؤمنين شيطان تا كنارشان مى‌رود. (إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ) (اعراف /201) درباره آدم عادى داريم (يُوَسْوِسُ في‌ صُدُورِ النَّاسِ) (ناس /5)، يعنى نفوذ مى‌كند. درباره آدم بدجنس داريم (فَهُوَ لَهُ قَرينٌ) (زخرف /36) مى‌رود داخل و ديگر بيرون نمى‌آيد.
يك كسى گفت: آقاى قرائتى شما خيلى با سياست هستيد. گفتم اتفاقاً كسى لقب سياست به من نداده. گفت: تو براى اين بچه هايى كه اصول دين مى‌گويى اينها چهل سال ديگر تاجر و پولدار بشوند سهم امام و خمسشان را به تو مى‌دهند.
وقتى ديد، ديد اسكناس شد اصلاً باور نمى‌كند كه يك كسى يك حديثى بخواند و نظرى به پول نداشته باشد. وقتى فكر خراب شد، درست مثل اين كه عينك قرمز مى‌زنند و همه شلغمها را لبو مى‌بينند.
هستى براى بشر. بشر براى عبادت و گل عبادت نماز است.

2- نماز و بازدارندگي از منكرات

من رابطه بين نماز و تربيت را فشرده برايتان بگويم. به عنوان يك طلبه اگر دستگاه قضايى به ما بگويند: چه كار كنيم كه جرم كم شود من مى‌گويم اگر مى‌خواهيد فتيله جرم پايين بيايد بايد فتيله نماز را بالا بكشيد. قرآن مى‌گويد: بهشتيها و جهنميها با هم حرف مى‌زنند مى‌گويند: (يَتَساءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمينَ ما سَلَكَكُمْ في‌ سَقَرَ) (مدثر /42-40) چطور شد كه شما جهنم رفتيد. (قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ) (مدثر /43)، مى‌گويند مى‌دانيد چرا؟ ما اهل نماز نبوديم.
پس معلوم مى‌شود كه مصلين با مجرمين رابطه دارند. كسى كه از خدا قيچى شد همه كاري را مى‌كند. يك بچه‌اى روزى 5 بار نماز مى‌خواند نمى‌توانيد ببريدش پاى ويدئو. گناه مثل سيگار است. دفعه اول آدم گناهكار ناراحت است. اول كه آدم سيگار مى‌كشد دستگاه تنفس او اذيت مى‌شود. سرفه مى‌كند. آنقدر ممكن است بكشد كه آخر سر وقتى سيگار مى‌كشد انگار كليد فتح هندوستان را به او داده‌اند.
يك كسى را ديدم كه 25 تا مؤمن حزب اللهى را ترور كرده بود. قاضى به من گفت از او پرسيدم احساست چه بود؟ وقتى ترور مى‌كردى؟ گفت: اولى را تا زدم تكان خوردم. ولى بقيه را برايم عادى شده بود. مثل تخمه كدو كه مى‌شكستم.
گناه اول خطرناك است. پرده كه پاره شد آدم دست به همه كارها مى‌زند. و لذا اميرالمؤمنين(ع) در دعاى كميل اولين جمله‌اش اين است «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ»(مصباح‌المتهجد/ ص‌844) يعنى خدايا پرده باز نشود. رويمان باز نشود.
پس نماز و تربيت: اگر بخواهيم جرم كم بشود بايد به مسأله نماز بها بدهيم.
يكى از پيغمبرها حضرت شعيب(ع) است. در قرآن نام 25 تا از پيغمبرها آمده. بقيه‌را هم خدا گفته كه برايت نمى‌گويم. (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ) (غافر /78).
يكى از پيغمبرها شعيب(ع) بود. شعيب(ع) نماز مى‌خواند چون نماز مربوط به اسلام نيست چون همه اديان نماز داشتند. آمدند پهلوى شعيب(ع) گفتند: (أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في‌ أَمْوالِنا) (هود /87) اى شعيب آيا نمازت تو را وادار مى‌كند كه به ما دستور بدهي كه ما در اموال هر كارى كه دلمان مى‌خواهد نكنيم. پيداست كه نماز شعيب جلوى ولخرجى جامعه را مى‌گرفت. اين نمازهايى كه ما مى‌خوانيم و ولخرجى هم مى‌كنيم نمازمان نماز نيست.
برادرها و خواهرها! مگر قرآن نمى‌گويد نماز آدم را از فحشا بازمى دارد. اگر نماز يك نفرى انسان يك نفرى را از فحشا بازمى دارد پس اگر گروه شديم و نماز جماعت خوانديم نماز اجتماعى بايد فساد اجتماعى را كم بكند. اگر گفتند يك سوزن يك خط كش را روى خودش سوار مى‌كند، پس پيداست يك راه آهن بايد يك ساختمان را حمل بكند.
يك نماز جلوى فساد را مى‌گيرد، پس اگر امت نماز بخوانند، در امت نمازخوان بى حجاب وجود ندارد. اين كه مى‌بينى بى حجاب، فساد، رشوه، اعتياد، هر جا ديديد فساد بيشتر است، معلوم مى‌شود تارك الصلوة بيشتر است. بابا، خدا نعوذ بالله دروغ نمى‌گويد. پس مساجد مى‌شود سنگر، نماز جماعت سنگر مى‌شود. مبارزه عليه فساد و فحشاء.

3- نماز پاك كننده گناهان گذشته و مانع آينده

حديث داريم در نهج البلاغه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: اگر گناهى بكنم دوست دارم كه خدا اين مقدار مهلت به من بدهد، فورى لااقل دو ركعت نماز بخوانم. يعنى تا لباس لك شد فورى بروم و بشويم.
پس (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ) (عنكبوت /45) يعنى نماز نه فقط گناهان آينده را جلوگيرى مى‌كند بلكه اگر گناه قبلى كردى باز هم آن را مى‌شويد. يعنى هم بهداشت است و هم بهدارى و هم درمان و هم پيشگيرى.
قرآن مى‌فرمايد: (إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ) (آل عمران /135) مؤمن كسى است كه اگر يك دسته گلى به آب داد به خودش ظلم كرد به جامعه ظلم كرد سريع ذكر خدا را بگويد يعنى نماز بخواند. چون قرآن مى‌گويد: (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري) (طه /14) بهترين ذكر الله اين است كه نماز بخواند.
قرآن مى‌فرمايد: نماز بخوانيد. چرا؟ (إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات) (هود /114) نماز اثرآن كارها را پاك مى‌كند. حديث داريم نماز پنج گانه مثل اين است كه انسان روزى 5 مرتبه صورتش را مى‌شويد پس اگر گناه بكنيم نماز بخوانيم و اگر هم گناه نمى‌كنيم نماز است كه ما را از گناه بازمى دارد.

4- نماز دل كندن از غير به خدا

شما در نماز چه مى‌گوييد. «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» قرآن يك آيه دارد مى‌گويد (اَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ) (مريم /59) كسى كه پيرو شهوات شد يعنى شهوت پرست است كسى است كه حتماً قبل از اين كه شهوت پرست شود نمازش را ضايع كرده است.
در مورد نماز چند تا جمله داريم. يك جا «استخف بالصلوة»(كافي/ ج3/ص270) نماز را سبك مى شمارد. امام سجاد(ع) وقتى مى‌رفت مسجد چنان لباس تميز و نو مى‌پوشيد يك كسى مى‌خواست شوخى كند گفت آقا مى‌روى به خانه عروس. گفت: بله مى‌روم خانه خدايى كه خالق حور العين است.
در مكه، يك سال همسفر ما يك پزشكى بود. ديديم اين پزشك يك گوسفند خريده اندازه يك گاو. گفتم: بابا يك دقيقه ديگر مى‌كشندش و مى‌اندازند در كوره‌هاى سعودى. گفت: من مى‌خواهم هديه بدهم به محبوب. وقتى شما يك مهمان عزيزى دارى جلوى پايش قالى مى‌اندازى گرچه مى‌دانى كه قاليها گلى مى‌شود ولى فداى محبوب.
قرآن هم مى‌گويد وقتى مى‌گوييم گوسفند بكش (لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى‌ مِنْكُمْ) (حج /37) من كه كارى با پوست و گوشتش ندارم. مى‌خواهم ببينم چقدر دل مى‌كنى. دل كندن مهم است نه خون ريختن.
خدمت حضرت امام مى‌رفتند مى‌گفتند دعا كن شهيد شويم. امام مى‌گفت خدا ثواب شهادت به شما بدهد. يعنى خدا يك روحيه‌اى به شما بدهد كه دل از خودت بكنى.
تمام كمالاتى كه خدا به اوليايش مى‌دهد براى آنهايى است كه از يك چيزى دل كندند.
از خواب دل كندن براى نماز شب. (فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ) (سجده /17) هيچ كس نمى‌داند كه چه اجرى دارد. ابراهيم(ع) از اسماعيل(ع) دل كند. (إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً) (بقره /124) تو حقت اين است كه رهبر شوى چون از بچه‌ات دل كندى.
يوسف(ع) از زليخا دل كند. (وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنينَ) (يوسف /22) به مقامى رسيد كه تأويل رؤيا مي‌كرد و به علومى رسيد. و هر كس دل بكند به جايى مى‌رسد. آدم بايد از ماديات خودش را بكند. «اَضاعُوا الصَّلاةَ» تا نماز ضايع نشود. «وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ» نيست.

5- نماز و پايداري و استقامت

قرآن يك آيه دارد (إِذا مَسَّهُ الشَّر) (معارج /20) وقتى شر به انسان رسيد، جيغ مى‌زند. (وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً) (معارج /21) و اگر خيرى به آن رسيد به كسى نمى‌گويد. بعد مى‌گويد (إِلاَّ الْمُصَلِّينَ) (معارج /22) مگر آنهايى كه اهل نماز هستند. يعنى نمازگزار واقعى كسى است كه در مقابل سختيها جيغ نمى‌زند و در مقابل خير منعى ندارد.
قرآن مى‌گويد يك كارى كنيد كه مثل كارمندهاى بانك باشيد. (لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‌ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ) (حديد /23) اگر يك چيزى فوت شد غصه نخوريد. اگر هم به شما دادند خوشحال نشويد.
قرآن مى‌گويد: (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً) (طه /124) كسى كه اعراض كند از ياد خدا زندگى آن تلخ است.
يك پسرى بود نه شكل داشت نه پول. رفت خانه پدر زنش گفت: ما مى‌خواهيم داماد شويم. دخترت را به ما مى‌دهى يا نه. اگر دخترت را به ما مى‌دهى «ان تزوجونا» اگر دخترت را به ما تزويج مى‌كنى الحمد لله. «و ان تمنعونا» اگر ممانعت مى‌كنى الله اكبر. اين شخص بند به خدا است. بدهند يا ندهند ناراحت نمى‌شود.
اما ما مي‌گوييم: ما را به نوكرى بپذيريد. ما را، ما را. مثل گربه تملق مى‌گوييم. چه خبر است؟
فقط با ياد خدا زندگى شيرين است. نماز، نماز، نماز.
اصولاً همه اعمال ما بند به نماز است. نماز كارت ورودى است. قال الصادق(ع): «فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا» (كافي/ ج3/ ص268)
اگر نماز قبول شود بقيه كارها هم قبول است. و لذا گفته‌اند اگر خواستى بدانى نمازت قبول است يا نه ببين اين نماز چقدر تو را ساخته است.
برادران، شما در دانشگاه، دبيرستان، مدير كل، مدير دانشگاه، نماز جماعت را برپاداريد.
به كار بگو نماز دارم به نماز نگو كار دارم.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2603
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست