responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2622

موضوع: نیاز جامعه به نظارت عمومی

تاريخ پخش: 12/04/99

عناوين:
1- اعضای بدن، ناظران الهی
2- مسئولیت افراد جامعه در نظارت بر امور
3- توجه به خوب و بد آدم‌ها و کارها
4- تساوی مرد و زن در نظارت بر جامعه
5- دوری از سوء‌ظن و تجسس در نظارت
6- نظارت خداوند بر ناظران و بازرسان
7- نظارت والدین بر امور فرزندان

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحثمان یک بحث قرآنی، روایی، مدیریتی و سیاسی، مشکل‌گشای امروز ماست. چون الآن مشکل مملکت این است که کارهای که می‌شود نظارت ناقص است. هم دولتی‌ها می‌گویند: نظارت ناقص است، هم مردم می‌گویند. همه این را فهمیدند. لذا من درباره نظارت می‌خواهم یک خرده صحبت کنم، یک جلسه هم صحبت کردم. از نظر اعتقادی ما عقیده داریم که خدا ناظر ما هست. فرموده خدا خبیر است، آیه دیگر علیم است. آیه دیگر شهید است. آیه دیگر لبالمرصاد است. آیه دیگر حفیظ است. آیاتی داریم که فرشته‌ها ناظر بر شما هستند. آیاتی داریم که خدا و پیغمبر و مؤمنون نظارت بر شما می‌کنند. مراد از مؤمنون امامان معصوم هستند نه هرکس.
یک خرده درباره اینها جلسه قبل نیم ساعتی صحبت کردیم، در این جلسه ادامه بحث است. نظارت هم فکر نکنید کار سیاسی است. پدران ناظر بر دختران و پسران خود هستند. پدرها توجه دارند بچه‌ها چه فیلمی می‌بینند. گاهی وقت‌ها ممکن است یک فیلمی هم ببینند و رویش هم عکس یک چیز دیگر بزنند و… یک مقدار در مورد اینها می‌خواهیم صحبت کنیم.

1- اعضای بدن، ناظران الهی

بسم الله الرحمن الرحیم، [پای تخته] یکی از ناظرها اعضای بدن هست. چند جای قرآن می‌فرماید: دست و پای شما روز قیامت شهادت می‌دهد کجا رفتی و چه کردی؟ آدم بداند که دور تا دورش دوربین است. عضو بدن من شهادت می‌دهد. زمین شهادت می‌دهد. (بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى‌ لَها) (زلزله /5) در سوره زلزله می‌گوید: زمین حرف می‌زند. چرا باید نظارت باشد؟ بخاطر اینکه (أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً) (سجده /18) این دلیل نظارت است. موضوع بحث ما نظارت است. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً» یعنی کسی که خوب کار می‌کند، با ایمان کار می‌کند با کسی که فسق و فجور انجام می‌دهد باید یکسان باشد؟ اینها باید تفاوت داشته باشد و برای شناخت تفاوت باید بازرس بفرستیم ببینیم کی چه کرده است؟ این یک.
دلیل دوم امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه به استاندار می‌گوید: «لا يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِي‌ءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءِ» (نهج‌البلاغه، نامه53) خوبان و بدان نباید یکجور باشد. هرکس خائن است و هرکس خادم است، خادم و خائن یکجور نباشند، باید آدم تشخیص بدهد و برای تشخیصش باید نظارت کرد.
مسأله دیگر اینکه خود ناظر هم، «انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً» می‌گوید: ناظرها خودشان باید گزینش شوند، یکوقت می‌بینی یک کسی ناظر است که خودش هم دزد است. عمّال یعنی کارگزاران کشور نگاه کن یا علی، ببخشید… یا مالک… حضرت امیر می‌نویسد: ای مالک اشتر، ای استاندار، دقت کن و اینها را دانه دانه گزینش کن. گزینش‌ها اینطور نیست که اگر یکی خوب است تا آخر خوب باشد. مثل پلیس راه، پلیس راه هم مهر می‌زند تا اینجا سالم آمد، ممکن است دو کیلومتر بعد تصادف کند. بنابراین وقتی گزینش شد باید این گزینش، نظارت، آن چیزی که مملکت را اصلاح می‌کند این است که همه مردم خودشان را مسئول بدانند و کسی نگوید: به من چه؟

2- مسئولیت افراد جامعه در نظارت بر امور

جمله‌اش را بخوانم. «کلکمْ راعٍ وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» (بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۸) مسئول عربی هست ولی فارس‌ها هم بلد هستند. همه مسئول هستید. یک دختر نه ساله که به تکلیف رسیده نسبت به رئیس جمهور مسئول است. اگر رئیس جمهور خلاف کرد، این دختر نه ساله می‌تواند اعتراض کند، چون نهی از منکر واجب است، اگر از بالاترین مقام هم خلافی دید، این می‌تواند حق امر به معروف و نهی از منکر کند. نباید گفت: نه، فلانی نباید باشد، قاضی من باید فلانی باشد. هرکس را دستگاه انتخاب کرد، یعنی خط ویژه برای کسی نباید رفت.
نقل شد امیرالمؤمنین در دادگاهی شاهد بود، قاضی به یک نفر گفت: مثلاً جناب آقای قرائتی ولی به او گفت: آقای فلانی، جناب آقا را به من اضافه کرد. حضرت فرمود: تو به درد قضاوت نمی‌خوری و بین اینها فرق گذاشتی حتی داریم نگاه‌هایت را یک طور نگاه کن، اگر به این طرف دعوا پنج دقیقه نگاه کردی یا ده ثانیه، به او هم ده ثانیه نگاه کن. الله اکبر الله اکبر الله اکبر! نکند به کسی کمتر نگاه کنی و به یکی بیشتر، یکجور… فرق بین نهج‌البلاغه و آمریکا را برای شما بگویم. نهج‌البلاغه، حضرت علی فرمود: ابن ملجم یک ضربت شب نوزدهم به من زد، شما هم یکی بزنید. نگویید: چون او امیرالمؤمنین را کشته ما هم باید تکه تکه‌اش کنیم، نه. یکی به یکی، «ضربة بضربه» این دین ما هست. مرام آمریکا، می‌گوید: دوقلوهای آمریکا را زدند، کل افغانستان را اشغال می‌کنیم. زدند یا نزدند، خودشان زدند یا دیگران زدند، کار نداریم. فرض کنید گروهی آمدند و دوقلوهای آمریکا، برج آمریکا را زدند. دو تا برج به دو تا برج، نه یک کشور به دو تا برج! امام رضا فرمود: مردم شیرینی… دیشب یک عکس را دیدم از آیت الله العظمی صافی که طلبه‌های سیاهپوست در قم نزد او رفته بودند، آیت الله صافی، عکس هم خیلی شفاف است، خم شد دست این سیاهپوست را بوسید. ما همین دو تا عکس را نشان بدهیم، یک سیاهپوست زیر پای آمریکایی له می‌شود، بالا‌ترین مقام علمی ما که مراجع تقلید هستند دست طلبه سیاهپوست را می‌بوسند. این همین دو تا عکس کافی است برای اینکه ما که هستیم و آنها چه کسی هستند؟ دقت در…
حضرت امیر فرمود: تو او را احترام گرفتی، او را احترام نگرفتی، چرا فرق گذاشتی؟ مردم هم خیلی قشنگ می‌فهمند، کسی بود می‌گفت: من فلانی را قبول ندارم. گفتیم: چرا، آدم باتقوایی است. گفت: نه، تقوا دارد ولی خیلی خوشم نیامد. گفتیم: حالا چه شده است؟ گفت: سه رقم جواب سلام می‌دهد. بچه‌ها که سلامش می‌کنند می‌گوید: علیک السلام، علیک السلام! بزرگ‌ها که سلام می‌کنند، می‌گوید: سلام علیکم، سلام علیکم، یک خرده کلاسش بالاتر است. پولدارها که سلام می‌کنند، می‌گوید: سلام علیکم، صبحکم الله بالخیر! حالتان چطور است؟ می‌گفت: پولدارها را طور دیگر جواب می‌دهد. یکی می‌گفت: من وقتی می‌خواهم دعای سفره بخوانم نگاه به سفره می‌کنم، اگر سفره ساده بود «رحم الله من قرأ الفاتحه» یک فاتحه برای صاحبش می‌خوانم. اگر سفره مفصل‌تر بود، یک خرده دست‌ها بالا، «یا حمید بحق محمد و یا عالی بحق عالی» اگر خیلی سفره سلطنتی بود با مایه دعا می‌کنم، براساس شکم.
به کسی گفتند: روضه برویم، گفت: من شام خوردم. من روضه که می‌آیم اگر شام باشد می‌آیم. شام خورده باشم روضه نمی‌آیم. خیلی باید غربالگری کنیم تا ببینیم چطور آدم‌هایی هستیم. نظارت اگر می‌خواهی انجام بدهی خود آن ناظر آدم حسابی باشد. اختباراً یعنی امتحانش کن. نسبت به او خبیر باش. «ثُمَ‌ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ» کارهای مسئولین مملکتی را زیر نظر بگیر. بعد هم چهار رقم کار داریم. برای همه اینها یک کدی هست. یا الله… آقایان بازرس… درس برای همه خوب است. برای دانشجو، طلبه، برای همه ما خوب است.

3- توجه به خوب و بد آدم‌ها و کارها

[پای تخته] بسم الله الرحمن الرحیم، انواع بازرسی‌ها، 1- هم آدم بد است و هم کار بد. آدم بد است و کارش هم بد است. این یک رقم بازرسی می‌خواهد. این یک کد توبیخ دارد. 2- آدم خوب است، ولی کار بد است. آدم خوبی بود ولی این حرف زشت را نباید زد. این هم بدجنس نیست، آدم خوبی است حالا از دستش در رفته، به جای ترمز گاز داده و به جای گاز ترمز زده و یک حادثه‌ای رخ داده است. 3- آدم بد است ولی کار خوبی انجام داده است. گاهی ممکن است آدم منحرفی باشد ولی این کارش، کار خوبی است. این حرفش درست است. 4- هم آدم خوب است، هم کار خوب است. هم آدم بد است، هم کار بد است. هم آدم خوب است و هم کار خوب، آدم خوب است و کارش بد است. آدم بد است و کارش خوب است. اینها هرکدام یک فرمی دارد.
یک کسی به کسی گفت: گوشم درد می‌کند، گفت: برو بکش. گفت: چرا؟ گفت: من دندانم درد می‌کرد کشیدم. گفت: دندان کشیدی گوش هم باید کشید؟ قرآن می‌گوید: بعضی‌ها کار بد که انجام می‌دهند این کار بد را هم بد انجام می‌دهند. «أَسَاءُوا السُّوء»، «أساءوا» یعنی غلط کردند، این سوء را هم بد عمل کردند. مثل ماجرای کربلا، کشتن امام خیلی بد است و دیگر از این بدتر نمی‌شود. اما حالا کشتن امام روبروی زن و بچه‌اش بدتر شد، با لب تشنه بدتر شد. با هزاران نامه دعوت، بدتر شد. غریب، بدتر شد. با تیر بدتر شد. روی دست بابا، بدتر شد. زیر سم اسب بدتر شد، آتش زدن خیمه، بدتر شد. گاهی وقت‌ها یک کاری بد است و این کار بد هم بد انجام می‌دهند. هم گوشت فاسد است و هم آشپز بد پخته است. یکوقت گوشت سالم است و این بد می‌پزد و یکوقت گوشت فاسد است و این خوب می‌پزد. یکوقت هم آشپز خراب است و هم غذا فاسد است. مواد غذایی سالم نیست. در بازرسی باید اینها را دقت کرد. یک آیه بخوانم. قرآن یک آیه دارد خیلی آیه قشنگی است. جهت مدیران… قرآن می‌فرماید: «انی» من، انی یعنی من، (إِنِّي لِعَمَلِكُمْ‌ مِنَ الْقالِين‌) (شعرا /168) آیه قرآن است، یعنی من عمل شما را بد می‌دانم. پیغمبر به جنایتکارهای زمان خودش نمی‌گفت: شما بد هستید، می‌گفت: عملتان بد است. یکوقت به بچه می‌گوییم: بچه تو بد هستی! خوب این بچه می‌گوید: من سقوط کردم پیش چشم پدر و مادر، می‌گویم: بچه تو بچه خوبی هستی، این کارت غلط است. اگر بگویی خوب هستی و این کارت غلط است، بچه آماده می‌شود اصلاح کند، اما اگر گفتم: تو جنست غلط است. ذاتت خراب است، فرق می‌کند. «انّی لعملکُم» اگر می‌خواهی انتقاد کنی نگو تو بد هستی، بگو: کارت بد است. یعنی تو آدم خوبی هستی ولی این کار… «إِنِّي لِعَمَلِكُمْ‌ مِنَ الْقالِين‌»

4- تساوی مرد و زن در نظارت بر جامعه

عرض کنم به حضور شما که مسأله دیگر اینکه… زن و مرد هم فرق نگذاریم. یک چیزی هست خواهش می‌کنم این یک دقیقه را خانم‌ها زیادی گوش بدهند چون چیز لطیفی می‌خواهم بگویم. یک جمله در نهج‌البلاغه داریم، «هنّ نواقص العقول» زن عقلش ناقص است. عه! حضرت امیر گفته است، نصف جامعه زن هستند، اینها ناقص هستند؟ ما وقتی می‌خواهیم یک چیزی را معنا کنیم باید توجه کنیم به آیات قرآن و باقی حدیث‌ها همه را جمع کنیم و با هم نگاه کنیم. نباید صبح زود بگوییم: هوا سرد است. صبر کن ظهر شود و عصر شود، غروب بگو هوا چطور بود. یعنی از یک ساعت روز سنجش را، یک ساعت از روز را وسیله سنجش قرار نده. قرآن می‌فرماید: خدا نمره 19.5 خلق نکرده است. تمام آنچه آفریده نمره‌اش بیست است. یعنی چه؟ یعنی نمی‌شود گفت: نصف جامعه عقل ندارند و کم عقل هستند. (الَّذِي‌ أَحْسَنَ‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقَهُ) (سجده /7) این عربی است و قرآن است ولی معنی‌اش را می‌فهمید. چون بعضی آیه‌های قرآن به قدری آسان است که هر فارسی بلد است. «کل شیء» یعنی همه چیز، «أحسن» همه کارهای خدا أحسن است. یعنی خدا هرچه آفریده نمره بیست است. مگر می‌شود بگوییم: نصف جامعه نمره‌اش بد است. پس حضرت علی که می‌گوید: ناقص است، یعنی تفاوت دارد. نقص به معنی تفاوت است.
مثل اینکه بگوییم: شست من کوتاه است. اینکه می‌گوییم کوتاه است معنایش این نیست که ناقص است، می‌خواهد بگوید این شست با آن چهار تا فرق دارد، این کوتاهی عیب نیست. شست هم اگر مثل باقی انگشت‌ها بلند بود، بسیاری از کارها فلج می‌شد. بسیاری از کارهای ما سر انگشت شست است. انگشت شست را کنار بگذاری با این چهار انگشت نه می‌شود بیل دست گرفت و نه می‌شود نوشت و نه می‌شود آمپول زد و نه می‌شود پیچ گوشتی دست گرفت. شما انگشت شست را کنار بگذار اصلاً نمی‌توانی شلوار پا کنی. کت بپوشی، پس اگر گفتند: شست کوتاه است، کوتاهی عیب نیست. «هنو نواقص العقول» یعنی زن و مرد تفاوت دارد. اینها دو نژاد هستند و برای دو رقم کار آفریده شده است. کار زن یک کار دیگر است و کار مرد یک کار دیگر است. بنابراین حالا برای خوشحال شدن خانم‌ها هم یک چیزی بگویم به شرط اینکه زیادی گوش بدهید. جمله قشنگی است.
سوره آل عمران چند آیه دارد، می‌گوید: (إِنَّ فِي‌ خَلْقِ‌ السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب‌) (آل‌عمران /190) در آفرینش آسمان‌ها و زمین برای صاحبان عقل آیه هست، یعنی آدم‌های عاقل فکر کنند از این گردش هستی خدا را می‌شناسند. «اولوالاباب» کسانی هستند که «الَّذِينَ…» چنین چنین چنین،«الَّذِينَ…» چنین چنین چنین چند آیه هم می‌گوید: اولوالالباب چه کسانی هستند. پس در آفرینش هستی برای صاحبان عقل زمینه فکر است و صاحبان فکر هم اینها هستند. آخر آیه می‌گوید: خدا به اینها می‌گوید: (أَنِّي لا أُضِيعُ‌) (آل‌عمران /195) من ضایع نمی‌کنم، «عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ» هرکس از شما عملی انجام بدهد، من نمی‌گذارم ضایع شود، «مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى» چه مرد، چه زن. یعنی چه؟ نمی‌شود وقتی خدا در قرآن می‌گوید: چه مرد، چه زن دوش به دوش هم کارهایشان قبول می‌شود، دوش به دوش هم کارهایشان ثبت و ضبط می‌شود، پس نمی‌شود گفت نصف جامعه کم عقل هستند. باید دید مراد حضرت امیر از نقص چه بود؟ شخص خاصی بود، زمان خاصی بود؟ ماجرای جنگ جمل بوده که زن پیغمبر را سوار شتر کردند. نظر به شخص بوده، نظر به زمان بوده، نظر به مکان بوده، حساب اینها فرق می‌کند.
شما یکوقت می‌گویی: چای سرد شده است، یعنی دیگر داغ نیست، یکوقت می‌گویی: آب سرد است، یعنی آب یخ است. سردی نسبت به چای یک معنا دارد، سردی به… یکوقت می‌گویی: در حمام شیر دیدم، می‌گوید: مراد یک آدم شجاعی بود، چون شیر جنگل در حمام نمی‌رود، وقتی می‌گویی: در حمام شیر دیدم یعنی یک آدم شجاعی دیدم. وقتی می‌گویی: در جنگل شیر دیدم این شیر یک معنای دیگر دارد. یکوقت می‌گویی: شیر خوردم، شیر پاستوریزه و گاو خوردم. کلمه شیر هرجایی یک معنی دارد. پولدارها به میلیارد می‌گویند: یک تومان، متوسطین به میلیون یک تومان می‌گویند. فقرا به یک تومان می‌گویند: یک تومان، یک تومان در هرجا یک معنایی دارد. اگر حضرت امیر می‌گوید: زن ناقص العقل است یعنی زن و مرد دو نژاد هستند. دو رقم هستند، هردو آدم هستند و هردو به عالی‌ترین درجات کمال می‌توانند برسند و حتی می‌توانند مورد خطاب فرشته‌ها قرار بگیرند.
یا مریم، خدا به مریم خطاب می‌کند، خدا مستقیم با مریم حرف می‌زند. زن می‌تواند به اینجا برسد، یا مریم! همینطور که می‌گوییم: یا موسی، یا نوح، یا مریم هم داریم. زن از نظر قرب به خدا هیچ کم ندارد. پس ما در گزینش‌ها باید مواظب باشیم یک کسی را پس نزنیم. بگوییم اینکه کارش معلوم است. از کجا معلوم است. گاهی وقت‌ها هول می‌شویم. یک خاطره بگویم. برای سرشماری در خانه ما آمدند، نمی‌دانستند خانه ما است. در زدند و در را باز کردم، گفتم: بفرمایید. گفت: شما آقای قرائتی هستید؟ گفتم: بله، قرائتی تلویزیون؟ گفتم: بله، دوید به او خبر داد و او هم به او خبر داد، هیچی، اصلاً از من نپرسید چند نفر هستید در خانه؟ اصلاً اصل مسأله فراموش شد. یعنی گاهی وقت‌ها طرف هول می‌شود و فکر می‌کند حالا که ایشان است بازرسی نمی‌خواهد. رودروایسی با کسی نکنید. در بازرسی زن و مرد باید یکسان باشند.

5- دوری از سوء‌ظن و تجسس در نظارت

بازرس‌ها چند تا تذکر است که من بیست سی مورد نوشتم، حالا پدر یا مادر هرکس می‌خواهد بازرسی کند نسبت به منتهی بازرسی نباید جاسوسی باشد. با کمال تأسف با کمال تأسف گاهی آدم می‌شنود که زن و شوهر به هم اطمینان ندارند. روی توهمات و روی سوء ظن یا یک کار غلط، اما بخاطر یک کار غلط اصلاً زندگی از هم متلاشی شده، به خاطر اینکه یک غلطی از ایشان دیدم، حالا اگر کارش غلط باشد. اگر غلط باشد. گاهی وقت‌ها مثلاً می‌گوییم: با این فامیل وصلت نکن. می‌گوید: چرا؟ می‌گوید: دخترخاله‌اش زمان ناصرالدین شاه تب کرده است. بابا ول کن دیگر، حالا یک غلطی یک نفر در فامیل یک زمانی داشته است. یک غلط از یک نفر در فامیل بوده است، عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، ( وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‌) (انعام /164) گناه کسی را گسترش به همه ندهید. اینها فامیل هستند اینطور هستند. یک کسی می‌گفت: با فلانی ازدواج نکن، گفت: چرا؟ گفت: اینها دو تا زن می‌گیرند. گفتم: دلیل شما چیه؟ گفت: یک پدربزرگ داشت دو تا زن گرفت. جد هفتمش هم دو تا زن داشت. جد شانزدهمش دو تا زن داشت. یعنی برمی‌دارند در یک سلسله آدم مثلاً بیست تا مرد بودند دو تا از آنها دو تا زن گرفتند، حالا مگر دو تا زن گرفتند عیب است، اگر کسی عادل است منتهی عادل نیست. کسی عادل باشد که…
من با چشم‌های خودم دیدم، خدا رحمتش کند. پدر دو شهید به قدری عادل بود شوهر همشیره‌ی دکتر بهشتی، از علمای اسلام بود. اگر می‌خواست چادر بخرد، مثلاً می‌گفت: این خانم نیم متر کمتر چادر می‌خواهد، پول نیم متر را به او می‌داد. یعنی اینقدر عدالت را رعایت می‌کرد. پیغمبر ما روزهایی که مریض بود حتی بستر رختخوابش را در اتاق هرکس بود، در اتاق او می‌خوابید. عادل پیدا شد ده تا زن بگیرد، منتهی عادل نیست. اگر پیدا شد…
یک کسی گفت: شب عید فطر چه نمازی دارد؟ گفت: شب عید فطر دو رکعت نماز دارد. رکعت اول بعد از حمد هزار تا «قل هو الله» گفت: اوه، هزار تا «قل هو الله» گفت: خوب بله، گفت: رکعت دوم، گفت: در این هزار تا می‌میری. اگر بودی رکعت دوم یک «قل هو الله» بخوان. کسی هزار تا «قل هو الله» بخواند، در رکعت اول خلاص است. حالا اگر جان داشت در رکعت اول توانست به سلامت بخواند، رکعت دوم یک «قل هو الله» بخواند. اگر عادلی پیدا شد. ولی ما بعضی کارها را عیب می‌دانیم و اینکه عیب نیست. بعضی کارها را باد می‌کنیم. یعنی یک جرقه را تبدیل به یک جریان می‌کنیم. یکبار یک غلطی کرده است، می‌گوییم: این چاقوکش است، قمار باز است، عرق خور است، بابا یک غلطی کرد، یک جایی یک جرعه عرق نوشید، آنوقت اگر عرق خور است می‌شود گفت: دزد هم هست؟ یک کسی را شما دیدی در خیابان عرق می‌خورد. شما حق داری بگویی: این عرق خورد. این هم چون در خیابان است. در خانه‌اش بخورد حق نداری بگویی. در خانه‌اش عرق خورده به تو چه!
حالا اگر در خیابان خورد و شما هم دیدی می‌توانی بگویی: عرق خور است، چاقوکش است، دزد است، زنا… بابا… آنچه تو دیدی، این از اول هم بوده است. یکبار کسی خدمت امام صادق آمد و گفت: می‌خواهیم بحث کنیم. امام صادق(ع) فرمود: با این شاگردها بحث کنید. آن سؤال و جواب و سؤال و جواب، بحث طول کشید و بعد هم بحث تمام شد و این آقایی که سؤال داشت بلند شد رفت. شاگردها از امام صادق پرسیدند: بحث ما خوب بود؟ بلد بودیم با مخالفین بحث کنیم؟ امام فرمود: بله خوب بود. اما تو، اما تو… نقاط ضعفش هم گفت. به یکی گفت: اما تو خوبی‌های طرف را هم قبول نمی‌کردی. مثلاً گفتی که فرض کنید الآن روز هست یا نه؟ می‌گفتیم: نه، از کجا روز باشد؟ بابا الآن که روز است بگو: بله، این حرفت را قبول دارم. تو از ترس اینکه بعد از قبولی حرف یک چیز دیگر نگوید، از ترس جمله دوم، جمله اولش هم زیرش می‌زدی. آقا حلیمش خوب بود حالا امشب عدسی‌اش خراب شد. دیشب غذایش خوب بود، امشب غذایش سوخت.
شما یک چیزی را جریان نده، از یک زمان به همه زمان‌ها، از یک نفر به همه، از یک نفر به فامیل، از یک نفر به یک شهر، گاهی یک چیزی را به یک شهر نسبت می‌دهیم. مثلاً می‌گوییم: فلان شهر ترسو هستند. خوب به چه دلیل؟ بله فلان شهر ممکن است آدم ترسو هم درونش باشد. شما… اینها مشکل قیامتی دارد که انسان یک گناه شراب خوردن را بگوید و دزد هم هست. از یک نفر بگوید و همه فامیلشان، از یک نفر بگوید همه شهرشان، از یک نفر بگوید همه روستایشان، از یک نفر بگوید همه سیاه پوست‌ها، عرب‌ها را می‌بینی چنین هستند. فارس‌ها را می‌بینی چنان هستند. آخوندها را می‌بینی چطور هستند. نمی‌شود اینطور حرف زد. جواب دارد اینها. قیامت گیر هستیم و بسیاری از عبادت‌های ما بخاطر همین گناهان از بین می‌رود. قرآن چند آیه داریم می‌گوید: تمام کارهای خیری که می‌کنید در قیامت دود می‌شود. (هَباءً مَنْثُوراً) (فرقان /23) یعنی پودر می‌شود. می‌گوییم: چرا؟ می‌گوید: عبادت کردی، خرابش کردی.
یک چیزی را قبول نداری، خوب قبول نداری مسجد نرو. چه دلیلی دارد که می‌گوید: من فلانی را قبول ندارم و پشت سرش نماز نمی‌خوانم. اگر گناه کبیره دیدی، اگر گناه کبیره دیدی، می‌توانی پشت سرش، اما حق نداری اعلام کنی من این را فاسق می‌دانم. اعلامش مشکل است. اینها در بازرسی باید باشد.

6- نظارت خداوند بر ناظران و بازرسان

بازرس‌ها باید بدانند خودشان هم زیر نظر خدا هستند. گاهی وقت‌ها بازرسی ما خودش گناه است. یک کسی لجن‌های جوی خیابان را بیرون می‌کشید و با همان لجن‌های کثیف و سیاه به دیوار سفید می‌نوشت: نظافت را رعایت کنید!!! می‌گفت: بابا همین سفارش تو کثافت کاری است. دیوار به این خوبی را برمی‌داری لجنی می‌کنی؟ آنوقت در لجن نوشته نظافت را رعایت کنید. خیلی وقت‌ها بازرسی ما، خلاف است. طرف وقتی از ماشین پیاده می‌شود انگار مثلاً یک…
حضرت امیر می‌گوید: ای مسئولین مملکتی اگر رفتید زکات بگیرید، از طرف بپرس زکات داری یا نداری؟ اگر گفت: ندارم، بار دوم به او مراجعت نکن، یعنی حرفش را قبول کن. بابا می‌گوید: من بدهکار نیستم. آقا من نماز خواندم، کجا خواندی؟ کی خواندی؟ کی دید؟ بابا وقتی می‌گوید: خواندم، خوانده است. این آقا می‌گوید: من لباس را شستم، پاک است. نه، با کجا شستی، با چه آبی شستی؟ کی شستی و کجا شستی؟ یک مسلمان وقتی گفت: شستم کافی است. با سوء ظن… یک جمله داریم انشاءالله توضیح می‌دهم. حضرت می‌فرماید: اگر می‌خواهید بازرسی کنید مثل پدری که بازرسی اولادش را می‌کند، پدر چطوری بازرسی اولاد می‌کند، اجازه بدهید ببینم می‌توانم زود پیدا کنم… اللهم صل علی محمد و آل محمد…

7- نظارت والدین بر امور فرزندان

جمله این است. «تَفَقَّدْ مِنْ‌ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا» (نهج‌البلاغه، نامه 53) بازرسین وقتی برای بازرسی می‌روند انگار پدری است که می‌رود خانه بچه‌اش را ببیند، پدر و مادر بازرسی‌شان چطور است؟ 1- بازرسی‌شان دائمی است. یعنی از کودکی هست تا آخر. 2- بازرسی‌شان همراه با محبت و دلسوزی است. 3- در بازرسی عیب‌ها را بزرگ نشان نمی‌دهند. یعنی مو را طناب نمی‌کنند. آینه هستند و هرچه هست می‌گویند. ذره‌بین نیستند که بزرگش کنند. برای اصلاح بازرسی می‌کنند نه برای حذف و نابودی، گاهی عده‌ای بازرسی می‌روند که ریشه اینها را بزنند.
فرزند هم به تفقد والدین خوش‌بین است. بچه هم مطمئن است که بازرسی او… اصیل‌ترین بازرسی و قدیمی‌ترین بازرسی همین رقم بازرسی است. در بازرسی برکاتی است که خواهم گفت. خیلی فاصله داریم با اینکه با اسلام ناب آشنا شویم. حضرت امیر یک جمله در دعای کمیل دارد می‌گوید: خدایا، با اینکه کار را به فرشته‌ها سپردی، باز هم برای فرشته‌ها بازرس فرستادی. نگو ایشان نماز شب می‌خواند و ریش دارد، چادرش مشکی است. ممکن است با همین ریش و با همین چادر مشکلی خلاف کند. دعای کمیل این است «و کنت أنت الرقیب علیهم من ورائهم» در مملکت ما بعضی می‌گویند: آقازاده‌ها، برادر فلانی، پسر فلانی، خواهر فلانی، داماد فلانی، برادرزن فلانی، مسئولینی که فامیل‌هایش خراب می‌شوند بخاطر اینکه مسئول می‌گوید: من به این اطمینان دارم. در دعای کمیل می‌گوید: خدایا اگر به فرشته‌های معصوم هم کار سپردی باز هم نظارت کن. یکبار دیگر بخوانم. «و منت أنت الرقیب» رقیب از رقبه هست، رقبه یعنی گردن، رقیب یعنی کسی که گردنش را چنین می‌کند. دیدی صندلی عقب ماشین می‌نشینی، ماشین یکباره تصادف می‌کند. تا تصادف کرد اینکه عقب نشسته اینطور می‌کند. چه شد؟ این را رقیب می‌گویند. رقبه گردن، گردن می‌کشد ببیند چیه؟ می‌گوید: خدایا با اینکه به فرشته‌ها کار سپردی ولی باز هم رقیبشان هستی. ببینی آنها خلاف نکنند. «و الشاهد لما خفی عنهم» ممکن است حرامزادگی نباشد ولی چیزی از دستش در رفته، یادش رفته بنویسد و امضاء کند. هرچه مخفی می‌ماند… از این معلوم می‌شود اگر بالاترین مقام، فرشته‌ها معصوم هستند، «لا يَعْصُونَ‌ اللَّه‌» قرآن می‌گوید: فرشته‌ها معصیت نمی‌کنند. فرشته معصوم را اگر کار سپردی به فرشته‌ها هم نگو آقا این پسر من است، داماد من است حتماً آدم خوبی است، به هرکس کار سپردی نظارت کن.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- سوره زلزال درباره کدام یک از ناظران الهی است؟
1) زمین
2) زمان
3) فرشتگان
2- در آیه 18 سوره سجده، کدام تقابل مطرح شده است؟
1) عالم و جاهل
2) مؤمن و فاسق
3) مؤمن و کافر
3- بر اساس آیه 168 سوره شعراء، از کدام بُعد خلافکاران باید انتقاد کرد؟
1) کار بد
2) فکر بد
3) ذات بد
4- در آیه 195 سوره آل‌عمران، از چه کسانی تمجید شده است؟
1) مردان مؤمن
2) زنان مؤمن
3) هر دو مورد
5- آیه 23 سوره فرقان، نسبت به چه امری هشدار می‌دهد؟
1) عمل ناصالح
2) حبط عمل
3) کیفر عمل

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 2622
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست