نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2670
1- اطاعت در حق، مصاحبت به عُرف 2- احسان به والدين، بدون قيد و شرط 3- كسب علم از شرق و غرب 4- كمك در آموزش و تحصيل علم 5- دوري از تحقير همسران نازا 6- انتخاب راه حق در اختلاف فكري والدين 7- خدمت به خويشاوندان نيازمند
موضوع: وظيفه فرزند در برابر والدين
تاريخ پخش: 03/05/92
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
دربارهي مسائل خانواده صحبت ميكرديم، تا اينجا آمديم كه اولاد در شرايط علمي، پروفسور، آيت الله العظمي، رئيس جمهور، رهبر، هر درجهاي هست بايد احترام والدينش را بگيرد و اين هم خير درونش است. آيهاش را هم خوانديم (وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْش) (يوسف/100) يوسف كه عزيز هم شد به پدر و مادرش گفت: برويد بالا بنشينيد. تا اينجا گفتيم.
1- اطاعت در حق، مصاحبت به عُرف
مسألهي ديگر اينكه شرط احترام به پدر و مادر خوبي آنها نيست. روايت داريم بَرّاً كَانَ أَوْ فَاجِرا (بحارالانوار/ج28/ص172) پدر و مادر چه خوب باشد بايد به آنها احسان كرد، چه بد باشد بايد به آنها احسان كرد. قرآن در احسان به والدين فرمود: (وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا)(بقره/83) نگفته: «بالوالدين مؤمنين»، (وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا) چه مؤمن، چه كافر. البته احسان غير از اطاعت است. اگر پدر و مادر كج هستند، نبايد اطاعتش را بكند. حرفشان را گوش ندهد ولي به آنها محبت كند. كار خودت را بكن، اما دل آنها را نرنجان ولو آدم بدي است. چون يكجا قرآن ميفرمايد: پدر و مادر ممكن است بچه را منحرف كنند. گاهي هم براي اينكه بچهشان منحرف شود، تلاش ميكنند، خودشان را به آب و آتش ميزنند كه بچه مثل خودشان شود. ميگويد: آنجايي كه پدر و مادر ميخواهند تو را كج كنند، گوش نده اما به آنها محبت كن. (وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما) (عنكبوت/8) دو بار اين آيه در قرآن آمده است. يكجا ميگويد: (وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ) آيهي ديگر جاي ديگر ميگويد: (وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِك) (لقمان/15) يعني اگر پدر و مادر خواستند تو را مشرك كنند، يعني مسير تو را از خدا كج كنند، (َلا تُطِع) اطاعت نكن، اما در عين حال (وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفا)(لقمان/15) با آنها معروف زندگي كن. زندگي شما عادي باشد.
2- احسان به والدين، بدون قيد و شرط
احسان به والدين يعني چه؟ گاهي وقتها انسان ميآيد پدرش را ميبوسد، مادرش را ميبوسد، احياناً يك ميوهاي هم در راه ميگيرد و در يخچال ميگذارد. پول آب و برق ميدهد. احسان مطلق است، همه چيز را شامل ميشود. اول اينكه احسان به والدين هيچ شرطي ندارد. شرط سني ندارد. چه سن باشد. منطقهاي شرطش نيست. علمي، در چه درجهي علمي است. از نظر اجتماعي معروف است يا گمنام. از نظر سياسي در چه خط سياسي است؟ از نظر اقتصادي وضعش پولدار است يا فقير است. هيچ شرطي ندارد. احسان به پدر و مادر نگفتند: سناش چقدر است؟ ايمانش چقدر است؟ فكر سياسياش چطور است؟ هيچ شرطي ندارد. اين توجه اسلام… شبيه اين را ما فقط دربارهي علم داريم. كسب علم هم هيچ شرطي ندارد. زمان ندارد، ز گهواره تا گور، مكان ندارد وَ لَوْ بِالصِّين (بحارالانوار/ج1/ص177) استاد شرط ندارد، ولو استاد منحرف است، برو از او چيز ياد بگير. اينكه ما ميگوييم: نه شرقي، نه غربي، در علم ما بايد هم شرقي باشيم، هم غربي. اگر آمريكا يك صنعتي دارد، ياد بگيريم. كمونيستها يك هنري دارند ياد بگيريم. در آموزش از شرق و غرب بايد چيز ياد بگيريم و شوخي هم نداريم. در خودباختگي، نه. ما در مسائل سياسي نه در برابر غرب خودمان را ميبازيم… پس اين نه شرقي، نه غربي در مسائل سياسي است. در مسائل علمي نه شرقي، نه غربي نداريم. هم شرقي، هم غربي داريم.
به پيغمبر گفتند: فلان گروه است كه سبك خاصي ميجنگند. حضرت فرمود: ده تا از مسلمانها برويد، روش رزم آنها را ياد بگيريد و بياييد به مسلمانها ياد بدهيد. در تاكتيكهاي نظامي، رزمي، وقتي ميگويد: اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ برو چين چيز ياد بگير، چين زمان پيغمبر كه مؤمن نبودند. در تحصيل هم شرقي، هم غربي، نه شرقي، نه غربي معنايش اين نيست كه استفاده نكن.
3- كسب علم از شرق و غرب
بگذاريد يك مثل بزنم. شما از يخ استفاده ميكنيد، ولي يخ زده نيستي. استفاده از شرق ميكني، اما شرق زده نباش. شما استفاده از گرما ميكني، اما گرمازده نيستي. فرق است بين استفاده از شرق و غرب يا شرق زده و غرب زده. آخر افرادي هستند بيهويت و پوك هستند. ميرود آرايش كند، ميگويد: روي لبم را بلژيكي بزن. زير چانهام را فرانسوي بزن. پشت گردنم را آلماني بزن. يعني اختيار پشم تنش را هم ندارد! اصلاً پوك است. ميگويد: پوك نباش، هويت خودت را داشته باش. حتي در مسائل علمي به ما گفتند: علم ديگران را ياد گير به شرطي كه علم خودت را فراموش نكني. يعني بروي برج سازي غربيها را ياد بگيري، اما اين گنبدهاي معماري قديم را فراموش نكني. الآن اگر مسجد گوهرشاد، مسجد امام اصفهان اين مسجدها خراب شود الآن بنا و معمار داريم مثل آن گنبد بسازد؟ معماري قديم را داشته باش، معماري جديد را اضافه كن. أَعْلَمُ النَّاس حضرت فرمود: باسواد ترين آدمها را كه علم ديگران را به علم خودش اضافه كند. نه اينكه علم خودش را… طب قديم را بلد باش. طب جديد را هم برو ياد بگير. خياطي را بلد باش. الآن كت و شلوار دوزهاي ما قبا بلد نيستند بدوزند. كت و شلوار بلد باش اما قبا دوزي را هم فراموش نكن. معماري قديم، طب قديم، خودت را يادت نرود. علم ديگران را به علم خودت اضافه كن. نه خودت را بباز، وقتي باختي، علم خودت را فراموش ميكني، علم ديگران را خوب ياد نميگيري.
خدا رحمت كند سيد جمال الدين اسد آبادي اروپا رفت. آنجا با دست غذا خورد. تا رفت با دست غذا بخورد، خبرنگارها دويدند عكس گرفتند. فرمود: چه خبر شد؟ گفتند: تو از شرق آمدي. اُمُّل هستي، با دست غذا ميخوري. متمدن نيستي، وحشي هستي. خيلي تحقيرش كردند. سيد جمال الدين گفت: اتفاقاً من شما را تحقير ميكنم براي اينكه اين قاشق شما هر چند دقيقهاي در حلق هر كس و ناكسي است. بعد هم من نميدانم اين را با دستمال پاك كردي، با پارچه پاك كردي، شستي، ضد عفونياش كردي. من دستم تا به حال در حلق كسي نرفته، و خودم هم ميدانم چطور شستم. من دستم در حلق كسي نرفته و به شستن خودم اطمينان دارم. قاشق شما هر چند دقيقه در حلق هر كس و ناكسي است و نميدانم شما چطور شستي. من براساس ايمان به خودم با دست غذا ميخورم و براساس تحقير شما با قاشق نميخورم.
گاهي وقتها يك كسي خودش را ميبازد. خودتان را نبازيد. خيلي همين امروز يك عده آمده بودند خدمتشان بوديم. چنان خودشان را باختند پهلوي نميدانم اين اصطلاحات جامعهشناسي و روانشناسي، چهل دقيقه حرف كه ميزنند ميگويم: دست و پا نزنيد. اين را در قرآن داريم. اين را در حديث داريم. چرا… بياييد خانه اگر غذا نبود، برويد رستوران غذا بخوريد. من…يك چيزي براي شما بگويم.
به فرعون گفتند: امسال زني ميزايد كه حكومت فرعون را نابود ميكند، دستور داد هر زني پسر زاييد او را بكشند. مادر موسي پسر زاييد ترسيد، مأموران فرعون بفهمند، بگيرند و بكشند كه خدا به او الهام كرد شيرش بده، در صندوق و در دريا بيانداز. فرعون دريا را تماشا ميكرد، صندوقي را ديد گفت: برويد بگيريد. آوردند و بچه نوزادي بود، ميخواستند او را بكشند. خانمش نهي از منكر كرد، فرمود: (لا تَقْتُلُوه)(قصص/9) تا اينجا معلوم است. هرچه دايه آوردند، سينه دايه را نمكيد. ميدانيد چرا؟ چون كسي كه شير مادر خورد، شير دايه نميخورد. ما اگر شير قرآن را، شير نهجالبلاغه، شير روايات را بخوريم، مزهاش را بچشيم، چيزهاي ديگر نزد ما جلوه نميكند. خيليها كه خيلي بحثها برايشان جلوه ميكند، شير مادر نخوردند و هر ساعتي بغل يك دايه هستند. آن كسي كه مرا خلق كرده است، ميداند چه خلق كرده است. سن ازدواج را اسلام گفته عجله كنيد. ما ميگوييم: عجله كار شيطان است. ميگويد: اين رقمي باش، ما ميگوييم: نه، اينطور رسم نيست.
4- كمك در آموزش و تحصيل علم
احسان به پدر و مادر از نظر ايماني بايد كمك كرد. پدر يك شبههاي دارد. اشكالي دارد. مادر يك فكر غلطي دارد. بايد نشست برايش صحبت كرد. محبت هست، آموزش هست. الآن ديگر در نهضت سوادآموزي ما بساط را جمع ميكنيم. حدود سي سال در خانهها را زديم، ناز كشيديم بيا مفت درس ياد بگير. ديگر حالا از اين به بعد جمع ميشود. از اين به بعد بايد پول بدهيد. هركس ميخواهد باسواد شود بايد… پدرها، پسرها، اينها ميتوانند… اگر در خانه افراد بيسواد هستند، الآن در همه خانهها باسواد هست. تك و تايي در بعضي خانهها بيسواد است. آموزش يك احسان به پدر و مادر است. احسان اين نيست كه ميوه بگيريم بدهيم. يا پولي به آنها بدهيم. روزي يك كلمه درس به او بدهيد. پدرها هم عارشان نشود شاگرد بچهشان شوند. من! من پهلوي عروس درس بخوانم؟! محال است، مادر شوهر پيش عروس درس بخواند؟! طوري نيست.
امام هادي فرمود: اگر كسي يك ساعت شاگردي نكند، يك عمري بايد ننگ بيسوادي را تحمل كند. طوري نيست. بنده حجةالاسلام هستم نزد يك شاگرد شوفر مينشينم رانندگي ياد ميگيرم وگرنه تا آخر عمرم بايد محتاج خلق باشم. يك مدتي شاگردي كن براي خودت هميشه آقا باش. چه اشكالي دارد مادرشوهرها پيش عروسها درس بخوانند. مادرها پيش دامادها درس بخوانند. آموزش هم احسان به والدين است. اطاعت، تشكر، مشورت، آموزش، محبت، اينها همه…
احسان چقدر باشد؟ مرز ندارد. (وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا) احسان مرز ندارد. يك خربزه يا دو تا خربزه، ماهي پنجاه هزار تومان، يا صد تومان، يا دويست تومان. اصلاً مرز ندارد. به خصوص پيرمردها و پدر بزرگها را بايد بيشتر كمك كرد، چون اينها بزرگ خانواده هستند، روز عيد، يك كسي ميزايد، ميخواهند چشم روشني بياورند. پدر بزرگ است، خانم بزرگ است. يك دعا داريم امام سجاد ميگويد: خدايا، وقتي پير شدم درآمد مرا زياد كن. چون پير كه ميشوم توليد من كم ميشود توقع مردم زياد ميشود. پير كه شدم…
ما يك روز خدمت امام رسيديم گفتيم: شما ما را نمايندهي خودت كردي در نهضت سواد آموزي، از وقتي نماينده شما شديم، خرج داريم. ميگويند: اين بچه را در گوشش اذان بخوان. بايد يك پولي به او بدهيم. ميگويند: كلنگ اينجا را بزن، بايد كلنگ زديم يك چيزي بدهيم. افتتاح كتابخانه بايد چهار تا كتاب بدهيم. نمايندگي امام خرج دارد، خرج را چه كسي ميدهد؟ امام فرمود: من به شما اجازه ميدهم از سهم امام در شأنت خرج كني. البته از اين فتوا استفاده نكردم ولي بالاخره وقتي آدم پدر بزرگ شد بايد عيدي نوهها را هم روز عيد بتواند بدهد. نگويد: نه، من سالي يك پيراهن برايش ميخرم، الآن هم يك كيسهِ برنج برايش كشيدم، فعلاً چهار سال ديگر بسش است. اينقدر به او بدهيد تا بتواند عيدي هم بدهد.
5- دوري از تحقير همسران نازا
مسألهي ديگر در بعضي خانهها افراد بچهدار نميشوند. مردها، خانمهاي نازا را رها نكنيد. حالا نزاييده است. خدا ميگويد: من اين را نازا خلق كردم. يك حكمتي هم بوده است. افراد نازا هم به شوهرشان اجازه بدهند يك زن ديگر بگيرد. هركس ميخواهد خوشش بيايد، هركس ميخواهد… من حجةالمسلمين نيستم. من حجةالاسلام هستم. حجةالاسلام يعني دين را بگو، هركس ميخواهد خوشش بيايد و هركس ميخواهد بدش بيايد. تعدد زوجات متن دين است. حالا مرد عادل پيدا نميشود حق با خانمهاست. اما بالاخره من از دادستان تهران 25 سال پيش شنيدم تهران 500 هزار زن بيوهي جوان دارد. 25 سال پيش، شايد حالا يك ميليون شده باشد. يك ميليون زن بيوه را چه كنيم؟ در اقيانوس اطلس بريزيم.
2- هزار تن عصمت از يك جايي بخريم، همه اينها را آمپول بزنيم، آمپول عصمت. اينها همه معصوم هستند، خلاف نميكنند. دسته گل آب نميدهند؟
3- به پسرها بگوييم: بروند بيوه بگيرند؟
4- بگوييم بسوزند و بسازند.
شما ميگوييد چه كنيم؟ چهار راه داريم، هيچ راهي نداريم جز اينكه اگر مرد عادل پيدا شد، دو تا زن بگيرد. 1- همهي زنهاي بيوه پاك و معصوم هستند. هيچكس نميگويد. همه زنهاي بيوه بروند گناه كنند. هيچكس نميگويد. همهي زنهاي بيوه زن پسرها شوند. هيچكس نميگويد. تازه زن پسرها شوند، دخترها ميمانند. همهي زنهاي بيوه بسوزند و بسازند. هيچ راهي ندارد جز اينكه بگوييم، هركس عادل است دو تا زن بگيرد. آخر زندگي ما تلخ ميشود. مگر سرباز كه سربازخانه ميرود، زندگياش تلخ نميشود؟ يك جوان از خانه ميرود لب مرز ميايستد. مادرش كلي گريه ميكند. هروقت خواست شام و ناهار بخورد، ياد پسرش گريه ميكند. زندگي تلخ ميشود ولي مصلحت نظام اين است كه لب مرز يك عده جوان باشند. مصلحت يك تهران كه يك ميليون زن جوان دارد با كم و زيادش، مصلحت اين است كه آدمهاي عادل دو تا زن بگيرند. حالا زن اول ناراحت است خوب بله مادر هم كه بچهاش سربازي ميرود ناراحت است. اين ناراحتيها را بايد تحمل كرد.
آقاي قرائتي خودت باشي، اجازه ميدهي؟ اجازه دادم مسلمان هستم. اجازه ندادم من هم مرخص هستم. اسلام كار به عمامه و كت و شلوار ندارد. خيلي آدمهاي ساده، از خيلي آدمهاي خواص جلوتر هستند. بنده خودم يك پيرزني پيدا كردم، چند سال از اين پير زن چيز ياد گرفتم. اين پير زن در من اثر گذاشته بود. سواد هم نميدانم دارد يا ندارد. يك پيرزن است هر شب كه ميخواهد بخوابد دو ركعت نماز ميخواند. به او گفتم: چه نمازي است ميخواني؟ نماز شب كه يازده ركعت است و نماز مغرب را هم كه خواندي. اين دو ركعت چيست كه ميخواني و ميخوابي؟ گفت: چه ميدانم چيست؟ گفتم: براي چه ميخواني؟ گفت: ميدانم 1- امروز يك عده مردند. 2- ميدانم امشب، شب اول قبر يك عده است. 3- ميدانم شب اول قبر سخت است. دو ركعت نماز ميخوانم ميگويم: خدايا نميدانم چه كسي كجا مرده است. ولي هركس هرجا مرده است، شب اول قبر اوست، او را رحم كن. اين دو ركعت نماز به كل تلويزيون من ميارزد. چون نه اضافهكار است. نه مأموريت است، نه بازخريد است. نه فيلم تلويزيون است. هيچي هيچي نيست. فقط براي خداست. يك زن گمنام دلش به مردم كرهي زمين ميسوزد. هر شب دلش ميسوزد. ممكن است سواد هم نداشته باشد، آدم هست هزار برابر اين سواد دارد، آدم هم هست يك ميليون هزارم ما سواد دارد، هزار برابر ما به خدا نزديكتر است.
خدا رحمت كند استاد داشتيم آيت الله ستوده. نقل ميكرد از كسي كه ميگفت: حاضرم كل كتابخانهام آتش بگيرد، يك قدم به خدا نزديك شوم. علم ارزش دارد به شرطي كه علم (باسم رب) باشد. (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّك) (علق/1) اما اگر هرچه باسوادتر شديم، گناه ما بيشتر شده است، علم هست، تلفن همراه درست كنيم. اما در همين تلفن همراه دروغ ميگوييد. وسيلهي ارتباط هست، الآن خيليها تلفن همراه دارند، ولي با هم قهر هستند. يعني وسيلهي ارتباط هست، خود ارتباط نيست. علمي ارزش دارد كه هدفمند باشد.
زن نازا تحقير نشود. (وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقيما)(شوري/50) خدا اين را نازا خلق كرده است. ضمناً مأيوس هم نشويد. مأيوس نشويد. ابراهيم صد سالگي بچهدار شد. پدر من تا 45 سالگي تقريباً بچهدار نشد. 45 سالگي خدا دوازده تا بچه به او داد. دو تا هم زن گرفت، تا 45 سالگي…. مأيوس نشويد. آقا سه سال است بچهدار نميشويم. خوب ده سال شود. ممكن است بعداً بدهد. نه از بچهدار شدن مأيوس شويد، و نه زن عقيم را رها كنيد و نه سرزنشش كنيد. مادرشوهرهايي كه به عروسهايشان نيش ميزنند به عروسهاي نازا، ببينيد خدا در كمين است. (إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ) (فجر/14) خدا در كمين است. نيش ميزني يكوقت نسل تو نيش ميخورد. خدا ميگويد: من انتقام ميكشم. (وَ اللَّهُ عَزيزٌ ذُو انْتِقامٍ) (آلعمران/4)، (ذُو انْتِقامٍ) يعني انتقام ميكشم، نيش به دختر من زدي، نميزايد، دست خودش كه نيست. چرا او را نيش ميزني؟ نسل تو سيلي ميخورد.
يك كسي بود وسواسي بود در (وَ لاَ الضَّالِّينَ) وسواس داشت. هي ميگفت: (وَ لاَ الضَّا)، ميخواست بگويد: (وَ لاَ الضَّالِّينَ) در (وَ لاَ الضَّ) ميماند. ميگفت: (وَ لاَ الضَّ)، (وَ لاَ الضَّ)، (وَ لاَ الضَّ)، يك نفر پشت سر او گفت: مرض، مرض، مرض! (خنده حضار) سر به سرش گذاشت، در همين كلمهي (وَ لاَ الضَّالِّينَ) خودش وسواسي شد. يعني همان دم بزنگاه خودش گرفتار وسوسه شد. حديث داريم اگر كسي را سر يك مسألهاي تحقير كردي، نميميري مگر آنكه خودت به همان مبتلا شوي. حديث است، هركس، كسي را مَنْ عَيَّرَ مُؤْمِناً(كافي/ج2/ص356) اگر كسي يك مؤمني را تحقير كند، بگويد: نازا، نميميرد مگر آنكه خدا انتقام ميكشد. خدا از خواص هم انتقام ميكشد. حالا من خاطراتي هم دارم كه خدا از بزرگها چطور انتقام ميكشد. حالا بگذريم.
6- انتخاب راه حق در اختلاف فكري والدين
مسألهي ديگر اين است كه اگر در خانه پدر و مادر با هم تضاد فكري دارند، بچه بايد چه كند. اين را قرآن پيش بيني كرده است. (وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِك) اگر پدر و مادر چيز ديگر ميگويند و خودت چيز ديگر، اينجا به حرف خدا گوش بده. اين براي خدا و پدر و مادر، اگر خود پدر و مادر با هم اختلاف داشتند، بچه بايد انتخاب كند. دو تا پيغمبر داريم، يكي نوح، پسرش رفت كج شد. يكي هم لوط، حضرت لوط زنش خراب شد. زنش بد بود. مرد خوب بود. اما پسر بين پدر و مادر رفت به سمت پدر. و لذا وقتي قهر خدا آمد زن لوط نابود شد، اما پسر لوط كه وصل به پدر شد، نجات پيدا كرد.
در اختلافات نگو حالا دلش ميشكند. بين حق و باطل دل شكستگي نداريم. ما يكي از عيبهايي كه داريم اين است كه مهارت نه گفتن نداريم. شهامت داشته باشيد بگوييد: باسمه تعالي نه! نه گفتن خودش يك هنر است. يك شجاعت است. نه! حالا دل مادر را ميشكند، دل پدر را ميشكند. اگر بين حق و باطل است، آنجا نميشود كوتاه آمد. خدا گاهي وقتها به پيغمبرش ميگويد: ببين، كج بروي نابود ميشوي. سه جا خداوند به پيغمبرش ميگويد: قيچيات ميكنم. از توحيد كنار بروي، (لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُك) (زمر/65) (اَشرَكتَ) يعني مشرك شدي. اگر مشرك شدي عملت نابود ميشود.
علي را معرفي كن. (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه) (مائده/67) علي بن ابي طالب را معرفي نكني، زحمات 23 سالهات نابود ميشود. كلمهاي به قرآن اضافه كني، شاهرگت را قطع ميكنم. (وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِين) (حاقه/44 و 45) از توحيد جدا شوي، قيچي. از ولايت جدا شوي قيچي. علي را معرفي نكني، قيچي. از وحي جدا شوي، كلمهاي به قرآن اضافه كني قيچي. خدا سه تا قيچي دارد. هريك از مسؤولين مملكت ما از مرز توحيد بيرون بروند، از مرز ولايت بيرون بروند. از مرز وحي بيرون بروند، مسؤول نيستند. اتوماتيك جدا ميشوند.
اگر در خانواده بين پدر و مادر تضاد است، فرزند بايد راه حق را پيدا كند. پسر لوط ديد بين پدر و مادر درگير است، سمت پدر رفت.
مسألهي ديگر اينكه در خانوادهها حمايت از بچهها بايد براساس كمال و تقوا باشد. اگر يك بچه را كمكش ميكنيم براساس يك كمالي. درسش، اخلاقش، نمازش، حجابش، ادبش، اما اگر براساس اينكه خوشگلتر است. خوب يك بچه خوشگلتر است، اگر تحويلش گرفتي بچهي زشت در دلش ميكوبد. هم به خدا بدبين ميشود، هم به پدر و مادر. براساس شكل، براساس ثروت، براساس مدرك، چون اين مدركش بالاتر است… (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم) (حجرات/13) بد نيست من اينجا اين مطلب را اشاره كنم. امتيازات در قرآن براساس ده، دوازده مورد است. من تند تند ميگويم.
امتياز براساس علم، (هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون)(زمر/9) امتياز براساس علم ارزش است. امتياز براساس تقوا، (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم). امتياز براساس سابقهي انقلابي (وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً)(نساء/95). امتياز براساس سابقه، (وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُوْلَئكَ الْمُقَرَّبُونَ)(واقعه/10 و11). امتياز براساس هجرت، (وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهاجِرُوا ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهاجِرُوا)(انفال/72) امتياز براساس جسم و توان رزمي. (وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْم)(بقره/247) اينها امتيازات اسلام است. علم، تقوا، هجرت، جهاد، توان جسمي، تجربه، خانواده، (ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا) (مريم/28) قرآن ميگويد: به مريم گفتند: مادرت خوب بود. پدرت هم خوب بود. يعني چه؟ يعني خانوادهي اصيلي هستي. اين امتيازات قرآن است. اما امتياز براساس هيكل، امتياز براساس شكل، امتياز براساس نميدانم ثروت، امتياز براساس… اينها نبايد باشد.
مسألهي ديگر اينكه فاميل بچهها بايد به فاميل پدر باشد. بچهي من بايد فاميلش قرائتي باشد. اين هم آيهي قرآن دارد. (ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّه) (احزاب/5) بايد فاميل بچه به اسم پدر باشد.
يك كسي مادرش سيد بود، گفت: آقا، مادرش سيد است ميتوانيم خمس به او بدهيم؟ گفتند: مادرش سيد هست. اما خمس را به سيدي ميدهند كه پدرش سيد باشد، نه مادرش سيد باشد. الآن هم در دنيا همينطور است، لقبها براساس پدر است. اگر كسي لقبش را از پدرش عوض كند قابل پيگيري است. بچهي من لقبش را عوض كند. اين هم يك حكمتي دارد.
7- خدمت به خويشاوندان نيازمند
مسألهي ديگر مسألهي خدمت است. در خانوادهها قوي داريم، ضعيف داريم، بايد كمك هم كنيم. اگر در فاميلت فقير هست، به ديگران كمك كني، كمك تو ارزش چنداني ندارد. حديث داريم لَا صَدَقَةَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاج(فقيه/ج2/ص68) اگر فاميل تو فقير است، نميخواهد جاي ديگر خرج كني. اصل خدمت را هم براي شما بگويم.
حديث داريم اگر كسي طواف كند، هفت بار. هفت بار دور خانهي خدا بگردد، هفت بارش يك طواف ميشود. اگر كسي طواف كند، طواف مستحبي، خدا شش هزار لغزش او را ميبخشد، شش هزار درجه به او ميدهد. شش هزار دعايش را مستجاب ميكند. چند تا شش هزار، شش هزار، شش هزار است. بعد امام فرمود: اگر كسي مشكل مسلماني را حل كند نگفت: بهتر از ده تا طواف، فرمود: بهتر از طواف و طواف و طواف و طواف و طواف و طواف و طواف و طواف و طواف و طواف… امام قربانت بروم بگو: بهتر از ده طواف. نه ميخواهم يكي يكي بشمارم. تا بگويم: ده تا، جدي ده تا است. گاهي وقتها آدم ميگويد: دو ساعت است در دكان نانوايي هستم. اين نه يعني 120 دقيقه. ميخواهد بگويد: خيلي وقت است. امام نگفته به اندازهي ده تا طواف، ميگفت: طواف، طواف، اين دانه دانه شمرد.
ما در قرآن اعدادي كه داريم بعضي اعداد مبالغهاي است. مثلاً داريم يهوديها دوست دارند هزار سال عمر كنند. (يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَة)(بقره/96) ميخواهد هزار سال عمر كند. خوب اين يهودي كه ميخواهد هزارسال عمر كند، آيا نميخواهد دو هزار سال عمر كند. دو هزار سال هم ميخواهد عمر كند، اين هزار از مثل است. گاهي وقتها هزار عدد دقيق است. ميگوييم: حضرت نوح هزار سال پيغمبر بود مگر 50 سال. (فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاما)(عنكبوت/14) دو تا اَلف داريم يعني هزار. يك هزار داريم مبالغهاي است. يك هزار داريم دقيق. مثلاً نميگويد: اصحاب كهف سيصد سال عمر كردند. ميگويد: سيصد سال بعد ميگويد: (وَ ازْدَادُوا تِسْعاً) (كهف/25) نه تا هم رويش بگذار. يعني چه؟ يعني سيصد و نه سال دقيق است. امام فرمود: حل مشكل يك مسلمان، بهتر از طواف، طواف، طواف، طواف، طواف، طواف، مشكل را ميتوانيم حل كنيم. به خصوص در خانه، در فاميل، خانوادهها مشكل همديگر را حل كنند. اين برادر درسش خوب است…
من از شش تا دانشجوي پزشكي خوشم آمد. يك روز نهضت سوادآموزي آمدند گفتند: ما شش تا دانشجوي پزشكي هستيم، بچهي يكي از اين شهرهاي آذربايجان بودند. تصميم گرفتيم شش تا دانشجو تابستان برويم بچههاي كوچهمان را كلاس بگذاريم. آن كسي كه در رياضي عقب است، در ادبيات عقب است، در املاء، در انشاء، در ديني، هر بچهي راهنمايي و دبيرستاني كه عقب افتاده كلاسهاي تجديدي، تقويتي برايش بگذاريم. چه كار قشگي است. كمك علمي، كمك مالي، كمك فكري، در خانوادهها بايد كمك كنيم.
الآن مثلاً دانشجو هست ميخواهد ازدواج كنند. بودجهي تهاجم فرهنگي بخش عظيمياش بايد خرج ازدواج شود. وام ازدواج، خانههاي ازدواج دانشجويي، مسكنهايي كه… يك كاري كنيم مسألهي ازدواج را حل كنيم. همه كمك كنيم. بانكها ميتوانند كمك كنند.
امام كاظم فرمود: اگر پول حقي را خرج نكني خدا دو برابر را در راه باطل آتش ميزند. دو برابرش را، يك جايي، يك بانكي ميتواند مثلاً كمك ازدواج كند، نميكند. بعد ميبيني چند ميليارد دزديدند و بردند و خوردند. حديث است. بانكها، تجار، دولت، اصلاً خود وزارتخانهها، همين وزارتخانهي خودش ميتواند مشكل را حل كند.
در نهضت سوادآموزي چند تا سالن داريم. آموشيارها، خانمهاي نهضت سواد آموزي ميخواهند عروس شوند ديگر پول سالن ندهند. بيايند سالن نهضت. از صندليها، از ظرفهاي نهضت استفاده كنند. از آشپز نهضت استفاده كنند. ميليونها عروس داريم پيراهن عروسش آويزان است. همهي اينها را جمع كند، چند ميليون پيراهن عروس، چند ميليون مشكل جوانها را كه دير كردند حل كرد. نميخواهيم حل كنيم. ببينيد هر كاري را بخواهيم ميكنيم. هر كاري را نخواهيم نميكنيم. آن جملهاي كه تا به حال چند بار گفتم. هر كاري را بخواهيد بكنيد، راهش را پيدا ميكنيد. هر كاري را نخواهيد بكنيد، بهانهاش را پيدا ميكنيد. گرفتيد؟ ميخواهم اين كلمه را حفظ كنيد. هركاري را بخواهيد بكنيد، شما بگوييد… راهش را پيدا ميكنيد. هر كاري را نخواهيد بكنيد، بهانهاش را پيدا ميكنيد. ما هنوز تصميم نگرفتيم مشكلاتمان را حل كنيم. جنگ را تصميم گرفتيم شاه را بيرون كرديم. تصميم گرفتيم صدام را پس زديم. هركاري را خواستيد بكنيد كرديد. هنوز تصميم نگرفتيم. وگرنه وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، مشكل ازدواج اينقدر نيست. وزارت بهداشت پسر ميرود يكي دو تا آزمايش ميكند. آن را هم ميگويند: آب ليمو بخورد، چيزش ميشود. آن… بابا اين ممكن است با آب ليمو آن وقت از زيرش در برود، اما باز هم معتاد است. آزمايشهاي ما واقعاً دقيق است براي همهي ماده است يا براي يك ماده است. از يك ماده كه نميشود از يك مادهي ديگر…
به هر حال توفيق داشته باشم يك ترازو در تلويزيون بياورم با يك زرگر، صد تا دانه برنج هم بياورم بگويم: بكش. صد تا دانه برنج چند گرم ميشود؟ ضرب در هزار كن. ببخشيد صد تا ميشود هزار… صد تا اينقدر است. ده برابرش ميشود هزار. هزار برابرش يك ميليون ميشود. يك ميليون برنج چقدر وزنش ميشود؟ ضربدر هفتاد و پنج ميليون كن. بعد ميبيني هفتاد و پنج ميليون ايراني در يك دانه برنج صرفهجويي كنند، چند تا كاميون برنج ميشود؟ بعد صد تا دانه گندم را در ترازوي زرگري بياوريم، بشماريم. بكشيم ضرب در ده كنيم، هزار. ضرب در هزار كنيم ميليون. هفتاد و پنج ميليون دانه گندم چقدر ميشود؟ نخواستيم در آب صرفهجويي كنيم. در كاغذ صرفهجويي كنيم.
آنوقت داريم اگر كسي ولخرجي كند در تنگنا ميماند. يكسري تنگناها كه داريم سيليهاي مخفي است. يكجايي ولخرجي كرديم، گوسفند و مرغ و ميوه را ناتمام و نخورده دور مياندازيم. بعد در صف مرغ ميرويم. بله ممكن است دولت مقصر باشد. ممكن است ملت مقصر باشد، ممكن است تحريم اقتصادي باشد، اينها همه هست. اما يك چيز ديگر هم هست، سيلي غيبي هم هست. شما همهي… آمريكا چه ميگويد؟ روي ميز است چه ميگويند؟ همهي گزينهها روي ميز است. اين گزينهها روي ميز است. تحريم اقتصادي روي ميز است. مسؤولين مديريتشان كم و زياد شد روي ميز است. همه روي ميز است. يك چيزي را هم روي ميز بگذاريد. تقصير خودت هم روي ميز است. اسراف كرديم. در پيراهن عروس، در عروسي، در مهماني، در خرج، در عزا، اسراف كرديم. داريم اگر اسراف كني محتاج ميشوي و در مضيقه ميافتي. اين گزينه را هم روي ميز بگذاريد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
«سؤالات مسابقه»
1- از نظر قرآن، وظيفه هميشگي ما در برابر والدين چيست؟
1) احسان به آنها
2) اطاعت از آنها
3) هر دو مورد
2- از نظر قرآن، نازايي برخي زنان چگونه است؟
1) نوعي بيماري است
2) خواست خداست
3) نوعي كيفر است
3- وظيفه فرزند در برابر تضاد فكري و عقيدتي والدين چيست؟
1) انتخاب عقيده پدر
2) انتخاب عقيده مادر
3) انتخاب راه حق
4- آيه 95 سوره نساء بر چه امري تأكيد دارد؟
1) برتري عالمان بر جاهلان
2) برتري مبارزان بر ديگران
3) برتري پاكان بر ناپاكان
5- قرآن در آيه 28 سوره مريم به كدام معيار و امتياز اشاره دارد؟
1) سابقه جهاد
2) تلاش علمي
3) اصالت خانوادگي
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2670