بینندگان عزیز بحث را رمضان 85 می بینند و در آغاز روزهای رمضان گفتیم مقداری راجع به قرآن صحبت کنیم، در این جلسه می خواهم بحثی کنم که چیزهایی که منحصربفرد است در قرآن، یعنی ویژگی های مخصوص قرآن. «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ» ویژگی های قرآن؛ آنچه هیچ چیز دیگر ندارد. یک نعمت هایی عمومی است، مثلا خدا خورشید داده همه استفاده می کنند، دریا، رودخانه، خوردنیها، نمی دانم، اکسیژن، ماهی، جنگل، یک سری نعمتها، عقل، هوش، اما هرکسی هم خدا یک چیزی به او داده به کس دیگری نداده، بد نیست انسان بنشیند مثلا خدا به ایشان یک طبع شعر داده، ایشان را خطش را، ایشان را حوصلهاش را، هرکسی را خدا یک چیز خصوصی هم به او داده، قرآن یک خصوصیاتی دارد که هیچ کتابی ندارد. ما در این جلسه در این بیست و چند دقیقه بتوانیم این ویژگیها را نگاه کنیم تا یک خورده با قرآن بیشتر آشنا شویم.
1- سخن باطل در قرآن راه ندارد
1- حرف اضافه و مطلب ناصحیح در قرآن نیست. قرآن می فرماید (;لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ) (فصلت/42) یعنی یک کلمه باطل در قرآن سراغش نمی آید، یک ذره باطل در قرآن نیست. ما با این همه دشمنی که اسلام دارد، شما می دانید آمریکا همین الان چقدر میلیون و میلیارد دلار حاضر است بدهد یا اسرائیل چند میلیون و چند میلیارد دلار حاضر است جایزه بدهد که مثلا یک نفر را ترور کنند از این سران حزب الله. این همه ما دشمن داریم چقدر بودجه برای حمله به افغانستان، برای حمله به عراق، برای حمله به ایران، چقدر بودجه کمک صدام، لیبرالها، منافقین، ما یک کلمه می گوئیم، می گوئیم بابا یک کتابی مثل قرآن بیاورید، یک مچ بگیرید از قرآن، بگوئید مسلمانها به این دلیل کتابشان قابل عمل نیست، یک مچ بگیرید، کمونیست عرب هم خیلی داریم ما، عربها بعضی هایشان کمونیست هستند، اصلا مسلمان نیستند، زبان مادریشان هم عرب است، تحصیلات دانشگاهی هم دارند، یعنی هم تحصیلات دانشگاهی دارند، هم ضد دین هستند، هم زبان مادریشان عرب است، خوب یک چیزی پیدا کنید، شما هر کتابی را نگاه کنی، خود نویسنده دفعه دوم که چاپ می کند، یک تغییراتی در آن می دهد. حالا این را، آنهایی که پای تلویزیون هستند دانشمند و اهل قلم هستند خودشان می دانند من چه می گویم. نویسنده وقتی کتاب را چاپ کرد، بعد که خواند اگر گفتند یک بار دیگر می خواهیم چاپ کنیم می گوید اجازه بدهید تجدید نظر کنم. یعنی خودم از خودم مچ گرفتم. محسن قرائتی از اول انقلاب در تلویزیون بوده، حالا حدود بیست و هفت سال است، هنوز هر بحثی که می خواهد چاپ شود می بینیم در مؤسسه خودمان، باز چند تایش را می گوئیم نه این کلمه را بردار، این کلمه را بردار، این کلمه را بردار. اینکه، خطبه های نمازجمعه های درجه یک ایران وقتی می خواهد پخش شود یک بار بازنگری می شود. یک جاهایی را مثلا تغییر در آن می دهند. مهندسینی که ماشین می سازند، کامپیوتر می سازند، هر اختراعی کالایی می دهند در دور دوم یک تغییراتی در آن می دهند. قرآن ناپذیر است. اعلام هم کرده است، این قرآن چند بار گفته است مرد هستید بگوئید این یک. مسئله دوم که بند به همین است، دومین ویژگی معجزه. من راجع به معجزه سالهای دور حرف زدم، ولی خوب بچهها رفتند دبیرستان و دانشگاه و یک مدتی رشد کردند و اجازه بدهید من دوباره. . . . معجزه یعنی چه؟ معجزه از عجز است، معجزه یعنی یک کسی یک کاری کند که دیگران عجز داشته باشند، عاجز باشند، نتوانند مثل آن را بیاورند.
2- تألیف قرآن از حروف و کلمات عربی
قرآن معجزه است. حروف قرآن هم از همین حروف است. یک کسی از من پرسید این حروف مقطعه یعنی چه؟ خدا رحمت کند یکی از علمای مهم جامعه مدرسین قم، آیت الله سید مهدی روحانی بود، ایشان در همه معانی یک معنای خیلی قشنگی را ایشان کشف کرده بود که از همه روشنتر و شفافتر است. سوره شوری هست، می فرماید که اگر خواسته باشیم ببینیم که این حروف الف لام میم صاد قاف یا عین یعنی چه از همین چیز می توانیم بفهمیم. ببینید «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ» سوره شوری، «حم عسق» الشورى/1-2 بعد می گوید (;كَذَلِكَ یُوحِی) (الشورى/3) یعنی وحی، وحی قرآن از همین الفباست. یعنی قرآن از همین الفباست. الفبای قرآن در اختیار همه هست، مثل خاک که در اختیار همه هست منتهی ما از خاک یا خشت درست می کنیم یا آجر درست می کنیم یا سفال یا سرامیک. ولی خداوند از همین آب و خاک هم لیموی ترش ترش درست می کند، هم خرمای شیرین شیرین، هم پرتقال ترش و شیرین، چند هزار رقم گل و بلبل و چند هزار رقم رنگ و مزه از این خاک کشیده بیرون؟ ما از خاک سه تا کار می کنیم، خشت، آجر، سرامیک، خداوند از این خاک صدها، ما از این الفبا چی درست می کنیم؟ همین حرفهایی که با هم می زنیم. خدا می گوید «حم عسق» دیدی از همین حروف، بعد می گوید «كَذَلِكَ یُوحِی» من از همین حروف قرآن را درست کردم. حالا، قرآن سه تا تخفیف هم داده. اول گفته که (;فَأْتُوا بِكِتَابٍ) (القصص/49) یک کتاب بیاورید مثل قرآن. بابا یک قرآن بیاورید مثل قرآن، یک کتابی بیاورید مثل قرآن ما بساطمان را جمع می کنیم. لشکرکشی نه به هند می خواهد، نه به عراق می خواهد و نه به افغانستان و نه به ایران. قرآن 114 سوره دارد، یک مرتبه صد و چهار تایش را تخفیف داده، یک مرتبه می گوید (;فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ) (هود/13) ده تا سوره مثل قرآن بیاورید خداحافظ، بعد از این ده تا هم یک ضرب نه تایش را می بخشد، در یک جای دیگر می گوید (;فَأْتُوا بِسُورَةٍ) (البقرة/23) بابا یک سوره مثل قرآن بیاورید. کوچکترین سوره قرآن کدام است؟ کوثر، سه تا آیه دارد، «إِنَّا أَعْطَیْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» الكوثر/1-3، «بِسمِ الله» هم یکی، چهار تا، بابا یک سطر مثل قرآن بیاورید. بنده طلبه در تفسیر نوری که خدا توفیق داد الحمدلله تمامش کردیم به سوره کوثر که رسیدم یک خورده تدبر کردم، هفتاد و پنج نکته از سوره کوثر گیر من آمد. در جلسه قبل گفتم انرژی اتمی معنایش این نیست که از طبیعت انرژی بکشیم بیرون، از تمام کلمات قرآن هم می شود انرژی کشید بیرون. ما از کلمه «إِنَّا أَعْطَیْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» از این سه تا کلمه هفتاد و پنج نکته گیر من آمد، بنده تازه یک طلبه عادی هستم. یک قرآن بیاورید، یک کتاب دربست، ده تا سوره بیاورید، صد و چهارتایش را بخشیدم، یک سوره بیاورید، حتی یک سوره اگر سوره کوثر باشد قبول است. نمی گوید سوره بقره بیاورید، یک سوره یک سطری بیاورید. این چهار، سه بار تخفیف داده، چهار بار هم سیخ زده، گفته ببین، (;إِنْ كُنتُمْ صَادِقِینَ) (البقرة/23) یعنی اگر شما صادق هستید، یعنی اگر شما راست می گوئید بیاورید، این سیخ می زند، اگر مرد هستید. بعد می گوید (;وَادْعُوا مَنْ اسْتَطَعْتُمْ) (یونس/38) دعوت کنید هرکسی را که استطاعت دارید، یعنی ایمیل بزنید، فاکس بزنید، تلفن کنید، با هر قدرتی می خواهید همه مخها را دعوت کنید، دعوت کنید هرکسی را سراغ دارید. (;بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا) (الإسراء/88) یعنی بعضی پشت به پشت هم بدهید. (;وَلَنْ تَسْتَطِیعُوا) (النساء/129) یعنی هرگز استطاعت ندارید، یعنی ببینید چقدر خدا تحریک می کند، اگر صداقت دارید، دعوت کنید هر کس را استطاعت دارید، اگر صادق هستید، دعوت کنید، پشت به پشت هم بدهید، هرگز نمی توانید، چهار مرتبه تحریک کرده، سه مرتبه هم تخفیف داده، سه تخفیف، چهار تحریک، و اینها 1400 سال است اینهمه با اسلام مخالفت کردند و بودجه گذاشتند و جنگها کردند و جنگ های صلیبی، جنگ های نمی دانم شرق، غرب، چه کارها که نکردند، چه قلع و قمع هایی که نکردند، همه کارها را کردند، اما یک کسی یک سوره کوثر نیاورد که معجزه همین است. ویژگی های قرآن، 1- یک حرف اضافه ندارد، 2- معجزه است، یعنی 1400 سال هم مشابهاش را نگفتهاند. 3- (;غَیْرَ ذِی عِوَجٍ) (الزمر/28) کجی ندارد. یعنی گاهی مثلا یک کلمه را می گوئیم ای کاش به جای این کلمه، این کلمه بود. ای کاش، ای کاش ندارد.
3- جامعیت قرآن در تبیین همه امور
4- جامعیت. همه چیزی هم در قرآن هست. (;تِبْیَانًا لِكُلِّ شَیْءٍ) (النحل/89) آخر بعضی چیزها مثلا بزازها، خود لباس فروشها، بعضی لباس فروشها کت و شلوار می توانند بدوزند اما عبا و قبا نمی توانند بدوزند، بعضیها عبا و قبا می توانند بدوزند، مثلا تافتون می پزد، سنگک نمی تواند بپزد. یا وزنه می تواند بلند کند ولی شنایش ممکن است خوب نباشد. شناگر خوبی است ولی وزنه نمی تواند بردارد. پزشک حلق و بینی است، پزشک کلیه نیست، یعنی معمولا انسانها در یک وادی، شعرا در یک وادی، هر کسی در یک وادی می تواند کاری کند. ولی این، من خودم کلاس داریام خوب است ولی روضه نمی توانم بخوانم و لذا روز عاشورا مثل یهودیها در خانه می نشینم، می توانم بخندانم، نمی توانم بگریانم. به کسی گفتند شنا بلدی؟ گفت شیرجه می روم، بیرون نمی آیم. و لذا در فاتحه پدرم گفتم خودم می روم منبر، رفتم منبر هفت بار مردم را خنداندم، یک نامه دادند بابا قرائتی تو فاتحه پدرت است، آدم در فاتحه پدرش که اینطور. . . . گفتم آخر من نژادم نژاد گریه نیست. بافت من تافتون می پزم، اصلا نمی توانم سنگک بپزم. ولی قرآن می گوید «تِبْیَانًا لِكُلِّ شَیْءٍ». «تِبْیَان» یعنی بیان، «تِبْیَانًا لِكُلِّ شَیْءٍ» هرچه می خواهی. حدیث داریم هرچه که بشر نیاز دارد خدا در قرآن آورده است. هرچه که بشر نیاز دارد در قرآن آمده است. چه شغلی، با کی ازدواج کنیم، چی بگوئیم، اصلا این لب را می خواهیم تکان دهیم، چطوری این لب را تکان دهیم. برای حرف زدن مثلا خدا چقدر چیز گفته، اول گفته حرف می خواهی بزنی، بسم الله، (;قَوْلًا مَعْرُوفًا) (الأحزاب/32)، حرفی بزن عرفی باشد، عرف پسند باشد. دیگر چه؟ (;قَوْلًا لَیِّنًا) (طه/44) نرم باشد، دیگر چه؟ (;قَوْلًا بَلِیغًا) (النساء/63) رسا باشد، دیگر چه؟ (قولا حسنا)(؟ در قرآن نداریم) زیبا باشد. دیگر چه؟ (;یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ) (الإسراء/53) بهترین کلمهها را بگوید، دیگر چه؟ (;قَوْلًا كَرِیمًا) (الإسراء/23) حرف هایت بزرگوارانه باشد، سبک نباشد. دیگر چه؟ یعنی برای تکان دادن لب همه اینها را گفته. هرچی. . . .
4- نمونه ای از دستورات جامع قرآن
برای خوردن. بخور، یک (;كُلُوا) (الأعراف/31) داریم، بخور، این «كُلُوا» رابطه خوردن با خدا، با خدا رابطهاش چی است؟ می گوید: «كُلُوا»، (;وَاشْكُرُوا) (النحل/114) خوردی شکر کن، رابطه خوردن با خودت چی است؟ می گوید «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا» اسراف و پرخوری نکن، برای معده ضرر دارد، رابطه خوردن با خدا، رابطه خوردن با معده. «کلوا» بخور، با مردم چه؟ (;أَنْفِقُوا) (المنافقون/10) انفاق کن، خوردی به دیگران هم انفاق کن، (;أَطْعِمُوا) (الحج/28)، دیگر چه؟ رابطه خوردن با انرژی. می گوید خوردی، (;وَاعْمَلُوا صَالِحًا) (المؤمنون/51) عمل صالح انجام بده، حالا که خوردی. . . بعد می گوید خوردی، (;لَا تَطْغَوْا) (طه/81) طغیان نکن. دیگر چی؟ خوردی، با خود خوردنی، رابطه خوردن با خود خوردنی، می گوید این را که می خوری یک خورده نگاهش کن، (;فَلْیَنْظُرْ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ) (عبس/24) غذا می خوری یک خورده نگاهش کن، این نانی که می خوری یک خورده نگاه به این نان بکن بعد بخور. دویست و شصت و هشت گروه کار می کنند تا نان، نان بشود، البته ما دو گروهش را بیشتر نمی فهمیم، می گوئیم کشاورز و نانوا. آن گندم تهیه می کند، آن نانها را می پزد، نه، 268 گروه. معاون اجرائی رئیس جمهور می گفت نشستهام با دقت حساب کردم که خود گندم چند گروه، می خواهد، درو می خواهد، آنوقت دروش گونی می خواهد، کیسه می خواهد، سم می خواهد، بعد کامیون می خواهد، چی می خواهد، می گفت همین طور ریزش کردم، ریزش که کردم. . . بنده که در اینجا حرف می زنم نباید بگویند قرائتی در تلویزیون حرف می زند، می دانی چقدر مجلسیها، مفیدها، طوسیها، شیخ طبرسیها، علامه مجلسیها، می دانی چقدر علمای قدیم زحمت کشیدهاند؟ صاحب کتاب عبقات، دو سه تا خاطره بگویم. یک کتاب را می خواستند پیدا کنند هیچ جای دنیا نبود جز یکی از روستاهای عربستان، از هندوستان بلند می شود می رود آنجا در روستا، چون شیعه بوده می ترسیده راهش ندهند، لباس کارگری می پوشد به قصد نوکر، آن هم نوکر اهل سنت، خدمت می کند آن وقت شبها در کتابخانه آن آیت الله کتابها را رونویس می کند. بعد برمی دارد بیاورد بعد کشتی که سنگین می شود ساک ایشان را که کتاب در آن بوده می اندازند و ایشان می بیند که کتابی با دستش در قالب نوکری نوشته می پرد در آب یک دستش را شنا، یک دستش را به قایق، بالاخره موج می ایستد، خودش را می کشند بالا، کتابش را هم می آورند بالا، آن کتاب هنوز هست در اختیار، که بخشی از این کتاب را آب دریای شور روی کاغذش، چه جوری دین را نگه داشتند، با خون علی اصغر، با تبعید ابوذر، بعد با انقلاب، امام، شهدا، پدران، مادران، همین طور من، شما دکمه را فشار می دهی به تلویزیون، قرائتی هم می آید می گوید «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»، امام صادق فرمود. . . بابا خیلی پشت این صحنه زحمت کشیدند تا ما. . . ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند پس ببینید، یک بخور داریم، رابطه خوردن با خدا، با خودت، با مردم، با انرژی، با سوءاستفاده نکردن، با خود غذا، «فَلْیَنْظُرْ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ». برای لباس؛ یک وقت من بحث لباس را پیش کشیدم در آیات و روایات 65 سرفصل برای لباس پیدا کردیم. رنگ لباس، جنس لباس، دوخت لباس، لباس شهرت، لباس غصبی، لباس عاریه، لباس احرام، لباس عروس، لباس جنگ، آخرین لباس کفن، اوه، لباس دادن به برهنهها، نوع لباس، رنگ لباس، یعنی وارد هرچه می شوی آدم گیج می شود. واقعش این است که آدم وقتی یک خورده درس خواند می فهمد که چیزی بلد نیست. بچه هستند اینهایی که می گویند ما دیپلم داریم، لیسانس داریم، دیپلم چی است؟ لیسانس چی است؟ صد تا کتاب، دویست تا کتاب، آدم با صد تا کتاب که زشت است که بگوید من باسواد هستم، با دویست تا کتاب که زشت است بگوید من باسواد هستم، آنقدر مسائل ریز ریز ریز، قرآن جامعیت دارد برای هر چیزی. انتخاب همسر، از انتخاب همسر می گوید چه زنی انتخاب کن؟ «بِسمِ الله»، چقدر آیه و حدیث داریم، بعد انتخاب همسر، عقد، مراسم بله برون، بعد از مراسم بله برون می آید مراسم عقد، بعد می آید مسئله آمیزش، اینها دیگر من نمی توانم در تلویزیون بگویم، اصلا آمیزش زن و شوهر آنقدر آیه و حدیث راجع به فرمول آموزش داریم، که اینها بعد از اینکه عروس و داماد شدند باید یک دوره ای خودشان ببینند، اینطور نر و مادگی نیست، مراسم آمیزش. بعد می آید حاملگی، برای حاملگی، زن حامله چی بشنود، چی بگوید، چه غذایی بخورد، بعد می آید زایمان، زایمان بود غذای زنِ زائو، بعد از زن زائو می آید اسم گذاری روی بچه، عقیله برای بچه، محبت به بچه، شیر دادن به بچه، حقوق کودک، بعد می آید بازی با کودک، همین طور. . . یعنی از قبل از ازدواج، انتخاب همسر، این روانشناسان کودک از بچگی شروع می کنند، اسلام قبل از اینکه بچه به دنیا بیاید در انتخاب همسر می گوید به فکر کودک باش، نه اینکه مادر کودک را زائیده، بزرگ شده، حالا می رویم پهلوی روانشناسان کودک که این بچه را چه کنیم که عقده ای نشود. ما سال چندم خودمان را به پزشک مراجعه می کنیم، اسلام از قبل از اینکه، این خیلی مهم است، یعنی «تِبْیَانًا لِكُلِّ شَیْءٍ» می خواهیم بازی کنیم، «بِسمِ الله»، برای بازی اسلام چه می گوید. خوب، جامعیت اسلام.
5- هماهنگ بودن آیات قرآن
اصولا آدم کتاب اولش یک خورده با کتاب بعدش فرق دارد. یکی از مراجع زمانی که مرجع نبوده، طلبه فاضلی بوده، یک کتابی نوشته، کم کم رشد کرده و از مدرسین قم و به هر حال الان یکی از مراجع است، می گوید کتابی که آن زمان نوشته داده به یکی از شاگردها ببیند این علم آن زمان من است، فکر نکنند مردم. . . یعنی انسان وقتی نویسنده است، استاد دانشگاه سال ششم غیر سال اولش است، یک گوینده منبر پنجمش غیر از منبر اولش است. خیاط همین طور، هر کسی. یعنی انسان رو به رشد است، اینطور نیست که قرآن رو به رشد باشد، بگوئیم آیاتی که سال اول پیغمبر آورد نمرهاش 12، سال سوم 13، اینطور نیست. اصلا معجزه معنایش دفعی است، یعنی وقتی به صالح می گویند یک شتر بیاور بیرون از کوه، به حضرت صالح پیغمبر گفتند تو اگر پیغمبر هستی الان یک شتر بیاور بیرون، نگفت شتر که سنگین است، اول بگذار یک سوسک بیاوریم بیرون، بعد یک موش بیاوریم بیرون، بعد یک بزغاله بیاوریم بیرون، بعد یک گوساله بیاوریم بیرون، یعنی کار انبیاء تدریجی نیست که ذره ذره رشد کند، گاهی وقتها آدم در یک شرایطی یک حرفی می زند، در شرایط دیگر عوض می شود، یعنی سرِ شب لحاف را پس می اندازد آخر شب دوباره سردش شد لحاف را رویش می اندازد. امروز می گوید هیچی به او نمی دهیم بعد یک خورده گریه می کند می گوید خوب بده برود، یعنی انسان به خاطر یک اشکی، یک فحشی، یک نفرینی تحت تأثیر قرار می گیرد ولی قرآن اینطور نیست که آیات جبهه و جنگش با آیات صلحش، آیات فقرش، آیات غنیاش، تمام آیاتش یک جور است، تمام آیاتش یک جور است. این، قرآن می فرماید: (;وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ) (النساء/82) اگر برای غیر خدا بود، «لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا كَثِیرًا» اختلاف در آیات بود. بله گاهی وقتها مثلا می گوئیم این آیه اختلاف دارد. می آمدند پهلوی امام می گفتند در قرآن یک اختلاف پیدا کردیم، فرمود یک جا می گوید جهنم تنگ است، یک جا می گوید جهنم گشاد است، بالاخره تنگ است یا گشاد است؟ هم داریم (;مَكَانًا ضَیِّقًا) (الفرقان/13)، جهنم «ضَیِّق»، تنگ است، هم داریم که خدا به جهنم می گوید پر شدی؟ می گوید (;هَلْ مِنْ مَزِیدٍ) (ق/30) یعنی باز هم داری بفرست بیاید، باز هم داری بفرست بیاید یعنی گشاد است، «ضَیِّق» یعنی تنگ، بالاخره تنگ است یا گشاد؟ امام فرمود هر کسی جایش تنگ است اما با اینکه جایش تنگ است جا زیاد است. مثل: دیوار را ما میخ می کوبیم هر میخی که به دیوار می کوبیم جای میخ تنگ است اما اگر از دیوار بپرسیم باز هم جای میخ داری می گوید. . . یعنی دیوار جای میخ های فراوانی دارد با اینکه هر میخی به خودی خود جایش تنگ است. یعنی هنوز کسی پیدا نکرده یک جای قرآن یک اختلافی باشد.
6- تضمین حفظ قرآن از هرگونه تحریف
فقط حافظ قرآن است، فقط قرآن. دریا را حساب کنید، این دریا قایق های مختلفی در این دریا هستند، خداوند گفته من قایق قرآن را حفظ می کنم حالا شما سوار هر کشتی می خواهی بشوید، فقط قرآن. از کجا؟ قرآن می فرماید (;نَحْنُ) (الحجر/9) یعنی چه؟ ما، « نَزَّلْنَا » نازل کردیم، « نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» ما قرآن را نازل کردیم «وَإِنَّا» به درستی که ما «لَهُ لَحَافِظُونَ» حالا اینجا یک خورده من باید ادبیات عرب را به کار ببرم دیگر اینجا برای دبیرستانیها است، کلمه «إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» پنج تا نکته در آن است، « إِنَّا » یعنی حتما، کلمه « إِنَّا» یعنی حتما، به درستی که ما، لامِ « لَحَافِظُونَ» هم، حرف لام یعنی حتما، این لام «لَحَافِظُونَ» برای تأکید است. جمله اسمیه هم برای تأکید است، نگفته(نحن نحفظه)، نگفته(نحفظه)، ما حفظش می کنیم، گفته من آن را حفظ می کنم. ببینید فرق می کند بگوید حفظ می کنم من، یا بگوید من حفظ می کنم، اینها فرق می کند، جمله اسمیه هم یعنی حتما، تأکید در آن است، بعد هم گفته فقط، چون نگفته(و انا لحافظون له) اگر می گفت(حافظون له) یک معنا داشت ولی می گوید «لَهُ لَحَافِظُونَ». ببین، یک وقت می گویم تو را دوست دارم، یک وقت می گویم دوست دارم تو را، این دو تا فرق می کند، دوست دارم تو را خوب شما را دوست دارم، ممکن است چیز دیگر هم داشته باشم حلوا را هم دوست دارم، شیرینی هم دوست دارم، دوست دارم تو را شامل دیگران هم می شود، اما گفتم تو را دوست دارم، یعنی چه؟ یعنی دیگران را، گفته «لَهُ لَحَافِظُونَ» فقط آن را حفظ می کنم، نگفته(حافظون له) اگر گفت(حافظون له) یعنی قرآن را حفظ می کنم چیز دیگر را هم حفظ می کنم، اما گفته «لَهُ لَحَافِظُونَ» فقط قرآن را. تنها کتابی است که خدا گفته من آن را حفظ می کنم. باقی کتابها حفظ شدنی نیست، الان در تورات حرف های بی ربط زیاد است، خدا از آسمان آمد پائین، کشتی گرفت با یعقوب، یعقوب شصت پای خدا را دندان گرفت، خدا گفت آخ ولم کن، گفت تا ولم نکنی نجاتت نمی دهم، خداوند پشیمان شد از خلقت آدم، خدای کشتی گیر، خدای زمین خور، خدایی که با گازِ شصت پایش مردم چیزی از او می گیرند، خدای پشیمان، در مسیحیت چقدر حرف هایی که هست معقول نیست.
7- رجوع اهل بیت به آیات قرآن
فقط کتاب دست نخورده قرآن است، کتابی که آیه اولش با آیه آخرش یک جور است، آیه جنگ و صلحش یک جور است، کتابی که اختلاف در آن نیست، کتابی که معجزه است، کتابی که در هر مسئله. می گوید از امام رضا سوال و جواب کردم، سوال، جواب، سوال، جواب، بعد می گوید من دیدم تمام جواب های امام رضا(انتزاعات من القرآن) همه جواب های امام رضا از قرآن است، امام رضا فرمود لبم را که تکان می دهم به من بگوئید این حرف از کجاست، متأسفانه این قرآن بین ما یک کتاب تشریفاتی شده، در کیف عروس تشریفات، بالای سر مسافر تشریفات، نمی دانم دروازه قرآن تشریفات، قرآن هنوز جزء متن زندگی ما نیامده، علتش این است که ما نفهمیدیم قرآن را، ما مزه قرآن را، هنوز مزه قرآن را نچشیدیم. نه در دانشگاه ما قرآن آن طور که باید مطرح باشد مطرح است و نه در دبیرستان و حتی نه در حوزه، در حوزه هم حتی تفسیر مثل باقی درسها در بورس نیست، باقی درسها زورش از تفسیر بیشتر است، تفسیر هست اما آنجوری که باید باشد نیست، منبرها هم همین طور است. در منبرها تاریخ هست، قصه هست، شعر هست، خواب هست، قرآنش کم است. تقاضا کنیم، بسیج شویم، همت کنیم روی اینکه قرآن را از محجوریت بیاوریم بیرون. خدایا، به ما توفیق تلاوت قرآن، فهم قرآن، عمل به قرآن، تبلیغ قرآن، مزه قرآن را به ما بچشان و توفیق بده به دیگران بچشانیم. والسلام علیکم و رحمه الله و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2697