responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 271

موضوع بحث: امام حسين(ع) و قرآن

تاريخ پخش: 17/06/67

بســم اللّه الرّحمن الرّحــيم

«السلام عليك يا ابا عبداللّه و علي الارواح التي حلت بفنائك، عليك مني سلام الله ابداً ما بقيت و بقي الليل والنهار و لا جعله اللّه آخر العهد مني زيارتكم. السلام علي الحسين(ع) و علي علي بن الحسين(ع) و علي اولاد الحسين(ع) و علي اصحاب الحسين(ع)»

بحثي كه امروز در نظر گرفتم در محرم امسال برايتان بگويم بحثي است كه در جايي دو نفر از طلبه‌هاي جوان را ديدم كه تهيه كردند و آوردند نشان ما بدهند، كه اين بحث چگونه است؟ من از بس ديدم بحث اين‌ها خوب است، گفتم: اين بحث را در تلويزيون مي‌گويم و به مردم هم مي‌گويم كه اين بحث از من نيست. بعضي بحث‌ها از خودم است. در بعضي بحث‌ها كسي به من كمك مي‌كند و بعضي از بحث‌ها هم، هيچ چيز از خودم نيست. هيچ چيز اين بحث از خودم نيست. دو نفر از طلبه‌هاي جوان و خوش سليقه تحقيقي كردند، البته زحمت كشيدند و حدود سيصد ساعت كار كرده‌اند، من گفتم بحث را مي‌گويم و اگر كسي هم باز از برادران روحاني و غير روحاني بحث فشرده‌اي دارد، بگويد. چون اين تلويزيون ارث پدرم نيست، ارث شهداست، امانت است. حالا ما آمده‌ايم و هر چه خودمان بلديم در آن مي‌گوييم. هر كس هر چيزي بلد است كه تلويزيوني باشد و بفرستد، مي‌گويم. منتهي توقع نداشته باشيد كه هر چه شما فرستاديد، ما بگوييم. خيلي وقت‌ها سي شعر مي‌فرستد و مي‌گويد: آقاي قرائتي اين را در تلويزيون بخوان. مي‌بينم شعرهايش به درد تلويزيون نمي‌خورد. يا حرفي پيشنهاد مي‌كند كه به درد تلويزيون نمي‌خورد. اما اين بحث خوب و زيبايي است كه آن‌ها نگفتند در تلويزيون بگو. اما من مي‌گويم. بحثي است به اين مضمون؛ حسين(ع)، قرآن مجسم! اين تيتر ماست. حالامي خواهم چه بگويم؟ لقب‌ها و صفاتي كه قرآن دارد همان القاب با همان صفات براي امام حسين(ع) آمده است. او هرلقبي دارد و امام هم دارد و اين بحث به آن مناسبت كه دوازدهم محرم پخش مي‌شود بحث خوبي است و ان شاءالله برايتان مي‌گويم.
عنوان بحث امام حسين(ع) و قرآن است.

1- همراهي قرآن و اهلبيت

اصولاً مي‌دانيد كه شيعه و سني اين را قبول دارند كه پيغمبر(ص) اكرم فرمود: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى»(عيون‌‌أخبارالرضا، ج‌‌2، ص‌‌62) حتي يك حديث نداريم «كِتَاب اللَّهِ وَ سُنَّتِي» اين را الآن من مي‌گويم. در كتب معتبر يك حديث نداريم «كِتَاب اللَّهِ وَ سُنَّتِي». ولي ده‌ها حديث داريم كه فرمود: «كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِى» يعني پيغمبر(ص) فرمود: من دارم مي‌روم، دو گوهر گران بها برايتان مي‌گذارم.
1- قرآن، قانون و اهل بيت. ايدئولوژي و ايدئولوگ، كتاب و معلم. در زيارت نامه‌ها هم داريم «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَرِيكَ الْقرآن»(المصباح‌‌كفعمي، ص‌‌491) جايي ديگر داريم «ِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْمُؤْمِنِينَ وَ سَادَةَ الْمُتَّقِينَ وَ كُبَرَاءَ الصِّدِّيقِينَ وَ أُمَرَاءَ الصَّالِحِينَ وَ قَادَةَ الْمُحْسِنِينَ وَ أَعْلَامَ الْمُهْتَدِينَ وَ أَنْوَارَ الْعَارِفِينَ وَ وَرَثَةَ الْأَنْبِيَاءِ وَ صَفْوَةَ الْأَوْصِيَاءِ وَ شُمُوسَ الْأَتْقِيَاءِ وَ بُدُورَ الْخُلَفَاءِ وَ عِبَادَ الرَّحْمَنِ وَ شُرَكَاءَ الْقُرْآن‌‌» (بحارالأنوار، ج‌‌99، ص‌‌162) يعني آن چه در قرآن هست، مجسمه‌اش امام است، منتهي زحمتي كه كشيده شده است اين است كه در اين تعابير تحقيقي شده است و پيدا كردن اين تعابير مشكل است.
درباره‌ي قرآن داريم كه وارث تورات و انجيل و زبور است. حديثي در اصول كافي جلد 2، در فضل قرآن داريم كه قرآن، اين سوره هايش كار تورات را مي كند. يعني در اين سوره‌ها مطالبي است كه در تورات بوده است. اين سوره‌ها كار انجيل را مي‌كند. و اين سوره‌ها به جاي زبور حضرت داود است. يعني هر چه در هر كتاب آسماني هست در قرآن هم هست. روايت از اصول كافي جلد 2 كه قرآن جامع تورات و انجيل و زبور است. در باره‌ي اما حسين(ع) هم داريم «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ»(المصباح‌‌كفعمي، ص‌‌491) قرآن جامع اين هاست. يعني همان لقبي كه براي قرآن آمده است براي امام حسين(ع) هم آمده است. اين يك، قرآن وارث كتب آسماني و امام حسين(ع) هم همين طور.

2- قرائت قرآن و زيارت امام حسين

درباره‌ي قرآن داريم وقتي مي‌خواهيد قرآن بخوانيد (وَ رَتِّلِ الْقرآن تَرْتيلاً) (مزمل /4) يعني نرم نرم بخوان. در باره‌ي امام حسين(ع) هم داريم وقتي مي‌خواهيد به زيارتش برويد «ثُمَّ امْشِ حَافِياًِ»(كافى، ج‌‌4، ص‌‌575) «و امش بمشي [مشي‌‌] العبد الذليل»(كامل‌‌الزيارات، ص‌‌221) كفش هايت را بكن و كوتاه قدم بردار عين خواندن آهسته آهسته آيات قرآن، حركت به سوي قبر حسين(ع) نيز آهسته، آهسته، اين هم دو.
در باره‌ي قرآن داريم «فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْنِ»(كافى، ج‌‌2، ص‌‌614) وقتي قرآن مي‌خوانيد با حزن بخوانيد. در باره‌ي امام حسين(ع) هم داريم «فَزُرْهُ وَ أَنْتَ حَزِينٌ» وقتي مي‌خواهي زيارت كني، شيك پوش به حرم نرو. با گرد و غبار به حرم برو. مكه مي‌خواهي بروي، باتشريفات برو. امام سجاد(ع) وقتي مي‌خواست برود مكه، باقلوا درست مي‌كرد. البته باقلوا در حديث نيست. حديث اين است. مغز بادام و شكر و روغن. من فكر كردم باقلوا مي‌شود و چنين چيزي درست مي‌كرد. حالا تقريباً شبيه باقلوا مي‌شود. امام سجاد(ع) براي مكه باقلوا درست مي‌كرد، ولي براي قبر امام حسين(ع) نان خالي مي‌خورد، پياده مي‌رفت. «فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْنِ» حديث داريم قرآن را با آهنگ حزين بخوانيد. زيارت امام حسين(ع) «إِذَا أَرَدْتَ زِيَارَةَ الْحسين(ع) ع فَزُرْهُ وَ أَنْتَ حَزِينٌ مَكْرُوبٌ شَعِثٌ مُغْبَرٌّ جَائِعٌ عَطْشَانُ وَ سَلْهُ الْحَوَائِجَ وَ انْصَرِفْ عَنْهُ وَ لَا تَتَّخِذْهُ وَطَناً»(كافى، ج‌‌4، ص‌‌587)

3- هماهنگي در قابليت مخاطبان و فرازماني آن

درباره‌ي قرآن داريم (هُدىً وَ بُشْرى‌‌ لِلْمُؤْمِنينَ) (بقره /97) قرآن هدايت و بشارت است براي مؤمنين، هر دو جا للمؤمنين دارد. يعني عشق به امام حسين(ع) هست.
من ديشب در يكي از پادگان‌ها در يكي از مراكز بودم. خوب، حالا ايدئولوژي‌ها و عقيدتي سياسي و اصول دين و تفسير و ما حرف هايمان را مي‌زنيم. اما اين بچه و جوان منتظر است حرف ما تمام شود و او برخيزد و سينه بزند. هرچه نگاه مي‌كني كه اين سخنراني‌هاي ما اثر گذاشت يا نه، مي‌بيني ابداً، حضرت عباسي آدم بعد از گذشت يك سال ديگر حال ندارد براي پدر خودش گريه كند، ولي 1400 سال است هنوز دل آدم براي امام حسين(ع) مي‌سوزد در حالي كه براي پدر وپسر و برادر خودش بعد از 2، 3 سال ديگر دلش نمي‌سوزد. اين يعني چه؟ «هُدىً وَ بُشْرى‌‌ لِلْمُؤْمِنينَ»، اين از سوره‌ي بقره و اين از كتابي از مرحوم راشد به نام فلسفه‌ي عزاداري است.
درسفينة البحار داريم: قرآن در هر زماني نو است مثل روزنامه نيست. آخر بعضي حرف‌ها مثل اين ليوان بستني‌ها مي‌ماند. بستني را كه خوردي، ليوانش را دور مي‌اندازي. روزنامه امروز قيمتي دارد، بعضي فردا اين روزنامه را دور مي‌اندازند. قرآن هميشه تازه است. در باره‌ي امام حسين(ع) هم داريم كه زينب كبري به امام سجاد(ع) فرمود: حسين(ع) را كشتند اما «لَا يَدْرُسُ أَثَرُهُ»(كامل‌‌الزيارات، ص‌‌260) در باره‌ي قرآن داريم «فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ»(عيون ‌‌أخبار الرضا، ج‌‌2، ص‌‌87) در باره‌ي امام حسين(ع) هم داريم كه آثارش محو نمي‌شود. حسين(ع) محو شدني نيست. قرآن هم همين طور. اين از مقتل مقرم است و سفينه.
اميرالمؤمنين(ع) در باره‌ي قرآن مي‌فرمايد: «نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِيحُهُ»(نهج‌‌البلاغه، خطبه 198) نوري است كه خاموش نمي‌شود. خيلي جملات قشنگي است.

4- هماهنگي در راستي و مباركي و عزت و استحكام

درباره‌ي قرآن داريم (وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً) (كهف /1) قرآن كج نيست. خط قرآن انحرافي نيست. در باره‌ي امام حسين(ع) داريم «وَ لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلَى بَاطِلٍ»(كافى، ج‌‌4، ص‌‌572) حسين(ع) جان در عمرت يك لحظه كج نشدي. قرآن مستقيم الخط است، حسين(ع) هم همين طور.
در باره‌ي قرآن داريم (هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ) (انعام /92) قرآن بركت دارد. در باره‌ي امام حسين(ع) هم داريم كه پيغمبر(ص) فرمود: «بارك لي في قتله» همان لقبي كه خدا به قرآن داده است، همان لقب را پيغمبر(ص) به امام حسين(ع) داده است. «هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ» اين هاخيلي جالب است. همين طور زيارت نامه را مي‌خوانيم و دقت نمي‌كنيم چيست؟ فرمول دارد. در باره‌ي قرآن داريم (إِنَّهُ لَقرآن كَريمٌ) (واقعه /77).
در باره‌ي امام حسين(ع) در زيارت ناحيه داريم (وَ بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحسين أَكْرَمِ الْمُسْتَشْهَدِينَ) (بحارالأنوار، ج‌‌98، ص‌‌322) در باره‌ي قرآن مي‌گويد: «كَريمٌ». در باره‌ي امام حسين(ع) مي‌گويد: اكرم، يعني همان لقبي كه مال قرآن است مال امام حسين(ع) است. در باره‌ي قرآن داريم (إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ) (فصلت /41) در باره‌ي امام حسين(ع) داريم «هيهات منا الذلة»(اللهوف، ص‌‌97) اصلاً من زير بار ذلت نمي‌روم. يعني هميشه عزيزم.
درباره‌ي قرآن داريم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «إِنَّ هَذَا الْقرآن هُوَ النُّورُ الْمُبِينُ وَ الْحَبْلُ الْمَتِينُ وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى»(تفسيرالإمام‌‌العسكري، ص‌‌449) نقل شده است، قرآن ريسمان محكم است. در باره‌ي اهل بيت هم داريم: «أَنْتُمْ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى»(أمالى مفيد، ص‌‌109) عروة الوثقي، لقب قرآن و اهل بيت و امام حسين(ع) است.

5- هماهنگي در تبيين حق، اعجاز و حقانيت مطلق

درباره‌ي قرآن داريم فرقان است (تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‌‌ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً) (فرقان /1) قرآن حق و باطل را نشان مي‌دهد. مي‌گويد: راه حق اين است و راه باطل آن است. در كامل الزيارة هم داريم «و شهد ان دعوتك حق» حسين(ع) جان راهي كه تو گفتي حق است، راه ديگران باطل است. فرقان يعني فرق بين حق و باطل مي‌گذارد. قرآن و امام حسين(ع) هر دو فرقان هستند. يعني حق و باطل را نشان مي‌دهند. در باره‌ي قرآن داريم، وقتي خوانده مي‌شد كفار گفتند: (لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقرآن) (فصلت /26) به قرآن گوش ندهيد. امام حسين(ع) هم روز عاشورا وقتي رفت سخنراني كند گفتند: گوش به حرف حسين(ع) ندهيد «فأبوا أن ينصتوا»(بحارالأنوار، ج‌‌45، ص‌‌7) يعني كف زدند تا صداي حسين(ع) نرسد.
در باره‌ي قرآن داريم (فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ) (انعام /157) قرآن از طرف خدا معجزه‌اي است. امام حسين(ع) دارد «أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ»(تهذيب‌‌الأحكام، ج‌‌6، ص‌‌114) حسين(ع) جان تو هم معجزه‌ي الهي هستي. قرآن و امام حسن(ع) بينه هستند، همان لقب قرآن براي امام حسين(ع) آمده است.
در باره‌ي قرآن داريم (وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقينِ) (حاقه /51) قرآن حق قطعي است. در باره‌ي امام حسين(ع) داريم «وَ عَبَدْتَهُ صَادِقاً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ»(كافى، ج‌‌4، ص‌‌572) خيلي زيباست، قرآن حق قطعي است. حسين(ع) جان آن قدر بنده‌ي خدا بودي كه به حق رسيدي.
در باره‌ي قرآن داريم «وَ إِنْ كُنْتُمْ في‌‌ رَيْبٍ» اگر شك داريد كه قرآن كتاب آسماني هست يا همين طور چند لغت عربي است، ‌اي عرب زبان‌ها شما كه زبان مادريتان عربي است، برخيزيد و اگر خيال مي‌كنيد قرآن همين طور حرف عادي است، شما هم كه عرب هستيد، چند جمله مثل قرآن بسازيد (وَ إِنْ كُنْتُمْ في‌‌ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‌‌ عَبْدِنا) (بقره /23) اگر در قرآن شك داريد، يك سوره مثل قرآن بياوريد. امام حسين(ع) هم فرمود: «فَإِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ هَذَا أَ فَتَشُكُّونَ أَنِّي ابْنُ بِنْتِ نَبِيِّكُمْ»(إرشاد، ج‌‌2، ص‌‌97). او مي‌گويد: «في‌‌ رَيْبٍ» امام روز عاشورا گفت: «في شك» اگر شك داريد من كه هستم. «أَ فَتَشُكُّونَ» اگر شك داريد كه «أَنِّي ابْنُ بِنْتِ نَبِيِّكُمْ» شك داريد من پسر فاطمه هستم. مچ مي‌گيرد، قرآن مچ مي‌گيرد. شك داري حرف خداست، مثل آن را بياور. شك داري من پسر فاطمه هستم؟ مثل من روي كره‌ي زمين كيست كه پسر فاطمه باشد؟ فاطمه كه دو پسر بيش‌تر نداشت. حسن و حسين(ع)، امام حسن(ع) كه شهيد شد و. ..

6- هماهنگي در امر به معروف و نجات از ظلمت‌ها

مقتل مقرم از مقاتل بسيار خوب است، ديدم علامه‌ي اميني در الغدير از مقرم تجليل مي‌كند. اميرالمؤمنين(ع) درباره قرآن مي‌فرمايد: «الْقرآن آمِرٌ»(أعلام‌‌الدين، ص‌‌102) قرآن امر به معروف مي‌كند. امام حسين(ع) وقتي مي‌خواهد به كربلا برود مي‌گويد: «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ»(بحارالأنوار، ج‌‌44، ص‌‌329) تمام لقب‌ها، عيناً شبيه هم هستند. اميرالمؤمنين(ع) مي‌گويد: «الْقرآن آمِرٌ بالمعروف» امام حسين(ع) هم مي‌گويد: «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ» مي‌روي كربلا چه كني؟ مي‌خواهم امر به معروف كنم.
امر به معروف گاهي اين است كه آدم بگويد كم فروشي نكن. پر فروشي نكن. خواهر حجابت را درست كن. دروغ نگو. اداري، رشوه نگير. كارمردم را علاف نكن. اين يك امر به معروف و نهي از منكر است. يك امر به معروف هم اين است كه بايد جلوي طاغوت بايستد. تكه تكه شد و زير سم اسب رفت ولي بالاخره خليفه ظالم را سرنگون كرد. اين هم يك امر به معروف است «آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ».
درباره‌ي قرآن داريم كتابي است كه (لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ) (ابراهيم /1) قرآن شما را از ظلمت به نور دعوت مي‌كند. مشرك بوديد: از ظلمت شرك به نور توحيد، از ظلمت جهل به نور علم، از ظلمت تفرقه به نور وحدت، از ظلمات به نور دعوت كرد. دركامل الزيارت هم داريم. حسين جان براي اين كه «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْعَمَى وَ الشَّكِّ وَ الِارْتِيَابِ إِلَى بَابِ الْهُدَى مِنَ الرَّدَى»(كامل‌‌الزيارات، ص‌‌228) خون دادي. بي خود نيست كه مردم اين طور عزاداري مي‌كنند. امام حسين(ع) عاشقاني دارد كه خدا ندارد. براي مسجد پول نمي‌دهد. براي حسينيه پول مي‌دهد. گاهي خمس نمي‌دهد، سهم امام نمي‌دهد، اما براي عزاي حسين(ع) مي‌دهد. منتهي نبايد گفت عزاداري آن كه خمس نمي‌دهد قبول نيست. بايد گفت: حيف است تو كه عزاداري مي‌كني، خمس ندهي. بايد گفت: تو كه اين گونه خوبي، بقيه‌ي كارهايت را هم خوب كن. شما كه براي حسين(ع) سوختي و اشك ريختي، خوب، نماز بخوان. از ظلمات به نور، از ضلالت به هدايت و. . .
اين جمله از كامل الزيارة صفحه‌ي است. قرآن شفاعت مي‌كند. در زيارت عاشورا هم داريم، روز قيامت «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحسين يَوْمَ الْوُرُودِ»(كامل‌‌ الزيارات، ص‌‌177) قرآن خوب شفيعي است.

7- هماهنگي در تأثير روحي و جسمي و دنيوي و اخروي

درباره‌ي قرآن داريم َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): (لَا يُعَذِّبُ اللَّهُ قَلْباً وَعَى الْقرآن) (أمالى طوسى، ص‌‌6) قلبي كه قرآن را حفظ كند، روحي كه حافظ قرآن باشد، عذاب نمي‌شود. در باره‌ي امام حسين(ع) هم داريد «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَنْتَ لِي جُنَّةٌ مِنَ الْعَذَاب»(تهذيب‌‌ الأحكام، ج‌‌6، ص‌‌67) حسين(ع) جان تو هم نمي‌گذاري من عذاب شوم. قرآن نمي‌گذارد عاشقش عذاب شود. حسين(ع) هم همين طور. در كامل الزيارة هست (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقرآن ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ) (اسراء /82) قرآن شفا است. حديث داريم؛ قَالَ الصَّادِقُ(ع): «فِي طِينِ قَبْرِ الْحسين(ع) شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ»(من‌‌لايحضره‌‌الفقيه، ج‌‌2، ص‌‌599) تربت كربلا هم شفاست.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «فَاتِحَةُ الْكِتَابِ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ سَمٍّ»(مستدرك‌‌الوسائل، ج‌‌4، ص‌‌301) سوره حمد بر هر دردي شفا است بجز مرگ. داريم خاك قبر حسين(ع) هم شفاست براي هر مرضي غير از مرگ، مگر مرگ كه دوا ندارد. لقب‌ها و تيترها عين هم است. حسين(ع) قرآن مجسم است. حالا تازه شايد امام حسين(ع) همه‌ي القاب قرآن را نداشته باشد، چون علي بن ابيطالب است كه قرآن ناطق است «عَلِيٌّ مَعَ الْقرآن وَ الْقرآن مَعَ عَلِيٍّ»(أمالى طوسى، ص‌‌478) درباره‌ي علي بن ابيطالب اين‌ها بيش‌تر آمده است بايد كار و تحقيق شود.
در باره‌ي قرآن داريم (يَهْدي إِلَى الرُّشْدِ) (جن /2) قرآن شما را به رشد هدايت مي‌كند. امام حسين(ع) هم فرمود: «إِنَّمَا أَدْعُوكُمْ إِلَى سَبِيلِ الرَّشَادِ»(بحارالأنوار، ج‌‌45، ص‌‌8) قرآن مي‌گويد: من شما را به حق دعوت مي‌كنم و ارشاد مي‌كنم. امام حسين(ع) هم فرمود: من هم شما را ارشاد مي‌كنم.
درباره‌ي قرآن داريم پيغمبر(ص) شكايت مي‌كند كه‌اي خدا مردم قرآن را دور انداختند. همين شكايت از قول امام حسين(ع) هست كه مي‌گويد: (اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْكُو إِلَيْكَ مَا يُفْعَلُ بِابْنِ بِنْتِ نَبِيِّكَ) (إرشاد مفيد، ج‌‌2، ص‌‌108) قرآن شكايت مي‌كند. حسين(ع) هم شكايت مي‌كند. درباره‌ي قرآن مي‌گويند: (إِنْ هَذا إِلاَّ إِفْكٌ افْتَراهُ) (فرقان /4) قرآن دروغ است. خدا ابن زياد فرماندار كوفه را لعنت كند، گفت: حسين(ع) دروغ مي‌گويد. «قتل الكذاب بن الكذاب»(اللهوف، ص‌‌164)

8- امام حسين (ع) در كلام امامان معصوم

نكته‌ي ديگري كه امروز از كتاب پرتوي از امام حسين(ع) ديدم، خيلي جالب بود. جملاتي از هر يك از ائمه براي امام حسين(ع). اميرالمؤمنين براي حسين(ع) چه گفت؟ بعد فاطمه‌ي زهرا(س) چه گفت؟ امام حسن(ع) چه گفت؟ امام حسين(ع) براي خودش چه گفت؟ يكي يكي بعد از امام حسين(ع)، امام سجاد(ع)چه گفت؟ امام پنجم چه گفت؟ امام ششم تا آخر چه گفتند؟ از هر امامي يك جمله براي امام حسين(ع) مي‌گويم.
خدا در باره‌ي امام حسين(ع)چه گفته است؟ يا محمد، ‌اي پيغمبر(ص)، جملاتي دارد، بعد مي‌گويد: «وَ جَعَلْتُ حسين اًخَازِنَ وَحْيِي وَ أَكْرَمْتُهُ بِالشَّهَادَةِ وَ خَتَمْتُ لَهُ بِالسَّعَادَةِ فَهُوَ أَفْضَلُ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ أَرْفَعُ الشُّهَدَاءِ دَرَجَةً»(كافى، ج‌‌1، ص‌‌527) خدا در باره‌ي امام حسين(ع) به پيغمبر(ص) گفت: پيغمبر، حسين شهيد مي‌شود. وارث انبيا حسين است. خزينه دار وحي حسين است. مقام شهادت از آن حسين است. او سيد الشهداء است. اين القابي است كه خدا به امام حسين(ع) داده است. پيغمبر(ص) چه گفت؟ فرمود: «حسين مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حسين»(إرشاد مفيد، ج‌‌2، ص‌‌127) حسين از من است، نوه‌ي من است. من از حسينم. چون دين من از خون حسين(ع) است. جسم او از من است و دين من از اوست.
اميرالمؤمنين(ع) چه گفت؟ فرمود: «بِأَبِي وَ أُمي [الْحسين] الْمَقْتُولَ بِظَهْرِ الْكُوفَةِ»(كامل‌‌الزيارات، ص‌‌291) حسين، پدر و مادرم فداي تو «ذَكَرْتُ أَنَّهُ سَيُقْتَلُ عَطْشَاناً بِطَفِّ كَرْبَلَاء»(بحارالأنوار، ج‌‌44، ص‌‌266) «أَمَا إِنَّ هَذَا سَيُقْتَلُ وَ تَبْكِي عَلَيْهِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ»(كامل‌‌الزيارات، ص‌‌88) تشنه شما را كنار آب شهيد مي‌كنند. خلاصه اميرالمؤمنين(ع) درباره‌ي امام حسين(ع) چنين مي‌گويد. بعد مي‌گويد: «نَظَرَ أَميرُ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْحسين ع فَقَالَ يَا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِنٍ فَقَالَ أَنَا يَا أَبَتَاهْ فَقَالَ نَعَمْ يَا بُنَيَّ»(كامل‌‌الزيارات، ص‌‌108) هر كه ايمان دارد براي تو گريه مي‌كند. اگر وقتي براي عزاي حسين گريه كنيد، ناراحت نباشيد.
امام حسن مجتبي(ع) گفت: «لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ»(المناقب، ج‌‌4، ص‌‌86) هيچ روزي در تاريخ مثل روز عاشورا نيست. شما در عاشورا و ما اين جا در جبهه، جوان هايمان شهيد شدند، اما بالاخره با تانكر آب به جبهه مي‌بردند. در كربلا ابوالفضل با مشك هم نتوانست آب ببرد. اين جا به خانواده‌هاي شهيد احترام مي‌گذارند. در كربلا ريختند و خانواده‌هاي شهيد را غارت كردند. اگر اين جا كسي شهيد مي‌شود، جلوي پدرش كه شهيد نمي‌شود. در كربلا بچه‌هاي امام حسين(ع) را روبروي پدرشان شهيد كردند. اين جا بچه روي دست پدرش شهيد نمي‌شود. علي اصغر روي دست پدرش شهيد شد. اگر اين جا كسي روضه بخواند به او احترام مي‌گذارند. در كربلا تارفتند روضه بخوانند كتك خوردند. اين جا شهادت هست اما اسارت ديگر نيست. خانواده‌هاي شهيد را ديگر اسير نمي‌كنند «لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» حساب امام حسين(ع) جداست.
ببينيم امام سجاد(ع) براي امام حسين(ع) چه گفت؟ خود امام حسين(ع) چه گفت؟ امام حسين(ع) فرمود: «أَنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا بَكَى»(كامل‌‌الزيارات، ص‌‌108) مؤمني نيست كه تاريخ مرا بشنود ولي گريه نكند. بعد فرمود: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً»(بحارالأنوار، ج‌‌44، ص‌‌329) من براي گردن كشي و سلطنت و رياست قيام نكردم. من قيام كردم تا امت جدم را اصلاح كنم. امام سجاد(ع) فرمود: «أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً وَ كَفَى بِذَلِكَ فَخْراً»(المناقب، ج‌‌4، ص‌‌115) من پسركسي هستم كه به نحو صبر او را كشتند. قتل صبر را برايتان معني كنم. زماني سر كسي را مي‌برند. اين ذبح است. قتل است. گاهي يك پرنده را در قفس مي‌گذارند و بانوك چاقو آن قدر مي‌زنند تا او را مي‌كشند. امام سجاد(ع) فرمود: باباي مرا مانند آن پرنده شهيد كردند «أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً وَ كَفَى بِذَلِكَ فَخْراً» افتخار مي‌كنم كه پدرم شهيد است و اين مخصوص خانواده‌هاي شهداست.
مسئله‌ي اين كه شايد بگوييد آقا بالاخره آتش بس چه شد؟ صدام چند كار داشت: انقلاب را بشكند، نتوانست. چطور نتوانست؟ به خاطر خون شهدا. خوزستان را جدا كند. با زهم نتوانست به خاطر همان خون شهدا. خون شهدا حرام نشد. بنا بود انقلاب شكست بخورد، خون شهدا نگذاشت. خوزستان بنا بود جدا شود، خون شهدا نگذاشت. اين كه داريم از شهادت داريم. . .
امام باقر(ع) فرمود: خداوند به خاطر خون حسين(ع) سه كار كرد: 1- امامت در نسل حسين(ع) قرار داده شد 2- دعا در كنار قبرش مستجاب مي‌شود. امام صادق(ع) چنين فرمود: حسين(ع) خونش را داد تا مردم از جهل بيرون آيند. امام كاظم (ع) فرمود: «مَنْ زَارَ الْحسين ع عَارِفاً بِحَقِّهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَوَابَ أَلْفِ حَجَّةٍ مَقْبُولَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ غَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ»(أمالى طوسى، ص‌‌214) هركس قبر حسين(ع) را با معرفت زيارت كند «غَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ» خدا گناهان گذشته و آينده‌اش را مي‌بخشد. امام رضا(ع) فرمود: شهادت حسين(ع) جگر ما را خون كرده و اشك ما را جاري ساخته است و عزيز ما را ذليل كردند. امام جواد در باره‌ي اما حسين(ع) فرمود: آسمان بر كسي نگريست، مگر بر يحيي بن زكريا و حسين(ع) بن علي. امام هادي در باره‌ي امام حسين(ع) زيارت جالبي دارد كه مي‌گويد: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ»(كافى، ج‌‌4، ص‌‌574) امام عسكري(ع) فرمود: علامت مؤمن چند چيز است، كه يكي زيارت اربعين است.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 271
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست