responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 305

موضوع: امام زمان(ع)

تاريخ پخش: 11/01/67

بسم اللّه الّرحمن الّرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني تقوي»

معمولاً نزديك ماه شعبان، بحث بايد درباره‌‌‌ي امام زمان(ع) باشد. در اين زمينه كتاب‌‌‌هاي زيادي است. اگر يك نمايشگاهي باشد كه كتاب‌‌‌هايي كه درباره‌‌‌ي امام زمان(ع) است جمع شود صدها جلد كتاب است. چند سال پيش، كتاب‌‌‌هايي كه در اين زمينه هست چاپ شده بود، صدها جلد كتاب را معرفي كرده بود. بحثي كه مي‌‌‌خواهم فشرده بگويم ايمان به امام زمان، مهدي و هستي، مهدي و بشريت،انسان‌‌‌ها و امت‌‌‌ها، مهدي و فطرت، مهدي و قرآن، مهدي و سنت و حديث، مهدي و انقلاب، مهدي و پيام مبارك او و آگاهي حضرت بر اعمال ما، اين استخوان بندي بحث نيم ساعته‌‌‌ي ما است.

1- امام مهدي هدف و تكامل جهان هستي

اما مهدي(ع) و هستي؛ كل هستي تا كانون پيدا مي‌‌‌كند. اگر ما مهدي و وعده‌‌‌اي كه به ما داده شده نباشد، معلوم مي‌‌‌شود انسان از كل هستي عقب افتاده است. يك هسته‌‌‌ي خرما مي‌‌‌رود تا درخت خرما مي‌‌‌شود. يك دانه گردو مي‌‌‌رود تا گردو بشود. يك دانه گندم و جو مي‌‌‌رود تا يك خوشه مي‌‌‌شود. همه‌‌‌ي هستي تكامل پيدا مي‌‌‌كند. اما اين انسان اگر واقعاً يك زماني نيايد كه امنيت و عدالت و ايمان و تقوا و وحدت و برادري حاصل نشود، معلوم مي‌‌‌شود هستي در تكامل بشريت را به سقوط برده است. چون هرچه آمار دانشگاه و دانشجو و تحصيل كرده در دنيا بيشتر مي‌‌‌شود، آمار جنايات هم بيشتر مي‌‌‌شود. با چراغ دزدي مي‌‌‌كردند، حالا با برق دزدي مي‌‌‌كنند. روبه رو دروغ مي‌‌‌گفتند، حالا تلفني دروغ مي‌‌‌گويند. پس تلفن مشكل دروغ را حل نمي‌‌‌كند. قديم يك گيوه دوز وقتي دزدي مي‌‌‌كرد، گيوه را بايد كُك ريز مي‌‌‌زد دزدي مي‌‌‌كرد و كُك درشت مي‌‌‌زد. يعني دزدي قديم در چهارتا كُك بود. اما الآن يك دانشمند اگر بخواهد دزد بشود، به چهار تا كُك قانع نيست. پس ببينيد بايد مهدي و عدالت و صفا و ايمان و حكومت حق، بايد زماني بيايد كه ما منتظر آن روز هستيم، اگر آن زمان نيايد اين بشري كه ما مي‌‌‌بينيم معنايش اين است كه هستي جلو افتاده و انسان عقب افتاده است. تكامل هستي به ما مي‌‌‌گويد: خدايي كه كل هستي را رو به تكامل مي‌‌‌برد، بايد بشريت را هم به طرف تكامل ببرد. او با آمدن يك حكومت واحد، يك رهبر معصوم يك قانون بي لغزش و خطا، يك انسانيت با شرف، زندگي امروز زندگي نيست. خوب كه انسان ترقي كرد، در آن مي‌‌‌ماند. رهبران آمريكا و شوروي مي‌‌‌نشينند و مي‌‌‌گويند: يك مقداري تسليحات را كم كنيد. هرچه تخصص بالاتر مي‌‌‌رود، توحش بيشتر مي‌‌‌شود. ولذا قرآن مي‌‌‌گويد: ‌‌‌اي زنان پيغمبر «وَ قَرْنَ في‌ بُيُوتِكُن‌» خانم‌‌‌هاي پيغمبر شما در خانه‌‌‌تان قرار بگيريد. (وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‌) (احزاب /33) قرآن يك آيه دارد كه مي‌‌‌گويد: «الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى» يعني شما مثل جاهليت اول را پيش نكشيد. امام باقر(ع) مي‌‌‌فرمايد: از اين جمله مي‌‌‌فهميم، «الجاهلية الاخري» هم داريم. چون وقتي آدم مي‌‌‌گويد: جاهليت اول، پيداست كه جاهليت دوم هم داريم. اگر من به منزل شما آمدم يا شما به منزل ما آمدي، گفتي: ايشان چه كسي است؟ من گفتم: اولاد اول من است. پس مي‌‌‌فهمي كه اولاد دوم هم هست. قرآن مي‌‌‌گويد: جاهليت اول را پيش نكشيد. معلوم مي‌‌‌شود يك جاهليت بعدي هم هست. الآن هم آن جاهليت بعدي است. فلذا بعضي از دانشمندان كتابي نوشتند به نام «الجاهلية القرن من عشرين» يعني جاهليت قرن بيستم. يعني جاهليت امروز. چرا؟ آن زمان دختر را مي‌‌‌كشتند، الآن هم دختر را مي‌‌‌كشند، هم پسر را مي‌‌‌كشند. آن زمان از نزديك مي‌‌‌كشتند، اينجا از موشك 500 كيلومتري را مي‌‌‌كشند. آن زمان، توحش بود، حالا هم توحش است. صفت درندگي بود، حالا هم هست. حالا از يك قشر كره‌‌‌ي زمين كه مردمش ايمان و تقوا دارند، بگذريم. ما همه‌‌‌ي كره‌‌‌ي زمين را حساب مي‌‌‌كنيم. بحث ما اين است كه هستي در تكامل است، هسته‌‌‌ي خرما درخت خرما مي‌‌‌شود. دانه‌‌‌ي گندم خوشه‌‌‌ي گندم مي‌‌‌شود. حالا كه كل هستي رو به تكامل است اگر روزي نباشد كه انسان هم تكاملش را بدست بياورد، معلوم مي‌‌‌شود كل هستي در حركت كارهاي انسان متوقف بوده است. اين يعني كه تكامل هستي به ما مي‌‌‌گويد: حالا كه همه در حركت و تكامل هستند، بايد جامعه‌‌‌ي بشر هم در تكامل باشد. آمدن برق و اتم و ماشين هم تكامل نيست. چون بايد ببينيم چه از ما گرفت و چه داد. از ما آرامش گرفت و ماشين داد. درست است قديم با الاغ مي‌‌‌رفتند و الآن با هواپيما مي‌‌‌روند، اما بايد ببينيم، الاغ سوار بيشتر آرامش داشت يا هواپيما سوار. كدام يك آرامش دارند؟ خيانت در قديم بيشتر بود، يا الآن بيشتر است؟ آدم كشي در قديم بيشتر بود يا الآن بيشتر است؟ تكامل هستي اقتضا مي‌‌‌كند كه بايد مهدي موعود بيايد.
انسان‌‌‌ها و امت‌‌‌ها؛ تمام اديان بودايي‌‌‌ها، يهودي‌‌‌ها، مسيحي‌‌‌ها، ماركسيست‌‌‌ها، تمام مكاتب و اديان‌‌‌ها به پيروان خودشان حالا چه دين و مكتب حق يا باطل، تمام كساني كه راهي و خطي را مرامي و مسلكي و مكتبي و دين و طريقي را دارند همه به پيروانشان گفتند زماني مي‌‌‌آيد كه دنيا در اختيار عدل باشد. يعني وعده‌‌‌ي به عدالت را به همه گفتند. در تورات هم هست. ديروز چند صفحه از تورات را خواندم، ديدم در تورات هم آمده كه در آينده حكومت دست حق خواهد بود. بودايي‌‌‌ها هم اين عقيده را دارند. انسان‌‌‌ها، امت‌‌‌ها، اديان و مكاتب همه در انتظار يك روزي هستند كه حكومت هستي، حكومت انسان‌‌‌ها يك حكومت صد در صد حق باشد.

2- امام مهدي، فطرت و عدالت گستري

مهدي و فطرت؛ انسان ممكن است خودش يك خيانتي بكند، اما وقتي خيانت كرد، خودش هم فطرتاً طرفدار حق است. مثلاً اگر يك قابلمه غذا باشد، بگويند: خودتان برويد بخوريد، همه گوشت هايش را براي خودشان برمي دارند. آبش هم براي كسي كه آخر مي‌‌‌آيد مي‌‌‌ماند. اما همان كسي كه امروز گوشت را برداشت و سهم ديگران را خورد فردا اگر آخر بيايد و آب به او برسد، مي‌‌‌گويد: مردم اصلاً عدالت را رعايت نمي‌‌‌كنند. يعني آن كسي هم كه خودش عادل نيست، عدالت را مي‌‌‌خواهد. ممكن است يك آدمي فاسد باشد و به دختر مردم چشم چراني كند، اما اگر به او بگويند: به خواهرت با چشم بد نگاه كردند، عصباني مي‌‌‌شود. همان كسي كه به خواهر مردم نگاه بد مي‌‌‌كند نمي‌‌‌خواهد كسي به خواهر خودش نگاه كند. انسان عدالت را دوست دارد، گرچه خودش عادل نيست. دزدها شريكي مي‌‌‌روند و خانه‌‌‌اي را مي‌‌‌چاپند. بعد مي‌‌‌گويند: ببين آقا، موفق شديم و چيزي بدست آورديم، بيا عادلانه تقسيم كنيم. يعني همان كسي كه شب دزدي كرده است، دم از عدالت مي‌‌‌زند. چه مي‌‌‌فهميم؟ مي‌‌‌فهميم انسان وجدانش، فطرتش، عدالت را دوست دارد. هيچ كس تحمل نمي‌‌‌كند، يك عده بچه و اطرافيان فهد و آل سعود در اروپا و آمريكا عياشي كنند، و يك عده مسلمان ديگر بدبخت بمانند. كاخ و كوخ‌‌‌ها را هركسي تحمل نمي‌‌‌كند. چرا فلسطين آواره شد؟ چرا اسرائيل متجاوز است؟ چرا افغانستاني‌‌‌ها نبايد خانه داشته باشند؟ منتي نيست كه ما شما را آزاد كرديم. فرعون به موسي گفت: (وَ قَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ) (مؤمنون /47) پدر و مادر موسي، پدر و مادر هارون فاميل هايشان عبد ما بودند. اينها نوكر ما بودند. اين بچه‌‌‌ي نوكر من است كه ادعاي پيامبري مي‌‌‌كند. موسي گفت: (وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَني‌ إِسْرائيلَ) (شعراء /22) اصلاً به همين دليلي كه پدر من غلام تو بوده است تو بايد از بين بروي. چرا من نبايد خانه‌‌‌ي پدرم تربيت شوم؟ چرا پدر من نبايد آزاد باشد؟ چرا بايد ما در ايران آواره داشته باشيم؟ شما خودتان از آوارگان جنگي هستيد، چرا بايد آواره باشيد؟ افغانستان، فلسطين چرا بايد آواره باشند؟ گرسنگي، پرخوري براي چه؟ فطرت انسان‌‌‌ها تجاوز و تبعيد را نمي‌‌‌پسندد. بنابراين آمدن يك روزي كه عدالت باشد، خاص فطرت است. تكامل هستي مي‌‌‌گويد: هسته‌‌‌هاي خرما مي‌‌‌گويند: ما درخت شديم. دانه‌‌‌هاي گندم مي‌‌‌گويند: ما خوشه شديم. ‌‌‌اي كاروان بشر، ما از يك دانه گندم به خوشه رسيديم، ما از يك هسته خرما به درخت خرما رسيديم. اما كاروان بشر عقب ماند و دست از جاهليت و توحش برنداشت. براي اينكه ما از هستي عقب نمانيم بايد يك روزي باشد كه انسان هم به تكامل برسد. براي اينكه همه‌‌‌ي اديان و مكاتب وعده دادند يك روزي بايد بيايد كه حكومت دست حق باشد. تمام وجدان‌‌‌ها و نهادها و فطرت‌‌‌ها، تمام سلول‌‌‌هاي روحي انسان، عاشق فطرت و عاشق عدالت است.

3- امام زمان در قرآن

بيش از صد آيه داريم كه حق بر باطل پيروز است. (فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ) (مائده /56) حزب خدا غالب است. (إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا) (غافر /51) ما پيغمبران و اهل ايمان را ياري مي‌‌‌كنيم. ما ياران خودمان را ياري مي‌‌‌كنيم. حق از بين مي‌‌‌رود. (جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً) (اسراء /81) باطل مثل كف است. حق مي‌‌‌ ماند. سه نفر در اين زمينه كتاب نوشتند. يكي حاكم ازكاني، از علماي مهم اهل سنت است. يكي سيد هاشم بحراني از علماي مهم شيعه است. يكي هم جناب آقاي صادق حسيني از معاودين عراقي است. دو نفر از قدما و يك نفر از متاخرين، كه البته ممكن است از سه كتاب بيشتر باشد. سه كتاب داريم كه تمام اين سه كتاب آياتي است در قرآن كه درباره‌‌‌ي امام زمان است و بيش از صد آيه است. بيش از صد آيه در قرآن داريم كه (أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ) (انبياء /105) مردم صالح وارث زمين هستند. خدا به مومنين مستضعف وعده داده است كه حكومت زمين دست آنها باشد. (لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه‌) (صف /9) اسلام دنيا را مي‌‌‌گيرد. آيات زيادي داريم كه سه نفر از علما، دو نفر از قديم و يك نفر از علماي جديد، سه كتاب نوشتند كه هر كتابي بيش از صد آيه دارد در اينكه قرآن وعده داده كه حضرت مهدي(عج) مي‌‌‌آيد.
شيعه، سني؛ روايات يكي و دوتا نيست. خيلي زياد است. صدها حديث از شيعه داريم. صدها حديث از سني داريم درباره‌‌‌ي اينكه حضرت مهدي مي‌‌‌آيد.

4- امام مهدي و نواب خاص و عامش

در انقلاب ما شما حساب كن روي كره‌‌‌ي زمين تنها جايي كه مي‌‌‌گويد: نه شرقي، نه غربي، ايران است. علت اينكه ايران حركت كرد، جز نداي امام بود. بله امت هم بود. اما سوزن كه حركت كرد نخ هم دنبالش مي‌‌‌رود. مردم گوش به حرف امام هستند. چرا مردم به حرف امام گوش مي‌‌‌دهند؟ چون مردم به اعتقاد حق معتقد هستند كه امام يكي از نُواب حضرت مهدي است. اگر رهبر انقلاب نايب امام زمان نبود، يك سياستمدار بين المللي بود. حاضر نبوديم يك سيلي هم به خاطرش بخوريم. اينكه مردم شهيد مي‌‌‌دهند، دست امام را هم مي‌‌‌بوسند، به خاطر اين است كه رهبر انقلاب نايب ايشان است. نايبش كاري كرد كه يكي از موشك‌‌‌هايي كه به شهرهاي ايران مي‌‌‌خورد، اگر يكي از اين موشك‌‌‌ها زمان شاه در ايران مي‌‌‌افتاد، خود شاه كفش رئيس جمهور امريكا را مي‌‌‌بوسيد. اما اگر الآن صد تا بيفتد يك بسيجي ما حاضر نيست پيشاني آمريكا را ببوسد. ببينيد چقدر جابه جا شده است. يك موشك در زمان شاه اگر مي‌‌‌افتاد شاه كفش رئيس جمهور آمريكا را مي‌‌‌بوسيد. الان هزار تا هم كه در ايران بيفتد يك بسيجي ما پيشاني رئيس جمهور آمريكا هم نمي‌‌‌بوسد. اين حركت انقلاب به خاطر دل است. ما رهبر انقلاب را نايب امام مي‌‌‌دانيم. اما نايب خاص نيست. نايب عام است. باز نايب خاص يك حساب ديگري دارد. چون حضرت مهدي(ع) چهار نايب خصوصي دارد، بقيه‌‌‌ي فقهاي عادل هم نايب عام هستند. يكي از نُواب عام امام است. ما از اول عمرمان دنبال امام نبوديم. اگر از اول عمرمان دنبال امام بوديم، اصلاً پهلوي به وجود نمي‌‌‌آمد. چند سال دنبال يكي از نُواب عمومي بوديم. شما نگوييد: ايمان به امام زمان چه نقشي دارد؟ پيروي از يك نايب عمومي‌‌‌اش براي مدت كم كاري مي‌‌‌كند كه هزار موشك هم ايراني را وادار نمي‌‌‌كند كه پيشاني رئيس جمهور آمريكا را ببوسد. اين مهدي و انقلاب بود.

5- علت غيبت امام زمان (ع)

مهدي و پيامش؛ از ناحيه‌‌‌ي مقدسه امام زمان به شما پيامي داده است. پيامش را مي‌‌‌دانيد. فرموده: در زماني كه من نيستم، حالا چرا نيست؟ من اين را قبلاً گفتم باز هم مي‌‌‌گويم. اگر آدم حرف خوب را ده بار هم بزند، طوري نيست. من مي‌‌‌خواهم الآن دو دقيقه حرف تكراري بزنم. من مثلي زدم گفتم: در يك خيابان، از طرف دولت مي‌‌‌آيند، يك لامپ مي‌‌‌زنند. بچه‌‌‌ها مي‌‌‌گويند: به به! چه لامپي؟ آن را مي‌‌‌شكنند. باز مي‌‌‌گويند: خيلي خوب، يك لامپ ديگر بزنيم. لامپ دوم را مي‌‌‌زنند باز مي‌‌‌گويند: بچه‌‌‌ها بياييد لامپ را بشكنيم. بچه‌‌‌هاي بي ادبي هستند. باز مي‌‌‌گويد: يك لامپ ديگر هم بزنيم. يك لامپ ديگر مي‌‌‌زنند بعد مي‌‌‌گويند: بياييد بشكنيم. دوباره مي‌‌‌شكنند. يازده تا لامپ مي‌‌‌زنند، يازده تا را مي‌‌‌شكنند. شما اگر جاي دولت باشي، لامپ دوازدهم را مي‌‌‌زني يا نمي‌‌‌زني؟ نمي‌‌‌زنيم. ما كه نمي‌‌‌زنيم. اين مردم ادب ندارند. خدا يازده لامپ قرار داد، همه را شكستند. علي(ع)، امام حسن(ع)، امام حسين(ع)، يازده چراغ هدايت آورد، مردم يازده امام را شهيد كردند. خداوند فرمود: امام دوازدهم را مي‌‌‌گذارم براي وقتي كه لياقت داشتيد. بايد جامعه لياقت داشته باشد. ما يك مدت بايد چند سيلي بخوريم تا رشد كنيم. اگر سال اول انقلاب مي‌‌‌گفتند: به جناب آقاي خامنه‌‌‌اي راي بدهيد، مي‌‌‌گفتند: بسم الله الرحمن الرحيم، اين حكومت آخوندي همين است. رفتيم يك سيلي از بني صدر خورديم برگشتيم تسليم آقاي خامنه‌‌‌اي شديم. گاهي وقت‌‌‌ها دفعه‌‌‌ي اول كسي گوش نداد. بايد دو، سه تا سيلي بخورد. دنيا بايد به اين برسد كه سازمان ملل خوف است. شوراي امنيه قول رئيس جمهور ما كاخي در مقوا است. بايد به خوف بودنش برسيم. الآن همه به اين موضوع نرسيدند. همه منتظر هستند كه ياسر عرفات مشكل را در سازمان ملل حل كند. تا مادامي كه منتظر اين سياست بازان باشيم، همين است. الآن فلسطين به اين رسيده كه نشستن ياسر عرفات و امثال او دور ميز گرد و قطعنامه‌‌‌ها فايده ندارد. مگر وقتي پيغمبر در يك شهري كه همه بت پرست بودند آمد دستش پر بود؟ مگر دست ابراهيم چه بود؟ مگر رهبر انقلاب و مردم ايران چه چيز در دستشان بود؟ خدا قول نداده است كه «انا لننصر تانك و توپ دارها» گفته: «انا لننصر حزب خودمان» كسي حزب الله را داشته باشد ياري مي‌‌‌شود.

6- امام زمان ناظر بر اعمال ما

شما هيچ مي‌‌‌دانيد كه كارهاي ما به حضرت مهدي عرضه مي‌‌‌شود؟ در اصول كافي رواياتي داريم. در قرآن هم آيه داريم. ما قبلاً سه تا ده جلد بحار از مرحوم مجلسي سراغ داشتيم. بعد هم يك نوزده جلد و بيست جلد «مرآت العقول و روضة المتقين». مرحوم مجلسي دويست جلد كتاب دارد كه آدم ديوانه مي‌‌‌شود. من نمي‌‌‌دانم ايشان از صبح تا شب با دو تا دستش مي‌‌‌نوشته يا اصلاً نمي‌‌‌خوابيد. آخر يك انسان مي‌‌‌تواند دويست جلد كتاب ناب بنويسد؟ ما گيج هستيم. او دويست جلد كتاب نوشت، بنده از نوشتن يك صفحه‌‌‌اش خسته مي‌‌‌شوم. فتوكپي‌‌‌اش را گرفتم. قرآن مي‌‌‌فرمايد: عمل شما را خدا و رسول خدا مي‌‌‌داند، مومنين هم مي‌‌‌دانند. در روايات چند حديث داريم كه كارهاي شما به پيغمبر عرضه مي‌‌‌شود. كارهاي شما به امام زمان(ع) عرضه مي‌‌‌شود. ما اگر يك اشتباهي بكنيم. بدانيم از اين اشتباه ما فيلم برداري كردند. اگر يك حرف چرندو پرندي بزنيم و بدانيم اين حرف ضبط شده و مي‌‌‌خواهند حرف ما را خدمت رهبر انقلاب ببرند و پخش كنند. اصلاً ديگر خوابمان نمي‌‌‌برد. ما بايد ديگر از اين مملكت فرار كنيم. اگر بدانيم يكي از حرف‌‌‌هاي ما لو رفته است، كاري كرديم كه در آن كار عكس ما را گرفتند، رنگ در صورتمان نيست. در اصول كافي حديث داريم كه تمام كارهاي مسلمان‌‌‌ها خوب يا بد خدمت حضرت مهدي مي‌‌‌رسد. بعد فرمود: حالا كه حضرت مهدي كارهاي شما را مي‌‌‌داند حداقل خجالت بكشيد. سعي كنيد خلافي انجام ندهيد. حداقل روزي، يا چند روز يكبار يك توجهي به آقا بكنيد. «السلام عليك يا بقية الله يا صاحب الزمان» او هم خيلي ناراحت است. اگر شما فيلمي مي‌‌‌بينيد كه چند نفر اسرائيلي سر يك فلسطيني آزادي خواه مسلمان ريختند و دارند با سنگ استخوان بازوي او را مي‌‌‌شكنند، هرحالي كه شما پيدا مي‌‌‌كني ضرب در يك ميليون كن درباره‌‌‌ي حضرت مهدي است. چون غيرت خدايي است. يك روز به علي بن ابي طالب گفتند: لشگر كفر در خانه‌‌‌ي يك نفر غير مسلمان ريخته و طلاها را كنده است. حضرت فرمود: اگر يك مسلمان از غصه بميرد جا دارد. گرچه مسلمان نيست. اما چون در كشور اسلامي زندگي مي‌‌‌كند كسي حق ندارد در خانه‌‌‌ي او بريزد و اينطور برخورد كند. اگر يك مسلمان غيرتمند از غصه بميرد جا دارد.
خيلي از چيزهاي حضرت مهدي به خيلي از چيزهاي پيامبران شباهت دارد. عمرش مثل نوح است. مخفيانه مثل حضرت موسي به دنيا آمد. شكلش مثل يوسف است. حركتش مثل پيغمبر است. بركت عمرش مثل ابراهيم است. حوادثي كه پيش مي‌‌‌آيد شباهت دارد. گفت: آقا وقتي ما امام زمان را نمي‌‌‌بينيم چه نقشي دارد؟ مي‌‌‌فرمايد: امام زمان را نمي‌‌‌بينيد. مثل خورشيد پشت ابر است اما اثر خودش را نشان مي‌‌‌دهد. ما هم از او استفاده مي‌‌‌كنيم. خودش را نمي‌‌‌بينيم اما اثرش را مي‌‌‌بينيم.

7- آماده‌‌‌سازي براي غيبت امام زمان

امام زمان(ع) بعد از آنكه غايب شدند، چهار نفر نايب گذاشتند. نايب اول 1- علي بن محمد سَمُري 2- حسين بن روح 3- عثمان بن سعيد 4- محمد بن عثمان.
چهار نفر بودند كه اينها علي التناوب يكي پس از ديگري نايب خاص بودند. يعني چه؟ يعني كاري كه شيعيان داشتند به اينها مي‌‌‌گفتند، اينها به امام زمان عرضه مي‌‌‌كردند. از زمان امام جواد(ع) امام دهم و يازدهم فاصله‌‌‌ي خود را با مردم زياد مي‌‌‌كردند كه مردم را براي يك دوره غيبت آماده كنند. البته وقتي ما مي‌‌‌گوييم: امام زمان، بايد توجه داشته باشيم هر حقي، هر اثري چند مگس هم ممكن است دورش باشد. هميشه هروقت ديدند چيز حقي است چيز دروغي‌‌‌اش هم درست مي‌‌‌كنند. چرا دنيا به فكر افتاده است كه شوراي امنيت و سازمان ملل درست كند؟ چون دنيا اين را فهميده كه انسان در فطرت و درونش نيازمند به تشكيلات واحد حكومتي كه طرفدار حقوق انسان‌‌‌ها باشد است. انسان ميل به عدالت دارد. منتهي سازمان ملل مي‌‌‌گويد: بيا آن امنيتي كه مي‌‌‌خواهي، آن صفا و صلح و عدالتي كه مي‌‌‌خواهي من تامين كنم.
بچه وقتي بچه است گرسنه‌‌‌اش است. مي‌‌‌خواهد شير بخورد، منتهي آن كسي كه در دهان او پستانك مي‌‌‌گذارد، مي‌‌‌خواهد بچه را از شير دور كند. بچه سراغ مادر مي‌‌‌رود، مادر كلك مي‌‌‌زند پستانك به او مي‌‌‌دهد. بشر فهميده است ظلم بد است. بايد يك كره‌‌‌ي زمين يك صاحب به درد بخوري داشته باشد. منتهي ابرقدرت‌‌‌ها اين احساس را فهميدند و در دهان بشر پستانك مي‌‌‌گذارند. مي‌‌‌گويند: سازمان ملل، شوراي امنيت! اين شوراي امنيت و سازمان ملل پستانكي است كه ابرقدرت‌‌‌ها تراشيدند تا در دهان انسان بگذارند تا انسان آن احساس صادقش كاذب اشباع شود. احساس صادق است. اشباع كاذب است. دختر كوچولو برمي دارد عروسك درست مي‌‌‌كند يك چيزي در درون اين بچه مي‌‌‌گذرد كه آن حالتي كه به دختر كوچولو دست مي‌‌‌دهد، آن حالت خودش را با اين عروسك اشباع مي‌‌‌كند. بعضي از آقايان روشنفكر مي‌‌‌گويند: چرا اين كره‌‌‌ي زمين جنگ مي‌‌‌كند؟ دليل اينكه كره‌‌‌ي زمين جنگ مي‌‌‌كند دو مسئله هست. 1- كشورها زياد هستند. 2- منافع كم است. مثلاً طلا كم است سر آن دعوا است. گوشت كم است، سر آن دعوا است. اما هيچ كس سر هوا دعوا نمي‌‌‌كند. چون هوا زياد است كسي سر تنفس دعوا نمي‌‌‌كند. اما از هوا كه گذشتيم، آب كم است. محدود است. خاك كم است. طلا كم است. پول كم است. چون آدم و كشور زياد است و منافع كم است. درخانه‌‌‌ي حيوان‌‌‌ها هم همينطور است. گربه زياد است و گوشت كم است، گربه‌‌‌ها با هم دعوا مي‌‌‌كنند. در پرنده‌‌‌ها هم همينطور است. در بچه‌‌‌ها و بزگترها هم همينطور است. هروقت تعدد زياد بود و منافع كم بود، دعوا مي‌‌‌شود. چه كنيم؟ 1- يا بايد منافع را آنقدر زياد كنيم كه مثل هوا شود. اين امكان دارد؟ يك جا نفت ندارد. يك جا طلا ندارد. يا بايد منافع را زياد كنيم. يا بايد تعدد كشورها را به يك كشور تبديل كنيم. دنيا در آتش مي‌‌‌سوزد. چرا؟ منافع كم و تعدد زياد است. يا بايد منافع را زياد كنيم يا بايد تعدد را برداريم. بنابراين دانشمندان هم به اين نتيجه رسيدند كه بايد يك حكومت باشد.

8- شرايط ظهور امام زمان و اصلاح جهان

براي اينكه امام زمان بيايد سه چيز مي‌‌‌خواهيم. در قرآن بيش از صد آيه داريم درباره‌‌‌ي اينكه اسلام دنيا را مي‌‌‌گيرد. (لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه‌) (توبه /33) كوچكترين آيه‌‌‌اش اين است. يعني اسلام دنيا را مي‌‌‌گيرد. براي اينكه اسلام دنيا را بگيرد، ما سه چيز مي‌‌‌خواهيم. 1- رهبر جهاني، كه حضرت مهدي است. 2- قانون جهاني، قانون قرآن 3- آمادگي جهاني كه ما نداريم. حالا آقاياني كه منتظر مصلح هستند بايد خودشان هم آدم صالحي باشند. نمي‌‌‌شود آدم منتظر مصلح باشد ولي خودش صالح نباشد. كسي كه منتظر مصلح است بايد خودش هم صالح باشد. نمي‌‌‌شود صبر كنيم امام زمان بيايد و درست كند. ما منتظر خورشيد هستيم اما شب هم خودمان چراغ روشن مي‌‌‌كنيم. هم منتظر خورشيد هستيم و هم شب خودمان چراغ روشن مي‌‌‌كنيم. هم منتظر امام هستيم و هم خودمان بايد تلاش كنيم.
روايت داريم مي‌‌‌گويد: كسي اگر قبل از قيام امام زمان حركت كند، غلط است. اين روايت‌‌‌ها براي اين است كه اگر كسي قبل از قيام حضرت مهدي قيام كند و مردم را به سوي خودش دعوت كند قيامش باطل است و خودش طاغوت است. اما اگر كسي قيام كند تا زمينه را براي حضرت مهدي فراهم كند اين قيام باطل نيست. ما در قرآن داريم كه با ظالم مبارزه كن. مگر مي‌‌‌شود وقتي حديث داريم كه قبل از قيام امام زمان قيام نكن. يعني چه؟ يعني خودش مي‌‌‌آيد درست مي‌‌‌كند. آقا خودش مي‌‌‌آيد و درست مي‌‌‌كند. اگر آقا خودش درست مي‌‌‌كند پس اين همه آيات دفاع براي چيست؟ دفاع از مظلوم، در دهان ظلم كوبيدن، نهي از منكر، اجراي حدود اسلامي، مگر مي‌‌‌شود قرآن تعطيل شود براي اينكه خود آقا بيايد. ما اگر حديثي داريم كه مي‌‌‌گويد: تكان نخوريد آقا مي‌‌‌آيد. اين حديث را بايد به ديوار بزنيم. چون اين حديث با آيات قرآن يكسان نيست. قرآن مي‌‌‌گويد: بلند شو با ظالم بجنگ و از مظلوم حمايت كن. يك عده طاغوتي مي‌‌‌خواستند سوار مردم شوند مردم را برده‌‌‌ي خودشان كنند، به چند آخوند درباري پول مي‌‌‌دادند اين حديث‌‌‌ها را مي‌‌‌بافتند. مي‌‌‌گفتند: شما آخوندهاي درباري به مردم بگوييد: كسي در مقابل كسي قيام نكند. اگر لازم باشد خود آقا مي‌‌‌آيد. اين حديث‌‌‌ها را طاغوت‌‌‌ها با پول دادن به آخوندهاي درباري از خودشان در مي‌‌‌آوردند. حديث داريم مي‌‌‌گويد: از امير اطاعت كن گرچه معصيت كرده باشد. نمي‌‌‌توانم بگويم در چه كتابي است. اين حديث را بايد آتش زد. حديث داريم كه اگر حديثي ضد قرآن است اين حديث را به ديوار بزن، و مغز آن كسي را هم كه حديث را گفته است بايد به ديوار زد. قبل از قيام مهدي قيام نكنيد بگذاريد امير و حكومت هركاري مي‌‌‌خواهد بكند. قرآن مي‌‌‌گويد: (لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُورا) (انسان /24) اگر كسي گناه مي‌‌‌كند اطاعت نكن. قرآن وقتي مي‌‌‌گويد: از آدم فاسد اطاعت نكن. يك حديث هم گفت: اطاعت بكن. ما بايد آن حديث را به ديوار بزنيم. مغز حديث گو را هم بايد به ديوار زد. آن حديثي كه مي‌‌‌گويد: قبل از قيام امام زمان كسي تكان نخورد، آن حديث‌‌‌ها جعلي است. دربار به آخوند دربار پول مي‌‌‌داد كه اين حديث‌‌‌ها را از خودش بسازد و جلوي حركت مردم را بگيرد. وگرنه ما ديديم كه زيد پسر امام سجاد قيام كرد و امامان ما حمايت مي‌‌‌كردند. گاهي امامان ما مي‌‌‌فرمودند: برو با طاغوت بجنگ خرج تو را مي‌‌‌دهم. صلاح نيست كه من بيايم. من وقتي مي‌‌‌آيم بايد يك حكومت حسابي تشكيل بدهم. اما براي اينكه يك سيلي بزنيم تو جلو برو. گاهي وقت‌‌‌ها هم امام‌‌‌ها خط مي‌‌‌دادند. البته نه گاهي، هميشه خط مي‌‌‌دادند. حضرت مهدي تشريف مي‌‌‌آورد. در آستانه‌‌‌ي نيمه شعبان بحث را مي‌‌‌بينيد. من از برادر عزيزمان تقاضا كردم از شعرهاي چند سال پيش براي ما بخواند. من اين شعر را خيلي دوست دارم.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 305
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست