نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 327
1- مظلومیت امامان در میان مردم
2- بهره گیری از شیوه دعا برای بیان معارف دینی 3- فرازهایی از دعای مکارم الاخلاق امام سجاد علیه السلام 4- ترویج دعاهای صحیفه سجادیه در جامعه 5- بالابردن سطح فکر مردم از امور مادی به معنوی 6- مقابله با ستمگران در قالب جملات دعایی 7- رسیدگی به محرومان جامعه و نیازمندان
موضوع: امام سجاد(علیه السلام) و صحیفه سجادیه تاريخ پخش: 15/08/93
بسم الله الرحمن الرحيم «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
بحث را دوازدهم محرم که شهادت امام سجاد(ع) هست، یعنی در سال های بعد، نه یعنی اینکه روز عاشورا امام حسین شهید شد، بعد از دو روزش امام سجاد. سال های بعد، دوازدهم محرم. راجع به امام سجاد(ع) یک چند دقیقه ای، بیست و هفت و هشت دقیقه ای که داریم می خواهیم صحبت کنیم. عرض کنم که… امام سجاد(ع) در یک شرایط خفقانی بود. امام حسین(ع) را شهید کردند. خود امام سجاد(ع) اسیر شد. سخنرانی ممنوع! کلاس درس ممنوع! نماز جمعه ممنوع! چاپخانه نیست! بوق نیست! رادیو و تلویزیون نیست! یک حدیثی من دیروز دیدم منقلب شدم.
1- مظلومیت امامان در میان مردم
امام سجاد(ع) یک روز فرمود در مکه و مدینه بیست نفر نیستند که من را دوست داشته باشند. خیلی مظلومیت است. یک مرتبه مردم برگشتند. در غدیر خم ده ها هزار نفر دیدند که پیغمبر(ص) فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» اما بعد از غدیر خم، بعد از هفتاد روز از آن که تقریباً پیغمبر از دنیا رفت، حدوداً هفتاد روز، بعد از هفتاد روز پیغمبر از دنیا رفت، علی بن ابی طالب را کشاندند به مسجد! دیروز دیدم حدیث می گوید که «مدوا یده» جمعیت ریختند و دست علی را کشاندند. که بیعت کن! «بایع، بایع» بیعت کن با خلیفه اول! «و قبض یده» حضرت امیر مرتب دستش را پیش می کشید و آن ها دستش را کشاندند. یک مرتبه همه مسجد شعار دادند، «و صیح فی المسجد» «و صیح» یعنی صیحه! در مسجد صیحه ای بلند شد. «بایع، بایع» بیعت، بیعت! یک چنین شرایطی برای حضرت علی(ع) بود. بیست و پنج سال خانه نشینی، چهار سال و خورده ای هم که حکومت در دستش بود، جنگ های مختلف، مشکلات مختلف، امام حسن آن رقم، امام حسین این رقم، امام سجاد… این جمله از امام سجاد(ع) است. در مکه و مدینه بیست نفر ما طرفدار نداشتیم. 2- بهره گیری از شیوه دعا برای بیان معارف دینی حالا ببینید چطور باید این مکتب تشیع را حفظ کند. چند تا راه هست. یکی اینکه حرف هایش را دعا می زد. مثلاً می دید مردم به خلیفه و کسانی که مدعی اسلام هستند، کار به جایی رسید که یک روز یکی از خلفای بنی امیه مست بود. در فیلم هم نشان دادند. نماز صبح را سه رکعت خواند. به او گفتند: سه رکعت خواندی! گفت: امروز من حالم خوب است، بخواهید بیش تر هم بخوانم، می خوانم. یعنی امام جماعت مست از دودمان بنی امیه! امام سجاد(ع) چه نقشی داشت؟ اول اینکه یک چند نفری را پیدا کرد، این ها را تربیت کرد. دوم اینکه برده می خرید و در خانه با برده ها کار می کرد. و شب عید فطر برده ها را آزاد می کرد. یعنی یک دانشکده سری که فارغ التحصیلی اش شب عید فطر بود. سوم کلماتی که امام برای دعاها می گفت. صحیفه سجادیه، آن چیزی که الان در دست است، پنجاه و سه دعا است. ای کاش آموزش و پرورش دعایی که امام سجاد برای پدر و مادرها می گوید، این را بنر کنند و در تابلو، در مراسم صبحگاهی در مدارس بزنند. این امور تربیتی آموزش و پرورش اگر می خواهد بچه ها را تربیت کند، این تربیت! وظیفه ی بچه ها نسبت به پدر و مادرش! چند سطر هم بیش تر نیست. گاهی کمبود آب داریم، خوب یک راهش نماز باران است. یک راهش هم دعاها است. امام سجاد(ع) یک دعا راجع به نماز باران دارد که من از روی کتاب فتوکپی کرده ام. بد هم نیست. حالا ما که اهل نماز باران نیستیم. در هر حال که نیستیم. من این دعاهای امام سجاد را می گویم، چند سطر است، آمینش با شما. کلمه ی آمین عربی است، یعنی خدایا، این دعا را مستجاب کن. می فرماید که: «اللهم اسقنا الغیث» خدایا باران رحمتت را بر ما نازل کن. الهی آمین! «و انشر علینا رحمتك بغیثك المغدق» «المغدق» همان «ماء غدقا» است. خدایا رحمت خودت را با آب فراوان بر ما نازل کن. الهی آمین! «من السحاب المنساق» ابرهایی که به این طرف و آن طرف سوق می دهی، از این ابرهای پرباران را به سوی ما سوق بده! الهی آمین! «وامنن علی عبادك بایناع الثمرة» خدایا! آن قدر باران به ما بده که میوه های ما برسد. «و احی بلادك ببلوغ الزهرة» خدایا! شهرهایت را، بلاد خودت را، به اینکه گل بوجود بیاید، بارانی که زمین را پر از گل کند نازل کن! الهی آمین! «و اشهد ملائكتك الكرام السفرة بسقی منك نافع دائم» خدایا! ملائکه ای داری… در دعای صحیفه ی سجادیه آن طور که در ذهن من است، نوزده دسته فرشته خدا دارد. کارهای خدا خیلی تشکیلاتی است. فرشته ای برای وحی است. فرشته ای برای باران است، فرشته ای برای قهر است. فرشته ای برای ثبت اعمال است. فرشته ای برای چه است… نوزده گروه فرشته ها هر کدام یک کار خاصی دارند. یعنی «والمقسمات…» (فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا) (نازعات /5) مقسمات داریم، صافات داریم، (تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا) (انعام /61) ملائکه ای داریم که مسئول گرفتن روح مردم هستند. می گوید: خدایا آن فرشته هایی که مسئول باران هستند. آن فرشته ها را بر ما نازل کن. که این ها برای ما باران نافع، بعضی باران ها هم ضرر دارد. دائم، بعضی نافع است ولی یک بار بارندگی می شود دیگر پشت ندارد که تکرار شود. «نافع بسقی» آب دادن، نافع، آبی که مفید باشد. دائم، دائم باشد. «واسع درره ، وابل سریع عاجل» می گوید این رقمی بخواهیم. می گوید بارانی می خواهم که یک: گل ها، زمین با آن گلستان شود. دوم اینکه میوه ها با آن باران برسد. سوم باران ضرری نداشته باشد. چهارم باران پربار باشد. یعنی شبنم نباشد. پنجم دائم باشد. زیاد باشد، سریع باشد، «سریع عاجل» وقتی هم که مثلاً برای باران دعا می کند، ما خیلی که فشار کمبود آب داشته باشیم، می گوییم: خدایا باران رحمتت را نازل کن! اما امام سجاد نمی گوید که باران رحمتت را نازل کن! می گوید: بارانی که زمین گل شود، میوه ها برسد، پی در پی باشد. دانه درشت باشد. خرابی نداشته باشد. یعنی وقتی می گوید… توجه امام به این نکات خیلی مهم است. خیلی مهم است.
3- فرازهایی از دعای مکارم الاخلاق امام سجاد علیه السلام
مثلاً ما می گوییم خدایا (رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا) (طه /114) اما امام وقتی دعا می کند، باز می گوید ممکن است علم هم ضرر داشته باشد. «و علماً نافعا» بگذارید من این را روی تابلو بیاورم. که ببینید امام سجاد(ع) در دعاها چه کرده است. کدام دکترهای جامعه شناس و روان شناس و علماء و مراجع و اساتید دانشگاه، چه کسی عقلش به اینجا می رسد؟ ببینید امام سجاد(ع) در دعا چه فرمولی را به کار گرفته است. می گوید: خدایا عزت خوب است، خدمت خوب است، عبادت خوب است، ولی همه این ها آفت دارد. اگر من را عزیز می کنی گرفتار تکبر نشوم. «الهی اعزنی» خدایا عزتم بده! اما این عزت هم آفت دارد. «ولاتبتلینی بالکبر» من دچار تکبر نشوم. بعضی ها عزیز هستند، متکبر هم می شوند. «الهی وأجر للناس على يديّ الخير» من به جامعه خدمت کنم، ولی این خدمت خوب است. «على يديّ الخير» خدایا خیر به دستم جاری کن! اما این هم آفت دارد، آفتش این است که «ولا تمحقه بالمنّ» منت می گذارند. به او خدمت می کنم، بعد منت می گذارم. من به تو وام دادم، من به تو درس دادم، من، من، من، مرتب من من می کند. عبادت خوب است، می گوید: «{الهی} عبدنی لک» توفیقم بده عبادت کنم، اما عبادت هم آفت دارد. «و لا تفسد عبادتی بالعجب» من نگرانم که عبادتم من را گرفتار عجب کند. بگم ببین من آدم خوبی هستم. حزب اللهی من هستم. آدم حسابی من هستم. من تا حالا چکم برنگشته است. من تا به حال به قولم عمل کرده ام، من، من، من! این خیلی مهم است که انسان حواسش به همه گوشه ها باشد. حواسش به همه گوشه ها باشد. در خداشناسی می گوید: (أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ) (غاشیه /17) خدا را می خواهی بشناسی به شتر نگاه کن، (وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ) (غاشیه /18) یعنی هم شتر را می بیند و هم آسمان را. کهکشان را می بیند و ترازوی یک میوه فروش را. (وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ) (الرحمان /7) آسمان را برافراشت و بین کرات توازن برقرار کرد. خوب این کرات برای کهکشان هاست. بعد می گوید: (أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ) (الرحمان /8) تو هم در ترازویی که می خواهی سیب بکشی، وزن می کنی، ترازویت درست باشد. توازن در کهکشان را وصل می کند به ترازوی دکان بقالی! «وَالسَّمَاءَ» بشر نمی تواند اینقدر فکر کند. شما الان اگر از یک شخصیت مملکتی مثل مقام معظم رهبری، احوال شما را بپرسد بعد بگوید که سکینه خانم حالش چطور است، مثلاً می گوید که سراغ دختر کوچولوی من را هم گرفت. فاطمه خانم چطور است. مقام معظم رهبری در این همه گرفتاری ها، احوال کوچولوی من را هم پرسید. خیلی برای شما مهم است که اینقدر آدم حواسش جمع باشد. یکی از مراجع درجه یک، آقا سید ابوالحسن اصفهانی بود. از مراجع درجه یک یک بود. پسرش را در نجف کشتند. قبل از اینکه پسرش را بکشند، یک طلبه ای آمد و به ایشان گفت، من یک مشکلات مالی دارم، اگر می شود یک کمکی به ما کن، گفت الان چیزی ندارم. فردا در تشییع جنازه پسرش دیدند که آقا سید ابوالحسن به یک نفر چنین می کند، بیا! رفتند و گفتند آمد. وقتی حواس مردم به خودشان شد، دید مردم دارند می روند، در گوش این طلبه گفت شما دیروز یک پولی از من می خواستی، این پول! پسر جوانش را می کشند. در تشییع جنازه پسرش از فقر طلبه غافل نمی شود. این که حواس آدم جمع باشد، خیلی مهم است. ما می گوییم خدایا باران رحمتت را، بارانی که دائم باشد، دانه درشت باشد. با این باران گل ها سبز بشود. با این باران میوه ها برسد. با این باران… خدایا ما نمی دانیم امام سجاد(ع) چه گفته است. آن بارانی که… حالا این عوض حالا من که معلم پای تخته سیاه هستم، نماز باران را که نمی توانم بخوانم، یعنی می توانم بخوانم، ولی حالا که نخوانده ام. یک دعا می کنم، شما هم پای تلویزیون آمین بگویید. بحث را هم ایامی می شنوید که بعد از عاشورا هست. دوازدهم محرم 93، یک دعا می کنم، همه آمین بگویید. خدایا به آبروی امام حسین، کمبود باران را… ما را گرفتار کمبود باران قرار نده. الهی آمین. آن بارانی که امام زین العابدین(ع) در صحیفه خواسته است، آن باران را به ما مرحمت بفرما!
4- ترویج دعاهای صحیفه سجادیه در جامعه
ما چطور صحیفه را زنده کنیم؟ آموزش و پرورش چه کند؟ دعای امام سجاد(ع) را نسبت به پدر و مادر را بنر کند و همه جا بزند. شهرداری می تواند یک قسمت هایی از صحیفه سجادیه را بنر کند و بزند. چرا بنر؟ به سنگ بزنید. حکاکی کنیم با مس! دعای سفر را این تعاونی های اتوبوس ها، دعای سفر را با یک فلزی حکاکی کنند، به بغل اتوبوس بزنند. ما باید اهل بیت را از مظلومیت بیرون بیاوریم. واقعاً اهل بیت مظلوم هستند. نشناختیم که اهل بیت چه می گویند. حالا! صحیفه سجادیه این چیزی که فعلاً در دعا هست، 54 تا است. اما جمعی از علمای دیگر، دعاهای دیگر امام سجاد(ع) را هم پیدا کردند، و تا 150 و 160 مورد را آورده اند، و هر جمله دعایش یک چیزی است. می گوید: «بلغ بایمانی» می گوید: نه! «أکمل الایمان» خدایا من نمره ی نوزده و نیم نمی خواهم، بیست! «أکمل الایمان»، «واجعل یقینی أفضل الیقین» «و انته بنیتی الی احسن النیات»، نیتم احسن نیات! «و بعملی الی أحسن الاعمال» یعنی هیچ وقت نمی گوید: خدایا نوزده و نیم، می گوید: هر چه به من می دهی درجه یک باشد. در دعای کمیل هم داریم «احسن عبيدك»، «و اجعلنی من احسن عبيدك نصيبا عندك» من می خواهم از بهترین آدم های کره زمین باشم. ما خیلی که مثلاً میخواهیم دعا کنیم، می گوییم خدایا بچه من در کنکور قبول شود. در دبیرستان قبول شود. همین! بچه ما سربازی اش معاف شود. دیگر چه؟ همسر خوب گیرش بیاید. دیگر چه؟ قرض خانه اش را بدهد. خیلی خوب! اصلاً فکر ما از خانه و ماشین و تلفن و کنکور بالاتر نمی رود. این قرآن است که می گوید که «يُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ و ملائکته» تو در زمین که هستی، باید به ملائکه آسمان هم ایمان داشته باشی. ملائکه! اصول دین سه تا است. خوراک، پوشاک، مسکن! خانه، ماشین، تلفن! معافی، سربازی، استخدام رسمی! می گوید: نه! «يُؤْمِنُونَ بالملائکه»
5- بالابردن سطح فکر مردم از امور مادی به معنوی
ذهن عرب در جاهلیت کجا بود؟ شعر و شراب و شب و شهوت! چهار تا شین! شعر و شراب و شب و شهوت! یک مرتبه آیه آمد: (وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ) (بروج /1) ستارگان! ( وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا) (الرحمان /7) (والشمس) (شمس /1) قسم به خورشید. «وَضُحَاهَا» ما همینطور زمان ها را از دست می دهیم، خداوند به قطعات زمان قسم خورده است. (والفجر) (فجر /1) قسم به طلوع فجر! (وَالصُّبْحِ) (تکویر /18) قسم به صبح! (وَالضُّحَی) (ضحی /1) قسم به چاشت! «و النهار» قسم به روز! (والعصر) (عصر /1) قسم به عصر! «و اللیل» قسم به شب! به سحر سه بار قسم خورده است. این قرآن است که فکر ما را از خوراک و پوشاک و مسکن بالا برد. امام یک دعا دارد می فرماید که خدایا بیامرز گناهانی را که یادم رفته است. گناهانی که یادم است، اما نمی دانم که ظلم به چه کسی کرده ام. گناهانی که یادم هست که به ایشان ظلم کرده ام، رویم نمی شود که از او عذرخواهی کنم. اصلاً یک جوری… «اللهم انی استغفرک استغفار فلان، استغفار فلان، اصلاً یک چیزی می گوید که… من خودم گاهی دعا می کنم، می گویم: خدایا نمی فهمم چه می گویی! چه چیزی می گویند، امام ها چه می گویند. یک دعا دیدم، امام می گوید: خدایا قرآن را نور فکرم قرار بده! خوب این را آدم می فهمد، یعنی فکرم قرآنی باشد. خدایا قرآن را نور چشمم قرار بده! نور بیانم قرار بده! یعنی حرف هایم ضد قرآن نباشد. خدایا نور تغذیه ام قرار بده! نور نمی دانم خوابم قرار بده! بعد دیگر اینجا را نفهمیدم. گفت: خدایا قرآن را نور استخوانم قرار بده! قرآن نور استخوان؟ نمی فهمم! نور موی من قرار بده! «و نور شعری و عظمی» می گویم نمی فهمم! پنجاه و پنج سال است که آخوند هستم، نمی فهمم! نمی فهمم! دست آدم را می گیرند و می برند یک جاهایی که بالاتر از این حرف ها است. بالاتر از ابدیت است، (إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ) (بقره /156) قیامت را ببین! (وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ) (مائده /18) «وَإِلَيْهِ الْمنتهی» اینکه انسان را از این که هست جلوتر هل بدهد. دو روز نباید مثل هم باشد. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا) (نساء /136) تو که ایمان داری، برو جلوتر ایمانت عمیق تر شود. اگر کسی دور روزش مثل هم باشد، باخته است. دو روز نباید مثل هم باشد. راجع به امام سجاد، دوازده محرم 93 به مناسبت شهادت امام سجاد(ع) صحبت میکنیم. عرض کنم که این دعاها سندش یا از امام باقر است که پسر امام سجاد است یا از حضرت زید است. زید پسر امام سجاد است که شهید شد. الآن هم در یمن شیعههای ما شیعههای زیدی هستند. روایت زیاد است و اصحاب هم به این دعاها سعی بر حفظش داشتند.
6- مقابله با ستمگران در قالب جملات دعایی
امام سجاد میدید افرادی متملق هستند. نسبت به خلیفه بله قربان و چاکرم و مخلصم میگویند. نمیتوانستند حرف بزنند و خفقان بود. فوری میکشتند. میگفت: ای مردم کار شما حرام است. نسبت به خلیفه نباید تملق و بله قربان به این جنایتکارها بگویید. حرف میزد او را میکشتند. پدرش را در کربلا کشتند او را هم میکشتند. امام سجاد دعا میکرد و میگفت: خدایا اگر ظالمی را من ستایش کردم مرا ببخش. نمیگفت کار تو غلط است. میگفت: اگر در عمرم من از ظالمی ستایش کردم مرا ببخش. حدیث داریم اگر جنایتکاری ستایش شود، «إِذَا مُدِحَ الْفَاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّب» (تحفالعقول/ص46) اگر فاجری ستایش شود، عرش خدا به لرزه درمیآید. نباید تملق گفت. «احْثُوا فِي وُجُوهِ الْمَدَّاحِينَ التُّرَاب» (من لا یحضر الفقیه/ج4/ص381) اگر کسی تملق میگوید، خاک بر دهانش بریزید. خاک بر دهان افراد متملق بریزید. حتی در دین میگوید: «لا تَغْلُوا فِي دِينِكُم» (خصال/ج1/ص154) حق نداریم در دین غلو کنیم. عیسی پسر مریم است. بگوییم: نه! عیسی پسر خداست. دهها بار میگوید: عیسی بن مریم! سی، چهل بار با کم و زیادش میگوید: عیسیبن مریم! یعنی مریم او را زاییده است. میگوید: نه! عیسی ابن الله! راجع به حضرت علی نباید غلو کنیم. در عزاداریها نباید غلو کنیم. من نمی دانم مبنای این کلماتی که گفته میشود چیست؟ من سگ تو هستم. کجای قرآن نوشته که به اولیای خدا بگو: من سگ تو هستم. چه حدیثی داریم که به اولیای خدا بگو من سگ تو هستم. اینها سگ نمیخواهند، اینها پیرو میخواهند. شما نمازت مثل امام حسین باشد، لازم نیست سگ امام حسین باشی. از پارسال تا حالا چقدر نماز جمعه رفتی؟ چند اذان از پارسال تا حالا گفتی؟ همه دین را ول کنیم، ایام عاشورا بگوییم من سگ او هستم. اینها سگ نمیخواهند. آنها شاگرد مخلص میخواهند. اصحاب فداکار میخواهند. دلمان را به چیزهای دیگر خوش میکنیم. یک روز خلیفه قرآن را باز کرد دید آمده مثلاً ما پدر ستمگر را درمیآوریم؟ به قرآن گفت: با من هستی؟ من پدر تو را درمیآورم. قرآن را کنار گذاشت، گفت: من دیگر قرآن نمیخوانم. به ارتشاش گفت: قرآن را تیرباران کنید. امام سجاد در یک چنین زمانی زندگی میکرده است. اگر قرآن را باز میکردی در قرآن نوشته بود پدر ستمگر را درمیآوریم، قرآن تیرباران میشد. آخر در این زمان چطور…امام سجاد میگوید: خدایا! یک دعا برای قرآن دارد. این قرآن چه کتابی است؟ ما نفهمیدیم قرآن چیست؟ قرآن وقتی میگوید: (وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَت) (تکویر /6) دریا شعله میکشد. شعله برای آب نیست. شعله برای بنزین است. بنزین شعله میکشد. قرآن میگوید: دریا شعله میکشد. حالا میگویند: از آب هم میشود بنزین گرفت. اگر مولکولهای آب را جابهجا کنیم و تغییر بدهیم، آب هم بنزین میشود. این را میخواهد بگوید، نمیدانم شاید… ولی قرآن گفته: آب شعله میکشد. مولکولهایش عوض میشود. در آینده از آب بنزین خواهند ساخت. نمیفهمیم چیست. وقتی میدید قرآن را تیرباران میکنند، یک دعا برای قرآن گفت. در ایران خیلی دارالقرآن است. این دارالقرآنها ببینند امام سجاد برای قرآن چه گفته است.
7- رسیدگی به محرومان جامعه و نیازمندان
حمایت از مستضعفین. امام سجاد که شهید شد، رفتند جنازهاش را بشویند دیدند پشت کمرش سیاه است. معلوم شد ایشان چهارصد خانواده یتیم و فقیر را شبها با دوش غذا میرسانده است. چک نمیداد! الآن تاجرهای خیری داریم چک میکشد این مقدار برنج، این مقدار روغن، آن چک یک اثری دارد، این که کنار یتیم با یتیم حرف بزنی یک اثر دیگر دارد. قرآن فقط نمیگوید: «وَ ارْزُقُوهُمْ فيها» برنج و روغن به او بدهید. «وَ اكْسُوهُمْ» لباس به او بدهید. میگوید: (وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفا) (نساء /5) بنشین با او حرف بزن. ما یک قسمت از آیه را عمل میکنیم. خوراک و برنج و روغن در خانه یتیم میدهیم اما «وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفا» نیست. گاهی وقتها بچهی شیرخواره گریه میکند، پدر و مادر هم تازه عروس و داماد شدند نمیدانند چه شده است؟ میگویند: تشنه است؟ نه! آخر بغلش که میکنند بچه ساکت میشود. این بچه چه میگوید؟ میگوید: من گرسنه نبودم. تشنه نبودم، میخواستم در دل مادرم باشم و به سینه مادرم بچسبم. عاطفه میخواهم. دین ما دین عاطفه است. اخلاق زاهدانه امام سجاد در مقابل تجمل پرستی عملاً ثابت می کرد که این خیلی مهم است. احیای قرآن با صوت خوب. امام سجاد یک صوتی داشت وقتی قرآن میخواند، حتی بعضی از افرادی که سقا بودند و مشک آب روی دوششان بود، میآمدند پشت به دیوار خانه میایستادند صوت امام سجاد را بشنوند. با صوت و دعا… با گریهاش خاطره کربلا را زنده کرد. به هر مناسبتی گریه میکرد. میگفت: پدرم اینطور شد. یزید به امام سجاد در شام گفت: با تو چه کنم؟ گفت: کاری کن که اگر رسول الله بود انجام میدادی. اصلاً یزید تعجب کرد که چه بگوید؟ گاهی امامان ما یک طور جواب میدادند که طرف دستهایش بالا بود. یک نفر میخواست آبروی امام صادق را بریزد، گفت: من امام صادق را به چالش میکشم. آبرویش را میریزم. گفتند: چه میکنی؟ گفت: یک سیب برمیدارم میگویم: این رزق من هست یا نه؟ اگر گفت: رزقت نیست روبروی امام میخورم. امام شرمنده میشود. اگر گفت: رزقت هست، لگد میکنم. هرچه گفت ضدش را انجام میدهم امام رسوا شود. یک عده آدم « فی قلوبهم مرض» همیشه هستند. گفت: ای امام صادق این سیب رزق من هست یا نه؟ امام صادق سیب را دید و قیافه ایشان را هم دید و باز سیب را دید و قیافه را دید. فرمود: اگر از گلویت پایین برود معلوم میشود رزق تو است. این در فکر رفت که چه کند. خیلیها پول دارند رزقشان نیست. یک بحثی را اینجا بگویم چون نوشهر است. این فیلم را نوشهر ضبط میکنند. در خود چالوس و نوشهر و مازندران، گیلان چقدر آدمهایی را داریم ساختمانهای میلیاردی دارند و سالی دو روز و پنج روز بیشتر آنجا نیستند. ملکش هست ولی رزقش نیست. شاه چقدر کاخ دارد؟ صدام چقدر کاخ دارد؟ داشتن رزق نیست. خیلیها دارند اما رزقشان نیست. نمیگوید: خدایا به من بده. میگوید: «اللهم ارزقنی» رزقم باشد. نه ملکم باشد. در دعاها دیدید که یکبار بگوید: «اللهم ملکنی» خدایا یک سند شش دانگ، یک ویلا، یک آپارتمان و یک برج، امامان ما ملک نمیخواهند، چه میخواهند… رزق… نگو: خدایا پولم بده مکه بروم. ممکن است پول داشته باشی مکه نروی. ممکن است پول نداشته باشی و مکه بروی. آدم هست که نان خالی میخورد و با مشتش میتواند دندان بیست نفر را بشکند. آدم هم هست که همه ویتامینها را میخورد، نمیتواند از سر جایش بلند شود. از خدا رزق بخواهید نه ملک! امام سجاد یادمان میدهد چه بخواهیم. امام سجاد فرمود: اگر تمام افراد مشرق و مغرب از دنیا بروند، یک قرآن دست من باشد، برای من کافی است. این قرآن از هر کلمه و هر حرفش یک نکته درمیآید. یک نکته که نه! یک نکته را ما درمیآوریم. صدها نکته بیرون میآید. گاهی امام ما، امام معصوم میفرمود: از این آیه اگر اهلش را پیدا میکردند تمام دین را از این آیه بیرون میکشیدند. همه دین را از همین یک کلمه بیرون میکشیدند. وقت تمام شد… به هر حال امام سجاد در کربلا حضور داشت. در تمام خطبههایی که در کوفه و شام خواند و در مدینه بعد از مراجعت از کربلا خواند، یکجا امام زینالعابدین از خدا گله نکرد. یکجا گله نکرد. یکبار یزید گفت: این چه کسی است؟ گفتند: علی بن الحسین است. گفت: به من گفتند: علی بن الحسین در کربلا کشته شده است. گفتند: او علی اکبر بوده است. برادر بزرگ من بوده کشته شده. من زنده هستم. آنوقت گفت: خدا علی اکبر را در کربلا کشت. گفت: نخیر! خدا نکشت. مأموران تو کشتند. میخواست بگوید: کشتن کربلا قضا و قدر است. کار خداست. گفت: نه جنایت شما بود. بعد امام سجاد در پایتخت به یزید گفت: «قبحا لک» به او نفرین کرد. مرگ بر تو باد! خیلی مهم است. همین امام زینالعابدین بیمار برود در پایتخت پدر شهید، خودش اسیر، بچههایش اسیر، به شخص اول جنایتکار تاریخ بگوید: مرگ بر تو! این خیلی مهم است. یک تسبیح تربت درست کرده بود روبروی یزید چنین میکرد. گفت: این چیست؟ گفت: تو فکر کردی حسین را کشتی تمام شد؟ ما به طرفدارانمان میگوییم: از این خاک کربلا تسبیحی درست کنند و چنین کنند. آن خاکی که خون حسین در آن ریخته شده است باید در دستها بگردد. نمیگذاریم خون امام حسین پایمال شود. تسبیح تربت یک کار سیاسی است. یک کار عبادی نیست. ضمن اینکه الله اکبر و ذکر میگویی، یعنی چه؟ یعنی در این خاک… چرا مهر کربلا را میگوییم… کسی اگر با مهر کربلا نماز بخواند، نمازش قبول میشود. سه چیز باعث میشود نماز قبول شود. یک حضور قلب است. در نماز حواسش جمع باشد. یا اگر حواست مثل من پرت است، نافله بخوان. اگر هم حواست پرت است و هم نمیتوانی نافله بخوانی لااقل با مهر کربلا بخوان. ما به شیعیانمان میگوییم: با مهر کربلا سجده کنید. وقتی نوزادتان به دنیا میآید، مهر کربلا را به لبش بمالید. وقتی میخواهند در قبر بگذارند، مهر کربلا را در قبرش بگذارند. یعنی خاک کربلا از اول تولد تا مرگ! خاک کربلا روزی 34 بار. هفده رکعت نماز میخوانیم. هر رکعتی دو سجده دارد. دو هفده تا 34 تا. 34 مرتبه هر مسلمانی بلندترین نقطه بدنش را به خاک کربلا تماس میدهد. یعنی حسین نباید فراموش شود. اینها درس است. خدایا به ما معرفت درجه اعلی، مودت و علاقه درجه اعلی، اطاعت و پیروی درجه اعلی نسبت به اهلبیت به ما مرحمت بفرما. زیارتشان را با معرفت نصیب ما بفرما. آنهایی را که به اهلبیت ظلم کردند آن به آن بر عذابشان بیفزا. آنهایی که در راه اهلبیت خرج کردند، سوختند، عزاداری کردند، چراغانی کردند، هرطور عشقشان را نسبت به اهلبیت ارائه دادند، مردههای همه را با اهلبیت محشور بگردان. زندههایشان در پناه اهلبیت و امام زمان از هر جهت مصون بدار.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- آیه 5 سوره نازعات به چه امری اشاره دارد؟
1) نقش فرشتگان در قیامت 2) نظارت فرشتگان بر انسان 3) نقش فرشتگان در اداره هستی 2- امام سجاد(علیه السلام) در شرایط خفقان، چه کسانی را تربیت می کرد؟ 1) بردگان 2) دانشمندان 3) مجاهدان 3- امام سجاد برای مقابله با رژیم بنی امیه، از چه شیوه ای بهره گرفت؟ 1) سخنرانی در مسجد 2) رواج متون دعایی 3) سکوت و مبارزه منفی 4- دعای معروف امام سجاد در امور اخلاقی کدام است؟ 1) دعای عرفه 2) دعای مکارم الاخلاق 3) دعای کمیل 5- آیه 5 سوره نساء، برای رسیدگی به نیازمندان، به چه امری تأکید می کند؟ 1) تأمین خوراک و پوشاک نیازمندان 2) تأمین نیازهای عاطفی نیازمندان 3) هر دو مورد
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 327