responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 345

موضوع: امام علي(ع) در قرآن (2)

تاريخ پخش: 76/10/28

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

در جلسه‌ي قبل درباره‌ي علي بن ابيطالب در قرآن دو سه آيه گفتيم. درباره‌ي علي(ع) آيه زياد است. اما ما چند آيه را مي‌گوييم. در حدي که حداقل علاقه به اميرالمؤمنين در جريان قرار بگيرد. چند آيه‌ي ديگر هست که مي‌خواهم آنها را تفسير کنم.

1- امام علي(ع) ميزان اعمال

(وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى‌ بِنا حاسِبينَ) (انبياء /47) يکي از مسائل قيامت، مسئله‌ي ميزان است. البته ميزان هر چيزي به چيزي است. ما در دنيا پارچه را با متر اندازه مي‌گيريم. هندوانه را با کيلو اندازه مي‌گيريم. خط را با خط کش مي‌سنجيم. هوا را با ميزان الحراره اندازه مي‌گيريم. يعني در دنيا ميزان‌ها فرق مي‌کند. هر جنسي يک ميزاني دارد. در قيامت آيات زيادي داريم که ميزان‌ها برافراشته مي‌شود. مستقر مي‌شود. «وَ نَضَعُ الْمَوازينَ» موازين جمع ميزان است. ما يک وسيله‌هاي سنجشي در قيامت مستقر مي‌کنيم. وسيله سنجش چيست؟ يعني ما را مي‌کشند. متر مي‌کنند. نامه‌ي عملمان را مي‌کشند. اعمال ما که در دنيا به صورت انرژي است. آنجا مجسم مي‌شود. تجسم اعمال مي‌شود. اعمال ما آنجا وزن پيدا مي‌کند.
قرآن چه مي‌گويد: ما روز قيامت ميزان‌هايي را براي سنجش کار شما مستقر مي‌کنيم. در بحار جلد 7 روايت داريم. «أن أمير المؤمنين و الأئمة من ذريته(ع) هم الموازين» (بحارالأنوار/ج‌7/ص‌251) قرآن مي‌گويد: ما روز قيامت ميزان مستقر مي‌کنيم و حساب شما را با ميزان مي‌سنجيم. ميزان علي بن ابيطالب و اهل بيت و بچه‌هاي او هستند. يعني بنده را مي‌آورند و با علي بن ابيطالب مي‌سنجند. نماز او را با نماز من مي‌سنجند. اخلاص او را با اخلاص من مي‌سنجند. ميزان علي است.
انشاء الله راه کربلا و نجف باز شود. يکي از جملاتي که شما در زيارتنامه در حرم اميرالمؤمنين مي‌خوانيد اين است. «السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ» (بحارالأنوار/ج‌97/ص‌330) علي جان سلام بر تو که تو وسيله سنجش خوب و بد هستي. فرقان تو هستي. يعني وسيله جدايي حق از باطل علي است. «وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً» به احدي ظلم نمي‌شود.

2- جانفشاني علي پس از مجروحيت در جنگ احد

يکي از آياتي که راجع به اميرالمؤمنين هست (الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ) (آل‌عمران /172) جنگ احد پيش آمد. پيغمبر در احد 50 نفر را مسئول يك تپه کرد و گفت: شما روي اين کوه احد، روي اين بلندي‌هاي احد پست بدهيد که دشمن به ما حمله نکند. پيغمبر و مسلمين با کفار درگير شدند. مسلمان‌ها يک ضربه‌ي جانانه‌اي به کفار زدند و کفار را عقب راندند. ميدان دست مسلمان‌ها بود. اين 50 نفري که روي كوه پست مي‌دادند، ديدند عجب مسلمان‌ها ضربه زدند و کفار را قلع وقمع كردند. الآن غنائم جنگي را ديگرمسلمان‌ها برخواهند داشت. اين 50 نفر گفتند: ما اگر بخواهيم پست بدهيم دستمان به غنائم نمي‌رسد. آنجا را رها كردند. هر چند فرمانده‌اش مي‌گفت: ما مأمور هستيم كه از اينجا حفاظت کنيم. اما گفتند: حفاظت ما تمام شد. الآن وقت جمع کردن غنائم است.
هنوز جنگ به نتيجه نرسيده بود كه حب دنيا و علاقه به جمع کردن غنائم باعث شد كه منطقه‌ي حفاظتي را رها کنند. وارد ميدان شدند. به سراغ كفش و كلاه رفتند. دشمن از خلوتي منطقه استفاده کرد و يورش برد. دشمن شکست خورده با يک يورش مسلمان‌ها را قلع و قمع کرد. در آنجا حسابي مسلمان‌ها شهيد دادند. 70 نفر شهيد شدند. شهدايي که حافظ قرآن بودند، شهيد شدند. حضرت حمزه عموي پيغمبر شهيد شد. دندان پيغمبر شکست. لب پيغمبر پاره شد. همه مسلمان‌ها يا کشته شدند يا فرار کردند. حضرت رسول در ميدان مانده بود. فقط يک زن و يک مرد از پيغمبر پاسداري مي‌کردند. جان پيغمبر را اين دو نفر نجات دادند. بعداً همانان آمدند و گفتند که يا رسول الله! ما در سال قبل در جنگ بدر پيروز شديم. چرا امسال شکست خورديم؟ قرآن مي‌گويد: شکست شما تقصير خودتان بود. شماها يادتان است كه اول ما پيروز شديم. اما رمز شکست سه کلمه بود. رمز شکست اين است.

3- علل شكست مسلمانان در جنگ احد

الآن هم رمز شکست مسلمان‌ها اين است «حَتَّى إِذا» آيه‌اش اين است. (وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراكُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْكُمْ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ) (آل‌عمران /152) «وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ» خداوند به وعده‌اي که به شما داده بود، صادقانه وفا کرد. وعده داده بود كه پيروز مي‌شويد. پيروز شديد مگر نفهميديد؟ در يورش اول مسلمان‌ها پيروز شدند. اما اين 50 نفر منطقه را رها کردند. ما از همين منطقه شکست خورديم. ما پيروز بوديم. «إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ» حس دشمن را گرفتيم. اما «حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ» سست شديد. «وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ» در شما اختلاف افتاد. «وَ عَصَيْتُمْ» نافرماني کرديد.
اين آيه قرآن است. چرا مسلمان‌ها شکست مي‌خورند؟ چرا الآن با اين يک ميليارد و چند صد ميليون مسلمان شاخ اسرائيل شکسته نمي‌شود؟ دليلش اين است «فَشِلْتُمْ» يعني شل شديد. «فَشِلَ» يعني شل شديد. از نظر روحي «فَشِلْتُمْ»، از نظر اجتماعي «تَنازَعْتُمْ»، از نظر سياسي «و عَصَيتُم» دستور رهبر اجرا نشد.
جنگ احد خاطرات خيلي تلخي دارد. حدود 60 آيه در قرآن راجع به جنگ احد است. به اميد روزي که جنگ‌هاي پيامبر در دانشکده افسري، نيروهاي مسلح، سپاه و نيروي انتظامي تدريس شود. مثلاً بگويند: وقتي دور مدينه خندق کندند، خاک هايش را سمت مسلمان‌ها ريختند يا سمت کفار ريختند؟ مهم نيست كه خاك‌ها در كدام سمت ريخته شد. مهم مسافت خندق بود. مسافت خندق چقدر بايد باشد كه آنها با يک خيزش اسب اين طرف نپرند؟ فاصله خندق، ميزان فرو رفتگي چقدر بايد باشد؟ هر چند متر را چند نفر بايد بکنند؟ يعني واقعا کار فني انجام شود.
مسلمان‌ها که تارومار شدند. يک نفر گفت: پيغمبر کشته شد. آن چند نفري هم که بودند، فرار کردند. آيه نازل شد مگر شما فرد پرست هستيد؟ اين آيه دليل بر آن است که مسلمان‌ها بايد تشکيلات داشته باشند. علامه طباطبايي در تفسير مي‌گويد: اين آيه دليل بر اين است كه مسلمان‌ها بايد حزب و تشکيلات داشته باشند که حتي با رفتن يک فرد نظامشان از هم نپاشد. حالا فرض كنيم پيغمبر هم کشته شد. شما بايد فرار کنيد؟ آيه نازل شد: «أَ فَإِنْ ماتَ» اگر پيغمبر از دنيا رفت. يا کشته شد (أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ) (آل‌عمران /144) شما بايد فرار کنيد؟ نظام اسلامي بايد طوري باشد که حتي با رفتن رهبر هم نظام از هم نپاشد. اگر از دنيا برود يا کشته شود، بايد فرار کنيد؟ به هرحال تاريخ خيلي حرف دارد. چون بيننده‌ها روز 19 ماه رمضان بحث را گوش مي‌دهند، من نمي‌خواهم جنگ احد را بگويم. مي‌خواهم از علي بگويم. دشمن گفت: ما مسلمان‌ها را گرفتيم. ديگر رمقي نمانده است. چند نفر مسلمان ديگر هم هست. يعني فکر کردن پيروز شدند. داشتند به مکه مي‌رفتند. در راه گفتند: برگرديم و يک حمله‌ي ديگر بکنيم. اين چند نفري هم كه ماندند، بكشيم و کلک مسلمان‌ها را بکنيم. به پيغمبر خبر دادند كه كفار دوباره دارند برمي گردند تا باقي مسلمان‌ها را هم قلع و قمع کنند. پيغمبر فرمود: من يک لشکر از همان زخمي‌ها مي‌خواهم. همان‌هايي که در احد زخمي شدند. همان‌ها دوباره در جبهه بيايند. علي بن ابيطالب 60 جاي بدنش سوراخ شده بود. تا گفتند: رسول الله با تو کار دارد. روي زخم‌ها زره پوشيد و به جبهه آمد. اين آيه نازل شد (الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظيمٌ) (آل‌عمران /172) «الَّذينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ» آن‌هايي که تا خدا مي‌گويد: با شما کار دارم، اجابت مي‌کنند و فوري بله قربان مي‌گويند. آنهايي که جواب خدا و رسول خدا را مي‌دهند «مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ» در سخت‌ترين حالات آماده باش هستند، خداوند به آنها پاداش عظيمي مي‌دهد.

4- امام علي(ع) هادي امت

اين آيه هم راجع به علي بن ابيطالب است. (وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّه‌ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ) (رعد /7) «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» آيه قرآن است. يعني تو به مردم هشدار مي‌دهي. پيغمبر فرمود: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» روايت در نور الثقلين است که علي(ع) هادي است. بعد از من علي بن ابيطالب هادي مردم است. اين آيه نشان دهنده اين است که علي بن ابيطالب عاشق تحصيل بود. در سوره مجادله داريم كه افرادي مي‌آمدند و به پيغمبر مي‌گفتند: کار خصوصي داريم. نزديك گوش پيغمبر مي‌رفتند و وقت خصوصي مي‌خواستند. پيغمبر هم خجالت مي‌كشيد كه بگويد: مرا رها کنيد. پيغمبر خيلي از مردم خجالت مي‌کشيد. به خانه‌ي پيغمبر مي‌آمدند و تا غروب مي‌نشستند و حرف مي‌زدند. پيغمبر هم کار داشت. دلش جوش مي‌زد. مهما ن‌ها هم نمي‌رفتند. آيه نازل شد: (فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسينَ لِحَديثٍ) (احزاب /53) وقتي غذايتان را خورديد، بلند شويد برويد. ننشينيد حديث نقل کنيد و گفتگو کنيد. هرجا دعوت شديد. 10 دقيقه بعد از غذا برويد. براي اينکه پيغمبر دلش شور مي‌زند و رويش نمي‌شود كه بگويد: بلند شويد، برويد. خجالت مي‌کشيد.

5- امام علي(ع) و آيه نجوا

همه کار خصوصي داشتند. «نجوا» به معني در گوش صحبت كردن است. مي‌آمدند و مي‌گفتند: ما مي‌خواهيم يک حرفي را فقط به خودت بگوييم. به هر حال آيه نازل شد. هرکس مي‌خواهد با پيغمبر خصوصي حرف بزند، برود يک چيزي صدقه به فقير بدهد. تا ديدن پولي شد، گفتند: نه! غرض، عرض سلام بود. يعني به پول که رسيد، همه فرار کردند. تنها کسي که مي‌رفت يک درهم مي‌داد و مي‌آمد سؤال مي‌پرسيد، علي(ع) بود. يعني علي(ع) واقعاً عاشق علم بود. بعضي‌ها اگر برقشان قطع شود، دست از تحصيل مي‌کشند. به دانشگاه رفته بوديم تا سخنراني کنيم. ايام جنگ بود و برق قطع بود. گفتند: اينجا قانون اين است که اگر برق برود، کلاس و دانشگاه تعطيل مي‌شود. گفتم: مگر وقتي برق مي‌رود، شلغم فروش‌ها و لبو فروش‌ها کارشان را تعطيل مي‌کنند؟ يک چراغ توري مي‌گذارند و لبو مي‌فروشند. يعني دانشگاه نزد شما از لبو کمتر است. اين خيلي زشت است که دانشجو به خاطر برق درس را تعطيل كند. ما نبايد به خاطر اينکه شرايط سخت است، درس را رها كنيم. نبايد بگوييم: چون راه دور است، من درس نمي‌خوانم. چون ماشين نبود، سرويس نبود ما هم درس نخوانديم. خدا آقاي محمد تقي جعفري را حفظ كند. يک بار مي‌خواست براي سخنراني به دانشگاه برود. ماشين نيامد. سوار تاکسي بار شد. همان‌هايي که خربزه بار مي‌کنند. با تاکسي بار رفت.
تحصيل به قدري مهم است كه نبايد به خاطر نبود وسايل راحتي آن را رها كرد. اين آيه مي‌خواهد بگويد: شما دروغ مي‌گوييد. دانشجوي واقعي علي بن ابيطالب است. (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ) (مجادله /12) ‌اي مسلمان‌ها هركس مي‌خواهد با رسول نجوا کند. هرکس مي‌خواد در گوش پيغمبر حرف بزند «فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً» قبل از اينکه با او صحبت كند، يك درهم به فقير صدقه بدهد. (أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ) (مجادله /13) يعني آيا ترسيديد که بين نجوايتان صدقه بدهيد؟ يعني پول که در ميان آمد همه فرار كرديد.
خيلي‌ها در پول رفوزه مي‌شوند. الله اکبر يک آيه عجيبي داريم. اين آيه خيلي مهم است. افرادي کنار پيغمبر رفتند تا در جبهه جان بدهند. در جنگ پيروز شدند. غنيمت پيدا کردند. آن وقت خدا گفت: کساني که مخلصانه كنار پيامبر رفتيد تا جانتان را براي اسلام بدهيد. حالا که پيروز شديد و غنيمت جنگ پيدا کرديد، يک پنجم خمس اين غنيمت را بدهيد. بعد مي‌گويد: (إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ) (نساء /59) اگر دين داريد! اينکه مي‌گويد: اگر دين داريد. به کساني است که حاضر هستند جان بدهند. معلوم مي‌شود كه افرادي جان مي‌دهند اما پول نمي‌دهند. خدا به آنهايي که جان مي‌دهند، مي‌گويد: اگر دين داري خمس هم بدهيد. مي‌گويد: کسي که كنار پيغمبر رفته است و حاضر شده است كه در جبهه تکه تکه بشود، اما پيروز شده و غنائم جنگي بدست آورده است، مي‌فرمايد: اگر دين داري خمس هم بده. به کسي كه رفته جان بدهد، مي‌گويد: اگر دين داري خمس هم بده. از اين آيه مي‌توان فهميد که بعضي‌ها جان مي‌دهند. اما پول نمي‌دهند. راجع به علي بن ابيطالب فضائل زياد است. من اينها را از کتاب فضائل الخمسه به صورت فهرست وار مي‌خوانم. همه ‌ي اين حديث‌ها از اهل سنت است. يکي از حديث‌هايي که مي‌خوانم از اهل شيعه نيست.

6- فضايل امام علي(ع) در روايات اهل سنت

«عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ» 9 حديث از علماي اهل سنت داريم كه علي بهترين بشر تاريخ است. پيامبر(ص) فرمود: «أَنْتَ سَيِّدٌ فِي الدُّنْيَا وَ سَيِّدٌ فِي الْآخِرَةِ» باز ايشان فرمودند: «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ» لحظه‌اي علي از حق جدا نمي‌شود.
حضرت محمد(ص) فرمودند: «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَهُ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ» علي با قرآن است. قرآن هم با علي است. ايشان باز فرمودند: «النَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) عِبَادَةٌ وَ ذِكْرُهُ عِبَادَةٌ» 19 حديث است كه مي‌گويد: اگر کسي بنشيند و به فضائل علي بن ابيطالب گوش بدهد، عبادت كرده است. پيامبر(ص) فرمودند: «فَاطِمَةُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكَ وَ أَنْتَ أَعَزُّ عَلَيَّ مِنْهَا» ايشان فرموده‌اند: «حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حَسَنَةٌ لَا تَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُهُ سَيِّئَةٌ لَا تَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَةٌ» علاقه به علي بن ابيطالب حسنه است. حب علي ايمان است و بغضش نفاق است. پيامبر فرمود: «مَنْ سَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ سَبَّنِي وَ مَنْ سَبَّنِي فَقَدْ سَبَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ» اگر کسي به علي بن ابيطالب ناسزا بگويد، انگار به خدا ناسزا گفته است. پيامبر(ص) فرمودند: «مَنْ آذَى عَلِيّاً فَقَدْ آذَانِي» حضرت رسول فرمود: کسي كه علي را اذيت کند، مرا اذيت کرده است. پيامبر فرمودند: «مَنْ فَارَقَ عَلِيّاً فَقَدْ فَارَقَنِي وَ مَنْ فَارَقَنِي فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ» 13 حديث از اهل سنت داريم «مَنْ فَارَقَ عَلِيّاً» کسي که علي را رها کند «فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ» خدا را رها کرده است.
راجع به علم علي، راجع به زهد علي، راجع به عدل علي، راجع به تقواي علي حديث‌هاي بسياري داريم.

7- امام علي و ياران نااهل‌ و سست

جامعه‌ي آن زمان علي را تحمل نکرد. و لذا گاهي آه مي‌کشيد. يک بار حضرت علي داشت صحبت مي‌کرد. ديد مردم به حرف هايش گوش نمي‌دهند. در نهج البلاغه داريم: علي در گوش خود زد. به ياران خودش گفت: من حاضر هستم ده نفر از شما را بدهم و يک نفر از لشکريان معاويه را بگيرم. آنها در باطلشان محكم هستند. اما شما در حقتان سست هستيد. يكجا حضرت علي جيغ کشيد. گفت: ‌اي کاش من دو يارمثل حمزه داشتم. حضرت علي بن ابيطالب سوخت. يکجا فرمود: «قَاتَلَكُمُ اللَّهُ» (نهج‌البلاغه/خطبه‌27) خدا مرگتان بدهد. يکجا فرمود: شما در ظاهر شبيه مرد هستيد. ولي نامرد هستيد. يکجا فرمود: «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» (نهج‌البلاغه/خطبه‌27) شما روح نداريد. يکجا فرمود: خون به دلم کرديد. در حديث داريم که ايشان گفت: خدا من را از دست شما نجات بدهد.
مرحوم مطهري درباره‌ي جنازه‌ي علي(ع) مطلبي را مي‌گويد. مي‌گويد: براي اينکه رد گم کنند. وقتي علي بن ابيطالب شهيد شد، امام حسن يک جنازه‌اي درست کرد و به مدينه فرستاد تا مردم فکر کنند كه جنازه را به مدينه بردند. علي بن ابيطالب را تنها دفن کردند و صد سال قبر علي مخفي بود. صد سال قبر علي مخفي بود. اين مظلوميت علي بن ابيطالب است.
«نسئلک و ندعوک بسمک العظيم الاعظم الاعز الاجل الاکرم بحق محمد و علي و فاطمه والحسن و الحسين و الائمة المعصومين من ذريه الحسين» خدايا تو را به حق محمد و آل محمد ما را از تمام برکات شب‌هاي قدر بهره مند بفرما. قلب مبارك ميزبان شب قدر، حضرت مهدي را براي هميشه از همه ما راضي و ما را از ياران مخلصش قرار بده. نسل ما را تا آخر تاريخ از بهترين ياران اسلام و بهترين مومنين و مومنات قراربده. حسن عاقبت به همه ما مرحمت بفرما. رهبر ما، کشور ما، امت ما، نسل و ناموس ما، عقائد و افکار ما، مرز و بوم ما را حفظ بفرما. توطئه‌ها عليه اسلام و مسلمين را خنثي بگردان و توطئه گران را نابود بفرما. هرچه به عمر ما اضافه مي‌کني به ايمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بيافزا.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 345
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست