responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 382
بسم الله الرحمن الرحیم

در خدمت خواهران و برادران هستیم که در آموزش ضمن خدمت مشغول تحصیل هستند بیننده‌ها شبی بحث را می‌بینند که شب جمعه‌ای است که بیست و پنجم رجب وشب شهادت امام کاظم(ع) امام هفتم شیعیان است لازم است که درباره امام هفتم نکاتی گفته شده علاوه براینکه ما شناختمان نسبت به امام هرچی عمیقتر و بیشتر باشد خیلی کارساز است به خصوص امام کاظم(ع)رابطه‌اش باایران زیاد سادات موسوی بیشترین ساداتی هستند که در ایران هستند دختر فاطمه معصومه در قم هست شاهچراغ در شیراز امام رضا(ع) فرزندش در مشهد و امام که مکان و زمان برایش مهم نیست، اما شب شهادت امام کاظم صلاح نیست در تلویزیون جمهوری اسلامی بحثی دیگر بشود بنابراین بحث ما مسئله امام کاظم(ع) است.
 یک بیوگرافی مختصر براتون بگم، مادرش حمیده، این مکرر به نظرم گفته باشم مادر شش نفر از امامان ما دوازده امام داریم ما در ششتاشون کنیز بودو این نشون دهنده این است که زن حتی اگر کنیز باشد و برده باشد استعداد این را داره که. . . ، اینطور نیست که اگر یک جوانی می‌خواهد داماد بشه حتماً باید دختر مدیر عامل کارخانه سه کنج را بگیره یا نمی‌دونم دختر حسام السلطنه را بگیره افرادی هستند از خانواده‌های بسیار گمنام ولی با کمال، کمال ربطی به شهرت ندارد چه بسا مشهورترین بی کمال و کمالداران بی شهرت و اینها خودش زندگیشون همش برای ما درس بود مسئله‌ای بود که هر کشوری یه پرچمی داره و شرکتی یه آرمی داره هر امامی یه انگشتری داشت و روی هر انگشتری یک جمله‌ای بود جملاتی که حک می‌کردند رو انگشترشون این تفکر اون امام را نشان می‌داد مسأله زهد امام مسأله افقه بودن امام مسأله عبادات امام دیگه نماز شب برای امام مسأله نیست اینها رابطه شون با خداوند یه رابطه دائمی بود، قطع و وصل نمیشه و ما حتی نمازمون قطع یعنی در نماز وقتی هم که نمازمون بخونیم حواسمون پرت است، کلید را می‌زنیم اما برق تو سیم نیست ما ذکرمون غفلتِ، امام حسین(ع) دعائی دارد در عرفات میخونه دعای عرفه امام حسین می‌گه «إلهی أنا الجاهل فی علمی فكیف لا أكون جهولا فی جهلی»(إقبال‏الأعمال، ص‏348) جهلم که دیگه هیچی، یعنی وقتی هم که می‌دونم دونستن من همراه با نادانیهای زیادی «من كانت حقائقه [حقانیته‏] دعاوی فكیف لا تكون دعاویه دعاوی»(إقبال‏الأعمال، ص‏348) من اونجایی که ادعای حقییقت می‌کنم حقیقتها هم ادعاست «إلهی من كانت محاسنه مساوی فكیف لا یكون مساویه مساوی»(إقبال‏الأعمال، ص‏348) کارهای خوب من هم وقتی فوتش می‌کنی هزار نقطه ضعف ازش می‌ریزه مثلاً رفتم مادرم را ببینم اما زنم را تو خونه تنها گذاشتم یه جائی می‌ترسه 1- ماشین را دوبله پارک کردم 2- نمی‌دونم یک وقت می‌بینی دریک حیله رحم ما دچار. . . .
 گاهی مثلاً می‌رویم روضه، روضه رفتنمان راهبندان به وجود می‌یاریم صدای بلندگوی مسجد اذیت می‌کند و نمی‌دونم با کفش رو فرش مسجد می‌رویم گاهی عزاداری می‌کنیم اما میخ میکوبیم به دیوار مسجد خراب می‌کنیم معلوم نیست به هر حال ما اگر دقت کنیم یه وقت می‌بینی عبادات ما, مفاسد ما, اون وقتی هم که نماز می‌خونیم وصلمون قطع قطعمون که دیگه هیچی ولی اونها یک اتصالات و یک ارتباطات عاشقانه داشتند داریم که وقتی امام کاظم قرآن می‌خواند تمام کسانی که صدای صوت قرآن را می‌شنیدند اشک می‌ریختند از بطن این ناله از دل بر می‌خواست و خود امام گریه می‌کرد البته در قرائت قرآن داریم با حزن بخونید وبا صوت خوب بخونید ابوحنیفه رهبر فرقه حنیفها اهل سنت ایشان میگه رفتم منزل امام صادق(ع) یه بچه دراین خونه بود سئوال کردم این بچه به قدری جوابهای علمی به من داد که من اینکه خوب ابوحنیفه بود دیگه احساس کردم این بچه کیه گفتم شما کی باشی گفت من موسی ابن جعفر هستم یه روز هارون الرشید به امام گفت که شما بیائید فدک را بگیرید فرمود من فدک را اگر بگیرم با لوازمش می‌گیرم یعنی اصلاً کل حکومت مال منه گفت لوازمش چیه مثلاً خیال کرد با تراکتورش با چاه آبش نمی‌دونم پیش فرمود لوازم فدک 1- عدن 2- سمرقند 3- آفریقا 4- بحر احمد؛ هارون الرشید پاشد گیج شد در رفت گفت پس من چی گفت تو هیچی، بسمه تعالی هیچی تو طاغوتی اصلاً حق حکومت نداری در زندگی امام کاظم می‌نویسند که هزار برده را خریداری کرد جملاتی را که امام کاظم در مناجاتهایش گفته در تاریخ ثبت شده که حالا اینجا رد شیم ازشون ولی بیشترین دعای امام کاظم که مرحوم مفید نقل می‌کنه این بود که «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ یُرَدِّدُهَا»(كافی، ج‏3، ص‏323) بیشتر اوقات این کلمات را می‌گفت در سجده هم می‌گفت در دعاهای خودش هم می‌فرمود خدایا من می‌خواهم وقت مرگ راحت بمیرم حدیث داریم مؤمن وقتی می‌میره مثل گل بو می‌کند. امام کاظم دستگیر شد دلایل دستگیری خوف حکومت اصولاً با شیعه از علامت شیعه اینکه ضد طاغوت باشد اصلاً کسی که ضد طاغوت نباشد مسلمان نیست تموم شد و رفت.
چون قرآن اول می‌گه (;مَنْ یَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ) (بقره/256) یعنی اول کفر به طاغوت اول مرگ بر آمریکا بعد زنده باد اسلام ومن یکفر یعنی هر مسلمانی باید قبل «یُؤْمِنْ بِاللَّهِ» «یَكْفُرْ» نسبت به طاغوت باید کافر باشد منصور دوانیقی گفت: امام صادق مثل استخوان توی گلوی من گیر کرده نمی‌تونم قورتش بدم نمی‌تونم بیارمش بالا امام باید استخوان باشد اصلاً اگر یک جوون شیعه ویک جوون مسلمان در یک جا زندگی می‌کنه که طاغوت راحته این را در مسلمانیش شک کنید تمام امامهایمان را شهید کردند دلیلش این بود که استخوان توی گلوی طاغوت بودند سازش محال است با اسلام واقعی اینم که امام(ره) اسلام ناب و اسلام آمریکائی، بارها اومدند با پیغمبر قرارداد امضاء کنند گفتند یا رسول الله بیائید یک سال ما نسبت به خدای تو تواضع بکنیم یکسال هم تو نسبت به بتهای ما تواضع بکن چیزی نگو فرمود: (;لَكُمْ دینُكُمْ وَ لِیَ دینِ) (كافرون/6) شوخی با کسی نداریم یه بار آیه نازل شده بود ودّ اینها دوست دارند ودّ یعنی علاقه دارند (;وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ) (قلم/9) سازش کنی «فَیُدْهِنُونَ» اینها هم با تو کنار بیان «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ» دوست دارند سازش کنی خدا به پیغمبرش فرمود که یه ذره کوتاه بیای از کنار مکتب بزنی برای اینکه جلب قلوب کنی، حالا برای اینکه دل اینارو بدست بیاری از این تیکه‌اش می‌گذریم امکان نداره (;وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ) (مائده/48) اگر قرار باشد دنبال هواهوس اینها بروی مثلاً بخاطر اینکه اینها را جذب کنی حالا مثلاً نمازها را می‌خونیم که رفیقمون. . . . . مگه میشه گذشت! ! یکی از امام جمعه‌های محترم مدتها زندان بود می‌گفت یه مارکیست هم زندان بود ما وقتی وارد زندان شدیم دیدم ایشون مرتد، مسلمون بوده مارکیست شده و این بحبس پهلوی ما شوخی که با کسی نداریم ما تا وارد زندان شدیم گفتم یک کلمه بهت می‌گم آقا به مارکیست گفت یک کلمه می‌گم راستشو بگو آدم خوبه شل باشه در مکتب یا سفت گفت انسان باید در مکتبش سفت باشد اتفاقاً من هم همین را می‌خواستم بنده از نظر مکتبی تو را نجس می‌دونم و لذا راحت غذا که می‌یارن با هم هم غذا نشیم تو غذاتو سوا کن چون من تو را نجس می‌دونم تموم شدو رفت. اینکه حالا کوتا بیایم حالا زیر سبیلی رد کنیم نداریم خیلی رک.
امام کاظم رفت توی خونه امام رضا بچه بود گفت باباجون گفت جونم گفت به این مرد تعارف نکردی از علاقه مندانمون گفت آمادگی نداشتم تعارف کنم. آدم که آمادگی نداره به مردم اینهمه تعارف بیا تو اینهم یک رقم نفاق یعنی زبانش با قلبش نمی‌خونه شوخی نداریم دلایل دستگیری امام این کنیه بود چون بارها به موسی ابن جعفر اصلاً موسی ابن جعفر بقدری حساس بود که جاسوس گذاشته بودند در خانه گفته بود فقط امام سجده می‌کنه ببینید امام تو سجده چی می‌گه عامل نفوذی تو خونه که بعضی از امامهای مارو زناشون کشتند یعنی زنش عامل نفوذی بود توی خونه خیلی وقتها پیشنهاد می‌کردند که به امام جواد به امام هادی که یه دختر ازمون بگیرغرضش این بود که از طریق ازدواج وارد بشن جاشون تو خونه عامل نفوذی بود وگرنه حالا اینها کمال پرست و کمال خواه که نبودند فقط می‌خواستند. . . ،
هارون الرشید وقتی می‌خواد موسی ابن جعفر را بگیره می‌یاد میگه یا رسول الله معذرت می‌خواهم موسی بن جعفر نوه توست فرزند توست فرزند زهراست اما اگر ایشان آزاد بشه مملکت به اغتشاش کشیده می‌شود، زمان شاه یکی از مدرسین قم را گرفتند شروع کردند به توهین کردند ایشان گفت حالا شما چقدر علاقه دارید به اینکه این حرفها را بزنید یا این اعمال را انجام بدهید گفت آقا ما از شاه حقوق گرفتیم، اگر این فحشها را ندیم که حرام و برای اینکه حقوقمان حلال باشد باید فحش بدهیم.
موسی ابن جعفر(ع) را می‌گرفتند و می‌گفتند که ما بخاطر امنیت عمومی، نحوه دستگیری امام کاظم در مسجد پیغمبر مشغول نماز بود مأمورین ریختند تو مسجد نمازش را بریدند دستبند دستش زدند آقا را با اون حال بیرون بردند نه احترام پیغمبر را گرفتند چون قبر پیغمبر تو مسجد پیغمبر نه احترام پیغمبر نه احترام مسجد نه احترام نماز نه احترام امام برای حفظ ریاست بالاخره خوب صبر کن نمازش تمام بشه، بزار از مسجد بره بیرون بگیرش شکستن مسجد شکستن حریم امامت شکستن حریم نبوت شکستن حریم نماز وقتی امام را گرفتند ترسیدند فتنه بشه گفتند کجا تبعیدش کنیم گفتند فتنه میشه چهار دو تا قبر درست کنید یکی را بفرستید سمت کوفه یکی را بفرستید سمت بصره یعنی مثل تشیع جنازه که دو تا جنازه درست می‌کنند دو تا آمبولانس که مردم تو خیابون گیج بشن یعنی وضعی که اغتشاش در مدینه نشه چوی امام کاظم محبوبیت داشت اصلاً یه جوریه یه چیز ما داریم که دنیا اونو درک نکرده یعنی تمام سیاستمداران اروپا گیجند سیاستمداران آمریکا گیجند اصلاً نمی‌تونند بفهمند عشق به حق یه چیز فطری، بختیار کذائی می‌گفت دلیل اینکه مردم می‌گن درود بر خمینی این بود که چهارده سال امام را ندیدند از نظر روانشناسی کسی که یه مدتی کسی را ندیده اگر امام بیاد ایران می‌بیننش دیگه علاقه هاشون تموم می‌شه روانشناس شاهپور بختیار منافقین گفتند حالا که امام قطعنامه را پذیرفته این معنایش سقوط مسلمانهاست و اینکه مسلمانها دست از اسلام برداشته‌اند پس حمله کردند عملیات مرصاد پیش آمد نمی‌تونند بفهمند یه چیز دیگه هم تو کار هست از نظر روانشناسی و قبول قطعنامه، یه کانال 2 هم هست که او یک عشق درونی عشق درونی کیلویی یا متری نیست آقا جون هر کس فامیلش مرده پدری مادری داییئی عموئی دوستی آدم بعد از اینکه چهله‌اش تموم شد حتی افرادی برای اینکه سالگرد رو برای پدرشون بگیرند یا نگیرن فوقش سال اول یه سالگرد بگیرند اما سال دومش دیگه حال ندارند. امام حسین(ع) را 1400 سال سالگرد می‌گیرند وهر سال اشک وشور و عزاداری بیشتری شد آخراین چه. این یه چیزی غیر از روانشناسی یه چیز دیگه هم هست بابا کانال 2 است خداوند عشق حسین را در دل مؤمنین جاسازی کرده حالا شما هی تحلیل کن. تحلیل نداره یه چیز معنوی است. محبوبیتی است معنوی.
 یه برنامه‌ای در یک جائی موفق شده بود یه چند تا از این‌ها اومده بودند گفته بودند آقا شما که برنامتون موفق قبل از سخنرانی چقدر می‌خورید چرا این لباس را انتخاب می‌کنید احتمال نمی‌دند که این سخنرانی خوب شده شاید این اثر مال خدا باشد احساس می‌کنن که صبحها یه چند عدد بیسکوئیت می‌خوره با نصف استکان شیر و مقداری آب و فلان، با من یادداشت هم برمی داره احتمال نمی‌دند که پشت این قلم و کاغذ و گچ و تخته و سخنرانی و فلان یه چیز دیگه هم باشه قرآن می‌گه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا» اهل بیت محبوبیت داشتند بارها گفتند اگر موسی ابن جعفر زندان نباشد تو نمی‌تونی حکومت کنی امام رضا قرار شد نماز بخونه گفت اگه بناست نماز عید بخونم همون طوری نماز می‌خونم که رسول الله خواند. گفتند خوب بخوان پابرهنه شد چون نماز عید را رسول اکرم با پای برهنه تو بیابان می‌ر فت می‌خواند «اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لِلَّهِ الْحَمْدُ اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى مَا هَدَانَا» آقا یک مرتبه به مأمون گفتند چرا به امام رضا اجازه دادید نماز عید بخواند این نماز عید اگر تموم بشه تو دیگه حکومت نداری کار را به جائی رسانده بودند که مأمون وسط کار به امام رضا گفت خواهش می‌کنم شما نماز عید نخوانید یه جوری عشق به امام در مردم مؤمن بود که حتی تحمل نمی‌کردند و لذا اینها خیلی عصبانی بودند وگرنه ببینید آدم وقتی رقیبش را کشت دیگه کشته خوب امام حسین را کشتی دیگه ولش کن دیگه می‌گه نه ولو سرش را بریدم اما این بدنش را زیر سم اسب له کنید خوب تو آخر می‌خواستی رقیبت را از میدان بیرون کنی دشمنتو کشتی کینه عقده وگرنه خوب می‌شد بزارن امام کاظم نمازش تموم بشه می‌شد بزارن از مسجد بیاد بیرون محترمانه هم می‌شد گرفت تحقیر بد و ارتباط با امام کاظم خیلی سخت بود حتی یه وقتی یه سئوالی می‌خواستند بکنن امام در زندان بود یه خیار فروش را دیدند که شما سبد خیار در دست بگیر همین طور قدم بزن وقتی زندان بان یک خورده این ور و اون ور می‌ره شما همین طور هی دور دیوار زندان به عنوان جار خیار یه سئوال بکن از توی زندان جواب را از امام دریافت کن این رقمی سئوال می‌کردند حتی وقتی پول خمس می‌خواستند برسونند به امام کاظم زیر نظر بودند یه چیز تازه براتون بگم اصلاً چرا وقتی امام کاظم شهید شد بدنش را روی پل بغداد گذاشتند سه روز چرا؟ گفتند ما باید ته توی شیعیان را دربیاریم که چی قصه گفت: سه روز بدن امام را بگذارید روی پل هر که اومد جیغ کشید معلوم میشه که این شیعه است و شما بدن و جنازه را بگذارید روی پل کنار باشید ببینید کسی وقتی می‌یاد جیغ می‌کشه شیعه شناسی کنید وتمومش کنیم قصه را خیلی ناراحت بودند که اینها چطور اینطور محبوبیت پیدا می‌کنند امام کاظم که شهید شد دستگاه بنی عباس البته یه حدیث داریم بنی امیه امام حسین را کشتند خیلی اسرای کربلا را اذیت کردند اما امام فرمود کاری که بنی عباس کردند خیلی جنایتش بیشتر از بنی امیه است.
 امام کاظم که شهید شد گفتند که اینطور که نمیشه هر امامی که شهید می‌شه یه آبروریزی برای حکومت می‌شه بیائید یک کاری کنیم که دیگه کسی امام نشه چون وقتی امام شه دیگه حریفش نمی‌شیم از اول ببینیم چطوری امام میشه تا امام کاظم شهید شد تمام بنی عباس بسیج شد که چه جوری اینا اینقدر گل می‌کنند و از کجا بزرگ می‌شن ما اول نگذاریم اینها بزرگ بشن تمام بچه‌های امام کاظم را کنترل کردند دیدند اون کسی که می‌کشه امام بشه امام رضا است. گفتند خیلی خوب تمام خونه ایشان را سه حلقه محاصره کنید یه کاری کنید که نگذارید اینها بزرگ بشن گفتند باشد، امام رضا هم مدت زیادی از خانه بیرون نیامد هی به قول امروزی‌ها بیسیم دستشون بود و عقاب به کرکس و کرکس به عقاب هی کدها را به هم رد و بدل می‌کردند ببینند که آقا وضعیتش چیه آقا از خونه بیرون نمی‌یاد روز دوم ساعت به ساعت دربار از اینها اطلاعات می‌گرفت می‌گفتند آقا ما سه حلقه حفاظتی داریم اصلاً ایشان از خانه بیرون نمی‌آید بعد از یه مدتی طولانی کشید امام آمد بیرون گفتند آمد بیرون گفت آقا ببینید اینها از کجا شروع می‌کنند امامت را بالاخره از یک جایی شروع می‌کنند که اینقدر بزرگ می‌شن سر نخ را پیدا کنیم امام رضا هم از خانه آمد بیرون حالا قدم به قدم داره کجا می‌ره مواظب هستند مثل سایه بعد امام رضا رفت میدان حیوان فروشها یه بزغاله خرید و یه میش و یه قوچ یه خروس گفتند اشتباه کردیم این اصلاً مخش به درد امامت نمی‌خوره گفتند ولش این اصلاً به درد ما نمی‌خوره وقتی مطمئاً شدند که قصه خط خورد هستند افرادی که طلا دارند مثلاً گیر دزدا نیفتند طلا را توی گونی زغال می‌کنند دزد هم که می‌گه بابا طلا رو که تو گونی زغال نمی‌کننش چیزی گیرش نمی‌یاد گونی زغال هم که دزد نمی‌بره امام رضا همین طوریه همچنین حرکتی کرد حیوانها را برداشت آورد خانه گفتند اصلاً ایشان نمی‌تونه امام باشه کسی پدرش شهید شده حالا مردم آمدند باهاش بیعت کنند ایشان راه به مردم نداده با مردم ملاقات نکردند حالا بعد از چند روز هم اولین کارش قوچ بخرد و بزغاله بخرد و این اصلاً به درد ما نمی‌خورد تموم شد بعد امام رضا چشمک زد که شیعه‌ها پاشن بیان محاصره‌ها شکسته شد آنوقت او خط می‌داد با نامه‌ها با پیام‌ها البته این تاکتیکها در قرآن هم هست در قرآن یک مشت طرح و تاکتیک است مثلاً حضرت یوسف می‌دانست لیوان تو کدوم خورجین هاست اما اگر صاف می‌ر فت اونجا می‌گفتند خوب یه چیزی می‌دونست قرآن می‌گه: (;فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخیهِ) (یوسف/76) گفتند لیوان در بار نیست یکی یکی خورجین‌ها را بگردیم ببینیم تو کدوم گونی هاست می‌دونستند تو کدوم گونیهاست اما برای اینکه راه را گم کنند. . .
علم غیب امام زیاد بود خاطرات زیادی داریم عبدالله بن یحی آمد خدمت امام. امام فرمود شما هرچی کار خوب می‌دونی انجام بده گفت چطور گفت برای اینکه امسال سال آخر عمرت. گفت وای گفت عیبی ندارد تو از بهترین شیعه‌های امت هستی تو پهلوی اولیای خدا می‌روی مشکلی نداره و خلاصه بهش گفت که شما. . . . گاهی برای اینکه خط امام را گم کنند یه کسی وارد شهر شد گفتند امام کیه بردنش پهلوی برادر امام کاظم ایشان سئوالاتی کرد دید بابا این گیجه آمد بیرون گفت اینها راه را به من اشتباه نشان دادند. امام کاظم فرمود که به یکی راه را اشتباه نشان دادند، الان معلوم نیست تو کدوم کوچه نشسته و ناراحت برو بهش بگو بیاد کجا.
 خوب علی بن یقطین امام کاظم عامل نفوذی داشت تو درباره شیعه‌ها کلیدی ساخته بود که یکی‌اش علی بن یقتیع بود گفت که تو، تو دربار باش طاغوتند اما باید توی دستگاه طاغوت یه مهره‌هایی باشند شیعیان ما که کارشان گیر می‌کنند اینها را علی بن یقتیع یکی از اینها بود. آن وقت آن قصه علی بن یقتیع هم یادتان باشد.
احتمالاً شنیده باشید یه روز علی بن یقتیع آمد مدینه در خانه امام کاظم را زد امام او را راهش نداد من علی بن یقتیع وزیر مملکت اونم نه وزیر مملکت کوچک اون زمان مملکت کشورهای اسلامی مصر و بغداد و اردن و فلسطین و بخشی از ایران در آن وزیر مملکت شما اجازه ملاقات نمی‌دهد فرمود نه گفت چرا. از همه گذشته من شیعه هستم حکم از خودت گرفتم من نماینده شما هستم عامل نفوذی شما هستم. فرمود یه روز یه چوپان آمد توی وزارت خانه همین که فهمیدی چوپان راه بهش ندادی گفتی آقا توی جلسه است.
تلفن را برنداشتی به قول امروزیها حالا آقای علی بن یقتیع بهت بگم حالا من که امام کاظمم بهت راه نمی‌دم مکه نرو حجت قبول خدا هم بهت راه نمی‌دهد. گفت آقا چه خاکی به سرم کنم فرمود برو آن چوپان را راضی کن برگشت آمد در خانه آن چوپان در را زد. چوپان دید 1 وزیر مملکت آمده در خانه چوپان گفت بفرمائید گفت شما یه روز آمدی توی دفتر من به شما توهین کردم راه بهت ندادم چون کتت کهنه بود صورتش را گذاشت روی خاک گفت با پاهات بمال روی صورت من حلالم کن عذرخواهی کرد برگشت امام کاظم در را برویش باز کرد با کسی رودربایستی نداشتند نماینده رسمی وزیر مملکت اگر به یک چوپان. . . . .
حال ببین مملکت ما چقدر کار داره تا به اون اهداف امام کاظم برسه ما نه شرقی هستیم نه غربی هستیم امام اسلامی، اسلامی هم نیستیم از شرقها آمدیم بیرون می‌خواهیم به سمت اسلام برویم تو نیمه راهیم وگرنه این خیلی مشکله. گاهی در وصل تلفنها چقدر چونه میزنن آقا به خودشون وصل کنید تا من به فلان وصل کنم آقا شما اول وصل کنید تا من به فلانی وصل کنم آقا شما اول وصل کن نخیر اول شما وصل کنید رئیس دفترها با هم چونه می‌زنند یعنی فکر می‌کنند که هر کدوم زودتر وصل کنند این. . . . گیر این حرفها هستیم.
علی بن یقتیع مقداری سئوال و سهم امام را برده بود برای امام کاظم. امام کاظم دید اگر ملاقات بشه او می‌ره توی دستگاه و همه متوجه می‌شوند سئوالات زیادی هم بود یه نامه‌هایی نوشت امام کاظم علی بن یقتیع دید، گفت جوابها توی اون زود وردار و برو. قبل از اینکه نامه‌ها را بخواند و ببیند چی هست جوابش را امام نوشت «وَ كَانَ ع یَتَفَقَّدُ فُقَرَاءَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ فَیَحْمِلُ إِلَیْهِمْ فِی اللَّیْلِ الْعَیْنَ وَ الْوَرِقَ وَ غَیْرَ ذَلِكَ فَیُوصِلُهُ إِلَیْهِمْ وَ هُمْ لَا یَعْلَمُونَ مِنْ‌ای جِهَةٍ هُوَ»(بحارالأنوار، ج‏48، ص‏107) امام کاظم مخفیانه به فقرای مدینه غذا می‌رساند و فقرای مدینه نمی‌دانستند غذا از کجاست، خوشا به حال کسی که شب عید لباس به بچه‌های یتیم می‌رساند و نمی‌فهمند که این لباس از کی است اصلاً یکی از دلایلی که می‌گویند خمس را بدهید به مرجع تقلید بخاطر اینکه بله قربان گو بار نیاید اگر بنده مالم را حساب می‌کنم خمس آخر بعضی‌ها می‌گن آقا من که فقرای محله‌ها را بهتر از آیت الله می‌شناسم خوب خودم حساب مالم را می‌کنم هر چی خمس و سهم امام بود خودم با شناخت عمیق به همسایه‌ها می‌دهم خوب آقا جون شما که خمس دادی گفتی این خمس سهم امام، روزی برف می‌یاد سیدها باید برف خونه حاج آقا را پارو کنند بعد تا شما را دیدند بگن سام علیکم خدا سایه شما را از سر ما کم نکند. بله قربان گو بار می‌آید. خمس را نباید شخص به شخص بدهد.
چون سید فقیر از شما که گرفت باید به شما سلام هم بکند خانم شما هم وضع حمل داره باید خانم آن سید بیاد کنیز خانم حاج آقا بشه خمس باید وارد یک صندوق بشه و مردم از آنجا بگیرند که ضمن اینکه شکمها سیر می‌شه بله قربان گو بار نمی‌یاد. این فلسفه این که خمس را فرد به فرد ندهد باید از طریق حکومتی باشد.
شخصی از فامیل خلیفه دوم عمر حرفهای رکیک و زشتی به امام کاظم می‌زد بعضی از یاران گفتند آقا اجازه بدهید برویم و. . . . گفتند آخر داره چرت و پرت می‌گه فرمودند: خودم حل می‌کنم.
یک روز امام کاظم رفت سراغ مزرعه‌اش گفت آقا شما به ما یه حرفهای چرندی می‌زنی حرفت چیه سؤالی داری مشکل چیه. چنان ایشان شرمنده شد و مقداری هم تفقد مالی کرد گفت این رقمی خوبه آدم مردم را جذب کنه تا فحش داد بگیریش که هنر نیست مهم اینکه جذبش کنند. خدا رحمت کند شهید مظلوم دکتر بهشتی را. می‌گفت جاذبه در حد اعلی دافعه در حد ضرورت خیلی جمله قشنگی است. تا مجبور نشیم طرد نکنیم چون خیلی‌ها هستند باهاشون خوب برخورد کنید به راه می‌یان لج کنی لج می‌کنن.
بُشرهافی یه آدم عیاشی بود تو خونش می‌زد و می‌رقصید. به قول امروزیها ویدئو. . . .
خیلی تو خونش عیاشی خانه شده امام کاظم آمد بره، دید این خانه خیلی تاق و توق توش بلنده کنیزی در خانه را. . . . . گفت آزاد بله اگر احساس می‌کنه که بنده خداست این رقم گردن کلفتی نمی‌کرد این کنیز گفت امام کاظم آمد برود همچنین حرفی زد گفت اِ پابرهنه دوید گفت آقا من معذرت می‌خواهم.
آقا برگشت و توبه کرد و به افتخار اینکه این چند متر را توی کوچه پابرهنه دوید تا آخر عمرش به افتخار این چند متر پابرهنه زندگی کرد و بعد هم از اوطات شد واین کلام امام در دلهای آماده اینطور اثر می‌کنه لحن دعوت.
راجب امام به خلفا خیلی زمان بنی عباس خلفا را کوبیدند و کشتند و راجب خلفا خاطرات زیادی دارم که ترسم وقت نداشته باشیم.
اول سخنان امام کاظم چون شب شهادت چند تا از سخنان امام کاظم یاد بگیریم.
امام کاظم فرمود: اذا اعطاکم اگر یه کسی آمد توی گوش راستت یه فحش داد بعد آمد سمت گوش چپت گفت معذرت می‌خواهم قبول کن تا حالا فحش داد دیگه فحش داد که داد یعنی آنقدر زود عذر مردم را بپذیرید کینه به دل نباشید حدیث داریم رسول اکرم فرمود اگر دو تا مسلمان 3 روز با هم قهر کنند روز چهارم آشتی کنند هیچ کدام را من به عنوان مؤمن قبول ندارم. کینه نداشته باشید آدم ممکن عصبانی بشه اما این نباید بماند به عنوان کینه.
امام صادق ع فرمود: «وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ كُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُكَ مِنْ دِینِكَ»(كافی، ج‏1، ص‏50)(چون شما هم دانشجو هستید) فرمود بهترین علمها چهارتا هستند اصول علم 1- «أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ» 2- «وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِكَ» 3- «وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْكَ» 4- «وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُكَ مِنْ دِینِكَ».
خیلی جمله قشنگی بهترین این 1- خدا را بشناسیم که «مَا صَنَعَ بِكَ» چه کرده به تو یعنی علم تشریح یعنی ساختمان چشم تو ساختمان گوارش اصلاً درون تو چه قدرت نمائی خدا در تو انجام داده خدا را بشناسید
2-    خودتونو بشناسید
 3- بشناسید «مَا أَرَادَ مِنْكَ». از تو چی می‌خواد اصلاً برای چی تو را خلق کرده است. الان دنیاگراست دنیا صدها ملیون خدا را نمی‌شناسد مارکسیسها مادیون توی این گیرند. عوام علم تشریح نمی‌دانند چیه اینهم مال عوام «مَا أَرَادَ مِنْكَ» بشناسید خدا اصلاً چی می‌خواد اصلاً دنیا نمی‌داند هدف آفرینش چی هست و لذا وقتی می‌گوئید اصول دین چندتاست می‌گه سه تاست خوراک پوشاک مسکن اصلاً نمی‌داند برای چی خلق شده است. ما اراد منک چی خدا از تو می‌خواهد خوب اگر واقعاً هدف زندگی، زندگی بود خوب حیوانها از ما بهتر زندگی می‌کنند یه هلی کوپتر یا هواپیما می‌خواهد پرواز کند آنقدر دستگاه آنتن و رادار و بی سیم و کامپیوتر برج مراقبت و فرودگاه هوا موجی نباشد یخبندان نباشد نمی‌دانم ترافیک هوائی نباشد ترافیک زمینی نباشد ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا این هواپیما بپرد ولی ملخ تو تاریکی و روشنائی بدون فرودگاه. . . . .
واقعاً زندگی ما برای اینکه خوب زندگی کنیم پرواز بود برق بود زندگی برای زندگی بود خدا از ما چی می‌خواد اصلاً خدا برای چی ما را آفرید اینکه قرآن می‌گوید: (;سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ) (لقمان/20) کل هستی را برای تو آفریدم آن وقت تو فکر خوراک و پوشاک و مسکن صدها میلیون نفهمیدند اصلاً هدف زندگی چیه آن جوری اگه می‌فهمیدند اینطور رابطه‌ها قطع نمی‌شد. بعد این که ما بشناسیم «أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُكَ مِنْ دِینِكَ» چه چیز باعث می‌شود که آدم بی دین بشه یعنی خط را گم کند دزدها را بفهمد شیطان شناس باشد دشمن شناس باشد مثلاً ما الان باید بدانیم «مَا یُخْرِجُكَ مِنْ دِینِكَ» توطئه‌های فرهنگی برای ما چی می‌خوان چرا صهیونیستها اعلام کردند به انگلستان که حفاظت جان سلمان رشدی به عهده ماست سلمان رشدی خانمی دارد. خانمش فیلمی ساخته بود برای تحقیر همه ادیان آسمانی وقتی امام فتوا داد که سلمان رشدی باید اعدام بشود آن فیلم هم پخش نشد ولی آن دشمن‌ها به این خانم مدال دکترا دادند برای اینکه این یک فیلمی ساخته تحقیر ادیان «مَا یُخْرِجُكَ» چه برنامه‌ای دارند برای ما چطور شد که اینقدر یک سری برنامه‌ها ارزان است چرا یک زمانی تریاک و هروئین را آنقدر ارزان می‌کنند که دم هر چهارراهی هست. چرا گاهی وقتها عکس مجانی می‌فرستند توی دبیرستانهای ما چرا گاهی وقتها فیلم‌ها و ویدئوها همینطور ارزان همه جا پیدا می‌شه این چه برنامه ایه توطئه فرهنگی چیه چرا یه مرتبه علیه یه کسی می‌کوبند یه مرتبه اوج می‌گیرد همچنین تمام در و دیوار فحش به شهید مظلوم بهشتی این چیه قصه یک مرتبه یک شخصیت را یک مرتبه یک فحش یک مرتبه یک شعاری از کجا پیدا می‌شه آدم ببینه مسائل مکتبی یا سیاسی این مربوط به مثلاً عرفانی این مربوط به مسائل مادی وطبی بهداشتی اونم مربوط به مسائل الهی و توحیدی
ببین چقدر امام کاظم. امام کاظم یک جمله فرموده ولی گفته اصول دین توی اینهاست یعنی علوم اصلی امام کاظم آمد بسر قبری یک نگاه توی قبر کرد فرمود عجب این اول کار یا آخر کار
اگر این آخر کار پس نمی‌ارزه به اولش اگر اول کاره، جمله چقدر کوتاه، اگر این آخر کاره پس برای چی آدم جمع کنه اگر اول کاره پس وای به آخرش.
از امام کاظم حدیثی داریم فرمود: زمان¬تان را چهار ساعت کنید «سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ»(تحف‏العقول، ص‏409) یک ساعت برای مناجات باشد بیننده‌ها که بحث را گوش می‌دهید هیچ می‌دانید ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان ماه مناجات و هیچ می‌دونید چقدر ثواب داره برای عبادت و روزه، روزهای آخر ماه رجب بود کسی آمد خدمت امام فرمود توی این ماه رجب تو روزه گرفتی گفت نه گفت می‌دونی چقدر فضیلت را از دست دادی. آنقدر فضیلت از دست تو رفت که جز خدا احدی نمی‌تواند حسابش را بکند فرمود توی ماه رجب هیچ روزه مستحبی نگرفتی گفت حالا دو سه روزش مونده همین دو سه روز را روزه بگیر حضرت امام(ره)، یکی از شاگردانش می‌گفت ماه رجب وشعبان 2 ماه را روزه می‌گرفتند با بسیاری از اولیائی خدایی‌تر بودند بخصوص کسانی که روزه‌های قضایی دارند روزها که دیگر کوتاه است پنج بعد از ظهر غروب می‌شه اصلاً نمی‌سرفه آدم ناهار بخوره فرمود ساعتی را برای معاش که زندگی و ساعتی را برای دید و بازدید و انس با رفقا و ساعتی را هم برای لذت حلال. لذت حلال دید و بازدید دوستان تحصیل حلال برای خرج و مخارج زندگی مناجات با ربّ.
باز وصیت می‌کند می‌فرماید که محیط و شایعات تو را تکان ندهد «لَوْ كَانَ فِی یَدِكَ جَوْزَةٌ»(تحف‏العقول، ص‏383) اگر تو دست گردو هم گفتند لؤلؤ تو که می‌دونی گردو. سلام آقای دکتر سلام مهندس بابا من دکتر نیستم مهندس هنوز نشدم صبر کنید اگر تو دستت گردو هم گفتند درّ خودت که می‌دانی و اگر درّ هم گفتند گردو. امام کاظم فرمود که شیعیان ما باید جوری باشند که بند به هارت و هورت نباشند تقسیم کار زمانشان را زمان بندی کنند در علوم این علوم را بهش اصالت قائل بشوند زمان بندی کنند کارشان را حالا. امام کاظم فرمود: «لَیْسَ مِنَّا» گاه و بیگاه بنشینید و ساعات خودتان را حساب کنید.
امروز صبح تا حالا چه کردید در این هفته چه کردید ما حرفهایمان زیاد منتها حرفهایمان ماند ما مفتخریم که در جوار حضرت رضا هستیم فرزند امام کاظم و حضرت معصومه این حدیث خیلی حدیث مهمی توجه کنید توجه کنید: هیچ امام زاده‌ای درباره‌اش این حدیث نیامده 1- امام صادق 2- امام جواد 3- امام رضا سه تا امام فرمودند هر کس قم حضرت معصومه را زیارت کند با توجه و شناخت بهشت بر او لازم می‌شه واجب می‌شه من از استادمان پرسیدم آیت الله فاضل لنکرانی که این حدیث خیلی زور داره فرمود: ما تو این حدیث از سه تا امام، شما می‌دونید استاد مطهری چقدر مهم بوده مطهری اسم امام را که می‌بره می‌گه روحی له الفداه امام خیلی مهم ولی امام اسم ملاصدرا را که می‌برد می‌گفت و ما ادراک ما ملاصدرا من، ملاصدرا را نمی‌دونید شما ملاصدرا را کی بوده یعنی هر چی مطهری مهم بود پهلوی امام تواضع می‌کرد وهر چی امام مهم بود پهلوی ملاصدرا تواضع می‌کرد آنوقت ملاصدرا می‌گوید هر وقت من مشکلی برایم پیش می‌آمد می‌آمدم قم نمازی و توسلی به حضرت معصومه می‌کردم و مشکلم حل می‌شد. این ملاصدرائی که فیلسوف دهر مطهری مفتخر است که حرفهایش را می‌فهمد خود مردم قم خیلی دلشان تجلیل شده فقط یک هشدار شده به جوانهای قم آنهائی که بی ادبند نسبت به پدر و مادر و علما. غیر از این حدیث آنچه حدیث آمده در قم فقط در رابطه با جوانهای صبور قمی یه حدیث داریم که حیف که بعضی از جوانهایشان جسورند. یعنی غیر از بعضی از جوانهای جسور از قم خیلی تجلیل شده.
خوب به امید روزی که حکومت صدام سرنگون بشه و ما به کاظمین برویم و قبر دو تا امام را زیارت کنیم حضرت جواد و حضرت کاظم دو تا امام پهلوی هم.
14 سال زندان بود سادات را که زندان می‌کردند بقدری زندان تاریک بود که زمان را نمی‌دانستند بعد یکی می‌گفت من قرآن که می‌خونم هفت ساعت طول می‌کشه پس پنج جزء قرآن را می‌خوانی یا هفت جزء قرآن را می‌خواند بعد سر ساعت می‌فهمیدند که ظهر شده یعنی با اینکه 10 جزء قرآن چند ساعت طول می‌کشد اینجور ساعت نماز را تشخیص می‌دادند این همه زندان امام کاظم در زندان چنان عبادت می‌کرد که چند تا زندان عوض کرد که هر کجا می‌رفت زندان بان دست و پایش را گم می‌کرد و عاشق امام می‌شد یعنی هر کجا امام کاظم را زندان می‌کردند شیوه و سیره زندگی امام کاظم تحولی بوجود می‌آورد در زندان.
ما خاطرات زیادی نوشتیم راجب شاگردان امام کاظم برخوردهائی که امام کاظم با خلفا داشت ولی وقت کمه.
خدایا به آبروی امام کاظم قسمت می‌دهیم امت ما رهبر ما را مملکت را ناموس و نسل و عقاید ما را حفظ بفرما.
«والسلام علیكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 382
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست