responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 425

موضوع بحث: امر به معروف و نهي از منكر -1، رمضان 63

تاريخ: 11/04/63

بسم الله الرحمن الرحيم

ماه رمضان امسال فروع دين را مطرح كرديم و نماز و روزه و حج و جهاد را صحبت كرديم «الحمدلله » به امر به معروف و نهي از منكر رسيديم.
اصولاً امر به معروف و نهي از منكر براي اين است كه انسان جامعه را پاك كند، يعني امر به اين كه كارهاي خوب را بكنيد و كارهاي بد را انجام ندهيد و جلويشان را بگيرد. يعني خوب بودن خود انسان كافي نيست و بايد توليد كنيد. چطور يك معتاد چندين نفر را معتاد مي‌كند، پس چرا يك نماز خوان نتواند چند نفر را نمازخوان بكند. مگر عرضه‌اش را ندارد؟ قرآن براي پاك سازي محيط طرح‌هايي داده است. ترجمه امر به معروف سفارش به خوبي هاست و نهي از منكر يعني جلوگيري از مفاسد. يعني كسي در جامعه اسلامي نمي‌تواند بگويد: به تو چه فضول، چون همه ما فضول هستيم، البته در امور اجتماعي نه امور شخصي. مثلاً به كسي ربطي ندارد كه فلاني سرش را با شماره 4 زده است، اما سيگار كشيدن شخصي نيست يا كسي كه در كشتي است نمي‌تواند بگويد من جاي خودم را سوراخ مي‌كنم، چون باعث غرق شدن ديگران مي‌شود. پس مهم جنبه اجتماعي و يا فردي مسائل است.

1- راهكارهاي قرآن براي پاكسازي جامعه

قرآن براي پاك سازي محيط دستوراتي داده است؛
1- اخبار فاسق بي اعتبار است. يعني افراد فاسق با دروغ گويي باعث بر هم زدن نظام و امنيت جامعه مي‌شوند. قرآن فرموده است: (إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا) (حجرات /6) فاسق حرف هايش بي اعتبار است اين براي اين است كه محيط پاك باشد.
2- شايعه ساز بايد تنبيه شود و اين آيه را قرآن دستورش داده است مي‌فرمايد: (لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في‌ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فيها إِلاَّ قَليلاً مَلْعُونينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتيلاً) (احزاب /61-60) كساني كه با پخش اخبار، دلهره در جامعه بوجود مي‌آورند و محيط را محيط ناامن مي‌كنند، مي‌گويند: آقا مي‌دانيد! ريختند، كوبيدند، حمله كردند، مي‌خواهند حمله كنند، اگر يك كسي با شايعه‌هايي بساط امنيت جامعه را به هم بزند، قرآن مي‌گويد: اين‌ها بايد گرفتار بشوند «وَ قُتِّلُوا تَقْتيلاً» و به دادگاه انقلاب معرفي شوند.
3- افرادي كه آبروي مردم را از بين مي‌برند، فحش مي‌دهند، تهمت مي‌زنند (يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ) (نور /4) قرآن مي‌گويد: كساني كه به آدم‌هاي پاك دامن، وصله مي‌چسبانند، انگ مي‌چسبانند، اين‌ها هم بايد شلاق بخورند و ادب شوند.
4- قرآن مي‌گويد: سركوبي باغي (فَقاتِلُوا الَّتي‌ تَبْغي‌) (حجرات /9) باغي هم بايد سركوب شود، امتيازات پوچ و خان خاني و اين‌ها هم بايد از بين برود و اين‌ها دستوراتي است كه اسلام داده است براي اين كه يك جامعه، جامعه‌ي سالمي باشد.
سؤال: اسلام براي محيط سالم چه دستوراتي داده است؟
1- گفته است خبر افراد فاسق ممنوع كارت عضويتشان لغو و باطل است. 2- شايعه پراكن، بايد گرفتار شود 3- باغي بايد سركوب شود 4- كساني كه با دهن كجي آبروي مردم و تهمت و انگ مي‌زنند و حيثيت و آبرو و غرور مردم را از بين مي‌برند، آن‌ها هم بايد شلاق بخورند.

2- جايگاه امر به معروف و نهي از منكر

اين‌ها همه دستورها براي اين است كه جامعه يك جامعه خوبي باشد، يكي از دستوراتش دستورات امر به معروف و نهي از منكر است. پس امر به معروف ونهي از منكر اين است كه اگر كسي در جامعه كار خلاف مي‌كند، همه مسلمان‌ها بايد جلوي او را بگيرند و حالا من در اين زمينه مي‌خواهم توضيحاتي هم بدهم.
امر به معروف و نهي از منكر نشانه عشق به مكتب است، كسي كه مي‌گويد: بلند شو اين كار را بكن يا مي‌گويد: اين كار را نكن! پيداست كه دينش را دوست دارد، آدمي رد مي‌شود و مي‌بيند كه اين نماز نمي‌خواند، آن نماز مي‌خواند. او گناه مي‌كند، ديگري گناه نمي‌كند. يك آدمي كه رد مي‌شود و مي‌گويد: به ما چه! نشاندهنده اين است كه مكتبي نيست. مكتبي بايد از مكتب خودش دفاع كند. يك كسي توت مي‌آورد بفرشد، همين كه توتش را آورد و توي طبق يا سيني گذاشت مي‌گويد: نقل تر است يا غير آن. معلوم مي‌شود كه علاقه به توت دارد، كه دائم توت را نقل‌تر و. . . مي‌گويد. يك كسي كه يك جنسي را مي‌خواهد بفروشد، وقتي كه علاقه به آن دارد، تبليغات هم مي‌كند.
كسي كه سفارش به خوبي‌ها نمي‌كند، گناه مي‌شود، هميشه بي تفاوت است، اين پيداست كه خيلي به مكتبش عمل كردن يا عمل نكردن برايش فرقي نمي‌كند.
امر به معروف و نهي از منكر نشانه عشق به مكتب است، نشانه عشق به مردم است. چرا پدر و مادر به بچه‌اش مي‌گويد: كه اين غذا را نخور اين غذا را بخور؟ به خاطر اين كه بچه‌اش را دوست دارد، اگر يك كسي بچه‌اش را دوست داشت، مي‌گويد اين كار را بكن و آن كار را نكن. چرا به بچه مي‌گويي از كنار برو، از پياده رو برو نيفتي، از لب آن جاده نرو، با اين رفيق باش، با او رفيق نباش، باش و نباش و برو و نرو به او مي‌گويي؟ به خاطر اين كه او را دوست داري، اگر انسان به جايي برسد كه همه مردم را دوست داشته باشد، مي‌گويد كه اين كار را نكن، چون دوستت دارم. آدمي كه مي‌گويد: به تو چه! بيا برو! معلوم مي‌شود كه اين‌ها آجر هستند، كسي كه مردم را دوست دارد. . . عين اين است كه آدم به بچه و همسر مي‌گويد اين كار را بكن آن كار را نكن. بايد به همه‌ي مردم بگويد.
امر به معروف و نهي از منكر نشانه‌ي اين است كه مكتب را دوست دارد، نشانه اين است كه مردم را دوست دارد و نشانه اين است كه اصلاً محيط را دوست دارد و نشانه عشق به محيط است. دلش نمي‌خواهد در اين فضا گناه بشود، نشانه تعهد و حضور در صحنه است.
كسي كه كارهاي خوب را تشويق مي‌كند و مي‌گويد: انجام بده! و كارهاي بد را مي‌گويد: انجام نده! نشانه اين است كه اين فرد در صحنه حاضر است، يعني كاملاً در همه كارها دخالت مي‌كند. آدمي كه مي‌گويد: به من چه! پيداست كه هيچي نيست، انگار غائب است، بعضي‌ها هستند كه غائب هستند، انگار حاضر هستند و افرادي هستند حاضر هستند، انگار غائب مي‌باشند.
اين نشانه حضور است، نشانه احترام اسلام به انسان هاست. نشانه ارزش اسلام به انسان‌ها است. امر به معروف و نهي از منكر نشانه اين است كه اسلام به بشر ارزش داده است.

3- امر به معروف وظيفه همگاني

جانم به قربان ديني كه گفته وقتي دختر 9ساله‌اي وقتي به تكليف مي‌رسد، حق دارد اگر بزرگ ترين شخص مملكت خطا كرد، به او امر به معروف كند. خيلي ارزش است؛ الآن اينجا پادگان نيروي هوايي است. زمان شاه يك درجه دار به يك افسر حق نداشت بگويد: كه اين كار غلط است! اما از نظر حكومت اسلامي يك سرباز به يك تيمسار مي‌تواند بگويد: كه كار تو گناه است! انجام نده! خيلي ارزش است! اين ارزش است كه اسلام به انسان داده است كه گفته است همين كه دختر 9 ساله و پسر پانزده ساله شد و به سن تكليف رسيد، مي‌توانند اگر شخصي با هر درجه و مقامي اگر گناه كرد، به او اخطار كنند. نشانه‌ي دل گرم كردن مؤمنان است. وقتي زنان ما همه حجاب دارند، يك زن بي حجاب پيدا شد و تمام در و ديوار وكاسب، بقال، راننده تاكسي، مسافر و همه گفتند: خواهر خودت را بپوشان! خواهر خودت را بپوشان! و اين را تكرار كردند اگر همه به او گفتند، اين باعث شادي زن‌هايي مي‌شود كه حجاب دارند، مي‌گويد با خودش كه مرا چقدر حمايت مي‌كنند. كسي كه مي‌خواهد خلاف كند، مي‌بيند كه چقدر تذكر به او داده مي‌شود. يك ماشين كه بيراهه مي‌رود اگر همه ماشين‌ها برايش بوق زدند و چراغ زدند تنبيه مي‌شود، اما اگر گفتند: بيايد برود! به ما چه ربطي دارد! ما كه پليس نيستيم! اين خيابان يك طرفه است، اگر يك ماشين دارد بيراهه مي‌رود، تمام ماشين‌ها بايد او را تنبيه كنند و برايش چراغ بزنند و بوق بزنند اين نشانه اين است كه. . .
امر به معروف تقويت ضعيف است، افرادي هستند كه ضعيف هستند و نمي‌دانند اگر كسي كار خلافي مي‌كند، همه به او گفتند كه اين كار را نكن، خوب تقويت مي‌شود. تعليم جاهل است. امر به معروف و نهي از منكر موتور اسلام است، تمام دستوراتي كه اسلام داده است، ضامن اجرا و موتورش اين است كه مردم خودشان در صحنه باشند. همه مجري باشند، يك جايي كه مسجد است و مردم دارند مي‌روند نماز بخوانند، اگر هر كسي كه آمد از بغل مغازه داري كه موقع نماز باز است، رد شود و بگويد: آقا «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ» مي‌گويد، مغازه را ببند و بيا نماز و همه در حال رد شدن از آن مغازه بعد از سلام بگويند: نماز! او مجبور است كه مغازه را ببندد و برود نماز، چون مي‌بيند هر كس كه از در مغازه او رد مي‌شود اين مطلب را به او تذكر مي‌دهد و به اين ترتيب مسجد پر مي‌شود.
اگر يك فردي كه سيگار مي‌كشد، هر كس كه او را مي‌بيند، او را از اين كار نهي كند و بگويد: سيگار نه! او اصلاً آن را دور مي‌اندازد، آدمي كه سيگار مي‌كشد، خيال مي‌كند كه چه چيزي است! بعضي آدم‌ها آن چنان سيگار را دست مي‌گيرند كه گويي كليد فتح هندوستان است، يكي از ابروهايش را مي‌اندازد شمال شرقي و ديگري را مي‌اندازد جنوب غربي و فكر مي‌كند كه خيلي مرد است. اصلاً او را بايد تحقيرش كرد. او وقتي تحقير شد، ديگر سيگار نمي‌كشد. خوب را بايد تشويق كرد و نقطه ضعف را بايد تحقير كرد. اگر همه از كنار شخصي بي تفاوت رد بشوند، فساد زياد مي‌شود.
نهي از منكر جبران كمبود تقوي است. آدمي كه تقوي داشته باشد، نياز به بكسل ندارد. خودش مي‌رود. اما آدمي كه تقوي نداشته باشد، گناه مي‌كند. نهي از منكر فشاري است كه از طرف جامعه به شخص خاطي وارد مي‌شود. مثل ديوار! اگر خودش قوي باشد، مي‌ايستد. اما اگر ديوار كج باشد، با گذاشتن تيري در اين ور و آن ور ديوار، آن را نگه مي‌دارند. آدم اگر قوي باشد، خودش خلاف نمي‌كند. اما اگرضعيف شد و خلاف كرد، مردم از اين ور و آن ور هي به او مي‌گويند. با اين نهي از منكر كمبود تقوي، تقويت مي‌شود. اما اگرتقوي قوي باشد، كه خودش وظيفه خود را انجام مي‌دهد و گناه نمي‌كند. اما اگر تقوي كم بود، نهي از منكر جبران كمبود تقوي است. نهي از منكر و امر به معروف جبران كمبود تقوي است.
و خلاصه امر به معروف و نهي از منكر زمينه‌ي اصلاح جامعه است.
هر كس هر خلافي ديد منع مي‌كند و جالب اين است كه قرآن خيلي لطيف مي‌گويد كه لقمان به پسرش مي‌گويد (يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ) (لقمان /17) پسر! تو هم كه پسر من هستي بايد امر به معروف كني و بايد هم نهي از منكر كني. اينطور نيست كه بگويي بزرگ ترها نشسته‌اند نبايد كوچك‌ها حرف بزنند، خير! در اسلام بچه هم حرف مي‌زند، ‌اي بابا اين به من مي‌گويد! خوب اين به تو به پدر و به جد و آباء تو هم مي‌گويد، قرآن به او گفته، قرآن گفته است همين كوچولو مؤمن است(وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ) (توبه /71) همين كه انسان مسلمان است، سرپرست همه مسلمان‌ها است. يعني الآن شما سرپرست همه مسلمان‌ها هستيد، من هم سرپرست همه مسلمانها هستم. يعني هر مسلماني سرپرست همه مسلمان‌هاي ديگر است. نه اينكه سرپرست يعني حكومت، در حدي سرپرست است كه «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ » اين مقدار حق سرپرستي را خدا به من داده است. خدايي كه تو را آفريد، من را سرپرست تو كرده است و خدايي كه من را آفريد شما را سرپرست من كرده. حديث داريم كسي كه امر به معروف و نهي از منكر مي‌كند، خليفه خدا روي زمين است. چون آمده حرف خدا را مي‌زند. يك وقتي مي‌گويد: طبق هوس من باش، نه من بنده تو نيستم، تسليم هوس تو هم نيستم. اما حرف خداست، خدا گفته اين كار را نكن و تو هم خلق خدايي، من هم خلق خدا هستم، بايد تو به من بگويي و من هم به تو مي‌گويم و حرف خدا را بايد پياده كنيم و شايد از امتيازات اسلام روي كره زمين باشد، كدام مكتب است كه به يك دختر 9 ساله بگويد تو اگر خلاف ديدي، مي‌تواني به رئيس جمهور امر و نهي كني؟
اين از امتيازات اسلام است. ضعيف ترين افراد به قوي ترين افراد و ناشناخته ترين افراد به معروف ترين افراد مي‌تواند تذكر دهد و اين خيلي جالب است. اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ»(نهج‌‌البلاغه، حكمت 252) امر به معروف و نهي از منكر مصلحت عوام است. يعني براي جامعه مفيد است.

4- امر به معروف در قرآن

حالا يك مقداري در باره‌ي امر به معروف و نهي از منكر از قرآن بخوانم و بعد فايده هايش را بگويم. (وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) (آل عمران /104) امر به معروف و نهي از منكر دو نوع است؛ امر به معروف داريم كه هر كس به هركس مي‌تواند امر به معروف كند و هر مسلماني مي‌تواند جلوي فساد را بگيرد و يك امر به معروف و نهي از منكر داريم كه هر كس خوب نيست در هر كاري دخالت كند و براي همين دو تا آيه داريم كه يك جا مي‌فرمايد: (كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر) (آل عمران /110) شما بهترين مردم هستيد، شما امت نمونه هستيد، چرا به خاطر اين كه: «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر» به خوبي‌ها امر مي‌كنيد و جلوي فساد را مي‌گيريد، پس بهترين مردم شما هستيد. يعني همه شما موظف هستيد اين كار را بكنيد.
اما يك سري كارها هم همه نبايد حرف بزنند. بايد يك گروه شناخته شده‌ي عالم دانشمند و داراي شخصيت حقوقي در آن‌ها دخالت كنند. مانند ماشيني كه خلاف مي‌آيد، يك وظيفه همه راننده‌ها دارند كه بوق بزنند و چراغ بزنند كه چرا خلاف مي‌آيي و يك وظيفه پليس دارد كه بايد بيايد و او را جريمه كند. نه اينطور باشد كه يك ماشيني كه خلاف مي‌آيد همه مردم بيايند و بگويند كه جريمه بده! آخر اينطور نمي‌شود و هرج و مرج پيش مي‌آيد. يك وظيفه همه دارند و يك وظيفه هم مقام‌هاي مسئول دارند. وظيفه‌اي كه همه دارند اين كه (وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ) (توبه /71) يعني همه زن‌ها و مردهاي مؤمن سرپرست همديگر هستند و حق دارند كه «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» حق دارند كه امر به معروف و نهي از منكر كنند. اين وظيفه عمومي است. يك وظيفه اين است كه بايد شخصيت حقوقي باشد كه مي‌فرمايد: (وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ) (آل عمران /104) بايد از ميان شما يك گروهي باشند كه «يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» پس جلوي فساد را بايد دو جور گرفت. يك بار جلوي فساد را عمومي بايد گرفت، يك بار جلوي فساد را خصوصي بايد گرفت.
يعني يك جور جلوي فساد را گرفتن است كه كار همه است و نوع ديگر كه كار خصوصي است اين نيست كه هر كس به هركسي حرف بزند، خوب حديث داريم كه پيغمبر فرمود: خداوند بغض دارد، خدا ناراضي است از مؤمن ضعيف بي دين! گفتند: كه مؤمن ضعيف بي دين كيست؟ كه هم مؤمن است و هم بي دين؟ پيغمبر فرمود: مؤمن بي دين، مؤمني است كه مؤمن است، اما جلوي فساد را نمي‌گيرد و مي‌گويد به ما چه، امام زمان(ع) خودش مي‌آيد و كارها را درست مي‌كند. درست است كه امام زمان(ع) خودش مي‌آيد، اما تو هم بايد تكان بخوري! اين مانند آن است كه انسان در زمستان بلرزد و بگويد خوب تابستان مي‌آيد و هوا گرم مي‌شود. خوب بابا تابستان مي‌آيد، اما تو هم بايد بلند شوي و وسايل گرما را مهيا كني. يا اين كه انسان در تاريكي بنشيند و بگويد: خوب فردا مي‌آيد و هوا روشن مي‌شود! فردا خودش روشن مي‌شود كه نشد كار.
بله انسان بايد خودش جلوي فساد را بگيرد. مي‌گويند: دو نفر معتاد كنار كوچه نشسته بودند، يكي آب بيني‌اش راه افتاده بود، ديگري گفت: بگير صورتت را كه كثيف است، پاك كن. گفت كه: اصغري خشك مي‌شود خودش مي‌افتد. اين كه خشك مي‌شود خودش مي‌افتد، اين منطق معتادان است. آدم زنده نبايد تاريكي بنشيند، منتظر خورشيد و بايد چراغ روشن كند و نيايد سرماي زمستان را به اميد گرماي تابستان تحمل كند و زمستان هم كرسي و بخاري روشن كند. امام زمان(ع) خودش مي‌ايد و درست مي‌شود. اين خيلي منطق غلطي است.

5- امر به معروف و نهي از منكر در روايات

پيغمبر(ص) فرمود: «لَا يَزَالُ النَّاسُ بِخَيْرٍ مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوَى فَإِذَا لَمْ يَفْعَلُوا ذَلِكَ نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَكَاتُ وَ سُلِّطَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ نَاصِرٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ»(تهذيب‌‌الأحكام، ج‌6، ص‌181) امت من هميشه در خير هستند، در صورتي كه متعهد باشند كه به فساد رسيدند، داد بزنند. حتي اگر با زدن كتك باشد.
حديث‌هايي داريم كه فرموده‌اند: جلوي فساد را بگيريد، اگر چه با كتك كاري، گر چه با سيلي، حديث داريم كه سيلي بزنيد، اما جلوي فساد را بگيريد. اما نه هر كس هر كجا ممكن است، بعضي وقت‌ها بروي يك سيلي بزني دو تا بخوري و ممكن است كه يك سيلي سبب فتنه بشود. حساب كنيم كه كي، كجا و با چه شرايطي! اسلام كتك هم دارد، شلاق هم دارد، اخلاق هم دارد.
حالا مراتبش را برايتان مي‌گويم؛ پيغمبر(ص) فرمود كه امت من هميشه در خير هستند «مَا أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ» تا مادامي كه امر به معروف و نهي از منكر كنند، اما اگر مردم بي تفاوت باشند «نُزِعَتْ مِنْهُمُ الْبَرَكَاتُ» خداوند بركت را از عمرشان مي‌گيرد.
بركت مي‌دانيد كه چيست؟ بركت يعني اين كه كسي پول دارد به دردش نمي‌خورد و بچه دارد همينطور، از عمر استفاده نمي‌كند، علم دارد و علمش به دردش نمي‌خورد، گاهي وقت‌ها اينطور هست. يه وقتي در يك باغ يك درخت بزرگ كلي جا گرفته اما اصلاً ميوه نمي‌دهد، اما گاهي درخت كوچكي كلي ميوه مي‌دهد، بركت يعني ميوه عمرت، ميوه مالت خير ديده باشي، اگر امر به معروف و نهي از منكر نكني، خداوند بركت را از عمرتان برمي دارد و حالا بگوييد كه به ما چه! بگذاريد اين‌ها شطرنج بازي كنند! به ما چه كه حالا بازي آن‌ها را به هم بزنيم! حالا تو رأي نده، آخر «رأي نده» كه درست نيست! كه امام بزرگوار در سال يك سخنراني داشتند فرمودند: آن وكيلي كه مي‌گويد اين كار خلاف قانون اسلام، توي مجلس بود من رأي ندادم. امام فرمودند: رأي ندادن تنها كافي نيست، اصلاً بايد بلند شويد و صندلي‌ها را به هم بريزيد، اين ارزش است.

6- اهتمام به امر و نهي در تمام جهات

قرآن مي‌گويد: (أَ لَمْ‌تر إِلَى الَّذي حَاجَّ إِبْراهيمَ في‌ رَبِّهِ) (بقره /258) ابراهيم مرد استدلال، «حاج» يعني «محاجه» يعني استدلال كرد! يك مرتبه مي‌بينيم كه حضرت ابراهيم تير را برمي‌دارد و همه بت‌ها را از بين مي‌برد، هم (فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً) (انبياء /58) و هم «حَاجَّ إِبْراهيمَ» داريم. يعني هم استدلال و هم تبر، اگر همه مسلمان‌ها مانند بنده باشند، واقعاً وضع اسلام خراب است. روي تخته سياه هي آيه بنويسيد و هي ترجمه كنيد، اگر بسيجي نباشد كه دو تا پس گردني بزند، با آيه و تخته سياه من زن‌هاي بي حجاب، حجاب دار نمي‌شوند. من بايد قرآن و حديث را بخوانم، هشدار فرهنگي را بدهم، اما پس گردني هم مال همان گروه گشت است كه اين زن بي حجاب كه پر رو و در مقابل اين انقلاب و خون شهداست، اين زن بي حجاب بايد تنبيه شود. منتها بايد قبل از آن، به او بگويد، برخورد تند هم نبايد داشته باشيم، برخورد مانند عمل جراحي است. شايد بشود با دارو حل كرد، كه همه بحث‌ها دارو و آسپرين است. ما عمل جراحي هم داريم و اگرآن‌ها نباشد، اين بحث‌ها فايده‌اي ندارد. اگر هم آنطور باشد، دين ما دين خشونت است، غلط است. اينطور هم نيست كه نه آقا! اين‌ها استدلال سرشان نمي‌شود و بايد با آن‌ها قاطعانه برخورد كرد و درست نيست. قرآن مي‌گويد: (وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً) (اسراء /15) ما اگر مي‌خواهيم قومي را عذاب كنيم، اول يك پيغمبر مي‌فرستيم براي آن‌ها! حق رامي گويد و بعد قهر خودمان را مي‌فرستيم (أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ) (فتح /29)
مردي خدمت پيغمبر رسيد و گفت: «مَا أَفْضَلُ الْإِسْلَامِ»(كافى، ج‌5، ص‌58) اسلام كجايش خيلي مهم است؟ حضرت فرمودند: ايمان! پرسيد: بعدش؟ فرمودند: صله رحم. پرسيد: بعدش؟ فرمود: امر به معروف و نهي از منكر. پرسيد: بدترين چيزها چيست؟ فرمود: شرك! پرسيد: بعدش؟ فرمودند: قطع رابطه با خويش و قوم هايش! گفت: بعدش؟ انجام ندادن امر به معروف و نهي از منكر! حديث داريم مؤمن به مؤمن كه رسيد بايد لبخند بزند، بعضي‌ها هستند هر وقت كه نگاهشان مي‌كني انگار كه صد هزارتومان بدهكار است و الان دارند مي‌برند كه پول را از او بگيرند و اعدامش كنند و اصلاً با دو من شكر نمي‌شود خورد. آدم‌هايي هستند كه هميشه لبخند بر لبهايشان است «بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ»(كافى، ج‌5، ص‌58)
حديث داريم مؤمن، موقع رسيدن به مؤمن بايد لبخند بزند. اما حديث داريم به آدمي رسيدي كه گناه مي‌كند، حداقل اين است كه به گناه كار كه رسيدي چهره خود را عبوس كني، حداقلش است حالا مراحل بعدي را انشاءالله خواهم گفت.
امام صادق(ع) مي‌فرمايد: خداوند دو ملك را فرستاد تا يك منطقه‌اي را عذاب كند، اين فرشته‌ها آمدند و ديدند در اين منطقه كه مي‌خواهند عذاب بشوند، افرادي زار زار گريه و مناجات و دعا مي‌كنند. برگشتند به خدا گفتند: خدايا! اين‌ها در اين قريه چند نفر هستند كه خيلي عبادت مي‌كردند و گريه مي‌كردند و عبادت‌هاي خوب مي‌كردند، خداوند گفت: آن‌ها خوب گريه مي‌كنند، اما نسبت به مفاسد جامعه تعهد ندارند. حاجي دور خانه خدا مي‌گردد، اما نسبت به مسائل لبنان و فلسطين بي تفاوت است.
باز در قرآن داريم كه ربانيون و احبار به خاطر اينكه علما و دانشمندان جلوي مفاسد را نگرفتند، خدا عذاب مي‌كند و انتقاد مي‌كند. چون وظيفه علما است كه جلوي فساد را بگيرند، چون شخصيت اجتماعي و حقوقي آن‌ها بيشتر است و مسئوليت آن‌ها هم بيشتر است. اين حسابش است.
بعضي‌ها مي‌گويند: آقا ما مي‌خواهيم كه نان بخوريم. اين فرد خيال مي‌كند كه نان او در دست آن است. مثلاً خيال مي‌كند اگر به مشتري بگوئيم آقا تو مردي، حلقه طلا گناه دارد كه استفاده كني! او مي‌گويد: كه حلقه نامزدي است، ببين تو نامزدت را بيشتر خدا دوست داري؟ كسي كه مي‌گويد حلقه نامزدي است، يعني آقاجان من زنم را بيشتر دوست دارم. خدا گفته دست نكن، خانم گفته دست كن، پس زنده باد خانم، حلقه نامزديه يعني زنده باد خانم! اين خيلي خيطه! به خانم بگو دست شما درد نكند. بعد مي‌گويد: اگر به او بگويم كه حلقه طلا براي مرد حرام است، مي‌گويد: سر نماز در مي‌آورم، مي‌گويم: خوب براي نماز كه باطله هيچ، غير نماز هم گناه دارد. مي‌گويد: آقا اگر به او بگويم حلقه طلا را در بياور، ديگر از من جنس نمي‌خرد. خوب نخرد! مي‌داني كه اميرالمؤمنين(ع) چه پيغامي داده است؟ همين اميرالمؤمنين(ع) كه شب شهادتش گريه كردي، حضرت علي(ع) فرموده: امر به معروف و نهي از منكر روزي كسي را قطع نمي‌كند،
گاهي آدم مي‌رود و پهلوي يك نفر كه مثلاً فرض كنيد فلان پزشك نسخه مي‌نويسد و مي‌گويد: آقا من خيلي به شما ارادت دارم، از كلاس‌هاي تلويزيون شما استفاده كردم، من مي‌خواهم پول نسخه را نگيرم. مي‌گويم كه حالا كه پول نسخه را نگرفته، پس به او نگوئيم كه حلقه طلا حرام است. بالاخره اينجا مقداري استفاده كرديم. اين بي ديني است. بايد بگويم آقا دست شما درد نكند كه طبابت كردي، از تخصص شما تشكر مي‌كنم و از اين كه پول هم نگرفتي يك بار ديگر تشكر مي‌كنم. ولي آقا اين حلقه طلا را در بياور، حساب حساب است و كاكا برادر! ولي ما همين كه كسي يك محبتي كرد، چنان شل مي‌شويم كه ديگر. . .
از همه چيزي كوتاه نمي‌آييم، جز حرف‌هاي خدا! اگر سهم خودمان باشد، كوتاه نمي‌آييم. فقط از آنجا كه مي‌گوييم حالابگذر سهم خداست، اما فايده امر به معروف را برايتان بنويسم سه تا حديث است كه در اين سه حديث فايده‌ي امر به معروف را برايتان مي‌گويم.

7- آثار و فوايد امر به معروف

آثار امر به معروف و نهي از منكر؛
1– حضرت علي(ع) مي‌فرمايد: «وَ ذَلِكَ أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ دُعَاءٌ إِلَى الْإِسْلَامِ مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ وَ مُخَالَفَةِ الظَّالِمِ وَ قِسْمَةِ الْفَيْ‌ءِ وَ الْغَنَائِمِ وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا وَ وَضْعِهَا فِي حَقِّهَا»(تحف‌‌العقول، ص‌237) شما كه مي‌گويي اين كار را بكن و اين كار را نكن، يعني دعوتش مي‌كنيد به اسلام.
«مَعَ رَدِّ الْمَظَالِمِ» امر به معروف و نهي از منكر نتيجه‌اش جلوگيري از مظلمه‌ها است.
«وَ مُخَالَفَةِ الظَّالِمِ» نتيجه نهي از منكر اين است كه آدم گنهكار را وقتي مشغول گناه است، با او درگير مي‌شوي. اول درگير زباني، بعد درگيري عملي.
«وَ قِسْمَةِ الْفَيْ‌ءِ وَ الْغَنَائِمِ» امر به معروف و نهي از منكر باعث مي‌شود كه غنائم جنگي وسرمايه‌هاي عمومي به طور عادلانه قسمت شود. اگر مجلس زمان شاه آدم‌هاي توي مجلس بودند، دين داشتند و امر به معروف و نهي از منكر مي‌كردند تا مي‌ديدند يك بودجه‌اي دارد بي‌جا به دربار مي‌رود. مي‌گفتند: ‌اي شاه چرا. . . ! اين پول‌ها را يك مشت آدم متملق چاپلوس بي تفاوت نسبت به مكتب و امت اين كه هر كس هر چي پول بردارد، به جيب بزند، مي‌گويد: به ما چه! بگذار بخورد، آدم بايد بگويد: كجا؟ چي شد؟
يك وقت يك پارچه آوردند و مسلمان‌ها تقسيم كردند، خوب پارچه يكي دومتر بيشتر نرسيد. يك روز عمر از پله‌هاي منبر بالا مي‌رفت، مردم پاي منبر عمر ديدند اين قباي عمر خيلي بلند است، پيداست كه از دو متر بيشتر برداشته است. گفتند: عمر! گفت: بله! گفتند: قباي تو از قباهاي ديگر بلندتر است، گفت: من اضافه برنداشتم، منتها سهم پسرم را هم خريدم. گفتند: خوب پس برو بالاي منبر و سخنراني كن. يعني در پله‌هاي منبر جلوي عمر را گرفتند! اين را مي‌گويند دين اسلام، كه حتي اگر خليفه‌ي وقت را ديدند كه دارد خلاف مي‌كند، از او توضيح مي‌خواهند.
اين مسئله مهم است و لذا در قانون خبرگان، آمده است كه مسئولين مملكتي وقتي وارد شغلي شدند و پست گرفتند، بايد سرمايه هايشان را بدهند به رئيس ديوان اداري، حتي رهبر انقلاب، رهبر انقلاب خودشان ليست تمامي آنچه دارايي داشتند را نوشتند. از رهبر انقلاب گرفته تا رئيس جمهور تا وزيران و وكيلان، مسئولان مهم رده‌ي بالا، براي اين كه بعد از چند سال مسئوليت معلوم نشود كه يك خانه‌ي صد متري داشته، حالا پنج و يا شش كاخ دارد. مانند زمان شاه. بايد جلوي مفاسد را گرفت. نهي از منكر بايد كرد و بايد گفت: كه اين پول از كجاست! بيا ببينم اين حسابش است «وَ أَخْذِ الصَّدَقَاتِ مِنْ مَوَاضِعِهَا» امر به معروف ونهي از منكر، نتيجه‌اش اين است كه ماليات‌ها گرفته مي‌شود. اگر هر كس به هر كس رسيد بگويد: آقا چرا خمس نمي‌دهي؟ آقا شما چرا حساب سال نداري؟ اگر همه به همه بگويند: چرا حساب سال نداري؟ اين باعث مي‌شود كه همه‌ي مردم حساب سال داشته باشند. «وَ وَضْعِهَا فِي حَقِّهَا»
2- امام باقر(ع): « إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ هُنَالِكَ يَتِمُّ غَضَبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ فَيَعُمُّهُمْ بِعِقَابِهِ فَيُهْلَكُ الْأَبْرَارُ فِي دَارِ الْفُجَّارِ وَ الصِّغَارُ فِي دَارِ الْكِبَارِ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ سَبِيلُ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ الْأَمْرُ»(كافى، ج‌5، ص‌55) تمام واجبات توسط امر به معروف ونهي از منكر به پا مي‌شود، يعني اگر امر به معروف و نهي از منكر نباشد، واجبات تعطيل مي‌شود. تعطيل مي‌شود وكسي هم نمي‌گويد: چرا تعطيل كردي؟
خلاصه چطور مأموران اداره سر اداره حاضر مي‌شوند، به خاطر اين كه مي‌بينند كه بساط حاضر و غايب برپاست، امر به معروف و نهي از منكر يعني حاضر و غايب تمام واجبات و تمام مستحبات! آقا شما چرا نماز نخواندي؟ چرا شما وضو نگرفتي؟ يعني هر انساني نسبت به هر مسلماني، كارهايش را حاضر و غايب مي‌كند و ديگر نمي‌تواند كسي مسلمان باشد و انواع كارها را انجام ندهد. آخر بعضي از افراد فقط مسلمان هستند، و هيچي آن‌ها درست نيست، يك كسي به يك كسي نصيحت مي‌كرد و مي‌گفت: شراب مي‌خوري بخور، قمار مي‌كني بكن، دزدي مي‌كني بكن، فحش مادري بده، كم فروشي مي‌كني بكن، زنا مي‌كني باشد، اما مسلمان باش. اگر بنا باشد كه انسان فقط مسلمان باشد، مانند اين كه مي‌گوئيم شما خمس مي‌دهيد؟ مي‌گويد: نه! جبهه رفته‌اي؟ نه! زن داري‌ات خوب است؟ نه!
خلاصه بايد تمام كارها درست باشد، اگر يك مردي با زنش بد اخلاقي مي‌كند، صبح كه از خانه مي‌آيد بيرون آقا شما با خانمت خوش اخلاقي كن، آقا اين چه رقم زن داري است! مي‌بيند كه او را كلاغ پرش كردن برمي گردد. بايد عكس العمل نشان داد.
«تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ» يعني جاده‌ها امن مي‌شود و «تَحِلُ مَكاسِب» يعني كسب‌ها حلال مي‌شود. چون تا مي‌بينند يك جنس غير اسلامي آورده است همه به او اين مطلب را تذكر مي‌دهند و هيچكس با او معامله نمي‌كند «وَ تَحِلُّ الْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ » زمين آباد مي‌شود 3- «مَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْكَافِرِينَ»(نهج‌‌البلاغه، حكمت 31) مؤمنين دلهايشان گرم مي‌شود و دماغ كفار به خاك ماليده مي‌شود. يعني مي‌داند كه اگر كار خلافي انجام دهد، همه در و ديوار بر عليه او فرياد مي‌زدند.
وقتي صدام لعنتي بمب شيميايي جايي مي‌ريزد، اگر كشورهاي اسلامي نماي كذايي، اگر اين كشورهاي اسلامي، همه اعلام كنند و همه دنيا به او امر به معروف و نهي از منكر كنند كه آقا بمب شيميايي چرا ريختند؟ اگر همه عكس العمل نشان بدهند، غلط مي‌كند كسي حتي امريكا غلط مي‌كند كه بمب شيميايي را استفاده كند يا بريزد! ! !
علت اين كه هر كشوري هر جنايتي مي‌كند، چون خاطرش جمع است كه در دنياي امروز امر به معروف و نهي از منكر مرده! يعني كسي، كسي را محكوم نمي‌كند. اگر تا يك خلافي ديدند همه مسئولان و فرد و فرد را آقا از يك بچه هم ديد، بگويد: من از تو بدم مي‌آيد! چون تو گناه كردي، من اين كار تو را محكوم مي‌كنم! چون تو گناه كردي! من اين حرف تو را محكوم مي‌كنم! در اين جلسه شركت كردي، شركت تو را در اين جلسه محكوم مي‌كنم! اگر هر كسي فساد ديگري را محكوم كند، انسان حساب مي‌كند اگر يك گناهي بكند، اگر چه يك ساعت لذت داشت، اما يك عمري بايد محكوميت زن و مرد را و هيچ كس هم حق ندارد اعتراض كند. يعني زن به مرد مي‌گويد، مرد به زن مي‌گويد، كوچك به بزرگ و بزرگ به كوچك، محكوم كردن فساد و تشويق كردن خوبي‌ها، موتور حركت تمام عبادات است «تُقَامُ الْفَرَائِضُ »
اين حديث‌ها دو تا از اميرالمؤمنين بود و يكي از امام باقر وسائل جلد 11 ص بقيه خلاصه مطالب گفته شده مي‌باشد.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 425
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست