نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 476
موضوع: انفاق در قرآن – 1
تاريخ پخش: 74/11/09
بسم الله الرحمن الرحيم
در ماه رمضان هر جلسه راجع به يك موضوع بحث كرديم. اين جلسه موضوع بحث ما پول خرج كردن است. تلويزيون را خاموش نكنيد. نگوييد: ما كه پول نداريم، اين بحث به درد ما نميخورد. به بحث امروز خيلي دقت كنيد.
1- انواع انفاق
قرآن ميگويد: (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ) (بقره /3) يعني هرچه به تو داديم. به يك كسي زور داده است. به يك كسي پول داده است. به يك كسي آبرو داده است. به هركس يك چيزي داده است. بخشي از آن چيزهايي را كه خدا به شما داده است، در راه خدا بدهيد. در قرآن راجع به انفاق آيه زياد است. (مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ) (بقره /261) مثل كساني كه پولشان را در راه خدا خرج ميكنند، مثل كشاورزي است كه دانهاي را بكارد. از اين يك دانه «أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ» هفتاد خوشه بيرون ميآيد «في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ» در هر خوشه صد دانه است. كسي كه در راه خدا پول خرج ميكند، مثل اين است كه دانهاي را بكارد و هفتاد خوشه بدهد. هر خوشهاي هم صد دانه دارد. «وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ» مقدار عوض مربوط به شرايط است. يك وقت انسان يك ليوان آب دست كسي ميدهد. اين يك اجر است. يك وقت هم ميرود و از بيرون آب ميآورد. اين هم يك اجر است. كسي كه قنات و چاه ميكند ولوله كشي ميكند، او هم يك اجر ميبرد. يك موقع كسي پول ندارد و از مردم پول ميگيرد ولوله كشي ميكند. اين هم يك اجر برده است. يعني هرچه كار سختتر باشد، اجرش هم بيشتر است. خلاصه انفاق بيش از هفتصد برابر اجر دارد. حالا معلوم شد آنهايي كه پولشان را خير ميكنند، برنده هستند يا آنهايي كه در راه خدا ميدهند.
2- با خدا معامله كنيم تا ضرر نكنيم
آدم بخيل كلاه سرش ميرود. چون يك تومان را نگه داشته است و هيچ سودي نكرده است. ولي آدم سخاوتمند يك تومان ميدهد و هفتصدتومان برايش مينويسند. پس برنده همشه افراد سخاوتمند هستند. (الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ) (بقره /262)، اين آيه ميگويد: «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ» اهداف انفاق خيلي فرق ميكند. سخاوت چند هدف دارد. موضوع بحثمان انفاق است. بعضي از اهداف مثبت و بعضي از اهداف منفي هستند. اهداف مثبت اين است كه «الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ» در راه خدا و براي خداوند باشد. وقتي براي خداوند ميدهد، ديگر كار ندارد كه طرف فهميد يا نفهميد. تشكر كرد يا تشكر نكرد. عيد قربان بود. يك كسي به خانهي ما تلفن كرد. گفت: آقا يك گوسفند داريم كه براي قرباني است. دعاي قرباني كردن چيست؟ گفتم: اين است كه گوشت كبابياش را در يخچال براي خودت نگذاري. اگر قرباني ميكني همه را مساوي تقسيم كن. قرباني يعني قربتة الي الله! يعني من براي خدا ميدهم. اين قرباني كه براي خدا نشد. فقط خورده حسابهاي خودت را تصفيه كردي. قرباني بايد «في سَبيلِ اللَّهِ» باشد. يعني فقط براي خدا باشد. اين خيلي مهم است. (وَ تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ) (بقره /265) انفاق براي رشد و خودسازي است. آدم كه انفاق نميكند، اسيراست. قرآن ميفرمايد: (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ) (توبه /103) پيغمبر از مردم زكات بگير. «تُطَهِّرُهُمْ» مردم را پاك كن. آدمي كه به مال چسبيده است، آلوده است. وقتي مال را از او بگيرند، پاك ميشود. وابستگي به ماديات يك نوع آلودگي است. قرآن آياتي دارد كه خيلي تند ميگويد: (أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَة) (توبه /38) تو به دنيا راضي شدي. تو را با يك آلاسكا گول زدند. ميگويد: بشر تو خليفهي خدا بودي. روح خدا در تو بود. (كَرَّمْنا و فَضَّلْناهُمْ) (اسراء /70) كرامت و فضيلت داشتي. به دنيا راضي شدي. ميگويد: (رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا) (يونس /7) اينها عجب آدمهاي سادهاي هستند. به همين دنيا راضي شدند. ميگويد: (أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْض) (اعراف /176) چقدر به زمين چسبيدي.
3- چرا بايد انفاق كنيم؟
ما يازده آمپول در قرآن پيدا كرديم كه خداوند اين آمپولها را به بدن آدمهاي خسيس ميزند. بلكه از اينها پول بيرون بيايد. ميگويد: تو بزرگ هستي. تو خليفهي خدا هستي. تو از فرشته بهتر هستي. ملائكه به تو سجده كردند. در آياتي كه كمال انسان را ميگويد، وقتي ميگويد: تو ارزش داري. يعني زشت است كه به دنيا بچسبي. اين دنيا كوچك است و چيزي نيست. (مَتاعُ الدُّنْيا قَليلٌ) (نساء /77) يك جا ميگويد: كه به تو هفتصد برابر ميدهد. يك جا ميگويد: اگر ندهي آتش ميگيري. يكي از وزرا براي من تعريف ميكرد و ميگفت: كه من به ديدن يك جانباز رفته بودم. رفتم تا آن جانباز را ببوسم. جانباز گفت: آقاي وزير اين شيشهي عطرت را به من بده. گفتم: اين عطر هديه است. من يك شيشه عطر برايت ميخرم. گفت: اگر ميخواهي بدهي همين را بده. او اصرار كرد من هم اصرار كردم. من عطر را به او ندادم. خداحافظي كرديم و رفتيم. من خواستم كه به دستشويي بروم. شيشهي عطر در چاه دستشويي افتاد. جناب وزير ميگفت: من خيلي دلم سوخت و خيلي ناراحت شدم كه چرا آن عطر را در راه خداوند ندادم. خدا ميگويد: اگر ندهي آتش ميزنم. قرآن ميگويد: كساني كه در راه خدا پول ندادند، پول هايشان نابود شد. قارون خودش و پولهايش به گل فرو رفت. ميگويد: اگر ندهي تو را در آخرت ميسوزانم و عذابت ميدهم. آياتي داريم كه ميگويد: روز قيامت فلز را داغ ميكنند و به پيشاني و پهلو ميزنند و ميگويند: (هذا ما كَنَزْتُمْ) (توبه /35) اين همان كنزت است. اين همان پولهايي است كه مخفي كرده بودي. اينها همان آمپولها هستند. يك آقا روي منبر صحبت ميكرد. ديد زير منبرش سر و صدا ميآيد. همانطور كه سخنراني ميكرد ديد دو نفر زير منبر او هستند و دارند شوخي ميكنند. او هم ميخواست كه سخنراني خود را حفظ كند و هم ميخواست بگويد: چرا اين زير شوخي ميكنيد؟ مشت ميزد و ميگفت: مگر غيرت نداريد. مگر وجدان نداريد و همينطور سخنراني ميكرد. يكي از اينها گفت: آقا ما همه چيز داريم اما جا نداريم. (يَتيماً ذا مَقْرَبَةٍ) (بلد /15) اين يتيم فاميل تو است. وجدان نداري. عيد كه ميشود براي بچههاي خودت لباس ميخري اما براي بچههاي مردم هيچ كاري نميكني. نميخواهيد شاديهاي خودتان را تقسيم كنيد. دولت گندم را گران ميخرد. يعني هرچه سود شما بهتر ميشود، وضع شما بهتر ميشود. آيا نميخواهيد زكات بدهيد؟ (أَوْ مِسْكيناً ذا مَقرَبَةٍ) (بلد /16) مقربه به معني فاميل است. فاميل تو روي خاك نشسته است و تو روي موكت نشستهاي. روي موكت قالي انداختي. روي قالي پتو انداختي ولي او يك موكت هم ندارد. او روي خاك نشسته است. وجدان نداري. يك جا ميگويد: ديگران دادند، تو چرا عقب ماندي؟ ميگويد: ديگران با اينكه نياز داشتند، دادند. تو چرا از قافله عقب ماندي؟ همه رفتند و تو ماندي. يك اتاق كوچك دارد اما تا به حال سه بار افطاري داده است. تو چند اتاق بزرگ داري اما به يك گرسنه غذا ندادهاي. اين اتاق بزرگ را براي چه ميخواهي؟ مردم يك پيكان دارند اما سر راه خود چهار نفر را هم سوار ميكنند. تو با اين ماشين قشنگي كه داري يك نفر را هم در راه سوار نميكني. چرا از ديگران عقب ماندهاي؟ او صدتومان دارد، ده تومان ميدهد. تو ده هزار تومان داري اما صد تومان نميدهي. تو بزرگ هستي. از دنيا دل بكن. دنيا كوچك است آن را رها كن. اگر ندهي مالت ميسوزد. در آخرت تو را داغ ميكنند. دين نداري، وجدان هم نداري. اينها همه آمپولهايي است كه خدا به آدم ميزند بلكه تكان بخورد.
4- فوايد انفاق
يكي از اهداف مقدس رشد است و ديگري خدا. يكي هم براي پر كردن خلع در جامعه است. در دعاي ماه شعبان داريم: «وَ ارْزُقْنِي مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ مِمَّا وَسِعَتْ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ» (مصباحالمتهجد/ ص828) خدايا به من توفيق بده تا با آنهايي كه ندارند بخورم. بعضيها كه پول خرج ميكنند، ميخواهند دوست بگيرند. «لانّ الإنسان عبيد الإحسان» (بحارالأنوار/ ج71/ ص117) افرادي پول ميدهند تا برده بخرند. خوب چرا پول نميدهند تا آدم آزاد بخرند؟ يعني اگر يك مهماني بدهند، آدمهاي آزاد بردهي او ميشوند. انسان اسير محبت است. قصهي خانم بي حجاب را برايتان بگويم. يك نفر ميگفت: در ماشين خط بغداد نشسته بودم. يك پيرمرد ريش سفيد اين ماجرا را براي من نقل كرد. اين پيرمرد حدود هشتاد سالش بود. ميگفت: يك زن بسيار بد حجابي آمد و كنار من نشست. من ديدم با اين ريش سفيد، كنار اين خانم نشستهام و اين ظاهر زشتي دارد. جمعيت زيادي در اتوبوس بود. خواستم بلند شوم اما نميشد. من براي اينكه يك نهي از منكر عملي بكنم، چند سانتي كتفم را تكان دادم. شاگرد راننده آمد بليط ها را بگيرد. من وقتي خواستم بليط بدهم، شاگرد گفت: خانم بليط شما را حساب كرده است. گفتم: خانم ببخشيد. گفت: اختيار داريد. شما پدر روحاني ما هستيد. احترام شما بر ما واجب است. خلاصه ما درست سرجاي خود نشستيم. ما آدمها ميتوانيم با محبت، با وام دادن خيليها را جذب كنيم. هنر جذب ما ضعيف است. مردم همه بد نيستند. لاابالي زياد داريم اما لجباز خيلي كم داريم. بعضيها براي دوست گرفتن پول خرج ميكنند. بعضي براي رفع كينه پول خرج ميكنند. (وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ) (توبه /60) گاهي براي اصلاح ذات البين است. ميخواهيم آشتي كنيم پول خرج ميكنيم. اينها هدفهاي مقدس پول است. گاهي ميگويند: فلاني اصلا پول نميدهد. يك كسي در مشهد بود كه جان به ملك الموت نميداد. يعني اصلا شام نميداد. يك روز دوستانش گفتند: امروز ميرويم در خانهي او مينشينيم. او ما را از خانهاش بيرون نميكند. با اين كار يك شام هم از او ميگيريم. همهي رفقا يك روز دسته جمعي به خانهاش رفتند و سلام كردند و نشستند. وقتي او آمد، نگاهي كرد و فوري به كلانتري رفت و به رئيس نيروي انتظامي گفت. دستبند آوردند و همهي مهمانها را با دستبند بردند. او به خانهي يكي از آقاياني كه با دستگاه رابطه داشت، رفت و گفت: آقا يك عده ميخواستند از من شام بگيرند. من به رئيس كلانتري گفتم تا به اينها دستبند بزند. آنها ميخواستند تك بزنند، من پاتك زدم. حالا بگوييد: من اينها را آزاد كنم؟ يعني هم اينها را گير انداخت و هم رفت از بند آزادشان كرد.
5- انفاق براي غير خدا مذموم است
اگر فلاني معروف به اين است كه خمس نميدهد، زكات نميدهد، لازم است كه يك نفر علني بگويد: من خمس ميدهم. اينها هدفهاي مقدس است. هدفهاي نامقدس را هم بگويم. چشم و هم چشمي از هدفهاي نامقدس است. يك نفر شتري كشته بود. با گوشت آن آبگوشتي درست كرد. همينطور ديگهاي بزرگ آبگوشت را به مردم ميداد. رئيس يكي از قبيلهها گفت: پس ما هم دو شتر ميكشيم. همينطور با هم چشم و هم چشمي كردند تا اينكه به صد شتر رسيد. حضرت علي(ع) فرمود: تمام اين گوشتها را در بيابان بريزيد تا شغالها بخورند. كباب و آبگوشتي كه از روي چشم و هم چشمي باشد، خوردن ندارد. گاهي براي قهرمان شدن، خودنمايي، كسب شهرت شام ميدهند. گاهي براي كلاهبرداري شام ميدهند. گاهي جنايت كرده و حق السكوت ميدهد. ميخواهد بر روي كار خود سرپوش بگذارد. به ديگران يك چيزي ميدهد كه دم خود را داخل بگذارد. گاهي هم براي اينكه پستي بگيرد، ميخواهد نظر مردم را جلب كند. پول دادن هدفهاي مثبت و منفي دارد. قرآن ميگويد: اگر پول داديد «في سَبيلِ اللَّهِ» باشد. اگر پول ميدهيد براي خدا بدهيد. (الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ) (بقره /262) اگر پول داديد، منت نگذاريد. اصولاً هر خوبي آفتي دارد. آفت عزت تكبر است. امام در دعاي مكارم الاخلاق ميگويد: خدايا به من عزت بده. «وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ» (صحيفه سجاديه/ دعاى 20) عزت ميخواهم اما آفتش را نميخواهم. «وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ» اخلاقم خوب بشود اما بر كسي افتخار نكنم. «وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ» به جامعه خدمت كنم و بر كسي منت نگذارم. اگر آدم منت بگذارد و بگويد: من بودم كه به تو وام دادم. من تو را داماد كردم. من تو را عروس كردم. جهيزيهي عروس را من دادم. با منت گذاشتن عبادت از بين ميرود. ميگويد: اگر خرج ميكني «ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً» منت نگذاريد و اذيت هم نكنيد. چون گاهي وقتها آدم يك چيزي ميگويد و اذيت هم ميكند. من به جايي براي افطاري رفته بودم. تا افطار كردم جزوهاي آوردند كه قرآن بخوانم. يك نفر گفت: براي روح مرحوم صاحبخانه صلواتي بفرستيد. گفتم: من براي افطار آمده بودم، نيامده بودم كه براي صاحبخانه قرآن بخوانم. گفت: مگر قرآن خواندن بد است؟ گفتم: نه! بد نيست اما تو بنشين براي پدر من قرآن بخوان. من هم براي پدر تو قرآن ميخوانم. تو به من افطاري دادي و من را قرآن خوان پدرت كردي. من كه اجير تو نيستم. گفت: شما افطار كردي. روح مرحوم راضي نيست. گفتم: ثواب همين افطاري كه خورديم براي پدر تو. به يك مسجد رفتم. ديدم يك كسي قرآن را وقف كرده است. نوشته بود كه اين قرآن را آقاي فلاني وقف كرده است. هركسي اين قرآن را خواند، ثوابش را به روح پدر من بفرستد. گفتم: مگر مردم نوكر تو هستند. چرا وقتي افطاري ميدهي، از مردم كار ميكشي؟ از مهمان نبايد كار كشيد. براي امام رضا مهمان آمد. چراغ فتيلهاش خراب شد. مهمان دستش را دراز كرد تا فتيله را درست كند. امام رضا دست او را گرفت و فرمود: علامت نامرد اين است كه از مهمان خود كار بكشد. تو مهمان من هستي. گفت: آقا من كه كاري نكردم. همينجا نشستهام. خواستم فتيله را درست كنم. امام فرود: همين علامت نامردي است. ميگويد: اگر پول خرج ميكنيد، منت نگذاريد و اذيت هم نكنيد. از امام جواد يك روايت داريم كه ميفرمايند: منت عبادات را از بين ميبرد. گاهي من هزار تومان به يك فقير ميدهم و بر سر اين فقير منت ميگذارم. اگر من جاي ديگري، به يك فقير ديگر پول داده باشم ثواب آن هم از بين ميرود. ممكن است من هزار تومان به يك فقير داده باشم و به يك شهر ديگري بروم و بگويم: ما امسال ده ميليون خرج كرديم. حتي اگر نگويم به چه كسي كمك كردم اما باز بر سر جامعه و خدا منت ميگذارم. ما به جبهه رفتيم. شكنجه شديم. در عمليات شركت كرديم. انقلاب كرديم. به چه كسي منت ميگذاري؟ اگر براي خدا كار كردي اجرت محفوظ است. امام جواد فرمود: اگر جايي هم منت بگذاري، اعمالت قبول نميشود. (قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَليمٌ) (بقره /263) ميگويد: اگر با مردم خوب حرف بزني، بهتر از اين است كه پول بدهي و نيش بزني. پول ندهي و مودب باشي بهتر از اين است كه پول بدهي و جسارت كني.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 476