responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 506

موضوع: انگيزه و نيت -1

تاريخ پخش: 71/10/03

بسم الله الرحمن الرحيم

ما در زماني بحثمان پخش مي‌شود و بيننده‌ها مي‌بينند که سالروز(يعني سال نو ميلادي) تولد حضرت عيسي(ع) که چهارم دي است و تولد امام باقر(ع) که پنج دي است تولد اين اولياء خدا را تبريک مي‌گوئيم و مبارک باشد انشاء الله بر مسيحي‌ها و مسلمانان. . . . از طرفي شهادت آيت الله غفاري و سالگرد نهضت سوادآموزي هستيم هفت دي اين مناسبت هم حالا که در خدمت خواهران و برادران نهضت سوادآموزي هستيم يک گزارشي که در اين 13 سال من چند دقيقه بگويم ولي موضوع بحثم که بدرد همه هم مي‌خورد چيزي ديگري است.

1- گزارش مختصري از كار نهضت سواد آموزي

ما در نهضت سوادآموزي در اين چند سال يعني بخصوص اين سال آخر، سال 71 نوسواداني که در کلاسها شرکت کرده‌اند حدود 2 ميليون نفرند کلاسهايمان 138هزار کلاس داريم 75 هزار تقريباً آموزشيار داريم. 27هزار و خورده‌اي روستا کلاس داريم سواد آموزان زير 35 سال 76 درصدند.
برخلاف بعضي‌ها که خيال مي‌کنند نهضت پولش را خرج پيرها مي‌کند خيلي به ما گفتند آقا اينها دو روز ديگر مي‌ميرند اين خيال مي‌کند ما رفته‌ايم در قبر کلاس گذاشته‌ايم کلاس نهضت ما در پادگان‌ها بي سواد زياد داريم در کارخانه‌ها کم کم بي سوادي برطرف مي‌شود. خيلي از کارخانه‌ها ديگر بي سواد ندارد و اينهايي که غير از کارخانه و پادگان مي‌آيند کلاس 76 درصد آن زير 36 سال است و به هر حال بيش از 160 هزار بچه سر کلاس‌اند. بچه‌هايي که کلاس نداشته‌اند آموزش و پرورش آنجا نبوده است در روستاها که آموزش و پرورش نيست و بچه هايشان هم بي کلاس مي‌مانند ما از آن بچه‌ها 160 هزار کلاس براي آنها گذاشته‌ايم. کلاس هر آموزشيار به طور متوسط 14 نفر است. نهضت سوادآموزي پارسال در دنيا نفر دوم شد که شايد بگوييد اول شد چون داورها خودي نيستند بيگانه هستند و داورهاي بيگانه اگر بتوانند يک جايي حق کشي کنند ممکن است حق کشي کنند بهر حال ما سوء ظن هم نداشته باشيم ولي ما پارسال کشور دوم شديم در دنيا و مدال افتخاري به نهضت سواد آموزي ايران داده شد البته درجه واقعي را خدا بايد بدهد (لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ) (انفال /4) نهضت سوادآموزي امسال بيشترين کساني که سرکلاس آن هستند کساني هستند که کلاس دوم و سوم و پنجم مي‌خوانند دوره‌هاي تکميلي و پاياني هر معلم 180 ساعت کلاس مي‌بيند بعد مي‌رود سر کلاس اينطور نيست که از تو خيابان صاف برود معلم بشود. اول روش مي‌بيند بعد از اينکه دوره ديد معلم مي‌شود. نهضت سوادآموزي مفتخر است که خواهرانش که 64 هزار نفر خواهر دارد همه با حجاب کامل هستند الحمد الله. در طول سالها که گرد و خاکها و خطهاي سياسي بود نهضت سوادآموزي مفتخر است که در هيج خط خاصي جز خط امام و ولي امر نبوده الحمد الله. در اوجي که مردم گله داشتند و ناراضي بودند از بعضي از جاها. کمترين شکايت از نهضت سوادآموزي شده الحمد الله. ما مفتخريم در کنار خواندن و نوشتني که ياد مي‌دهيم آموزشيارهاي ما گاهي مسئله‌اي گاهي حديث، يا داستان و راستاني يا آموزش خانواده‌اي در کنار نکات بهداشتي اخلاقي، فقهي کنار درسشان اين مسائل هم گفته مي‌شود.
اين يک سازمان تبليغات است به حساب به هر حال با يک قيمت بسيار کمي کار بسيار بزرگي را مي‌کند و من سجده کردم و خدا را شکر کردم که در جمهوري اسلامي در نهضت سوادآموزي هستم. هفت دي که در آستانه هفت دي بيننده‌هاي عزيز بحث را گوش مي‌دهند اين سيماي فشرده‌اي بود از عملکر نهضت سوادآموزي بار مهم آن را آموزشيارهاي ما دارند که 64 درصد در روستاها هستند. بعضي هايشان در روستاها مي‌خوابند بعضي در مناطق بسيار کوهستاني و برف گير ما از پشت همين دوربين به تک تک آنها سلام مي‌کنيم و تشکر مي‌کنيم. خداوند انشاء الله اجرتان دهد و ما مفتخريم که آمار بي سوادي يکي دو سال است رو به سرازيري آمده هم آموزش و پرورش تلاش مي‌کند که بچه‌هايي که در روستاها معلم نداشتند برايشان معلم بفرستد هم نهضت. انشاء الله در آينده نزديکي بيسوادي به حداقل خواهد رسيد.

2- تحليل قرآن از حضرت عيسي و مسيحيت

تولد حضرت عيسي که سالگرد تاريخ ميلادي است حضرت عيسي در قرآن سوره‌اي داريم بنام سوره مريم آن مقدار که از مريم و عيسي در قرآن تجليل شده بقدري تجليل شده که نجاشي مسيحي وقتي سوره مريم را جعفر طيار برايش در حبشه خواند چنان اشک ريخت و اين مسيحي بزرگوار مسلمان شد در قرآن از مسيحيها تعريف شده نوشته است نزديکترين افراد به شما مسيحي‌ها هستند.
کما اينکه دورترين افراد به شما يهودي ها هستند دل مسيحي‌ها به ما نزديکتر است آمادگي آنها براي پذيرفتن حق بيشتر است من خودم در اين چند ساله‌اي که در تلويزيون هستم از دختر و پسرهاي مسيحي تلفنهايي که شده راجع به گرايش‌هايي نسبت به بعضي مطالب ما که داشتند تشکرهايشان و گرايش‌هايشان بيشتر بوده بهر حال حضرت عيسي(ع) پهلوي ما عزيز و محبوب است سالگرد تولد ايشان را به همه امت و هموطن‌هاي مسيحي تبريک مي‌گوئيم.

3- ارزش عمل با نيت است

و اما موضوع بحث ما، بحث نيت است. خيلي بحث مهمي است. از بحثهايي که بسيار ساده است و بسيار هم مهم مسئله نيت است موضوع بحث. خوب يک جمله را نصفش را مي‌گويم نصف آن را شما بگوييد قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ»(تهذيب‌الأحكام، ج‌1، ص‌83) تقريباً ايرانيها خيلي هايشان بلدند ارزش عمل با نيت است. حالا نيت مي‌دانيم چيست؟ يعني چه قصدي داريم راجع به نيت دارد مي‌گويد. کسي نيت خوب داشته باشد بعضي‌ها مي‌گويند ما کار نداريم کي چه کار است ما براي خرجي کار مي‌کنيم اگر بهش بگويند آقا هدف شما از کار چيه؟ مي‌گويد هدف ما خرجي، خرجي هيچي جز خرجي تو کله‌اش نمي‌رود. اصول دين چند تاست، سه تا: خوراک، پوشاک، مسکن. آرزوت چيه؟ قرعه‌کشي بانک، جوايز بانک. ازدواج بچه‌ام، گرفتن يک زمين، گاهي نيتها از خوراک و پوشاک و مسکن تجاوز نمي‌کند. گاهي نه نيت بالاتر از اينها ست. ما با نيت مي‌توانيم کارهايمان را شکل بدهيم. روايات عجيبي داريم که برکات نيت خوب برايتان بگويم.

4- حسن نيت روزي را زياد و شخص را محبوب مي‌كند

برکات حسن نيت اگر کسي در همين نهضت سوادآموزي نيتش اين باشد که من گامي بردارم براي اينکه بي سوادها باسواد بشوند البته ممکن است جايي ديگر حقوقش بيشتر باشد رفاهش کارش خيلي جاها حقوقش بيشتر از آموزش و پرورش است. اما خوب کاري به اندازه آموزش و پرورش ارزش دارد قَالَ الصَّادِقُ (ع): (مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زِيدَ فِي رِزْقِهِ) (كافي، ج‌2، ص‌105) راجع به برکات مي‌گوئيم که اگر کسي نيتش خوب باشد «زِيدَ فِي رِزْقِهِ»، «زِيدَ» زيد يعني زياد مي‌شود «زِيدَ فِي رِزْقِهِ» آدم خوش قلب خوش روزي است. حديث داريم آدم خوش قلب را خدا خوش روزي قرار مي‌دهد. قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): «من حسنت نيته كثرت مثوبته و طابت عيشته و وجبت مودته»(غررالحكم، ص‌92) توفيق يعني خداوند او را توفيقش را زياد مي‌کند. «طابت عيشته» يعني زندگي دلگرمي دارد و شيرين. آدمهاي پاک زندگيشان پاک است. آدمهاي خبيث زندگيشان خبيث است. نه يعني ماشين نداردها يعني ممکن است زندگيش رو گوني باشد ساده است اما شيرين است. افرادي هستند حسن نيت ندارند. اصلاً تمام کارها که بر اساس ماديات است. من خودم يک جوان گفتم چرا داماد نمي‌شودبغل دستي‌اش گفت ايشان منتظر يه دختري است که پدرش سه تا شرط داشته باشد 1- ميلياردر باشد. 2- پير باشد. 3- دو دفعه سکته‌ي ناقص کرده باشد که بعد از عقد اين پدرخانم سکته يي بکند «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق /3) ارث پدر زن. توکلش ارث پدرزنش.
آقا چرا همچين کاري مي‌کني. اگر اين کار را بکنم. سرهنگ 2 بودم مي‌شوم سرهنگ تمام. سرگرد باشم مي‌شوم تيمسار. چرا اين کار را مي‌کني اگر همچين بکنم همچين مي‌شود. محبوبيت «وجبت مودته»، «طابت عيشته»، «وجبت مودته» آدم خوش نيت را خدا يک کاري مي‌کند که مردم دوستش داشته باشند.

5- لطف به مقدار نيت است

«إِنَّ الْعَطِيَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّيَّةِ»(نهج‌البلاغه، نامه 31) حديث داريم لطف به مقدار اين است که تو دلت چي مي‌گذرد. در دل چه نيتي داري. حتي افرادي که مي‌روند مکه. داريم افرادي که مي‌روند مکه مي‌گويند آرزوشان اين است که اگر خدا توفيقشان داد باز هم بيايند افرادي هستند که مي‌گويند بس است. ما يک بار واجب بود بس است به اندازه‌اي که چوب خط کنيم خط کرديم گاهي انسان مي‌رود عمه و خاله‌اش را مي‌بيند به خاطر اينکه صله رحم کند گاهي مي‌گويد حالا برويم مادر را ببنيم اگر نرويم غر خواهد زد. آن کسي که مي‌رود مادرش را مي‌بيند براي اينکه مي‌گويد اگر نرود نفرين مي‌کند غر مي‌زند. اين ديگر نيتش خوب نيست.
ببين آقا همه‌مان مي‌رويم توصف. منتهي دست نيت اين است که کسي تو صف رفتنش ارزش دارد که مي‌گويد من بروم تو صف تا حق مردم ضايع نشود. يکي مي‌گويد اگر نروم تو صف مردم فحشم مي‌دهند هر دو مي‌روند تو صف. منتهي يکي از ترس فحش و يکي به خاطر حق ديگران ضايع نشود.
چاقوکش و جراح هر دو شکم پاره مي‌کنند منتهي از چاقوکش پول مي‌گيرند و به جراح پول مي‌دهند. اين دو تا فرق مي‌کند يک کسي پايش خواب رفته بلند مي‌شود همچين همچين مي‌کند که پايش حال بيايد يک کسي اسم امام زمان مي‌شوند پا مي‌شود و احترام مي‌گذارد. هر دو پا مي‌شومد يکي به احترام حضرت مهدي(عج) و يکي پايش حال بيايد. اينها فرق مي‌کند.
يک ليوان آب را که افرادي نمي‌خورند يکي نمي‌خورد که قهر کرده يکي نمي‌خورد تشنه‌اش نيست يکي نمي‌خورد تا چهارمي بخورد مي‌گويد چهارمي تشنه‌تر است. يکي نمي‌خورد قهر کرده مهم نيست. يکي نمي‌خورد تشنه‌اش نيست اين هم مهم نيست. يکي نميخورد مي‌گويد من نمي‌خورم تا چهارمي بخورد زنده باد آن. خيلي فرق مي‌کند.
دم در پادگان چرا مي‌آيي تو؟ خرجي. چرا مي‌آيي تو؟ درجه. چرا مي‌آيي تو؟ ترس. اصول دين چند تاست 3 تا. درجه، ترس، خرجي. اينها نيت‌هاي پايين است نيت بالا چرا مي‌آيي تو؟ امنيت مسلمين. سربازها تو سربازخانه چرا سربازي؟ بدبختي، گيرم مي‌خواهم داماد شوم گيرم مي‌خواهم شغل بگيرم. گيرم گيرم آقا اين زورکي آمده تو ارتش به همين خاطر و لذا کلمه‌اي اجباري بهش مي‌گويند اين فايده‌اي ندارد. ارزش اين است که بگويد بالاخره من که مي‌خواهم 80 سال تو مملکت راحت باشم بايد 2 سالش هم بهم پست بدهند بالاخره از 80 سال دو سالش به هم مي‌رسد. اگر بناست مملکت 50، 60 ميليوني امن باشد من هم بايد دو سه شب بيخوابي بکشم بله اصلاً من نخوابم تا مردم بخوابند چطور مردم نخوابيدند من خوابيدم حالا من نمي‌خوابم که مردم بخوابند اين يک نيت است يک نيت اين است که ما مي‌خواهيم دنبال کار و کاسبي برويم اگر معافي نداشته باشيم کار و کاسبي به ما نمي‌دهند. خيلي فرق مي‌کند.
کسي که براي نظم برود تو صف يا از ترس فحش. عشق به مادر برود مادرش را ببيند يا از ترس نفرين مادر بورد ببيند. ما طلبه‌ها گاهي يک کسي مي‌گويد اگر پولش ندهيم فردا دعوتمان را قبول نمي‌کند اين پول دادن که ارزش نيست از ترس است يک بار مي‌گويد پولش ندهيم آبرويمان مي‌ريزد، اين هم ارزش ندارد. يک بار مي‌گويد من که دارم او به من درس مي‌ده من هم بهش 100 تومان بدهم چطور من از علم اون استفاده کردم اون هم از مال من استفاده کنه. نيت‌ها خيلي به کارها رنگ مي‌دهد.

6- خداوند خوش نيت را حفظ مي‌كند

بيمه شدن اگر کسي خوش نيت باشه حديث داريم خدا حفظش مي‌کند. اگر خدا بداند يک کسي خوش نيت است. هنگام خطر مچش را مي‌گيرد. دستش را مي‌گيرد، آدم خوش نيت را خدا قول داده وقت خطر حفظش کند. آدم بدنيت را خدا قول نداده. داري مي‌روي توي جاده، سنگي را مي‌بيني که اين سنگ ممکن است به لاستيکي برخورد کند. لاستيک بترکد.
شما سر سالم رفتي بيرون بگي خوب ما که سالم رفتيم ماشين عقبي هم چشمش کور به ما چه. اما يک وقت مي‌گويي حالا که خدا دفع بلا از من کرد من پياده بشوم سنگ را بگذارم کنار. اگر شما پياده شدي بخاطر حسن نيت. سنگ را گذاشتي کنار، از صدها سنگ سالم رد مي‌شوي اما اگر گفتي به من چه از اين سنگ رد شدي سنگ دوم، حالت را مي‌گيرد.
«يَا أَبَا ذَرٍّ هُمَّ بِالْحَسَنَةِ وَ إِنْ لَمْ تَعْمَلْهَا لِكَيْ لَا تُكْتَبَ مِنَ الْغَافِلِينَ»(مكارم‌الأخلاق، ص‌469) آدم خوش نيت اگر هم موفق به کاري نشود چون نيتش پاک است خدا بهش مي‌دهد يک مرتبه ديدند پيغمبر اسلام مي‌خندد يک نگاهي به آسمان کرد و خنديد و گفتند يا رسول الله نگاهت چه بود، خنده‌ات چه بود؟ گفت خداوند امر کرد فرشتگان عبادت فلاني را بنويسند. فرشته‌ها رفتند ديدند فلاني خواب است. گفتند اين که عبادت نمي‌کند. خدايا اين که عبادت نمي‌کند فرمود ايشان وقتهايي که سالم بود عبادت مي‌کرد حالا به دليل اينکه مريض شده است ديگر نمي‌تواند بنابراين نه که نماز واجب را، نماز واجب را بايد خواند آن کارهاي مستحب را که چون سالم بود انجام مي‌داد حالا چون انجام نمي‌دهد چون نيتش اين است که اگر سالم بود باز هم انجام بدهد گرچه نيتش اين است شما برايش بنويسيد اجر بنويسيد. واقعاً مي‌خواهد افطاري بدهد. واقعاً مي‌خواهد سور بدهد. واقعاً مي‌خواهد کمک کند، آهي مي‌کشد حديث داريم اگر اين نيتش اين باشد يعني راست بگويد منتهي حالا نداشت بدهد خداوند به او اجر مي‌دهد کنار جاده بنزين مي‌خواهد نگاه مي‌کند به آمپرش مي‌گويد حيف که من بنزين ندارم اگر خدا بداند که اگر مي‌داشت بهش مي‌داد اجرش مي‌دهد خوش نيتي.
برادران و خواهران بياييد خوش نيت باشيم براي همديگر خير بخواهيم. مگر نمي‌روي نانوايي يکبار هم نان بگير بده طبقه بالا. در بزن بگو آقا ديدم نانوايي خلوت است يکي هم براي شما گرفتم به من چه مگر نوکرشم. حالا که داري کفش خود را واکس مي‌زني دستت هم واکسي شده کفش او را هم واکس بزن به من چه؟ تو مي‌گويي به من چه همه مردم نسبت به تو مي‌گويند به من چه. اگر خوش نيت باشي، هرکسي آب نيتش را مي‌خورد اين حديث است.

7- دوست داشتن و ارزش قائل شدن براي شاگردان و زبردستان

اهرم براي عدالت قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): «اسْتَعِنْ عَلَى الْعَدْلِ بِحُسْنِ النِّيَّةِ فِي الرَّعِيَّةِ وَ قِلَّةِ الطَّمَعِ وَ كَثْرَةِ الْوَرَعِ»(غررالحكم، ص‌341) اگر مردم بفهمند رهبر دوستشان دارد مردم فهميدند که امام مردم را دوست داشت اين مردم باور کرده بودند مردم امام را دوست داشتند. دانشجو اگر بفهمد که استاد دانشگاه ايشان را دوست دارد حاضر است از وقتش از جوانيش از عمرش از علمش مايه بگذارد يک دانشجو احساس کند که اين دوستش دارد خيلي عجيبه. ما يک استادهي داشتيم قم، ايشان دخترش يا همسرش از دنيا رفت در تشييع جنازه يک مرتبه متوجه شد که الان وقت درس است به دوستانش گفت من دلم مي‌سوزد بالاخره اين همسر من يا دختر من بوده است ولي الان طلبه‌ها نشستند خبر ندارند که من مرده در کردم شما ايشان را تشييع کنيد من بروم درس طلبه‌ها را بدهم بيايم ايشان آن روز که خانمش از دنيا رفت درس را تعطيل نکرد و بعد هم به طلبه‌ها گفت که من چند دقيقه که دير کردم يک حادثه بسيار تلخي برايم پيش آمد خيلي هم ناراحتم اما ديدم شما منتظر نشسته‌ايد گفتم عمر شما تلف نشود. من درس امروز را خلاصه مي‌گويم که بروم دنبال تشييع جنازه برسم من وقتي اين آقا را ديدم پهلويش هم درس خواندم خيلي ماتم برد که اينقدر آدم طلبه را دوست داشته باشد.
من يک مرتبه از آيت الله عظمي گلپايگاني خودم شنيدم فرمود گاهي که به من مي‌گويند طلبه‌ها کم درس مي‌خوانند به قدري غصه مي‌خورم که تب مي‌کنم و حال آنکه پدر داريم اگر بچه‌هايش همه رفوزه هم بشوند تب نمي‌کند، داد مي‌زند و فحش هم مي‌دهد اما تب نمي‌کند. ولي ايشان فرمود من از غصه تب مي‌کنم اين را مي‌گويند حسن نيت. دلش بسوزد لازم نيست که ما بچه خودمان مدرسه باشد همين که مي‌بينيد تو يک دبستاني بچه مي‌روند نماز مي‌خوانند با آب سرد، غصه بخوريم فردا برويد بگوئيم آقا من از شما رئيس مدرسه که نماز برگزار مي‌کنيد تشکر مي‌کنم اما چون اين بچه کوچولوها با آب سرد وضو مي‌گيرند من ناراحتم من فردا يک آبگرمکن براي مدرسه مي‌خرم ولو بچه من هم توي مدرسه شما نيست. اما کار کار خوبي است مي‌خواهم کمک کنم اين حسن نيت شما يک آبگرمکن است اما خدا مي‌داند آنقدر مشکل از کار شما حل مي‌شود حسن نيت.
ما گاهي وقتها تو غير مسلمانها يک حسن نيتهاي خوبي داريم خدا رحمت کند حاج شيخ عباس علي اسلامي را ايشان مدارسي داشت در ايران بنام جامعه تعليمات اسلامي. مدارسي داشت ملي ايشان آمده بود نجف در ميان طلاب من آن زمان طلبه نجف بودم در جلسه‌اي حرفي زد الان بيست سي سال است از آن حرف مي‌گذرد حرف قشنگي زد. گفت ما در تهران يک نفر غير مسلمان آمده به مدرسه مسلمانها پولي بدهد گفتند آقا شما که مسلمان نيستيد. دوم هم که بچه‌اي اين جا ثبت نام نمي‌کنيد چون اين مدرسه، مدرسه اسلامي است مدرسه اسلامي زمان شاه، دليل اينکه اين پول را آورده‌اي چيست؟ گفت راستش را مي‌خواهيد بچه‌ها را شما خوب تربيت مي‌کنيد و بچه‌هاي مدرسه شما همسايه ما هستند و ما بدليل اينکه بچه‌هاي شما همسايه ما هستند همسايه‌هاي خوبي داريم من فقط بعنوان يک انسان آمده‌ام تشکر کنم. حالا مسلمان نيستم اسم بچه مرا توي مدرسه نمي‌نويسيد ولي کار شما ارزش دارد.
لازم نيست که حتماً من از اين نانوا نان خوبي بگيرم بگويم دست شما درد نکند. بگوئيم آقا اين نانوا نانهايش خوب است گرچه محل ما نيست من نانوايي‌ام محل ديگر است اما تو نانواي خوبي هستي اين تشکرها و حسن نيتها ارزش دارد. حديث داريم بهترين کارها خوش نيتي است. معلوم مي‌شود نيت هم کار است نشانه عقل. قَالَ الصَّادِقُ (ع): «إِنْ كُنْتَ عَاقِلًا فَقَدِّمِ الْعَزِيمَةَ الصَّحِيحَةَ وَ النِّيَّةَ الصَّادِقَةَ»(مصباح‌الشريعة، ص‌11) آدم عاقل اين است که نيتش خوب باشد چون براي دنيا کار کردن دنيا مي‌پرد.

8- دارنده حسن نيت هيچگاه شكست نمي‌خورد

شما مثلاً فرض کنيد نيتت چيه درجه، مقام، پول. مي‌پرد اصلاً آدم اگر حسن نيت داشته باشد هيچ وقت دماغش نمي‌سوزد هيچ وقت شکست ندارد. شما بعنوان ديدن يک مؤمن مي‌آيي در خانه‌اش را مي‌زني نيت اجرش را داري اما اگر بگويي بريم قلياني بکشيم، صوري بزنيم تا مي‌گويند نيست داماغ سوخته مي‌خريم. آدمي که براي خدا کار کند هيچ وقت دماغش نمي‌سوزد چه به نتيجه برسد چه نرسد خداوند ثوابش مي‌دهد بنابراين دماغ سوختگي مخصوص آدمهايي است که حسن نيت ندارند اما اگر کسي حسن نيت داشته باشد هيچوقت دماغش نمي‌سوزد. آدمي که نيتش خوب است نسبت به کارها جدي است قوي برخورد مي‌کند. حديث داريم قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (ع): «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ»(من‌لايحضره‌الفقيه، ج‌4، ص‌400) آدمي که تصميم دارد قوت هم دارد. خيلي وقتها مي‌گوئيم حال ندارم جان ندارم ميداني چرا جان نداري نيت نکردي. نيت کني جان هم داري به شما مي‌گويند چقدر مي‌تواني بدوي مي‌گويي يکي دو کيلومتر. يک گرگ دنبالت مي‌کند چقدر مي‌دوي 30 کيلومتر. يعني اين گرگ باعث شد شما جدي بگيري. جدي بگيريم زور پاهايمان بيشتر مي‌شود. حديث داريم اگر کسي قصه را جدي بگيرد زورش هم بيشتر مي‌شود.

9- اگر نيت تغيير كند اراده خدا تغيير مي‌كند

خيلي آدمها که حال ندارند نيت ندارند. نيت پيدا کنند. . . روايت داريم اگر کسي نعمتي را خدا از او گرفت ايشان تصميم گرفت نيتش را عوض کند خدا نعمتي که گرفته بر مي‌گرداند. باز حديث داريم: «لَرَدَّ عَلَيْهِمْ كُلَّ شَارِدٍ وَ أَصْلَحَ لَهُمْ كُلَّ فَاسِدٍ»(نهج‌البلاغه، خطبه 178) مشکلي تو زندگي افتاد نيت کرده بودي با يک بوق اين را بترساني؛ نيت کرده بودي پولش را ندهي، حالش را بگيري نيت کرده بودي جلسه روضه يا عروسي‌اش را بهم بزني، نيت کرده بودي اين پسر و دختري که همديگر را مي‌خواهند يک کاري کند که اينها بهم بخورد بساطشان. اگر يک نيت خبيثي کردي يک سيلي خورديم تصميم گرفتيم از نيتمان صرفنظر کنيم خداوند اراده مي‌کند غضبش را به شما تبديل به لطف مي‌کند. حديث داريم‌ها. اگر کسي نيت بد داشت خدا سيلي‌اش مي‌زند تصميم بگيرد نيتش را عوض کند خدا. نيتها خيلي فرق مي‌کند.
اين قلب خيلي کار دستش است. پيامبر ما آمد بالاي سر يک جواني ديد در حال احتضار است گفت بگو لا اله الا الله زبان جوان قفل شد نتوانست بگويد هر چه گفت بگو. آقا تو مسلماني در آستانه مرگ بگو لا اله الا الله با کلمه توحيد بميري نمي‌تواند بگويد زني آنجا نشسته بود. پيامبر فرمود شما مادرش هستي. گفت بله. فرمود دلت از اين جوان تنگ است دلگيري. از بچه‌ات ناراحتي. گفت بله. گفت چون قلب تو ناراحت است زبان ايشان قفل شده است من پيغمبرم آمدم خانه شما عيادت پسر تو. بخاطر من از اين پسر بگذر. مادر فکري کرد و گفت بخاطر شما از بچه مي‌گذرم تا گفت حلالش کردم به جوان گفتند بگو لا اله الا الله زبان باز شد. عجب دل مادر زبان بچه را قفل مي‌کند برادران نمي‌دانيد چه مي‌خواهم بگويم خيلي‌ها از زمان گله مي‌کنند. آقا چنين است چنان است رفتم اگر چنين شده است رفتم شيشه بر چنين کرد شوفر تاکسي چنان کرد.

10- نيت ندادن مهريه به همسر و بدهي به طلبكار

من يک سؤال مي‌کنم نيت شما که مي‌روي دنبال کار چيست. اگر حسن نيت داشته باشيم حديث داريم دلها را خدا بر مي‌گرداند بسوي شما. الان مردم به ديد برادر به شما نگاه نمي‌کنند به ديد رقيب نگاه مي‌کنند اگر کسي تو نيتش اين است که مهر خانمش را بدزدد مي‌گويم مهر مي‌کنيم دويست سکه سيصد سکه. مي‌گويد حالا ما که مهريه نمي‌دهيم مي‌خواهيم دل خانم خوش شود اگر کسي در مهريه ازدواج يک چيزي بگويد ولي نيتش اين است که بازي در آورد روايت داريم قَالَ الصَّادِقُ ع: (مَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَ لَمْ يَنْوِ أَنْ يُوَفِّيَهَا صَدَاقَهَا فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ زَانٍ) (من‌لايحضره‌الفقيه، ج‌3، ص‌398) اگر کسي ازدواج کند نيتش اين باشد که مهريه خانمش را بخورد پهلوي خدا زناکار است نه پهلوي مردم بچه‌اش حلال زاده است و خانمش هم خانم او. محرمي‌اش محرم است و بچه‌اش هم حلال زاده است اما «عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ زَانٍ». در کانال 2 ايشان زناکار است. ممکن است از نظر عقد و محضر و فقه و رساله. مي‌گويد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ» (حجرات /13) پهلوي خدا آنکه بيشتر تقوي دارد ارزش دارد اما پهلو بانک اوني که بيشتر پول خوابانيده ارزش داشته باشد. تو پادگان ممکن است تيمسار عزيز باشد تو بازار ممکن است سرمايه دار عزيز باشد. «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»، «عِنْدَ اللَّهِ» پهلوي خدا کي عزيز است «أَتْقاكُمْ» «عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ زَانٍ» کسي حتي نسبت به خانمش حق ندارد نيت کند. اگر کسي گفت بابا وام مي‌گيريم نمي‌دهيم بهش. برو نسيه کن بعد هم بگو ندارم حديث داريم. بدنيتي داريم که امام صادق(ع) فرمود: «السُّرَّاقُ ثَلَاثَةٌ مَانِعُ الزَّكَاةِ وَ مُسْتَحِلُّ مُهُورِ النِّسَاءِ وَ كَذَلِكَ مَنِ اسْتَدَانَ وَ لَمْ يَنْوِ قَضَاءَهُ»(بحارالأنوار، ج‌93، ص‌12) «مَنِ اسْتَدَانَ وَ لَمْ يَنْوِ قَضَاءَهُ» کسي که وام بگيرد. مي‌گويد وام مي‌گيرم قورتش مي‌دهيم مي‌گيريم مي‌خوريم اگر کسي به قصدي وام بگيرد که بخورد. امام صادق(ع) فرمود: «مَنِ اسْتَدَانَ دَيْناً فَلَمْ يَنْوِ قَضَاهُ كَانَ بِمَنْزِلَةِ السَّارِقِ»(كافي، ج‌5، ص‌99) اين هم به منزله سارق است، دزد است. خواسته باشي ما خانمت را ندهي زناکار. خواسته باشي مال دوستت را ندهي دزد. اينها بخاطر بدنيتي است. چون نيت داري قورتش بدهي.

11- سوءنيت عامل عدم استجابت دعا و بردن آبرو مي‌شود

سؤال چرا بعضي وقتها دعاهاي ما مستجاب نمي‌شود امام زين العابدين فرمود دليلي که دعاها مستجاب نمي‌شود اين است که آدم بدنيتي هستيم «الذُّنُوبُ الَّتِي تَرُدُّ الدُّعَاءَ سُوءُ النِّيَّةِ»(معاني‌الأخبار، ص‌270) يکي از گناهاني که باعث مي‌شود هر چه گريه مي‌کند مستجاب نمي‌شود. مي‌داني يک عروسي را بهم زدي. مي‌داني گريه کردي براي پسرت. پسرت با خانمش بد شد. حاجيه خانم. اين مادرشوهرها يک ليتر گريه مي‌کند که پسرش با زنش بد شود. بعضيهايشان يا عروس. اين همه آدم اينهمه کار مي‌کند. اما خدا نکند اين پسر يک خدمتي به مادرش کند. خانه مادرت بودي دليل اين که دعا مستجاب نمي‌شود اين است که نيت ما خوب نيست چون نيت خوب نداريم امام زين العابدين فرمود دعايت مستجاب نمي‌شود.
آخ آبروم رفت حديث داريم هر که نيتش بد باشد تو دلش اين باشد که کسي را خراب کند. اگر نيتش اين باشد خدا برايش صحنه‌اي پيش مي‌آورد که آبرويش بريزد «وَ الذُّنُوبُ الَّتِي تَكْشِفُ الْغِطَاءَ»(معاني‌الأخبار، ص‌270) آن گناهي که باعث مي‌شود آدم لو برود آبرويش بريزد اين است که «الِاسْتِدَانَةُ بِغَيْرِ نِيَّةِ الْأَدَاءِ»(معاني‌الأخبار، ص‌270) اگر کسي وام بگيرد خواسته باشد پس ندهد خدا صحنه‌اي پيش مي‌آورد آبرويش بريزد.
ما داشتيم که خدا آبرو را ريخته. کسي رفت ميهماني. ساعت قشنگي روي طاقچه بود مهمان آن را برداشت و قايم کرد. صاحبخانه آمد و ديد که ساعت نيست گفت ساعت کو. گفت نمي‌دانم. رفت به بچه‌ها گفت شما ساعت را برداشته‌ايد، گفتند نه. هيچي نگفت وسط نهار خوردن ساعت تو کيسه آقا زنگ زد. اينجوري خدا آبرو را مي‌ريزد.
اگر کسي تصميم بگيرد مال حرام را بخورد. آبرويش مي‌ريزد خدا قول داده است من در يک جلسه‌اي بودم يک جايي بودم من يک کسي مي‌خواست من را خراب کند. گفت شما که اينقدر براي مردم توي تلويزيون اخلاق مي‌گويي هيچ مي‌داني پسر خودت در دانشگاه چه سوء استفاده‌هائي کرده. حسابي ما را خراب کرد من هم گفتم اصلاً خدا به من پسر نداده است. مگر مريضي که حالا بنا داري من را خراب کني که چي؟ اصلاً افرادي هستند يک کسي را که مي‌بينند بنا دارند يک اذيتي بکنند.
من يک وقت داشتم مي‌رفتم ديدم يک کسي يک جمله‌اي گفت بعد گفتم شما ايشان را مي‌شناسي گفت نه گفتم چرا گفت من بدم مي‌آيد. گفتم اين خباثت است آخر به چه دليل از اين بدت مي‌آيد گفت من از اين لباس بدم مي‌آيد. خب پس تو خبيثي. بدون اينکه او را بشناسي الکي از يک کسي بدش مي‌آيد پس تو يک خباثت باطن داري يعني سوء نيت داري بخاطر همين سوء نيت نه دعايت مستجاب مي‌شود و صحنه‌هايي پيش مي‌ايد که آبرويت خواهد ريخت. مواظب باشيم بدون جرم کسي را مجرم ندانيم تازه وقتي فهميديم مجرم است دليل ندارد آبرويش را بريزيم.
مجرم دادگاه شما حق نداري داد بزني. قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع): «عند فساد النية ترتفع البركة»(غررالحكم، ص‌92) کسي که نيتش بد است خدا برکت را از عمرش بر مي‌دارد نيتش فاسد است خدا برکت را از عمرش بر مي‌دارد. عمرش صرف مي‌شود و نمي‌داند عمرش چطور شد پولش چي شد. چه کردم به عمرم. من خيلي حرف يادداشت کردم يعني اين حرفهائي که من يادداشت کردم شايد يک پنجمش را زدم اگر يک عمري باشد جلسات بعد مي‌گويم حرفهايم را جمع کنم.
سالگرد شهادت حضرت آيت الله غفاري را، هفت دي بايد فراموش نکنيد تمام شهدايمان را آيت الله سعيدي‌ها، نواب صفوي‌ها، مدرس‌ها، سردارجنگل‌ها، ميرزاکوچک خان‌ها. تمام کساني که يک زمان‌هايي در دنياي خفقان خون دادند شکنجه شدند بايد آنها را فراموش نکنيم. به مناسبت هفت دي سيمايي از فعاليتهاي نهضت را گفتم که خداوند لطف کرده در اين چند ساله ما ميليونها زن و مرد ايراني را به زحمتهايي که آموزشيارهاي ما در شهر و روستا مي‌کشند و بيشتر در روستا با سواد کرديم الحمدالله و موضوع بحثمان هم اين بود که اگر کسي در قلبش سوء ظن داشته باشد بنا دارد يک کسي را خراب کند پل در خانه‌اش را بر مي‌دارد يک ماشين پارک نکند، ميخ را بر مي‌دارد که يک کسي لباسش را آويزان نکند. قديم هر کس خانه مي‌ساخت يک طاقچه کنار در مي‌ساخت که افرادي که دارند را مي‌روند پيرمردي. کسي بنشيند. حالا مي‌گويند خراب کن که کسي اينجا ننشيند ما بخاطر اينکه نيت کرديم به کسي خير نمي‌رسانيم. بعضي وقتها خير از دست ما مي‌گذرد. خوشا بحال کسي که حسن نيت داشته باشد. آن وقت اگر حسن نيت داشته باشيم کارگر خوب کار مي‌کنه نجار خوب مي‌سازد. بني آدم اعضاي يکديگرند همه با هم رفيق مي‌شويم. همديگر را دوست داريم. خدايا ترا به آبروي محمد و آل محمد(ص) به ما حسن نيت، صفا و صميمت، محبت، اخلاص، عشق به خودت و خلق خودت مرحمت بفرما.
آنچه نيت بد داشتيم نسبت به بچه و همسرمان نسبت به همسايه‌مان، نيت فاسد داشتيم که چيزي را بهم بزنيم با سخن چيني بين دو نفر کدورت بوجود آورده‌ايم. کلاه سر کسي گذاشتيم. گرانفروشي کرديم اگر نيت بدي نسبت به مسلماني داشتيم توفيق توبه، اصلاح درون، خودسازي، به همه ما مرحمت بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 506
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست