نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 510
1- خدمت، فراتر از غنی و فقر 2- خدمت به والدین، مالی و معنوی 3- خدمت به خویشاوندان و نزدیکان 4- وساطت در خدمت، با آبر و ضمانت 5- خدمت معنوی برای اصلاح فکر و اخلاق 6- خدمت والدین به فرزندان جوان و آماده ازدواج 7- خدمت خالصانه برای خدا، نه معامله با مردم
موضوع: انواع خدمات معنوی در فرهنگ دینی تاريخ پخش: 14/04/97
بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در جلسه قبل، جملاتی در مورد این گفتیم که اسلام خیلی سفارش به خدمت کردن کرده است. خدمت مالی، لباسی، عاطفی، علمی، نظامی، اطلاعاتی، در مورد خدمت خیلی سفارش شده است. خدا توفیق داد در این ایام ما توانستیم روایات و آیاتش را جمع کنیم به صورت یک کتاب، ولی حالا فهرستش را، چند مورد را میخوانم. بحث قبل من این بود که کسی که میخواهد خدمت کند، کار به اسلام نداشته باشد، غیر مسلمان هم هست، تشنه است، آب بدهید. فقیر است پول بدهید. خدمت مخصوص دین نیست، فرا دینی است یعنی بالاتر از دین، فرامرزی است و کار به مرز هم ندارد، آن طرف دنیا نالهای شنیدید، میتوانید باید کمک کنید. فرا جنسی است. کار به زن و مرد ندارد. فرا قومی است. کار به قوم ندارد که این قوم عرب است، عجم است، هرکس میخواهد باشد. هم خدمت به خدا میشود کرد. در دعای کمیل داریم «قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحِي» یعنی خدایا من خادم تو باشم. خادم خدا یعنی آنچه خدا میخواهد من انجام بدهم. خادم خلق باشد، به هر حال خدمت به همسر، خدمت به فرزند، خدمت به کوچک و بزرگ، خدمت به فرد و به جامعه، خدمت لحظهای، خدمت دائمی، خدمت مادی، خدمت معنوی، این بحثهایی بود که گفتم. اما امروز چه میخواهم بگویم؟ صلواتی بفرستید… (صلوات حضار)
1- خدمت، فراتر از غنی و فقر
مثلاً یک کلمه که میگوییم: خدمت مالی، صدها آیه در مورد خدمت مالی داریم. قرض الحسنه در قرآن هست. خدمت مالی است. کفاره، روزه خوردی، گرسنهها را سیر کن. این خدمت مالی است. زکات خدمت مالی است. خمس خدمت مالی است. انفاق خدمت مالی است. ایثار «یؤثرون» خدمت مالی است. اطعام «یطعمون» غذا دادن، خدمت مالی است. خدمت مالی را نخ نخ کنی خیلی چیزها میشود. تذکرات امروز ما این است که نگویید: خدمت برای پولدارهاست. آدم فقیر هم آن مقداری که دارد میتواند خدمت کند. نمیدانم این مثال را کجا زدم. یکی از علما نزد من آمد، بعد از سخنرانی گفت: عجب مثال خوبی است. گفتم: بله، برگ زرد ارزشی ندارد. وقتی در حوض آب افتاد، کشتی پنجاه مورچه میشود. مورچهها روی همین برگ میروند. برگ زرد چیزی نیست. توفیق خدمت را از خدا بخواهیم. حدیث داریم شخصی نزد امام صادق آمد کمک خواست. امام صادق با سرعت کارش را انجام داد. گفتند: چقدر با سرعت؟ امام فرمود: نگران هستم بگویند: برو فردا بیا، مشکل او فردا حل شود و من از این اجر محروم بمانم. میخواهم عجله کنم این خیر از دست من نرود. در خدمت بعضی اولویت دارند. امام صادق نسبت به امام زمان، بین امام صادق و امام زمان شش امام هست. ولی در مورد امام زمان فرمود: اگر من حضرت مهدی را درک میکردم، تا آخر عمر خادمش بودم. خدمت به افراد آبرودار؛ قرآن در مورد افراد آبرو دار میگوید: «يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياء» (بقره، 273) افراد جاهل فکر میکند پولدار است. ما در فارسی میگوییم: صورت خودش را با سیلی… صورتش سرخ است اما نه یعنی غذایش خوب است. صورت خود را با سیلی نگه داشته است. افراد آبرودار! 2- خدمت به والدین، مالی و معنوی خدمت به پدر و مادر؛ پسری نزد پیغمبر آمد و از پدرش شکایت کرد که این پدر من بد پدری است و فلان عیب را دارد. حضرت ایشان را خواست و گفت: بین پدر و پسر چه مشکلی دارید؟ پدر یک حرفی زد و پیغمبر گریه افتاد. گفت: یا رسول الله! زمانی این بچه من بی پول بود به او میدادم. حالا این بچه من پولدار شده و من از کار افتادهام، رویم نمیشود به او بگویم. او هم به من نمیگوید: بابا پول داری یا نداری؟ من هم رویم نمیشود بگویم: پول بده. لذا گاهی به بداخلاقی و خلق تنگی هم میرسیم. حضرت گریه کرد و فرمود: سنگ از این غصه آب میشود! یک دعا امام سجاد دارد، میگوید: خدایا از این عیب پناه میبرم. پناه میبرم به تو از این عیب، از این عیب… یکی از عیبها این است. پناه میبرم که پدر شوم و پیر شوم و بی پول شوم، پسرم جوان پولدار است و من خجالت میکشم به پسرم بگوید: پول بده. خدایا آن صحنه را نصیب من نکن. پیداست این… جوانهایی که وضعشان خوب است منتظر نباشید پدر بگوید. مادر بگوید. پول در جیبش بگذارید. ممکن است رویش نشود بگوید.
3- خدمت به خویشاوندان و نزدیکان
شرایط افراد را باید درک کنیم. بعضی بستگان فامیل هستند. اگر فقیری در فامیل هست نوبت به غیر فامیل نمیرسد. «لا صدقة و ذو رحم محتاج» عمهای، خالهای، پسرعمو، پسر خاله، تا فامیل فقیر هستند، اول به فامیل میرسد. میگوید: «یتیماً» درست است یتیم است اما (ذا مَقْرَبَة) (بلد /15) یعنی فامیل تو هم هست. یتیمی هست فامیل است و یتیمی هست فامیل نیست. آن فامیل اولویت دارد. (أَوْ مِسْكِيناً ذا مَتْرَبَةٍ) (بلد /16) مسکین از مسکن است. مسکن یعنی خانه، مسکین یعنی کسی که از بی پولی در خانه نشسته است. میگوییم: مهمانی برویم، میگوید: نمیآیم. چرا؟ میگوید: من بروم بخورم باید پس بدهم. چون ندارم پس بدهم نمیروم بخورم. بیرون برویم، نمیآیم. چرا؟ من بیرون بروم، بچههای من در مغازه میوه فروشی موز میبینند، میگوید: برایم بخر، پول ندارم و شرمنده بچهام میشوم. از خانه بیرون نمیروم که بچه من موز نخواهد، نمیروم مهمانی تا آنها در بازدید خانه من نیایند. این را مسکین میگویند. مسکین یعنی مسکن، یعنی از بی پولی در خانه نشسته است. گاهی وقتها آدم خودش نمیتواند خدمت کند، میتواند دلالی کند. در قرآن آیاتی برای دلالی داریم. (وَ لا يَحُضُ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ) (حاقه /34) یحّضُ با «ح» و «ض» یعنی ممکن است خودت پولدار نداشته باشی ولی میتوانی دیگران را وادار کنی. در قرآن میگوید: (حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتال) (انفال /65) تو پیغمبر یک نفر هستی. یک نفر نمیتواند جبهه برود اما تو میتوانی مردم را تشویق کنی. (لا تَحَاضُّون) (فجر /18) در قرآن هست، «لا يَحُضُ» هم هست. یعنی افرادی که خودشان پول ندارند، میتواند دلال باشند. پول بگیرند و بدهند!
4- وساطت در خدمت، با آبر و ضمانت
علامه حلی میفرماید: پنج رقم صدقه داریم. صدقه مال، انفاق به مردم است. صدقه مقام آبرو داری در جامعه، شفاعت است. به شرطی که طرف هم خراب نکنند. گاهی آدم آبرو دارد، آبرویش را مایه میگذارد، مردم خراب میکنند. رئیس صندوق قرض الحسنهای در تهران به من زنگ زد. گفت: کسانی را که تو معرفی کنی ما به آنها وام میدهیم. گفتیم: الحمدلله! افراد متعددی میآمدند ما مینوشتیم که فلان مبلغ به ایشان قرض الحسنه بدهید. یک مدتی که گذشت دیدیم رئیس بانک میگوید: آقای قرائتی! بفرمایید. آقا لطفاً دیگر نامه به ما ندهید. بعضی از اینهایی که پول را بردند، خوردند. ببینید آدم از آبرویش استفاده میکند ولی مردم آدم را بی آبرو میکنند. نمیانم این حدیث را شنیدهاید یا نشنیدهاید. اگر شنیدید دو بار بشنوید و نشنیدید بار اول بشنوید. اگر کسی به کسی بدهکار است، طلبکار میگوید: بده، شما هم داری به او بدهی ولی نمیدهی. هر شبی که میخوابیم گناه دزد پای ما مینویسند. دزدی نکردیم اما گناه دزد را پای ما مینویسند. وقتی طلب دارد، وعدهاش رسیده، میگوید: بده، اگر شما سر نماز هستی، طلبکار گفت: پول مرا بده. نمیتوانی سر نماز پولش را بدهی، اسلام اجازه میدهد در مواردی نمازت را بشکن، برو پول مردم را بده، برگرد دوباره بگو: الله اکبر! خیلی بد است که آدم عمری دزدی نکند ولی روز قیامت ببیند در پروندهاش نوشتند: 34 بار دزدی کردی! اِ… من! دزدی نکردم. چرا! بدهکار بودی و سر وعده ندادی. شب که میخوابد گناه دزد… و آن آقا اگر صبر کند، بگوید: حالا که نمیدهد، یک هفته دیگر مهلت میدهیم. هر شبی که آن آقای طلبکار میخوابد، ثواب انفاق پای او مینویسند. یعنی طلبکاری که صبر کند ثواب انفاق دارد. بدهکاری که لفت بدهد و طفره برود گناه دزد دارد. اینها روایت اسلام است. صدقه مال، انفاق است. صدقه آبرو، واسطهگری و شفاعت است. صدقه عقل، مشورت است. صدقه زبان، دلالی است. صدقه علم، آموزش است. یعنی نمیتواند بگوید: من پولدار نیستم، حرفهای آقای قرائتی بر چه اساسی است؟ ما خودمان هشتمان گرو نه است. بله، سواد که داری؟ از سوادت استفاده کن. یعنی انسان بی مسئولیت نداریم.
5- خدمت معنوی برای اصلاح فکر و اخلاق
خدمت معنوی؛ در فامیل شما ممکن است افرادی باشند لا ابالی، چه کنیم برای اینها؟ بسم الله، یک آدمی را که بیان دارد، سواد دارد، دلسوز است را بگویید، بگویید: در فامیل ما هفده نفر هستند، کج و کور هستند. شما یک سفر مشهد با اینها برو و شما هم آخوند اینها باش. یا استاد دانشگاهش باش، این هفده نفر فامیل در رفت و برگشت در ماشین، قطار، هواپیما، یک خرده روی نماز اینها کار کن. شده تا حالا چنین کاری کنیم؟ من یک سؤال کنم، دست بلند نکنید چون میترسم آبروریزی شود. آبرویمان را نگه داریم. دهها هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش راه افتاده است. زمان قدیم نماز جماعت در مدرسهها نبود. البته اجباری هم نیست. طلبه میرود پیشنماز میشود، یا خود معلم و امور تربیتی پیشنماز میشود و یک جمعی از بچهها به او اقتدا میکنند. تا حالا یکی از ما زنگ زدیم الو! سلام علیکم، مدرسه فلان، راهنمایی فلان، دبیرستان فلان، ببخشید، من مادر فلانی یا پدر فلان بچه هستم. از اینکه شما مدیر مدرسه در مدرسه نماز جماعت برقرار کردی، خواستم تلفنی تشکر کنم. یک تشکر تلفنی کردیم؟ بابا تلفن که کاری ندارد. یک خرده بعضیها بی خیال شدند. بعد سیلی هم که میخوریم نمیدانیم از کجا سیلی میخوریم. امام جواد فرمود، شب تولد امام جواد بحث را گوش میدهید. در کنار پدر بزرگوارش امام رضا(ع) هستیم، امام جواد فرمود: به شیعیان من پیغام بدهید، اگر پول حقی را خرج نکنید، خدا زندگی شما را چنان تاب میدهد که دو برابرش را در راه باطل خرج کنید. یعنی میتوانستی با دو میلیون یک مشکلی را حل کنی، نکردی. امام جواد فرمود: زندگی شما چنان تاب میخورد که یک جایی چهار میلیون بدهید. دو میلیون به حق ندادی، چهار میلیون به ناحق میدهی. یک حدیث دیگر، اگر کسی پولش را در راه حق خرج نکند، امام فرمود: زندگیاش را خدا طوری ترتیب میدهد که این پول را به آدم نا اهل بدهد. به آدم اهل ندادی، به نا اهل میدهی. خدمت معنوی! بچه شما نماز نمیخواند، اگر فیزیک و شیمی او خراب بود، چه میکردی؟ معلم خصوصی میگرفتی. چرا معلم خصوصی برای دین بچهات نگرفتی؟ در منطقهای که زندگی میکنید یک طلبه با سواد خوش سلیقه، بگو: من پسر و دخترم این مشکل را دارد. یک خرده دوست دارم با او کار بکنید. سؤال او را جواب بدهید. نماز بلد نیست یادش بدهید. در مدرسه نماز برقرار کرد، تشکر کنید. ولی بعضی بچهها تحفه هستند.
6- خدمت والدین به فرزندان جوان و آماده ازدواج
من پیشنماز مسجد دانشگاه تهران هستم. یعنی آنجایی که نماز جمعه میخوانند، شنبه و یکشنبه امام جماعتش من هستم. یک روز یک جوانی آمد خیلی خوش تیپ، گفت: من دانشجوی دانشگاه شریف هستم. دانشگاه شریف از مهمترین دانشگاههای کشور است. بابا و ننه من نماز نمیخوانند، من دانشجو نماز میخوانم، دلم برای بابا و ننه میسوزد. با زبانت صبح تا شب حرف میزنی، پنج دقیقه هم با خدا حرف بزن. گفتم: والا به من گفتند: برو نزد قرائتی! حالا من پیش تو آمدم. گفتم: تلفن پدرت را بده به او زنگ بزنم. تلفن پدرش را گرفتیم و از همان مسجد زنگ زدم، الو! منزل فلانی؟ بله. من قرائتی هستم در تلویزیون! گفت: شناختم. گفتم: بارها دیدیم پدرها نزد من آمدند و گفتند: پسر من نماز نمیخواند. یک چیز نو، امروز پسر نزد من آمده میگوید: پدرم نماز نمیخواند. اصلاً شما نماز هم واجب نیست باید بخوانی. به شکرانه اینکه شما یک چنین پسری داری، یک چنین تیپی دارد، در بهترین دانشگاهها قبول شده، یک بچه فرهیخته نابغه، دارد غصه میخورد چرا پدر و مادرش در نماز کاهل هستند؟ اصلاً شما باید دو رکعت نماز بخوانی که خدا یک چنین پسری به تو داد. گاهی وقتها بچهها به طوری فطری خوب حرف میزنند. مدیر کل آموزش و پرورش خوزستان، به من گفت: من خستگیام برطرف شد به خاطر یک دختر یازده ساله، یک روز یک دختر یازده ساله نزد من آمد و گفت: آقای مدیر کل! من میخواهم یک قصه برای شما بگویم. گفتم: بگو. گفت: مادر من نماز نمیخواند. یک روز به مادرم گفتم: مامان بنشین، میخواهم با تو حرف بزنم. چشمت از خدا نیست. گوشت از خدا نیست. عقلت از خدا نیست. آبرویت از خدا نیست. این بچههایی که داری از خدا نیستند و سلامتی تو از خدا نیست؟ گفت: چرا؟ همه از خداست. گفتم: خدا را دوست داری؟ گفت: بله دوستش دارم. اگر خدا را دوست داری چرا با او حرف نمیزنی؟آدم یک کسی را دوست دارد باید با او حرف بزند. شما حاضر هستی امشب خانه بروی و به خانمت بگویی: با من حرف نزن! ولی دوستت دارم. میگوید: دروغ میگویی. اگر دوستم داری با من حرف بزن. تو چطور میگویی: خدا را دوست دارم ولی نمیخواهم با خدا حرف بزنم؟ تو چطور ما را دوست داری و برای ما غذا میپزی، خیاطی میکنی. کمک درسی میکنی، همه رقم کمک به من میکنی چون دوستم داری، تو که این همه وقت صرف من میکنی چون دوستم داری، پنج دقیقه هم نماز بخوان. خدا را دوست داری! میگفت: مادر حرف مرا گوش داد و گفت: چشم! الآن بلند میشوم نماز میخوانم. بلند شد وضو گرفت و نماز خواند و این دختر یازده ساله گفت: امروز یک دختر یازده ساله مادرش را به نماز دعوت کرد. کسی اگر بخواهد میتواند. من یک شعاری دارم، این را بشنوید. هر کاری را بخواهید بکنید راهش را پیدا میکنید. هرکاری را نخواهید بکنید، بهانهاش را پیدا میکنید. ما تواناییهایمان را عرضه نکردیم. الآن شما به من بگویی: بدو، میگویم: نمیتوانم، من زانو و کمرم درد میکند. نمیتوانم بدوم. اما یک گرگ دنبالم کند سی کیلومتر میدوم. یعنی چه؟ یعنی ما نمیدانیم چقدر کار از ما میآید. خیلی از ما کار میآید. همینطور که معلم خصوصی برای فیزیک و شیمی میگیریم، یک معلم خصوصی هم برای دین بچهمان بگیریم. ببینیم بچه ما به چه کسی علاقهمند است، آنکه دوستش دارد، آن با او حرف بزند. ممکن است در معلمی، فرهنگیها و اساتید دانشگاه، آخوندها، بگویند: من این را قبول دارم. آن کسی که قبول دارد او بگوید. میشود. در یکی از دانشگاههای تهران یک جوانی آمد گفت: من میخواهم داماد شوم، پدرم میگوید: زود است. من اذیت میشوم! همسر سومین نیاز بشر است. اولین نیاز بشر اکسیژن است، هوا است. دومین نیاز بشر آب و نان است. سومین نیاز بشر لباس است. قرآن میگوید: ( هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن) (بقره /187) همسر لباس است یعنی بعد از اکسیژن و آب و نان، هیچ نیازی مثل همسر نیست. کنکورش را بدهد، نده! آقا یک کسی تشنه است، به شما گفت: آب میخواهم، تشنهات است؟ آب میخواهی؟ صبر کن انشاءالله بعد از لیسانس آبت میدهم. حرف غلطی است. نامهای از یک دختر دانشجو در تهران دست من دادند. خواندم دیدم نوشته: خدا لعنت کند پدرم را، خدا لعنت کند مادرم را، بارک الله! «بالوالدین احسانا» خدا لعنت کند رئیس دانشگاه را، اِ… خدا لعنت کند پزشک مشاور مرا، چی؟ خواستگارهای زیادی داشتم، پدرم، مادرم، استاد دانشگاه، کارشناس، همه گفتند: صبر کن. لیسانست را بگیر، لیسانسم را گرفتم، خواستگارهای من کم شدند. گفتند: برو فوق لیسانس! رفتم فوق لیسانس، دیگر کسی در خانه مرا نمیزد. این پدر و مادر و استاد دانشگاه حق طبیعی را از ما گرفتند. خدا هر چهار تای آنها را لعنت کند. این نامه را دست خود من دادند. چرا به پسرت میگویی: خجالت بکش! پسر خوبی است که میگوید: زن میخواهم. اگر پسر بدی بود میرفت کارهای دیگر میکرد. همین که به پدر و مادرش میگوید، پیداست دین دارد. دین نداشته باشد، جای دیگر میرود و کارهای دیگر میکند. داریم منافق (يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَر) (توبه /67) به جای (يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوف) (توبه /71) میگوید: یأمرون… حالا صبر کن. واسطهگری برای ازدواج، معلم خصوصی برای آموزش دین. خوب…
7- خدمت خالصانه برای خدا، نه معامله با مردم
بعضیها خدمت که میخواهند بکنند معامله میکنند. میگویند: او چه کرده تا ما برایش بکنیم؟ خدمت میخواهید بکنید کار به او نداشته باشید. او قدردانی میکند یا قدردانی نمیکند. پیغمبر ما، پیغمبر اولوالعزم حضرت موسی و حضرت خضر، دو پیامبر وارد یک روستا شدند. اینها که میگویم قرآن هست. گرسنه بودند از مردم نان خواستند. (اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُم) (کهف /77) عربیهایی که میخوانم قرآن است. دو پیغمبر وارد روستا شدند، گرسنه بودند. از مردم نان خواستند کسی نان به اینها نداد. داشتند میرفتند دیدند یک دیوار خراب شده است. خضر گفت: موسی، بیا این دیوار را بنایی کنیم. گفت: من نیستم. ما یک تکه نان از اینها خواستیم به ما ندادند، اینقدر بی مهری کردند. حالا ما بیاییم بنایی و کارگری مفت کنیم؟ من نیستم. موسی کنار ایستاد، «لَوْ شِئْتَ» اگر میخواهی بنایی کنی، (لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً) (کهف /77) یک پولی میگرفتی. چه کسی گفت: کارگری مفت کنی؟ بعد خود خضر تنهایی دیوار را تعمیر کرد، دلیلش هم به حضرت موسی گفت. خدا برای چه این قصه را نقل کرده است؟ میخواهد بگوید: اگر میخواهی خدمت کنی کاری به بی مهری او نداشته باش. او برای من سوغاتی نیاورد. خواست مسافرت برود با من مشورت نکرد. مهمانی مرا دعوت نکرد. وام خواستیم به ما نداد. اگر خواستید خدمت کنید معامله نکنید. با خدا معامله کنید. معامله با خدا حداقلش قرآن میگوید: «ضِعف» یعنی دو برابر، بعضی آیات میگوید: نه، ده برابر! بعضی آیات میگوید: هفتصد برابر! بعضی را میگوید: ندان و نپرس! هیچکس نمیتواند حسابش را بکند. با خدا معامله کنیم و خدمت کنیم. همسرم بی مهری کرد، من هم بی مهری میکنم. او به برادر من اهانت کرد، من هم به برادر او اهانت میکنم. معامله نکنیم! خدمت نظامی؛ لباس، زره بافی را حضرت داود یاد مردم داد. آمدند نزد پیغمبر گفتند: میخواهیم با طاغوت بجنگیم، یک فرمانده نظامی تعیین کن تا با رهبری او با دشمن بجنگیم. کمک نظامی! در قرآن میگوید: اگر دو قبیله هستید، دو گروه از مسلمانها، یکی به یکی حمله کرد، همه کشورهای اسلامی بسیج شوند علیه این متجاوز، بسیج شوید و این یاغی را سرکوب کنید. آیه قرآن است، کمک نظامی، بسیج، خدمت، تجهیزات، لباس و هر کمک دیگر… خدایا بخشی از عمرم رفت. چه کارهایی که میتوانستیم بکنیم و نکردیم. دعا میکنم، آمین بگویید. ده مرتبه هم یا الله بگویید. بسم الله الرحمن الرحیم، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب. اللهم صل علی محمد و آل محمد.آنچه از نعمتها را تلف کردیم و هدر دادیم، میتوانستیم استفاده کنیم، غافل بودیم. غفلت گذشته ما را ببخش و بیامرز. از الآن تا ابد ما را در راه مستقیم که مورد رضای تو و امام زمان هست قرار بده و روز قیامت را روز خسارت و حسرت ما قرار نده. کسانی که به نظام ما خدمت کردند، اول انبیاء و اوصیاء و ائمه اطهار و امام زمان، دوم مراجع و علما و امام، سوم شهدا و جانبازان و آزادگان، پدران و مادران، هرکس به ما خدمت کرده، در تولد ما، در تربیت ما، در آموزش ما، در انقلاب ما، در مسلمانی ما، در شیعه بودن ما، هرکس به ما خدمت کرده است خدایا خیر دنیا و آخرت را به او مرحمت بفرما. ما را خادم خودت و راهت و اولیائت و امت اسلامی قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- حضرت علی علیهالسلام در دعای کمیل، خدمت به چه کسی را از خدا میخواهد؟ 1) مردم 2) خانواده 3) خدا 2- آیه 273 سوره بقره به چه امری اشاره دارد؟ 1) حفظ آبروی نیازمندان 2) ایثار اموال به نیازمندان 3) خطر سوء استفاده نیازمندان 3- در فرهنگ دینی، کدام دسته از نیازمندان در اولویت هستند؟ 1) پیران و کهنسالان 2) کودکان و زنان 3) خویشان و نزدیکان 4- آیه 67 سوره توبه به کدام رفتار نادرست اشاره دارد؟ 1) نهی از نماز 2) امر به منکرات 3) نهی از روزه 5- در داستان حضرت موسی و خضر، تعمیر دیوار در برابر دریافت چه اجرتی صورت گرفت؟ 1) غذا و نان 2) مزد اندک 3) مجانی و رایگان
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 510