responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 580

موضوع: آثار و خطرات اسراف(2)

تاريخ پخش: 15/09/86

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بحثي راجع به اسراف داشتيم. در اين جلسه مي‌خواهم ضررهاي اسراف را بگويم و باز نمونه‌ها. ممكن است كه بحث فني و علمي نباشد اما بحث بسيار مورد نيازي است. لازم نيست كه همه چيزهاي ما يك چيز نو باشد. تذكر هم خودش يك چيزي است. موضوع بحثمان خطرات اسراف است.

خطرات و آثار اسراف:

معناي اسراف را گفتم. چيز خوب خوردن اسراف نيست. بدخوري اسراف است.

1- نقش اسراف در ايجاد كينه و عداوت

1- تبديل علاقه‌ها به كينه؛ كسي كه ولخرجي مي‌كند، در ساختمان، در لباس، در خوراك، در مهماني، در… بقيه كه نمي‌توانند، فاصله‌ي طبقاتي زياد مي‌شود و علاقه‌ي اينها نسبت به هم كم مي‌شود. وقتي چهار نفر مثل هم هستند با هم رفيق هستند. اما يكي اگر خيلي كلاس بالا رفت… يك حديث بخوانم. حديث داريم با كسي مسافرت كن كه بتوانيد هم‌خرجي باشيد. با آدم‌هايي كه خرج تو را مي‌دهند مسافرت نكن. چون وقتي با يك پولدار مسافرت كردي، پول بستني، پول كباب، پول غذا، پول ساندويچ، پول ورزش، پول بليط، پول سينما، پول استخر، اگر با يك پولداري رفتي و او پول تو را داد، تو ذليل مي‌شوي. بله قربان‌گو مي‌شوي. چاكرم، مخلصم مي‌گويي. متملق مي‌شوي. اسلام اجازه نداده كه مسلمان حركتي كند كه خودش را پيش ديگران ذليل كند. حديث داريم كه با كسي مسافرت كن، كه هركسي سهم مال خودش را بدهد كه بله قربان‌گوي ديگري بار نياييم. ولخرجي! من نگاه مي‌كنم ببينم چطور خرج مي‌كند بعد مي‌گويم: خوب چرا اين اينقدر دارد و ما نداريم؟ چطور پدر اين دارد و ما نداريم؟ از كجا آورده است؟ وقتي در زندگي ولخرجي شد، ديگر سوء ظن پيدا مي‌شود. از كجا آورده است؟ مال چه كسي است؟ بي‌خود آورده. بردند. خوردند.

2- فقر و تنگدستي در اثر اسراف و تبذير

2- «إِنَّ السَّرَفَ يُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ يُورِثُ الْغِنَى» (اصول كافي/ج4/ص53) سبب فقر در آينده؛ اينهايي كه ولخرجي مي‌كنند، هميشه كه نمي‌توانند ولخرجي كنند. مثل اينهايي كه مثلاً از پله تند مي‌روند. بالاخره از دو طبقه تند مي‌رود. در طبقه‌ي سوم مي‌ايستد. اين ماشين‌هايي كه بي‌كله مي‌روند، با كله مي‌افتند. بي‌كله مي‌رود و با كله مي‌افتد. تا ابد كه نمي‌توانند ولخرجي كنند. يك مدتي اين رقمي هست، بعد حالا يا ورشكست مي‌شود، يا فرار مي‌كند و يا مثلاً… در درس هم همينطور است. اينها كه بي‌كله درس مي‌خوانند، يك‌مرتبه سرگيجه پيدا مي‌كنند. اينها كه بكوب مطالعه مي‌كنند، بعد در آينده‌ي دور يا نزديكي مي‌بيني عجب! به يك آفات‌ و مرض‌هايي گرفتار شد كه جبران ناپذير است. بايد ورزش، تفريح، خنده، گريه با هم باشد. اسلام يك دين جامع است. به همان دليلي كه مي‌گويد: بگريان! مي‌گويد: بخندان! («وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى») (نجم/43) خدا هم مي‌خنداند و هم مي‌گرياند. ديگر چه؟

3- كفران نعمت: ولخرجي كفران نعمت است. شما اگر بخواهي يك عطسه بكني با يك دستمال كاغذي مي‌تواني ترشحات لب خود را پاك كني. اما اگر با فاستوني پاك كردي، با پرده‌ي اتاق پاك كردي، كفران نعمت است. شما مي‌تواني شيشه را با كاغذ و روزنامه پاك كني. اما اگر شيشه را با يك چيز قيمتي پاك كني، اين كفران نعمت است. شما مي‌تواني گردو را با يك سنگ بشكني. برداشتي با يك ليوان شكستي. كفران نعمت است. يعني نعمت‌هاي خدا را نابه‌‌جا خرج كردي.

3- تن‌پروري و رفاه طلبي در اثر ولخرجي و اسراف

4- آدم ولخرج تن پرور مي‌شود. به خاطر اينكه خوب خورده و خوب پوشيده است و اگر يك مرتبه گيرش نيايد بيچاره مي‌شود.                                            

«تنور شكم دم به دم تافتن *** مصيبت بود روز نايافتن»

درخت‌هايي كه هرروز آب مي‌خورد، چوبش شل است. درخت بادام و گردو چون گاهي آب مي‌خورد، چوبش سفت است. چمن را چون هرروز آب مي‌دهند، خيلي لوس است. اينطور نيست اينهايي كه هرچه مي‌خواهند پوشيدن و خوردن و هركاري خواستند، كردند. اينها در… ولذا اگر يك وقت به مملكت حمله شود، آدم‌هاي مرفه فرار مي‌كنند. اينهايي كه زندگي‌شان ساده است، فرار نمي‌كنند. يعني ولخرجي آدم را تن پرور مي‌كند.

امام حسن مجتبي(ع) وقتي مي‌خواست به مكه برود، شتر و اسب را راه مي‌انداخت ولي خودش پياده مي‌رفت. گفتند: آقا! گفت: اما شتر راه مي‌اندازم در سفر معشوقي دارم كه خداست مي‌خواهم، خرج كنم. اما پياده راه مي‌روم. مي‌خواهم بدنم هم در راه عبادت سختي بكشد. چون اگر من به منزل شما آمدم، گفتي: حاج آقا من اين سبزي را خودم گرفتم. در باغچه خودم بوده است. خودم هم پاك كردم. اين حساب نمي‌كند كه اين سبزي را پاك كرده از يك جاي ديگري گرفتم. چيز دست ‌پخت، دست ساز، چيزي كه با عنايت، با محبت است، اينها فرق مي‌كند. اگر بچه‌اي از سينه‌ي زني شير بخورد به آن زن محرم مي‌شود. اما اگر شير زن را گرفتند و در سر شيشه‌اي كردند و در دهان بچه گذاشتند، اين بچه به آن مادر صاحب شير محرم نمي‌شود. مكيدن از سينه‌ي زن او را محرم مي‌كند. نه مكيدن از سر شيشه! اين كه من بگويم: من اين را با دست خودم، با عنايت…

5- به حرام افتادن چون كسي كه مي‌خواهد ولخرجي كند خرجش سنگين است. خرج كه سنگين است پيداست از هر راهي كه شد بايد پيدا كند. نبايد ما كاري بكنيم كه مسئول خانه، كسي كه خرج خانه را مي‌دهد، حالا پدر، پدربزرگ، شوهر، برادر، اينها را وادار كنيم كه دست به كاري بزنند. ولخرجي آدم را هل مي‌دهد به اينكه آدم از يك درآمدهايي هم كش برود.

6- مرض! برخي از مرض‌ها به خاطر اسراف است. پرخوري مي‌كند و يك سري از مرض‌ها را مي‌گيرد.

4- مصرف زدگي، كمك به اقتصاد بيگانه

7- جيب بيگانه! پر كردن كيسه‌ي بيگانگان! خيلي از ولخرجي‌ها، چشم و هم چشمي‌ها و مدها باعث مي‌شود كه بسياري از اجناس خارجي، همان‌هايي كه نمي‌خواهند سر به تن ما باشد، جيبشان پر شود. چون ما را با تبليغات مصرف‌گرا بار مي‌آورند و بعد دنبال مصرف جنس‌هاي خودشان را به ما مي‌فروشند. ما مي‌توانيم با يك زندگي ساده كمر آمريكا را بشكنيم. يك ميليارد و خرده‌اي مسلمان هستند، تصميم بگيرند كه شش ماه جنس آمريكا را نخرند. آمريكا شكسته مي‌شود. امام فرمود: چند روز شير نفت را ببنديد. شير نفت را بستند. دولت شاه شكسته شد. امام دو سه حركت انجام داد كه كمر شاه شكست و فرار كرد. يكي اينكه فرمود: سربازها از سربازخانه فرار كنند. يكي هم اينكه فرمود: شير نفت را ببنديد. الآن هم اگر ما آب به آسياب دشمن نكنيم، خيلي كار دستمان است. منتهي خوب!

اينها نمونه‌هاي آفات و خطرات اسراف است. پس اگر قرآن مي‌گويد: («وَ أَنَّ الْمُسْرِفينَ هُمْ أَصْحابُ النَّار») (غافر/43) يكبار ديگر بگوييد. («وَ أَنَّ الْمُسْرِفينَ هُمْ أَصْحابُ النَّار») (غافر/43) مسرفين اصحاب آتش هستند. چون خود اسراف آدم را به كفران به تن‌ پروري، به حرام خوردن، به امراض، به پر كردن كيسه‌ي بيگانه، يعني اسراف يك گناه مادر است. گاهي وقت‌ها يك گناه عامل چند گناه مي‌شود. بعضي گناه‌ها گناه مادر است. گناه مادر مهم است. يعني گناه باعث مي‌شود كه بدنبالش گناه‌هاي ديگري انجام شود.

5- عزت در قناعت است، نه اسراف

عوامل اسراف چيست؟ چطور آدم اسراف مي‌كند؟ عوامل اسراف را هم بگويم. دليل اسراف، مي‌دانيد چرا ما اسراف مي‌كنيم؟

1- ولخرجي را ارزش مي‌دانيم. مثلاً رييس هيئت علامت درست كرده مي‌گويد: 18 تا تيغ دارد. اوه… (همراه با سوت) فكر مي‌كنيم امام حسين مي‌آيد و هر هيئتي علامتش تيغش بيشتر است… آقا هيئت ما يك سرش كجاست. يك سرش كجاست. مثل اينكه امام حسين روز قيامت يك طناب دست مي‌گيرد و هر هيئتي درازتر است، ثوابش را بيشتر مي‌كند. اين خيال است. خيال مي‌كنيم. خيال مي‌كنيم كه هرچه منار درازتر باشد، ثوابش بيشتر است. خيال مي‌كنيم كه هرچه لوستر قيمتي‌تر باشد، مردم بيشتر به مسجد مي‌آيند. خيال مي‌كنيم. دنياي خيال است. خيال مي‌كنيم كه اگر عقد ما در تالار نباشد ذليل مي‌شويم. عزت ما اين است كه عقد ما حتماً در فلان مكان باشد. در فلان محله باشد. با فلان غذا باشد. با فلان لباس باشد. زن‌هاي ما خيال مي‌كنند كه اگر يك عروسي يك لباس پوشيدند، عروسي دوم بپوشند، ذليل مي‌شوند. امكان ندارد. حالا امكان ندارد در عموم است. براي بعضي‌ها امكان دارد. به طور معمول زن اگر با يك لباس در عروسي رفت. در عروسي دوم مي‌گويد: اين لباس را ديدند. بايد يك لباس ديگر بپوشم. براي هر عروسي يك لباس مي‌دوزند. خيال مي‌كنيم.

بنده نزد آيت الله العظمي گلپايگاني رفتم. خدا رحمتش كند. آخر طلبه‌ها وقتي مي‌خواهند عمامه بگذارند، يك جشني شبيه عقد مي‌گيرند. گفتم: من مي‌خواهم عمامه بگذارم. مي‌خواهم يك جشني بگيرم. شما اجازه مي‌دهيد كه ما از سهم امام يك جشني بگيريم؟ ايشان فرمود: حالا ما كه عمامه سر گرفتيم، جشن نگرفتيم، ملا نشديم؟ تو خيال مي‌كني كه اگر با مراسم عمامه گذاشتي با سواد مي‌شوي. اگر بي‌مراسم… اينقدر عقدهاي بدون تشريفات زندگي‌هاي طولاني داشتند. و اينقدر مهريه‌هاي سنگين و جشن‌ها و تالارها، زندگي‌هاي پر از نكبت داشتند. ما خيال مي‌كنيم.

عوامل اسراف: ديد كج، چشم و هم چشمي، يكي از دلايلش چشم و هم چشمي است. ولخرجي را ارزش مي‌دانيم.

2- چشم و هم چشمي: چطور او دارد و من ندارم؟ من چه چيزي‌ام از او كمتر است؟

3- مسئله‌ي ديگر نبود الگو است. چرا اينقدر ولخرجي مي‌كنيم؟ يك الگوي ساده نداريم. يك صلواتي بفرستيد. ‌(صلوات حضار)

4- غفلت از نتايج: غفلت از آثار بد اسراف، توجه نداريم كه («وَ أَنَّ الْمُسْرِفينَ هُمْ أَصْحابُ النَّار») (غافر/43) نمي‌دانيم كه اين لذت امروز… آخر گاهي وقت‌ها آدم پرخوري مي‌كند، مي‌گويند: مي‌داني كه بعدش بايد به بيمارستان بروي؟ ما اگر بدانيم كه اين اسراف عاقبتش چه مي‌شود، عاقبتش چه مي‌شود…

6- حساب و عقاب قيامت، در حلال و حرام

5- فراموش كردن حساب؛ اميرالمومنين(ع) مي‌فرمايد: «فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَاب» (بحارالانوار/ج43/ص275) اگر حرام است، عقوبت دارد. اگر حلال است، حساب دارد. يعني توجه داشته باشيم كه بايد حساب پس بدهيم. نهي از منكر نمي‌شود. افرادي ولخرجي مي‌كنند. افرادي هم لبخند مي‌زنند. اگر اينهايي كه ولخرجي مي‌كنند در مقابل اسراف برخورد كنند. آقا كه چه؟ (3 بار حاج آقا تكرار كردند) يك خورده برخورد كنيم. پيغمبر(ص) آمد برود. ديد يكي از اصحابش يك خانه ساخته است و روي خانه‌اش هم يك قبه گذاشته است. يك قبه‌اي درست كرده است. اين خانه با همه‌ي خانه‌ها فرق مي‌كند. وسط كوچه ايستاد و فرمود: چه كسي اين خانه را ساخته است؟ براي چه ساخته‌اي؟ پيغمبر(ص) چنان او را تحقير كرد كه قبه را خراب كرد. ما اگر يك جايي… دو جا ولخرجي مي‌شود. ولخرجي را برخورد كنيم. آقا خانه‌ي شما چرا اينچنين است؟ چرا ماشينت اين چنين است؟ دو نفر به هر حال… به خصوص اگر از بيت المال است. نهي از منكر نمي‌شود. ساكت شديد. يك فيلمي كه زندگي ساده را نشان بده، ترويج كنيم. در فيلم‌ها خيلي وقت‌ها ولخرجي‌ها از صدا و سيما است. يك الگويي باشد. عقد ساده! بياييد عقدهاي ساده را ببينيد. دختر يكي از وزراي قبل عروس مي‌شد. يك چند نفري آمدند. پاسدار اين آقاي وزير به وزير گفت: امروز مهمان هم داشتيد. ده، دوازده ماشين آمده بودند. وزير گفت: آخر امروز عقد دخترم است. پاسدار گفت: شما دخترت را عقد مي‌كردي؟ يك سري، صدايي، تالاري، اسفندي، گوسفندي، همين ده، دوازده فاميل آمدند. همين! گفت: بله! من دخترم را عقد كردم. همين!

يك الگوهايي بايد براي ازدواج آسان باشد، تحصيل آسان، خريد آسان، مهماني آسان، افطاري آسان، تبريك آسان، تسليت آسان، ولي خوب البته حالا تلويزيون هم گاهي گفته، من هم خودم در تلويزيون خيلي گفتم. ولي كسي گوش نداد.

7- رعايت حال بستگان ميّت در مراسم فاتحه

بسياري از افرادي كه مي‌ميرند تا يك هفته، دو هفته، چهلم مردم مي‌روند در خانه‌اش مي‌خورند. خدا رحمت كند، فاتحه! بابا بلند شو برو. نمي‌خواهد فاتحه بخواني. هي مي‌گويند: فاتحه! يك ناهار مي‌خورند، دوباره فردا مي‌آيند مي‌گويند: فاتحه! بابا ولم كن. قرآن بخوانم. قرآن مي‌گويد: به خانه‌ي پيغمبر(ص) مهماني آمدند. ناهار خوردند و نشستند گپ زدند. هي حرف مي‌زدند. پيغمبر هم دلش شور مي‌زد. آيه نازل شد: (« فَإِذا طَعِمْتُم‏» )مي‌دانيد («اذا» )يعني چه؟ هنگامي ‌كه («طَعِمْتُم‏» )طعامتان را خورديد، («فَانْتَشِرُوا» )بلند شويد منتشر شويد. («وَ لا مُسْتَأْنِسينَ لِحَديث‏») (احزاب/53) ننشينيد گپ بزنيد. پيغمبر كار دارد. دلش شور مي‌زند و رويش نمي‌شود بگويد: بلند شويد، برويد. مي‌آيد ناهار بخورد تا دم غروب مي‌نشيند. قرآن مي‌گويد: («إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي‏» )الله اكبر! ببين چه كلمه‌اي گفته است. («إِنَّ ذلِكُمْ»)، («ان») يعني بدرستيكه («ذلكم» )يعني شما كه بعد از ناهار مي‌نشينيد، («يُؤْذِي النَّبِي‏» )يعني پيغمبر را اذيت مي‌كند. نشستن شما پيغمبر را اذيت مي‌كند. مومن را اذيت كردن حرام است، گناه بزرگي است. بابا شما پدر من مرده است، بيا فاتحه بخوان و برو. چرا ناهار مي‌ايستيد؟ خيلي از افراد آبرودار يك كسي را كه مي‌ميرد دو تا داغ مي‌بيند. يكي داغ مرحوم يكي هم داغ باري كه روي دوشش است. مي‌گويد: حالا الآن ده‌ها و صدها هزارتومان بدهكار مي‌شوم.

8- اسراف در ساخت مقبره براي مردگان

اسراف در مقبره‌هايي كه مي‌خريم. حضرت عباسي درست است؟ الآن 28 سال است كه از انقلاب رفته است. 45 هزار مدرسه داريم كه سالن نمازخانه ندارد. من در اجلاس نماز گفتم. آقاي رييس جمهور هم بودند. گفتم: بابا! آخر از ساختن يك سالن عاجز هستيد. آن وقت شما با يك مقبره‌اي كه مي‌خريد مي‌دانيد كه چند تا سالن مي‌توانيد بسازيد؟ يك سالن براي نماز بچه‌هايمان بسازيد. ما به جاي اينكه براي نسل نو سالن نمازخانه بسازيم. مقبره براي استخوان پوسيده‌هاي خودمان مي‌خريم. پول خرج كردن عقل مي‌خواهد. «وَ حَصِّنْ رِزْقِي مِنَ التَّلَف» (صحيفه سجاديه/ص98) در دعاي مكارم الاخلاق امام سجاد مي‌فرمايد: خدايا! كمكم كن كه مالم تلف نشود. يك جمله‌ي ديگر، «وَ أَصِبْ بِي» يعني اصابت كن به من، برسان به من، «سَبِيلَ الْهِدَايَة» (صحيفه سجاديه/ص98) راه هدايت… به من ياد بده كه چگونه پول خرج كنم. پول خرج كردن هم… شما مي‌تواني بجاي مقبره چهار سالن بسازي بعد هم بنويسي باني اين سالن، به ياد مرحوم فلان! بگذار نسل نو بروند به جايي و نماز بخوانند. بگذار مردم كوچه مي‌خواهند مهماني بدهند. سالن ندارند. مي‌خواهند افطاري بدهند، سالن ندارند. يك وقت مثلاً يك سالن بسازيم و به امت هديه كنيم. اين سالن را دولت بايد حل كند. مردم بايد حل كنند. همه با هم! يعني اسراف يك بسيج ملي مي‌خواهد. بياييم با هم يك سري از خرج‌ها را نكنيم. خيلي خوب مي‌شود. عرض كردم كه نمونه‌هاي زيادي دارد. در جلسه‌ي قبل مقداري را گفتيم.

اسراف در نان: الحمدلله چند سالي است كه ايران گندم نمي‌خرد. آن سالي كه ايران گندم مي‌خرد، يكي از مسئولين اقتصادي به من گفت: مقداري كه ما پول دلار مي‌دهيم و گندم از آن طرف دنيا مي‌خريم، همان مقداري است كه نانوا‌ها بد مي‌پزند و اسراف مي‌شود. يعني اگر اسراف نكنيم نيازي به خريد نداريم.

9- دوري از تجملات و اسراف در ساخت مسجد

مسجد و مصلي! من دست خط امام را ديدم كه امام فرمود: مصلي تهران بزرگ باشد، محكم باشد، اما تجملات در آن نباشد. از تجملات كم كنيم همه‌جا مصلي داريم. من نمي‌گويم: مسجد نسازيد. مي‌گويم: اين منار درازي را كه براي مسجد ساختي، اين پول منار را مي‌دادي و يك جاي ديگر يك مسجد ديگر مي‌ساختي. از اين منار نه كسي بالا مي‌رود و نه اگر از بالا داد بزني پاييني‌ها مي‌فهمند. يك مقداري ولخرجي مي‌شود. در هدايا، در ورزش، در… و در… و در…

علامت مسرف چيست؟ علامت مسرف اين است كه «أَكَلَ مَا يَشْتَهِي»، «وَ لَبِسَ مَا يَشْتَهِي»، «رَكِبَ مَا يَشْتَهِي» (بحارالانوار/ج74/ص144) اين هم حديث است. مي‌گويد: هرچه دلش مي‌خواهد، مي‌خورد. هرچه دلش مي‌خواهد مي‌پوشد. هر مركبي هم دلش بخواهد سوار مي‌شود. اين‌ها علامت مسرف است. اسراف از گناهان كبيره است. حرفم تمام شد. در اين جلسه چه گفتيم؟ آثار اسراف را گفتيم. گفتيم: علاقه‌ها به كينه تبديل مي‌شود. كسي كه ولخرجي مي‌كند، كنار دستي‌اش ناراحت مي‌شود. ديگر دوستش ندارد. درآينده ولخرجي فقر مي‌آورد. نعمت‌هاي خدا را كفران كرده است. آدم ولخرج كم‌كم تن‌پرور مي‌شود. به حرام مي‌افتد. چون ولخرج است و خرجش سنگين است. براي پيدا كردن پول به حرام مي‌افتد. يعني سراغ درآمدهاي حرام مي‌رود. بسياري از اسراف‌ها در خوردن، مرض به وجود مي‌آورد. كيسه‌ي بيگانه پر مي‌شود. دليلش هم اين است كه فكر مي‌كند اگر ولخرج شود ارزش است. روي چشم و هم چشمي است. الگو نداريم. از آثار بد اسراف…

ما بايد بسيج بشويم براي اينكه يك مقدارجلوي ولخرجي را بگيريم. آن چيزي كه اسلام را ناميده، سادگي است. مسجد پيغمبر با ده تا ستون، با پايه‌ي درخت خرما دنيا را تكان داد. از لوكسي و مدرني چيزي در نمي‌آيد. حاج احمدآقا مي‌گفت: امام خميني 200 كتاب داشت. هم مرجع شد. هم رهبر شد و هم دنيا را تكان داد. محسن قرائتي 7000 كتاب دارد، اما هيچ كاري نكرده است. ما فكر مي‌كنيم كه هرچه امكانات بيشتر، كامپيوتر بيشتر، ولخرجي بيشتر،… بسياري از افراد با كتاب قرضي شاگرد اول مي‌شوند. اما بسياري از بچه‌هاي پولدار با بهترين كامپيوترها 16 ‌تا تجديدي مي‌آورد. امكانات حرف اول را نمي‌زند. اراده حرف اول را مي‌زند كه شما تصميم بگيريد. بس است. ما سعي كنيم يك مقدار از ولخرجي‌ها كم كنيم.

خدايا هرچه ولخرجي كرديم. گناه كبيره كرديم. گفتم: ولخرجي و اسراف گناه كبيره است. امام خميني(ره) مي‌فرمايد: دور ريختن نصف ليوان آب هم اسراف است. يعني نصف ليوان آب را خوردي، بقيه‌اش را بريزي. خوب بريز در حوض! بگذار بقيه‌اش را بعد استفاده كن. پاي گلدان بريز. دور ريختن نصف ليوان آب اسراف است. چقدر ما تا به حال اسراف كرديم؟ گذشته‌ي ما را ببخش و به ما توفيق بده كه يك مقدار جلوي ولخرجي دولت و ملت، مسئولين و غير مسئولين، زن و شوهر، همه با هم يك مقدار جلوي ولخرجي را بگيريم.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 580
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست