responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 590
1- دلايل عدم استجابت برخي دعاها
2- طلب خير از خداوند، نه تعيين تكليف
3- تدبير كارها در كنار دعا
4- كار و تلاش، همراه با دعا و توكل
5- سپاس نعمت‌هاي الهي، بيش از دعا و اظهار نياز
6- اعتراف به گناه در پيشگاه الهي
7- انجام وظايف ديني، بستر استجابت دعا

موضوع: آداب دعا و راه استجابت آن

تاريخ پخش:  01/06/90

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بينندگان عزيز اين بحث را شب بيست و سوم ماه رمضان مي‌بينند. آنهايي كه پاي تلويزيون هستند شب بيست و سوم اين بحث پخش مي‌شود. شب بيست و سوم از شب بيست و يكم مهمتر است. كما اينكه شب بيست و يكم از شب نوزدهم مهمتر است. اين سه شب قدر، شب نوزده، بيست و يك و بيست و سه، از نظر شب قدري شب بيست و سومش پر مايه‌تر است. چون خيلي‌ها اصرار كردند كه شب قدر را معين كن، گفت: اگر نمي‌تواني وارد شهر شوي، به مسجد دسترسي نداري و چه و چه، بالاخره شب بيست و سوم يك اعمالي هم شب بيست و سوم دارد كه پررنگ‌تر از اعمال شب نوزدهم است. مثلاً دعاي جوشن را سه شب مي‌خوانند شب بيست و سوم سوره‌ي روم و عنكبوت هم دارد. يا مثلاً شب قدر غسل دارد، شب بيست و سوم دو تا غسل دارد. يعني يك غسل اين طرف شب دارد، يك غسل آخر شب دارد. از نظر دعاها و ذكر و وردها و چيزهايي كه روايات، شب بيست وسوم خيلي زور دارد. يعني هيچ شبي مثل شب بيست و سوم شب دعا نيست. مثل اينكه در روزها هيچ روزي، مثل روز عرفه روز دعا نيست. در روزها روز عرفه، در شبها شب بيست و سوم. مي‌خواهم يك مقداري راجع به ادب دعا يك چيزهايي بگويم كه بعضي‌هايش را شايد شنيده باشيد، بعضي‌هايش را شايد نشنيده باشيد. يك صلواتي بفرستيد(صلوات حضار)

مسأله‌ي مهمي كه هست اين است كه در دعاها اول مي‌گويد كه: («ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ» )(غافر/60) خدايي كه گفته دعا كنيد من مستجاب مي‌كنم، پس موضوع رمضان نود، شب بيست و سه، شب قدر. به احتمال قوي! موضوع: دعا.چند تا سؤال است.

1- دلايل عدم استجابت برخي دعاها

1- چرا بعضي از دعاها مستجاب نمي‌شود. مگر خدا نگفته، نصفش را من مي‌گويم و نصفش را شما بگوييد. مگر خدا نگفته، («ادْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ») دعا كن من مستجاب مي‌كنم. ما كه دعا كرديم مستجاب نشد. مي‌گويم: بله در قرآن همين يك آيه نيست. هم داريم («أَسْتَجِبْ لَكُمْ») يعني من مستجاب مي‌كنم. دعا كنيد («أَسْتَجِبْ لَكُمْ») يعني من مستجاب مي‌كنم. هم يك آيه جاي ديگر مي‌گويد: («اسْتَجيبُوا») (انفال/24) شما وقتي پيغمبر شما را مي‌خواند،             شما هم استجابت كنيد. هم («استَجِب») داريم، هم(«اسْتَجيبُوا»)، («اسْتَجب») يعني خدا مي‌گويد: من مستجاب مي‌كنم. («اسْتَجيبُوا») يعني من هم كه شما را مي‌خوانم، شما هم جواب دهيد… چقدر «حَيَّ عَلَى الصَّلَاة» گفتيم مسجد نيامدي  هي گفتيم بيا، نيامدي.

يك وقت يك دختري يا پسري بود، به من گفت: آقاي قرائتي من يك حاجت دارم مي‌خواهم عملي شود، نمي‌شود. به او گفتم اول يك سؤال مي‌كنم جواب بده. خدا نوكر تو است، يا تو بنده‌ي او؟ يك خرده فكر كرد، گفت: نه! خدا كه نوكر ما نيست. «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ»! گفتيم: اگر ما بنده‌ي او هستيم، حق نداريم بگوييم كه هرچه مي‌گويم: گوش بدهد. چشمهايت را باز كن. هرچه مي‌گويم گوش بده. خدا هم قادر است، هم حكيم است. گاهي وقت‌ها مي‌تواند اين كار را بكند، نمي‌كند چون حكيمانه نيست. مگر هرچه بچه مي‌خواهد مادرش به او مي‌دهد بخورد. مادر ضمن اينكه مادر است، حكيم هم هست. صلاحش نيست. پس اين بايد بگوييم چرا دعا مستجاب نمي‌شود؟ يكي اينكه ما («اسْتَجيبُوا») نمي‌گوييم. («اسْتَجب») نيست، براي اينكه («اسْتَجيبُوا») نيست. اين يك مورد.

قرآن مي‌گويد: («أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُم‏» )(بقره/40) شما وفادار باشيد من هم وفا دارم. ما وفا نداريم. چقدر نذر مي‌كنيم، كه خدايا چنين كن، چنين كن من چنين مي‌كنم. همين كه مشكل ما به اصطلاح خر ما از پل گذشت، شتر ديدي نديدي. هيچي به هيچي!

2- طلب خير از خداوند، نه تعيين تكليف

مسأله‌ي ديگر در دعا به خدا نگوييم چه كن. يك چيزي را من امروز صبح گيرم آمد. تا امروز صبح من اين را بلد نبودم. وقتي زليخا عاشق يوسف شد، يوسف گفت خدايا زندان از اين خانه براي من بهتر است. («رَبِّ السِّجْنُ») سجن يعني زندان. («رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَي‏») (يوسف/33) خدايا زندان براي من بهتر از اين است كه در اين خانه اين خانم عاشق من شود. بالاخره گذار يوسف به زندان افتاد. در فيلمش هم ديديد. يوسف يك روز گفت: خدايا اين هم شد كار؟ در جواني در چاه افتاديم، در زندان افتاديم. گفت: خودت خواستي. چرا گفتي زندان؟ بايد بگويي خدايا من را از اين گير نجات بده. دخالت كردي.

موسي وقتي تحت تعقيب بود، به او گفتند: قرار است تو را بگيرند و بكشند. از منطقه فرعوني منطقه مدين رفت. بعد رفت كنار يك درختي نشست و موسي چنين دعايي كرد. دعاي موسي چه بود؟ گفت: («ربِّ») خدايا، («انّي») من («لِما أَنْزَلْتَ») براي چيزي كه نازل كني، («إِلَيَّ») به سمت من، («مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ») (قصص/24) خدايا هرچه كه نازل كني، از خير فقير هستم. امام صادق فرمود: نان مي‌خواست، گرسنه بود، اما اسم نان را نبرد. گفت: خدايا خير برسان. نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه دو تا دختري كه دختران شعيب بودند، پدرشان پير بود، چوپاني مي‌كردند، رفته بودند بزغاله‌ها را بيرون آب بدهند، يعني كنار شهر، موسي فراري كه منطقه فرعون به منطقه مدين آمده بود، ديد جمعيتي كنار چشمه بزغاله‌هايشان را آب مي‌دهند، دو تا دختر هم كنار است. نزد دخترها رفت و گفت: شما چرا كنار ايستاديد؟ گفتند: ما پدري پير داريم. نمي‌تواند چوپاني كند. ما چوپاني مي‌كنيم. آمديم بزغاله‌ها را آب بدهيم.

حالا لب چشمه برويم تن ما به تن مردها مي‌خورد. ايستاديم مردها بروند ما برويم آب بدهيم. بزغاله‌ها را گرفت و آب داد و دخترها زودتر خانه رفتند، پدرشان مثلاً به طور طبيعي بپرسد كه چطور زود آمديد قصه را مي‌گويند.فرمود: برو به او بگويد بيايد. آمد گفت: («إِنَّ أَبي‏»)، («إِنَّ») به درستي كه («أَبي‏») بابا، («يَدْعُوكَ») (قصص/25) تو را دعوت كرده است. چه كار دارد؟ («لِيَجْزِيَك‏») جزا بدهد. چه چيز؟ («أَجْرَ ما سَقَيْت‏») اجر سقايي تو را. تو سقايي كردي بزغاله‌هاي مرا آب دادي، باباي من مي‌خواهد به تو پول بدهد. وقتي رفت و ماجرا را برايش گفت، گفت: اصلاً بيا يكي از اين دخترهاي مرا بگير. شغل نداشت، شغل پيدا كرد. سرمايه نداشت، سرمايه پيدا كرد. زن نداشت، زن پيدا كرد. مسكن نداشت، مسكن پيدا كرد. گرسنه بود، سير شد.

امام صادق فرمود: موسي گفت خدايا خير مي‌خواهم ولي نگفت، چه چيزي… ولي يوسف گفت: خدايا زندان! از اين چه مي‌فهميم؟ اي خدا اين پسر بيايد مرا بگيرد خيلي خوب است. اي خدا اين دختر زن من شود خوب است. به تو چه؟ بگو خدايا يك همسر خوب، مقدّر كن. روي كسي دست نگذار. ممكن است آنچه تو مي‌خواهي خير نباشد. يوسف روي زندان دست گذاشت و در زندان افتاد. موسي براي خدا تكليف معلوم نكرد، همه چيزي پيدا كرد.

به هركسي مي‌خواهيد شب بيست و سوم دعا كنيد بگوييد: خدايا، خير دنيا و آخرت بده… خير چيست؟ اصلاً گاهي وقت‌ها خير اين است كه نباشد. يك كسي به يكي از اولياي خدا گفت، يك دعا به ما كن. ايشان يك خرده به او نگاه كرد و گفت: خدا «إِنْ شاءَ اللَّه‏» مرگت بدهد! گفت: اِ… حاج آقا! ما گفتيم به ما دعا كن. گفت: من هرچه زندگي تو را نگاه مي‌كنم تو هر نفسي كه مي‌كشي يك شر است. زودتر بروي بهتر است. گاهي وقت‌ها صلاح اين است كه آدم اين كار نباشد. ما نمي‌دانيم. خير بخواهيم. خير بخواهيم. اگر عقل ما كامل بود كه پشيمان نمي‌شديم. اينكه هي كار مي‌كنيم پشيمان مي‌شويم پيداست عقل ما كوتاه است. عقل ما كامل بود پشيمان نمي‌شديم، نياز به انبياء هم نداشتيم. ما عقلمان نمي‌رسد فقط مي‌گوييم خدايا خير را درست كن.

و لذا داريم كه براي خدا تكليف… نگو خدا پولم بده كه مكه بروم. «اللهم ارزقني حج» خدايا حج قسمت من كن. حالا با پول يا بي‌پول؟ ميليونها آدم مكه رفتند، بي‌پول. ميليون‌ها پولدار هم هست نرفتند. همسر خوب، اولاد خوب، حاج آقاي قرائتي چه كنم من يك پسري مي‌خواهم خوشگل باشد، تپل باشد، حافظ قرآن هم باشد. مي‌گويم از كجا فهميدي يك چنين پسري به درد تو مي‌‌خورد؟ بگو: اولاد صالح! به تو چه كه پسر باشد يا دختر. فضولي موقوف! تپل باشد يا نمي‌دانم قلمي! عرض كنم به حضور جنابعالي كه حافظ قرآن باشد يا نباشد… چنان براي خدا، مثل اينكه خدا ناشي است. مي‌گويم: خدا ببين هركاري مي‌كني، از اين وارسي كن. اين عقلش بيش از حكمت توست. اين مسأله‌ي مهمي است كه…

يك حديث ديگر داريم. اين براي بد نيست بخوانم. امام رضا فرمود: «شَكِّا‏» يعني يوسف شكايت كرد. «فَقَالَ يَا رَبِّ بِمَا ذَا اسْتَحْقَقْتُ السِّجْن‏» (بحارالانوار/ج12/ص247) چطور مستحق زندان شدم؟ چطور شد من در زندان افتادم؟ «فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ» گفت «أَنْتَ اخْتَرْتَه‏» خودت گفتي زندان! يادت رفت گفتي «رَبِّ السِّجْنُ أَحَب‏». «هَلَّا قُلْتَ الْعَافِيَةُ أَحَبُّ إِلَي‏» باز مي‌گويد: خدايا عافيت. ولذا سؤال مي‌كنند، شب قدر چه بخواهيد؟ مي‌گويد: بگو عافيت.

نگو خدايا پايان نامه‌ي من خوب دربيايد. بگو: خدايا علم مفيد به من بده. اينقدر پايان نامه داريم، در وزارت علوم گرد مي‌خورد و هيچ خاصيتي ندارد. فقط دفاع كرده و يك مدرك گرفته است. نه به درد خود نويسنده مي‌خورد. نه به درد جامعه مي‌خورد. فقط يك تحقيقي راجع به يك چيزي كرده و يك پايان‌نامه نوشته است. خدايا من مي‌خواهم پژوهشگر نفر اول كره‌ي زمين شوم. بيا! كميل پژوهشگر بود. اين دعاي كميل سه چهار صفحه دعا است، حضرت كميل از حضرت امير(ع) نقل كرده است. رونويسي كرده است. هيچ پژوهشي هم نكرده است. يعني گاهي سه صفحه دعايي كه روي آن پژوهش نشده، فقط نقل كرده، هرچه بوده نوشته است. يعني گاهي نوشتن بدون پژوهش بركت دارد. گاهي هم كتاب‌هاي پژوهشي هيچ بركتي… از خدا بركت بخواهيم. اين ادب دعاست.

3- تدبير كارها در كنار دعا

خوب آداب دعا چيست؟ اين يك مورد. شرايط استجابت چيست؟ چرا گاهي دعا مستجاب نمي‌شود؟ اين چرا را ادامه دهم. يكي اينكه تدبير نكرديم. در حديث داريم كه جنس را نسيه داده، سند ندارد، چك ندارد، سفته ندارد، شاهد نگرفته، رهن هم نگرفته، همينطور الكي پولش را داده است. مالش تلف شده است. خدا دعايش را مستجاب نمي‌كند. مي‌گويد: مگر به تو عقل ندادم. تو پول نقد را مي‌دهي، يا يك چيزي رهن بگير، يا يك شاهد بگير، يا چك بگير، سفته بگير. حالا خودماني هستيم. خوب خودماني هستي… تدبير نكرديم. يك قصه در تلويزيون سالهاي قبل گفتم حالا ديگر سه نسل در اين سي و دو سال عوض شدند.

يك بچه مدرسه‌اي در امتحان‌ها گفت: مثلاً خدايا كوه هيماليا را در نيشابور بگذار. دعا مي‌كرد. خدايا اقيانوس اطلس را در جيرفت بگذار. مادرش گفت: چه مي‌گويي؟ گفت: من در امتحان جغرافي چنين نوشتم، حالا مي‌گويم خدايا تو بيا آن را درست كن. گاهي وقت‌ها ما مي خواهيم خل بازي كنيم، خدا بيايد خل‌بازي‌هاي ما را… آدمي كه جنس دست كسي مي‌دهد، نه سند، نه شاهد، نه چك، نه سفته، نه رهن، اين خل بازي كرده است. خدا چه تقصيري دارد؟ گاهي گناه كرده است. امام صادق مي‌فرمايد كه گاهي وقت‌ها دعا مستجاب مي‌شود، بعد از دعا انسان يك گناهي مي‌كند به خاطر گناه…

مسيرش را عوض كرده است. امام رضا فرمود: بلعم بعورا دعايش مستجاب مي‌شد. ولي به وضعي افتاد كه در مقابل حضرت موسي قد علم كرد.

گاهي مستجاب نشدن لطف است. يك روز قارون با اسكرت، كبكبه و دبدبه داشت مي‌رفت. يك نگاهي كردند چه اسكرتي! چه جمعيتي با او مي‌روند. عده‌اي گفتند: («يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُون‏» )(قصص/79) خدايا مي‌شود ما هم مثل قارون اينقدر پول داشته باشيم. فردا كه قارون در زمين فرو رفت، گفتند: خوب شد كه ما قارون نشديم. خوب شد كه قارون نشديم. خيلي وقت‌ها دعا مستجاب نمي‌شود آدم مي‌گويد خوب شد كه مستجاب نشد.

4- كار و تلاش، همراه با دعا و توكل

كسي كه كار نكند دعايش مستجاب نمي‌شود. حديث داريم كسي در خانه‌اش بنشيند بگويد: خدايا رزق مرا بده، دعايش مستجاب نمي‌شود. گاهي بعضي دعاها معنايش اين است كه نظام آفرينش به هم بخورد. من نمي‌دانم حالا از زن‌هاي كاشان شنيدم. زن‌هاي سمنان و شهرهاي ديگر، حالا فيلم هم سمنان ضبط مي‌شود، گاهي وقت‌ها مردها هم مي‌گويند، مي‌گويند: «إِنْ شاءَ اللَّه‏» دردم به جان فلاني بيفتد. مي‌گويند؟ شما اين حرف‌ها را شنيديد؟ دردم به جان كي! مثلاً مي‌گويد دردي كه در جان من است «إِنْ شاءَ اللَّه‏» در جان… معنايش مي‌‌داني چيست؟ يعني خدايا تو حكمت را كنار بگذار. درد من آنجا بيفتد. مگر حمل و نقل دردها با تو است؟ غذاي فاسد خوردي مسموم شدي. حالا مي‌گويي خدايا من غذاي فاسد خوردم، او مسموم شود. خيلي دعاي احمقانه‌اي است. دردم به جان فلاني بيفتد. هركس درد خودش را بايد خودش بكشد. من درس نخواندم رفوزه مي‌شوم. خدايا آن شاگرد اول يادش برود. اصلاً دعا غلط است. من بي‌كله مي‌روم، مي‌گويم: ماشين او تصادف كند. گاهي دعاها معنايش اين است كه خدا دست از حكمتش بردارد. گاهي دعا مستجاب نمي‌شود، شبيه آن مستجاب مي‌شود. مثلاً مي‌گويند: خدايا اين ماشين را قسمت من كن. خدا يك ماشين ديگر قسمت مي‌كند. حالا اين نشد يك ماشين شبيه آن. و گاهي دعا مستجاب نمي‌شود، خدا براي نسل مي‌گذارد يا براي قيامت مي‌گذارد. اين دلايلي است كه دعا مستجاب نمي‌شود. اما آداب دعا چيست؟

5- سپاس نعمت‌هاي الهي، بيش از دعا و اظهار نياز

داريم وقتي دعا مي‌كنيد اينها همه روايت است. اول اينكه از خدا ستايش كنيد. دعاهاي ماه رمضان را ديديد. يا علي و يا عظيم، يا نور يا قدوس، دعاي كميل. هر دعايي اول ستايش كرده است. شما در نماز وقتي مي‌خواهي دعا كني، دعاي نماز چيست؟ («اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» )(فاتحه/6) اول ستايش مي‌كني مي‌گويي: («الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَلَمِينَ») (فاتحه/2) («الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» )(فاتحه/3) («مَلِكِ يَوْمِ الدِّين‏») (فاتحه/4) («إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ») (فاتحه/5) بعد مي‌گويد: («اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ») يعني وقتي مي‌خواهي دعا كني، بگويي(«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»)، اول مي‌گويي رحمان تو هستي، رحيم توهستي، رب العالمين تو هستي، («مَلِكِ يَوْمِ الدِّين‏») تو هستي. اول دعا از خدا ستايش كن.

دوم ديگران را فراموش نكنيد. هي نگو من. شما تا حالا براي چيني‌ها هم دعا كرديد. هزار ميليون آدم منحرف در چين است. چند بار دعا به آنها كرديد. آنها آدم نيستند. نبايد آنها هم هدايت شوند. براي كمونيست‌ها دعا كرديد؟ براي گاو پرست‌ها دعا كرديد؟ به ديگران هم دعا كنيد. حتي آنهايي كه نمي‌شناسيد. شما براي نعمت‌هاي خودت چرا «الْحَمْدُ لِلَّه‏» مي‌گويي؟ براي نعمت‌هايي كه خدا، هر نعمتي در هر زمان، در هر مكان، هر نعمتي به هر موجودي دادي، آخر نعمتي هم كه به شما مي‌دهد به نفع من است. اين راننده‌اي كه دارد اين ماشين را مي‌راند اگر اين هم ديوانه شود من را در دره مي‌اندازد. ما سوار هواپيماي توپولف شديم، خلبانش كمونيست بود از اين شوروي‌ها. من براي اين آيت‌الكرسي مي‌خواندم. يكي گفت: بابا اين كافر است. گفتم: ببين كافر است، اما اگر اين پايين بيافتد من هم مي‌افتم. گاهي وقت‌ها اگر همسايه بنايي مي‌كند شما هم ديگر نمي‌توانيد از تق و توق آن بخوابي. همين نهنگ‌ها اگر امروز اعتصاب كنند، نهنگ‌ها قهر كنند، بگويند: ما ديگر ماهي نمي‌خوريم. آخر نهنگ‌ها ماهي‌هاي مرده را مي‌خورند. اگر نهنگ‌ها اعتصاب كنند از فردا گوشت تازه مي‌خواهيم! اين حيوان‌هاي دريايي كه مي‌ميرند كسي نيست اينها را بخورد. شد؟ حيوان مرده آب دريا را بد بو مي‌كند. آب اقيانوس بد بو شود تنفس براي ما هم مشكل است. پس نهنگ‌ها به گردن ما حق دارند. در عمرمان گفتيم: «الْحَمْدُ لِلَّه‏»! نهنگ‌ها ماهي مي‌خورند. ماهي مرده مي‌خورند. اين هستي همه به هم بند است. ما نمي‌دانيم. شما سوييچ را مي‌زني اگزوزش دود مي‌دهد. مكانيك مي‌داند اينها چه رابطه‌اي با هم دارد كه سوييچ را كه روشن مي‌كني، اگزوز دود مي‌دهد. اين هستي به هم وصل است. الآن رابطه نفس كشيدن ما با كره‌ي مريخ چيست؟ با كره مريخ، با خورشيد چيست؟ با ماه چيست؟ با حيوان‌هاي وحشي چيست؟ يك خرده اينها جا‌به جا شود خدا مي‌داند چه مي‌شود؟

نمي‌دانم شنيديد يا نه؟ يك كلاغي مي‌پريد يك چيزي از شكمش بيرون ريخت روي صورت يك نفر ريخت. گفت: «الْحَمْدُ لِلَّه‏»! گفتند: چرا «الْحَمْدُ لِلَّه‏» مي‌گويي؟ گفت حالا اگر گاوها مي‌پريدند چه مي‌كرديم؟ نعمت‌ها را جابه‌جا كنيد. قرآن مي‌گويد: («إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً») (ملك/30) صبح بلند شديد هرچه كنديد به آب نمي‌رسيد، به چه كسي تلگراف مي‌كنيد؟ (« لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجا» )(واقعه/70) بخواهيم آب را تلخ مي‌كنيم. به چه كسي تلگراف مي‌كني؟(«لَوْ نَشاءُ» )عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است. («لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا») (واقعه/65) درخت‌ها را خشك مي‌كنم. به چه كسي تلگراف مي‌كني سبزش كن؟ زنش زاييده بچه‌اش به جاي اينكه بمكد به سينه مادرش فوت مي‌كند. هرچه مي‌گويد: عزيز بمك! همه‌ي اساتيد دانشگاه كره‌ي زمين را دعوت كن، با مراجع تقليد. بگويد: زن من زاييده بچه فوت مي‌كند. همه بيچاره هستند!

از بس كه ما در نعمت‌هاي خدا غوطه هستيم اصلاً به فكر ما نمي‌رسد. و لذا وقتي دعا مي‌كنيد اينطور بگوييد. بگوييد: خدايا، براي هر نعمتي كه در زماني و در هر مكاني به هر موجودي قبلاً دادي، الآن مي‌دهي، بعداً خواهي داد، براي هر بلايي در هر زماني، در هر مكاني از من و غير من قبلاً دور كردي، الآن دور مي‌كني، بعداً دور… اين رقمي دعا كنيد. بعد هم نگو صد هزار مرتبه شكر! صد هزار مرتبه زشت است. مي‌دانيد صد هزار مرتبه چند تا است؟ به اندازه يك مشت شكر! شما يك مشت شكر برداري مي‌شود صد هزار دانه‌ شكر. بگو: خدايا… حواست را جمع كن چطوري شكر كنم. به اندازه يك مشت شكر «الْحَمْدُ لِلَّه‏»! يك مشت شكر چيست، صد هزار تا! قديم صد هزار تا مهم بود. شما بگو: به عدد هر سلول، به عدد هر اتم، به عدد هر برگ درخت، به عدد هر نفس، به عدد آنچه بر آن علم داري «الْحَمْدُ لِلَّه‏». حرف كه مي‌زنيم كيلويي حرف نزنيم. ميلياردي حرف بزنيم.

بنده يك پيشنهادي شب بيست و سوم دارم. اساتيد دانشگاه يك درسهاي تخصصي است كه بايد سر كلاس بگويند. يك اطلاعاتي هم دارند. آن اطلاعاتي كه تخصصي نيست، اينها را در يك سي‌دي كنند، در ايران پخش كنند. من خودم اين كار را كردم. چند هزار ساعت سخنراني من را در يك سي‌دي پخش كردند. دهها هزار تا، قفل هم ندارد. بالاخره يك عمري مطالعه كردم، همه طلبه‌ها داشته باشند. اين آقاي فلان وزير، فلان وكيل، فلان رييس دانشگاه كه در يك درس تخصصي، البته بعضي حرف‌ها به درد مردم نمي‌خورد. تخصصي است. اما يك سري اطلاعات عمومي است. اطلاعات عمومي‌شان را در يك سي‌دي كنند. بنده كه نمي‌توانم مثلاً بروم فلان كشور… ولي وزير امور خارجه دويست تا سفر خارجي داشته، در هر سفر خارجي، در ده تا يك نكته داشته باشد، در هر سفر بيست تا حرف حسابي دارد. اين بيست ساعت را يك سي‌دي كند من در ماشين گوش بدهم، به اطلاعات من اضافه شود. ما كار كمتر از ميليوني ديگر نكنيم. مطالعه كردي چيزي خوب بود، فوري اين را به يك روزنامه، به يك سايتي، به يك اينترنتي، به يك شبكه‌‌ي راديو و تلويزيوني، گاهي وقت‌ها صدا و سيما نمي‌دانند چه بگويند، و اينقدر محقق داريم حرف‌هاي خوبي دارد، ولي بين اين محقق  صدا و سيما رابطه‌اي نيست. پخش كنيد. دعا ميليوني باشد.

6- اعتراف به گناه در پيشگاه الهي

اعتراف به ضعف كنيد. («لا طاقَةَ لَنَا» )(بقره/249) («وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا») (بقره/286) اعتراف به گناه كنيد. («ظَلَمْنا أَنْفُسَنا») (اعراف/23) منتهي يواشكي! وقتي گناه خودت را مي‌شويي بگو: خدايا… مخفيانه بگو. كسي حق ندارد گناه كرد به رفيقش بگويد من اين گناه را كردم. و حق ندارد اگر كسي گناه كرد رفيقش هم بگويد تو هم گناه كن. مثلاً داريم مي‌رويم يك دختري زيبا مي‌بينيم، نگاهش مي‌كنم مي‌گويم: احمد آقا ببين! بابا تو ديدي يك غلطي كردي. حالا ديگر دلالي نكن. نه حق داري گناهت را به ديگري بگويي… بعضي‌ها رفيق كه مي‌شوند از حالات خصوصي خودشان عكس برمي‌دارند. فكر نمي‌كني يك زماني دشمن تو شود. سفره‌ي دلش را پهن مي‌كند. بابا اين فردا دشمن تو مي‌شود. همين كه مي‌گويد: قربانت بروم، فردا آبروي تو را مي‌ريزم. به هيچ‌كس اعتماد نكنيد. حديث داريم با هركس دوست… حديث داريم با هركس دوست شدي رازت را نگو فردا دشمن تو مي‌شود. با هركس هم دشمن شدي، حديث داريم هرچه مي‌خواهي به او فحش نده. يك راهي را براي دوستي بگذار، ممكن است فردا خواستيد با هم آشتي كنيد. نه از هركس عصباني شديد هرچه خواستيد بگوييد، نه هركس را دوست شديد هرچه مي‌خواهيد بگوييد.

با عشق دعا كنيد. («رَغَباً وَ رَهَبا») (انبياء/90) ترس و اميد در شما باشد. («خَوْفاً وَ طَمَعا» )(اعراف/56) با اخلاص دعا كنيد («فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصين‏») (غافر/14) حسن ظن داشته باشيد. («فَإِنِّي قَريب‏») (بقره/186) اينها همه آيه قرآن است.

7- انجام وظايف ديني، بستر استجابت دعا

اگر مي‌خواهيد دعاي شما مستجاب شود، تكاليف الهي را انجام دهيد. قرآن مي‌گويد: («أَوْفُوا بِعَهْدي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ») (بقره/40) شما اگرمي‌خواهيد بازار به شما نسيه دهد خوش حساب باشيد. آدم خوش حساب شريك مال مردم است.

مسأله‌ي ديگر تلاش و دعا است. قرآن مي‌گويد: رزمندگان در جبهه گفتند: («رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً») (بقره/250) يعني بايد حركت كرد، دعا به جاي حركت نيست، دعا در كنار حركت است. دل شكسته در دعا اثر دارد. يكوقت انسان اشكش كه جاري شد، دل شكسته در دعا اثر دارد. («هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا») (آل‌عمران/38) اينجا بود كه دعاي زكريا… زكريا تا پيري بچه‌دار نشد. در پيري يك صحنه‌اي را ديد، دلش سوخت. تا دلش سوخت دعا كرد. گاهي وقت‌ها انسان خراب مي‌شود. گاهي وقت‌ها انسان شكست مي‌خورد. اين شكست‌ها هم بد نيست. ضربه مي‌خوري ولي عطرت بلند مي‌شود. مثل چوب عود، چوب عود را آتش مي‌زنيم، اما همين آتشي كه گرفت بوي عطرش بلند مي‌شود. گاهي وقت‌ها حالات انسان.

قبل از خود به ديگران دعا كنيم. حديث داريم اگر به چهل تا مؤمن دعا كنيد، دعاي خودت هم مستجاب مي‌شود. در زمان‌هاي مناسب مثل شب بيست و سوم، در مكان‌هاي مناسب مثل مسجد، با توسل، توسل هم خيلي نقش دارد. حالا وهابي‌ها قبول ندارند، نداشته باشند. ما تابع قرآن هستيم وهابي‌ها هم جواب ندارند بدهند. الآن چون ممكن است افرادي گول وهابي‌ها را خوردند، من يك جمله بگويم.

پسران يعقوب وقتي ديدند غلط كردند يوسف را در چاه انداختند، به پدرشان متوسل شدند. گفتند: («يا أَبانَا») بابا! («اسْتَغْفِرْ لَنا») (يوسف/97) ما هم مي‌گوييم: يا ابالفضل، يا حسين! بعلي، بفاطمه، بالحسن. يا مخالفين موسي وقتي ديدند قورباغه و ملخ و خون را، رجز و نكبت و بدبختي سرشان ريخت، با اينكه به موسي گفته بودند صد تا معجزه بياوري ما ايمان نمي‌آوريم. («مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آيَةٍ لِتَسْحَرَنا») (اعراف/132) موسي معطل نشو. هزارتا معجزه بياوري ما ايمان نمي‌آوريم. نمي‌آوريم، نمي‌آوريم! قرآن مي‌گويد: حالا كه اينقدر پررو و لجباز هستيد، («فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِْمُ الطُّوفَانَ»)، («وَ الجَْرَادَ» )ملخ، («وَ الْقُمَّلَ») حيوان ريز يا شپش، («وَ الضَّفَادِعَ») قورباغه، انواع نكبت‌ها را روي سر اينهايي ريختيم كه به موسي گفتند: صد تا معجزه بياوري ما ايمان نمي‌آوريم. نمي‌آوريم، نمي‌آوريم.

خدا مي‌گويد: همه‌ي نكبت‌ها را روي سرشان ريختيم. («وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ») (اعراف/134) عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است. ديدند نكبت‌بار شدند، گفتند: («يَامُوسىَ ادْعُ لَنَا») ما را دعا كن. يعني آن لجبازهاي درجه يك هم به موسي متوسل شدند. همين كه گفتند: («يَامُوسىَ ادْعُ لَنَا») در سوره اعراف است، ما هم مي‌گوييم: يا ابالفضل ادع لنا! توسل اشكال ندارد. ما اينها را بنده صالح خدا مي‌دانيم. توسل!

حضرت نوح چه دعايي كرد؟ («رَبِّ اغْفِرْ لي‏ وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنا») (نوح/28) ابراهيم چه دعايي كرد؟ گفت: («رَبِّ اجْعَلْني‏ مُقيمَ الصَّلاةِ» )(ابراهيم/40) خدايا مرا مقيم نماز قرار بده. ذريه‌ام را همينطور. موسي چه دعايي كرد؟ («رَبِّ اشْرَحْ لي‏ صَدْري» )(طه/25) زكريا چه دعايي كرد؟ گفت: ذريه‌ي طيبه، دعاي انبياء، دعاي… يوسف چه دعايي كرد؟ گفت: خدايا حالا كه حكومت دست من افتاده است، من مسلمان بميرم. پيغمبر ما چه دعايي كرد، دعاي انبياي ديگر، حالا اينها…

شب بيست و سوم را قدر بدانيم. آدم نمي‌داند شب بيست و سوم چه شبي است؟ چه چيزي براي ما تا سال ديگر اندازه‌گيري مي‌شود؟ من دو سه تا تذكر مي‌دهم.

1- هرچه پول مي‌خواهيد در طول سال خرج كنيد، اگر داريد شب بيست و سوم يكجا كنار بگذاريد. چون عبادت شب بيست و سوم ثواب هزار تا دارد. يعني هزار تومان كنار بگذاري انگار يك ميليون كنار گذاشتي. در طول سال كه مي‌خواهيد به افرادي كمك كنيد، اگر داريد شب بيست و سوم يكجا كنار بگذاريد كه يك تومان شما هزار تومان شود.

2- در مسجدها از روحانيون بخواهيد كه يك آيه هم تفسير شود. من ناراحت هستم، واقعاً غصه مي‌خورم كه شب قدر كه («أَنْزَلْناهُ في‏ لَيْلَةِ الْقَدْرِ») (قدر/1) شب قدر شب نزول قرآن است. ولي دعاي جوشن يكي دو ساعت مي‌خوانند، توسل، منبر، همه كاري مي‌كنند، قرآن سر مي‌گيرند، اما مردم در مسجد مي‌روند و بيرون مي‌آيند، با يك آيه آشنا نمي‌شوند. بخشي از شب قدر را بگوييم آقا يك آيه سوره‌ي («إِنَّا أَنْزَلْناه‏» )را براي ما تفسير كن. («اللَّهُ الصَّمَد») (اخلاص/2) يعني چه؟ («غَيْرِ الْمَغْضُوب‏») (فاتحه/7) مغضوبين چه كساني هستند؟ («وَ لاَ الضَّالِّين‏») ضالين چه كساني هستند؟ سهمي براي قرآن در نظر بگيريم. اين يك مورد.

هركس هم به شما فحش داده است حلالش كنيد. چون تا ظرف را نشويي، شيرش نمي‌كنند. در قلبي كه پر از كينه و حقد است، خدايا بدهد بيايد. آخر ظرفت را نشستي! شب قدر به خاطر شب قدر ببخشيد. مگر نمي‌گويي خدا تو را ببخشد، تو هم ببخش. حالا يك فحشي داده، متلكي، غيبتي، هرچه بوده حلال كن. هم همديگر را ببخشيد. هم سهمي براي تفسير باز كنيد. هم هركسي پول دارد يكجا كنار بگذارد.

حالا دعا كنيد. حديث داريم اگر دست بالا آمد ده مرتبه گفتي يا رب خدا مستجاب مي‌كند. خدايا همه كمالات از تو است. تو بزرگي، تو خالقي، رئوفي، مهرباني، همه‌ي كمالات دست تو است. همه نعمتي به ما دادي. دنيا در فتنه است، ما در امنيت هستيم. كل كره زمين فرمانده كل قوايش و رهبرش فاسق است. فقط رهبر ايران عادل است. كل دنيا از آمريكا وحشت دارند، جز ايران. كل دنيا رييس جمهورهايشان را آمريكا پايين و بالا مي‌كند جز ايران. يك كدخدا، يك انجمن اسلامي، يك شوراي روستا را آمريكا دخالت ندارد. علاقه‌مند به اهل بيت هستيم. سالم هستيم. روزه گرفتيم، ما را در شب قدر تا به اينجا آوردي. خيلي به ما نعمت دادي. خدايا براي هر نعمتي كه به ما و غير ما دادي، داري مي‌دهي و خواهي داد، هر بلا و خطر و انحرافي كه از ما و غير ما دور كردي، دور مي‌كني، دور خواهي كرد. براي هر يكي در هر آن به عدد آنچه بر آن علم داري، به عدد هر سلول، اتم، ذره، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏». «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».

لغزش‌هايي از ما سر زده، فكرهاي بد، نگاه بد، غذاي بد، خواب بد، عمرمان را تلف كرديم، اسراف كرديم. هر لغزشي كه از ما ديدي براي هر لغزشي «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ».

«اللهم انا نسئلك و ندعوك بسمك العظيم الاعظم، الاعز العجل الاكرم، بحق محمد و علي و فاطمه، و الحسن و الحسين و طفلة المعصومين من ذريه الحسين…» حديث داريم دست بالا بيايد، خدا مي‌گويد: محروم پايين نمي‌آيد. ده مرتبه يا رب بگوييد، خدا لبيك مي‌گويد. چه مي‌خواهيد؟ ما هم ده مرتبه مي‌گوييم. (يا رب… يارب) (10 بار) «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».

دعاي ما اين است. خدايا آنچه براي خوبان در شب قدر مقدر مي‌كني همه آنها را براي همه ما با ظرفيت لازم مقدر بفرما. لغزش‌هاي گذشته ما، اموات ما بيامرز. كشور ما، رهبر ما، امت ما، نسل ما، مرز ما، انقلاب ما، آبروي ما، عفت ما، ناموس ما، نسل ما، هر نعمتي را كه به ما دادي در پناه حضرت مهدي حفظ بفرما. ميزبان امشب كه شب قدر فرشته‌ها خدمت امام زمان مي‌رسند، ميزبان امام زمان، مهمان فرشته‌ها. به آبروي آن مهمان‌ها و آبروي اين ميزبان از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضي و ما را براي امام زمان سرباز مخلص فداكار و وفادار قرار بده. همه‌ي مشكلات فرد، و همه مشكلات جامعه حل بفرما. به بي‌همسرها همسر خوب، به بي‌مسكن‌ها مسكن خوبف به بيكارها شغل خوب، به بي‌‌سوادها علم خوب، تك تك طلبه‌ها از علماي رباني، مرز ما حفظ بفرما. عاقبت ما را ختم به خير بفرما. ايماني به ما بده كه هيچ زلزله‌اي ما را تكان ندهد. اگر كارهاي ما خير است همه‌ي علاقمندان اهل بيت را در كار ما شريك كن. ما را در همه‌ي خيرهاي هستي شريك كن. صدها ميليون منحرف روي كره‌ي زمين است، وسيله هدايتشان را فراهم كن. عزت و امنيت و وحدت و قدرت را بر امت اسلامي حاكم بفرما. شرّ آمريكا و اسرائيل و شرّ هر صاحب شرّي را به خودش برگردان. به همديگر دعا كنيم. كينه ممنوع! هركس هر غيبت و فحشي بوده ببخشد. قلب پاك! صداي بلندگوي مسجد را هم مرد آزاري نكند. الغوث الغوث در مسجد. بگذاريد كسي مي‌خواهد بخوابد،بخوابد.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 590
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست