نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 662
موضوع: بزرگداشت عید سعید غدیر
تاريخ پخش: 15/04/1402
عناوين:
1- فرمان خدا برای معرفی جانشین رسول خدا
2- مراسم جانشینی حضرت علی علیهالسلام در برابر دیدگان حاجیان
3- معرفی سلسلهی امامان در غدیر خم
4- امامت، امانت الهی و عهد خداوند با مردم
5- بیاعتنایی به ماجرای غدیر، پس از رحلت رسول خدا
6- ماجرای غدیر، عامل یأس دشمنان اسلام
7- ماجرای حضرت یوسف و برادرانش، نمونهای از بیوفایی مردم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
عزیزان بحث را شب عید غدیر گوش میدهند، در جلسهی قبل گفتیم عید چهار رقم داریم: عید تشریفاتی که برای همدیگر سالگرد میگیریم؛ عید طبیعت که بهار میشود، درختها گل میکند، چمنها سبز میشود، میشها میزایند، عید طبیعت؛ عید آغاز به کار، کلنگ قطار، کلنگ فرودگاه، کلنگ مسجد میزنیم، آغاز کار است، وارد کنکور میشود، وارد حوزهی علمیه میشود؛ عید پایان که فارغ التحصیل دانشگاه میشود. یعنی ورود به دانشگاه را یک بار تبریک میگویند، ورود به دانشگاه، پایاننامهی دانشگاه آن را هم یک تبریک دارد، تولّد افراد را هم که برای همدیگر میگیرند، آن هم یک احترام به همدیگر است. عید غدیر، مهمترین عیدها، عید نتیجه است، یعنی اگر ماشین همه چیزیاش درست باشد، اما رانندهی خوب نداشته باشد، این ناقص است.
1- فرمان خدا برای معرفی جانشین رسول خدا
حالا قصّهی غدیر را الحمدلله همه بلد هستند، ما هم در این ده، بیست دقیقه یک نگاهی به غدیر بکنیم. اهمیت غدیر اینقدر هست که میگوید که: (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ) (مائده /67)، نمیگوید: «یا أیُّهَا النَّبی»، «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ»، پررنگتر از «یا أیُّهَا النَّبی» است، (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ) (مائده /67)، نمیگوید: «أبْلِغْ»، «بَلِّغْ» زورش بیشتر از «أبْلِغْ» است. (ما أُنْزِلَ) (مائده /67)، آنچه نازل شد نه به خاطر این است که حضرت علی پسر عمویت است، دامادت است «ما أُنْزِلَ». (مِنْ رَبِّكَ) (مائده /67)، از طرف پروردگارت، پروردگار تو، چون «رَبُّک» یعنی پروردگار تو، پروردگار، کسی که میخواهد تو را رشد بدهد، راه رشد این است که دستت را در دست یک معصوم بگذارد، پستها را به یک آدم امینی بسپاری، تا رشد پیدا کند «رَبِّكَ»، بعد میگوید: (وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ) (مائده /67)، نمیگوید: «وَ إنْ لَمْ تُبَلِّغْ»، «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ»، باید بگوید: «بَلِّغْ وَ إنْ لَمْ تُبَلِّغْ»، میگوید: (بَلِّغْ .. وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ) (مائده /67)، ببین من یک وقت من میگویم بخور، اگر نخوری، بپوش اگر نپوشی، برو اگر نروی، این باید به هم بخورد، باید بگوید: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» باید بگوید: «وَ إِنْ لَمْ تُبَلِّغْ»، نمیگوید: «وَ إِنْ لَمْ تُبَلِّغْ»، میگوید: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ»، «فَعَلَ» یعنی انجام داد، یعنی باید این با عملیات باشد، نه با زبان باشد که مردم بعد از من علی بن أبی طالب است، با عملیات و لذا مراسم غدیر خم، مراسم صد در صد استثنایی بود، «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ» ای رسول، «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» آنچه خدا بر تو نازل کرده به مردم بگو، «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ» اگر عملیات را انجام ندهی، یعنی اگر علی علیه السلام را معرّفی نکنی، (فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ) (مائده /67)، اینجا هم نگفته اگر علی را معرّفی نکنی، باقی زحمتهایت هیچی، میگوید رسالت خدا انجام نشده، نمیگوید تو به وظیفهات عمل نکردی، میگوید برنامهی خدا هم لغو شده. میگوید: «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»، نمیگوید: «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَک»، ای رسول آنچه از طرف خدا برای رشد جامعه نازل شد، تو با کمال صراحت ابلاغ کن و اگر ابلاغ نکنی، رسالت خدا انجام نگرفته، رسالت خدا مربوط به اسلام نیست، تمام ادیان آسمانی رسالت خداست، آیات تورات و انجیل و تمام دستورات خدا رسالت خداست، «رِسالَتَهُ» رسالت خدا انجام نگرفته، نه «رِسالَتَک». رسالت خدا چی هست؟ تمام دستورهای خدا رسالت خداست، نگویی رسالت خدا انجام نشده. بعد میگوید که: (وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ) (مائده /67)، خدا حفظت میکند، پیداست که یک رسالتی است که پیغمبر از ابلاغش نگران بود. جمعیت غدیر خم، در تاریخ تعداد زیادی را گفتند، تا صد و بیست و چهار هزار هم گفتند، این صد و بیست و چهار هزار تا را من گفتم همین را بگویم، چون پیغمبران ما هم صد و بیست و چهار هزار تا هستند، یکی از اقوال این است، حالا کمتر یا بیشتر. آیه که نازل شد، پیغمبر از حج برمیگشتند، فرمود: «صبر کنید پیرمردهایی که در راه ماندند برسند و جوانهایی هم که تند رفتند، در جادّه جلو افتادند برگردند.» غدیر یعنی زمینی که مثل بشقاب است، گود است. چرا کنار یک گودی؟ این جمعیت زیاد نیاز به آب دارند، هم خودشان، هم شتر و اسب و مرکبشان، یکی؛ یکی هم غدیر در منطقهای بود که به کشورها، به بلاد اسلامی راه داشت، از غدیر یک عدّه عراق میرفتند، یک عدّه شام میرفتند، یک عدّه یمن میرفتند، یعنی فلکهای بود، میدانی بود که از آنجا امّت اسلامی تقسیم میشد، به جلوییها بگویید، به جوانهای تندرو بگویید برگردند، مدّتی صبر کنیم، پیرمردهای عقب مانده برسند.
2- مراسم جانشینی حضرت علی علیهالسلام در برابر دیدگان حاجیان
این مراسم باید یک جوری باشد که همه ببینند. الآن در بازی فوتبال آنهایی که گل میزنند، پایین هستند، تماشاچیها بالا، باید زمین یک جوری باشد که تماشاچیها همه مسلّط باشند. چیزی که دل آدم میسوزد، این است: پیغمبر قبل از سخنرانی فرمود: «ألا تَسْمَعُون؟»، صدا میآید؟ گفتند: «بله»، این طرف: «ألا تَسْمَعُون؟»، میشنوید حرفها را؟ از چهار طرف اقرار گرفت. من نفهمیدم اقرار پیغمبر در این همه سخنرانی، این اقرار از چی گرفت؟ خوب گوش بدهید، میشنوید؟ میشنوید؟ میشنوید؟ میشنوید؟ همه گفتند: «بله» من دلیلش را نفهمیدم، تا بعد دیدم که در تاریخ نوشتند زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام در تاریکی میرفتند در خانهی اصحاب را میزدند، در را باز میکردند، میدیدند زهرا دختر پیامبر است، این وقت شب آمدی چه کنی؟! با ما چه کار داری؟! گفت: «تو در غدیر خم نبودی که بابایم گفت هر کس من ولیّ او هستم، بعد از من علی بن أبی طالب؟! تو در غدیر خم نبودی؟!» بعضی از این نامردها اینطور گفتند: «ما در غدیر خم بودیم، اما راه دور بود، صدا را نمیشنیدیم!» تا گفتند راه دور بود، فاصله زیاد بود، صدا را نمیشنیدیم، یاد این جمله افتادم که پیغمبر قبل از این سخنرانی چهار مرتبه از چهار طرف اقرار گرفت، از هر طرف یکمرتبه اقرار گرفت میشنوید؟ میشنوید؟ فردا دخترم در خانهتان را نزد بگویید نشنیدید.
3- معرفی سلسلهی امامان در غدیر خم
غدیر خم مال علی بن أبی طالب نیست، امیر، پیغمبر ما در غدیر خم، خطبهی غدیر اسم دوازده امام را برده، مکرّر اسم اهل بیت را برده و اینطور نیست که بگوییم غدیر خم مال نصب علی است، نصب علی تا نصب حضرت مهدی علیه السلام، یعنی نصب امامت است، یعنی اگر گفتند روز غدیر خم چه روزی است؟ نگوییم روزی است که علی بن أبی طالب منصوب شد، باید اینطور بگوییم: غدیر خم روزی است که امامت معصوم بر کرهی زمین حاکم شد، معرّفی شد، حالا قبول کردند کردند، نکردند نکردند، از خدا (فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ) (انعام /149)، خدا باید حجّت را تمام کند، به مردم کرهی زمین اعلام کرد رهبر شما در طول تاریخ اوّلش علی بن أبی طالب، آخرش حضرت مهدی است. بچّه عربهای شیعه یک شعری میخواندند، کوچولو بود، بر وزن همان بچّهها، خدا همکارمان آقای راستگو را رحمت کند، گاهی شعرهای کودکان را سر کلاس بچّهها با ریتم میخواند، میگفت: «من راست میگویم همیشه، دروغ سرم نمیشه»، عربها هم اینطور ساختند: «ساداتِیَ الائِمّة، بابُ نجاةِ الأُمُّة» رهبران من اهل بیت پیامبر هستند، «أوّلهم علیٌّ، آخرهم مهدیٌّ»، امام اوّل من حضرت علی، امام آخر من مهدی است. نماز که دستورش میآمد، پیغمبر میگفت نماز را ابلاغ کنید، افرادی مثل بلال، خود بلال و امثال بلال نماز را تبلیغ میکردند، روزه، زکات، اما هیچ کدام یک همچین جمعیتی نداشت و لذا داریم: «ما نودی بشیء مثل ما نودی بالولایة»، جمعیتی که برای غدیر خم بود، برای باقی واجبات نبود، نمازی نازل میشد، حالا چند نفری گوش میدادند، به باقیها هم میرساندند، اما غدیر خم دور و بر صد هـزار حاجی، سرها تراشیده، به قدری هوا داغ بود که بعضی لباسشان را زیر پایشان میگذاشتند کف پایشان نسوزد، بعضی لباسشان را سر میکشیدند، چون حاجی بودند و عید قربان سرشان را تراشیده بودند، هشت روز بعد از سر تراشیدن باز هم پوست سر خیلی داغ میشد، بعضی لباس را سر کشیدند، بعضی لباس را زیر پا گذاشتند، خطبه بسیار طولانی بود، همهی معارف در این بود، به خصوص معیّن کردن تمام امامان ما. خیلی خب علی را معرّفی کرد، بد نیست گاهی وقتها انسان دعای ندبه را بخواند، چه کسانی معیّن شدند؟ «أَيْنَ الْحَسَنُ؟ أَيْنَ الْحُسَيْنُ؟»، رهبری جامعه دست امام حسن و امام حسین باشد، «أَيْنَ أَبْناءُ الْحُسَيْنِ؟ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ، وَ صادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ» همه صالح، رهبری کرهی زمین دست امام معصوم این فکر درستی است؟
4- امامت، امانت الهی و عهد خداوند با مردم
رهبری کرهی زمین را به دست چه کسی بدهند؟ کلید را به دست چه کسی بدهیم؟ رهبری کرهی زمین در طول تاریخ؟ با کودتا، کودتا زور است، حال اگر زورت رسید قبای من را کندی، قبا مال تو میشود؟ کودتا زور است، جانشینی تحمیل است، ممکن است آقا را قبول دارند، پسرش را قبول ندارند، نمیشود گفت چون پدرش شاه بوده، این هم شاه بشود، کودتا زور است؛ 2- جانشینی تحمیل است؛ 3- اجماع. بگوییم هر کس همهی مردم یک جا او را قبول دارند، هیچ وقت در روی کرهی زمین یک نفر پیدا نشده که همهی مردم اجماع کنند، همیشه یک گروهی موافق بوده، مخالف بوده، منتها گاهی مخالفین بیشترند، گاهی موافقین بیشترند، اما این … اسلام چه میگوید؟ اسلام میگوید امانت خدا باید دست ولیّ خدا باشد، بشر «الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّه» (الکافی، ج 2، بَابُ الِاهْتِمَامِ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ وَ النَّصِيحَةِ لَهُمْ وَ نَفْعِهِم، ح 6، ص 164)، روایت داریم مردم عیال خدا هستند، امانت خدا هستند. ما باید امانت را به چه کسی بسپاریم؟ چهطور پیغمبر بیست و سه سال زحمت کشید در این همه جنگها و سختیها، دندانش شکسته شد، لبش پاره شد، اهل بیتش شکنجه شدند، همه را ول کرد و رفت و معیّن نکرد؟ مگر قرآن نمیگوید پیغمبر دلسوز شماست، مگر آدم دلسوز نسلش را ول میکند، میرود؟ (عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ) (توبه /128)، سختیها پیغمبر را اذیت میکند، این برای امّت سخت نیست که پیغمبر ما را ول کرد و رفت؟ جمعیت جمع شدند، نماز ظهر شد، اذان و اقامه و نماز گفته شد، خطبهی مفصّل خوانده شد، امیرالمؤمنین معرّفی شد.
5- بیاعتنایی به ماجرای غدیر، پس از رحلت رسول خدا
سؤال- چرا علی را رها کردند؟ خب اگر پیغمبر، چه طور مردم یکمرتبه حاشا کردند؟ آخر کسی دو تا شاهد داشته باشد، نمیتواند حاشا کند، میگوید اینها شاهدند، میروند یک طومار از یک منطقه جمع میکنند که اینها همه امضاء کردند که ما موافقیم یا مخالف. اگر پیغمبر دهها هزار شاهد داشت، پس چرا یکمرتبه زیرش زدند؟ این را من سالهای قبل هم گفتهام، امسال هم به عنوان شب عید غدیر به شما یادگاری بگویم. یک وقت یکی از طلبهها، اسمش یادم نیست، رفت پای تخته سیاه روبهروی من کلاسداری کند، یک مسئله مطرح کرد: «چرا علی بن أبی طالب با این همه شاهد حقّش را نگرفت؟ چرا مردم یکمرتبه برگشتند؟» در قرآن جوابش هست، قصّهی یوسف. صبح به پدرشان گفتند: «یوسف با ما بیاید برویم ورزش»، شب آمدند گفتند: «گرگ او را خورد.». از صبح تا ظهر، پس ببینید یک روز آدم برمیگردد. ما خانمهایی داریم حجابشان خوب است، یکمرتبه یک فیلمی میبینند، یک رفیقی پیدا میکنند، یکمرتبه دست از حکم خدا برمیدارند، میگویند … اینکه میگوید مدل، مردم این را میپسندند، مردم چه دارند به ما بدهند؟ شما را خدا خلق کرده، دستور هم او داده، دستور خدا کجا، تقاضای مردم کجا؟ من میتوانم یک کاری کردم بگویم مد است؟ رسم است؟ ما بندهی خدا هستیم، هر چه او گفت. یک خانهای ساز و نواز بود، امام آمد از کنار خانه برود، یک کنیزی آنجا ایستاده بود، به کنیز گفت که: «صاحب این خانه حر هست یا عبد؟ بنده هست یا آزاد؟» گفت: «حر هست»، حضرت فرمود: اگر عبد بود، این کار را نمیکرد، یا به عکسش. رفت به صاحبخانه گفت: «این آقا آمد برود، پرسید صاحبخانه چه کسی هست که این ساز و نواز را میزند، حر هست یا عبد؟» دوید رفت پیدایش کرد و عذرخواهی کرد. (الكنى والألقاب، شیخ عبّاس قمی، ج 2، ص 168) راه خدا چه هست؟ (إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً) (بقره /124)، «إِنِّي»، «إِنِّي»، در قرآن هست، یعنی من، «جاعِلُكَ»، من قرار دادم برای شما امام، یعنی امام را باید خدا تعیین کند، «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً» و لذا تا حضرت ابراهیم تا دید رهبر شد، گفت: (وَ مِنْ ذُرِّيَّتي) (بقره /124)، خدایا این امامت را به نسل من بده، فرمود: (لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ) (بقره /124)
6- ماجرای غدیر، عامل یأس دشمنان اسلام
امامت عهدالله است، عهدالله را به آدم ظالم نمیدهیم. امامت، غدیر خم عید بزرگی است، روزی است که کفّار مأیوس شدند، چون کفّار هر کاری میخواستند بکنند، میگفتند: «پیغمبر زنده هست»، آخرش ریختند داخل خانه او را بکشند، نشد، پیغمبر هجرت کرد، اصحابش را شکنجه دادند، نشد، هر جوری خواستند پیغمبر را خاموش کنند … گفتند: «بابا پیغمبر پیر شده، میمیرد، میمیرد چراغش خاموش میشود، تمام شد، رفت.» در غدیر خم دیدند پیغمبر نمرده، با کمال آزادی و حرّیت و صداقت گفت: «علی جانشین من است»، گفتند: «ای خاک بر سر، ما گفتیم پیغمبر بمیرد، چراغش خاموش شده، این هنوز نمرده گفت علی!» و لذا (يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا) (مائده /3)، کفّار مأیوس شدند. در جنگها گاهی کفّار مأیوس میشدند، ولی «يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا»، از جنگ، نه از کلّ امامت در طول تاریخ. عید غدیر را باید قدر بدانیم، کسی اگر عید غدیر یک مؤمنی را مهمان کند، انگار همهی انبیاء را مهمان کرده است. خدا آیت الله خزعلی را رحمت کند، برای غدیر خم خیلی تلاش میکرد، ستاد غدیر را هم با کم و زیاد در بعضی مناطق هستند، دفتر دارند، تلاشهایی میکنند. اسم علی را روی بچّههایمان بگذاریم، انفاق در غدیر، جشن در غدیر، تبریک غدیر. درست است میگویند عید غدیر عید سیّدهاست، خب عید سیّدها هست، غیر سیّدها هم شادی کنند، شادی سیّد و غیر سیّد ندارد.
7- ماجرای حضرت یوسف و برادرانش، نمونهای از بیوفایی مردم
سؤال- مگر آدم میتواند دهها هزار شاهد داشته باشد، یکمرتبه همه فراموش کنند؟ شاهد یکی، دو تا باشد، ممکن است بگوید پیر شدم، مریض شدم، یادم رفته، اما صد هزار تا مریض شدند؟ صد هزار تا پیر شدند؟ صد هزار تا فراموشکار شدند؟ جواب- مگر بچّههای یعقوب صبح به یعقوب نگفتند: «یوسف را میبریم، شب او را میآوریم»، صبح قول دادند، شب فراموش کردند. مگر بچّههای یعقوب صبح به بابایشان نگفتند: «ما یوسف را به ورزش میبریم، شب او را میآوریم.» گفت: «میترسم»، گفتند: «نترس، (إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ) (یوسف /12)، حفظش میکنیم، (إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ) (یوسف /11)»، «لَـ» یعنی حتماً، «لَحافِظُونَ»، «لَناصِحُونَ»، آیهی قرآن است، حتماً حفظش میکنیم، حتماً خیرخواهش هستیم. یوسف یک سیلی به برادرهایش نزده بود، او را تحمّل نکردند که او محبوبتر باشد، حضرت علی بعضی از پدران اینها را در جبههها کشته بود. پسران یعقوب پیغمبر نبودند، یوسف را در چاه انداختند، حضرت علی امام مسلمین است و حسّاسیت بیشتر است. شما از قصّهی یوسف با اینکه یوسف را شناختند، برادر بودند، به پدرشان قول داده بودند، با همهی اینها زیرش زدند، ما چهقدر آدم در انقلاب خودمان داریم، انقلابی بوده، الآن به خاطر مشکلات که بعضیهایش هم حق است، مشکلات حق است، اما نباید دست از مکتب و نظام برداریم. عیبها را میگوییم، خوبیها را هم بگوییم، کنار هم بگوییم. من خودم تک و تایی از دوستانمان با انقلاب مسئلهدار شدند، دیدنشان رفتم. گفتم: «ته حرفت چی هست؟» گفت: «او را بیخود گرفتند، او را بیخود مصادره کردند، او را بیخود زدند، او را بیخود عزل کردند، او را بیخود نصب کردند.» من همهی گلهها را در یک صفحه نوشتم، پر شد. گفتم: «دیگر هم مشکل داری؟» گفت: «نه، مشکل من همینهاست.» گفتم: «یک ورق دیگر بده.» یک ورق دیگر داد. گفتم: «آقا خدمات نظام را هم بگویید. جهاد سازندگی چه کرده؟ سپاه چه کرده؟ بسیج چه کرده؟ دانشگاه چه کرده؟ حوزه چه کرده؟ کارهای خوبی هم که شده از آب و برق و گاز و خدمات دولت را هم بگوییم. عیبهای دولت قبول، خدماتش هم قبول، جمع و تفریق کن.» خدا دکتر بهشتی را رحمت کند، میگفت: «اگر دنبال رفیقی میگردی که بیعیب باشد، تا آخر عمرت بیرفیق میمانی.» حرف قشنگی است، بزرگوار دیگری میگفت: «خدا در زمین فرشته خلق نکرده، اینها که هستند، همه مردم هستند.» منتها ما باید وفادار باشیم. این دعا را من میخوانم، شما هم بخوانید، داریم مؤمنین روز عید غدیر همدیگر را میبینند، بگویند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِين» (زاد المعاد- مفتاح الجنان، ص 204)، خدا را شکر که ما تحت پرچم امیرالؤمنین هستیم. در جبههها کسی به اندازهی علی درخشید؟ در ایثار، در اخلاص، در حضورش در جبههها، در صبر، در خطبهها، هر جوری امتحانش کردند، نشد. یک بار به حضرت علی گفتند: «شما یک سخنرانی کن که در سخنرانیات نقطه نباشد، یک سخنرانی که حرف نقطهدار در آن نباشد.» فوری یک خطبه خواند، حرف نقطهدار نبود. به هم نگاه کردند، گفتند: «یک سخنرانی کن که در سخنرانیات الف نباشد، حرف الف.» باز یک سخنرانی کرد که حرف الف در آن نبود. مرحوم آقای ری شهری خدا رحمتش کند این خطبهی بینقطه و خطبهی بی الف را در حضرت عبدالعظیم، در صحن جدیدی که برای گنبد ساختند، خطبهها با کاشیکاری هست، خطبهی بینطقه. در شعر، در اشک، در تربیت بچّه، در تربیت بچّه حسین و حسن را تربیت کرد، دخترش زینب کبری را تربیت کرد. گاهی، مظلومیت علی بن أبی طالب در دعای ندبه خیلی درخشیده. عید غدیر یک زیارتی هست، این را مردم خسته میشوند، ولی خواص بخوانند، علما، طلّاب بدانند، زیارت امیرالمؤمنین روز غدیر خم، تقریباً پنجاه، شصت تا آیه در این زیارتنامه هست، یا علی آیه این را گفت، تو این هستی، یا علی آیه این را گفت، تو این هستی، آیه این را گفت، یعنی زندگی حضرت علی را در قالب آیات قرآن گفته، در ذهنم هست حدود شصت، هفتاد تا آیههای قرآن در این زیارتنامه هست. امیرالمؤمنین را معرّفی کنید. حقّ امیرالمؤمنین را بدهیم. افرادی هستند برای امیرالمؤمنین گریه میکنند، برای امام حسین گریه میکنند، اما سهم امام حسین را نمیدهند، میگویند: «گریه، هر چه میخواهی برایت گریه میکنم»، ولی خب حضرت علی که امام تو هست، حقّی ندارد؟ در خانهها نهج البلاغه باید باشد، ولو بعضی کلمات حکمتآمیزش. خدایا به آبروی امیرالمؤمنین و فرزندانش و مخلصینش هر چه به عمر ما اضافه میکنی، به معرفت ما، به مودّت ما، به اطاعت ما بیفزا و ما را از بهترین یاوران و شیعیان امیرالمؤمنین و نسل معصومش قرار بده. خدا رحمت کند کسانی را که واسطه شدند ما اهل بیت را بشناسیم، کتابها نوشتند، هجرت کردند، شعر گفتند، هزینه دادند، جشن و چراغانی گرفتند، مراسم سوگواری، عزا گرفتند، بالأخره با چنگ و دندان، خانهی خودشان خشتی بود، ولی حسینیهی امام حسین را با آجر ساختند، خانهی خودشان ساده بود، ولی مسجدها را محکمکاری ساختند، آنهایی که قبل از ما خدمت به اسلام کردند، همه را با امیرالمؤمنین محشور بفرما.
«و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- آیه 67 سوره مائده، درباره کدام حکم خداست؟
1) اقامه نماز در مسجد 2) مراسم حج در مکه 3) معرفی امامان در غدیر خم
2- آیه 149 سوره انعام به چه امری اشاره دارد؟
1) اتمام حجّت خدا با مردم 2) اتمام حجّت رسول خدا با مردم 3) اتمام حجّت خدا با رسول خدا
3- در کدام یک از دعاها، مظلومیت اهلبیت علیهمالسلام مطرح شده است؟
1) دعای کمیل 2) دعای ندبه 3) دعای توسّل
4- آیه 128 سوره توبه به کدام یک از ویژگیهای رسول خدا اشاره دارد؟
1) جهاد با دشمنان 2) دلسوزی برای مؤمنان 3) دعوت مشرکان
5- در آیه 124 سوره بقره، امامت به چه عنوانی مطرح شده است؟
1) عهد الهی 2) فرمان الهی 3) نعمت الهی
پاسخ صحیح سوالات را در قالب یک عدد ۵ رقمی به شماره ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک نمایید.
گزینه صحیح سوالات هفته قبل، در هر سوال مشخص گردیده است.
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 662