نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 714
موضوع: پرسش و پاسخ(14)
تاريخ پخش: 77/10/14
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
1- راهكارهاي دعوت ديگران به نماز
سؤال اول: من دوستاني دارم كه نماز نميخوانند من چگونه با آنها برخورد كنم؟ جواب: همه ما چنين دوستاني داريم يا خيليها و يا ممكن است بخواند ولي آسيب پذيري دارد كه اگر جايش عوض بشود نميخواند و يا رفيقش، سؤال خوبي است كه خود چرا نماز بخوانيم و اگر رفيق ما نميخواند چكار كنيم٬ و يا سؤال اينچنين مطرح شود: چگونه دوست و فرزندمان را به نماز و يا كارهاي خوب ديگر دعوت كنيم؟ موسي(ع) به خداوند عرض كرد: خدايا من چكار كنم كه مردم عاشق تو شوند؟ فرمود: اي موسي نعمتهاي مرا براي مردم بشمار، اگر چنين كردي عشق مردم به من زياد ميشود و وقتي عشق آنها زياد شد نماز ميخوانند. مثال: اگر پدر و مادر زحمات و خدمات خود را براي فرزند عصيانگر خود تعريف كنند، محبّت او به والدين زياد، پس اگر امر و نهي به او داشتند او خوب گوش داده و عمل ميكند. و ممكن است غافل باشند پس: 1- نعمتهاي الهي را براي او بشماريم. 2- دوستان او نماز خوان باشند. فضاسازي خيلي مهم است، ماهيها چون در آب هستند شنا را ياد ميگيرند. 3- آسان گرفتن نماز. حال لازم نيست تمام مستحبها را انجام بدهيم، بلكه به حداقل اكتفا كند. كسي كه ميخواهد مسلمان شود: اول «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» (بحارالانوار/ج18/ص202) بس است ديگر صحبت از جبهه و جنگ و… نباشد. 4- نقش نماز و عاقبت ترك آن. جوانان معتاد اهل نماز هستند؟ و جوانان فاسد و خلافكار و زنداني، در پارك بيشتر خلاف ميشود يا مسجد وخلافكاري جايش كجاست؟ رفيق بد و… در جمع آيا بچههاي مسجد پدر و مادر را ميسوزانند يا لاابالي گرچه ممكن است گاهي هم به عكس شده ولي معمولاً چگونه است. آمار منحرفين و معتادين قرآن ميفرمايد: (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ) (عنکبوت /45) نماز انسان را از بديها باز ميدارد. مثال: كسي كه لباس سفيد بپوشد خود روي خاك نمينشيند و كسي كه نماز ميخواند براي درجه خود حريم و حرمت قائل است. مثال: شما نديدهايد يك روحاني با عمامه در خيابان بدود، هر چه هم عجله داشته باشد براي لباس حرمت قائل است. مثال: هيچ وقت سردار و سرتيپ در خيابان تخمه نميشكند براي درجهي خود حرمت قائل است.
2- تأثير شخصيت دادن به فرد و توجه به عمل خود
5- شخصيت دادن و عكس العمل دانشجويي كه نماز ميخواند همه او را دوست داشته و حرف و امضاي او را قبول ميكنند و به عكس بي اعتنايي ويك بچّه در منزل اگر نماز بخواند احساس كند همه او را دوست دارند. داستان تاريخي: پيامبر(ص) يك خواهر و برادر رضاعي (كه از يك مادر شير خورده اند) داشت يك روز اين خواهر و برادر آمدند و با او صحبت كردند، حضرت با برادر خيلي عادي برخورد و خواهر را خيلي احترام كرد. سؤال كردند: چرا يكي را كم و خواهر را زياد احترام فرموديد. حضرت فرمود: اين خواهر پدر و مادرش را احترام ميگذارد من هم او را احترام كردم. حضرت وارد مسجد شد گروهي به نماز و دعا مشغول و عدهاي هم به بحث علمي. حضرت فرمود: من همه را دوست دارم ولي ميخواهم در بحث علمي شركت كنم. 6- با عمل اهميّت نماز را القا كنيم. اگر مادر با لباس شيك و عطر و قيافهي خوب آماده شود دخترش سؤال ميكند ميخواهيم برويم عروسي بگويد ميخواهم نماز بخوانم. زن كه ميخواهد نماز بخواند، هر چه طلا دارد، ندارد نقره، ندارد بهترين لباس خود را بپوشد و مرد هم بهترين لباس با عطر. كه فرزند احساس كند نماز يك چيزي است كه اهميّت نماز را با عمل، نه اينكه حال ناهار و يا بعد، ارزش نماز را با عمل، نه مثل بعضي كه با بي اعتنايي و كسالت نماز خوانده و فرزند هم، وقتي ميبيند با لباس كثيف و دهن درّه و… فرق ميكند خوش صدا و يا بد صدا اذان بگويد در دعوت و تشويق مردم به نماز و مسجد تميز.
3- توجه به گرايشهاي روحي و استمداد از خداوند
7- در نظر گرفتن گرايشهاي روحي افراد. فرزند تمام وجودش ورزش و ديدن مسابقات بين المللي است نگو مسجد، بگو ورزش را انجام بده در ميدان ورزش سالن نمازخانه هم هست نماز هم بخوان، چيزي بگوييد كه بپذيرد. نگو سينما نرو، بگو فيلم بد نگاه نكن، حلالها را حرام نكنيد، كه ميروي ورزش من راضي نيستم. البته ما ورزشكار وفوتباليست بين المللي و نماز خوان داريم، كه در چند ميدان بين المللي هم نماز خواندند در ورزشگاه تهران نمازجماعتي خواندند و اذان و «اشهد ان اميرالمؤمنين عليّاً ولي الله» و ماهوارهها در همه كشورها پخش و آخوندهاي سني اعتراضي كردند به پخش اذان با «اشهد ان علياً ولي الله» در عوض شهرها و محلههاي شيعه نشين تعريف و تمجيد كردند. ما ميتوانيم در ميدان ورزش هم كار خود را انجام دهيم. رسول خادم زماني كه پيروز شده و سجده شكر ميكندخيلي مورد توجّه قرار گرفته و اين كار ارزشمند است. همه دنيا همديگر را بغل كرده و او به خاك افتاد و گفت: (الحمدالله) پس مهم گرايش روحي است. 8- استمداد از خداوند: كه از همه مهمتر است. خداوند به موسي فرمود: تو پيامبري. حضرت به خداوند عرض كرد: پس »قالَ رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني» (طه/25-27) از خدا نفوذ كلام بخواهيم. پس با اين كارها ميتوانيم اثر بگذاريم.
4- تفاوت داستانهاي قرآن با غير آن
سؤال دوم: ما داستان و رمان زياد داريم و قرآن هم داستان زياد دارد، فرق داستانهاي قرآني و غير قرآني در چيست؟ جواب: انسان قصه و داستان را دوست دارد. و اينكه ميگويند اسلام دين فطرت است انسان داستان را دوست داشته و قرآن داستان زياد دارد. كه داستان دارد. و ديگر اينكه: در تمام كشورها كتاب داستان پر تيراژ ترين كتابهاست وهميشه هم در طول تاريخ گذشته و الآن اين چنين بوده. الف: داستانهاي قرآن واقعيت دارد و خيلي از داستانهاي ديگر خيالي است. مي فرمايد: (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً) (کهف /13) ما اين قصّهها را… (بعد ميفرمايد) بحق گفتهايم. و لذا مرحوم شهيد مطهري اسم كتابش را گذاشته داستان راستان، حال يكي داستان «جسدي زير برف »: شروع ميكند به بافتن و پايش به هيچ كجا بند نيست. ب: عبرت آموز است مي فرمايد: (لَقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ) (یوسف /111) قصّههاي قرآن عبرت آموز است. ج: مايه تذكّر و موعظه است. د: آرامش آور است. مي فرمايد: براي تو قصه ميگوييم تا: »نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ» (هود/120) تا قلب تو را بواسطهي آن آرام كنيم. بعضي از داستانها وحشت آوراست طرف شب خوابش نميبرد ولي همه داستانهاي قرآن آرام بخش بوده و دلهره آور نيست. 1- حضرت مريم متّهم شد گفت: (يا لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا) (مریم /23) اي كاش مرده بودم مردم به من تهمت زده و ميگويند: (يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا) (مریم /28) پدر و مادرت كه انسانهاي خوبي بودند. ولي تو بدون همسر صاحب فرزند شدهاي، خداي چكار كنم كه ميگويند با اين بچّه تو اهل (العياذ بالله) زنا هستي. بعد به كمك و تأييد خدا بچّهاش در گهواره به صحبت آمد. يعنياي زنها شما پاك باشيد خداوند شماها را تأييد ميكند. 2- ابرهه لشگر فيل سوار آورد تا خانهي كعبه را خراب كند، بعد خدا ميفرمايد: »أَ لَمْتر كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفيلِ، أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ في تَضْليلٍ، وَ أَرْسَلَ عَلَيهِْمْ طَيرًْا أَبَابِيلَ، تَرْمِيهِم بحِِجَارَةٍ مِّن سِجِّيل، فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ« (فيل/1-5) با خدا نميشود طرف شد. ه: هشدار ميدهد. عدّهاي تصميم گرفتند برخلاف اينكه پدرشان از ميوههاي باغ انفاق و بخشش ميكرده به فقرا، انفاق نكنند، لذا شب رفتند زود بخوابند كه سحر ميوههاي باغ را چيده و تا صبح نشده تمام شود و فقرا نرسند به ميوهها. قرآن ميفرمايد: صبح كه آمدند (فَأَصْبَحَتْ كَالصَّريمِ) (قلم /20) باغشان سوخت. يعني اگر تصميم بگيري ندهي خدا هم نميدهد. و: درس آموزي دارد.
5- عوامل تأثيرگذار در ترك عادت بد
سؤال سوم: كسي كه به كار بدي عادت كرده چگونه ميتواند ترك كند؟ جواب: يكي وسواسي و يكي به فحش و يكي به چشم چراني و يكي به پرخوري و خواب بين الطلوعين و سيگار وامثال آن سؤال خوبي است و مهم. خودِ عادت خوب است كه ما خود و فرزندان را به كار خوب عادت دهيم، ولي عادت بد، بد است. مثل: فيلم، فيلم خوب ولي فيلم بد، بد است. الف: اراده: بايد به خود تلقين كنيم كه ميتوانيم، يكي از كارهاي استعمارگران اين است كه ميگويند: شماها نميتوانيد من سالهاي اول و دوم انقلاب به كشوري رفته بودم كه البته نامش را نميبرم كه بعد از روابط خوب، روابط بد شود ولي آنها ميگفتند: چطور شما انقلاب كرديد مگر ميشود بدون آمريكا زندگي كرد. و خداوند ميداند كه با گوش خود شنيدم كه گفت: مسلمان عقل ندارد و ما نميتوانيم، بدون آمريكا نميتوانيم نفس بكشيم. ولي امام خميني (ره) مسلمان عقل دارد. عقل مسلمان و ايراني اينكه فقط سال گذشته مدال طلا در رشتههاي مختلف جوانهاي ما كسب كردهاند. ب: جايگزيني مثلاً عادت كرده به موسيقي حالا نواري كه آهنگ حلال دارد به جاي او بگذارد. به جاي سيگار تخمه، رفيق را عوض كند. ج: تغيير محل و موقعيّت: اگر هميشه با دوستانش دلقك بازي در ميآورد، اگر برود كنار فلان شخصيت بنشيند اين كار را نميكند و يا اينجا پشت دوربين است نميشود. در محلّي است كه همه با زيرجامه بيرون ميآيند ولي محل ديگر همه با شلوار اگر آنجا برود اين كار را ترك خواهد كرد. د: ورزش ه: مطالعه به خصوص مطالعاتي كه در آن موعظه باشد، كتابهايي را كه قديميها ميخواندند و تغيير ميكردند ولي الآن متأسفانه نسل موعظه و گريه نيست و كانال عميقي را ما از دست داديم. مثل «كتاب منازل الاخرة» آيت الله العظمي خوانساري مرجع تقلبد بود ولي هر چندي اين كتاب را ميخواند. و: شرط و نذر با خود شرط كند كه مثلاً نصف روز نگاه نميكنم و دو ساعت سيگار نميكشم و الاّ خود را جريمه كند و نذر كند مرحوم شهيد رجايي فرموده بود: هر روزي كه نماز اول وقت نخواندم روز بعدش را روزه ميگيرم. ز: تدريجي، يكدفعه نميشود و يا سختي است كم كم. ح: استمداد از خدا كه از همه بالاتر است. و اين توفيق در جواني بيشتر ميسّر است و در پيري كار مشكل ميشود.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 714