نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 718
موضوع: پرسش و پاسخ(16)
تاريخ پخش: 77/10/19
بســم اللّه الرّحمن الرّحــيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
زماني كه قرآن را به سر ميگذاريم يعني خدايا قرآن را پشت سر قرار نميدهم روي سر قرار ميدهم و عقل بايد تابع وحي باشد. شب توسل و نزول ملائكه به زمين كه ميفرمايد: (تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ) (قدر /4) همه فرشتگان همراه با روح، فرشته بزرگ نازل ميشوند. و مهمان امام زمان(ع)، چون در زمان پيامبر(ص) مهمان آن حضرت ميشدند و بعد از او كسي كه شبيه و به جاي آن حضرت، يعني اهلبيت(ع) هستند. (لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ) (قدر /3) شب قدر از هزار ماه بهتر است. و هزار ماه حدود هشتاد و چند سال ميشود، كار خير در شب قدر هزار برابر اجر دارد، در كمك و اطعام و افطاري و همچنين شب بيست و سوم كه شب استثنايي است. و شب قدر خداوند به اندازه يكسال خيرات را اندازه گيري ميكند، جلسه پاسخ به سؤال بود و چون شب شهادت اميرالمؤمنين(ع) است خوب است سؤالات هم دراين رابطه باشد.
1- اسرار و حكمت نبودن نام علي در قرآن
سؤال اول: با اينكه به عقيده ما شيعيان علي(ع) خليفه بلافصل پيامبر(ص) است چرا نامش در قرآن نيامده؟ جواب: شايد بتوان به اين سؤال ده پاسخ داده شود. 1- درد بي درمان لجبازي است. كه اگر هزار دليل هم باشد ولي لجباز باشد قبول نميكند، قرآن ميفرمايد: (وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ) (قمر /2) اگر هزار دليل و تمام نشانهها آورده شود اعراض كرده و ميگويند سحراست. در تاريخ: نام «احمد» در «تورات » و «انجيل » بود كه: (يَأْتي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ) (صف /6) مگر اين اسم در آن دو كتاب نيامده بود ولي ميفرمايد: (يُحَرِّفُونَهُ) (بقره /75) تحريف كردند آن را. پس اگر كسي با علي(ع) دشمن و لج باشد اگر اسم آن حضرت هم باشد دست از قرآن برداشته و تحريف ميكند البته الآن بحث ما بر سر اهل سنت نيست چون آنها آن حضرت را دوست دارند بلكه عدهاي كه دشمن هستند عده كمي كه «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» هم ميگويند ولي سر علي(ع) را ميشكافند، و بغض اهل بيت(ع) را دارند. ناسزاگفته و آنها را ميكشند، حال اگر اسم علي(ع) بود، ائمه(ع) را اذيت و زندان نكرده و نميكشتند؟!! 2- مگر موسي(ع) اسم هارون را نگفت: قرآن ميفرمايد: (وَ قالَ مُوسى لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي) (اعراف /142) موسي(ع) به هارون گفت بعد از من خليفه من باش اما كاري كردند كه هارون به دگاه خداوند گفت: (إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني وَ كادُوا يَقْتُلُونَني) (اعراف /150) مردم (بني اسراييل) مرا ضعيف كرده و نزديك بود كه مرا بكشند. مگر پيامبر(ص) نفرمود كه: «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا» (عيونأخبارالرضا/ج2/ص66) من شهر علم هستم و علي درب اوست. گفتند: اين علي، آن علي نيست (عليٌّ) يعني درب آن شهر علم بلند است. اگر لجبازي باشد، اسم هم كه باشد جور ديگري معنا ميكنند. 3- فكر ميكنيد اگر بدانند مخالفت نميكنند؟ حضرت موسي(ع) به مردم گفت: (يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَني وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم) (صف /5) چرا مرا اذيت ميكنيد و حال آنكه ميدانيد من پيامبر و فرستاده خدا هستم. فكر نكنيم اگر اسم علي(ع) بود مردم مطيع بودند، نه باز هم علي(ع) را ميكشتند. 4- نبودن اسم مايه رشد مردم است. و رشد به اين است كه در انتخابات ملاكها را به مردم گفته تا خود بر اساس آن ملاكها و نشانهها فرد شايسته را پيدا كرده و اطاعت كنند. مي فرمايد: (إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ) (مائده /55) رهبر شما كسي است كه در ركوع به فقير انگشتر داد، و كسي است كه به جاي پيامبر(ص) خوابيد، و كسي كه در احد 70 ضربه شمشير خورد و از پاي ننشست. ميگويند: مگر هرچه در قرآن هست مردم گوش ميدهند، قرآن ميفرمايد: (جاهَدُوا) (بقره /218) جهاد كنيد ولي عدّهاي شركت نميكردندو از اين امر هم خوشحال بودند: (فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ) (توبه /81) كينه داشتند نسبت به علي(ع): «فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِيَّةً وَ خَيْبَرِيَّةً وَ حُنَيْنِيَّةً» (اقبالالأعمال/ص296). در روز عاشورا به امام حسين(ع) گفتند: تو را دوست داريم ولي جنگ با تو براي ناراحتي از پدرت ميباشد. چون علي(ع) با شمشيرش اجداد بت پرست آنها راكشته بود.
2- دعا، استجابت دعا و موانع استجابت
سؤال دوم: چرا دعاهايي كه ميكنيم همهاش مستجاب نميشود؟ جواب: بايد دعاهايي را كه مستجاب ميشود در نظر داشته باشيم، چون الآن كشور ما با دعا زنده است. شاه در اين كشور بود با حمايت همه دنيا و امام خميني(ره) تنها، امام خميني(ره) دعا داشت و شاه دنيا و دعا بر دنيا غلبه كرد. حكومت و قدرت به دست زليخا و يوسف(ع) هم در ته چاه با لبي از دعا، يوسف با دعا آمد بالا و زليخا با كاخ و دربار رفت پايين. حزب بعث عراق همه دنيا را تحريك كرده و تمام قدرت و اسلحه خود را در قيف آن حزب ريختند و آنها هم بر سر ما ريخته و ما هم شهيد داده، دفاع كرده و دعا كرديم، الآن ما عزيز و آنها ذليل هستند. اين نقش دعاست چه زياد بيماراني كه با دعا شفا گرفتهاند: مثال: يك استكاني كه سرخالي است، نگو سرخالي است بگو بيشتر آن پر است. چرا هميشه منفي نگاه ميكنيم، انسان اين چنين است اگر 29 شب سحري خورد نميگويد ولي اگر يك شب نخورد به همه اطلاع ميدهد. ميليونها از دعاهاي ما مستجاب شده و آنها هم كه نشده دليل دارد، شايد مصلحت نيست. قرآن ميفرمايد: (عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ) (بقره /216) گاهي چيزي را دوست داريد و حالا آنكه براي شما شرّ است. مثال: بچهاي كه خربزه ميخواهد عسل هم بخورد، پدر و مادر او را نهي ميكنند چون اگر بخورد او را ميكشد و حال آنكه بچه دوست دارد عسل را هم بخورد. گاهي هم مستجاب نشدن بخاطر لقمه حرام است. حديث داريم اگر ميخواهيد دعا مستجاب شود لقمه حلال بخوريد. گاهي هم براي زمان ديگر مستجاب ميشود. و گاهي هم با دعا ميخواهيم سنّت قطعي خدواند را عوض كرده و اين نميشود. مثال: خانه را در مسير سيل ساخته بعد ميگوييم: خدايا ما را حفظ كن، و همچنين ساختمان در مناطقي كه احتمال زلزله هست. درس نخوانده دعا براي قبولي ميكند. جواب داده كه كوه هيماليا در آفريقا و درياي خزر در چين است، بعد دعا كند. خدايا كوه هيماليا را در آفريقا و درياي خزر را در چين قرار بده. راهي كه بايد برويم، نميرويم بعد به خداوند ميگوييم درست كن. و سيگار كشيده تنگ سينه گرفته، روي حوض منزل مانع نداشته بچه به آب افتاده و پشت بام ديوار ندارد بچه پرت ميشود. كوتاهي كرده بعد از خداوند جبران ميخواهيم. پس در مستجاب نشدن دعا يا خود كوتاهي كرده و يا خلاف برنامهها و سنّتهاي الهي است. (صلوات حضار)
3- امام علي و انجام واجبات همزمان انفاق در نماز
سؤال سوم: چگونه است كه روزي علي(ع) در نماز متوجه صحبت و درخواست فقير شده و روز ديگر تير از پاي او كشيده و متوجه نميشود؟ جواب: اين سؤال زياد مطرح ميشود. الف) حواس پرتي بد است متوجه شدن از خدا به غير خداوند است. مثال: زمستان است از اتاق گرم يكدفعه به جاي سرد و برف نرو. ولي اگر اتاق بزرگ و همهاش گرم است از اين طرف اتاق به آن طرف رفتن اشكالي ندارد. كمك به فقر و زكات در صورتيكه نماز و زكات با هم است توجه از خدا به غير خدا نيست. چون خلق خدا هم به جاي خداوند قرار ميگيرند، در قرآن ميفرمايد: (مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَريمٌ) (حديد /11) چه كسي است كه به خداوند قرض نيكو دهد. خداوند كه قرض نميخواهد به جاي«يُقْرِضُ النّاس » قرض به مردم فرموده: «يُقْرِضُ اللَّهَ». يعني كمك به خلق فقير هم كمك به خداوند است. مثل: (إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ) (محمد /7) اگر خداوند را ياري كرديد. خداوند كه نياز به ياري ما ندارد، ولي ياري كردن اولياء خدا، مثل ياري كردن خداوند است. در 27 آيه قرآن نماز وزكات با هم است. پس توجه به غير نيست. مثل: (فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ) (كوثر /2) نماز خواندن و كشتن شتر و دادن به فقرا با هم است. مثل: (يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ) (مائده /55) مثل: (أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ) (بقره /43) مثل رفتن از چشم به ابرو و از ابرو به… ب) لازم نيست كه اولياي خدا در تمام مسائل حالاتشان مثل هم باشد. مثلاً: اگر در يك ركعت نماز چهل قطره اشك ريخت در تمام ركعات همان چهل قطره را داشته باشد. نمونهها: 1- علي(ع) در جبهه به هنگام جنگ شمشير زده و نگاه به آسمان ميكرد. ابن عباس دليلش را پرسيد فرمود: ميخواهم نماز اول وقت از دست نرود، گفت در ميدان جنگ هم، فرمود: بله در ميدان جنگ هم علي نبايد از نماز اول وقت غافل شود. 2- پيامبر(ص) به هنگام نماز ديد به روي ديوار مقابلش آب دهان انداختهاند ذكر را قطع كرده ويك قدم جلو گذاشت با شاخهاي از درخت خرما كه در دسترس بود آن را پاك كرده و با يك قدم به عقب نماز را ادامه داد. چقدر مسأله بهداشت مهم است كه رسول خدا(ص) وسط نماز هم از آن غافل نميشود. اينها حواس پرتي است؟ آنها كه امشب براي علي(ع) احترام ميكنند آن حضرت در ميدان جنگ هم از نماز غافل نشد كشور علي ابن ابيطالب(ع) بايد رنگ نماز داشته و ده دقيقه اول وقت بازار را براي احترام و اقامه نماز تعطيل كنيم. اگر بازار كساد است اين ده دقيقه هم. و اگر ميگويي مشتري از دست ميرود پس چرا ميگويي كساد است. پس اگر آب تميز است هركجاي آن استفاده و شنا كرديم مانعي ندارد. لذا در خيمههاي امام حسين(ع) شب عاشورا عدهاي مشغول نماز و دعا و عدهاي هم مشغول شوخي وخنده بودند. يعني وقتي خيمه امام حسين(ع) شد نماز و خنده آن فرقي نميكند.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 718