نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 727
موضوع: پرسش و پاسخ(24)
تاريخ پخش: 77/10/28
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
1- راههاي جلب رضايت امام زمان(ع)
سؤال اول: كارهايي كه موجب خوشنودي امام زمان(ع) و وظائف ما در زمان غيبت چيست؟ جواب: خيلي سؤال مهمي است. بعضي از ياران امام حسين(ع) كه در روز عاشورا به زمين افتاده و حضرت سر او را به دامن ميگرفت خطاب به آن حضرت ميگفت: «أَرْضَيْتَ عَنِّي» (بحارالانوار/ج84/ص297) آيا از من راضي شدي؟ من در اين رابطه چيز تازهاي نميدانم، همين مقدار كه بايد خدا و پيامبر را از خود راضي كنيم. قرآن ميفرمايد: (وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ) (توبه /62) خدا و رسولش ذي حقتر و سزاوارتر هستند كه ما آنها را راضي كنيم. در قرآن ميفرمايد: (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ) (مائده /119) خدا از آنها و آنها از خدا راضي هستند. برويم در قرآن سراغ كلمه رضايت كه اگر خدا از انسان راضي باشد حتماً رسول و امام زمان (ع) هم از ماراضي هستند. قرآن دنبال «رضي اللّه» ميفرمايد: (ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ) (بینه /8) تقوا و ترس از خدا موجب رضايت او ميشود. سؤال: چكار كنيم امام زمان(ع) از ما راضي باشد؟ جواب: تقوا. چون رضايت آن حضرت در رضايت خداوند در تقوا و ترس از اوست. حديث: «هركس منتظر امام زمان(ع) است تقوا و ورع پيشه كند». پس مجرم و گنهكار نميتواند منتظر باشد، كسي كه منتظر مصلح است بايد خود صالح باشد. و دعا كردن براي فرج آن حضرت(ع). گوش دادن به حرف كسي كه آن حضرت سفارش كرده كه: در زمان غيبت من اطاعت كنيد از يك مجتهد بدون هوا و هوس و عادل. براي رضايت آن حضرت(ع)، سهم امام بدهيم، تجارت كردهام اضافه بر خرج سال يك پنجم آن را بدهيم براي خرج در راه اهداف حضرت مهدي(ع). الان ميليونها انسان هستند كه آن حضرت را نميشناسند و اگر سرمايه باشد در اين راه انسان مصرف ميكند؛ چون امكانات تبليغي كم است. چون قرآن تا حال به زبان چاپ شده و كتاب مسيحيها به زبان، ما نتوانستهايم اسلام را خوب به مردم دنيا برسانيم. خواندن كتاب درباره زندگي امام زمان(ع). توجه به امام زمان(ع) از طريق دعاي ندبه و عهد. صدقه دادن براي سلامتي جان امام زمان(ع). خواندن دعاي معروف «اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ حُجة بن الحسن فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلًا»
2- حق الناس و حق الله
سؤال دوم: حقّ اللّه و حقّ النّاس چيست؟ از نظر شرعي چه تفاوتهايي دارند؟ جواب: «حقّ اللّه » آن است كه مدعي آن خداست مثل نماز ولي «حقّ النّاس» غير از خدا مردم هم مدعي هستند وطرف با دادگستري، البته هر دو مهم است. درباره «حقّ النّاس » امام سجاد(ع) در سحرهاي ماه رمضان در ضمن دعا ميفرمايد: «وَ مِنْ أَيْدِي الْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ يُخَلِّصُنِي» (بحارالأنوار/ج95/ص87) روز قيامت در مقابل خواستههاي به حق مردم چه كسي مرا خلاص خواهد كرد. اگر فقرا، پابرهنگان، طلبكاران مدعي شوند كه از مال ما در اموال تو بود و تو خوشگذراني كردي چگونه خلاص شوم؟ چون جلسه روز آخر ماه رمضان شايد باشد بگويم. برادران در كشور جمهوري اسلام خبري از زكات نيست، و اگر پول زكات جمع شود دهها ميليارد تومان است، و اگر پرداخت شود دختر بي جهازيه نخواهيم داشت، كشاورزان نان حلال بخوريد، خمس: بيست درصد از اضافه هزينه سال را بايد بپردازيم. حديث: آبروي مردم «حقّ النّاس » است و شما آبروي مردم را بردهاي، چرا؟ حديث: افرادي را به پاي حساب آورده و ميگويند حقّ فلاني را خوردهاي بايد بپردازي، ميگويد: من كه چيزي ندارم، ميگويند: عبادات خود را به او بده به جاي طلبهاي او، و اگر عباداتي نداشته باشد، ميگويند: از گناهان او بايد قبول كني. حديث: در تفسير آيه (وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ) (تکویر /5) وحشيها هم محشور ميشوند، روايتي است كه اگر حيواني به حيواني شاخ زده، خداوند آنها را مبعوث، شاخ را پس زده دوباره خاك ميشوند. كه از قول كافر هم خداوند ميفرمايد: (وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَني كُنْتُ تُراباً) (نباء /40) كافر ميگويد: من هم خاك شده و عذاب تمام ميشود. داستاني از مرحوم شيخ عباس قمي. كه ايشان صاحب مفاتيح الجنان و رابطه خلق و خالق و براي دعا و گريه، بعد از فوت به خواب پسرش آمد كه من كتابي را به امانت گرفته و در كتابخانه فلان قفسه و رديف است، يادم رفته به صاحبش برگردانم، ميگويد: از خواب بيدار شده كتاب را پيدا، رفتم تا به صاحبش برگردانم كتاب از دستم افتاده، خاكي شد، كتاب را تميز كرده تحويل دادم، شب بعد پدرم را به خواب ديدم فرمود: كتاب را بردي ولي چرا نگفتي و عذرخواهي نكردي كه كتاب افتاده وخراشيده شده، حق مردم از بين رفته، او را راضي كن. «حقّ النّاس» مهم است، من كه حرف ميزنم آنها كه گوش به حرف ميدهند حقّ النّاس است كه اگر حرف با فايده نزنم فرداي قيامت گرفتار ميشوم. و آنكس كه كتاب مينويسد و كاغذ و وقت مردم را صرف ميكند همچنين.
3- مبارزه با فساد و ظهور امام زمان(ع)
سؤال سوم: آيا مبارزه با فساد موجب تاخير در ظهور امام زمان (عج) نميشود؟ جواب: اين سؤال از آنجا پديد ميآيد كه: حديث داريم: زماني امام زمان(ع) ظهور ميكند كه زمين پر از فساد و ظلم شود. پس بايد مبارزه با فسادنكرده، جهان پر از فساد شود تا آن حضرت(ع) بيايد. نماز و امر به معروف و نهي از منكر براي زمان خاصي نيست، هميشه بر ما واجب است، و «نهي از منكر» يعني مبارزه بافساد، نه اين است كه در زمان غيبت «امر به معروف و نهي از منكر» واجب نيست. اينكه ميگويند: پر شود از فساد نه اينكه ما هم كمك كنيم و در فساد غوطه ور شويم. مثال: شب شده، لامپ روشن نكرده، بلكه لامپها را هم خاموش كنيد تا خورشيد بيايد. معناي اينكه هوا تاريك است و بناست خورشيد بيايد اين نيست كه ما در تاريكي مانده و به فكر روشنايي نباشيم، مابايد با فساد مبارزه كنيم، منافات هم ندارد كه دنيا به علت پيشرفت تكنولوژي پر از فساد شود. و معناي پر اين نيست كه يعني هيچ مصلحي نباشد، بايد چنين افرادي هم در آن زمان در جامعه باشند، كه آنها ناله زده و مردم گوش نميدهد، كه خود موجب پر شدن فساد ميشود. مثال: معناي اينكه بعد از سرما و زمستان و بهار، تابستان و گرما خواهد آمد اين نيست كه ما سرما بخوريم و تحمل كنيم. ما به فكر وسائل گرما هستيم، البته بهار هم خواهد آمد.
4- شرايط قبولي اعمال
سؤال چهارم: شرط قبولي عمل نزد خداوند چيست؟ و چه عملي پذيرفته ميشود؟ جواب: قرآن دراين باره ميفرمايد: (قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ) (مائده /27) افراد باتقوا عملشان قبول است. مثال: شما از چه كسي آب قبول ميكني؟ ميگويي از كسي كه ليوانش تميز باشد. داستان: به امام صادق(ع) گفتند فلاني آدم خوبي است، روزي بر امام(ع) عبور ميكرد، حضرت ديد رفت دكان بقالي دو انار دزديد و دكان نانوايي هم دو نان، حضرت فرمود: فلاني اين چه كاري است كه ميكنی، گفت دو تا انار دزديده دو گناه و دو نان هم دو گناه ميشود چهار گناه، من اين دو انار و نان را در راه خدا صدقه ميدهم خداوند ميفرمايد براي هريك ثواب ده پاداش ميدهم. اين چهار صدقه ميشود چهل پاداش. بعد چهار گناه از آن كم ميشود، 36 ثواب براي من ميماند. حضرت فرمود: شنيدهاي كه كار خوب ده برابر ولي كار خوب از چه كسي؟ خداوند ميفرمايد: «قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ« فقط از متقين عمل خوب قبول ميشود. مثال: انسان بي تقوا مثل استخر شكست خورده، هرچه هم در آن بريزند خالي ميشود. در دعا امام(ع) از خداوند ميخواهد: خدايا مرا سدسازي كن. برادران و خواهران ميشود باتقوا بود از روزههايي كه گرفتيد ثابت ميشود، كه روز از مال خود نخورديد و سيگار نكشيديد و به احترام ماه رمضان ناسزا كمتر گفتيد و غيبت و… و رفتيد مسجد رونق گرفت (خانه خدا) بعد از ماه رمضان هم ميشود، اين ماه الگوي خوبي است. مثال: همانطور كه در دنيا جنس استاندارد معتبر و قابل مصرف است و در قيامت هم عمل از افراد باتقوا قبول ميشود. سؤال: عامل قبولي چيست؟ جواب: تمبر قبولي تمامي كارها نماز است چون حديث داريم «فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا» (كافي/ج3/ص268) اگر نماز قبول شود بقيه كارها هم قبول خواهد شد. بقول آيت اللّه جوادي آملي: «نماز هم عمود است و هم امام». حديث داريم «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ» (وسائلالشيعه/ج4/ص27) حديث: علي(ع) به استاندار ميفرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلَاتِكَ فَمَنْ ضَيَّعَ الصَّلَاةَ فَإِنَّهُ لِغَيْرِهَا أَضْيَعُ» (وسائلالشيعه/ج4/ص161) همه كارهايت دنبال نماز است، پس نماز امام همه كارهاي ديگر است. در هر كجا محور بايد نماز باشد تا بقيه كارها قبول شود. بعد ميفرمايد: «وَ إِنْ رُدَّتْ رُدَّ مَا سِوَاهَا» و اگر نماز رد شود بقيه كارها هم قبول نميشود. مثال: پليس راه به راننده ميگويد: گواهينامه را بده، اگر راننده انواع گواهينامههاي ليسانس و دكتري و مهندسي ونمايندگي مجلس و گذرنامه سياسي، پروانه ساختمان و هر رقم لوح و لايحه به او بدهي، ميگويد: من گواهينامه رانندگي ميخواهم. من مدالهاي طلا در كاراته و كشتي و… قبول نميشود، فقط گواهينامه رانندگي مورد قبول است. ما كه با هر كس و ناكسي حرف ميزنيم چند دقيقه هم با خدا حرف بزنيم، همّت كنيد. البته: يك آقايي بالاي منبر گفت: همّت كرده صلوات ختم كنيد، يكي از پاي منبر گفت آقا صلوات كه همت نميخواهد. نماز كه ديگر گير ندارد و همّتي نميخواهد. وضو گرفتن و با خدا حرف زدن. مثال: تمبر كوچك را به پاكت بچسبانيد تا پاكت رد شود. و نماز تمبر صادرات است.
5- وظيفه ما در برابر توهين به مقدسات
سؤال پنجم: وظيفه ما نسبت به توهيني كه به مقدسات درجلسات ميشود چيست؟ جواب: اولين وظيفه ترك مجلس است. قرآن ميفرمايد: (وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ في آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ) (انعام /68) اگر ديدي كه در جايي آيات مامسخره ميشود اعراض كرده جلسه را ترك تا تبديل به جلسه ديگري شود. اين غيرت ديني ميخواهد. مثال: اگر در جلسهاي به پدر ما ناسزا بگويند ساكت مينشينيم. مقدسات دين ما كه از پدر مهمتر است. البته بايد ريشه يابي كرد. درباره آنها كه توهين ميكنند. بعضي نميدانند: بايد به آنها آگاهي داد، روي خيال ناسزا ميگويد، غرضي ندارد. بعضي مغرض هستند: حكومت اسلامي است بايد با آنها برخورد انقلابي شود. مثل: برخورد امام خميني (ره) با سلمان رشدي، توهين به مقدسات قابل قبول نيست. ما هم موعظه داريم و هم شمشير. خدايا، به آبروي محمد و آل محمد(ع) نعمتهايي كه به ما دادهاي توفيق شكرش را عطا فرموده و از ما نگير. خدايا، طاغوت ايران شكستي، طاغوتهاي جهان بشكن. خدايا، معرفت، علم، اخلاق، عمق و بركت و نورانيّت را در ما و نسل ما روز به روز زيادتر بفرما. خدايا، منحرفين هدايت، و به بي مسكنها مسكن خوب و به مريضان شفا و به بي همسرها همسر خوب و به بي فرزندان فرزند خوب مرحمت بفرما. خدايا، توطئهها خنثي، توطئه گران نابود فرما. خدايا، قلب آقا حضرت مهدي(ع) را براي هميشه از ما راضي و خشنود و رفتار ما را مورد رضاي او و ما را مشمول دعاي او قرار بده. خدايا، تمام آنها كه در طول تاريخ به گردن ما حق داشته، انبيا، اوصيا، اوليا، شهدا، مراجع، علما، پدران و مادران و اساتيد و هركس در مسلماني مؤثر بوده جزاي خير مرحمت بفرما. خدايا، نسل ما را تا آخر تاريخ از شيعيان اميرالمؤمنين(ع) قرار بده. خدايا، اول مرگ اول راحتي، و روز قيامت روز رو سفيدي و سرافرازي ما قرار بده. خدايا، مكتب و رهبر و امت و دولت و وطن، آب و خاك، و جوانان ما حفظ بفرما. خدايا، شرّ اشرار، به خصوص اسراييل و آمريكا به خودشان برگردان. در اين ايّام خيليها نامه و تلفن درباره گفتن بعضي از كلمات و مطالب ديگر، بنده به سهم خودم هركس براي من چيزي گفته همه حلال، و اگر لغزشي داريم شما ما را حلال كنيد.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 727