responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 757

موضوع: پیامبر اسلام(ص)، سیره تربیتی

تاریخ پخش: 75/05/11

بسم الله الرحمن الرحيم

اسلام و پيشرفتهاي علمي:
زماني كه مسلمان‌ها ساعت اختراع كردند يك ساعت فرستادند پهلوي پادشاه فرانسه عقربه‌هاي ساعت كه مي‌گشت مردم فرانسه گفتند اين جن است چكش آوردند آن را بشكنند. يعني زماني كه ما مخترع ساعت بوديم اروپا در توحش بود. شما كلمه‌ي حمام را به لغت مراجعه كنيد تمام كتاب‌هايي كه بالاي دويست سال است در اروپا، كلمه‌ي حمام در آن نيست اما در كتاب‌هاي اسلامي كلمه‌ي حمام براي هزار و چهار صد سال پيش است. ما بايد برگرديم سراغ متن اسلام.

1- سيره پيامبر در نشستن با اصحاب به شكل دايره بود

امروز بعضي از معاونين وزير آموزش و پرورش آمده بودند ستاد نماز بعنوان يك كشف علمي جديد كه در دنيا بررسي كرده‌اند كه در نشستن بچه‌ها سر كلاس آن بچه‌هايي كه جلو هستند احساس انس با معلم پيدا مي‌كنند احساس مي‌كنند كه با معلم خودماني هستند زودتر جواب مي‌دهند حتي اگر ناقص هم بلد بود زود جواب مي‌دهد فلذا رشد مي‌كند. بچه‌هايي كه قدشان بلند است صف آخر مي‌نشينند آن‌هايي كه احساس مي‌كنند با معلم فاصله دارند وقتي مي‌خواهند جواب بدهند با صداي بلند كه همه‌ي كلاس بشنوند دير جواب مي‌دهند و خلاصه اين كه آثاري دارد روي رشد و فكر آن‌ها و گفته‌اند بهترين نحو نشستن اين است كه گِرد بنشينيم كه هيچ كس احساس عقب و جلو نكند. خوب حالا اين، كارشناسان اروپا و آمريكا نمي‌خواهد. پيغمبر(ص) ما از اول گرد مي‌نشستند در جلسات ما هرچه اسلام گفته بايد عمل كنيم و گرنه كارشناسان مي‌گويند اين رقمي عمل كنيد.
دو نفر آمدند خدمت امام جواد(ع) امام فرمود: «شَرِّقا أَوْ غَرِّبا» (رجال‌الكشي/ص‌209) به شرق برويد و يا به غرب، چيز مفيدي پيدا نمي‌كنيد چزي مفيدي پيدا نمي‌كنيد چيز مفيدي پيدا نمي‌كنيد جز اين كه ما اهل بيت آن را گفته‌ايم. الآن مديريت اسلامي، برخوردهاي پيغمبر(ص) همين مديريت است.

2- شيوه مديريت و رياست در اسلام

ما با هيئتي رفته بوديم خارج. من سر گروه بودم به دوستان گفتم درست است كه من رئيس شما هستم ولي از دست راست برويد آن آقايي كه توي بعضي از ملاقات‌هاي رسمي مي‌رفتيم مي‌گفت مگر اين رئيس شما نيست؟ مي‌گفتند چرا مي‌گفت پس چرا اول نرفت تو آن جا محال است كسي رئيس باشد و اول نرود. آن‌ها مانده بودند كه چرا اين‌ها چيزهاي استاندارد بين المللي را رعايت نمي‌كنند.
حديث داريم پيغمبر(ص) گاهي مي‌ايستاد و به اصحاب مي‌فرمود من دوست دارم شما جلو برويد مي‌گفتند يا رسول الله نمي‌شود. مي‌فرمود جدًّا نمي‌شود. آن وقت كسي را كه پيغمبر(ص) او را جلو مي‌انداخت تا آخر عمر قربان اين پيغمبر مي‌رود. نتيجه‌ي رئيس بازي اين است كه اگر خبر مرگ اين رئيس را دادند مي‌گويد مُرد كه مُرد، يكي ديگر. اما كسي شد مثل امام حسين(ع) كه در كربلا فرمود اول علي اكبر شهيد شود بعد جوان‌هاي مردم. آن وقت هزار و چهارصد سال براي او گريه مي‌كنند ولي براي رئيسي كه گرفتار ميز و صندلي است ممكن است خانمش يك هفته بلوز سياه بپوشد. جا باز كردن در دل‌ها و افكار يك مديريت ديگر است.

3- خودباختگي برخي افراد

ما همه چيز را طراحي مي‌كنيم روي جمادات كه چه طور بسازيم؟ ما بايد طراحي كنيم روي اخلاق كه چه طوري حرف بزنيم. قرآن مي‌فرمايد: (لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‌ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ) (احزاب /21) يعني شماها در رسول خدا الگو بگيريد اگر مي‌خواهيد خودتان را طراحي كنيد مثل او خودتان را بسازيد. من يك وقت به جواني گفتم آقا ران شما باريك است يا كلفت؟ گفت كلفت. گفتم ساق پايت چه؟ گفت: باريك گفتم شلواري كه پايت كرده‌اي براي رانت تنگ دوخته‌اي در آن گير كرده‌اي آن وقت ساق پايت كه باريك است پاچه را گشاد دوخته‌اي چرا؟ گفت مد است. گفتم: مي‌داني مد است يعني چه؟ يعني نمي‌توانم فكر كنم كجاي بدنم چه لباسي را مي‌خواهد.
در يكي از فرودگاه‌هاي غرب بودم. يكي از سوپردولوكس‌هاي خودباخته آمد و گفت آقاي قرائتي ديدي اين كشور چه قدر شيك بود گفتم بله گفت چه قدر بهتر از ايران است گفتم چه مي‌گويي؟ علم يعني آن چه كه تو بلد نيستي پز آن هم كه چيزي نيست. گفت نه، اين جا مهد علم است گفتم اين كراواتي كه تو گردن كردي اگر ثابت كردي چه دليل علمي دارد من با عمامه دو كراوات روي هم مي‌زنم. عكس را هم بزنيد و بگوييد اين شيخي كه آمده توي تلويزيون قرآن مي‌گفت آمده فرانسه دو كراوات زده. آخر لباس يا بايد گرم كند يا سرد كراوات نه گرم مي‌كند و نه سرد و يا بايد علامتي باشد كه ايشان دكتر است مهندس است بالاخره يك علامت رمزي رازي… تازه مگر اين جا فرودگاه نيست كه با من صحبت مي‌كني شما نگاه كن ده‌ها دهنه‌ي فروشگاه هست همه‌اش يا كراوات مي‌فروشند يا شراب يا سيگار يا عصا كدام يك از اين‌ها فني و علمي است. بله آن كه بلدند بسازند اف چهارده و اف شانزده است كه فرمولش را ياد نمي‌دهند اصلاً فرمول پپسي كولا را هم يادت نمي‌دهد يك عمري خوردي نفهميدي چيه؟ گفت نه غرضم بهداشت است. اتفاقاً تهران خيلي بهداشتي‌تر از اين جاست گفت چرا؟ گفتم پنجاه ميليون جمعيت دارند چهل و پنج ميليون سگ. سگ‌هاي آن‌ها هم توي خود زندگي‌شان است. شما ادرار سگ را بدهيد آزمايشگاه با پوست هندوانه‌هاي كنار خيابان ايران ببينيد ميكروب كدام بيشتر است.

4- روانشناسي كودك در سيره پيامبر

امروز چيزي داريم به نام روانشناسي كودك. تمام كساني كه براي كودكان كتاب روانشناسي مي‌نويسند كيهان بچه‌ها، باغ كودك، روز كودك… خيلي برنامه‌هاي كودك همه‌ي كارها را كردند اما يكي از اين‌ها حاضر نيست به بچه سلام كند اما پيغمبر(ص) ما وقتي از كنار بچه‌ها مي‌گذشت به آن‌ها سلام مي‌كرد و غذا دهان بچه‌ها مي‌گذاشت. انس‌بن مالك گفت: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَرَّ عَلَى صِبْيَانٍ فَسَلَّمَ عَلَيْهِمْ وَ هُوَ مُغِذٌّ» (مكارم‌الأخلاق/ص‌16). اين روانشناسي كودك است.

5- عدالت و مساوات در اسلام

در يك نماز جمعه خواستم سخنراني كنم رفتم بلندي ايستادم ديدم قسمتي كه مردها نشسته‌اند قالي‌ها افتاده پشت پرده كه خانم‌ها نشسته‌اند همه روي موكت نشسته‌اند. آقا من سخنراني نمي‌كنم لطفاً بلند شويد سه چهار قالي از زير مردها بلند كرديم انداختيم سمت زن‌ها گفتم اين است عدالت اجتماعي و السلام عليكم و رحمه الله. سخنراني ندارد شما دوازده قالي اين طرف انداخته‌اي و آن طرف يك قالي نيانداخته‌اي بعد هم تحقيقات مي‌كني راجع به عدالت اجتماعي.
مساوات، خيلي طرف داري مي‌كنند از مساوات. اسلام درباره‌ي مساوات مي‌فرمايد كه پدري در حضور پيغمبر(ص) يكي از دو فرزندانش را بوسيد به ديگري اعتنايي نكرد. پيغمبر(ص) فرمود: «فَهَلّا ساوَيْتَ بَيْنَهُما» (مكارم‌الأخلاق/ص‌220) چرا بين بچه هايت فرق مي‌گذاري. حديث داريم كسي كه بين فرزندانش فرق بگذارد گناه كبيره كرده. البته بچه‌ها مثل هم باشند نه اين كه يكي پنج ساله و ديگري چهل ساله كه پدر نردبان بگذارد و آن چهل ساله را هم ببوسد. در شرائط شبيه به هم. امام باقر(ع) دو تا بچه داشت يك خوب و يك بد. يك روز بچه‌ي بد را نشانده بود به او محبت مي‌كرد امام فرمود اين بچه ناجنس است اما براي اين كه حسادتش تحريك نشود هر طور با آن رفتار مي‌كنم با اين بچه هم رفتار مي‌كنم. ما الآن بلد نيستيم بچه داري كنيم غذا مي‌گذاريم دهان بچه مي‌گوييم بخور مي‌گويد نمي‌خورم مي‌گويم اگر نخوري مي‌دهم به آن‌ها! بعد مي‌خورد يعني با تحريك حسادت باعث مي‌شود كه اين غذا بخورد. نمره‌ات چند است؟ خاك توي سرت دختر عمويت يا پسر عمويت از تو بهتر است مي‌گويد خوب عمويم هم از تو بهتر است. «كَانَ النَّبِيُّ ص إِذَا أَصْبَحَ مَسَحَ عَلَى رُءُوسِ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ» (عدةالداعي/ص‌89) وقتي صبح مي‌شد روي سر بچه‌ها دست مي‌كشيد. من يك نوه دارم صداش زدم اين چنان جذب تلويزيون شده بود كارتون. گفتم محمود بيا پشت، پشت آمد اصلاً چشمش را از تلويزيون بر نداشت. اين فيلم‌ها گاهي وقت‌ها يك سري عوارض دارد كه بايد مواظب بود. در هضم غذا اثر دارد چون كه وقتي آدم مي‌فهمد چه مي‌خورد ترشحات آب دهانش زياد مي‌شود و در هضم غذا مفيد است.

6- نام‌هاي زشت را بايد تغيير داد

روايت داريم كه امام باقر (ع): «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يُغَيِّرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِيحَةَ فِي الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ» (قرب‌الإسناد/ص‌45) اسم‌هاي زشت را برطرف كنيد. حضرت اسم دختري را پرسيد گفت عاصيه فرمود عاصيه بد است. يعني عصيان گناهكار. عاصيه يعني زن جنايتكار. اسمت را عوض كن گفت چه بگذارم فرمود جميله يعني خوشگل حالا كه اسمش را عوض كرد يك اسمي نگذاشت كه حالا… مثل يك شوفور كه به او مي‌گويي آقا نوار موسيقي نگذار بيا اين نوار شب عاشورا بابا جان من حال گريه ندارم حالا كه نوار موسيقي مي‌گذاري يك نوار ديگر به او بده اين خيلي… پيوند او مثل پيوند اسفناج با گلابي است! اگر چيزي را مي‌گيري يك چيز مشابه، حالا كه دختر است و دلش مي‌خواهد به او بگويند خوشگل پيغمبر(ص) فرموده اسمت را بگذار جميله.

7- سفارش درباره همسايه

حضرت فرمود آن‌هايي كه وضع مالي‌شان خوب است وقتي ميوه مي‌خرند براي همسايه هم بخرند اگر هم ندارند براي همسايه بخرند ميوه را طوري بگذارند كه ميوه پيدا نباشد و وقتي هم مي‌برند خانه سفارش كنند به بچه «وَ لَا يَخْرُجْ بِهَا وُلْدُكَ يَغِيضُ بِهَا وُلْدَهُ وَ لَا تُؤْذِهِ بِرِيحِ قِدْرِكَ إِلَّا أَنْ تَغْرِفَ لَهُ مِنْهَا» (مسكن‌الفؤاد/ص‌114) نگذاريد بچه ميوه را دست بگيرد و توي كوچه بخورد.

8- حيا و پوشش مناسب براي بچه‌ها

بستر خواب بچه‌ها، بچه‌ها را باحيا بار بياوريد. متأسفانه تابستان پدرها جلوي پسرها يك لباس‌هايي مي‌پوشند باعث خجالت. امام حسن(ع) و امام حسين(ع) كوچولو بودند با لباس بلند رفتند توي آب فرات شخصي گفت بابا لباس هايت خراب شد فرمود لباس هايم خراب شود بهتر از اين است كه حيام خراب شود.

9- برخورد با نامحرم

من رفتم اتاق مسئولي در را كه باز كردم يك منشي خانم داشت كه خيلي خوشگل بود سرمان را پايين انداختيم و رفتيم اتاق رئيس گفتيم آقا اين خانم محرم شما است گفت نه گفتم با اين شكل شما روزي چند بار نگاهت به ايشان مي‌افتد گفت آقاي قرائتي ما از اين حرف‌ها گذشته‌ايم گفتم خواهش مي‌كنم براي من جانماز آب نكش.
به اميرالمؤمنين(ع) گفتند يا علي(ع) پيامبر(ص) به زن‌ها سلام مي‌كرد شما چرا سلام نمي‌كنيد فرمود من سي سال جوانتر از پيامبر(ص) هستم مي‌ترسم سلام كنم آن خانم طوري جواب بدهد كه دل علي(ع) تكان بخورد. گفتم جواب سلام دل علي(ع) را تكان مي‌دهد تو از اين حرف‌ها گذشته‌اي يعني دين تو از علي(ع)…خجالت هم خوب چيزي است.
امام زين العابدين يك لباس شيك پوشيد آمد توي كوچه به خودش نگاه كرد و برگشت به خانمش فرمود همان لباس قديمي را بده گفت چرا؟ فرمود هر چه نگاه مي‌كنم «كَأَنِّي لَسْتُ بِعَلِيِّ ابْنِ الْحُسَيْنِ» انگار من امام زين العابدين(ع) نيستم.

10- بايد گاهي پايين بياييم

آدم سوار ماشين شيك بشود بد مستي مي‌كند اين است كه گاهي هم بايد سوار ميني بوس شد. اگر معتاد به يك سري چيزها بشويم بعد اگر گرفتند بي دين مي‌شويم دليل اين كه بعضي از ايران فرار كردند اين بود كه مي‌گفتند ما در ايران رئيس بوده‌ايم حالا يا رئيس يا فرار. چون كه اين‌ها خودشان را نساخته بودند نمره اگر بيست نشد صفر هم نشود حالا نمره دوازده. حديث داريم پيغمبر(ص) گاهي سوار اسب مي‌شد و گاهي سوار الاغ مي‌شد. خداوند به همه‌ي حاجي‌ها مي‌گويد سالي يك مرتبه برويد داخل بيابان از خانه، قالي، هتل و كاخ بيرون بياييد توي عرفات در هواي داغ مكه توي خيمه زندگي كنيد كفش، خير؛ پا برهنه، بايد روي پايت باز باشد بوي تعفن نبايد جلوي دماغت را بگيري. امام رضا(ع) با برده هايش غذا مي‌خورد. الآن در جمهوري اسلامي رئيسي را پيدا كنيد كه با خادمش غذا بخورد.
امام صادق(ع) مي‌خواست بگويد اسلام دين جامعي است. يك مثال مي‌خواست بزند. براي مثالش به يكي از اصحابش فرمود: شما اجازه بده من دست شما را فشار بدهم. امام صادق(ع) اجازه گرفت و دست ايشان را فشار داد مقداري كه امام صادق(ع) فشار داد دستش را كه برداشت جاي انگشت حضرت جا برداشت. امام صادق(ع): اسلام براي اين مقدار فشار هم جريمه تعيين كرده براي آموزش اين حركت حضرت دست يارش را كه مي‌خواست اجازه مي‌گرفت.

11- خانه‌ها بايد حريم داشته باشد

بستر خواب بچه‌ها را فرمود ده سال به بالا دو بچه با هم نخوابند. قديم‌ها زنگ در خانه هايشان كد داشت. مردها كه مي‌آمدند يك رنگي بود مثل چكش كه آن را مي‌زدند كه يك بار زن نيايد پشت در. زن‌ها كه مي‌آمدند زنگ حلقه‌اي بود كه مي‌زدند يعني اگر مرد است لخت نيايد در را باز كند. پشت بام‌ها بايد ديوار داشته باشد. ساختمان‌ها را طوري طراحي كنيد كه ناموس ما حريم داشته باشد. حريم به نفع شهوت هم هست حتي آن‌هايي كه مي‌خواهند شهوت راني كنند اگر خانه‌ي آن‌ها حريم داشته باشد لذتش بهتر از آن هاست كه كافرند و نگاه كردن به زن كافر حلال است ما گفتيم نگاه كنيم ببينيم چيه؟ ديدم دختر و پسر وقتي به هم مي‌رسند و مي‌خواهند همديگر را ببوسند بيني و بين الله انگار كاهگل مي‌بوسد يعني هيچ احساسي نداشت مثل اين كه بگويند آقا يك ميني بوس ببوس يك اتوبوس ببوس اصلاً جاذبه نداشت اما پيرزن‌هاي ايران وقتي نوه خودشان را مي‌بوسند چنان مي‌بوسند كه لذت مي‌برند يعني يك بوس نود ساله ما از بوس بيست ساله آن‌ها لذتش بيشتر است. حاليشان نيست چه طور كيف كنند اين طور نيست كه اگر حيا را كنار گذاشتيم لذت ببريم اين‌هايي كه حيا را كنار گذاشته‌اند لذت هم نمي‌برند.
بيخود از شير خشك تبليغ كرديم حالا مي‌فهميم شير خشك چه عوارضي دارد پشت قوطي‌هاي شير خشك بچه‌هايي چاق و تپل و با چشم‌هاي زاغ. هر زني مي‌ديد مي‌گفت مي‌خواهم بچه‌ام مثل اين بشود حالا مي‌فهميم چه قدر دلار رفت. شير خشك روي اعصاب، لثه، در دستگاه گوارش اثر گذاشت حالا دكتر مرندي هر سال كنگره مي‌گذارد و مي‌زند توي سرش كه جواني ما رفت، دلار ما رفت خوب بايد از اول مي‌گفتند شير مادر. اين همه حديث داريم كه بهترين غذا شير مادر است. چرا ما از اسلام دست كشيديم كه حالا بزنيم توي سر خودمان.

12- اظهار دوست داشتن همسر به وي

چيزي خريدن براي همسر. پيامبر(ص) فرمود من از هر مردي بيشتر زنم را دوست دارم. حديث داريم اگر كسي زنش را دوست دارد به خانمش بگويد من تو را دوست دارم و حديث داريم اگر كسي به زنش بگويد من تو را دوست دارم اين كلمه هيچ وقت از دل زن بيرون نمي‌رود. اگر كسي را دوست داريد بگويد كه من تو را دوست دارم. افراد مي‌آمدند پيش پيغمبر(ص) احوال او را مي‌پرسيد و مي‌فرمود فلاني را نمي‌بينم. حضرت مي‌فرمود چند روز است فلاني را نمي‌بينيم مي‌گفتند آقا ايشان مسافرت است. خوب مسافرت است او را دعا كنيد مي‌فرمود خدايا سفرش را بي خطر بگردان همه مي‌گفتند آمين وقتي بر مي‌گشت مي‌گفتند رسول الله احوال تو را پرسيد به شما دعا كرد و ما هم آمين گفتيم اين هم مي‌گفت بميريم براي پيغمبر(ص). اگر مريض بود مي‌فرمود برويم عيادتش.

13- سيره پيامبر در برخورد با فقير

شخص فقيري آمد خدمت پيغمبر(ص) و گفت مي‌خواهم كار كنم پيغمبر(ص) فرمود خوب برو كار كن گفت نه پول دارم و نه وسيله كار حضرت فرمود من يك سر تبر دارم اما دسته ندارم يكي از اصحاب گفت آقا خانه من يك دسته تبر هست دسته را آورد و پيغمبر(ص) دسته تبر را به سر آن وصل كرد و كنارش را هم با چوب‌ها كوبيد و محكم كرد فرمود برو هيزم بكن گدايي نكن.

14- رفتار پيامبر درباره كودكي كه بر جامه حضرت ادرار كرد

بچه‌اي را آوردند كه اذان در گوشش بگويد يا نام روي او بگذارد پيغمبر(ص) بچه را گرفت تا به او نگاه كرد بچه در دامن پيغمبر(ص) ادرار كرد مادرش شيون كرد فرمود چه كار مي‌كني گفت آقا دامن پيغمبر(ص). فرمود خوب اشكالي ندارد مي‌روم و آن را مي‌شويم چرا شيون مي‌كني كه بچه بترسد.

15- درسهايي از بزرگان

سيد جمال الدين اسد آبادي رفته بود اروپا دست هايش را شست و با دست غذا مي‌خورد همه گفتند عجب اُمُّل قديمي است اصلاً تمدن ندارد با دست غذا مي‌خورد ديد خيلي مي‌خندند آمدند فيلمبرداري، عكس گفت چه شد؟ آقاجان من دست هايم را شستم مي‌دانم چه طوري است اما من نمي‌دانم قاشق شما چه طوري است من به خودم ايمان دارم و به شما ايمان ندارم.
به بوعلي سينا گفتند پسرت روي اسب در مسافرت هر جا ادرارش مي‌گيرد مي‌آيد پايين و ادرار مي‌كند به او بگو مودب باش فرمود نه خير پسر من نيست اگر پسر من باشد روي اسب ادرار مي‌كند براي اين كه همين مقدار كه مي‌آيد پايين نبايد انسان ادرارش را نگه دارد. اسلام مي‌گويد وقتي شما وارد مسجد شدي وضو داري اما اگر بروي ادرار كني دو مرتبه وضو بگيري جماعت تمام مي‌شود اسلام مي‌گويد تمام بشود نماز را فرادا بخوان.
در گوش پدرم گفتم بابا جان مادرم مي‌گويد توي خانه قند نيست ميهمان آمده گفت پول بردار برو مغازه قند بگير گفتم هيس! آبرويم رفت گفت آقايان ميهمان شما توي خانه درخت قند داريد گفتند نه گفت شما قند بخواهيد نمي‌رويد بيرون قند بخريد چرا گفت من هم همين طور.

16- در اسلام فراغت نداريم بايد جلسات با ذكر باشد

من چه قدر وقت پيش رفته بودم زنجان يكي از شهرهاي خنك توي نماز جمعه گفتم مردم زنجان بايد دو برابر مردم خوزستان سواد داشته باشند چونكه خوزستان آدم از عيد عرق مي‌كند اما در زنجان و همدان آدم مرداد هم عرق نمي‌كند كساني كه در شهرهاي خنك زندگي مي‌كنند بايد دو برابر سواد داشته باشند و گرنه آب و هواي خنك حرام ‌تان باشد.
ما در قرآن چيزي به نام فراغت نداريم مگر يك آيه. مگر يك آيه (فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ) (انشراح /7) يعني پيغمبر(ص) وقتي كه فارغ شدي نگو من فارغم «فَانْصَبْ» يك كار نو شروع كن (وَ إِلى‌ رَبِّكَ فَارْغَبْ) (انشراح /8) ممكن است شما حال مطالعه نداشته باشي اما حال كار ديگر داشته باشي، پيغمبر(ص) چنين كرد «كَانَ لَا يَجْلِسُ وَ لَا يَقُومُ إِلَّا عَلَى ذِكْرِهِ تَعَالَى وَ لَا يُوطِنُ الْأَمَاكِنَ وَ يَنْهَى عَنْ إِيطَانِهَا» (معاني‌الأخبار/ص‌82) جلسات با ذكر باشد، جلسات لهو و لعب نباشد «وَ لَا يُوطِنُ الْأَمَاكِنَ وَ يَنْهَى عَنْ إِيطَانِهَا» حضرت سعي مي‌كرد كه نگويند اين جا جاي پيغمبر(ص) است، متأسفانه در مجلس ما هم همين طور است يك روز رفتم مجلس نشستم صندلي جلو گفتند آقا بلند شو اين جا جاي شوراي نگهبان است گفتم امروز از شوراي نگهبان كسي مي‌آيد گفت نه گفتم پس من نشستم گفت نه بلند شو گفتم بلند مي‌شوم ولي اين را توي تلويزيون مي‌گويم.
زني از اشراف دزدي كرده بود گفتند يا رسول الله دست او را قطع نكن البته دست هر دزدي را قطع نمي‌كنند اگر دست هر دزدي را قطع كنند نصف مردم بي دست هستند. بيست و شش شرط دارد كه شماها اين مسئله را نمي‌دانيد من اخيراً به اين فكر مي‌كنم كه چرا منبري‌هاي درجه يك مسئله نمي‌گويند معمولاً مسئله را آخوندهايي مي‌گويند كه يا گمنام هستند يا سوادشان پايين است از اين آخوندهاي درجه دوازده. براي جواب اين سوال يك چيز بدي به ذهنم آمده انشا ءالله كه اين طور نباشد چون مراجع هم نمي‌آيند تفسير بگويند مراجع درس فقه و اصول مي‌گويند ما مرجع تقليديم تفسير در‌شان ما نيست چون آن‌ها به كتاب خدا بها كم مي‌دهند به بعضي از آن‌ها خدا هم مي‌گويد من هم به توضيح المسائل بها نمي‌دهم مي‌گذارم يك مسأله گو بگويد كه سواد ندارد اين طوري انتقام مي‌گيرد. پيغمبر(ص) فرمود خير من دخترم زهرا(س) هم دزدي كند دستش را قطع مي‌كنم.

17- افراد را با محبت بايد شرمنده كرد

آيه‌اي داريم براي فقيرهايي كه فحش مي‌دهند (وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ) (حج /36) يعني وقتي كه كمك مي‌كني هم به آن كسي كمك كن كه قانع است و هم آن كسي كه مي‌گيرد و تو را فحش مي‌دهد. عربي آمد پهلوي پيغمبر(ص) گفت كمك كن پيغمبر(ص) هم كمك كرد عرب گفت اين! ! پيغمبر(ص) فرمود بيا برويم خانه به قدري به او محبت كرد كه ايشان شرمنده شد يعني افراد را با محبت شرمنده كنيد.
يك ديوانه روز اول ديوانگي‌اش يك پرچم دست گرفت شروع كرد به خواندن كه دارم مي‌روم كربلا يك ديوانه ديگر به او رسيد و گفت آقا كجا مي‌روي گفت كربلا گفت كي ديوانه شدي گفت امروز صبح گفت من سي سال قبل ديوانه شده‌ام هنوز امامزاده شهر نرفته‌ام شما روز اول ديوانگي‌ات مي‌خواهي بروي كربلا! ! ! ما سي و سه سال است كه آخونديم اسلام را نشناخته‌ايم حالا بعضي اسلام شناس‌هاي پلاستيكي چه طور روز اول ديوانگي‌شان مي‌خواهند بروند كربلا.
زني را دادند به شوهر كوري اين زن هر روز مي‌گفت حيف شوهر كه تو كوري اگر بداني كه من چه قدر خوشگلم اين شوهر هم خسته شد از بس اين حرف را شنيد مرد هم گفت خانم چند ماه است هر شب از خوشگلي خودت مي‌گويي من هم چشم ندارم ببينم تو راست مي‌گويي يا دروغ اما اگر خوشگل بودي چشم دارها تو را برده بودند همين كه تو را براي من گذاشته‌اند معلوم است كه تو خوشگل نيستي.
رقاص خوب كسي است كه توي روشنايي خوب برقصد نه تاريكي. مردم حالا همه رشد پيدا كرده‌اند حتي بچه كوچولوها. يك بچه كوچولو به پدرش گفت پول بده پدرش گفت ندارم نگاه به مادرش كرد و گفت مامان توي كاشان گداتر از اين نبود كه زن اين شدي.

18- آدم نبايد خودش را به يك فكر بفروشد

بنده‌ي خوب خدا كسي است كه (يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) (زمر /18) همه حرف‌ها را گوش بدهد «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» اما اگر كسي دائماً گوشش در اختيار كسي بود و حرف بقيه را گوش نداد زماني كه منافقين زندان بودند ما رفتيم زندان من را همه مي‌شناختند. من داشتم مي‌رفتم زن و شوهري بچه بغلشان بود بچه بغل مادرش يك نگاهي كرد و گفت مامان توي تلويزيون من ديدم بچه بغل مادرش من را مي‌شناسد ما رفتيم دخترهاي منافقي بودند گفتم خواهرها من را مي‌شناسيد گفتند نه از سازمان به ما گفته‌اند به تلويزيون جمهوري اسلامي نگاه نكنيد. مدت زيادي توي زندان بود تلويزيون گذاشتند از بغض نگاه نكرد كه ببيند من چه مي‌گويم. اين كه آدم خودش را به يك آدم و به يك فكر بفروشد بزرگترين بردگي است. در رساله مي‌گويند ماه را ديدي فردا عيد فطر است و لو علما بگويند ماه ثابت نشده. خودت يك آدمي. وقتي سيگار مي‌كشي سرفه مي‌كني خودت آدمي. ما نبايد مريد و تسليم كسي باشيم حرف‌هاي دو جناح را گوش بدهيد منتهي بايد كارشناس هم باشيد چون كه تشخيص كار هر كسي نيست. پزشك است كه مي‌گويد اين آب ميكروب دارد و اين آب ميكروب ندارد.

«و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 757
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست