responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 785

موضوع: تاکيد اسلام بر تشکيل خانواده و حفظ آن

تاريخ پخش: 26/07/86

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

در اين جلسه خدمت عزيزان مي‌خواهم راجع به خانواده هايشان صحبت کنم. چون آموزش و پرورش سنگ دوم است سنگ اول خانواده است. تشکيل خانواده، زندگي خانوادگي و تعليم و تربيت. موضوع بحث اين خواهد بود.

موضوع: خانواده – زيربناي تربيت فردي!

اگر کاغذ خوب بدهند به نقاش، نقاش مي‌تواند نقش خوب بکشد. اما اگر کاغذ پوسيده، موريانه خورده، سست، روغني، کثيف، اگر يک کاغذ آلوده و ناجور بدهند به نقاش، نقاش هم…

معلم و دبير واستاد دانشگاه و روحاني هرچه هم نقاش خوب باشد اين کاغذ…

نان خوب دو تا شرط دارد. يکي آردش خوب باشد، يکي شاطرش خوب باشد. يعني بايد جنس خوب باشد. گاهي وقتها مي‌گوييم چرا مثلا اين نوجوان، اين جوان، از نظر تعليم و تربيت آن طور که بايد باشد نيست. بعد مي‌گوييم تقصير آموزش و پرورش است. بله ممکن است گاهي تقصير آموزش و پرورش باشد، ولي قبل از آموزش و پرورش تقصير پدرو مادر است. من راجع به خانواده مي‌خواهم چند دفعه صحبت کنم.

1- ازدواج در اسلام عبادت است

 اول اينکه ازدواج در اسلام عبادت است. واين هم يکي از زيبايي‌هاي دينمان است. ازدواج عبادت است کسي اگر ازدواج کند يک رکعت نمازش ثواب هفتاد رکعت نماز را دارد. اصل ازدواج مقدس است بر خلاف بخش عظيمي از مسيحيت که مي‌گويند ازدواج بد است و روحاني مسيحي شرطش اين است که اصلا ازدواج نکند بعد آن وقت مشکلات ديگر پيش مي‌آيد که راديو و تلويزيون خودشان هم اعلام مي‌کنند و جريمه‌هايي هم مي‌دهند. ازدواج ارزش است يعني نگاهتان به ازدواج نگاه بار نباشد. آخر به بعضي‌ها مي‌گويي ازدواج کن مي‌گويد حيف است راحتيم؟ چرا بچه دار نمي‌شوي؟ حيف است راحتيم؟ يعني اصلا بچه و همسر را بار مي‌دانند. نماز هم همينطور است. مي‌گوييم چرا نماز مي‌گويد حوصله‌ام نمي‌رسد. گاهي هم که نماز مي‌خواند مي‌گويد نماز را خوانديم راحت شديم. يعني انگار بار بوده است نگاهمان به همسر، فرزند و عبادت… تحصيل هم براي بعضي‌ها بار است. مي‌گويد ارديبهشت مردم ارديجهنم ما. مي‌گويم چرا ارديجهنم مي‌گويد چون دو تا امتحان دارم امروز. بعد مي‌گويد امروز روز خوبي است ميگويم چطور مي‌گويد هيچ درسي ندارم. تا راديو مي‌گويد به مناسبت برف و باران درس و مدرسه تعطيل است، يک عده مي‌گويند جان يک عده مي‌گويند آخ جان. يعني پيدا است که نمي‌خواهد درس بخواند. نگاه‌ها نگاه… قرآن هم همين را مي‌گويد. مي‌گويد بعضي‌ها پول که مي‌دهند فکر مي‌کنند اين پول («مَغْرَمًا») (توبه/98) اين پول مغرم، يعني بار است. آدم‌هاي بد وقتي کمک به فقير مي‌کنند مي‌گويند پولمان رفت. مغرم يعني غرامت («مَغْرَمًا») (توبه/98) يعني پولم تمام شد. خمس دادم از ده ميليون دو ميليونش رفت. يعني فکر مي‌کند کم شد اما اولياء خدا، بندگان خوب خدا، قرآن مي‌فرمايد: «مُقْنِما‏» مغنم يعني غنيمت است. حديث که داريم يک فقير که مي‌بيني نگاه نکن که فقير است. اين پيام و رسول خداست يعني خدا رسولي را فرستاده است. فرستاده خداست که يک مقدار بار تو را بگيرد در بهشت و در قيامت تحويلت بدهد. هرچه مي‌تواني به او بده که بارت سبک شود. نگاه‌ها فرق مي‌کند که با چه نگاهي نگاه کنيم. خيلي نگاه در زندگي اثر دارد. نگوييم آخ جان امروز مدرسه تعطيل است آخ جان تابستان آمد.

2- نگاه درست به تکاليف الهي

 حيف ماه رمضان که امشب تمام شد. امام سجاد يک دعا دارد که خداحافظي مي‌کند با ماه رمضان. مي‌گويد‌اي ماه رمضان چقدر عزيز بودي چقدرگناهان در تو بخشيده شد. چقدر چشم‌ها در تو اشک ريخت و مناجات کرد. چقدر در طول سال مي‌خوابيديم به عشق ماه رمضان سحر خيز شديم. چه شب قدري داشتيم که به اندازه هزار ماه ارزش داشت. خداحافظ‌اي ماه رمضاني که امام زين العابدين نيامده منتظرت بود. خداحافظ‌اي ماهي که نرفته دل تنگت شدم. اصلا عشق مي‌ورزد. يعني نگاه امام سجاد به ماه رمضان، نگاه عاشق به معشوق است. ولي نگاه ما خوب تمام شد سه روز ديگر مانده است. کيف مي‌کنيم که تمام شد. يعني نگاه‌ها فرق مي‌کند نگاه ما به تحصيل، نگاه ما به نماز، نگاه ما به عبادت، يکي از اينها هم نگاه ما به ازدواج است. ازدواج مقدس است. حديث داريم بيشتر افراد جهنمي افرادي هستند که ازدواج نکرده اند. حالا باشد ليسانسش را بگيرد. بسيار کلمه غلطي است. آنها که ازدواج را عقب مي‌اندازند به خاطر ليسانس و فوق ليسانس. مثل اينکه مي‌گوييم آقا ايشان تشنه اش است. اه تشنه اش است. بگذار ليسانست را بگير بعد آب مي‌دهم به تو. آدم که تشنه اش است آب مي‌خواه ليسانس چيست؟ گاهي وقتها دختر و پسر قبل از ليسانس امکان ازدواج برايشان بهتر است بعد از ليسانس و فوق ليسانس… من دارم آدمي که آمد منزل ما مي‌شناسمش کيست گفت چند تا دختر فوق ليسانس دارم اينها دوره پيش دانشگاهي خواستگارهاي خوبي داشتند هي گفتيم ليسانس و فوق ليسانسش را بگيرد حالا که گرفته است ديگر خواستگار گيرش نمي‌آيد. دختر‌ها هم خوبند اما مي‌گويند سنش بالا رفته است. به هر حال نگاه به ازدواج مقدس است.

3- معناي کفو در انتخاب همسر

دو: انتخاب همسرو معناي کفو آخر گاهي اوقات مي‌گوييم ايشان به ما مي‌خورد. ايشان به ما نمي‌خورد اين خوردن يعني چه؟ قالي‌ها به هم مي‌خورد؟ من روي قالي نشسته‌ام باباش روي موکت است. مگر ازدواج بين موکت وپشم است؟ او باب اش موتور گازي دارد من بابام ماشين فلان دارد. مگر ازدواج موتور و ماشين است؟ به ما نمي‌خورد. کلمه نمي‌خورد را ما در ايران بايد معني کنيم که يعني چه. ما گاهي اوقات گيرهايمان در لغتهاست. انتخاب همسر کفو، مخ‌ها بايد به هم بخورد. مخ بايد به هم بخورد. پيامبر بين اصحاب برادري ايجاد کرد گفت سلمان و اباذر با هم برادر. چون اين دو تا مخشان به هم مي‌خورد علي بن ابيطالب با خودم برادر مخ هايشان به هم مي‌خورد. ابوبکر و عمر گفت اينها با هم برادر باشند. اينها مخشان به هم مي‌خورد. مقداد و عمار با هم برادر باشند. طلحه و زبير گفت اينها با هم برادر. ام السلمه و صفيه ظاهرا گفت اين دو تا خانم هم با هم خواهر باشند. ازدواج بايد مخ به هم بخورد. باباش چه کاره است؟ چه کار داري؟ آقا شما سبزي که مي‌خوري بو مي‌کني اگر عطرش خوب است مي‌خوري نمي‌گويي از کجا از کدام زمين کاشته شده است؟ اگر در زمين متري دو ميليوني است سبزي اش خوب است اگر در زمين بيابان است که ارزان است سبزي اش بد است چه کارداري که کجا کاشته شده است؟ بو کن اگر عطرش خوب است بخور. گاهي وقتها خانواده فقير دختر بسيار کمالات دارد گاهي هم خانواده بسيار غني دختر کمالاتش کم رنگ است. کفو يعني مخ به مخ بخورد. نه موتور به ماشين بخورد. نه موکت به فرش بخورد. به ما مي‌خورد به ما نمي‌خورد. خواهش مي‌کنم اين کلمات را درست معني کنيد.

4- آسان گرفتن امر ازدواج

آسان گرفتن. در مهريه آسان بگيريد. در بستگان آسان بگيريد. تالار بگيريم نگيريم کي باشد. هر چه مي‌توانيد آسان بگيريد. گير ندهيد حتي در زمان. صبر کنيد. محرم و صفر تمام شود نه تمام نشود.

در محرم و صفر عاشورا را احترام مي‌گذاريم. شهادت امام حسن مجتبي و امام رضا را رحلت پيغمبر را ايام خاص را احترام مي‌گذاريم. اما اين که دو ماه محرم و صفر تعطيل باشد. نه آيه داريم نه حديث. عقد کنيد. بله يک کارهايي که به محرم و صفر بر نمي‌خورد دست نگه داريد. به هر حال انتخاب شغل. يعني چه انتخاب شغل. او شغلش به ما مي‌خورد او شغلش به ما نمي‌خورد. بسياري از افرادي که ازدواجشان عقب افتاده است گير هستند موتور به ماشين نمي‌خورد موکت به قالي نمي‌خورد. شغلش به شغل پدر من نمي‌خورد. يعني به جاي اينکه آدم‌ها مخشان ارزيابي بشود، جمادات ارزيابي ميشود. چون ماشين و فرش و خانه جماد است محله شان آن محله است دهاتي است لهجه دارد خوب لهجه داشته باشد مگر لهجه بد است من اين را که مي‌گويم مي‌دانيد چرا؟

5- گسستن نظام خانواده در غرب

 به خاطر اينکه من از آمريکا آمده‌ام ماه رمضان آمريکا بودم هر صد تا ازدواج نود تايش طلاق داده مي‌شود. ما وارسي کرديم ديديم چرا اينقدر طلاق زياد است ديديم مي‌گويند به ما نمي‌خورد گفتيم چه چيز نمي‌خورد؟ بعد ديديم پشم و ماشين به هم نمي‌خورد. آمده ازدواج بکند مي‌گويد در سر سفره شوهرم آرق زد. خنديدند من ديگر اين شوهر برايم قابل زندگي نيست. به خاطر آرق طلاق مي‌دهد طلاق گرفتن در آمريکا مساوي است با تاکسي گرفتن در تهران. يعني مثل آب خوردن زندگي‌ها متلاشي است. زندگي سوپر دولوکس اما نظام خانواده گسسته. به هر حال انتخاب همسر: آسان گرفتن، احترام متقابل. حالا اگر دعوا شد…

6- دادگاه خانواده در قرآن

 براي دعواها هم اسلام يک آيه‌اي دارد. آن آيه را من مي‌خواهم بگويم. يک صلواتي بفرستيد. «اللهم صل علي محمد و آل محمد»

«بسم الله الرحمن الرحيم» دادگاه خانواده. ما سخنراني مي‌کرديم جمعيت زيادي که نشسته بودند زنهاي مطلقه و بي شوهر و شوهر‌هاي بي زن گفتيم چرا گفتند خوب بد بخت شدم خانم رفت شکايت کرد دادگاه آمدند به نفع خانم حکم دادند آمدند نصف اموالم را هم گرفتند حالا ديگر هيچ ندارم. بيست سال زندگي کردم پولي جمع کرده بودم زندگي‌ام نصفش رفت حالا هم نه زن دارم نه بچه. وصيت مي‌کند نصف اموالش را براي سگش. با او مصاحبه مي‌کنند چرا پولت را مي‌دهي به سگت؟ گفت چون بچه ام، دخترم يک جور فرار کرد پسرم يک جور زنم هم طلاق گرفت رفت. وقتي من دلم گرفته تنها در خانه تنها کسي که در خانه خودش را به من مي‌مالد و مي‌بويد مرا و دم برايم تکان مي‌دهد سگم است. يعني عاطفه من را اين سگ تامين مي‌کند پس نصف اموالم براي سگم يعني نصف اموالش را زنش مي‌گيرد نصف اموالش را سگش. آخر اين هم شد زندگي؟ يعني زنش و سگش هم سو. چه زندگي است؟ پوسيده پوسيده است. در اتريش هم من بودم يک مدت از مردم پرسيدند مشکل شما چيست 85 درصد گفتند خانواده. خانواده متلاشي شده است. و الان کليساها هم به اينجا رسيده‌اند که بايد معنويت بيايد و اگرنه ما داريم نابود مي‌شويم مثل شوروي که نابود شد غرب هم نابود مي‌شود مگر اينکه دوباره معنويت بيايد. اگر معنويت در شوروي بود، گسسته نمي‌شد. معنويت اينها را نگه مي‌دارد. حالا اگر اختلاف شد. دنيا دادگاه خانواده اش چيست مي‌روند پهلوي قاضي كه نه اينها را مي‌شناسد نه دلش براي اينها مي‌سوزد مي‌گويد طبق ماده فلان تبصره فلان شما بايد نبايد بايد نبايد او يک چيز خشکي دستش است، قانون‌هاي خشک. يکي از مراجع تقليد رفته بود عمل جراحي کند خارخ آن پروفسوري که آمده بود او را جراحي کند گفته بو جناب آقا شما تا شش ماه حق نداري شراب بخوري چرا براي اينکه يک چيز کليشه‌اي بود نمي‌دانست که اين مرجع تقليد است مرجع هم سر به سرش گذاشت گفت نمي‌شود گفت نه نمي‌شود ندارد حتما نبايد بخوريد. گفت دو: تا سه ماه هم حق نداري برقصي. گفت اين ديگر حتما نمي‌شود. دستور‌هاي خشک کليشه‌اي اصلا حاليش نيست مخاطبش کيست؟ دستور نبايد کليشه‌اي باشد. دادگاههاي دنيا کليشه‌اي است. قانون و ماده، قانون و ماده.

اسلام کليشه‌اي نيست اسلام مي‌گويد الله اکبر («وَإِنْ خِفْتُمْ») ان يعني اگر خفتم يعني خوف داريد. («وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ») خوف داريد بين زن و شوهر و عروس و داماد شقاقي وارد بشود. شقاق بينما («فَابْعَثُوا») به پا خيزيد(«حَكَمًا») داوري پيدا کنيد. نه غريبه («مِنْ أَهْلِهِ») از فاميل مرد(«وَحَكَمًا») يک داور پيدا کنيد («وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا») از فاميل زن يک ريش سفيدي، باسوادي، دلسوزي از فاميل کدخدا منشي بيايند در فاميل قصه را حل کنند نه دادگاه بيروني. («حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ») («إِنْ يُرِيدَا») ان يعني اگر اين دو تا داور اراده کنند. («إِصْلَاحًا») حسن نيت داشته باشند («يُوَفِّقْ اللَّهُ بَيْنَهُمَا») (نساء/35) خدا توفيق مي‌دهد به اينها، بين اينها را جوش مي‌دهد.

حالا نکاتش را به شما مي‌گويم. يک: («اِن») يعني اگر ما سه تا اگر داريم. سه رقم اگر داريم اگر اگر اگر. اگرهايي که حتما مي‌شود قرآن مي‌گويد: («اِذا») مثل اينکه اگر خورشيد تابيد من خدمت شما مي‌رسم خورشيد حتما ميتابد. («إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ») (تكوير/1) اگر‌هايي که حتما مي‌شود اگر خانم بچه آورد من برايتان چشم روشني مي‌آورم. خوب خانم حامله بچه مي‌آورد. اگرهايي که حتما نمي‌شود قرآن مي‌گويد («لو») مثل («لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا») (انبياء/22) اگر دو تا خدا بود فاسد مي‌شد خوب دو تا خدا نيست. اگر عمه من مرد بود عمو بود عمه هيچ وقت مرد نمي‌شود. خوب عمه هيچ وقت مرد نمي‌شود اگرهايي که 50 -50 است گفته است («ان») اينجا نگفته است («اذاخفتم») اگر گفته بود («اذا خفتم ») يعني حتما دعواست اگر مي‌گفت: «لو خفتم» يعني اصلا دعوا نيست. اين گفته («إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ») (نساء/35) يعني بالاخره 50_50 است يک 50درصدي اختلافاتي در خانه است. از اختلافات نترسيد. فقر هست غنا هست. درس اول اينکه از اختلافات خانوادگي نهراسيد. چرا؟ زيرا که طبيعي است. بالاخره يک بار مرد عصباني مي‌شود يک حرف زشتي ميزند. زن حوصله اش سر مي‌رود يک حرف زشتي مي‌زند قورتش بدهيد. دو: يک اصلي داريم در مديريت مي‌گويند علاج واقعه را قبل از آنکه آتش بگيرد ماشين آتش نشاني قبل از آنکه آتش بگيرد بايد آب داشته باشد. قبل از حمله قواي مسلح آماده باش باشند. علاج واقعه را قبل از وقوع. اينکه مي‌گويد علاج واقعه را قبل از وقوع بايد کرد از کجا فهميد؟ اينکه مي‌گويد«خف» يعني خوف هنوز که خوف داريد بلند شويد. نگذاريد کارد به استخوان برسد. کار از کار بگذرد. خف يعني هنوز که خوف داريد بلند شويد.

سه با حدس و گمان وارد زندگي مردم نشويد. چرا مي‌گويد اگر خوف داريد. «خف»اگر خوف داريد وارد شويد. مي‌گويد من به گمانم اينها با هم بد بشوند وارد شوم فضولي کنيم. پشت در گوش کنيم که چه مي‌گويند. روي حدس و گمان وارد زندگي مردم نشويد. اگر واقعا به درجه خوف رسيد وارد زندگي شويد

7- مسؤوليت جامعه در قبال حفظ خانواده

چهار: جامعه مسؤول خانواده هاست. از کجا در مي‌آيد؟ از کلمه «تم» ان خفتم نمي‌گويد خاف الوالدين اگر پدر و مادر ترسيدند حاکم نه تم مال مردم قلتم يعني شما گفتيد ضربتم يعني… خفتم کلمه تم آورده است مي‌توانست بگويد خاف الحاکم خاف الوالدين. جامعه مسؤول خانواده است. پنج: زن و شوهر يک روح در دو پيکر هستند. از کجا مي‌آيد؟ از کلمه («شِقَاقَ») يکي که دو تا شود مي‌گويند شقه ببين مي‌گويند شقه گوشت چون گوشت يک دانه بود دو تا شد شق القمر يعني ماه يکي بود و اگر دو تا باشند مي‌گويند اختلاف نگفته است و «وَ إِنْ خِفْتُمْ اختلاف بَيْنِهِما» گفته است («وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ») (نساء/35) يعني اين عروس و داماد يکي بودند بعدا دو تا شدند. يک روح‌اند در دو جسم. شش: نگذاريد فتنه توسعه يابد. از کجا در آمد؟ از کلمه («بينهما») مي‌گويد بين عروس و داماد بلند شويد نمي‌گويد بين عشيره بين قبيله. همين که آنها يک کم چک و چانه مي‌زنند بين خودشان، تا اين به مادر و عمه و دايي و خاله نگفته است. تا قصه به فاميل و محله و همسايه کشيده نشده است زود جمش کنيد. نگذاريد فتنه… («بينهما») هفت: فوري اقدام کنيد از کجا در مي‌آيد فوري؟ از کلمه «ف» نگفته است («ثم» )ثم يعني بعدا ف يعني فورا هشت: انگيزه ايجاد کنيد که اينها را آشتي بدهند از کجا در مي‌آيد؟

از کلمه («بَعَثَ») بعث يعني بر انگيختن بعث يعني بر انگيزيد چون خيلي‌ها مي‌گويند به ما چه افرادي هستند بي غيرت يا بي خيال. يا بي خيال‌اند يا حسودند ميگويند حالا که اين طور شد بگذار زندگي شان به هم بريزد برانگيزيد. بگو تو دين نداري؟ تو مسلمان نيستي؟ اينها خانواده هستند. از هم مي‌پاشند («بعث») انگيزه ايجاد کنيد. نه: زن و مرد حقوق مساوي دارند. («حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ») (نساء/35) يک داور از طرف مرد و يک داور از طرف زن اين جا اين طور نيست که مثل ارث که مرد دو برابر مي‌برد زن يک برابر. البته آن هم حکمت دارد فرض کنيد کره زمين سي ميليارد هرچيز دارد اگر سي ميليون پول داشت مردم کره زمين مي‌ميرند. مي‌رسد به نسل نو از اين سي تا بيس تايش را مي‌دهند به پسرها ده تايش را مي‌دهند به دخترها. به دختر‌ها مي‌گويند دختر خانم شما ده تا داريد اما هيچ خرجي روي دوشت نيست کرايه خانه با مرد است خرجي با مرد است رفت و آمد با مرد است پول دوا و آب و برق و گاز بامرد است. ده تا که قايم مي‌کني مي‌آيي با پسر ازدواج مي‌کني پسر که بيست تومان دارد مي‌آيي ده تومان از آن بيست تومان را از او مي‌کشي ده تومان هم خودت داري مي‌شود چقدر؟ يعني درست است که ده تومان به تو مي‌دهند اما هيچ باري روي دوشت نيست. در اينجا مرد يک حکم زن هم يک حکم. يعني زن و شوهر حقوق مساوي دارند. اين هم يکي. («حکما») ده: بهترين دادگاه پنج تا شرط دارد

8- ويژگي‌هاي دادگاه خانوادگي اسلام

 دادگاهي خوب است که يک: سرعت داشت باشد دو: دقت داشته باشد سه: سوز باشدچهار: بي هزينه باشد پنج: بدون آبروريزي باشد. ازکجا در مي‌آيد؟ اينها شما بگوييد. من چند ثانيه ساکت هستم شما بگوييد. پيش دانشگاهي است در آستانه تشکيل خانواده هستند خواهرها و برادرها. از کجا در مي‌آورند خواهرها و برادر‌ها از کدام کلمه مي‌توانيد در آوريد؟ آفرين. («اهله») مي‌گويد يک داور از فاميل مرد يکي از طرف زن فاميل سريع جمع مي‌شود يعني ساعت 8 زن و شوهر با هم دعواشان مي‌شود. 8: 30 فاميل‌ها جمع مي‌شوند. خيلي توي ترافيک باشند 10 فاميل وقتي گفتي آقا من باخانمم مساله داريم خانم گفت من با شوهرم مساله دارم («من اهله») و(«من اهلها» )اهل دلش به حال اهل مي‌سوزد زود مي‌آيد. و سرعت درآن است، دقت هم در آن هست چون او را در فاميل بزرگ کردند خو و خصلت همديگر را خوب مي‌فهمند سرعت و دقت درآن است آبروريزي هم در آن نيست. چون فاميل‌ها خودي‌اند داورها خودي اند. خرج هم ندارند همان که در يخچال است را پهلوي او مي‌گذارند ديگر دادگاه و بايگاني و تلفتچي و ذي حسابي و اينها ندارد. دلسوز هم هستند چون فاميل دلش به حال فاميل مي‌سوزد زن و شوهر بيرجندي مي‌روند پهلوي قاضي زابلي زن و شوهر زابلي مي‌روند پهلوي قاضي تبريزي. پس بالاخره فاميل دلش به حال فاميل مي‌سوزد غريبه که دلش به حال غريبه نميسوزد. يک کلمه گفته است اگر با هم اختلافي شد، يک داور از فاميل مرد يک داور از فاميل زن بيايند قصه را کدخدا منشي حل کنند اين که مي‌گويد («مِن اَهلِهِ» «مِن اهلِهَا») در کلمه من اهله پنج تا چيزاست. سرعت دقت دلسوزي خرج نداشتن آبرو ريزي هم نداشتن در آن است. («إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا») (نساء/35) ان يعني اگر اراده اصلاح کنندخيلي مردم ازمن پرسيدند بارها از من پرسيدند. چه کنيم که خدا توفيق بدهد به ما؟ من توفيقاتم کم است. پاسخ: اگر مي‌خواهي خداتوفيقت بدهد نيتت را پاک کن قرآن مي‌گويد(«إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا») (نساء/35) اگر اين دو تا داور نيتشان اصلاح باشد نگويد من پول گرفتم بايد اينها را چه کنم براي پول و پست نباشد اگر نيتت پاک باشد («يُوَفِّقْ اللَّهُ)» (نساء/35) خدا جوش مي‌دهد. بعد هم مي‌گويد اگر اينها را آشتي دادي، نگو من نفوذ کلام داشتم من روانشناسي خوانده‌ام من دکتراي جامعه شناسم من آيت الله العظمي هستم اينها را نگو («يُوَفِّقْ اللَّهُ») (نساء/35) خدا جوش داد. نگوپول من اثر کرد اينها با هم آشتي کردند خدابه پيغمبر مي‌گويد اگر کل کره زمين را هم خرج کني، بين اوس وخزرج را نمي‌تواني آشتي بدهي («لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا») (انفال/63) يعني اگر ما تمام بودجه کره زمين را هم خرج کنيم نمي‌توانيم آشتي بدهيم يعني پول آشتي دهنده نيست. علم آشتي دهنده نيست. اين جامعه شناسي و روان شناسي و حوزه و دانشگاه و… همه در آشتي دادن فَشِل هستند. يوفق الله بايد خدا اينها را باهم… («وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة») (روم/21) جعل يعني خدا بين عروس و داماد را دلشان را باهم بايد چفت کند.

اگر شما ماشين صفر کيلومتر را به داماد بدهي داماد هم يک سرويس طلا بدهد به عروس. عروسي‌ها هست بريز و بپاش‌هاي سنگين ميليوني داشتند زندگي شان هم به هم خورده است خيلي‌ها هم با يک شاخه نبات ازدواج کردند 80 سال زندگي کردند. («يُوَفِّقْ اللَّهُ») (نساء/35) خدا دلها را با هم بايد جوش بدهد. چه کنيم يک: حرفم تمام شد نيم ساعت تمام شد. («بسم الله الرحمن الرحيم)» ازدواج مقدس است. بر خلاف کليسا ازدواج نعمت است بار نيست. اولين خواستگاري که مي‌آيد قبول کنيد نگوييد ليسانس ات را بگير همين طور است که بگويي هر وقت ليسانست را گرفتي آب بخوراولين صحنه که امکان ازدواج هست را قبول کنيد. مساله ديگر نه ازدواج بار نيست تحصيل و عبادت و خدمت هم بار نيست. اگر اختلافي پيدا شد دادگاه خانواده پهلوي غريبه‌ها نرويد. دادگاه خانواده آيه اش اين است («وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا») (نساء/35) آيه 35 سوره نساء است اين آيه بيست تا نکته دارد من چون وقت نمي‌شد ده تايش را گفتم يک آيه، 15 کلمه، 20 تا نکته اگر عروس و داماد اختلاف دارند به دادگاه کشيده نشود. پيشنهاد طلاق نکنيد. خانمها حوصله کنيد. ترجيح‌ها را بگذاريد ديگران هم سختي داشته اند. خدايا به ما توفيق فهم دين و عمل به دين و متدين شدن مرحمت بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 785
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست