responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 824

موضوع: تعصب و غرور، موانع تربيت

تاريخ پخش: 70/07/11

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

1- تعصب و غرور

در خدمت خواهران و برادران فرهنگي و نهضت سواد آموزي در باختران هستيم. جلسه قبل بحثمان در مورد معلم و شاگرد بود. تعليم و تربيت و آموزش و پرورش خيلي حرف دارد. منتها اگر يک مقداري هم بخواهيم زياد در نخ آموزش و پرورش برويم ممکن است کسي که کارگر، بازاري، کشاورز، خانه دار و… است تلويزيون را خاموش کند و بگويد: خوب! به ما مربوط نيست. ما سعي كرديم كه بحثمان بحثي باشد که همه به آن گرفتار هستند. به يک نحوي خيلي‌ها به آن گرفتار هستند.
بحث تربيتي مخصوص آموزش و پرورش هم نيست. بحث تعصب و غرور است. از اين نظر تربيتي است که اگر کسي غرور داشته باشد يا تعصب داشته باشد هيچ تربيت پذير نيست. هرچه به او مي‌گويي شانه هايش را بالا مي‌اندازد. حالا مسأله تعصب و غرور چند نکته دارد که بايد بگوييم.
اول تعصب را بايد معنا کنيم. تعصب دوتا معنا دارد. تعصب دو نوع است. تعصب نابجا وتعصب بجا! بعضي وقت‌ها انسان بايد بجا تعصب داشته باشد که اگر بي‌خيال باشد بي‌تعصب است. اميرالمؤمنين سر افرادي که بي‌تعصب هستند نعره و فرياد مي‌کشد. يک جا حضرت امير مي‌گويد: «قبح لکم» (مناقب/ج4/ص110) مرده باد! يا «أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاح‌» (نهج‌البلاغه/ص156) شبح‌هاي ديروز! آدم‌هاي بي خاصيت! چرا؟ هرچه ناله مي‌زند مرد آهني هستند. همينطور بي خيال نشسته‌اند «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» (نهج‌البلاغه/ص70) مردهاي نامرد. يکجا فرمود: مرده باد بريده باد دست شما. گاهي وقتها انسان بي‌تعصب و بي‌خيال است. رفيق اون شاه کذايي، هرچه گفتن ايران رفت. مي‌گفت: اصفهان ما را بس است! به هر حال گاهي انسان دخترت دير آمده خوب بالاخره مي‌آيد. پسر شما از مدرسه دير کرد، مي‌آيد. آقا اين کار خلاف بود خوب حالا خوب ميشود. يک سري افراد راجع به خير و شر بي تفاوت هستند. غيرتي، تعصبي، حماسه‌اي گوش نمي‌دهند. گاهي انسان بايد تعصب داشته باشد. فتواي حضرت امام(ره) نسبت به سلمان رشدي اين يک تعصب ديني بجا بود.

2- غيرت ديني

نقل شد که امام قدم ميزد و لبهاي خودش را فشار مي‌داد. هي لبهاي خودش را با دندان هي يک جوري امام قدم مي‌زد. ولي يک روز ديدم قدم زدنشان يک هيجاني در او است. گفته شد که گفتن آقا شما امروز راه که مي‌رويد لبهاتان را به هم فشار ميدهيد. يک جور خاصي هستيد. فرمود: مي‌خواستم جوان باشم خودم بروم لندن سلمان رشدي را بکشم و برگردم. نمي‌توانم مي‌سوزد که چرا به رسول الله توهين شد. گاهي آدم بايد غيرت داشته باشد.
به اميرالمؤمنين گفتند ريختن تو خانه زن غير مسلمان طلاي او را بربايند. فرمود: اگر مرد مسلماني از تعصب و غيرت بميرد جا دارد در کشور اسلامي چرا نا امن است. گفتند: آقا زن مسلمان نيست. گفت: نباشد. غير مسلمان هم وقتي در کشور اسلامي زندگي ميکند بايد راحت زندگي کند. اگر مرد مسلمان از غصه بميرد جا دارد.
گاهي بايد جوش آمد. سوز زد. تعصب نشان داد. حضرت موسي وقتي آمد ديد مردم منحرف شدند چون حضرت موسي(ع) با مردم صحبت کرد. گفت: سي روز ميروم مناجات در کوه طور از آنجا برايتان آيات الهي و وحي و تورات مي‌آورم. سي روزش شد چهل روز. در اين ده روز يک هنرمند مجسمه سازي بنام سامري از طلاهايي که جمع کرد مجسمه‌اي ساخت از لوله کشي درون مجسمه جوري بود که هوا که رد و بدل مي‌شد صدا ميکرد. بعد هم به مردم مي‌گفت: خداي شما همين گوساله است. مردم خدا پرست شدن گوساله پرست. موسي که آمد تورات را زد زمين ريش برادرش که قائم مقام و جانشينش بود گرفت کشيد.

3- تعصب باطل و غلط

گاهي آدم بايد جوش بياورد. حالا مردم شد، شد. نشد، نشد. خيلي غيرت مي‌خواهد حق بايد بشود و باطل بايد نشود اين که به ما چه بنابراين گاهي بايد تعصب باشد وتعصب هم داريم تعصب بجا نمونه‌هايش خلخال زن کافر تعصب بجا. فتواي امام براي سلمان رشدي تعصب بجا پدر و مادر و فرزند يک سري تعصبها بجاست اما يکسري تعصبها نابجا است ما تعصب نابجا را صحبت کنيم. بيشتر بحثمان هم اين است تعصب نابجا را قرآن مي‌گويد هميه و هميه يعني تعصب البته خود تعصب هم عربي است. من نميدانم کلمه تعصب فارسي دارد يا نه؟ بعضي کلمه‌ها فارسي ندارد نمي‌توانيم در تلويزيون بگوييم. يک وقت بچه کوچكي به پدرش مي‌گويد کلماتي داريم که در فارسي ندارد. کلماتي داريم ترکي ندارد. کلماتي داريم اردو ندارد. تعصب نميدانم فارسي دارد يا نه؟ ولي قرآن ميگويد هميه هميه جاهليه، هميه جاهليه آيه قرآن است يعني تعصب جاهلي حالا تعصب جاهلي چيست؟ نمونه‌هاي تعصب جاهلي چيست؟ يک حديثي از رسول اکرم بخوانم يک حديثي از امام صادق(ع) رسول اکرم فرمود اين درسها خيلي است تو انتخابات بايد کانديداي من رأي بياورد. بايد اين مدرسه را تو روستاي ما بسازيد. بايد اين طور لباس بپوشد بايدهايي که نبايد و نبايدهايي که بايد و چقدر اين مسأله توسعه دارد رسول اکرم فرمود: «من کان» خيلي حديث خطرناکي است. «مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِيَّة» (بحارالانوار/ج70/ص284) اگر کسي يک سر سوزن تعصب داشته باشد «بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ أَعْرَابِ الْجَاهِلِيَّةِ» (بحارالانوار/ج70/ص284) يک ذره تعصب داشته باشي گاهي وقتها يک تعصباتي دارد روي يک کلمه تعصب دارد که اين را بگذاريد مثلا فرض کنيد اسم بچه را اين بگذاريم يا اسم شهر را بگذاريم يا اسم مدرسه را اين بگذاريم يا اسم حجره را چي بگذاريم روي يک کلمه روي يک نامي تعصب روي يک چيزهايي البته اين به معناي اين است که آدم کار مهم ندارد. چون اگر آدم کار مهمي داشته باشد اين فکرها نيست تعصب روي کلمه روي عکس شعر و الي آخر رسول اکرم فرمود: «مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِيَّة» اگر کسي يک ذره‌اي تعصب داشته باشد روز قيامت گويا مسلمان نيست با اعراب جاهلي محشور ميشود. حالا بعضي‌ها خودشان تعصبشان نيم کيلو است اطرافيان تعصبشان دو کيلو است. او خودش مي‌گويد: آقا حالا ما رأي آورديم، آورديم. نياورديم هم نياورديم. يک عده مي‌گويند نه خود طرف مي‌گويد من مطمئن نيستم. خود طرف مي‌گويد: من دکتر نيستم. ولي يک مشت بادمجان دور قاب چين. حديث امام صادق راجع به بادمجان دور قاب چين است. امام صادق فرمود: «مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَه‌» (كافي/ج2/ص307) کسي که خودش متعصب باشد يا خودش آدم ميزاني باشد اطرافي‌هايش ناميزان باشند «فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِيمَانِ مِنْ عُنُقِهِ» (كافي/ج2/ص307) خداوند نخ ايمان را از گردنش برمي‌دارد. يعني آدم متعصب نمي‌تواند ديندار باشد. چون خدا مي‌گويد اين مي‌گويد نه مسأله تعصب مسأله خطرناکي است. اما شاخه‌هاي تعصب چيست؟ تعصب در موارد مختلفي است. شاخه‌هاي تعصب را مي‌توانيم موارد زير نقل کنيم. تعصب درغريضه آيه داريم. تعصب در زبان آيه داريم. تعصب نژادي آيه داريم. تعصب جنسي، تعصب سني، تعصب بومي، همه اينها شاخه‌هاي تعصب که هريک ازما که پاي تلويزيون گفتگو مي‌کنيم. يک رقمش را کم يا زياد ممکن است داشته باشيم.
تعصب قبيله‌اي؛ شنديده‌ايد اوس وخزرج سالها با هم دعوا داشتند. تعصب قبيله‌اي؛ اين قبيله مي‌گفت ما بيشتر هستيم. يک قبيله مي‌گفت ما بيشتر هستيم. درگيري تا سر شماري کردن قبيله‌اي که باخت دبه کرد. گفت زنهاي حامله دوتا حساب مي‌شود. دوباره بشماريد زنهاي حامله را دوتا حساب کردن باز حاشا کرد. گفتن مرده‌ها را هم بشماريد ما بيشتر مرده داديم. زنده و مرده را بشماريد. آيه نازل شد «أَلْهَئكُمُ التَّكاَثُرُ، حَتىَ‌ زُرْتمُ‌ الْمَقَابِرَ» (تكاثر/1 و2) به قدري شما زنده باد ومرده باد كرديد كه «حَتىَ‌ زُرْتمُ‌ الْمَقَابِرَ» اميرالمؤمنين اين آيه را مي‌خواند «أَلْهَئكُمُ التَّكاَثُرُ» که به چي چي افتخار مي‌کنيد؟ به استخوان پوسيده ‌پدرانتان افتخار مي‌کنيد. به استخوان پوسيده‌هاي مادرتان افتخار مي‌کنيد. اجدادي که مردن به استخوان پوسيده آنها افتخار مي‌کنيد. تعصب قبيله‌اي قرآن که نازل شد. بعضي افراد مي‌گفتند که چطور شد قرآن به رئيس قبيله ما نازل نشد. الآن آموزش و پرورش از گيرهايي که دارد. گاهي دوتا روستا پيش همند به فاصله دوسه کيلومتر آموزش و پرورش نمي‌رسد. در هر روستاي يک مدرسه بسازد، اين روستا مدرسه مي‌سازد. مردم روستا مي‌گويند: ما بچه‌هايمان را نمي‌دهيم بروند آنجا. ما بچه‌هايمان را نمي‌دهيم. وسط مدرسه مي‌سازد يک مدرسه وسط بيابان خوب سرايدار مي‌خواهد، حفاظت ميخواهد، گاهي مردم به خاطر تعصبي که دارند بچه‌اش را اجازه نمي‌دهد درس بخواند.

4- تعصب باطل در جوامع علمي

الآن اول مهر است. مليونها با سواد در خانه‌ها هستند و ميليونها بي سواد در خانه‌ها هستند. يعني يک خانم بي سواد عروسش سواد دارد. دخترش سواد دارد. دامادش سواد دارد. شوهرش سواد دارد. هفت تا با سواد در خانه هستند، دو تا هم بي سواد ميشوند. نه تا چهار تا باسواد هستند، يک بي‌سواد مي‌گوييم برادر بي سواد، خواهر بي‌سواد تو سواد نداري پهلوي شوهرت… من پهلوي شوهرم درس نمي‌خوانم. يک غروري دارد. پهلو دامادت درس بخوان. من پهلوي دامادم درس بخوانم؟ پهلو عروست، پهلو دخترت، به خاطر غروري که دارد بي‌سواد مي‌ماند. و چهار تا با سواد و يک بيسواد چهارتا با سواد سالها و روزها و شبها در يک خانه و سر يک سفره يک باغچه آخرش هم بي‌سواد بخاطر تعصب.
آنوقت نهضت سواد آموزي بايد چند مليارد پول خرج کند به خاطر غرور اين برادر خواهري که توخانه است اگر اين بيسواد پهلوي آن با سواد درس بخواند چند مليارد تومان پول چند تا شهر و چندتا شهرک مي‌شود ساخت. براي بي خانه‌ها ولي به خاطر غرور و تعصبي که دارد همه کنار هم عارشان مي‌شود.
اين سيلي که ما از تعصب و غرور مي‌خوريم. دانشگاه اول مهر دانشگاه باز مي‌شود. خدا مي‌داند که دهها هزار دانشجو داريم که قرآن را باز ميکند بلد نيست بخواند اما مي‌گوييم آقا اين جهاد دانشگاهي اين انجمن اسلامي اين استاد اين همشاگردي بلده قرآن بخواند شما بگيد ده تا اول مهر شبها زمستاني يک ربع خوابگاه هم که هستيد تو اين خوابگاه يکي بشود معلم شما دانشجو هستيد يکي از اين دانشجوها بشود معلم ده تا هم بشود شاگرد قبل از شام يک ربع با هم درس بخوانيد ما سال سوم شيمي هستيم اون آقا سال اولش است. سال دوم حقوق هست اين آقاسال چهارمش است به خاطر غرور آخرش ليسانس و فوق ليسانس مي‌گيرد قرآن بلد نيست بخواند با اينکه دانشجو است ده ساعت پانزده ساعت بيست ساعت ميتواند شاگردي کند قرآن بخواند.
در يک خوابگاه تحصيل کرده‌ها به خاطر غرورشان بي‌سواد مي‌مانند در خانه‌ها به خاطر غرور و تعصب بي‌سواد مي‌مانند. خيلي ما کتک تعصب را مي‌خوريم منتها کتکهايش درد ندارد. توجه نداريم.
گاهي تعصب تعصب نژادي است. زماني خداوند به شيطان و فرشته‌ها گفت که به آدم سجده کنيد. همه سجده کردند مگر ابليس، ابليس گفت: (ما مَنَعَكَ) (اعراف /12) چي شد توسجده نکردي گفت: (خَلَقْتَني‌ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين‌) (اعراف /12) نژاد من از آتش، نژاد او از خاک. موجود خاکي موجود شهري پهلوي دهاتي، دهاتي پهلوي شهري اين پهلوي اين نژاد پرستي والان آفريقاي جنوبي همين بلا را دارد. اسراييل همين بلا را دارد.
تعصب حماقت است يک از چيزهاي که صدام توانست مردم عراق را کلاه سرشان بگذارد همين عرب عرب و عرب ما نداريم عجم نداريم. عرب و عجمي نداريم. تعصب پيامبر اسلام به بلال مي‌گويد تو سخنگوي حکومت باش وتو موذن باش. تعصب نژادي.
حديث داريم هرکس ذره‌اي تعصب بر دلش باشد… تعصب زباني؛ قرآن مي‌گويد: (وَ لَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلىَ‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِين‌) (شعرا /198) اگر اين قرآن را بر بعضي از عجمها نازل مي‌کرديم (فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم‌) (شعرا /199) پيغمبر عجم بود واين قرآن را بر عجم نازل مي‌کرديم اين عجمي که قرآن برش نازل شده اگر پيغمبر عجم بر عربها مبعوث ميشد ميگفت (مَّا كَانُواْ بِهِ مُؤْمِنِينَ) (شعرا /199) عربها ايمان نمي‌آوردند. از اين آيه معلوم مي‌شود که تعصب در عربها بيشتر است. قرآن به عربها نازل شد ايراني‌ها گرفتند و از خود عربها هم بهتر گرفتند.
امام حسين از عرب است. اما اشکي که افتخار مي‌کنيم در عاشورا مي‌ريزيم هيچ کشور عربي يک همچين اشکي براي امام حسين نمي‌ريزد. و به عزادارها غذا مي‌دهيم. زادگاه امام حسين امام حسين در مکه روز عاشورا خبري نيست. افتخار مي‌کنيم و ما مفتخر هستيم که امام صادق از ماست. به قول وصيت نامه حضرت امام ما مفتخريم که مصحف فاطمه پهلوي ماست. معتقديم به مصحف فاطمه. افتخار مي‌کنيم که قرآن مي‌فرمايد تعصب در عمل‌ها زياد است به قدري که آيه قرآن «وَ لَوْ نَزَّلْنَاهُ» يعني اگر نازل ميکرديم قرآن را «عَلىَ‌ بَعْضِ الْأَعْجَمِين‌» اگر قرآن بر عجم نازل مي‌کرديم و پيغمبر عجم قرآن را مي‌خواند. «مَّا كَانُواْ بِهِ مُؤْمِنِينَ» عربها پيش شما نمي‌آمدند. يک عده‌اي تعصب زباني گاهي تو جبهه‌هاي جنگ ما تعصب را ميديديم مثلا ما ميرفتيم تو يک تيپي لشگري صحبت ميکرديم مي‌گفتيم بچه‌هاي فلان شهر مي‌گفتند ما غيرتي هستيم دوتا دستشان را بالا مي‌بردند آقا تيپ فلان لشگر فلان چه فرقي ميکند.
عده‌اي بودن بر ابا و نياکانشان پز مي‌آمدن گفتن همچين حرکت کنيم تو بگو من پسر چه كسي هستم. پدرم چه كسي است؟ من پسر چه كسي هستم؟ پدرم چه كسي است؟ همينطور حرف را بگردونيم بگردونيم تا به سلمان بخوره سلمان فارسي فاميل مهمي نداره خيت بشود مثلا يک کسي ميدانه کسي شعر بلد نيست مي‌گويد: بيا شعر بخوانيم تا به اون بگه که شعر بلد نيست يک سلمان را کنف کنيد تحقير کنيد پز دادم به سلمان گفتن حالا تو بگو گفت من گمراهي بودم توسط اسلام هدايت شدم.
تعصب ديني قرآن درباره تعصب ديني مي‌گويد: (وَ قالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارى‌ عَلى‌ شَيْ‌ء) (بقره /113) يهودي‌ها مي‌گفتند، مسيحي‌ها کسي نيستند (وَ قالَتِ النَّصارى‌ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلى‌ شَيْ‌ء) (بقره /113) تعصب ديني گاهي آدم روي يک کتابي تعصب دارد اصلا باقي کتابها را مطالعه نمي‌کند. گاهي روي يک روزنامه‌اي تعصب دارد من فقط اون روزنامه را مي‌خوانم يعني باقي روزنامه‌ها همه حرفهاشان چرند است فقط تمام حقايق تو اين روزنامه است که تو ميخواني تو تعصب نداري اين حرفها چي؟ پيغمبر ما به قدري خوش برخورد مي‌کرد به کفار بت پرست الله اکبر الله اکبر الله اکبر! ببينيد اين آيه چقدر قشنگ است. پيغمبر به کفار بت پرست نمي‌گفت: تو باطلي من حق. مي‌گفت: (وَ إِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ) (سبأ /24) يا ما يا شما حق مي‌گويم يا باطل؟ حتي مي‌گويد با منحرف وقتي بحث مي‌کني (وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‌ هِيَ أَحْسَن‌) (نحل /125) تعصب نداشته باش.
يک وقت يک کسي آمد با دانشمندي مباحثه کند با امام صادق(ع) طلبه‌ها نشسته بودن گفتن اجاز بده ما باهاش مباحثه کنيم گفت شما مباحثه کنيد من مي‌نشينم نگاه مي‌کنم اين آقا سؤال کرد و طلبه‌ها و شاگردان امام صادق يکي يکي تک و پاتک علمي جرو بحث و مباحثه کردن وقتي بحث تمام شد بلند شد رفت. طلبه‌ها گفتن يا امام صادق ابن رسول الله خوب بود بلد بوديم بحث کنيم. امام صادق گفت: تو اما تو اما تو به يکي گفت تو خيلي بي تعصب هستي. طرف حق هم مي‌گفت قبول نمي‌کردي مي‌گفت: الآن که روز است مي‌گفتي از کجا معلوم شايد شب باشد. بابا حق با اوست. بگو روز است.
ما داشتيم يک کسي را از نظر تعصب تمام کتابهاي اهل سنت را از کتابخانه‌اش بيرون انداخت خوب خيلي آدم بيخودي هستي تو خيلي حرف حق خيلي حرف حسابي تو کتاب سني‌ها است. من رفتم کتابخانه بعضي از کشورهاي اهل سنت يک دانه کتاب شيعه تو کتابخانه‌هايشان نيست اين نامردي است يعني شيعه يک حرف حق ندارد. يعني سني حرف حق ندارد. تمام کتابخانه‌هاي سعودي يک دانه کتاب شيعه نيست تعصب غوغا ميکند. معامله مي‌کنيم. آقا شما پدر فلاني مرحوم شده يک فاتحه بخوانيد اون فاتحه پدر من نيامد نمي‌آيم. سر «قل هوالله» معامله مي‌کنيم.

5- رسول خدا قاتل عمويش را بخشيد

وحشي آمد حمزه عموي پيغمبر(ص)را کشت آمد پهلوي پيغمبر گفت معذرت ميخواهم من توبه کردم ميخواهم مسلمان بشوم توبه‌اش را قبول کرد. پيغمبر قاتل عمويش را… به قدري رسول اکرم براي عمويش گريه کرد که دستور داد جمع شويد براي عمويم گريه کنيد. قطعه قطعه کردن ايشان را در احد. نه فقط سرش را بريدند بدنش را بريدن قطعه قطعه کردند. جگرش را از دلش بيرون آوردند. عموي او حضرت حمزه سيدالشهدا قبل از امام حسين سيدالشهدا براي حمزه بود. لقب سيدالشهدا بعداً به امام حسين سيدالشهدا گفتند. اما درعين حال قاتل حمزه را پيغمبر بخشيد. ما مي‌گويم نخير ايشان آن زماني که تعصب بر نياکان هرچي انبياء مي‌گفتند بابا اين بت غلط است. مي‌گفتند والا پدر ما بت پرست بوده. قرآن فرمود: پدرت هم نمي‌فهميده. (أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ) (اعراف /71) تو و پدرت.
امام صادق مهمان يک نفر شد گفت آقا خانه‌ات خيلي تنگ است تو که پول داري يک خانه سي متري، پانزده متري خفه ميشوي. گفت اين خانه مرحوم ابوي است. امام صادق فرمود اگر ابوي شما نفهم بود. جناب عالي هم… خواهي نشوي رسوا… اين حرف غلطي است. اگر يک کشتي غرق شد صد تا مسافر دارد نودتاش شنا بلد نيستند غرق شدن ده نفر شنا بلد بودن اين ده نفر را ببين ما صد نفر بوديم نود نفرمان غرق شده شما هم بايد آنوقت خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو. حماقت اين تعصب قبيله‌اي نژادي زباني ديني تعصب بر نياکان.
اگر کسي با سواد باشد تعصبش بيشتر است در قرآن يک آيه داريم براي عوام يک آيه براي باسوادها. براي عوام مي‌فرمايد: (فباؤُ بِغَضَب‌) (بقره /90) اينها دچار غضب شده‌اند برگشت به غضب کرده‌اند اما با سوادهاي که مي‌دانستند اين حق است اما اگر بگويم اين حق است دکانم تعطيل مي‌شود. آقا ايشان از من بهتر است. اگر بگويم ايشان بهتر است نان و آبمان اگر بگويم فلان پزشک از من بهتر است. فوراً ناراحتي ميکند. اگر بگويم برويم فلان جا ميگه کار من کساد ميشود. قرآن در مورد علمايي که حق را کتمان مي‌کنند به خاطر تعصب و غروري که دارند مي‌گويد: (فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى‌ غَضَب) (بقره /90)‌ الله اکبر عوام بد را مي‌گويد غضب خواص را مي‌گويد… هرچي تحصيل کرده هست، غضبش بيشتر است. راجع به يک سري افراد قرآن مي‌گويد: «عَذابٌ أَليم‌» براي بعضي‌ها ميگويد «عَذابٌ شَديد» براي بعضي‌ها «عَذابٌ مُهين‌» آنهاي که رو تعصب خودشان را مي‌خواهند نگه دارند مي‌گويد «عَذابٌ مُهين‌» قرآن ميگويد «عَذابٌ أَليم‌» براي بعضي‌ها ميگويد عذاب شديد براي بعضي‌ها ميگويد: «عَذابٌ مُهين‌» آنهايي که تعصب خودشان را مي‌خواهند نشان دهند. تعصب روي حق درست تعصب رو باطل غلط دنيا چيزي نيست که ما روش تکيه کنيم دنيا براي پستش براي تلفن نخ ميشوي براي تلگراف ارض ميشوي شهرتش مقامش براي چي تعصب اصلا آدم متعصب نمي‌تواند موحد باشد که مي‌گويي خدا اين را مي‌گويد: اما من مثل اسبها را يادتان نرود اسبي داشت ميرفت نيم متر آب تو رودخانه بود اسب مي‌توانست از تو نيم متري برود اما ايستاد هرچي زدن ايستاد شلاق زد بيل کوبيد هرچه کرد اسب نرفت. برو حيوان! نيم متر آب بيشتر نيست. برو. يک مردي گفت که آب را گلي کن ميرود. يک بيل برداشت آب را گلي کرد تا آب گلي شد پاش را برداشت رفت. گفت: خدا پدرت را بيامرزد. حالا دليلش چه بود؟ گفت اول آب تميز بود اسب مي‌آمد تو آب تميز نگاه ميکرد خودش را ميديد و هرکس خودش را ببيند و خودبين باشد پا رو خودش نميگذارد و هرکس پا رو خودش نگذارد حرکت نميکند. قرآن ميگويد بشر مريد داري. نميخواهد بکني. (فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ) (قصص /81) چون گاهي عوامل تعصب مي‌گويد: من اين کار را مي‌کنم براي آينده‌ام خوب است. اين باندم اين گروه اين فاميلم را من اين را داشته باشم. دور خودمان يک تشکيلاتي راه بياندازم. آنها را دمشان را داشته باشم.
يک قصه برايتان بگويم. ابوذر وارد جلسه‌اي شد. در اتاق و سالن ديد همه از قبيله بني اميه هستند. زد به خنده. يک خنده مفصلي کرد. معاويه گفت براي چي خنديدي؟ گفت بايد بگويي. خلاصه اسرار کرد. بايد بگويي براي چي خنديدي؟ گفت راستش را بخواهي از رسول اکرم شنيدم اگر سران امت از بني اميه بودن خاک امت به سرشان. ديدند عجب حديثي است. اين حديث دودمان بني اميه را نابود مي‌کند. چون همه محکومين هم از قبيله بني اميه بودن خيلي ناراحت شدند و گفتند اين حديث را چه کسي گفته است؟ گفت: پيغمبر. گفت: يا شاهد بياور يا تو را مي‌کشيم. گفتند: تو حديث دروغ گفتي که آبروي ما را ببري يا شاهد بياور که پيغمبر گفته کجا و به چه کسي؟ يا تو را مي‌کشيم. ابوذر هم گفت حضرت علي. حضرت علي را آوردند گفتند: شما شنيديد. خوب اينجا اگر باند بازي و حزب بازي و رفيق بازي بود گفت نه من نشنيده‌ام. جون ابوذر در خطر است. خوب باشد دروغ نمي‌گويم. بعد وقتي تصميم گرفتند که ابوذر را بکشند. اميرالمؤمنين گفت بگذاريد يک چيزي را بگويم. من نشنيده‌ام پيغمبر اين را بگويد اما اين را شنيدم که رسول اکرم گفت که ابوذر راستگو است و آسمان بر راستگو‌تر از ابوذر سايه نيفکنده است. اين کلمه را نشنيدم ولي پيغمبر گفت هرچه ابوذر بگويد درست است. بالاخره جان ابوذر را نجات داد. اما نيامد معامله کند. معامله با کسي نکنيد. بنده با شما هستم نه اينجا خلاف بود نه با شما نيستم. با کسي رودربايستي نداشته باشيم. براي چه من تعصب داشته باشم که شما را نگه دارم؟ باران وقتي در گل فرو رفت قرآن مي‌گويد: «فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ» احدي نميتواند قرآن را نجات دهد. براي چه و حزب و گروه و باندي دور خودم را جمع کنم؟ فرعون که (أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‌) (نازعات /24) ميگفت غرق که ميشد هيچکس کمکش نکرد. همين‌هايي که ميخواهي دمشان را داشته باشيد براي روز مبادا مي‌آيند خاکت ميکنند و خاک رويت ميريزند و خلاص. براي کسي تعصب به خرج ندهيد. تا مي‌گويد حق را قبولش کنيد و تا باطل ردش کنيد. تعصب خطر بزرگي است روي هيچ چيز تعصب نداشته باشيد. روي محله! من مي‌خواهم محله‌ام اينجا باشد. اگر مي‌بيني گناه ميکني حرکت کن. من ميخواهم اين شغل را داشته باشي. تعصب روي لباس؛ زمان شاه مي‌گفت به آخوند برو روي منبر دعا کن. اين رو لباسش تعصب داشته. حتما مي‌خواسته آقا بشود. رفت دعا کرد خانه نشين و ذليل شد. تا مي‌گفت شاه دعا کن علامت را برمي‌داشتند. ‌اي لبو دارم! ‌اي خيار دارم! خيار فروشي ميکرد، سبزي فروشي ميکرد. شاه سبزي فروش را بالاي منبر نمي‌کرد. اين شاه مي خواهد آخوند براي شاه دعا کند. اين چون رو لباسش مقيد بود به خاطر تعصب لباسي جهنمي شد. آخوند دربار شد. اگر ديدي در آن لباس گناه ميکني فوري بکن. در اين شهر گناه مي‌کني، برو يک شهر ديگر. در اين شغل، شغلت را عوض کن. روي هيچ چيزي جز حق مقاومت نکنيد. با هيچ کس سر سپرده نباشيد. امر به معروف و نهي از منکر و تعصب بنياد آخرت ما را از بين مي‌برد.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد همه ما را از مويرگهاي تعصب و از تعصبي و از اينکه خودتان تعصب به خرج بدهيد از اينکه براي ديگران تعصب نابجا داشته باشيم همه ما را حفظ بفرما. مملکت ما، امت ما را حفظ بفرما.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 824
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست