responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 838

موضوع: تفريح سالم

تاریخ پخش: 75/05/25

بسم الله الرحمن الرحيم

1- سوء استفاده از اسم ورزش

قرآن مي‌فرمايد: وقتي برادرهاي يوسف(ع) مي‌خواستند يوسف(ع) را از دست بابا بگيرند. فكر كردند چه طوري مي‌توانند يوسف(ع) را از دست بابا بگيرند و ببرند. فكرهاي‌شان را كه كردند، گفتند: اسم ورزش به كار ببريم اسم تفريح را به كار ببريم، بابا يوسف(ع) را تحويل مي‌دهد. گفتند: (أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ) (يوسف /12) يوسف(ع) را بفرست با ما بيايد، او را بده با هم برويم گردش و حضرت يعقوب(ع) هم نگفت گردش حرام است. به قدري حرف درست بود كه پدر هم يوسف(ع) را دست برادرها داد. يعني قوي ترين منطقي كه توانستند يوسف را ببرند اين بود كه يوسف نياز به ورزش دارد منتهي اين‌ها از اسم ورزش سوء استفاده كردند به اسم ورزش بردند و بعد هم او را توي چاه انداختند.

2- آموزش شنا و تيراندازي

حديث قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «عَلِّمُوا أَوْلَادَكُمُ السِّبَاحَةَ وَ الرِّمَايَةَ» (كافي/ج‌6/ص‌47) به فرزندان‌تان تيراندازي و شنا ياد بدهيد. بعضي (يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ) (جمعه /1) «يُسَبِّحُ» را از سبيح گرفته‌اند يعني شنا، يعني كل هستي در حركت است، كل هستي در مداري دارد شنا مي‌كند. البته معناي «يُسَبِّحُ» تسبيح است. اما بعضي از آن واژه گرفته‌اند. چون آن تسبيح يك بعد مادي است و يك بعد معنوي و شايد هم هر دو.
در پادگان‌هاي ما پنجاه درصد اسلامي رفتار مي‌كنند چون كه تيراندازي را به جوان‌ها ياد مي‌دهند اما به آن‌ها شنا ياد نمي‌دهند و حال آن كه اسلام مي‌گويد هر كسي هم بايد شنا بلد باشد و هم تيراندازي اصلاً كشوري كه خليج فارس دارد همه‌ي نفس كش هايش بايد شنا بلد باشند.
شخصي به امام باقر(ع) گفت مادرت آشپز است مي‌خواست كه بگويد آشپزي يك عيب است و امام را تحقير كند. امام باقر(ع) فرمود اگر مادرم آشپز است معلوم است كه مادرم يك هنرمند است. جوان صد و بيست كيلويي فقط بلد است اشكنه درست كند. جوان هفتاد و سه كيلويي فقط چاي بلد است كه دم كند واقعاً اگر مادرش توي خانه نباشد گرسنگي مي‌كشد.

3- ورزش براي جسم تفريح براي روح

امام علي(ع) فرمود: «إِنَّ لِكُلِّ عُضْوٍ مِنَ الْبَدَنِ اسْتِراحَةٌ» (غررالحكم/ص‌60) هر عضوي نياز به استراحت دارد. ورزش جنبه‌ي جسم دارد اما تفريح جنبه‌ي روحي هم دارد. مثلاً داريم قَالَ الصَّادِقُ (ع): «لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» (كافي/ج‌4/ص‌65) آدمي كه روزه هست يك فرحي در آن هست. دم افطار شادي انسان دارد وقت ناهار و شام انسان آن شادي را ندارد.
آن‌هايي كه عيد فطر را دارند نشاطي دارند كه آن‌هايي كه سي روز خورده‌اند آن نشاط را ندارند. (قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ) (يونس /58) به فضل و رحمت خدا دلشاد باشيد اين پيداست كه تفريح غير از ورزش است.
چند مسأله را در تفريح بايد رعايت كنيم. 1- تعادل در تفريح. 2- اهداف. 3- شرائط. 4- آفات.

4- تعادل در تفريح بايد رعايت شود

اما، تعادل در تفريح داريم «حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ» همين طور كه پدر بر گردن فرزند حق دارد فرزند هم بر گردن پدر حق دارد قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ (ع): «وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ» (نهج‌البلاغه/حكمت 399)، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «عَلِّمُوا أَوْلَادَكُمُ السِّبَاحَةَ وَ الرِّمَايَةَ» (كافي/ج‌6/ص‌47) بايد تعادل باشد هم مسائل علمي هم مسائل نظامي و هم مسائل تفريحي بايد باشد. ما تعادل در تجارت هم داريم. حديث داريم كه تجار سرمايه‌شان را در يك راه مصرف نكنند اگر يك تاجر هر چه پول دارد سكه خريد تا سكه آمد پايين سكته مي‌كند.
در عبادت هم بايد تعادل داشته باشيم اين طور نيست چون حالا كه حزب الهي هستي مثلاً شورش را در بياوري اين‌هايي كه زياد عبادت مي‌كنند يك باره هم مي‌بُرند. در كمك به فقرا هم تعادل خوب است آيه (وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً) (فرقان /67) علامت مومن اين است كه وقتي پول مي‌دهد به فقير نه زياد مي‌دهد و نه كم. اظهار علاقه. ‌اي! خدا من را فداي تو كند چه خبره؟ ! بعد هم قهر مي‌كند.
در تشكر امام علي(ع) مي‌فرمايد اگر بيش از اندازه تشكر كردي پيداست تشكر نمي‌كني چاپلوسي. متقلبي. اگر كمتر از اندازه تشكر كردي معلوم مي‌شود حسودي نمي‌تواني خوبش را تحمل كني، كم مي‌گذاري اگر به اندازه بود عادلي.
روايت داريم از امام رضا(ع) كه فرمود ساعات‌تان را چند قسمت كنيد قسمتي را براي كار قسمتي را براي چي و قسمتي را براي تفريح و لذت.
متأسفانه ما وقتي يك مرتبه به محرم و صفر مي‌رسيم تمام شبكه‌ها سينه مي‌زنند انگار تلويزيون شده مسجد وقتي به سيزده بدر مي‌رسيم همه‌ي شبكه‌هاي تلويزيون دلقك بازي مي‌كنند و وقتي به امتحان‌هاي مدرسه مي‌رسيم شبانه روز مي‌خوانيم.
تعادل در ما نيست مسجد ما همه‌اش گريه شده در حالي كه مسجد جاي خنده هم هست عقد حضرت زهرا(س) را در مسجد خواندند. فكر مي‌كنيم نمي‌شود داخل تالار عروسي نماز بخوانيم و توي مسجد هم نمي‌توانيم عقد بخوانيم چه كسي گفته وقتي مي‌رويم داخل پارك بايد حتماً تخمه‌ي كدو بشكنيم اشكالي ندارد هم در پارك نماز بخوانيم و هم تخمه‌ي كدو بشكنيم.
شخصي سرما خورده بود گفتند خربزه نخور گفت من هم خربزه مي‌خورم و هم سرما. در بعضي از روستاها و شهرهاي ما يك كسي كه مي‌ميرد مردم تا چهل روز خانه‌ي او مي‌روند و پلو مفت مي‌خورند. صاحب عزا دو تا داغ مي‌بيند يك داغ پدرش يك داغ اين كه از كجا بياورم، اگر داشته باشد مي‌زند توي سرش كه چرا ارثم كم شد و اگر هم نداشته باشد بايد از همه‌ي بانك‌ها حتي بانك خون وام بگيرد براي خرج مراسم.
يك كسي مي‌گفت من به همه‌ي بانك‌ها بدهكارم جز بانك خون و فكر كردم كه بانك خون، خون مي‌گيرد پول نمي‌دهد. چون اگر او هم پول مي‌داد از او هم مي‌گرفتم.
اگر كسي به زبان بگويد خواهش مي‌كنم غذا بخوريد اما در دلش راضي نباشد آن چه شما مي‌خوريد حرام است.
الآن استقبال عجيبي از نماز شد. يكي از مراجع مي‌گفت بعضي از هيئت‌هاي قم مي‌گفتند آقا شما يك مرجع تقليد هستيد خواهش مي‌كنيم شب عاشورا نماز جماعت نخوان ما مي‌خواهيم بيايم صحن قم سينه بزنيم يعني وضع نماز طوري بود كه بعضي از هيئت‌هاي بهترين شهر و مذهبي ترين آد م‌ها به مرجع تقليدشان مي‌گفتند نماز جماعت نخوان مي‌خواهيم سينه بزنيم الآن بحمدالله ظهر عاشورا توي خيابان نماز مي‌خوانند.
انسان خوب است به يادبود بستگانش كاري بكند. پيغمبر(ص) اين كار را مي‌كرد گاهي يك گوسفند مي‌كشت گوشت آن را بين دوستان حضرت خديجه تقسيم مي‌كرد مي‌فرمود اين خانم‌ها از دوستان حضرت خديجه بوده‌اند و من براي اين كه ياد او فراموش نشود من سالي يك اطعامي مي‌دهم.

5- تفريح بايد با هدف باشد

هدف به كارها ارزش مي‌دهد من يك مثال مي‌زنم: من يك ليوان آب به سه نفر مي‌دهم مي‌گويم بخوريد اين سه نفر نمي‌خورند، اولي نمي‌خورد قهر كرده دومي نمي‌خورد چون كه تشنه نيست و ميل ندارد به سومي مي‌گويم بخور مي‌گويد نمي‌خورم چون كه چهارمي تشنه‌تر است. اين سه نفري كه نخوردند زنده باد سومي چون كه هدفش مقدس است. ما مي‌توانيم تفريح‌مان هم عبادت باشد. گاهي هدف از تفريح عبادت است گاهي هدف از تفريح گردش علمي است گاهي هدف سلامتي است. گاهي تجارت است و گاهي هدف تفريح است. خود تفريح براي تفريح هيچ هدفي ندارد فقط مي‌خواهد كيف كند. گاهي هم دفاع است.
امام علي(ع) در نهج البلاغه مي‌فرمايد من قدرت مي‌خواهم اما قدرت براي چيه؟ بدنسازي براي چيه؟ ما براي چه كار و ورزش كنيم؟ گاهي هدف ممكن است براي عبادت باشد مثل اين كه يك كسي قدم مي‌زند تفريح مي‌كند براي اين كه بيشتر مطالعه كند اگر مرتب در كتابخانه بنشيند خسته مي‌شود و لذا در دعاي کميل داريم «قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحِي» (مصباح‌المتهجد/ص‌849) امام علي(ع) درِ قلعه‌ي خيبر را كند با اين كه چهل نفر نمي‌توانستند آن را تكان دهند. قدرت يك ارزش است.

6- تفريح براي آشنايي با شخصيت‌هاي علمي

گاهي تفريح براي اين است كه آدم با يك شخصيت‌هاي علمي آشنا شود. قرآن مي‌فرمايد (قالَ ذلِكَ ما كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى‌ آثارِهِما قَصَصاً فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً) (كهف /65-64) خداوند به موسي(ع) و يك نفر ديگر گفت بلند شويد و برويد يكي از شخصيت‌هاي اولياي خدا در فلان منطقه است برويد و آن را پيدا كنيد. آدم مي‌رود و مي‌گردد كه يك كسي را پيدا كند. من بيست و چند سال پيش طلبه‌ي جواني بودم رفته بودم اهواز مرحوم شهيد مطهري آمده بود اهواز گفت من مي‌خواهم بروم شوشتر گفتم شوشتر چه كار داري گفت يكي از دانشمندان و رجال علمي در آن جا هست گفتم كي؟ گفت(علامه تستري) كه پارسال مرحوم شد. گفت يكي از دانشمندان مهم مملكت ما هست و گمنام مي‌باشد. مثلاً شهيد مطهري از تهران با هواپيما مي‌آيد اهواز از آن جا هم با ماشين مي‌رود شوشتر تا آن مرد خدا را ببيند. من يك مدتي مرحوم مطهري كه مي‌آمد قم من او را به خانه مي‌آوردم بچه‌ام كوچولو بود او را داخل كوچه مي‌بردم بغل مي‌كردم بچه را در داخل كوچه، كه خانه آرام باشد كه ايشان يك نيم ساعت بعد از نماز بخوابد.
بعد كلاس و سخنراني داشت. بعد توي ماشين ايشان مي‌نشستم از جاده‌ي قديم قم كه طول هم مي‌كشيد چون كه اتوبان نبود توي ماشين ايشان مي‌آمدم تا اول تهران اول تهران سوار مي‌شدم و برمي گشتم قم. منتهي فايده‌اش اين بود كه آن زمان سه ساعت طول مي‌كشيد بين قم و تهران من سه ساعت از ايشان سوال مي‌كردم. يك وقت مي‌گفت آقاي قرائتي خسته‌ام كردي من از يك استاد مطهري در ماشين مي‌توانم سه ساعت از او استفاده كنم و مي‌ارزد كه من و خانمم آشپزي كنيم از ايشان پذيرايي كنيم و من هم از ايشان سه ساعت از اين استاد چيزي ياد بگيرم.
حيف است كه ما عطش علم نداريم حضرت وقتي وارد مدينه شد شتر در خانه ابوايوب انصاري نشست كه در آن زمان فقيرترين آدم‌ها در مدينه بود. ابوايوب كه سال‌ها ميزبان پيغمبر(ص) بود يك حديث شنيد. مي‌خواستند ببينند اين حديث را كي گفته. گفت پيغمبر(ص) خانه ما بود اگر بود من اين حديث را از خود پيغمبر(ص) شنيده بودم. گفتند ممكن است گفته باشد و شما هم توي خانه نباشيد. شتري اجاره كرد از مدينه رفت مصر كه اين حديث را كي گفته.
من جواني ديدم و او را مي‌شناسم كه از سقف نخ آويزان كرده بود دو سمت اين را قلاب كرده بود كتاب را با قلاب نگه مي‌داشت آن وقت مي‌رفت زير لحاف مطالعه مي‌كرد! يعني حال اين كه كتاب را دستش بگيرد را نداشت. قبلاً ساندويچ مي‌خوردند حوصله غذا پختن نداشتند الآن آبميوه مي‌خورند حوصله جويدن هم ندارند.
ما سيصد و پنجاه «أَعُوذُ» داريم. يعني پناه مي‌برم به خدا از اين خطر. يكي از «أَعُوذُ» اين است «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَسَلِ» (كافي/ج‌2/ص‌585) خدايا پناه مي‌برم از كسالت و بي حالي. بي حالي يك مرض است. آدم بايد كار را بانشاط و عشق انجام دهد. علم را براي علم بخوانيد نه كنكور. آقا يك ميليون در كنكور شركت مي‌كنند. صد هزار آن‌ها قبول مي‌شود آن نهصد هزار هم نهصد هزار خانواده را غمگين مي‌كنند. چه كسي گفته هر كس دانشگاه نرفت بدبخت است مگر علم فقط توي دانشگاه است.
بنده خودم شش سال درس خواندم دبيرستان هم يك سال بيشتر نرفتم ولي الآن به خيلي‌ها كه مي‌خواهند براي فوق ليسانس رساله بنويسند از نظر علمي كمك مي‌كنم. ما عاشق علم نيستيم مدرك مي‌خواهيم.
يك كسي مي‌گفت من در كنكور قبول بشوم بعد مي‌روم دنبال شغل ديگر فقط بگويند در كنكور قبول شد. مثلاً فرض كنيد مراجع ما در كنكور قبول نشده‌اند به اندازه‌ي دو سه هزار دانشجو ممكن است سواد داشته باشند چه فكري است كه ما اين قدر عاشق مدرك هستيم درس فقط كلاس نيست گاهي آدم با يك استاد به مسافرت مي‌رود كلي چيز ياد مي‌گيرد قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «سَافِرُوا تَصِحُّوا» (من‌لايحضره‌الفقيه/ج‌2/ص‌265) مسافرت براي سلامتي خيلي خوب است.

7- مسافرت براي تفريح

مسافرت براي تجارت (إيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ) (قريش /2) «شتاء» زمستان، «الصَّيْفِ» تابستان. سفر براي تفريح. امام رضا(ع) مي‌فرمايد: «لَقَدْ خَرَجْتُ إِلَى نُزْهَةٍ لَنَا وَ نَسِيَ الْغِلْمَانُ الْمِلْحَ فَذَبَحُوا لَنَا شَاةً» (وسائل‌الشيعة/ج‌11/ص‌460) امام رضا(ع) تفريح رفت براي تفريح. بعد مي‌فرمايد وارد قبيله‌اي شديم آن‌ها يك گوسفندي كشتند كباب هم راه انداختند. امام رضا(ع) كباب خور نبود امام كباب هم گيرش مي‌آمد مي‌خورد. مي‌گويند آقا براي چي وضو بگيريم اصلاً وضو بگير براي اين كه با وضو باشي. خود وضو براي وضو يك ارزش است. من وضو مي‌گيرم نمي‌خواهم قرآن و نماز بخوانم فقط وضو مي‌گيرم كه با وضو باشم. آدم تفريح مي‌رود كه تفريح كند.
ما دو سه سال پيش رفتيم دماوند رفتيم منزل امام جمعه گفتيم دماوند عسلش خوب است يكي دو كيلويي بگيريم ما عسل گرفتيم يك مرتبه كسي گفت آقاي قرائتي زير عبايت بگير گفتم خوب چسبان مي‌شود. گفت دماوندي‌ها مي‌بينند بي دين مي‌شوند. اِه! ! مگر دين دماوند بند به عسل من است من كه هميشه عسل نمي‌خورم من اين قدر نان خالي مي‌خورم نان و پنير مي‌خورم گاهي هم عسل گيرم بيايد مي‌خورم. من هم عسل را دست گرفتم. گفتم: مردم دماوند من بعد از چند سال آمده‌ام دماوند حالا هم دو كيلو عسل خريده‌ام هر كس مي‌خواهد برود يهودي شود برود يهودي بشود. آن بد است كه آدم وابسته باشد بگويد من تا اين غذا نباشد نمي‌خورم، اين بد است.

8- تفريح براي آمادگي دفاعي و رفت و آمد‌ها

تفريح براي آمادگي دفاعي (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ) (انفال /60) آموزش‌هاي نظامي و رزمي براي دفاع، براي رفت و آمدها. عمرو بن حُرَيث مي‌گويد: «دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ فِي مَنْزِلِ أَخِيهِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ فَقُلْتُ مَا حَوَّلَكَ إِلَى هَذَا الْمَنْزِلِ فَقَالَ طَلَبُ النُّزْهَةِ» (وسائل‌الشيعة/ج‌5/ص‌339) امام صادق(ع) را ديدم كه رفت خانه‌ي داداشش. به او گفتم به امام گفتم چه عجب آمدي خانه اخوي فرمود آمده‌ام كيف كنم.

9- شرايط تفريح

شرايط تفريح: داريم از امام رضا(ع) كه تفريح و ورزش بكنيد اما َ«مَا لَمْ يَثْلِمِ الْمُرُوَّةَ وَ لَا سَرَفَ فِيهِ وَ اسْتَعِينُوا بِذَلِكَ عَلَى أُمُورِ الدُّنْيَا» (بحارالأنوار/ج‌75/ص‌346) يعني طوري باشد كه مروت و كرامت شما را سوراخ نكند. گاهي در ورزش‌ها همديگر را فحش مي‌دهند يا همديگر را تحقير مي‌كنند حرف ركيك به هم مي‌زنند اصلاً يادشان مي‌رود كه اين خليفه‌ي خداست يادش مي‌رود كه اين جوان بهترين خلق خداست «وَ لَا سَرَفَ فِيهِ» يعني اسراف هم نكنيد.
يك كسي بود مي‌گفتند ايشان سالي دو بار مريض مي‌شود و هر دفعه هم شش ماه طول مي‌كشد. اين آقا هم روزي دوبار ورزش مي‌كند صبح و ظهر. صبح مي‌رود دنبال ورزش ظهر مي‌آيد و ظهر مي‌رود… «وَ اسْتَعِينُوا بِذَلِكَ عَلَى أُمُورِ الدُّنْيَا» يعني حالا كه تفريح مي‌كنيد از اين تفريح يك كار دنيايي هم حل شود. اگر مي‌خواهي تفريح كني بيل دست بگير و اين باغچه را هم سبزي بكار.
حديث داريم كه حضرت وقتي مسابقه مي‌گذاشت مي‌فرمود از اين جا تا مسجد. يعني وقتي مي‌خواهيم بدويم به يك جايي برسيم كه آن جا نمازمان را هم بخوانيم. تفريحي كه بعدش گناه نباشد «لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ بَعْدَهَا النَّارُ» (أمالي صدوق/ص‌498) امام علي(ع) مي‌فرمايد: خيري نيست در تفريحي كه بعد از آن آتش است.
گاهي آدم تفريح مي‌كند اما خيلي گناه كرد. با ماشين دولتي رفت تفريح، حرف بد زد، نگاه بد كرد يك وقت مي‌بيني رفت تفريح و برگشت منتهي با كوله باري از گناه.
اشكالي ندارد يك قسمت پارك براي آقايان باشد و يك قسمت آن براي خانم‌ها و يك قسمت آن هم براي خانواده‌ها. طوري نباشد هر كسي خواست گناه كند بگويد برويم پارك. مردم يا لاتند يا مقدس، لاتها فحش مي‌دهند مقدس‌ها نفرين مي‌كنند. پس به شما كه خداوند وسائل تفريح داده است شرائط را هم براي ديگران فراهم كن.
قديمي‌ها كنار در خانه‌شان توي كوچه يك طاقچه درست مي‌كردند اين پيرمردها و پيرزن‌هايي كه راه مي‌رفتند مي‌نشستند. يك كسي باري روي دوشش بود خسته مي‌شد. بارش را روي آن طاقچه مي‌گذاشت يك استراحت گاهي درست مي‌كردند و خيرشان مي‌رسيد.
تفريح بايد به حق باشد. قرآن مي‌فرمايد (ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ) (غافر /75) شما چرا جهنمي شديد؟ (سوال روز قيامت) براي اين كه «تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ» تفريح مي‌كرديد به ناحق، بعضي‌ها به ناحق شادند. ما در بني عباس آدم‌هايي داشتيم كه مي‌گفت شما سر بچه سيدها را مي‌بريد من از بريدن سر بچه سيدها كيف مي‌كنم.
الآن هم آن رگ‌ها هست يك بچه مظلوم را گير مي‌آوريم و به او مي‌خنديم. اصلاً كيف مي‌كنيم كه يك مسلمان دارد تحقير مي‌شود.
تفريح كم خرج مثل راه رفتن، دويدن، تفريحي كه پايان آن درگيري نباشد تفريحي كه در پايانش آدم رفيق خودش را انتخاب كند.
به امام(ره) مي‌گفتند مي‌آييد برويم تفريح بيرون قم داخل باغ‌ها؟ امام(ره) مي‌گفت با شما مي‌آيم به دو شرط يك در تفريح‌مان غيبت نباشد دو نماز اول وقت بخوانيم.
شما خيال مي‌كنيد مذهبي‌ها نمي‌توانند تفريح كنند. مي‌شود تفريح بدون گناه كرد، تفريح بدون مزاحمت. يكي از اشكالات تفريح تعصب گرايي است. در تفريح ديگران را هم با خودمان ببريم بعضي وقت‌ها توي خانه‌ها يك آدم پيري است، يك بچه‌اي است از آن در برو، از اين در برو كجا مي‌روي؟ مي‌روم دكتر مي‌گويند اين مزاحم است. خوب بگذار بيايد شما هم فردا به اين بلا مبتلا مي‌شوي.

10- آفات تفريح

قَالَ الصَّادِقُ (ع): «مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِسْكِيناً أَوْ غَيْرَ مِسْكِينٍ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَاقِراً لَهُ مَاقِتاً حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ إِيَّاهُ» (كافي/ج‌2/ص‌351) اگر مومني را تحقير كردي. نگذاشتي حرف بزند نگذاشتي با تو بيايد از او كتمان كردي، قايم موشك بازي. حديث داريم اگر كسي مومني را تحقير كند نمي‌ميرد جز اين كه ديگران او را تحقير كنند.
مردم آزاري در رانندگي بعضي راننده‌اند رانندگي‌شان خوب است و با جاده‌ها هم آشنا هستند. بعضي هم تابستان‌ها يك ماشين قسطي يا قرضي گرفته با هزار ترس و لرز پشت آن نشسته، حديث داريم «مَنْ أَخَافَ مُؤْمِناً» (كافي/ج‌2/ص‌368) اگر كسي مومني را بترساند خدا در قيامت او را خواهد ترساند. در رانندگي توي دل كسي نرويد ويراژ نرويد.
در بعضي از تفريح‌ها هيجان است. مثل قمار كه در آن خشونت و دشمني است. غفلت از ياد خدا آفت است. ولخرجي آفت است. خانم مي‌رود تفريح به مردش مي‌گويد ما نيامده‌ايم بيرون كه كار كنيم برو از بيرون غذا بگير. خوب معناي تفريح اين است كه شوهر اضافه خرج كند.
در تفريح‌ها بريز و بپاش‌ها زياد شده به خاطر همين بريز و بپاش‌ها صله رحم كم شده. قديمي‌ها يك ديگ ‌آش يا شله زرد مي‌پختند پنجاه نفر دور هم جمع مي‌شدند اما الآن در يك ميهماني پنجاه نفري ده‌ها هزار ممكن است خرج شود. اثر اين ولخرجي‌ها اين است كه ديد و بازديدها كم شده. جسم ما امانت در دست ما است ما نبايد بيش از اندازه از آن كار بكشيم. شخص وسواسي در هواي زمستان دستش را مي‌برد توي حوض آب. اين دست هايش از بس كه آب سرد بود سرخ شده بود پيرمردي گفت آقا اين دست امانت است در امانت خيانت نكن.
ما بايد از بدن‌مان به اندازه كار بكشيم. در اسلام تعادل است حتي در قهر هم تعادل است تا سه روز، روز چهارم آشتي كنيد و گرنه از دين ما نيستيد.
شخصي به حضرت رسيد و گفت: سلام عليكم و رحمه الله و بركاته… (خيلي آن را كش داد) حضرت فرمود: شورش را در آوردي. اهداف تفريح ما كه شيرجه مي‌رويم خوب به قصد غسل جمعه برو از آن طرف آب هم غسلي كرده باشي.
آن وقت در تفريح چه كارهايي كه مي‌شود كرد. منافقين بچه‌هاي ما را در كوه نوردي گول زدند. اگر ما هم بتوانيم با بچه‌هاي بي تفاوت رفيق شويم و اين‌ها را در لابلاي تفريح داخل گود بياوريم. تفريح بي گناه را بايد مدل داد كه آقا مي‌شود كه تفريح بدون گناه كرد.

«و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 838
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست