نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 841
موضوع: تفسير آيه 100 سوره نساء، هجرت
تاريخ پخش: 30/08/80
بسم الله الرحمن الرحيم
1- تفسير آيه يكصدم سوره نساء
در سال 80 فكر كرديم رمضان 30 روز است. قرآن هم 30 جزء دارد. هر روز يكي از آيات همان روز را مطرح كنيم. مثلاً روز پنجم ماه رمضان يك آيه از روز پنجم، روز سيزدهم يك آيه از جزء سيزدهم، روز 21، روز 29، هر روزي يك آيهاي مال همان جزء. پس ما از جزء پنجم بينندهها بحث را روز پنجم ميبينند. از جزء پنجم يك آيه با هم ميشنويم، اول سوره نساء به هجرت است. (مَنْ يُهاجِرْ في سَبيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً) (نساء /100) اين دو تا آيه را خوانديد. يك آيه بود پس يك بار ديگر بخوانيد. از اول بخوانيد: «مَنْ يُهاجِرْ في سَبيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً» خوب فكر ميكنم برادرها و خواهرها موضوع آيه دستتان باشد «مَنْ يُهاجِرْ في سَبيلِ اللَّهِ» كسي كه در راه خدا هجرت كند، هر كس زن و مرد، جوان و پير «يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً» در زمين منافع زيادي ميبيند. «وَ سَعَةً» توسعه پيدا ميكند توسعه ميبيند. يعني از بن بست بيرون ميآيد. گاهي آدم در يك منطقهاي گير است پا ميشود ميرود بيرون. راه برايش باز ميشود. «كثيراً» يعني اقامتگاه زيادي بدست ميآورد. اين كه مخصوص انسان نيست پرندهها هم هجرت ميكنند. حيوانات دريايي هم هجرت ميكنند. وقتي حيوان توي دريا و توي آسمان اگر در عمق دريا بود در اوج فضا هم هجرت ميكند. براي ادامه زندگي انساني كه هجرت نميكند و حاضر است ذلت را بچشد و هجرت نكند معلوم ميشود آن پرنده از انسان بهتر است.
2- اهداف هجرت
حالا هجرت براي چي؟ هجرت اهدافي دارد. من اهداف هجرت را برايتان ميگويم. پس موضوع بحثمان آيه 100 سوره نساء است. بحث هجرت: اهداف تشكيل حكومت: براي تشكيل حكومت مثل هجرت پيامبر به مدينه. در مکه پيغمبر غريب بود با اينكه وطنش بود، ولي يار نداشت خاكستر بر سرش ميريختند. ريختند توي خانهاش ترورش كنند. توهين به او ميكردند شاعر به او ميگفتند، ساحر به او ميگفتند، كاهن به او ميگفتند، مجنون به او ميگفتند مسلمانها را شكنجه ميدادند. پيامبر هجرت كرد مدينه حكومت تشكيل داد هجرت كرده براي تشكيل حكومت اسلامي. مسلمانها به كشور حبشه هچرت کردند قبل از اينكه پيامبر هجرت كند عدهاي به حبشه هجرت كردند، مثل اينكه ميگويند «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّين» (وسايلالشيعه/ج27/ص27) بخوان گرچه در كشور چين باشد. اينكه ميگويند نه شرقي نه غربي يعني نه شرق زده و نه غرب زده. اما در تحصيل علم ما بايد هم شرقي باشيم و هم غربي. اگر ميتواني با سواد باشي هم شرق برو هم غرب. ولي خودباخته نباش. علمشان را ياد بگير اما خودت را نباز. شرق زده بداست، براي استفاده از شرق خوب است. غرب زده بداست، براي استفاده از غرب خوب است. مثل اينكه يخ زده بد است اما براي استفاده ازيخ خوب است. گرمازدگي بد است اما استفاده از حرارت خوب است. اين نه غربي نه شرقي، يعني نه خودباختگي نسبت به شرق نه خودباختگي نسبت به غرب. نمي دانم به شما گفتم يا در راديو و تلويزيون گفتم. سيد جمال الدين اسد آبادي رفت غرب با دستهايش غذا خورد. آمدند هي عكس برداشتند. گفت: چه شده است؟ شلوغ شد اين همه عكس براي چيست؟ گفت از بس اين اُمّل و قديمي و كهنه پرست و مرتجعي است. گفتند داري با دست ميخوري؟ گفت با چي بخورم؟ گفت بايد با قاشق بخوري. گفت: اتفاقا من روشنفكر هستم كه با دست ميخورم، چون اين دست من توي دهن كسي تا به حال نرفته، اين قاشق شما هر ساعتي توي دهن هر كس و ناكسي است. دستم را ميدانم چطور شستم، قاشق را نميدانم چه جور شستيد. با قاشق غذاخوردن مگر روشن فكری است؟ مگر هر كسي با هر لباسي غربي شد قشنگ است؟ مگر هر شيريني كه مال غرب است خوب است؟ تابلو نوشته كه شيريني بلژيكي مكزيكي مثل روغن وازلين آدم دلش هم ميزند. شيريني يزد را هيچ جاي كره زمين ندارد. مگر حالا هرچي بلژيكي و اتريشي شد قشنگ است؟ مگر هر ورزشي از شرق و غرب آمد قشنگ اشت؟ خودت فكر كن شرق زده غرب زده نباش. اما تخصص علم را هم از شرقي ياد بگير. خوبيهايشان را ياد بگير. خودت را هم نباز.
3- هجرت براي تجارت و تبليغ دين
هجرت براي تجارت. آيهاش را كه همهتان حفظ هستيد (لِإيلافِ قُرَيْشٍ) (قريش /1) (إيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ) (قريش /2) «رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ»، «الشتاء» يعني زمستان صيف يعني تابستان زمستان و تابستان تجار مكه ميرفتند براي تجارت به يمن و شام. هجرت براي ارشاد: طلاب محترم ايام تعطيلي حوزه رمضان محرم ميروند در دورترين نقاط براي ارشاد مردم. نهج البلاغه داريم طبيب پيغمبرما طبيبي بود كه (دوار بطب) يعني كيف دارويش را دستش ميگرفت دور ميچرخيد طبيب دوار نهي از منكر ميكرد.
4- هجرت براي ترك گناه
(فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِه) (نساء /140) يعني اگر يك جايي نشستيم ميبينيم دارند دري وري ميگويند، چرند و پرند ميگويند، آيات خدا را مسخره ميكنند، اينجا واجب است هجرت كني. بايد پا شوي بروي. بودن در جلسهاي كه گناه ميشود حرام است. بايد پا شوی بروي تانزانيا که اسلامش از ايران است. كشور زنگبار بغل تانزانيا اسلامش از شيرازي هاست. هنوز هم بعضي كلمات ايراني رابلد هستند چون من چين چند سفر رفتهام چينيها نيت كه ميكنند فارسي نيت ميكنند مثلاً ميگويند دو ركعت نماز صبح ميخوانم الله اكبر به فارسي ميگويند اسلام چين از ما است چند سال پيش هم يك عالم رباني از ايران با جمعي رفتند چين بنيان گذار اسلام در چين شدند. آنهايي كه از ايران رفتند هند اسلام هندوستان از ايران است. به اسلام خيلي خدمت كرد، اسلام هم خيلي به ايران خدمت كرد. خدا شهيد مطهري را رحمت كند. كتابي دارد خدمات متقابل يعني چه خدماتي كه ايرانيها به اسلام كردند و خدماتي كه اسلام به ايرانيها كرد. هجرت در اسلام مرده در كليسا زنده شده. مسيحيها اگر يك مزرعه يك روستايي دو نفري تويش باشند براي آنها كسي را ميفرستند احوالش را بپرسد تبليغ بكند. بسياري از روستاهايمان دكتر ندارند آخوند ندارند بايد واجب بشود آقاي قرائتي جنابعالي كه مثلاً كه در اين منطقه زندگي ميكني در سال 20 روز مثلاً بايد در فلان منطقه هجرت بكني. بايد واجب باشد اگر واجب باشد به عدالت اجتماعي نزديك ميشويم و گرنه اگر همه دكترها و همه آخوندها يك جا جمع شوند، يك عده هم نه دكتر دارند نه آخوند دارند. اين آقا كه از اين روستا رفته مهندس شده بگويند كه آقا سالي 20 روز برگرد به روستاي خودت اين تاجر يك صدم پولش در روستاي خودش خرج شود. آن وقت روستا پولدار ميشود. چون از روستا آمده توي شهر پولدار شده، لااقل يك صدم پولش برگردد تو روستا. او سيب زميني همان روستا را خورد، سبزي همان روستا را خورد. اگر اين هجرتها راه بيفتد دنيا آباد ميشود در محلهشان كتابخانه هست حال ندارد برود. برای گل زدن از اين ور دنيا ميرود به آن طرف دنيا. آن وقت براي مطالعه پا نميشوي بروي كتابخانه. يعني بازي براي تو جدي شده. جدي براي تو بازي شده؟ نكنيم. به سمتي كه جديها بازي بشود بازيها جدي بشود جا به جا نشويم. الآن در بسياري از كارها اينطور شده. علماي قديم كتابهايشان جلد چرم بود يعني چرم را خرج جلد كتاب ميكردند و كفش هايشان گيوه بود حالا بعكس شده كفشها چرم و ورني شده جلد كتابها مقوايي شده يعني آن كه مال مخ است شده مقوا آن كه مال پا است شده چرم. قديم چرم مال مخ بود جلد كتاب را چرمي ميكردند كفششان گيوه بود الآن چرم رفت پايين مقوا رفت بالا. انسان اگر مواظب نباشد عوض ميشود. يعني خدا ما را چه جوري خلق كرده؟ مخ را گذاشته آن بالا زير آن قلب را گذاشته، زير قلب شكم را گذاشته زير شكم شهوت را گذاشته اينجوري خلق شده مغز و فكر احساسات و قلب خوراك مسائل جنسي و شهوت يعني خدا از اين وري خلق كرده، اما جامعه ما از اين وري جواب ميدهد. هرجا شهوت است، شلوغ است. بعد از شهوت هر جا شكم و ساندويچ فروشي و سيراب شيردان و دل قلوه و جگر. اول جاهاي شهوتي شلوغ است، بعد جاهاي شكمي. بعد جاهاي؟ اي بابا از هر صدنفر يك نفر اگر امتحان بشوند مطالعه ميكنيم. يعني خدا ما را از آن ور خلق كرده ما از اين ور جواب ميدهيم. در قرآن داريم عدهاي به شكل ميمون شدند يعني مسخ شدهاند گاهي انسان سوپردولوكس ميشود. اما از نظر تفكر مسخ ميشود. مسخ ميشود دنبال يك كسي ميرود ميگويد بيا آقا چرا دنبال ميروي؟ آخر اين چه كمالي دارد چه كمالي دارد كه دنبال اين ميروي؟ چه كمالي دارد كه خودت را فروختي به اين؟ چه كمالي دارد كه عاشق اين شدهاي؟ مسخ ميشود.
5- شيوه تبليغ مسيحيان
يك خاطره بگويم يكي از مراجع ميفرمود: مرد محترمي بود مريض شد. در ايران عمل جراحيش مفيد نبود فرستادنش خارج. فاميلهاي پولداري داشت بردنش خارج بيمارستان خصوصي پرفسور خصوصي… بيمار نصف شب تقريباً دو بعد از نصف شب از خواب ميپرد ميبيند كاغذ نوشتند بالاي سرش بيمار عزيز چنان چه از خواب بيدار شدي اين شماره را بگير با تو صحبت كنيم. تلفن زدم گفت: آقا مشكلي داريد؟ گفتم نه مشكل ندارم. حالت بهم خورده؟ نه آقا. پس چرا تلفن كردهاي؟ گفت: والله شما نوشته بوديد بيدار شديد اين شماره را بگيريد. خوب من هم تلفن زدم. گفت ميخواهي 5 دقيقه با تو صحبت كنيم؟ بفرما صحبت كن. ميگفت 5 دقيقه يك شعر خواند يك طنزي گفت دو سه دقيقه يك چيزهاي ديگري گفت. دو دقيقه هم از مسيحيت تبليغ كرد. ميگفت مسيحيها براي پيرمرد ايراني كه بيمار بشود و برود خارج دو بعد از نصفه شب از خواب بپرد، 5 دقيقه وقت داشته باشد. براي آن 5 دقيقه خوراك تبليغاتي دارند آن وقت ما اين طرفمان حوزه علميه، آن طرفمان كتابخانه آن طرفمان صدا و سيما، اين طرفمان اسلام شناس، آن طرفمان دانشگاه، اين طرفمان نميدانم كامپيوتر. نشستيم گردو بازي ميكنيم؟ اميرالمؤمنين در ماه رمضان شهيد شد و وصيت كرد فرمود: «اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ» (كافي/ج7/ ص51) شما را به خدا شما را به خدا به قرآن توجه كنيد. نكند ديگران به قرآن توجه كنند ولي شما كه قرآن مال شماست، شما به قرآن عمل نكنيد. كشور مال ما است كشور ما لباسهايش را توي ديگ ميجوشاند. كشور ما سه روز راه رفت براي محيط زيست. خوب يك مرتبه پيامبر سر نماز راه رفت يعني وايستاده بود ميگفت (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) (فاتحه /4) تا گفت «يَوْمِ الدِّينِ» نگاه كرد ديد ديوار جلويش آب دهن افتاده. ديگر «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» را قطع كرد. به من نگاه كنيد دوربين رو به من باشد. يك شاخه درخت بود شاخه را برداشت به جاي ديوار ماليد جاي آب دهن را پاك كرد، پشت پشت برگشت سرجايش (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ) (فاتحه /5). پيغمبر ما در عمرش يك بار سر نماز راه رفت و آن هم براي مسايل بهداشتي و ما يك چنين ديني داريم كه براي ضد عفوني لباسش حضرت آن را ميجوشاند. اينقدر مراعات بهداشت، آن وقت مسائل بهداشتي مااينچنين؟
6- فايده هجرت
فايده هجرت چيست؟ يك مرتبه ديگر آيه را بخوانيد «مَنْ يُهاجِرْ في سَبيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثيراً وَ سَعَةً». هجرتها بركت دارد؟ يك نفر را سراغ دارم در يكي از كشورهاي غربي حالا ميترسم اسمش را ببرم دردسر باشد گرايش ماركسيسمي داشت. آدم تحصيلكرده در حد بالا پوچي مكتب ماركسيسم برويش روشن شد. آمد به سمت اديان الهي يك بررسي كرد. اسلام را انتخاب كرد. توي اديان شاخههاي اسلامي آمد شيعه شد. هجرت كرد به ايران آمد خدمت امام، امام را ديد ايام جنگ بود و رفت جبهه، جبهه را ديد مدتي در جبهه بود برگشت رفت در آن كشور غربي پايگاه. الآن پسرش هم طلبه است در ايران پسرش ايراني ياد گرفته طلبه شده. من رفته بودم در آن كشور غربي ديدم عدهاي را كه شيعه كرده جلسه برايشان گرفته منتها چون پول ندارد ميگويد نهارتان را برداريد بياوريد. هر كدام يك قابلمه غذا ميآورند دور تا دور نشسته بودند، ايشان داشت صحبت ميكرد و ما از طريق مترجم يك دور اصول و عقايد براي اين بنده خدا گفتيم روي تخته سياه كه آن را هم گرفت. يك نفر ماركسيسم است، هجرت ميكند از آن فكربه تفكر اديان الهی. از اديان الهي به اسلام، از فرقههاي اسلامي به تشيع، از تشيع ميآيد به ايران. دست امام را ميبوسد جبهه ميرود بر ميگردد و بنيان گذار شيعه ميشود در كشور خودش. ما 4 تا پسر عمو داريم 5 تا پسر خاله داريم حاضر نميشوند يكي از اينها يك تحولي داشته باشند. ما بايد تمرين كنيم. آنهايي كه حال جنب و جوش ندارند جوانها شما جوان هستيد، به شما بگويم كسي كه حال جنب و جوش ندارد بزرگ هم بشود خاصيتي نخواهد داشت. آيت الله بهاء الديني هم دورههاي امام بود. رفتيم خانهاش، گفتيم: ما از امام خميني هر چي ديديم پيري ديديم. از جوانيهاي امام ميتواني براي ما بگويي گفت چرا برايت ميگويم. گفت امام 22 سالش بود از خمين آمد قم يكي از شخصيتهاي بزرگ مملكتي آن زمان كه 75 سالش بود يك چرندي گفت منتها چرند دو جور است. يك وقت چرند يك كسي ميگويد نااهل است. يعني غرضي ندارد چرت و پرت ميگويد. يك وقت يك آدم سياستمدار است از غرض و مرض يك چيزي ميگويد. يك آدم سياستمدار تحصيل كرده با مرض يك نيشي زد به اسلام تا نيش زد، امام يعني همين امامي كه 22 سالش بود آقا روح الله 22 ساله، مي گويد چنان زد توي گوش اين پيرمرد. آيت الله بهاء الديني ميگفت حاج آقا روح الله يعني امام در سن 22 سالگي به يك آدم با غرض با مرض چنان سيلي زد كه من وايستاده بودم عينكم چهل قطعه شد. اين امام كه اين رقم سيلي ميزند جگر دارد كه از پاريس كه ميآيد بهشت زهرا به شاپور بختيار بگويد من توي دهن اين دولت ميزنم چون او جرأت زدنش را در جواني دارد. كه اگردر جواني رگي ندارند بزرگ هم كه ميشوند رگي نخواهند داشت. منتها يك وقت آدم 70 كيلويي بيخاصيت ميشود. يك وقت 90 كيلويي بيخاصيت ميشود. بيخاصيت بي خاصيت است. تحصيل هم به انسان خيلي رشد نميدهد. انسان بايد جوهر داشته باشد. اين جوهر تحصيل مثل سوئيچ ماشين ميماند سوئيچ ماشين به شرطي ماشين را راه مياندازد كه ماشين ماشين باشد. والااگر300 تا سوئيچ ماشين بيام و و بنز توي بشكه باشد، چون طرف بشكه است هر چقدر هم سوئيچ بندازي توي بشكه بشكه ماشين نميشود. يعني آدمهاي بي حال درس هم بخوانند تحصيل كرده است ليسانس است توي خانه مينشيند. احمد آب بده ببينم. زهرا پاشو پيراهن من را اطو كن. 80 كيلو ليسانس ولي هم به خواهرش ميگويد نان بده بخورم. به بچهاش ميگويد به آن به همه ميگويد نوكرم باشيد. جوهر خود انسان بايد از خودش بجوشد. من براي جوهر دقايق آخر يك چيزي بگويم. سورهاي توي قرآن است به نام سوره(ص) دو تا پيغمبر توي قرآن پهلوي هم آمده، از اين 25 دو تايش پهلوي هم توي سوره(ص) آمده. يكي از آن پيغمبرها خيلي توي رفاه بودند مثل سليمان. خيلي حضرت سليمان وضعش خوب بود. يك پيغمبر هم خيلي وضعش ناجور بود مثل حضرت ايوب همه مشكلات را داشت. حضرت سليمان هم هيچ مشكلي نداشت. پشت سر دو تا پيغمبر داغون و مرفه اسمهايشان را در سوره(ص) پيش هم گذاشته هر دو را گفته تو خوبي. تو خوب آدمي هستي. (نِعْمَ الْعَبْد) (ص /30) يعني خوبي است هم حضرت سليمان جوهرش خوب بود. هم حضرت ايوب. برادرها مهم نيست كه شما خانهتان مستأجر است يا ملكي مدرسهتان اتاق تنك است. من كشوري رفتم كه بچههايشان موكت نداشتند زيلو هم نداشتند روي خاك نشسته بودند اما به دنيا دكتر صادر ميكردند مدتي هم دكترهاشان توي ايران بود. هندوستان آدمي هم داشتيم بابايش با ماشين ميبردش مدرسه با ماشين ميآوردش 16 تا تجديدي داشت. درس خواندن ربطي به داشتن وسيله ندارد. امكانات اثر دارد اما اصل انسان جوهر انسان است. پاشيد حركت كنيد از اين مسجد برو آن مسجد. چرا؟ آقاش بهتر حرف ميزند. بهتر آدم چيزي ياد ميگيرد. از اين مدرسه برو آن مدرسه. از اين كارخانه برو آنجا. از اين خانه برود آن خانه.
7- همت شهيد رجايي براي يادگيري
خدا رحمت كند شهيد رجايي را يك چيزي گفت. گفتم مگر شما آخوند بوديد؟ گفت نه يك دوچرخه قراضه داشتم از محله فقير تهران ميرفتم محله وسط تهران پاي منبر آيت الله طالقاني يك كلمه يك كلمه ياد ميگرفتم. حالا شدم رجايي. يتيم بود و فقير بود شهيد رجايي، اما چون جوهر تهذيب داشت با دوچرخه قراضه چيزي ياد گرفت و آدم هست با موتور 27 سال است نماز ميخواند هنوز نميداند (اللَّهُ الصَّمَدُ) (اخلاص /2) يعني چه؟ 70 سال است ميرود مسجد ميگويد الهي آمين. ميگويی آمين يعني چه؟ ميگويد: نميدانم يكيش آمين نميداند تحصيل كردهاش «صمد» نميداند. جوهر تهذيب در او نيست. بايد پا شد جنبيد پا شد حركت کرد براي رشد. خدايا يك هجرت داريم كه آدم از اخلاق بد هجرت كند. اين هجرتي كه تا حالا گفتم، هجرت مكاني بود از اين شهر به آن شهر است. هجرت اخلاق يعني معتاد است ترك كند اعتياد خودش را. توي ماه رمضان سيگار نكش. بعد هم نكش. اين هجرت از دوديها به غير دودي هاست و از بديها هجرت كن. هجرت معنوي مثل هجرت ماديات است، يعني گذشت از يك اخلاق فاسد. خدايا تو را به حق محمد و آل محمد روز به روز فهم به دين، عمل به دين، نشر دين به همه ما، نسل ما مرحمت بفرما. كشور ما دين ما رهبر ما دولت ما ناموس ما مرز ما همه را در پناه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف حفظ بفرما. قلب آقا امام زمان(ع) را از ما راضي و ما را از مريدان مخلص حضرت مهدي قرار بده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 841