responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 858

موضوع: تفسير سوره تکوير

تاريخ پخش: 76/05/16

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم»، (إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ) (تكوير /6-1).

1- آماده‌سازي مخاطب و شنونده

اول يک نکته رواني بگويم: در تبليغ وقتي آدم حرفي مي‌زند که جا بيفتد، ورود به آن حرف يک روانشناسي تبليغات مي‌خواهد. که اين حرف را چگونه بگويد. مثل اين است که در ساختمان سازي آجر را در کنار هم بچينيم. ممکن است يک ساختمان زيبا شکل بگيرد ممکن هم هست که يک ساختمان زشت شکل بگيرد. آجر همان آجر است. طرز چيدنش مهم است.
يکي از جاهايي که طرف مقابل براي شنيدن توجهش بيشتر مي‌شود اين است که در اول کلام «اگر» بگوييم. آقا زاده! اگر درسهايت خوب بود… اگر نمره انضباطت خوب بود… اگر خطت خوب بود… اگر در تابستان شنا ياد گرفتي… اگر، اگر… در اين صورت طرف تشنه شنيدن باقي جمله مي‌شود.
يکي ديگر از جاهايي که توجه شنونده جلب مي‌شود اين است که آغاز سخن با «قسم» شروع شود. حسن آقا! به خدا، به پيغمبر(ص) به قرآن، به امام حسين(ع)، به اميرالمؤمنين(ع)، به فاطمه زهرا(س)، به به… چه مي‌خواهي بگويي؟!! اينها هيجان آور است، که آدم اول حرفش را با اگر و قسم آغاز کند. و لذا بعضي سوره‌هاي قرآن با اگر شروع مي‌شود. (إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ) (تكوير /1) آن زماني که خورشيد تاريک مي‌شود. آن زماني که ستاره… آن زماني که کوهها… آن زماني که سرمايه‌ها… آن زماني که حيوانات… آن زماني که… همه را مي‌گويد تا طرف بگويد: باقي آن را بگو، جانم به لب رسيد. اين فرم از سخن گفتن، تحريک آفرين است. مثل قسم خوردن. (وَ الْفَجْرِ) (فجر /1) به خدا قسم. «وَ لَيالٍ عَشْرٍ» )فجر/2) به شبهاي ده گانه قسم. قسم…
در 29 سوره با کلماتي مثل «الف لام ميم، طا سين ميم،… » بعد از بسم الله اينها آدم را قلقلک مي‌دهد و او را تحريک مي‌کند تا ادامه مطالب را گوش کند. و اين کار، در دنياي تبليغات امروز به چشم مي‌خورد. براي 2 دقيقه تبليغ، 2 ميليون به تلويزيون مي‌دهند و مي‌خواهند که اين تبليغات طوري باشد که شنونده را براي شنيدن بقيه تبليغ فرا مي‌خواند.

2- توجه به حوادث آستانه قيامت

«إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» آنگاه که خورشيد، در هم پيچيده، تاريک و کور مي‌شود، بعضي‌ها مي‌گويند: ريشه «كُوِّرَتْ» همان کور است يعني تاريک و نابينا. بعضي نيز مي‌گويند: «كُوِّرَتْ» کور يعني در هم پيچده شدن مي‌آيد. اين آيه اين مطلب را مي‌خواهد بگويد که: اين نظام، پايان دارد. همانطور که عمر انسان پايان دارد، عمر خورشيد و جهان هستي نيز پايان دارد. مي‌خواهد به خورشيد پرستها بگويد: چيزي را عبادت نکنيد که از بين مي‌رود.
«وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ» وقتي که ستاره‌ها رو به خاموشي نهند.
«وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ» وقتي که کوهها از دل زمين کنده مي‌شوند. (راه مي‌افتند، به هم مي‌خورند، تکه تکه مي‌شوند. و تکه تکه به هم مي‌خورند و شن مي‌شوند. شن‌ها به هم فشار مي‌آورند و مثل پنجه نرم مي‌شوند.
«وَ إِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ»، «الْعِشارُ» در زبان عرب، شترهاي جوان زردپوست بودند و در آن زمان سرمايه محسوب مي‌شدند. مثل سکه و دلار در زمان ما: و ما از «عِشار» در اينجا به سرمايه ياد مي‌کنيم. وقتي که سرمايه‌ها تعطيل مي‌شوند. يعني چنان هيجان خواهد بود که هر که هرچه دارد رها مي‌کند و به فکر خودش خواهد بود.
«وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» زماني که حيوانات وحشي گردآوري مي‌شوند.
«وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ» زماني که درياها به جوش مي‌آيند. يا به هم متصل مي‌شوند.
وقتي زمين لرزه مي‌شود، گداختگي مغز زمين به شکم دريا مي‌خورد و آب دريا به جوش مي‌آيد. «سُجِّرَتْ» را هم به معناي جوش آمدن معنا کرده‌اند و هم به معناي به هم وصل شدن، چون وقتي زمين و کوه از جا کنده شدند به هم وصل مي‌شوند. (وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ) (تكوير /7) وقتي جانها و روح‌ها به هم جفت مي‌شوند. يا يعني روح با جسم جفت مي‌شود، يا مؤمنين با فرشتگان قرين مي‌شوند، و مجرمين با شيطان قرين مي‌شوند. خلاصه آن زماني که: کند همجنس با همجنس پرواز…

3- اهميت دفاع از مظلوم

(وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ) (تكوير /9-8) «مَوْؤُدَةُ» دختري است که زنده به گور شده است. دختري که زنده به گور شده مورد بازجويي قرار مي‌گيرد. مي‌گويند: به چه گناهي اين دختران را کشتيد؟!! چه مي‌خواهد بگويد؟! مي‌خواهد بگويد: دفاع از مظلوم. قيامت که به پا مي‌شود سؤال مي‌کنند: که چرا کسي مظلوم شد؟ آقا مؤمن نيست! خوب نباشد. کفار جاهلي که دخترانشان را زنده بگور مي‌کردند، هم خودشان کافر بودند و هم دخترانشان. بچه کافر بودند. بچه کافر هم خونش محترم است. مسلمان نيست، انسان که هست.
دفاع از مظلوم لازم است اگر چه آن مظلوم کافر باشد. تمام حوادث رخ مي‌دهد، قيامت بپا مي‌شود براي اينکه از يک دختر کوچولو بپرسند، يعني خون مهم است. دفاع از مظلوم مهم است. يعني روز قيامت، مسئله مظلومها مورد بررسي قرار مي‌گيرد.
اينطور هم نبود که آن کفار جاهلي نفهمند که چه کار مي‌کنند! شخصي نزد پيغمبر(ص) آمد و گفت: ده تا دختر داشتم و هر ده تا را زنده بگور کردم! قرآن مي‌فرمايد: وقتي به او مي‌گفتي: خانمت دختردار شد، صورتش سياه مي‌شد! (أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ) (نحل /59) تراب يعني خاک. آيا اين را در خاک کنم. (يَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ) (نحل /59) قايم مي‌شد.

4- اسلام تنها مدافع حقوق زنان

اينگونه بود که به حقوق زنان ضربه وارد شد. البته حالا هم ضربه وارد مي‌شود. الآن هم به زن به عنوان انسان کامل نگاه نمي‌کنند. دنياي غرب به عنوان وسيله شهوت به او نگاه مي‌کند! اگر کسي باشد كه به زن احترام بگذارد همان اسلام است. که پيغمبر(ص) دست زهرا(س) را مي‌بوسد. و به او مي‌فرمايد: جان پيغمبر فداي تو باد. اگر کسي مقامي به زن داده اسلام داده است. دنياي غرب، زن را وسيله فروش اجناس و تبليغات و شهوات و سکس و… قرار داده است. هم در زمان جاهليت قديم و هم در زمان تمدن امروز به زن ضربه خورد. آن چيزي که به زن مقام داده، اسلام است. يکي از آقايان رفته بود در دانشگاه سخنراني کند، گفته بود که: حضرت علي(ع) در نهج البلاغه راجع به زن اين جمله را گفته: زن ناقص العقل است: «إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ نَوَاقِصُ الْعُقُول» (نهج‌البلاغه/خطبه 80). اين را گفته و يک ريگي هم در کفشش بوده است.
خوشبختانه امروز دنياي کامپيوتر اين مسائل را حل کرده است. يعني يک کلمه را در تمام روايات مي‌گردد و پيدا مي‌کند. ما وقتي دکمه کامپيوتر را زديم، ديديم که همان حضرت علي(ع) که فرموده: زن ناقص العقل است، فرموده: زن عقلش کامل است. پس پيداست يکي عقلش کامل است و ديگري عقلش ناقص. مثل مردها. يک جا مي‌گويد: با زن مشورت نکنيد، يکجا مي‌گويد: مشورت بکنيد. يکجا مي‌گويد: مشورت کن. هرچه مي‌گويد ضدش را انجام بده. اين پيداست که: زنهايي که زود نظر هستند، و دنيا را فقط زرق و برق مي‌بينند و چشم آنها به ظاهر است، مي‌گويد: با اين زنان مشورت کنيد و هرچه گفتند بر عکسش را عمل کنيد. داماد خوبه؟! بله خوبه، خونه داره. ماشين داره. خوب رابطه‌اش با خدا چگونه است؟! نه نماز نمي‌خواند. ولي خوش تيپ است؟ کجا او را ديدي؟ در پارک. يعني همينطور تو پارک و تو باغ وحش و در کنار خيابان و… اگر ديد زن اينگونه بود هرچه گفت: ضدش را انجام بده، چون عقلش ناقص است. اما زنهايي هم داريم که واقعا از مردشان بهتر مي‌فهمند. و لذا حضرت فرمود: عقلش را تجربه کرده‌اي، مي‌داني که اين زن مخش کار مي‌کند.
نبايد يک کلمه را برداريم به چهار تا دانشجو که از اين حديث خبر ندارند. اين حديث را بگوييم و او را تحريک کنيم و اين حديث ديگر را نگوييم. مرد اين است که هر دو را با هم بگويد. اين انصاف نيست.

5- قيامت روز حسابرسي

(وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ) (تكوير /11-10) زماني که نامه‌هاي عمل گشوده مي‌شود. قرآن مي‌فرمايد: نامه‌اي جلوي انسان مي‌آيد، مي‌گويند: «اقْرَأْ» بخوان. چه چيزي را؟ (اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى‌ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيباً) (اسراء /14) نامه خودت است. بخوان! هرچه خودت گفتي همان را عمل مي‌کنيم. قاضي خودت باش. بگو با اين جرم تو چه مي‌کنيم؟! 48 سال از عمرت گذشت، يک رکعت نماز با توجه نخواندي؟ با هر کس و نا کسي با توجه حرف زدي، ولي با خدايت حرف نزدي و يا موقع حرف زدن حواست جاي ديگر بود. خودت بگو با تو چه کنيم؟ در کوچه شما خانواده شهيد است. 4 سال است که به ديدار آنها نرفته‌اي؟! خودت بگو با تو چه کنيم؟ در تابستان هر هفته با همسرت گردش رفتي، يکبار به بچه همسايه نگفتي بيا تو هم با ما بيا گردش. کتابخانه‌ات پر از کتاب بود، جوانها هم پول کتاب خريدن نداشتند، يکبار نگفتي: جوانها بياييد کتابها را بخوانيد و يا به امانت به خانه‌تان ببريد. خودت بگو با تو چه کنيم؟!
آن زماني که آسمان از جا کنده مي‌شود. (وَ إِذَا الْجَحيمُ سُعِّرَتْ وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ) (تكوير /14-12) آتش شعله مي‌کشد. در قيامت براي بعضي آتش شعله مي‌کشد، براي بعضي بهشت نزديک مي‌شود. و هر کس مي‌داند که چه کرده است. آقاي حسان اينها را به صورت شعر در آورده است.
(فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ وَ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ) (تكوير /18-15) به ستاره‌هايي که باز گردانده مي‌شوند سوگند. به ستاره‌هاي که حرکت مي‌کنند و از چشمان شما پنهان هستند، سوگند. به شب آن وقتي که دارد تمام مي‌شود و به صبح مي‌رسد، سوگند. به صبح آنگاه که مي‌دمد سوگند.
(إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَريمٍ) (تكوير /19) اين قرآن پيام و پيام آوري گرامي است. يعني اين حرفها جدي است.

6- ياد قيامت عامل تربيت و بازدارندگي از گناه

از قيامت غافل نباشيم. تمام گناهاني که بشر مرتکب مي‌شود براي اين است که از قيامت غافل است. اگر بداند که: اين کار بدي را که مي‌کند بايد جواب بدهد، آنرا انجام نمي‌دهد. ما همگي معاد (قيامت) را قبول داريم. به هر گه بگويي مي‌گويد: من مسلمان هستم و قبول دارم. اصلا ايمان به معاد و قيامت، فقط مخصوص اسلام نيست، همه اديان آسماني، قيامت را قبول دارند. تمام پيامبران مي‌گفتند: (إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ) (اعراف /59). بحث اين است که ما فراموش مي‌کنيم: احساس نمي‌کنيم که قضيه جدي است. ايمان داريم ولي فراموش مي‌کنيم. مثل اين است که بگوييم: کوه هيماليا بزرگ است ولي در زندگي ما نقشي ندارد.
قيامت هست (بزرگ هم هست) اما فعلاً بگذار زندگيمان را بکنيم. اگر انسان بداند که: اين کلاهبرداري، اين اسراف، اين دروغ، اين غيبت، اين آبروريزي، امضاي ناحق… اگر ايمان به معاد زياد شود، آمار گناه کم مي‌شود. ما ايمان به قيامت داريم منتهي: (بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ) (ص /26). در اين باره دو تا آيه در قرآن داريم. در يکي مي‌فرمايد: (لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ) (غافر /27) در يکي ديگر مي‌فرمايد: «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» عده‌اي ايمان به قيامت ندارند. و عده‌اي ايمان دارند ولي فراموش مي‌کنند. خداوند به کم فروش‌ها مي‌گويد: سر چه کسي کلاه گذاشتي؟! بعد مي‌فرمايد: (أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ) (مطففين /4) آن آقايي که کلاهبرداري کرد گمان نمي‌کند که روز قيامت مبعوث خواهد شد (لِيَوْمٍ عَظيمٍ) (مطففين /5) فکر نمي‌کند براي روز بزرگي بايد جواب بدهد؟!

7- گواهان و شاهدان قيامت

حديث داريم که: دستشويي را در دورترين نقطه خانه بگذاريد. بر خلاف الان که در داخل خانه (آپارتمان) دستشويي درست مي‌کنند. شخصي رفت دستشويي. ديد که همسايه‌ها ساز و رقص و بزمي است. ايستاد و گوش داد. بعد هم آمد پيش امام(ع) و گفت: من خودم اهل مطرب و… نيستم. اما رفتم ديدم که بد نيست. گوش دادم. گناه کردم؟! امام(ع) اين آيه را فرمود: (وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً) (اسراء /36) همانا گوش، چشم، دل همگي در برابر خداوند مسؤول هستند.
قرآن مي‌فرمايد: دست شهادت مي‌دهد که چه کارهايي انجام داده است. «پا» هم شهادت مي‌دهد. (يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ) (نور /24) پا چگونه حرف مي‌زد؟! همانطورکه زبان حرف مي‌نزد پا هم حرف مي‌زند. زبان مگر يک تکه گوشت نيست؟ گوشت هم استخوان است. همان خدايي که قدرت دارد زبان (استخوان) را به صحبت وادارد، همان خدايي که قدرت دارد چشم (پي) را به ديدن وادارد، همان خدا، دست و پا را به صحبت کردن و شهادت وامي دارد. ولذا قرآن مي‌فرمايد: (لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا) (فصلت /21) چرا عليه من شهادت مي‌دهي (انسان به اعضايش مي‌گويد)؟! مي‌گويند: دست خودمان نيست، خدا ما را به زبان در آورد. دست خدا باز است.
آقايان گناه زياد شده است! خيلي گناه مي‌شود. کسي هم نهي از منکر نمي‌کند. و مي‌گويد: ديگر فايده‌اي ندارد. همه از کنار گناه رد مي‌شويم، يک ذره يک ذره هم خودمان معتاد مي‌شويم به گناه. مسئله مهمي است. من علت اينکه آيات معاد را مي‌خوانيم اين است که يک مقدار به يادمان بيايد که قيامتي هم وجود دارد.

8- وسواس جامع گناهان و درمان آن

از گناهاني که بيشتر در فصل تابستان شايع است اسراف آب است. ما خيلي زن و مرد وسواسي داريم. وسواسي بودن يک مريضي نيست بلکه ده، پانزده رقم مرض دارد. وسواسي همه مردم را نجس مي‌داند. شما عوارض وسواسي بودن را اگر در نظر بگيريد مي‌بينيد که خيلي عوارض سوء دارد. وسواسي هم همه مردم را لا ابالي مي‌داند. مي‌گويد: تميز منم، پاک منم، باقي مردم نجس هستند. و به مردم سوء ظن دارد. وسواسي شير آب را تا آخر باز مي‌کند و يک مرتبه آب ديگر خانه کم مي‌آيد و با اين کار حق ديگر را مي‌دزدد. وسواسي مي‌گويد: رسول خدا(ص) دروغ گفت!!؟ چون پيغمبر(ص) مي‌گويد: پاک شد. آن آقا و خانم مي‌گويند: پاک نشد. مي‌گويد: دست خودم نيست! چرا دست خودت نيست. من همين الان يک صيغه براي همه وسواسي‌ها مي‌خوانم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» آقايان و خانمهاي وسواسي! تمام کارهايتان را نجس انجام دهيد، بنده هم گناهش را قبول مي‌کنم. هي مي‌خواهد بگويد: الله اکبر، مي‌گويد: ا.. ا.. لله… مي‌گويم: بابا بگو الله اکبر و نمازت را بخوان. اگر نمازت باطل بود گردن من. من گناه همه را قبول مي‌کنم. شما همان چيزي را که در رساله مراجع آمده عمل کنيد، اگر پيش خودتان گفتيد: نجس است، بگوييد: گناهش گردن قرائتي. و کارتان را انجام دهيد. من اين کار را از مراجع ياد گرفته‌ام. چون وقتي وسواسي‌ها پيش مراجع مي‌رفتند، ايشان به آنها اينگونه مي‌فرمودند. شخصي پيش يکي از مراجع رفت و گفت: وقتي مي‌خواهم نماز بخوانم، نيتم نمي‌آيد. ايشان فرمود: نماز بدون نيت بخوان گناهش گردن من. من هم گاهي دچار وسواس شده‌ام. مثلا فکر کرده‌ام که لباس پاک نشده است. موقع نماز در دلم گفتم: 2 رکعت نماز با لباس نجس مي‌خوانم. وقتي گفتي: با لباس نجس! شيطان انسان را ول مي‌کند. 2 رکعت نماز غلط با لباس نجس مي‌خوانم. وسواسي بالاخره بايد دل بکند از کارش. وسواسي گناه کبيره مي‌کند. امام مي‌فرمايد: اگر کسي بيش از نصف ليوان آب را دور بريزد، گناه کبيره کرده است. اسراف از گناهان کبيره است. و دور ريختن نصف ليوان آب نيز گناه کبيره است. با اين کمبود آب، چرا وسواسي‌ها اين کار را مي‌کنند؟! تهران 8-7 ميليوني با 3 تا سد مي‌چرخد. بعد حساب شده است که اگر هر شخص يك دهم در مصرف آب صرفه جويي کند، جمعا به اندازه يک سد صرفه جويي شده است.

9- صرفه‌جويي و مصرف صحيح

صرفه جويي در نان: امسال گندم ديمي کم است. البته يک خبر خوش برايتان بگويم: عجيب است! الله اکبر. پارسال ما يکروز ايران را گشتيم و روضه زکات خوانديم. هيچ استاني به اندازه فارس استقبال نکردند. نسبت به استان‌هاي ديگر خيلي خوب بود. 800 ميليون تومان استان فارس پارسال زکات دادند. امسال در استان فارس 40 درصد باران نسبت به سال گذشته کم باريده است. ولي توليد گندم زياد شد. معني برکت هم همين است. چون پارسال زکات دادند توليد گندم با 40 درصد باران زياد بالا رفته است. (اينها را از قول استاندار فارس مي‌گويم. ) اين برکت زکات است. يک چيز ديگر هم بگويم که مال يک استان ديگر است. در يک استان هرچه گفتيم، يک ريال هم زکات ندادند. امسال 170 ميليارد تومان از نظر کشاورزي ضربه خوردند. اين حرف را هم از زبان آقاي ميرزاده رييس سازمان برنامه بودجه مي‌گويم. قصه را بشوخي نگيريد. وقتي گفتند: بده، شما هم بدهيد. امام کاظم(ع) فرمودند: اگر گفتند در راه حق پول بده و ندهي، دو برابر آن را در راه باطل خرج خواهي کرد. خداوند فرموده: (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ) (بقره /3) خداوند فرموده: بده. 80 درصد خودت بخور. 20 درصد به ديگران بده.
کارشناس‌ها گفته‌اند: مقداري که جمهوري اسلامي با دلار گندم مي‌خرد همان مقداري است که نانوا‌ها بد مي‌پزند و ما بد مي‌خوريم. دلار مي‌دهيم، گندم مي‌خريم. بد مي‌پزيم و نفله مي‌کنيم. اگر همه آنچه توليد مي‌کنيم خورده شود، ديگر نياز به خريد گندم نخواهيم داشت. اگر از خريد گندم بي نياز شويم مي‌دانيد چه اثرات مفيدي دارد؟ در اين صورت ديگر مدرسه سه شيفته نخواهيم داشت.
صرفه جويي در کاغذ: معاون وزير آموزش و پرورش مي‌گفت: در بعضي از کشورها محصلينش يک کتاب را 9 نفري مي‌خوانند. يعني يکي مي‌خواند، امتحان مي‌دهد و به ديگري مي‌دهد. ما مي‌گوييم: بهداشتي نيست! بچه دلش مي‌خواهد کتابش نو باشد. با همين خرده حسابها الآن هزاران معلم داريم که قشر عظيم ايشان يک اتاق هم ندارند. اگر در چاپ کتاب صرفه جويي شود، براي هر معلمي مي‌توان دو تا اتاق ساخت. 160 ميليون جلد کتاب چاپ مي‌شود و ميانگين قيمت کتاب از مثلاً 100 تومان باشد. با صرفه جويي در اين پول مي‌توان براي معلمين بي خانه دو تا اتاق ساخت. بچه مي‌گويد: من کتاب کهنه نمي‌خواهم. چون مي‌گويد: من نمي‌خواهم معلمش بي خانه است. آنوقت معلم بي خانه چه مي‌کند؟ عصر‌ها مي‌رود تاکسيراني! يا شغل دوم دارد. معلمي که شغل دوم دارد ديگر وقت مطالعه ندارد. معلم کم مطالعه شاگردش هم کم سواد خواهد بود. معلم بي نشاط شاگردش هم بي نشاط است. با اين کار به خودمان ضربه مي‌زنيم. ما مي‌توانيم مشکلات خودمان را حل کنيم. بيرون کردن شاه و مبارزه با صدام ثابت کرد که ايراني‌ها هر کاري بخواهند مي‌کنند. ما مي‌توانيم در هر سازماني، هر اداره‌اي، هر کارخانه و هرجاي ديگري صرفه جويي کنيم. الآن در بسياري از جاها در بين راه وقتي مي‌خواهند نماز بخوانند نمازخانه نيست. مي‌گوييم: بسازيد مي‌گويند: بودجه. ما چند وقت پيش با برخي از مسؤولين در اين رابطه جلسه‌اي داشتيم.
ما خيلي از کارها را مي‌توانيم در يک سالن انجام بدهيم و نيازي به ساختن چند سالن وجود ندارد. مي‌توان يک نمازخانه ساخت که يک در آن در مدرسه يا سربازخانه و… باشد و در ديگرش بيرون. موقع نماز اول مدرسه‌اي‌ها نماز بخوانند و سپس درب بيرون باز شود و ديگران در آن نماز بخوانند. مي‌شود اين کارها را انجام داد.
صرفه جويي در عمر از همه چيز مهمتر است. نگوييد که من فارغ التحصيل هستم. باز هم درس بخوانيد و از عمرتان استفاده کنيد. در دقيقه آخر اين آيه را مي‌خوانيم: (قُلْ إِنَّ الْخاسِرينَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْليهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ) (زمر /15).
اي پيامبر به مردم بگو که زيانکاران آنان هستند که خود و اهل بيت خود را در قيامت به خسران جاودان در افکنند.

«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 858
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست