نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 972
بسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
سلام علیكم و رحمه الله دو ماه است كه شبهای جمعه بحث ما ازدواج است چهاردهم خرداد بحثی راجع به چهارده خرداد و رحلت حضرت امام(رضوان الله تعالی علیه) داشتیم ما رفتیم توی سوره كوثر این جلسه هم میخوریم به روز پرستار كه تولد حضرت زینب(علیها السلام) است شاید بد نباشد كه سوره كوثر را تمام كنیم كه به حضرت زینب هم تناسب دارد ولی باز بحث ازدواج یك مقدار حرف مانده است میخواهم بزنم انشاءالله. سوره كوثر كوچكترین سوره است و گفتیم بنده بعنوان یك طلبه در تفسیری كه دارم مینویسم تفسیر نور، الحمدالله آخر تفسیر است و من به سوره كوثر كه رسیدم حدود هفتاد نكته گیرم آمد و خیلی بهتم زد واقعاً قرآن میگویند معجزه هست چطور؟ بهتم زد كه چطور سورهای كه سه تا كلمه است هفتاد تا نكته دارد كی میتواند، كدام استاد دانشگاه، كدام مغز فیلسوف، كدام آیت الله العظمی میتواند كتابی بنویسد. . . تازه هفتاد تا نكته گیر من آمده است من یك طلبه عادی هستم حالا اگر گیر نوابغ و دانشمندان درجه یك بیفتد چند تا از آن در میآورند و اگر گیر امام صادق(علیه السلام) بیفتد چند تا نكته از آن در میآورد چند تا نكته از آن را در جلسههای قبل گفتیم حالا چند تا نكته هم در این جلسه میگوئیم برای اینكه از پای تلویزیون هدیهای بدهیم به حضرت زینب(سلام الله علیها) این سوره را با هم بخوانیم آقایانی كه پای تلویزیون هستند خواهرانی كه پای تلویزیون هستند با هم بخوانیم «بِسم الله الرّحمنِ الرّحیم إِنَّا أَعْطَیْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ› موضوع بحث تفسیر سوره كوثر هفتاد نكته در سه كلمه، درباره(إنا اعطیناك كوثر) جلسه قبل گفتیم در جلسه قبل این سه تا كلمه را گفتیم. كلمه كوثر چیه؟ كوثر عظیمی كه خدا داد این نسلی بود كه فاطمه بود و یكی از آن جرقهها هم بنیانگذار جمهوری اسلامی بود. حالا كوثر چیه؟ به پیغمبر ما تهمتهایی كه میزدند تهمتها این بود شاعر میگفتند كاهن میگفتند ساحر میگفتند مجنون میگفتند(یعلمه بشر) میگفتند هر یك از اینها یك آیه جلوی آن آمد مثلاً وقتی میگوید شاعر قرآن میگوید نه خیر شاعر نیست (;وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ) (یس/69) ما شعر یاد پیغمبر ندادیم (;وَمَا یَنْبَغِی لَهُ) (یس/69) شعر سزاوار پیغمبر نیست گفتند كاهن آیه نازل شد كاهن نیست گفتند ساحر آیه نازل شد ساحر نیست گفتند مجنون آیه نازل شد (;مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ) (القلم/2) تو به لطف خدا مجنون نیستی گفتند (;یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ) (النحل/103) بشری است كه به پیغمبر چیزی یاد میدهد گفت (;عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا) (الكهف/65) نه خیر ما یادش میدهیم.
1- خداوند، مدافع مومنان در برابر مخالفان
یعنی هر جا نیشی به پیغمبر زدند خود پیغمبر یا خدای پیغمبر آن نیش را برطرف كردند حالا یك كلی برایتان بگویم ممكن است یك دختری یا پسری بگوید آقا فلانی علیه من است حالا یا توی روزنامه یا توی همسایه یا توی محل كار برای من میزند قرآن یك آیه دارد مال همه (;إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنْ الَّذِینَ آمَنُوا) (كَفُورٍ الحج/38) خدا از كسانی كه ایمان دارند دفاع میكند خیلی به بهشتی جسارت كردند اما خیلی از آنهایی كه به بهشتی جسارت كردند آمدند سر قبرش گریه كردند و عذرخواهی كردند كه امام فرمود مظلوم بود اگر یك كسی برایتان میزند غصه نخور فلانی غیبتت را كرد من راضی نیستم چرا غیبت كرد آقا آرام بگیر تو الذین امنوا هستی یا نه؟ اگر تو مومن هستی آیه داریم كه خدا دفاع میكند اگر مدافعی مثل خدا داری تو باید خیالت راحت باشد بعد هم گفته(إن الله) نگفته(إنه) اینها مهم است نگفته(إن القادر یدافع)(إن الصمد) خداوند صدها اسم دارد اما مهم ترین اسمی كه دارای همه صفاتش است الله است الله اسمی است كه تمام صفات خدا توی این الله است وقتی شما گفتی شیر توی همه لبنیات شیر هست در مسائل مادی وقتی گفتی میوه توی همه میوهها آب هست توی همه شیرنیها مواد قندی هست كلمه الله كلمهای است كه خدا هر كمالی دارد توی الله هست یعنی خداوند با تمام وجود از آمنوها دفاع میكند اگر میگفت(قدیر) یعنی خدا با قدرتش دفاع میكند اگر میگفت(إن الحكیم) یعنی خدا با حكمتاش اگر میگفت(إن الحمید) یعنی باقی اسمهای خدا را گفته حمید و مجید و قادر و حی و قیوم و صمد نه، میگوید(إن الله) یعنی خدا با تمام صفاتش از مومنین دفاع میكند ما یك همچین مدافعی داریم راحت باش یك نتیجه. . . گوش گوش گوش هر كس غیبت ما را كرده است حلالش كنیم این خانمی كه غیبت تو را كرده است خواسته تو را خراب كرده است و اگر خدا خواسته باشد به تو عزت بدهد زبان این و آن نمیتواند تو را خراب كند تمام قدرت. . .
2- حضرت زینب، از نسل كوثر پیامبر
حالا در آستانه تولد حضرت زینب(سلام الله علیها) تمام قدرت بنی امیه خواستند امام حسین(علیه السلام) را خراب كنند چند تا چیز برای شما بگویم بمناسبت(إنا اعطیناك الكوثر) ما به تو كوثر دادیم گفتیم پیغمبر ما دو تا پسر داشت از دنیا رفت یكی از این متلك گوهای مخالف پدر عمرعاص بود به پیغمبر رسید گفت ابتر هستی یعنی پسرهایت مردند دختر هم كه زمان جاهلیت جزو آدم حساب نمیشد با یك دختر هم كه تو نمیتوانی زنده بمانی نام و نشانت زنده بماند بنابراین ابتر هستی یعنی سوت و كور هستی ابتر هستی اجاق خاموش تاریك خلاص. . . بعد از فوت تو تمام سر و صداها میخوابد به پیغمبر گفتند ابتر خدا میگوید «إن شانئك هو الابتر» یعنی دشمن تو ابتر است.
3- نمونههای دفاع خداوند از پاكان تاریخ
كسی كه حرفی میزند خدا چطور پاتك میزند من چهار تا نمونه برای شما میگویم زلیخا عاشق یوسف شد یك روز توی كاخ گفت اینجا كسی نیست گفت امروز روزی است كه از یوسف كام بگیریم خود زلیخا بلند شد (;وَغَلَّقَتْ الْأَبْوَابَ) (یوسف/23) یعنی سفت بست، نگفته(غلقت الباب) یعنی در(ابواب) یعنی درها پس هم(غلّق) نه(غلق) یعنی بست، هم ابواب یعنی همه درها را سفت بست به كنیزهایش هم نگفت كه ببندند چون دلواپس بود با دست خودش بست یعنی زلیخا درها را بست سفت هم بست با دست خودش هم بست كه احدی نفهمد اما هیچ قصهای به اندازه یوسف و زلیخا در تاریخ مشهور نیست. یوسف و زلیخا مال قرآن نیست پیش مسیحیها هم مشهور است توی تورات هم هست یعنی آنكه میخواست احدی نفهمد همه مردم كره زمین فهمیدند با خدا كشتی نگیرید با خدا در نیفت یك آیه داریم میگوید خیلی غیضت گرفته خودت را پرت كن (;هَلْ یُذْهِبَنَّ كَیْدُهُ مَا یَغِیظُ) (الحج/15) یك نوكری به اربابش گفت از غیض تو میروم خودم را از پشت بام پرت میكنم پائین گفت به درك تو از دنیا میروی من هم میروم یك نوكر دیگر میگیرم میآورم تو خودت را نابود كردهای با خدا در نیفتید. در طول تاریخ كیها با اسلام در افتادند؟ یك نفر نیست دست بلند كند بگوید من از دودمان بنی امیه و بنی عباس هستم اگر زمان شاه عكسی از امام میدیدند صاحب خانه را میبردند زندان چه شكنجهای میدادند هیچ مرجع و آیت اللهی در طول تاریخ شیعه و سنی در هیچ جای كره زمین هیچ عمامه به سری به اندازه امام خمینی عكساش چاپ نشد شاه گفت یكی چاپ نشود میلیاردها چاپ شد. نمونه سوم: موسس حوزه علمیه قم ایشان استاد امام خمینی(رحمه الله علیه) بود از دنیا رفت ختم ایشان در مسجد امام قم دم بازار ختم گرفتند از این سماور بزرگها پاسبانها آمدند آب ریختند توی این تنورهای زغال گفتند احدی حق ندارد فاتحه بخواند فاتحه را تعطیل كردند ایشان را بردند توی حرم حضرت معصومه توی مسجد آنجا چند تا قبر بلند هست آنجا دفناش كردند هیچ آیت اللهی به اندازه حاج شیخ عبدالكریم سر قبرش فاتحه نخواندهاند چون گفتند احدی فاتحه نخواند بیش از همه فاتحه میخوانند. الله اكبر الله اكبر.
4- تخریب بارگاه امام حسین(علیه السلام) و توجه ویژه زائران به آن
نمونه چهارم: بنی عباس بخصوص متوكل لعنتی گفت قبر امام حسین(علیه السلام) را شخم بزنید تراكتور. . . میگویم تراكتور. . . . گاوآهن آوردند كه شخم بزنند كه قبر امام محو بشود و احدی قبر امام را پیدا نكند زیارت كند هیچ امام و پیغمبری به اندازه امام حسین(علیه السلام) زوار عاشق ندارد گفتند احدی زوار نباشد از همه بیشتر زوار هست. حتی میآیند مدینه میگویند یا رسول الله زیارت كربلا، كربلا بزرگتر از نجف است با اینكه ثواب امیرالمومنین بیش از امام حسین هر قدمی كه برای امام حسین برداری هر چه ثواب دارد هر قدمی كه برای زیارت امیرالمومنین برداری ثوابش دو برابر است ما یك سال طلبه نجف بودیم طلبههای نجف سالی چند مرتبه به مناسبتهای مختلف پیاده میرفتند كربلا طلبههای نجف پیاده میروند كربلا اما كسی را ندیدیم كه پیاده از كربلا بیاید نجف با اینكه ثواب آن دو برابر است امام علی(علیه السلام) از امام حسین(علیه السلام) مهمتر است ثواب زیارتش هم بیشتر است اما توی بورس نیست بخاطر اینكه. . . گفتند قبر امام حسین را محو كنید خدا. . . میخواهم بگویم با خدا كشتی نگیرید. به پیغمبر گفتند پسرهایت مردند دختر هم كه جزو آدم حسابی نیست در زمان جاهلیت پس خلاص آنوقت خدا میگوید كوثر دادیم از این كوثر یك فاطمه از این فاطمه یك زینب از این زینب. . .
5- در نزد حضرت زینب، یزید كوچك است
سخنرانی كه میكرد انگار نارنجك هوا میكند اصلاً چیز هستهای بود بمب خوشهای بود میدانید زینب گفت چی؟ به یزید گفت یا یزید(إنی لاستصغرك) یعنی حتماً حتماً دو تا حتماً دارد یكی كلمه إنی است یكی لام است قطعاً قطعاً خیلی برای من كوچك هستی یعنی زینب كبری دو تا از بچه هایش شهید شده است هفتاد و دو تا داغ دید از برادر و اصحاب برادر بعد اسیر شد این همه شكنجه و تحقیر حالا آمده توی كاخ میگویدای یزید پیش من كوچك هستی یعنی اینقدر من بزرگ هستم كه هیچ ضربهای در روح من اثر نمیكند كوتاه نمیآیم حالا دخترهای ما یك فیلم میبینند وا میروند اصلاً همه چیزش به هم میریزید اصلاً یك تلفن یك عكس اصلاً ما پوك هستیم بعضی از ما پوك هستند چقدر زینب كبری مغز دارد ذرهای به روحش خدشه وارد نكرد و ما گاهی وقتها دیدن یك فیلم شنیدن یك متلك. . . آقا من با ایشان. . . اصلاً گاهی بین مدیران و مسئولان مملكتی آقا من با ایشان كار نمیكنم، چرا؟ ایشان یك روز به من گفت تو ضعیف هستی حالا اگر كسی به تو گفت ضعیف هستی باید او را اخراج كنی از اداره؟ یعنی تحمل شنیدن یك كلمه را ندارد تحمل دیدن یك عكس ندارد اصلاً بعضی زنها و بعضی از مردها با دیدن یك منظره همه چیزشان به هم میریزد من سراغ دارم كسی كه حزبی درست كرد البته حزب او منحل شد علتش این شد كه یك روز رفت توی حزب دیگری گفتند شما كی هستی؟ گفت من! گفتند خوب كی هستی گفت من میروم یك حزب دیگر درست میكنم بخاطر اینكه به او گفتند كی هستی گفت من هم میروم یك حزب درست میكنم گاهی وقتها. . . دلش میخواست سردار قادسیه باشد حالا هشت سال ایران را بمباران میكند گاهی وقتها یك حوس. . . خیلی زینب بزرگ است. بعضی زنها و مردهای ما میبینی چند سال با هم قهر هستند سر اینكه توی عروسی دخترش از من دعوت میكرد توی مهمانی من توی یك اتاق نشستم فلانی را برد توی یك اتاق دیگر توی عروسی به او گفتند برو سوار بنز شو به من گفتند برو سوار مینی بوس شو توی فیلمها عكس من نبود به او گفتند شما به من گفتند تو به او گفتند فاطمه خانم به من گفتند فاطی. . . سر یك. . . یعنی سر یك كلمه جزئی پنج سال ده سال من دو نفر را سراغ دارم الان هم میدانم كیها هستند هم مهم هستند هم اگر بگویم گناه است مهم هم نباشد گناه است اگر مهم باشند آبروریزی است دو تا مهم را سراغ دارم تا یكیشان رفت دست بدهد آن یكی دستش را پیش گرفت گفت این بخاطر اینكه یازده سال پیش من آمدم دیدنت تو بازدید من نیامدی من ماندم كه ما سركه هفت ساله شنیده بودیم كینه یازده ساله ندیده بودیم اینقدر تو ضعیف هستی؟ روده تنگ است هسته انار توی آن گیر میكند روح كوچك از یك مسئله كوچك نمیگذرد روح زینب(علیها السلام) را ببین كه چفدر بزرگ است.
6- امور معنوی را با معیارهای مادی نسنجیم
این همه ضربه بر روح او وارد شده است تازه توی كاخ یزید به شخص اول مملكت آن زمان میگوید(إنی لاستصغرك) كوثر این است. هر عددی كه مهم نیست و الا شنها هم زیاد هستند خدا نمیگوید(إنا اعطیناك نسلاً) نسل مهم نیست پنجاه و چهار تا نوه دارم دارد میشمارد فكر میكند گردو است سیزده عمره رفتهام شانزده بار مشهد رفتهام نوزده بار كربلا رفتهام خوب ببخشید اینقدر نماز خواندهام. . چند تا مغز داشت شما چقدر نماز با توجه خواندهای؟ كتابخانه خیلی است چقدر خواندهای سجادهها درست است چند ركعت نماز روی آن خواندهای خانه خیلی مبلمان است چند تا گرسنه فقیر روی این مبلمان سیر شد خانه ما چند میلیون است ببخشید به چند تا مسلمان وام دادی؟ كوثر یعنی بركت نه یعنی كیلویی و الا شنهای بیابان هم زیاد است خدا رحمت كند پدر خوبی داشتم خدا همه اموات را رحمت كند یكبار گفتم آقا خانه ما گرانتر است یا خانه فلانی؟ بچه بودم یعنی بچهتر حالا هم بچهام یعنی ریش هایم سفید است ولی عقلم. . . یك كسی نود و پنج سالش بود فوت كرد توی جلسه فاتحهاش روضه علی اصغر خواندند این صاحب خانه گفت آقا نود و پنج سال دارد تو روضه علی اصغر میخوانی؟ گفت من روی حساب. . . آخر علی اصغر باز حسابی دارد علی اصغر خیلی مهم بود بالاخره مظلومیت امام حسین را علی اصغر روشن كرد. یك قبرستانی بود روی قبرها نوشته بود هفت ساله هشت ساله گفتند اینجا قبرستان كوچك هاست گفت نه ما هر كس میمیرد به سن او نگاه نمیكنیم نگاه میكنیم كه چقدر عقل دارد روی عقلش حساب میكنیم ایشان هفت ماه بیشتر عقل نداشت ایشان دو ماه بیشتر عقل نداشت ما الان داریم افرادی كه واقعاً در معاملاتشان از عمل جراحیشان از مغز سیاسی و اقتصادیشان درآمدهای خوبی دارند اما ببخشید چند تا جوان را داماد كردید؟ رئیس هیئت دلش خوش است كه علمات ما سی و دو تا پره دارد جلوی هیئت ما هشت تا شتر كشتند خوب این هم پز است؟ هیئت ما یك سرش كجاست یك سرش كجاست اینرا دیگر. . . اینرا دیگر امام حسین(علیه السلام) روز قیامت طناب دست میگیرد هر هیئتی درازتر است ثوابش را بیشتر. . . كیلویی حساب میكنند مثل مرده شورهای قدیم كه مردههای چاق را كیلویی میشستند مردههای دراز را متری و بچهها را عددی مسئله كیلویی نیست. فوق لیسانس است خوب شما فوق لیسانس هستی نقشات توی محله چیه؟ شما چند تا فوق لیسانس هستید توی این كوچه شما شده كه تابستان جمع شوید بچههایی را كه از نظر علمی ضعیف هستند تابستان كلاس بگذارید یك خورده كمك به بچههای محل كنید. . . ببینید از عمرتان چقدر خیر دیدهاید بعضیها هم خیر میآید سراغ آنها قفل میكنند. ما یك رسالهای خواستیم از این تحصیلكردههای دانشگاه جزوهای آوردند برای ما دیدیم هزار و دویست تا رساله فوق لیسانس و دكترا است چهل پنجاه تا آوردند دیدم چیز خوبی است گفتم اینها را بیاورید من یك نگاهی بكنم گفتند این نه خلاف قانون است قانون این است كه هر كس رساله نوشت یكیاش توی بایگانی وزات علوم است و یكی هم پهلوی نویسنده به دیگری نباید بدهیم گفتم اگر بدهید من استفاده میكنم توی تلویزیون میگویم گفتند نه خیر ما زحمت میكشیم تو بگویی نمیدهیم گفتیم خیلی خوب چند تا از این فوق لیسانسها را گرفتیم آوردیم توی كتابخانه گفتیم من سی چهل سال است كه مطالعه كردهام دو هزار تا عنوان دارم عناوین من را ببینید بعضی عناوین را دیدند گفتند خیلی قویتر از این فوق لیسانس هاست گفتم همه را تایپ كنید به لطف خدا همه را تایپ كردیم به همه تحصیلكردهها یعنی طلبهها اساتید دانشگاه و معلمین به همه یا مجانی بدهیم یا قیمت دویست سیصد تومان پول یكی دو تا سیب زمینی من چهل سال مطالعه كردم باید كیف كنم كه دیگران هم از مطالعه من. . . احتكار كه فقط مال پول نیست اگر كسی فكری دارد افرادی هستند. . . . ما داریم كسانی كه یك نقاش را میبرد توی خانه یكی دو بس تریاك به او میداد كه نقشهای كه میكشد بیرون كپیاش نباشد كه یك قالی دیگر مثل این قالی. . . البته كسانی كه این كار را میكردند هم نقاشاش مرد و هم تاجرش به پیسی افتاد رزق دست خداست ما بیخودی میگوئیم به كسی نگو كسی نفهمد با خدا كشتی نگیریم پیغمبر ما یك دختر داشت خدا میگوید به تو كوثر دادیم بنی عباس و بنی امیه هزاران دودمان داشتند نام یكی از آنها باقی نیست. روح بزرگ زینب كبری(سلام الله علیها)(إنی لاستصغرك). ما باید جوهر را حساب كنیم مسئله جوهر مسئله مهمی است.
7- احتكار علم، كمتر از احتكار مال نیست
من یك بحثی میخواهم بكنم راجع به جوهر بحث قشنگی است من خواهش میكنم اگر تحصیلكردهها اگر پای تلویزیون هستند گوش بدهند این برای دانشجوها و طلبهها جان میدهد خیلیها مدرك بالا پول بالا مغازه دو نبش اتومبیل ویلا همه اینها را گفتی اما طرف جوهر ندارد یك كسی زمان شاه رفت حمام عمومی یك لنگ قیمتی بست دید پیرمردی دارد خودش را تمیز میكند با كیسه و سنگ پا و چیزی این برای اینكه پز بدهد گفت پدر من چقدر میارزم؟ ایشان هم یك دستی زد زیر لنگش و گفت هفتصد تومان! گفت احمق من هفتصد تومان پول لنگم است گفت اتفاقاً من هم قیمت لنگتان را گفتم خودتان ارزش ندارید آدمهایی هستند خودشان ارزش ندارند امكانات است یعنی اگر پست را از آنها بگیری خودش خاصیتی ندارد بعضیها خودشان ارزش دارند من دو تا آیه برای جوهر میخوانم از آن بحثهای ابتكاری من یكیاش این است هنر مهم نیست شما كتاب داری یا نداری امام خمینی(رحمه الله علیه) دویست تا كتاب بیشتر نداشت هم رهبر شد هم مرجع محسن قرائتی چند هزار كتاب دارم هیچ غلطی نكردم برای اینكه او جوهر داشت من جوهر ندارم آدم هست با برگ درخت نماز میخواند گریه میكند آدم هست سجادهاش یكی از سوریه آمده یكی از مدینه و یكی از مكه مهرش كربلا یك وجب در یك وجب تسبیحاش هر كدام یك رنگ سرش هم قلاب نقره هم انگشت هایش هم پر انگشتر است سبوح قدوس یك ركعت نماز با حال نخوانده است من میخواهم راجع به جوهر صبحت كنم.
8- مقایسه حضرت ایوب و حضرت سلیمان در قرآن
یك جوهر در سوره صاد است یك جوهر در سوره فاطر در سوره صاد جزء بیست و سوم دو تا پیغمبر داریم پیغمبر داغان داغان همه مشكلات ریخت سر او پیغمبر مرفه هم داریم پیغمبر داغان حضرت ایوب مرفه هم سلیمان، آنوقت خداوند به هر دو كه میرسد میگوید (;وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ) (ص/30) خیلی بنده خوبی بود درباره ایوب هم همین تعبیر را دارد میگوید (;إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ) (ص/44) یعنی لقب خوب بندهای با ما خوب سروكار دارد هم مربوط به سلیمان است هم مربوط به ایوب یعنی مرفه ترین و مشكل دار ترین هر دو این لقب را گرفتند این میخواهد بگوید یكی امكانات داشت و یكی نداشت اما هیچكدام رابطهشان با خدا كمرنگ نشد خودشان جوهر داشتند مهر بزرگ یا برگ درخت ولی نمازهایشان باحال است.
9- مقایسه حضرت ایوب و حضرت سلیمان در قرآن
در سوره فاطر هم خدا میگوید دو تا دریا مثل هم نیستند (;وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِیهِ مَوَاخِرَ) (فاطر/12) یك دریا شیرین است یك دریا هم شور است منتهی میگوید مهم نیست دریا شور است یا شیرین عرضهات چیه جوهرت چیه اگر تو صیاد باشی توی هر دو ماهی هست اگر تو غواص باشی توی هر دو لؤلؤ و مرجان هست اگر تو ناخدا باشی توی هر میتوانی. . . میخواهد بگوید هنر خودت را بگو كاری به شرایط موجود نداشته باش این دهات است و این شهر است این باباش فقیر است این دختر است این پسر است اینها مهم نیست آقا چرا اذان نمیگویی آمپلی فایر نیست؟ ای بابا! چرا درس نیست؟ میگوید یك دور تفسیر بده به من آقا جان اینطور نیست اگر تو مطالعه كنی از كتابخانه كتاب میگیری میخواهد بگوید خودت جوهر داشته باش حرف اول را شرایط نمیزند حرف اول را جوهر میزند شرایط مرحله دوم است شرط اول اینكه خودت عرضه داشته باشی. . . اگر كسی رزمنده باشد با یك حلبی دعوا میكند اگر كسی بی عرضه باشد بهترین چاقوها را به او بدهی چرت میزند چاقو مهم نیست مهم این است كه تو خودت اهل جنگ هستی یا نیستی جوهر مهم است شرایط حرف اول را نمیزند ولی بی اثر هم نیست زینب كبری(علیها السلام) جوهر داشت رژیم بنی امیه را به هم ریخت هیچ ضربهای او را ضربه پذیر نكرد آدم هست سوپر دولوكس پپسی او كوكا بشود قهر میكند جورابهایش رنگاورنگ بشود همه چیزش به هم میخورد كفشش تا به تا بشود قاطی پاتی میكند آدم هست با یك مختصر مشكل همه چیز او به هم میریزد آدم هم هست كه دریای مشكلات بریزد روی سرش چون جوهر دارد تكان نمیخورد. خدایا به ما جوهر بده. مایه ایمان و توكل بده یكی از مشكلاتی كه ازدواج را عقب میاندازند این است كه جوانان ما جوهر ندارند توكل ندارد ایمان او ضعیف است صبر او ضعیف است دو تا متلك به او میگویند وا میرود بخاطر اینكه. . . ما مدیر داریم مثل مقوا است دو تا باران میآید آب میشود آدمهایی هستند دو تا متلك بشنوند استعفاء میدهد از یك استان میرود استانی دیگر آدمهایی هستند. . . زینب كبری(علیها السلام) جوهر داشت. والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 972