responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 991

موضوع: تفسير سوره نحل (15)

تاريخ پخش: 78/07/29

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي»

«اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَاعِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلًا»

1- وجود خوف از خدا براي انسان هم زمان با آرامش

تفسير سوره‌ي نحل را دنبال مي‌كرديم و اين بحث را بيننده‌ها در آستانه 13 رجب مي‌بينند تولد اميرالمؤمنين(ع) است. به آيه 49 و 50 رسيديم (يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ) (نحل /50). بحث اين بود كه فرشته‌ها تكبر نداشته و خوف خدا را دارند يكي «يَخافُونَ» از فرشته‌ها و يكي هم از براي انسان.
(وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ) (رعد /21) يعني مؤمن بايد از خداوند پروا داشته باشد.
«خوف»: ترس يا «آرامش» ما از خدا بترسيم يا نسبت به خداوند آرام باشيم هر دو هست چون جاي ديگر هم دارد:
(أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (رعد /28) با ياد خدا دل آرام مي‌گيرد.
و يا: (إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ) (انفال /2) به هنگام ياد خدا دلشان مي‌تپد.
نمي‌شود هم بتپد و هم آرام باشد مثل اينكه يه چيزي هم ترش باشد و هم شيرين با يك مثال: بچه هم دلش به پدر و مادر آرام است و هم از پدر و مادر مي‌ترسد!
وقتي دستش در دست پدر است به لات‌هاي محل هم پز مي‌‌دهد و هم اگر خلافي كند از پدر و مادر مي‌ترسد. پس هر دو درست است (يكي به من گفت شما آخوندها چه جوري حرف مي‌زنيد يك جا مي‌گوييد جهنم تنگ است و يك جا مي‌گوييد گشاد است) خداوند در قرآن يك جا مي‌فرمايد:
الف: (مَكاناً ضَيِّقاً) (فرقان /13) جهنم مكاني تنگ است.
ب: (وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزيدٍ) (ق /30)
وقتي مجرمين را به جهنم مي‌ريزند باز جهنم مي‌گويد ديگه هست بياوريد يعني گشاد است (مثال زده‌ام كه بعد فهميدم حديث هم دارد امام فرموده و اين از الطاف خداوند است الحمدلله در عمرمان يك بار حرف زديم كه مثل حرف امام درآمد ما بايد دنبال امام برويم) مثل ميخي را كه به ديوار مي‌كوبيم هم جايش تنگ است و هم ديوار مي‌تواند بگويد باز هم ميخ داري بفرست: پس هر دو درست است
قصه‌اي را هم قبلاً گفته‌ام دوباره مي‌گويم:
وضع خيلي تنگ است و الآن بعد از مواد مخدر بيشترين زندانيها از چك و سفته‌ها هستند مي‌ارزد دوباره تكرار كنم. يكي از ديگري طلب داشت بقول امروزي‌ها چك دستش بود طرف را مي‌خواست بياندازد زندان و طلبكار خيلي سخت مي‌گرفت بدهكار آمد خدمت امام(ع) كه فلان شيعه شما از ما طلب دارد و سخت مي‌گيرد به او سفارش كنيد صبر كند كه: (إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) (انشراح /6).
در آينده وضع ما خوب مي‌شود مي‌پردازيم، طلبكار وارد شد حضرت سؤال كرد گفت آقا من طلبم را مي‌خواهم حضرت فرمودند اين آيه را خوانده‌اي: (يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ) (رعد /21).
گفت: خوانده‌ام. حضرت فرمود: مگر خداوند بد حساب است كه مومنين از او مي‌ترسند. گفت: نمي‌دانم. حضرت فرمود: كساني كه مثل تو سخت مي‌گيرند خداوند هم در قيامت بر آنها سخت خواهد گرفت (حِساباً شَديداً) (طلاق /8).
و كساني كه آسان بگيرند: (فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسيراً) (انشقاق /8).
پس در قرآن دو نوع حساب در قيامت داريم «شَديداً» و «يَسيراً»
(مِنْ فَوْقِهِمْ) (نحل /50) در اين آيه اشاره به مقام است چون مي‌فرمايد: (وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ) (نازعات /40).
قوي‌ترين انسانها ممكن است نزد قاضي بترسد و حال اينكه اگر او اين مقام را نداشت از نظر قدرت ظاهري قابل مقايسه نبودند (و اگر كشتي مي‌گرفت او را به زمين مي‌زد) اين مقام قضاوت است.
«مِنْ فَوْقِهِمْ» نه يعني خداي بالاي سر بلكه يعني مقام الهي. فرشتگان از مقام الهي مي‌ترسند و هر چه دستور داده مي‌شود عمل مي‌كنند.

2- ايمان به خداي يگانه و پروا از او

(وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ) (نحل /51). خداوند فرمود دو خدا نگيريد نه يعني سه تا بگيريد مثل اينكه مي‌گوييم به پدر و مادر «اف» نگو يعني: اَه. يعني بالاتر از «اف» هم نگو، يعني غير از خدا سراغ كس ديگري نرويد. معبود يكي بيشتر نيست، پس فقط از من پروا كنيد. اين آيه مي‌گويد: اول: پاكسازي، دوم: تربيت و راهنمايي.
ظرف را اول بشوييد بعد در آن شير بريزيد، اول خرافات را دور بريزيد مثل دو خدايي كه منشا آن هم اين است كه مي‌گفتند: يزدان، اهريمن.
هستي دو سرچشمه دارد يكي كه از آن همه خوبيهاست آن «يزدان» است و يكي هم سرچشمه‌ي بديهاست: «اهريمن»
منبا يكي است و از اوست همه خيرها و ما هستيم كه از خوبيها استفاده بد مي‌كنيم و الا- شمر- يك انسان است و خنجر و شمشيرش آهن، قدرت براي انسان هم يك ارزش است، منتهي او آمد از اين خوبيها و ارزشها استفاده‌ي بد كرد
(سنگ يك ارزش است منتهي يكي برداشته زده توي كله شما)
و مثل باران پاك و تميز وقتي به جويها مي‌ريزد آلوده مي‌شود، ظرفها خوبيها و خيرها را آلوده مي‌كند. حال كه او يكي است پس سراغ او رفته و از ديگران نترسيد (و نهراسيد).
در آستانه‌ي تولد حضرت علي(ع) بيننده‌ها بحث را خواهند ديد بگويم كه انشاءالله راه نجف باز شود كه در زيارتنامه‌اش مي‌خوانيم: «لَا تَأْخُذُكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ» (بحارالأنوار/ج‌97/ص‌367) در راه خدا هيچ سرزنشي در تو اثر ندارد.
پس اميرالمومين(ع) از مصاديق و موارد (فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ) (نحل /51) بود كه من فقط يك خدا دارم ما مي‌گوييم اين كار با قوانين بين الملل سازگار نيست. بزرگترين ظلم در سازمان بين الملل مي‌شود، آنها نشسته‌اند كه حقوق مردم را حفظ كنند و هيچ كجا مثل خودش حقوق را از بين نمي‌برد، حق «وتو» يعني چه؟ يعني اگر همه كشورها گفتند الف: آمريكا آروغ زد گفت «ب» همه كشورها پوچ هستند و اين بالاترين ظلم است يعني همه كشك هستيد بالاترين حقوقدانها حرفي بزنيد من بگويم نه، نه، پس بزرگترين ظلم در سازمان ملل مي‌شود. حالا تازه كشورهاي خودباخته‌اي كه چند تا از آنها در كشور ما هستند مرتب مي‌گويند قوانين بين المللي.

3- توكل بر خدا و عدم توجه به غير او

فقط بگوييد خدا و كار به هيچ نداشته باشيد و امام خميني(ره) كه يكي از شيعيان حضرت علي(ع) بود كارش به اينجا رسيده بود كه يكي از شخصيتها خدمت ايشان رفت. گفت خيلي براي ما بد مي‌گويند ايشان فرمود چه صدايي مي‌آيد گفت گوش دادم از حسينيه جماران شعار: روح مني خميني، بت شكني خميني فرمود همه خوب بگويند يا بد بگويند در من تاثيري ندارد، اين را مي‌گويند موحد. قرآن مي‌گويد: (قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ) (انعام /91) بگو خدا و بقيه را دور بريز
خواستگار مي‌آيد دخترت را شوهر بده مي‌گويد هنوز دختر خاله‌ها و عمه‌ها و عموها ازدواج نكرده‌اند.
شما كه خانه داري پسر را 18 سالگي زن بده، (نه دهنش هنوز بوي شير مي‌دهد) و هم شاگردي‌ها هنوز داماد نشده و مردم خواهند گفت صبر نكرد.
اين وفاداري به شوهر نيست كه ديگر شوهر نكند تا آخر عمر بدون شوهر بماند پس معلوم مي‌شود حضرت رسول(ص) وفادار نبود چون اكثر زنهاي آن حضرت بيوه بودند و حضرت اجازه نداد آنها به شوهرشان وفادار باشند اين حرفها چرند است و هر كس مي‌خواهد ازدواج كند و به آن خانم، چه همسر شهيد يا غير شهيد نمي‌شود گفت وفادار.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» وفاداري به ازدواج نكردن نيست، ملاك وفاداري اين است كه گناه نكنيم، بله يك وقت مانعي هست مثل كسي كه در چاه افتاد طناب هم نيست، اما اگر هست بگويد چون ديگران… نه اين درست نيست، حال كه پدرت خانه دارد، پول هم دارد، خواستگار هم هست.
من بارها گفته‌ام يكي از مشكلات جوانها ازدواج است كه آن را بند كرده‌ايم به مسكن و خانه‌ي دربست مثل بت پرستها گير كرده‌ايم كه خودشان سنگ را مي‌تراشيدند به اسم بت بعد زار، زار گريه مي‌كردند.
خداوند مي‌فرمايد: چيزي را كه با دست خود تراشيده مقابل آن اشك مي‌ريزي؟
ما با دست خود آداب و رسومي را درست كرده بعد در آن گير مي‌كنيم، مادر بزرگ مرده يكسال صبر، بعد از آن پدربزرگ، چهل روز هم براي عمه‌ي بزرگ، براي چه؟ آيه داريم يا حديث؟
سازمان ملل يا مردم چه مي‌گويند؟ اينها شرك است بايد ببينيم خدا و پيامبرش چه مي‌گويند يا عقل و از اين معلوم مي‌شود كه:
اول: «إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ» توحيد
دوم: «فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ» تقوا
پس معلوم مي‌شود كسي كه كتاب توحيد نوشت و سخنراني هم كرد ولي تقوا نداشت، سوزن يك طرف و نخ طرف ديگر است با آن چيزي دو خته نمي‌شود. پس ثمره‌ي توحيد تقواست «إِلهٌ واحِدٌ»، «فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ».

4- حاكميت خداوند به عالم وجود برنامه‌ي الهي

(وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ) (نحل /52).
براي خداوند است آنچه در آسمان و زمين است پس دين هم از آن اوست، آن كسي كه تكوين (خلقت و هدايت آسمان و زمين) را دارد تشريع (دين و قانون و…) هم از آن اوست مهندسي كه بخاري را ساخت قانونش را هم بايد خودش بدهد و هم آن كسي كه، هليكوپتر و هواپيما، راديو، پلوپز، زودپز و… هر كس، هر چه ساخت قانونش را مي‌دهد او مي‌داند چه چيز ساخته است.
حال كه هستي «لَهُ» براي اوست پس دين هم «لَهُ» بايد از طرف او باشد يعني ديگري حق قانونگذاري ندارد، يعني قانونهاي شرق و غرب كشك است. و شرق حق ندارد بايد، نبايد، آن شبي كه مادر تو را زاييد تنهايي زاييد مادر من هم تنهايي زاييد، جدا، جدا زاييد شده‌ايم دليل ندارد كه من بند به تو باشم تو خالق مني، دوست مني ارباب، و آشنا به نيازهاي من و از گذشته و آينده‌ي من اطلاع دارد، استعدادهاي من را مي‌داني.
بعد مي‌فرمايد: «واصِباً» يعني پايدار. دين پايدار، (مكتبهاي ديگر ظرف بستني هستند، منتهي ظرف بستني يك دقيقه مصرف و ده سال مصرف داريم و 50 سال و 30 سال مصرف داريم. در تاريخ اديان صدها مكتب خلق شد و از بين رفت، بقيه نمي‌ماند، جاويدشاه دين نيست فردا مي‌شود مرگ بر شاه). چون خودش حق است و پايدار دين او هم حق و پايدار است. بعد مي‌فرمايد: سراغ غير خدا رفتي او مي‌تواند به تو رزق بدهد؟
مردم كه سراغ غير خدا مي‌روند يا:
عزت مي‌خواهند: (إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً) (يونس /65) همه عزت از آن خداوند است
يا قدرت مي‌خواهند: (أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَميعاً) (بقره /165) همه قدرت از آن اوست
او بايد عزت بدهد، صياد شيرازي شهيد شد هزاران ختم بدون اجبار براي او گرفتند و به اندازه‌ي يك مرجع تقليد… حزب، و بودجه، و باند، و زنده باد و مرده باد راه نيانداخت.
بعد از ماه رجب، ماه شعبان است و ما مناجاتي داريم بنام مناجات شعبانيه، امام خميني(ره) و امامان معصوم هم خيلي سفارش مي‌كردند كه بخوانيد.يكي از جملات آن اين است كه: «الهي بِيَدِكَ لَا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي‌» خدايا زيادي، نقص، كم و زيادي من دست توست (پول هم همينطور است آنقدر افراد پول جمع كرده به مضاربه و مساقات و شركت كه پولدار شده بعد سرنگون شدند.
و آنقدر آدمها خوابيده بودند «بلوار و اتوبان از كنار خرابه‌هاي آنها رد شد زمين متري چند ريالي چندين هزار تومان شد و آنها در روز دويدند و فقير بودند. البته نمي‌گويم ندويد ولي فكر نكنيد همه كارها بدست شماست، بايد بدويد اما خداوند برنامه را طبق دويدن ما تنظيم نمي‌كند.

5- تكبر و غفلت از خدا عامل شكست

(وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ) (نحل /53).
آنچه براي شما و در آن هستيد و هر چه نعمت است از خداوند است، نگوييد من، اگر گفتي سيلي مي‌خوري، نگوييد از زرنگي بود يا عقلم كار كرد، آنها كه مي‌گويند من خداوند، دماغشان را به خاك مي‌مالد و تنظيم باد مي‌كند آنها را چه آدمهاي بد يا خوب بعد مي‌گويد من نه، تو…
فرشته‌ها گفتند: (وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ) (بقره /30). چيست اين انسان، جانور، خون ريز؟
خداوند علومي به انسان ياد داد كه وقتي آن را به فرشته‌ها عرضه كرد گفتند: (لا عِلْمَ لَنا) (بقره /32) ما هيچ نمي‌دانيم
يعني خداوند حال فرشته‌ها را هم گرفت چون گفتند ما.
دو پولدار در قرآن است يكي مي‌گفت: من: قارون (قالَ إِنَّما أُوتيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدي) (قصص /78) براساس علم اقتصاد داني خودم بوده. ديگري سليمان است: (هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني‌ أَ أَشْكُرُ‌ام أَكْفُرُ) (نمل /40) از پروردگارم است براي آزمايش كه: (أَ أَشْكُرُ‌ام أَكْفُرُ) (نمل /40) آيا شكر بجا مي‌آورم يا كفران مي‌كنم؟ يكي مي‌گويد: «رَبِّي» و ديگري: «عِنْدي».
اين بازو را مي‌بيني كباب برگ خورده‌ام، خيلي‌ها دوغ مي‌خورند و 20 تا از اينها را مثل حضرت علي(ع) از پا درمي‌آورند، يعني سند را به كباب برگ ندهيد بله خداوند اثري در غذاها گذاشته اما همه‌اش نيست نه اينكه هيچ نيست. بعد مي‌فرمايد: وقتي به بدبختي و كنس و مشكلات مي‌افتيد مي‌گوييد «يا الله»! وقتي مي‌رود اطاق زايشگاه مي‌گويد «يا الله» تا حالا كجا بودي؟ نه ماه حامله بودي يك «قُلْ هُوَ الله» نخواندي حالا دم اطاق زايشگاه: يا ابالفضل) راننده را مي‌گويند براي نماز نگه داريد، مي‌گويد حالا صبر كنيد، وقتي مي‌رود چپ شود مي‌گويد يا ابالفضل، آخه قبل از يا ابالفضل، يا الله بود گفتيم نگه دار چرا وقتي گير مي‌كنيم «يا ابالفضل» مي‌گوييم.
خداوند از ايمانهاي موسمي انتقاد مي‌فرمايد: (فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ) (عنكبوت /65). وقتي موج مي‌آيد و سوار كشتي است مي‌گويد يا الله وقتي نجاتش داديم (جفتك مي‌زند).

6- غفلت از خداوند پس از رفع مشكلات

(ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَريقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ) (نحل /54).
وقتي ناراحتي آمد درب خانه‌ي خدا زاري مي‌كند. وقتي ناراحتي را از او دفع كرده و نجاتش داديم مي‌گويد: خدا كه نبود دكتر بود، پدرم پول داد، مدرك، خودم خوب درس خواندم فوري يك چيز را كنار خداوند مي‌گذارد، البته خدا بود ولي اصل عقل خودم بودم.
بعضي مي‌گويند اول خدا بعد شما اين شرك است، همه‌اش خدا است.
خداوند درباره‌ي روز قيامت به مشركين مي‌فرمايد: (إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمينَ) (شعراء /98) ما پروردگار شما را با چيز ديگر برابر كرديم. آرم مجاهدين (منافقين) اين بود: بنام خدا و خلق! خدا و خلق يعني چه، بشرها را مي‌آورد در سطح خدا، يه بچه كوچك بود خيلي الاغ را دوست داشت پدربزرگش گفت من را بيشتر دوست داري يا الاغ را گفت هم تو و هم الاغ را اين توهين است.

7- كفران نعمت‌ها نتيجه‌ي بي‌توجهي

(لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ) (نحل /55). نتيجه‌ي شرك و بي توجهي به نعمتها و رفتن سراغ غير خدا كفران به نعمتها است. چند روزي بهره برداري و كاميابي بكنند بعد حقيقت معلوم خواهد شد.
(وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ) (نحل /56).
علامت شرك اين است كه وقتي نعمتي به آنها داده مي‌شود مي‌گويند اين مقدار هم از فلاني در سوره‌ي انعام آيه 136 نقل مي‌فرمايد: كه مشركين وقتي كشاورزي و دامداري مي‌كردند مي‌گفتند اين مقدار هم از آن بتهاست و به بتكده مي‌دادند كه خرج بت و بتكده و خادم و پذيرايي و…
(وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى‌ شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ) (انعام /136).
پس علامت شرك اين است كه براي غير خداوند سهم قرار دهد، اين براي پس انداز اين هم براي قلك بچه‌ها و اين هم سفر تابستان، اين هم خرجي امروز.
مي گوييم پس خدا و فقراء كو، همه را در نظر مي‌گيرد غير از فقراء و خداوند، اين‌ها هم حقي دارند، مي‌فرمايد: «وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ» بعضي وقتها چيزي را براي او قرار مي‌دهيم كه خبر ندارد، بت كه عقل ندارد، اين براي لوستر و يا پتور، و پنبه و پشم، بنايي و آجر و…
براي چيزهاي بي شعور سهم قرار مي‌دهيم ولي براي خداي «حيّ قيّوم» و براي فقراي باشعور سهم قرارنمي‌دهيم، خداوند تبارك و تعالي از اين چنين افراد و برخوردها انتقاد و گله دارد. براي اين افتراها و چيزهايي كه بر خداوند مي‌بنديد در قيامت مورد سؤال واقع خواهيد شد.

8- دختر پنداشتن فرشتگان و اشتباهات بعدي

(وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَناتِ سُبْحانَهُ وَ لَهُمْ ما يَشْتَهُونَ) (نحل /57). براي خداوند دختر قرار مي‌دادند، اينكه فرشته‌ها را دختر مي‌پنداشتند متاسفانه در آثار ايراني هم هست، از اين كه گاهي عكس فرشته‌ها را به صورت دختر مي‌كشند، انتقاد فرموده، اول مي‌گفتند خداوند اولاد دارد و حال اينكه: (لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ) (اخلاص /3) نه زاييده و زاييده شده است.
جالب اين است كه به رسم غلط خودشان از دختر بدشان مي‌آمد با اينكه دختر كريمه است كامل و وارسته است، يادگار پيامبر ما(ص) دختر است خداوند به دختر كوثر (خير زياد) گفته، براي خود بد مي‌دانستند ولي براي خدا قائل مي‌شدند و پسران را براي خود مي‌پنداشتند. مي فرمايد: (فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّكَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ) (صافات /149) آيا براي خدا دختر و براي آنها پسران است. بدها به نظر خودتان براي من و خوبها را براي خود برمي‌داريد اين غلط است.
اولاً: خداوند اولاد ندارد.
ثانياً: پسر و دختر مطرح نيست.
ثالثاً: هر دو يكسان هستند.
رابعاً: دختر براي خدا و پسران براي شما.
و اين چهار نوع انحراف است كه اينها دارند «سُبْحانَهُ» او منزه است.

9- اسلام و ارزش نهادن آن به دختر

آيه بعد هم جالب است نمي‌دانم چقدر وقت داريم. (وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‌ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ يَتَوارى‌ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلى‌ هُونٍ‌ام يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ) (نحل /59-58).
همينكه به يكي از آنها بشارت مي‌دادند كه خانمت دختر زاييد صورتش از غصه سياه مي‌شد ولي خودش را نگه مي‌داشت.
اين اخلاق مردم در زمان جاهليت بود. حال كه خانم دختر زاييد از خجالت فرار كنم يا دختر را به بدبختي و زجر نگه دارم يا آنرا در خاك كنم. چقدر افراد نفهم بودند، زنها خيلي بايد قدر اسلام را داشته باشند، غلط است كه دنيا به زن عزت داده، بلكه اسلام به زن عزت داد. دنيا زن را وسيله كالا قرار داده براي فروش جنس و وسيله تبليغات و هرزگي و شهوت و عياشي. اسلام مي‌گويد: زن انسان است و نه اسباب دست مردم و وسيله هوس بازي و عامل تبليغات تجار و كمپاني‌ها.
ماه رجب ماه مهمي است منصوب به پيامبر و اهل بيت(ع) و ماه شعبان و رمضان، و اين سه ماه در 12 ماه خيلي مهم است به خصوص 13 و 14 و 15، ايام البيض و اعتكاف است كه از بركات جمهوري اسلامي است چرا كه در زمان طاغوت فقط قم ولي الآن خيلي از شهرهاي ايران اعتكاف هست و بيشتر آنها دانشجو هستند سه روز در مسجد معروف منطقه به روزه و مطالعه و قرآن و گفتگوهاي علمي مشغول مي‌شوند، از عبادتهاي بسيار خوب و هر ساله پيامبر(ص) اين بود كه معتكف مي‌شدند و يك سال كه براي جنگي نتوانست سال بعد دو برابر اعتكاف داشت، بسيار كار خوبي است و از سنتهايي كه در جمهوري اسلامي راه افتاد و شب سيزدهم تولد علي(ع) كه شيعه و سني گفته‌اند حضرت در كعبه متولد شد و يكي از شعراي عالم درباره‌ي كعبه گفته:
اين خانه را بايد خدا در اصل معماري كند *** آدم بنايش بر نهد جبرييل هم ياري كند
آن را اولوالعزمي دگر يك چند حجاري كند *** و آن را اولوالامري دگر منقوش و گچكاري كند
اينسان خدا از خانه‌اش چندي نگه داري كند *** تا ساعتي از دوستي چندي پذيرايي كند
عبدالفتاح عبدالمقصود از علماي اهل سنت مقيم مصر بود، در زمان طاغوت علماي ايران او را دعوت كردند و ميزبان او شهيدان مطهري و بهشتي و مفتح(ره) بودند در دو جلسه در قم و تهران علما او را مهمان كردند.
اين پيرمرد دانشمند كه كتابهاي زيادي هم نوشته در مهماني قم گفت شما مي‌دانيد چرا علي در كعبه متولد شد كه من هم قبول دارم تحليل شما چيست تحليلي نداشتند ايشان گفت تحليل من اين است كه: همه مردم دنيا از مسلمانها رو به كعبه نماز مي‌خوانند خداوند علي را در كعبه گذاشت كه هر كس موقع نماز و رو به كعبه كردن ياد علي هم باشد توجه به كعبه توجه علي است اين خيلي جالب است. بعد خداوند هم مطلبي را به مغز آيت الله حاج آقا مرتضي حائري(ره) آورد و آن اينكه گفت به اين عالم: كه علي(ع) اين همه سخنراني و خطبه دارد همه آنها بعد از رسول گرامي اسلام(ص) بوده
مي‌خواهد بگويد تا استاد زنده است ادب داشته باش در حضور استاد حرف نزن و تا پيامبر(ص) زنده بود علي(ع) سخنراني نمي‌كرد.
گفت خوب يك به يك به قول فوتباليستها اين نشد كه تو از مصر بيايي تك بزني به هر حال. خوشا به احوال ما با اين مكتب، خودمان را آماده كنيم براي استفاده از رجب، شعبان، رمضان.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 991
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست