responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 299
ائمه ما خانوادهء كرمند و «وَ عادَتُكُمُ الْاِحسانُ»[1] و لكن لياقت مى‌خواهد. شيخ رازى در كتاب التقوى نوشته شنيدم از مرحوم بافقى كه يكى از علاقمندان الاسلام حاجى اشرفى بنا شد با جمعى به مشهد مشرف شوند وقتى براى خداحافظى به نزد ايشان آمدند حاجى اشرافى به او نامه‌اى داد و گفت: اين نامه را خدمت حضرت امام رضا (ع) برده و جواب آنرا بياور. آن شخص مى‌گويد: پيش خود گفتم مگر نمى‌داند امام رضا (ع) به صورت ظاهر از دنيا رفته‌اند. آقا كه زنده نيست و لكن خجالت كشيدم جه جواب او را بدهم. نامه را گرفتم و به طرف مشهد رفتيم و نامه را داخل ضريح انداختم و عرض كردم يابن رسول الله خودتان مى‌دانيد كه آقا از من جواب نامه را مى‌خواهد. از حرم بيرون آمدم و چند روزى در مشهد بوديم تا اينكه اعلام كردند كاروان مى‌خواهد برگردد و هر كس مى‌خواهد با ثامن الحجج خداحافظى كند، به حرم برود و من هم براى وداع به حرم رفتم و در گوشه‌اى مشغول زيارتنامه شدم. ديدم خدّام حرم دارند مردم را بيرون مى‌كنند، فكر كردم كسى از شخصيتها مى‌آيد همه را بيرون كردند و متوجه من نشدند وقتى خلوت شد، يادم آمد و عرض كردم: يابن رسول الله! من دارم برمى‌گردم و شما جواب نامه

[1] - متفاتيح الجنان/زيارت جامعهء كبيره.P

نام کتاب : BOK29721 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 299
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست