فاطمه(عليها السلام) در حالى از اين دنيا سفر نمود كه بنا بر گفته معتبرترين كتب در نزد اهل تسنن و همچنين برترين كتب شيعيان، از ابابكر و عمر خشمگين بود و در اواخر عمر هرگز با آنان سخن نگفت؛ و طبيعى است كه ديگر حتى تأسف ابىبكر در هنگام مرگ از تعرض به خانه حضرت فاطمه(عليها السلام) سودى نخواهد بخشيد.
تغسيل و تدفين:
مردم مدينه پس از آگاهى از شهادت فاطمه(عليها السلام)، در اطراف خانه آن بزرگوار جمع گشتند و منتظر تشييع و تدفين فاطمه(عليها السلام) بودند؛ اما اعلام شد كه تدفين فاطمه(عليها السلام) به تأخير افتاده است. لذا مردم پراكنده شدند. هنگامى كه شب فرا رسيد و چشمان مردم به خواب رفت، امام على(ع) بنا بر وصيت فاطمه(عليها السلام) و بدور از حضور افراد، به غسل بدن مطهر و رنج ديده همسر خويش پرداخت و سپس او را كفن نمود. هنگامى كه از غسل دادن او فارغ شد، به امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) (در حالى كه در زمان شهادت مادر هر دو كودك بودند.) امر فرمود: تا عدهاى از صحابه راستين رسول خدا(ص) را كه البته مورد رضايت فاطمه(عليها السلام) بودند، خبر نمايند تا در مراسم تدفين آن بزرگوار شركت كنند. (و اينان از 7 نفر تجاوز نمىكردهاند). پس از حضور آنان، امير مؤمنان بر فاطمه(عليها السلام) نماز گزارد و سپس در ميان حزن و اندوه كودكان خردسالش كه مخفيانه در فراق مادر جوان خويش گريه