نام کتاب : BOK29725 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 111
را كه وسائل و اموال سفر در آن بود به سرقت مىبرد.فلذا اين مرد اهل و عيال خود را بر الاغ ديگر سوار و خود پياده به دنبال آنها به راه خود ادامه مىدهند.وقتى به سامرا رسيدند،رفت به خدمت ميرزاى شيرازى ديد عده اى از بزرگان دور آقا نشستند،آقا او را صدا زد و فرمود:شما مرد خراسانى هستيد كه مركبتان را دزديده اند گفت بلى.آقا فرمود:پسر شما در مكه است؟گفت بلى.فرمودند:ايشان براى شما صد تومان فرستاده و آن را داده بدست يك حاجى خراسانى،هنگامى كه به كربلا رسيدى آن حاجى تو را مىبيند.
فلذا پول خود را بگير و اين هم بيست و پنج قران براى مخارج سفرت به كربلا.آن مرد مى گويد پيش خود گفتم آقا از كجا خبر دارد و چه كسى به فرزندم اطلاع داده است؟دست آقا را بوسيدم و از محضرش مرخص شدم وقتى به كربلا رسيدم شخصى به من گفت فلانى،يك حاجى خراسانى دنبال شما مىگردد آن حاجى را ديدم و مبلغ مذكور را به من داد.
عزيزان چه لطف و عنايتى در كار است خدا چطور الهام كرده.بياييد خود را بسازيم و خود را عوض كنيم با خدا بيشتر ارتباط داشته باشيم تا مورد عنايت بيشتر قرار بگيريم.
38-اخلاص در عمل
{a يَابْنَ مَسعُود اِذا عَمِلْتَ عَمَلاً فَاعْمَلْ للهِ خالِصاً لِاَنَّه لا يَقْبَلُ مِنْ عِبادِهِ اِلّا ما كانَ خالِصاً a}هر گاه كارى انجام مىدهى سعى كن خالص براى خدا باشد زيرا خدا هيچ عملى را نمى پذيرد مگر خالص براى او باشد.
نام کتاب : BOK29725 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 111