نام کتاب : BOK29725 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 150
{a لا يَعْلَمُونَ[1]a}او كه اسطورهى علم و تقوا و فضيلت بود با آن مردم نادان و متعصب دوران جاهليت اين طور بود.با اين رفتار شايسته و عالى به آنان مىفهماند كه اگر مىدانستيد به چه كسى سنگ مىزنيد،هرگز اين كار را نمى كرديد.فلذا ممكن است در بعضى جاها قدر اهل علم را ندانند لكن اين شما هستيد كه بايد آنها را تحمل كرده و هدايت نماييد.نقل شده روزى يك مرد شامى با امام حسن مجتبى(عليه السلام) برخورد كرد و به آن حضرت جسارت نمود.حضرت فرمود:اى مرد اگر گرسنه هستى بيا تا تو را سير كنم و اگر برهنه هستى بيا تا به تو لباس دهم.آن قدر برخورد محبت آميز فرزند رسول الله(ص) در آن مرد شامى اثر گذاشت كه او از عمل خود پشيمان شده بود.كسى كه مىخواهد رهبر جامعه شود و پيشواى ملتى باشد بايد همانند اولياء با مردم رفتار كند.البته ممكن است در بعضى جاها براى رضاى خدا و حفظ آبروى مردم و به خاطر دين غضب لازم باشد كه بحث ديگرى دارد.
{/«وَ الَّذينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً وَ يَقُولُونَ لِلْنّاسِ حُسْناً»[2]/}بندگان خدا كسانى هستند كه در خلوت شبها به سجده مىافتند و با خداى خود راز و نياز مىكنند و با مردم با نيكى سخن مى گويند.
{a وَ اِذا مَرُّوا بِالْلَّغْوِ مَرُّوا كِراماً a}از كنار لغويات به بزرگوارى مىگذرند.ما بايد مواظب باشيم كارهايى كه بر خلاف شأن روحانيت است انجام ندهيم و لو آن كه به ظاهر مباح است.در جلسهاى ديدم در غياب شخصيتى دارند بدگويى او را مىكنند معلوم شد آن شخصيت