نام کتاب : BOK29725 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 152
{/«وَ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ اَزْواجِنا وَ ذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ اَعْيُنٍ»[1]/}بندگان خدا كسانى هستند كه مى گويند:خدايا به ما ازواج و فرزندانى عطا كن كه نور چشم ما باشند يعنى مايه عزت و آبرو باشند.چه گرفتارى بزرگى است كه انسان،داراى اولادى باشد كه در ذلت و خوارى زندگى مىكنند مايه ننگ و آبروريزى پدر و مادرند.حضرت ابراهيم(عليه السلام) از خدا خواست{/«وَ اَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي»[2]/}فرزندان مرا صالح گردان و در جاى ديگر قرآن آمده{/«قالَ رَبِّ هَبْ لي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً»[3]/}حضرت زكريا عرض كرد:خدايا مرا به لطف خويش فرزندانى پاك سرشت عطا فرما.چرا بعضى به فكر فرزندان و تربيت آنها نيستند هر طورى پرورش يابند براى آنها مسئله اى نيست.
{/«وَ اجَعَلْنا لِلْمُتَّقينَ اِماماً»[4]/}مى گويند:خدايا مرا براى متقين،امام قرار بده.كسى كه بناست امام متقين و مؤمنين باشد خيلى بايد خود ساخته باشد.مرحوم حاج ملا آقاجان زنجانى(رحمه الله) مرد بزرگوار و خود ساخته و داراى منبرى عجيب بود.در بالاى منبر نگاهى به جمعيت مىكرد بعد مى فرمود:هر كس جنب است و زنهايى كه در عادت ماهانه هستند از مجلس بيرون بروند،زيرا با بودن اينها نمى توانم روضه بخوانم.بعضى مىگفتند:حاج آقا در مجلس،چنين افرادى نيستند مى فرمود:چرا هستند بايد بيرون بروند مىگفتند حاج آقا چرا اين طور مى فرماييد؟ايشان مىگفت:چون در مجلسى كه اينها باشند حضرت زهرا(عليها السلام) تشريف نمى آورند.وقتى روضه مىخواند،غوغا