responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK29725 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 27
مرتب و خوب بود اما لباس زيرينش زبر و خشن بود.مردى جلوى آن حضرت آمد و گفت آيا حديث‌ الدنيا سجن المومن و جنّة الكافر از پيغمبر(ص) جدّ شماست؟حضرت فرمود بلى درست است گفت يكى از كافرها من و يكى از مومنين هم شما هستيد ببينيد وضع من چقدر خراب و شما با چه لباس و وضع خوبى هستيد چطور دنيا براى شما سجن است و براى من بهشت شد؟امام صادق(عليه السلام) فرمودند اگر بدانى بعداز مرگت تو را به چه جائى مى‌برند و خداوند چه چيزهايى برايت در نظر گرفته است اينجا برايت بهشت است و اگر بدانى خدا براى من در آن دنيا چه مكانى مهيا كرده،اين دنيا زندان من است.مقام مومنين درآن عالم خيلى بالا است و جايگاه آنان نيز خيلى عالى است.بعد حضرت صادق(عليه السلام) به آن مرد فرمود:نگاه به ظاهر من نكن ببين لباس زير مرا،آنرا پوشيدم كه مرا رنج دهد كه مبادا خدا را فراموش كنم. نقل مى‌كنند حضرت آيت الله العظمى بروجردى اعلى الله مقامه خواب ديدند صحراى قيامت است و همه مردم محشور شده اند و مردم را گروه گروه به سوى بهشت مى‌برند اما من را كه آيت الله بودم نگه داشتند.طاقت نياوردم ناراحت شدم و پيش خود گفتم عمامه ام را بردارم و با مردم بروم تا اينكار را كردم ناگاه خطاب رسيد نامت چيست؟گفتم سيد حسين.گفت عمامه ات را به سرت بگذار من خجالت كشيده و عمامه ام را به سر گذاشتم.بازديدم مردم دسته دسته دارند به بهشت مى‌روند نگران شدم مجدداً خواستم عمامه‌ام را بر دارم و به همراه مردم به بهشت بروم خطاب آمد.سيد حسين چرا مضطرب و ناراحتى،بهشت مال تو است و اگر تورا اينجا نگه داشتيم براى اين
نام کتاب : BOK29725 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 27
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست