responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 11
«قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ محمّد بْنِ خَالِدٍ» سعد بن عبدالله روايت را از احمد بن محمّد بن خالد( رضى الله عنه) نقل مى‌كند. «عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصّادق جَعْفَرِ بْنِ محمّد عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(عليهما السلام) قَالَ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلَى مِنْبَرِهِ» در قديم، خيلى به سلسله سند اهمّيت مى‌دادند و روايت را بدون سلسله سند نمى‌پذيرفتند. علما در عصر سابق، مقيد بودند كه هر روايتى را كه نقل مى‌كنند سلسله سندها را هم بياورند فلذا اين امانت تا اينجا به دست ما رسيده است و الّا اگر بنابر اختصار گويى بود الان ما انجام مى‌داديم. در عصر ما اينطور شده است كه روايت ها را بدون سند مى‌خوانيم مثلاً در موقع خواندن روايت مى‌گوييم: عن الصّادق(ع)، عن الباقر(ع)، اصلاً سلسله سند را نمى‌خوانيم. از بس حوصله ها كم شده است فلذا الان مى‌بينيم كه خيلى ها كمتر به سند آگاهى دارند؛ علّت هم اين است كه سندها خوانده نمى‌شود. قديم اينطور نبود. به اين مسائل خيلى اهمّيت مى‌دادند. براى همين اجازه روايى مى‌گرفتند كه هر روايتى را كه مى‌خواهم در منبر براى موعظه بخوانم اجازه داشته باشم. به نظر من علّتش تقواى زياد آنها بود. در همه جا مسائل را رعايت مى‌كردند. همينطور كه وقتى يك نفر مى‌خواست امام جماعت شود تا رسماً از يك مرجع و مجتهدى اجازه نامه نمى‌گرفت نمى‌گذاشتند كه امام شود با اينكه از شرايط امام جماعت اين است كه اگر كسى را عادل مى‌دانيد اشكال ندارد كه امام شود حتّى مردم از فرد مى‌پرسيدند: شما از كدام آقا براى نماز خواندن اجازه گرفته ايد؟ امّا حالا مى‌بينيم چقدر تنزّل كرديم. اين سلسله سند به همين صورت به پيغمبر(ص) رسيد كه ايشان اين روايت را بالاى منبر خوانده‌اند و مثل اينكه به صورت علنى روايت را خوانده باشند.
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0    جلد : 1  صفحه : 11
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست